••💍 ❤️
.
.
•| رمان من نه ما۲ |•
قسمت نهم
- اشتباه شد، نه آب دادی دستم، نه چیزی خریدم برای خونه! اما خب ساعت سه شب بود دیگه. خدا گفت دیره خانواده رو بد خواب نکن به خاطر خودت، دوباره صبح تا همون سه شب نبودی چون منم به حال خودم نبودم، روز سوم هم همین شد که الان انگار خدا منو کند از گروه و کشوند این گوشه و گفت: دلتو ببین. دیدم پاره پاره شده از فراق!
- بد نشو!
- بابا وسط حرفت حرف نزدم که وسط حرفم نشنوم!
- چشم!
- هیس! این شد که دیدم دیگه همه سر کار و بار خودشونند. منم که فقط کار و بارم مونده تو شهر. خدا آورد این گوشۀ دنیاش. دستمو رو اسمت کشید. منم کرد مدیون خودش. احوال بانو؟
- الحمدالله محمد دلم تنگ شده؟ سه روز نیست رفتیا! سی روز شده!
- نه بابا رو سیصد حساب کن!
- الان چه کار میکنی؟
- الان بذار ببینم احمد عزیزی چی میگه؟
و صدای ورق زدن کتابی میآید که باعث خندۀ من است! علم شعرش در برگهها و کتابهاست.
- ای دل عاشق ره صحرا بگیر
- عشق تو در خانه است آرام بگیر!
میخندد و میگوید:
- مصرع دوم خودش قشنگتره! میگه ای دل عاشق ره صحرا بگیر چنگ بزن دامن زهرا بگیر!
هر دو میخندیم! و میگویم:
- بپرسم؟
- جان عزیزت رحم کن!
- نگی شارژ ندارم.
- شارژ که شارژم. خودم و موبایلم! فلسفی بپرسی جواب میدم اما اگه گله و شکایت از مردم دنیا نوع فامیل و آشنا داری سگ بخوره منو راحتترم تا..
- کاش بودی حداقل تلافی میکردم.
با همان بدجنسی مردانهاش میخندد. مردها همینند؟ نیستند؟ مرد من این است و جز این نیست؟
.
.
.
ادامه دارد...
کپی اکیدا ممنوع!!!!!
#من_نه_ما۲
#نرجس_شکوریان_فرد
🌊@SAHELEROMAN | ساحل رمان
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#وفات_حضرت_خدیجه سلاماللهعلیها تسلیت باد✨🏴
~@saheleroman~
همه چیز داشت با احساسِ «من کار خاصی نمیکنم» طی میشد تا اینکه...
البته قبلش این را هم بگویم که میدانستم مقام مادر بالا است و چقدر مهم است و چقدر زحماتش ارزش دارد و...
-باشه، قبول. اصلا ما زحمتکش، ولی...
این احساس بازهم همیشه بود، تا اینکه رسیدم به یک جمله از امام خمینی. خیلی قبل از آن از این دست حرفا خوانده بودم و شنیده بودم، ولی این انگار یک چیز دیگر بود. راستش را بخواهید همان موقع گریهام گرفت. آخر ساعت دو وخوردهای نصفه شب بود که این صحبت را دیدم. قبلاً هم شنیده بودم ولی قبلاً مادر نبودم. واقعا نمیفهمیدم یعنی چه. ولی فکر کنم امشب کمی فهمیدم...
کلیپی بود از آقای عالی؛
میگفتند امام خمینی به یکی از خانمهای خانوادهشان گفتند «حاضری با من یک معاملهای بکنی؟ ثواب تمام عبادت های عمرم، در برابر ثواب یک شب بیدار ماندن تو بخاطر فرزندت...»
تمام عبادتهای امام خمینی؟
نمازهای با حضور قلبشان؟
نماز شبهای باحالی که من حتی حسرت یکی از آنها را دارم؟
گریههای خالصانه در نیمهشب؟
قرآن خواندنها؟
اینها به کنار...
ثواب انقلاب به این بزرگی،
اینهمه کار و تلاش،
اینهمه سختی و فشار...
همه در برابر یک شب بیدار بودن؟
من امام را انسان عاقلی میدانم، انسانی که مبالغه نمیکند.
کسی که معامله کمسود هم نمیکند.
حتی اگر میگفتند عبادت یک شب، باز هم دیدم عوض میشد. چه برسد به عبادات کل عمر...
یعنی انقدر کار من ارزش دارد؟
انقدر در معادلات جهانی الهی بزرگ است و به حساب میآید؟
تا این اندازه رشددهنده است؟
یعنی یک شب به اندازه عبادات یک عمر طولانی یک عابد تراز اول، مرا در عالم خلقت پیش میبرد؟ و مرا به هدف آفرینشم نزدیک میکند؟
-وجداناً؟؟؟
البته در کتاب دیگری خواندم که ثواب تحمل شیطنت کودک برابر است با ثواب عبادات یک عمر.
خیلی فرقی نمیکند، چه شبش چه روزش، عظمت بچهداری است دیگر...
