انس با صحیفه سجادیه
🔸 به آب روشن می عارفی طهارت کرد علی الصباح که میخانه را زیارت کرد همین که ساغر زرین خور نهان گردید ه
🔸خوشا نماز و نیاز کسی که از سر درد
به آب دیده و خون جگر طهارت کرد
👈ای خوش به حال کسی که نماز و اظهار نیازش به درگاهِ معشوق و محبوب اَزلی، عاشقانه باشد و #وضو به سرشگ اشک گیرد وطهارت به خون جگر.
#حافظ_غزل_132
◀️ کانال انس با #صحیفه_سجادیه
🆔 @sahife2
انس با صحیفه سجادیه
❇️ #خلیفه_و_اعرابی 3 ادامه داستان اعرابی و زنش ❇️ شوی گفتش چند جویی دخل و کشت خود چه ماند از عمر
✳️عرب در جواب زنش گفت مال و منال براى چه مىخواهى كه بيشتر عمر ما گذشته.
شخص عاقل بزياد و كمى اين عالم نگاه نمىكند براى اينكه كم يا زياد هر دو چون سيل مىآيند و مىروند
سيل خواه صاف باشد خواه تيره و گل آلود چون مىگذرد قابل گفتگو نيست
در اين عالم هزاران جانور زندگى مىكند بدون اينكه غمى بخود راه دهد
فاخته هر شب بر بالاى درخت بدون ساختگى خدا را شكر مىگويد.
بلبل خداوند را سپاس گفته و در رسيدن روزيش بخدا اعتماد مىكند .
باز دست شاه را مايه خوشى و قرارگاه خود قرار داده از مردارها اميد خود را قطع كرده.
از #پشه خورد گرفته تا فيل كلان همه عيال خدا بوده و خدا بهترين نگاه دارنده عيال خود است.
اين همه غم و درد كه در سينه ماها است گردبادهايى است كه از هستى ما بوجود آمده.]
اين غمهاى بنيان كن چون داسيست كه عمر ما را درو مىكند و اين همه چنين شد و چنان شد وسواسيست كه بما عارض شده.
هر رنج و دردى پاره و قسمتى از مرگ است اگر مىتوانى اين قسمت كوچك از مرگ را از خود دور كن.
اگر ديدى كه نمىتوانى از خود دور كنى بدان كل او هم كه خود مرگ است بسراغ تو خواهد آمد.
اگر جزو مرگ بر تو شيرين و گوارا باشد بدان كه خداوند كل او را هم بتو شيرين خواهد كرد.
درد و رنج رسول و فرستاده مرگند پس از فرستاده او رو مگردان بلكه استقبال كن.
هر كس بىدرد و رنج و شيرين زندگى كرد بتلخى خواهد مرد و كسى كه تن خود را پرستيد جان نصيب او نخواهد بود.
گوسفندهايى را كه از صحرا بكشتارگاه مىبرند آن را كه فربه تر است مىكشند.
اى قمر، اى زن مهربان شب گذشته و صبح رسيده چرا افسانه شب را از سر گرفتهاى.
وقتى جوان بودى قانعتر بودى اكنون چرا طالب زر شدهاى در صورتى كه در جوانى خود زر بودى.
درخت مو پر ميوهاى بودى اكنون چرا ميوه تو كاسد شده و وقتى كه بايد برسد بفساد گرائيده است.
ميوه تو بايد شيرينتر بشود نه اينكه از مرحله اول هم عقبتر برود.
تو جفت منى جفت بايد با جفت خود هم آهنگ باشد تا كارها اصلاح شود.
جفت بايد مثل جفت خود باشد كفش و چاروق را نگاه كن كه هر دو جفت و مثل هم هستند.
اگر يكى از دوتاى كفش بپا تنگ شود هر دوتا بىمصرف خواهد بود.
جفت نمىشود كه يكى بزرگ و ديگرى كوچك باشد هيچ ديدهاى كه گرگى جفت شير نر گردد.
يك جفت جوال اگر يكى خالى و ديگرى پر باشد نمىتوان بار شتر نمود.
من با قوت قلب بسوى قناعت مىروم تو براى چه زياد طلب كرده بسوى بدى متمايل شدهاى.
اين مرد قانع با خلوص نيت و دل سوزى شب تا سحر بزن خود از اين قبيل نصايح مىكرد.
