eitaa logo
انس با صحیفه سجادیه
4.9هزار دنبال‌کننده
16.6هزار عکس
2.4هزار ویدیو
1.6هزار فایل
من به شما عزیزان توصیه میکنم با صحیفه سجادیه انس بگیرید! کتاب بسیار عظیمی است! پراز نغمه های معنوی است! مقام معظم رهبری Sahifeh Sajjadieh در اینستاگرام https://www.instagram.com/sahife2/ ادمین کانال @yas2463
مشاهده در ایتا
دانلود
4 1 مقدمه ✳️ ‏ در تفسير حدائق آمده است: درخانه داود طائى آمد، صداى جانسوز او را از درون خانه شنيد، فضيل فرياد زد، اى داود! اگر حديث رسول خدا را كه فرمود: لايَدْخُلُ النّارَ مَنْ بَكى مِنَ خَشْيَهِ اللّهِ تَعالى. آن كه از خشيت الهى گريه كند وارد آتش نمى‏شود. صحيح يافته ‏اى و قطره‏ اى از اين اشك سوزناك آتش را خاموش مى‏كند اين همه گريه و زارى چيست؟ آن گاه صدا زد و گفت: در به رويم باز كن تا زيارتت كنم، جواب آمد: مرا و خشيت حق از زيارت ياران بازداشته است. زنى در همسايگى داود بود، به در منزل آمد به فضيل گفت: صبر كن تا وقت نماز برسد و او عزيمت مسجد براى نماز جماعت كند، او را آن وقت زيارت كن. وقت نماز شد، داود به مسجد رفت، آن گاه فضيل به خانه او درآمد، كوزه‏ شكسته‏ اى از آب ديد كه آبش آفتاب خورده و خانه و اساسش بسيار معمولى بود! داود از مسجد برگشت، فضيل به او گفت: اين كوزه جائى بگذار تا آبش سرد شود، گفت: آن قدر به خود اطمينان ندارم كه آب سرد ميل مرا به طرف لذّات دنيا زياد نكند! گفت: خانه را بپرداز، گفت: عمارت دنيا را تمتّعات طبع است و همين بس مرا كه حال اسراف و زياده روى ندارم! فضيل مى‏گويد: قبل از اين جلسه داود را به غايت حسن و جمال ديده بودم به اندازه‏ اى كه در ميان مردم مشهور بود صاحب جمال‏تر از او كسى نيست، ولى اين بار او را زار ونزار و رنگ پريده و لاغر ديدم، به او گفتم: اين چه حال است؟ گفت: اى فضيل هشت غم مرا از خورد و خواب و سؤال و جواب بازداشته و به اين روزم انداخته است: ادامه دارد ... ✍️ تفسير و شرح صحيفه سجاديه، ج‏9، ص: 190 ◀️کانال انس با 🆔 @sahife2
4 2 1 ✳️ غم اول: هول مطلع يا وقت مرگ: كُلُّ نَفْسٍ ذائِقَةُ الْمَوْتِ» « آل عمران 185» هر كسى مرگ را مى‏چشد. ايْنَما تَكُونُوا يُدْرِكْكُمُ الْمَوْتُ» « نساء 78» هر كجا باشيد هر چند در قلعه‏هاى مرتفع و استوار، مرگ شما را درمى‏يابد. فَلَوْ لا اذا بَلَغَتِ الْحُلْقُومُ* وَ انْتُمْ حينَئِذٍ تَنْظُرُونَ» « واقعه 83» پس چرا هنگامى كه روح به گلوگاه مى‏رسد،* و شما در آن وقت نظاره‏گر هستيد [و هيچ كارى از شما ساخته نيست!] كَلَّا اذا بَلَغَتِ التَّراقِىَ* وَ قيلَ مَنْ راقٍ* وَظَنَّ انَّهُ الْفِراقُ* وَ الْتَفَّتِ السّاقُ بِالسّاقِ* الى رَبِّكَ يَوْمَئِذٍ الْمَساقُ» « قيامت 26» اين چنين نيست [كه مى‏پندارد]، هنگامى كه جان به گلوگاه رسد،* و [كسان بيمار] گويند: درمان كننده اين بيمار كيست؟* و [بيمار] يقين مى‏كند [كه با رسيدن جان به گلوگاه‏] زمان جدايى [از دنيا، ثروت، زن و فرزند] فرا رسيده است!* و [از سختى جان كندن‏] ساق به ساق به هم پيچد؛* آن روز، روز سوق و مسير به سوى پروردگار توست. ✍️ تفسير و شرح صحيفه سجاديه، ج‏9، ص: 191 ادامه دارد ... ◀️کانال انس با 🆔 @sahife2