ساعت سه و خوردهای شب است. خیلی خستهام. دخترم گریه میکند. بلند میشوم. بغلش میکنم. به سینهام فشارش میدهم. میگذارم از بغلم آرامش بگیرد و آرام آرام با او حرف میزنم تا آرام بگیرد. قربان صدقهاش میروم. و همه این کارها را با لبخند انجام میدهم که بداند ذرهای دلخور نیستم. چند بوس هم به پیشانی و لپش مینشانم که بفهمد عاشقانه این کارها را میکنم. او پل من برای دستیابی به والاترین جایگاههاست.
من دارم مهمترین کار دنیا را میکنم...
#مخاطب
#نظر دوست داشتنی
ساحل رمان
خب جونم براتون بگه که رمان من نه ما یک رمان دو طرفه است یعنی از این طرف عروس مینویسه از شب اولی که
در ادامه....
اگر دقت کنید متن با دو قلم نوشته شده،
به عبارتی دو اندازه
به عبارتی پررنگ و کمرنگ🧐
این یعنی
کمرنگ نوشتههای داماد قصه است
و
پر رنگ عروس گلمون 😂
دقت کرده بودید؟؟؟!!!
••💍 ❤️
.
.
•| رمان من نه ما۲ |•
قسمت دهم
- نه بگو میشنوم. به دل نگیر حالا. میخواستم حرصتو دربیارم که درنیومد! منفعت نداشت. جونم؟
- چرا؟
- زهرا!
- چرا خب؟
- تو دوباره از آخر سؤال شروع کردی! چی چرا؟
- الان چه فرقی بین منِ زن با شمای مرد هست که من باید تو خونه باشم، شما تو دشت و صحرا؟
- واقعاً؟
این "واقعاً" تعجبی بود، سوالی هم بود. حیرت هم داشت. تفکر هم داشت.
طوری که خودم هم یک لحظه جا خوردم که واقعاً این سؤال من بود یا نه؟
- زهرا، تو چرا فکر کردی که ما مردها برای لذت بردن از خونه میزنیم بیرون! یعنی روزایی که میرم درس، میرم کار، حالا هر کاری چه مسافرکشی، چه تدریس، چه الان که اومدم این سر شهر توی روستا، از روی لذت بوده و هست؟
- من اصلاً به "لذت" فکر نکرده بودم!
- دقیقاً سوالت اینه که چون لذت میبریم ما مردها! چون لذت نمیبرید شما زنها؟ یه خورده به سؤالت دقت کن.
- لذت؟
دستم ستون میشود زیر سرم؛ سرم سنگین میشود از سؤالم و کمک دستم را نیاز دارم.
راستش یعنی:
- محمد! من که..
- یعنی تو که غذا درست میکنی از روی اجباره؟ لذته؟ دوست داری؟ نداری؟
فکر میکنم و بلند فکرم را میگویم:
- من از روی لذت کار انجام میدم. البته نه، یعنی بعضی وقتا که دوست دارم لذت میبرم.
- صبر کن ببینم!
تازه متوجه میشم چه سوتی بزرگی دادهام؟ یعنی...
- نه نه
میخندد و میداند که منظورم چه هست و چه نیست!
-گاهی لذته، گاهی تحمّلیه، گاهی هیچی نیست!
راست میگویم و راست میشنود.
.
.
.
ادامه دارد...
کپی اکیدا ممنوع!!!!!
#من_نه_ما۲
#نرجس_شکوریان_فرد
🌊@SAHELEROMAN | ساحل رمان
خبرگزاری پاتوق کتاب
برگزاری پویش خواندن در سایه قرآن توسط مجموعه پاتوق کتاب
مجموعه پاتوق کتاب با هدف ترویج فرهنگ مطالعه و آشنایی بیشتر با معارف قرآن کریم، پویش خواندن در سایه قرآن را آغاز کرده است. این پویش به منظور تشویق علاقهمندان به کتاب و کتابخوانی، به ویژه در ایام ماه مبارک رمضان، طراحی شده است.
علاقهمندان به کتاب و کتابخوانی میتوانند از این فرصت مناسب بهرهمند شوند و با تخفیفهای ویژه، کتابهای مورد نظر خود را از نزدیکترین فروشگاه پاتوق کتاب تهیه کنند.
این امکان به صورت حضوری در فروشگاههای پاتوق کتاب سراسر کشور و همچنین به صورت آنلاین از طریق وبسایت پاتوق کتاب به آدرس https://patoghketab.ir/ فراهم شده است. کاربران میتوانند با مراجعه به منوی بالای صفحه سایت پاتوق کتابو انتخاب، نزدیکترین شعبه و یا شعبات دیگر را انتخاب و کتابهای خود را خریداری نمایند.
مجموعه پاتوق کتاب امیدوار است با همکاری تمامی فروشگاهها و علاقهمندان، این پویش به موفقیت چشمگیری دست یابد و گامی مؤثر در راستای ارتقاء فرهنگ کتابخوانی و آشنایی با معارف قرآن بردارد.برای کسب اطلاعات بیشتر به لینک زیر و یا حضوری به فروشگاه های پاتوق کتاب سراسر کشور مراجعه نمایید
با احترام، روابط عمومی پاتوق کتاب
محمد ارمی
https://patoghketab.ir/trk/rmz