ترجمه ابیات #مثنوی_معنوی_ 114
🙏کانال انس با #صحیفه_سجادیه
🆔 @sahife2
❇️ #خلیفه_و_اعرابی 4
ادامه داستان اعرابی و زنش
❇️ زن برو زد بانگ کای ناموس کیش
من فسون تو نخواهم خورد بیش
ترهات از دعوی و دعوت مگو
رو سخن از کبر و از نخوت مگو
چند حرف طمطراق و کار بار
کار و حال خود ببین و شرمدار
کبر زشت و از گدایان زشتتر
روز سرد و برف وانگه جامه تر
چند دعوی و دم و باد و بروت
ای ترا خانه چو بیت العنکبوت
از قناعت کی تو جان افروختی
از قناعتها تو نام آموختی
گفت پیغامبر قناعت چیست گنج
گنج را تو وا نمیدانی ز رنج
این قناعت نیست جز گنج روان
تو مزن لاف ای غم و رنج روان
تو مخوانم جفت کمتر زن بغل
جفت انصافم نیم جفت دغل
چون قدم با میر و با بگ میزنی
چون ملخ را در هوا رگ میزنی
با سگان زین استخوان در چالشی
چون نی اشکم تهی در نالشی
سوی من منگر بخواری سست سست
تا نگویم آنچ در رگهای تست
عقل خود را از من افزون دیدهای
مر من کمعقل را چون دیدهای
همچو گرگ غافل اندر ما مجه
ای ز ننگ عقل تو بیعقل به
چونک عقل تو عقیلهٔ مردمست
آن نه عقلست آن که مار و کزدمست
خصم ظلم و مکر تو الله باد
فضل و عقل تو ز ما کوتاه باد
هم تو ماری هم فسونگر این عجب
مارگیر و ماری ای ننگ عرب
زاغ اگر زشتی خود بشناختی
همچو برف از درد و غم بگداختی
مرد افسونگر بخواند چون عدو
او فسون بر مار و مار افسون برو
گر نبودی دام او افسون مار
کی فسون مار را گشتی شکار
مرد افسونگر ز حرص کسب و کار
در نیابد آن زمان افسون مار
مار گوید ای فسونگر هین و هین
آن خود دیدی فسون من ببین
تو به نام حق فریبی مر مرا
تا کنی رسوای شور و شر مرا
نام حقم بست نی آن رای تو
نام حق را دام کردی وای تو
نام حق بستاند از تو داد من
من به نام حق سپردم جان و تن
یا به زخم من رگ جانت برد
یا که همچون من به زندانت برد
زن ازین گونه خشن گفتارها
خواند بر شوی جوان طومارها
#مثنوی_معنوی_115
🔅 برنامه ی #مثنوی_خوانی
#مولوی - #مثنوی_معنوی - #دفتر_اول
🙏کانال انس با #صحیفه_سجادیه
🆔 @sahife2
انس با صحیفه سجادیه
❇️ #خلیفه_و_اعرابی 4 ادامه داستان اعرابی و زنش ❇️ زن برو زد بانگ کای ناموس کیش من فسون تو نخواهم
✳️ نصيحت كردن زن شوهرش را
👈 زن گفت من فريب افسون ترا نخواهم خورد.
سخنانى كه از دعوى و دعوت گفتن ترهاتى بيش نيست برو و سخن از روى كبر و نخوت مگوى.
كار و بار خود را با طمطراق نگو در كار و حال خود دقت كرده و شرم كن.
كبر زشت است و از گدايان زشتتر است مثل اينكه روز برف و سرما جامه انسان تر باشد.
تو كه خانهات چون خانه عنكبوت بىاستحكام است چرا اين قدر باد و بروت راه انداختهاى.]
تو چه وقت جان خود را بوسيله قناعت روشن كردهاى تو كه از قناعت فقط اسم او را ياد گرفتهاى
پيغمبر فرموده كه قناعت گنج است تو گنج را از رنج تميز نداده و رنج را بجاى گنج گرفتهاى.
قناعتى كه گفتهاند گنج جان و روان است تو لاف مزن كه رنج روان هستى.
مرا جفت خود مخوان من جفت انصافم و جفت دغلبازى نيستم.
تو كه از شدت فقر در هوا #پشه را رگ مىزنى از شاه و بيك چرا دم مىزنى.
با سگها بر سر يك استخوان نزاع مىكنى و مثل نى تو خالى نالهات بلند است.
مرا بخوارى و تحقير نگاه نكن تا آن چه در رگ و پوست تو پنهان است آشكارا نگويم
تو عقل خودت را از من بيشتر تصور كردهاى من كم عقل را تو چگونه ديدهاى.