4 3 2 غم قرار گرفتن در منزل گور ✳️ غم دوّم: قرار گرفتن در منزل گور است، منزل بى در و پيكر، منزل تنگ و تاريك، منزل غربت، منزل وحشت، منزل سرگذاشتن به خشت لحد با يك لباس چون كفن، منزلى كه راه گريز به جائى ندارد، و نمى‏دانم كدام تابلو را در اين خانه بالاى سر من زنند: رَوْضَةٌ مِنْ رِياضِ الْجَنَّةِ اوْ حُفْرَةٌ مِنْ حُفَرِ النّيرانِ. خانه گورباغى از باغ‏هاى بهشت، يا گودالى از گودال‏هاى جهنّم است. ✍️ تفسير و شرح صحيفه سجاديه، ج‏9، ص: 192 ادامه دارد ... ◀️کانال انس با 🆔 @sahife2
4 4 3 غم فرياد دو فرشته ‏✳️ غم سوم: فرياد دو ملكى است كه در قبر به گوشم رسد: مَنْ رَبُّكَ؟ كه نمى‏دانم جوابگو هستم يا نه؟ اين بستگى دارد به اين كه نهال توحيد را با عمل و اعتقاد و اخلاق آبيارى كرده و بارور كرده باشم تا بتوانم پاسخگو باشم و گرنه اگر غفلت داشته باشم، و درون تبديل به بتخانه شده باشد چه جوابى دارم بدهم؟! ✍️ تفسير و شرح صحيفه سجاديه، ج‏9، ص: 193 ادامه دارد ... ◀️کانال انس با 🆔 @sahife2
4 5 4 غم نفخه صور ✳️ غم چهارم: اى فضيل! غم نفخه صور است: وَ نُفِخَ فِى الصُّورِ فَاذا هُمْ مِنَ الْاجْداثِ الى رَبِّهِمْ يَنْسِلُونَ» « يس 51» و در صور دميده شود، ناگاه همه آنان از قبرها به سوى پروردگارشان مى‏شتابند. كه در آن وقت به من برگردانده شود و در قبر آماده‏ام كنند سپس به محشر وارد شوم، چون آماده گردم نمى‏دانم به چه حال وارد مى‏شوم. يَوْمَ تَبْيَضُّ وُجُوهٌ وَ تَسْوَدُّ وُجُوهٌ» « آل عمران 106» در روزى كه چهره‏هايى سپيد و چهره‏هايى سياه شود. ✍️ تفسير و شرح صحيفه سجاديه، ج‏9، ص: 193 ادامه دارد ... ◀️کانال انس با 🆔 @sahife2
4 6 5 غم ورود به محشر ✳️ غم پنجم: چون از گور وارد محشر شوم، ندانم زمام امرم را به دست ساربان آتش دهند كه خود براى خود پرداخته‏ام و يا ملائكه رحمت براى نداى: ادْخُلُوها بِسَلامٍ آمِنينَ» « حجر 46» [به آنان گويند:] با سلامت و امنيّت وارد آن جا شويد. ✍️ تفسير و شرح صحيفه سجاديه، ج‏9، ص: 193 ادامه دارد ... ◀️کانال انس با 🆔 @sahife2