مثل گرگ زشت بما حمله نكن اى آن كه بىعقلى بهتر از عقل ننگين تو است.
عقل تو كه پايبند مردمى است آن عقل نيست بلكه مار و كژدم است.
خدا خصم ظلم و مكر تو بوده و دست مكر تو از ما كوتاه باد.
تو هم مارى و هم فسونگر عجب است اى ننگ عرب با اينكه يك نفر هستى هم مار و هم مارگيرى
زاغ اگر بزشتى خود پى مىبرد از غم و درد چون برف گداخته بزمين فرو مىرفت.
مرد افسونگر چون دشمنى بر مار افسون مىخواند و مار هم بر او افسون مىخواند و بدامش گرفتار مىكند.
اگر افسون كردن مار براى خود افسونگر دام نبود كى شكار افسونگرى شده و اين شغل را شعار خود قرار مىداد.
مرد افسونگر از بس حريص و طالب كسب و كار است ملتفت نيست كه چگونه مار او را افسون كرده است.
مار مىگويد اى افسونگر افسون خود را ديدى اكنون افسون مرا ببين.
تو بنام حق مرا فريب مىدهى تا رسواى شر و شورم كنى.
نام حق مرا بست و نگاه داشت نه اراده تو واى بر تو كه نام حق را دام خود قرار دادهاى
همان نام بوسيله زخم من رگ جانت را مىبرد يا ترا هم مثل من بزندان مىبرد.
👈ترجمه ابیات #مثنوی_معنوی_115
🙏کانال انس با #صحیفه_سجادیه
🆔 @sahife2
✳️ ماه #رمضان را قدر بدانید...
🔴 برادران و خواهران عزیز! قدر این ماه رمضانی را که در آن هستیم، بدانیم. هزاران هزار ماه رمضان در طول تاریخ آمده و رفته؛ حالا بین این ماهها ما در چند ده ماهش هستیم؛ همین را قدر بدانیم.
پارسال ماه رمضان، کسانی بودند از نزدیکان ما که امسال نیستند. نمیدانیم سال دیگر کدامیک خواهیم بود؛ این ماه را قدر بدانید. ماه استغفار و توبه و تذکر است، ماه عبادت و گریه است، ماه دل بستن به معنویات است.
👤 #مقام_معظم_رهبری
◀️کانال انس با #صحیفه_سجادیه
🆔 @sahife2
🌹 #توصیه بزرگان دین:
🌸 با این کتب انس بگیرید👇
📋 #قرآن_کریم ،
#مفاتیح_الجنان ،
#نهج_البلاغه ،
#صحیفه_سجادیه
🔆 #منن_کامل این کتب نورانی را در لینک های زیر میتوانید بخوانید 👇
🌹plink.ir/0nLMh
🌹l1l.ir/5cu0
🌹l1l.ir/5cu1
🌹l1l.ir/5cu2
❇️ کانال #انس_با_صحیفه_سجادیه
🆔 @sahife2
1.mp3
3.45M
🔈 شرح دعای روز اول ماه #رمضان
👤مرحوم آیت الله #مجتهدی ره
#دعا_روزهای_رمضان
🙏کانال انس با #صحیفه_سجادیه
🆔 @sahife2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌙 توسل #شب_دوم ماه رمضان
👈 بالحسین علیه السلام الهی العفو
👤حاج سعید #حدادیان
#روضه_رمضان
🙏کانال انس با #صحیفه_سجادیه
🆔 @sahife2
#انس_با_قرآن
⏪برنامه ی روزنامه ی
✅ #ختم_قرآن کریم
👈 روزی یک صفحه
#صفحه_404
🙏کانال انس با #صحیفه_سجادیه
🆔 @sahife2
#جزء_خوانی
❇️تحدیر (تندخوانی) قرآن کریم
استاد #معتز_آقایی
👈هر جزء نیم ساعت
👌روزی دو جزء با ترجمه
#روز_2 ماه #رمضان_99
#جزء_3
#جزء_4
کانال انس با #صحیفه_سجادیه
@SAHIFE2
sahife2.pdf
3.1M
#صحیفه_خوانی_30_روزه
#روز_2
از صفحه 14 تا صفحه 26
👈 مقید باشیم به توفیق الهی و با استمداد از آقا امام سجاد علیه السلام
روزانه صفحات تعیین شده را با هم قرائت کنیم
📲کانال انس با #صحیفه_سجادیه
@SAHIFE2