4 7 6 غم موقف حساب‏ ✳️ غم ششم: موقف حساب است كه: انَّ اللّهَ لايَظْلِمُ مِثْقالَ ذَرَّةٍ» « نساء 40» يقيناً خدا به اندازه وزن ذرّه‏اى [به احدى‏] ستم نمى‏كند. فَمَنْ يَعْمَلْ مِثْقالَ ذَرَّةٍ خَيْراً يَرَهُ* وَ مَنْ يَعْمَلْ مِثْقالَ ذَرَّةٍ شَرّاً يَرَهُ» « زلزال 7» پس هركس هم وزن ذرّه‏اى نيكى كند، آن نيكى را ببيند.* و هركس هم‏وزن ذره‏اى بدى كند، آن بدى را ببيند. ✍️ تفسير و شرح صحيفه سجاديه، ج‏9، ص: 194 ادامه دارد ... ◀️کانال انس با 🆔 @sahife2
4 8 7 غم وقت ميزان‏ ✳️ غم هفتم: وقت ميزان است: وَ الْوَزْنُ يَوْمَئِذٍ الْحَقُّ» « اعراف 8» ميزان [سنجش اعمال‏] در آن روز حق است. فَامَّا مَنْ اوتِىَ كِتابَهُ بِيَمينِهِ فَيَقُولُ هاؤُمُ اقْرَؤُا كِتابِيَهْ» « حاقّه 19» اما كسى كه پرونده‏اش را به دست راستش دهند، مى‏گويد: [اى مردم!] پرونده مرا بگيريد و بخوانيد. وَ امّا مَنْ اوتِىَ كِتابَهُ بِشِمالِهِ فَيَقُولُ يالَيْتَنى لَمْ اوتَ كِتابِيَهْ» « حاقّه 25» و اما كسى كه پرونده اعمالش را به دست چپش دهند، مى‏گويد: اى كاش پرونده‏ام را دريافت نمى‏كردم. فَامَّا مَنْ ثَقُلَتْ مَوازينُهُ* فَهُوَ فى عيشَةٍ راضِيَةٍ* وَ امّا مَنْ خَفَّتْ مَوازينُهُ* فَامُّهُ هاوِيَةٌ* وَما ادْريكَ ماهِيَهْ* نارٌ حامِيَةٌ» « قارعه 6-11» اما هركس اعمال وزن شده‏اش سنگين و باارزش است؛* پس او در يك زندگى خوش و پسنديده‏اى است،* و اما هركس اعمال وزن شده‏اش سبك و بى‏ارزش است،* پس جايگاه و پناهگاهش هاويه است،* و تو چه مى‏دانى هاويه چيست؟* آتشى بسيار داغ و سوزان است. ✍️ تفسير و شرح صحيفه سجاديه، ج‏9، ص: 194 ادامه دارد ... ◀️کانال انس با 🆔 @sahife2
4 9 8 (غم آخر) غم امر ✳️ غم هشتم: خدا را رحمت است و قهر، تجلّى رحمتش در دنيا، قرآن و تكاليف و در آخرت، بهشت و رضوان، و تجلّى قهرش در قيامت عذاب دردناك جهنّم، و اين آخرين برنامه است كه ندانم من در آن روز عاقبتم رحمت است يا قهر؟! ✍️ تفسير و شرح صحيفه سجاديه، ج‏9، ص: 195 ادامه دارد ... ◀️کانال انس با 🆔 @sahife2
‏ 1 ✳️ در لغت: به معنى مطابقت و موافقت، ضدّ باطل، صدق و وجود ثابت، گفته شده است. در تفسير نمونه: 7/ 101، ذيل آيه 8 سوره انفال آمده است: «حق يعنى توحيد و اسلام و عدالت و آزادى بشر از چنگال خرافات و اسارت‏ها و مظالم، تثبيت و جاى‏گير شود و باطل يعنى شرك و كفر و بى‏ايمانى و ظلم و فساد ابطال گردد و از ميان برود.» و در ترجمه تفسير الميزان: 7/ 188، ذيل آيه 62 سوره انعام آمده است كه: «حق يكى از اسماى حسناى خداوند است؛ زيرا خداى تعالى ثبوت و ذات و صفاتش طورى است كه هرگز قابل زوال و دگرگونى و انتقال نيست.» ✍️ تفسير و شرح صحيفه سجاديه، ج‏9، ص: 197 ادامه دارد ... ◀️کانال انس با 🆔 @sahife2
‏ 2 ✳️ پس از توضيح فوق - - اين نتيجه به دست مى‏آيد كه يعنى مطابقت با واقع و صدق و غيرقابل تغيير و دگرگونى و انتقال. امّا چطور مى‏توان حق را اجرا كرد و مجرى واقعى حق بود، آنهم با توصيف زيبايى كه حضرت على عليه السلام درباره اجرا كننده حق فرموده است: اذا اكْرَمَ اللَّهُ عَبْداً اعانَهُ عَلى‏ إِقامَهِ الْحَقِّ. هر گاه خداوند بخواهد بنده‏ اى را گرامى بدارد، او را براى برپاداشتن حق يارى مى‏كند. براى اجراى حق بايد حق را به درستى بشناسيم و ضد آن يعنى باطل را مورد بررسى قرار داده آن گاه براى اقامه حق قدم برداريم. حضرت على عليه السلام مى‏فرمايد: لايُعْرَفُ الْحَقُّ بِالرِّجالِ، اعْرِفِ الْحَقَّ تَعْرِفْ اهْلَهُ. حق با اشخاص شناخته نمى‏شود، پس حق را بشناس تا اهلش را بشناسى. آرى، شناخت حق و باطل كه همان شناخت واقعيت‏ها از پندارها است، گاهى براى انسان چنان مشكل و پيچيده مى‏شود كه نياز مبرم به شناخت نشانه‏هاى حق و باطل پيدا خواهد شد و تا سراغ نشانه نرويم نمى‏توان حق را از باطل تشخيص داد. ✍️ تفسير و شرح صحيفه سجاديه، ج‏9، ص: 198 ادامه دارد ... ◀️کانال انس با 🆔 @sahife2
‏ 3 1 ✳️ خداوند در قرآن در اين رابطه با مثال روشن و زيبايى بيان فرمودند: كَذَ لِكَ يَضْرِبُ اللَّهُ الْحَقَّ وَ الْبطِلَ فَأَمَّا الزَّبَدُ فَيَذْهَبُ جُفَآءً وَأَمَّا مَا يَنفَعُ النَّاسَ فَيَمْكُثُ فِى الْأَرْضِ كَذَ لِكَ يَضْرِبُ اللَّهُ الْأَمْثَالَ» «رعد 17» اين گونه خدا حق و باطل را [به امور محسوس‏] مَثَل مى‏زند. اما آن كفِ [روى سيل و روى فلز گداخته در حالى كه كنارى رفته‏] به حالتى متلاشى شده از ميان مى‏رود، و اما آنچه [چون آب و فلز خالص‏] به مردم سود مى‏رساند، در زمين مى‏ماند. خدا مَثَل‏ها را اين گونه بيان مى‏كند [تا مردم در همه امور حق را از باطل بشناسند.] ✍️ تفسير و شرح صحيفه سجاديه، ج‏9، ص: 199 ادامه دارد ... ◀️کانال انس با 🆔 @sahife2
‏ 3 2 ✳️ قرآن نشانه ‏ها را چنين بيان كرده است. «الف: حق، هميشه مفيد و سودمند است همچون آب زلال كه مايه حيات و زندگى است، امّا باطل، بى‏فايده و بيهوده است، نه كف‏هاى روى آب هرگز كسى را سيراب مى‏كنند و درختى را مى‏رويانند، و نه كف‏هايى كه در كوره‏هاى ذوب فلزات ظاهر مى‏شود، مى‏توان از آنها زينتى ويا وسيله‏ اى براى زندگى ساخت و اگر هم مصرفى داشته باشند، مصارف بسيار پست و بى‏ارزشند كه به حساب نمى‏آيند، همانند صرف كردن خاشاك براى سوزاندن. ب: باطل همواره مستكبر، بالانشين، پر سر و صدا، پر قال و غوغا، ولى توخالى و بى‏محتوا است، امّا حق متواضع، كم سر و صدا، اهل عمل و پرمحتوا و وزين است. ج: حق، هميشه متكى به نفس است، امّا باطل از آبروى حق مدد مى‏گيرد و سعى مى‏كند خود را به لباس او درآورد و از حيثيت او استفاده كند، همان گونه كه هر دروغى از راست فروغ مى‏گيرد كه اگر سخن راستى در جهان نبود، كسى دروغى را باور نمى‏كرد، و اگر جنس خالصى در جهان نبود، كسى فريب جنس قلابى را نمى‏خورد، بنابراين حتى فروغ زودگذر باطل و آبرو و حيثيت موقت او، به بركت حق است، امّا حق همه جا متكى به خويشتن و آبرو و اثر خويش است.» آرى، باطل هميشه دنبال بازار آشفته مى‏گردد تا از آن بهره بگيرد، اما هنگامى كه آرامش پيدا شود و هر كسى به جاى خويشتن نشست و معيارها و ضوابط در جامعه آشكار گشت، باطل جايى براى خود نمى‏بيند و به سرعت كنار مى‏رود، و باطل هميشه و هر لحظه به شكلى و لباسى در مى‏آيد، برخلاف حق كه هميشه به يك شكل و يك رنگ باقى بوده و تغييرناپذير است. ✍️ تفسير و شرح صحيفه سجاديه، ج‏9، ص: 199 ادامه دارد ... ◀️کانال انس با 🆔 @sahife2
‏ 4 1 ✳️ بعد از شناخت حق، شخص مجرى بايد دل‏ها را آماده براى اجراى حق نمايد تا دل‏ها آماده نباشد حق برپا نخواهد شد. مَثَل حق و آمادگى دل‏ها مَثَل كشاورزى مى‏ماند كه مى‏خواهد بذرافشانى كند. كشاورز متخصص و دانا ابتدا زمين را مورد بررسى قرار داده، زمين مرغوب را آماده كرده و تمام جوانب آن را مى‏بيند، آن گاه بذر را مى‏كارد و در غير اين صورت اگر كشاورز، متخصص و آشنا نباشد و بذر را بدون آماده كردن زمين بكارد، كارى بيهوده كرده و چيزى درو نخواهد كرد، چون زمين‏ها مختلف است، گاهى تمام زمين سنگ سفت و سخت است، به طور يقين چيزى در آن نمى‏رويد، گاهى زمين خاك نرم دارد ولى كافى نيست، ممكن است ابتدا بذر رشد كند ولى بعد خشك خواهد شد و گاهى زمين خاك نرم دارد و سنگ هم ندارد، ولى علف‏هاى هرز اطراف بذر فراوان است، از اين رو ممكن است چند صباحى رشد و نمو داشته باشند ولى عاقبت خشك خواهد شد. ولى اگر كشاورز با دقت و مطالعه زمين را بررسى كند و زمين را آماده كند كه نه سنگ داشته باشد نه علف هرز و ديگر موانع، اگر در اين هنگام بذرافشانى كند محصولى خوب و مناسب برداشت خواهد كرد. ✍️ تفسير و شرح صحيفه سجاديه، ج‏9، ص: 200 ادامه دارد ... ◀️کانال انس با 🆔 @sahife2
‏ 4 2 ✳️ قلب‏هاى انسان‏ها هم در مقابل پذيرش حق اين گونه است، اگر دلى پر از تعصب و جهل باشد، حق در دل او اثر نمى‏كند و گاهى دل‏هايى كه نرمش و آمادگى ضعيفى دارد، به طور موقت مى‏پذيرد ولى بعد آن را بيرون مى‏افكند و گاهى دل‏ها آماده پذيرش است ولى خارهاى هوا و هوس و شهوت و صفات رذيله ديگر در آن روئيده كه تأثير آن را خنثى مى‏كند. و فقط دل‏هايى سخنان خداوند و پيشوايان الهى و جانشين‏هاى آنان را مى‏پذيرد و بارور كرده و مى‏پروراند كه روح حق‏جويى و حق‏طلبى بدان حاكم باشد و از صفات رذيله و ناپسند خالى باشد كه به فرمايش خداوند در قرآن: وَ ذَكّرْ فَإِنَّ الذّكْرَى‏ تَنفَعُ الْمُؤْمِنِينَ» «ذاریات 55» و پند ده؛ زيرا پند به مؤمنان سود مى‏دهد. به هر حال براى اجراى حق بايد تلاش حساب شده و فراوان انجام داد و احيا و اجراى حق مسئوليتى بسيار سنگين و لازم است كه اگر كسى حق را ترك كند دچار معصيت و بلا خواهد شد. ✍️ تفسير و شرح صحيفه سجاديه، ج‏9، ص: 201 ادامه دارد ... ◀️کانال انس با 🆔 @sahife2
‏ 5 ‏ ✳️ حضرت على عليه السلام مى‏فرمايد: مَنْ عانَدَ الْحَقَّ لَزِمَهُ الْوَهْنُ. هر كه با حق عناد و دشمنى ورزد، خوار گردد. امام باقر عليه السلام مى‏فرمايد: اصْبِرْ نَفْسَكَ عَلَى الْحَقِّ فَانَّهُ مَنْ مَنَعَ شَيْئاً فى‏ حَقٍّ اعْطى‏ فى‏ باطِلٍ مِثْلَيْهِ. نفس خود را به شكيبايى و پايدارى بر حق وادار كن؛ زيرا اگر كسى چيزى را در انجام حق دريغ كند چند برابر آن را در باطل بپردازد. امام عسگرى عليه السلام مى‏فرمايد: ما تَرَكَ الْحَقُّ عَزيزٌ الَّا ذَلَّ وَ لاأَخَذَ بِهِ ذَليلٌ الَّا عَزَّ. هر عزيزى كه حق را ترك كرد خوار گرديد و هر ذليلى كه به حق عمل كرد، عزيز شد. آرى، انسان‏ها و گروه‏ها و مكتب‏ها و برنامه‏ها به همان اندازه كه مفيد و سودمند و همراه حق هستند، باقى و پايدارند و حق هميشه حيات دارد ولى باطل متغير و فناپذير است و اگر طرفداران حق و مجريان حق در مقابل باطل پر جنب و جوش و فعال باشند، ديگر اثرى از باطل باقى نخواهد ماند. ✍️ تفسير و شرح صحيفه سجاديه، ج‏9، ص: 202 ادامه دارد ... ◀️کانال انس با 🆔 @sahife2
1 1 ✳️ از نشانه ‏هاى درستى يقين اين است كه آدمى ديده حق ‏شناسى پيدا كند و در همه لحظه ‏ها، رضايت حق را بر رضايت مردم مقدم بدارد و به قسمت خود راضى باشد. هر چند تير شبهه و حرام از هر طرف به سوى او هجوم آورد. حال بايد ديد و در چيست؟ دو ديدگاه در بين مردم دنيا وجود دارد: ديدگاه اول: يك گروه از انسان‏ها زندگى خوب را در خوشى و راحتى مى‏بينند و براى رسيدن به آرامش درونى، به مال اندوزى و شهوت‏رانى مى‏پردازند حتى به جنايت و تجاوز دست مى‏زنند تا نيازهاى كاذب نفسانى و شيطانى را برآورده سازند. از ويژگى‏هاى اين دسته از مردم اين است كه انسان‏هايى سطحى‏نگر، خودخواه و احمق هستند؛ زيرا كه به عمق آيات قرآن و عبرت روايات و تجربه‏هاى تاريخى توجه ندارند و سرانجام با ذلّت و خوارى مى‏ميرند. نمونه‏هاى بارز اين گروه شكست و نابودى پادشاهان جنايتكار و حاكمان ستمكار و منافقان خيانتكار و انسان‏هاى گناهكار كه حكايت آنان همچنان باقى است. از جمله نكته‏هايى كه قرآن مجيد درباره خلقت انسان متذكر مى‏شود؛ مى‏فرمايد: لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنسنَ فِى كَبَدٍ» «بلد 4» همانا ما انسان را در رنج و زحمت آفريديم. إِنَّ الْإِنسنَ خُلِقَ هَلُوعًا» «معارج 19» همانا انسان حريص و بى‏تاب آفريده شده است. إِنَّ الْإِنسنَ لَفِى خُسْرٍ» «عصر 2» [كه‏] بى‏ترديد انسان در زيان‏كارى بزرگى است. اين آيات و نمونه‏هاى ديگر؛ به روشنى نشانگر نقاط ضعف آدمى است كه پا از گليم خود فراتر مى‏گذارد و براى خود و خداوند و نظام طبيعت مشكل مى‏آفريند. حضرت على عليه السلام مى‏فرمايد: مَنْ احَبَّ السَّلامَةَ؛ فَلْيُؤْثِرِ الْفَقْرَ، وَ مَنْ أَحَبَّ الرَّاحَةَ؛ فَلْيُؤْثِرِ الزُّهْدَ فِى الدُّنْيا. هر كه سلامتى را دوست دارد، پس تهيدستى و تنگدستى را اختيار كند و هر كه دوستدار آسايش است بايد كه بى‏اعتنايى به دنيا را برگزيند. مى‏گويد: امام زين العابدين عليه السلام به مردى از همنشينان خود در محفلى فرمود: از خدا بترس و در طلب دنيا اعتدال نگه دار و چيزى را كه آفريده نشده درخواست مكن ... آن مرد عرض كرد: چگونه ممكن است كه كسى در طلب چيزى برآيد كه هنوز آفريده نشده است؟ حضرت فرمود: كسى كه خواهان توانگرى و دارايى و رفاه در دنيا باشد، در حقيقت آنها را براى آسايش مى‏خواهد. و آسايش در دنيا و براى اهل دنيا خلق نشده، بلكه آسايش و راحتى در بهشت و براى بهشتيان آفريده شده است. بنابراين ميوه زهد و بى‏اعتنايى به دنيا، آسايش و آرامش روح است و تنها جايگاه واقعى آرميدن و آسودن در ورود به بهشت است كه با سلام و صلوات فرشتگان همراه است. ✍️ تفسير و شرح صحيفه سجاديه، ج‏9، ص: 204 ادامه دارد ... ◀️کانال انس با 🆔 @sahife2
1 2 ✳️ ديدگاه دوم: گروه ديگر از انسان‏ها زندگى خوب را در سايه رضايت حق و قناعت نفس مى‏دانند؛ پس با صبر و ايستادگى در برابر خواهش‏هاى نفسانى و وسوسه‏هاى شيطانى، آرامش روانى و قلبى براى خود فراهم مى‏كنند و در اثر رياضت‏ها و مبارزه‏هاى سخت تبديل به انسانى مؤمن و معتقد به اصول دينى مى‏شوند و همه مردم از وجود او در امان و ايمن هستند. مقام رضا، مرتبه فناى اراده بنده در اراده حق است و تا او به اين مقام نرسد، اعمالش مورد پذيرش حق قرار نمى‏گيرد. راضى به رضايت خدا هيچ گونه درخواستى ندارد و خواهش او بر اساس اراده و تسليم امر اوست. امام صادق عليه السلام مى‏فرمايد: مِنْ صِحَّةِ يَقينِ الْمَرْءِ الْمُسْلِمِ أَنْ لايُرْضِىَ النَّاسَ بِسَخَطِ اللَّهِ، وَ لايَلُومَهُمْ عَلى‏ ما لَمْ‏يُؤْتِهِ اللَّهُ، فَإِنَّ الرِّزْقَ لايَسُوقُهُ حِرْصُ حَريصٍ وَ لايَرُدُّهُ كَراهِيَةُ كارِهٍ وَ لَوْ أَنَّ احَدَكُمْ فَرَّ مِنْ رِزْقِهِ كَما يَفِرُّ مِنَ الْمَوْتِ لَأَدْرَكَهُ رِزْقُهُ كَما يُدْرِكُهُ الْمَوْتُ، ثُمَّ قالَ: إِنَّ اللَّهَ بِعَدْلِهِ وَ قِسْطِهِ جَعَلَ الرَّوْحَ وَ الرَّاحَةَ فِى الْيَقينِ وَ الرِّضا وَ جَعَلَ الْهَمَّ وَ الْحَزَنَ فِى الشَّكِّ وَ السَّخَطِ. از نشانه‏هاى درستى يقين فرد مسلمان اين است كه مردم را به وسيله خشم خداوند، خرسند نكند و مردم را بر آنچه خداى متعال به خود او نداده، سرزنش ننمايد؛ زيرا روزى را نه طمع شخص حريص بياورد و نه ناخرسندى فرد ناخوشايند؛ اگر كسى از شما چنانكه از مرگ مى‏گريزد از روزى‏اش بگريزد، روزى به او مى‏رسد همچنان كه مرگ به او مى‏رسد. سپس فرمود: خداوند به عدل و داد خويش، نشاط و آسايش را در يقين و رضا؛ و غم و اندوه را در شك و ناخرسندى قرار داده است. آرامش حقيقى تنها در مرتبه يقين و رضايت، به درون قلب آدمى مى‏نشيند سپس در فكر انسان نهادينه مى‏گردد، تمدن امروز كه مدعى گسترش آرامش و رفاه در سراسر جهان است و فقر ايمانى مسلمانان ما سبب شده كه به جاى فهم حقايق فطرى به سوى داروهاى سمى و درمان‏هاى موقتى و آرام بخش روى آورند و عافيت و سلامت خود را كه نعمت اصلى زندگى است به دست روان گردان‏هاى خيالى و لذت‏هاى آنى بسپارند و در كهنسالى با هزاران درد و مرض‏هاى بى‏درمان با مرگى تلخ، جان دهند. ✍️ تفسير و شرح صحيفه سجاديه، ج‏9، ص: 206 ادامه دارد ... ◀️کانال انس با 🆔 @sahife2
2 ✳️ وضعيت امروز دنياى بشر، نتيجه بى‏ايمانى و ضعف اعتقاد به ارزش‏هاى الهى است كه براى خود راحتى و آسايشى بدون خدا و حقيقت مى‏طلبد و سرانجام در آتش هوس‏ها و لذت‏ها مى‏سوزد. توجه به حقيقتِ يگانه و وجود ازلى و ابدى به ويژه با دعا و مناجات و ارتباط عاشقانه با حق در همه امور، انسان را به اطمينان نفس و طراوت فطرت و دل مى‏رساند. رسول اللّه صلى الله عليه و آله به ابوذر سفارش مى‏فرمايد: يا أَباذَرٍ! تَعَرَّفْ إِلَى اللَّهِ فِى الرَّخاء يَعْرِفْكَ فِى الشِّدَّةِ. اى ابوذر! در هنگام آسايش خود را به خدا بشناسان تا در هنگام گرفتارى و بلا تو را بشناسد. امام باقر عليه السلام در صفاى باطنى هر لحظه دعاى به سوى حق، پيوسته مى‏فرمود: يَنْبَغِى لِلْمُؤْمِنِ أَنْ يَكُونَ دُعاؤُهُ فِى الرَّخاءِ نَحْواً مِنْ دُعائِهِ فِى الشِّدَّةِ. سزاوار است كه مؤمن در هنگام خوشى و آسايش به مانند زمان سختى و گرفتارى دعا كند. حضرت حق تعالى به داود عليه السلام وحى فرمود: مرادر روزهاى شادى و سرخوشى ياد كن تا من در روزهاى درماندگى و سرافكندگى، دعايت را اجابت كنم. امام صادق عليه السلام در باب پيش دستى در دعا كردن مى‏فرمايد: إِنَّ الدُّعاءَ فِى الرَّخاءِ يَسْتَخْرِجُ الْحَوائِجَ فِى الْبَلاءِ. دعا در حال راحتى و آسودگى، نيازمندى‏هاى حال بلا را برآورده مى‏سازد. بايد در هر حال صداى خواننده حق براى خداوند آشنا باشد تا در وقت قبولى در را باز نمايد. امام سجّاد عليه السلام در مناجات خويش زمزمه مى‏فرمايد: لا تَجعَلْني مِمَّن يُبطِرُهُ الرَّخاءُ و يَصرَعُهُ البلاءُ ، فلا يَدعُوَكَ إلاّ عِندَ حُلولِ نازِلَةٍ ، و لا يَذكُرَكَ إلاّ عِندَ وُقوعِ جائحَةٍ ، فَيصرَعُ لَكَ خَدَّهُ ، و تُرفَعُ بالمَسألَةِ إلَيكَ يَدُهُ مرا از آنان قرار مده كه خوشى سرمستشان مى‏كند و بلا و گرفتارى از پايشان در مى‏آورد. اينان فقط زمانى تو را مى‏خوانند كه گرفتار شوند و تنها هنگامى به ياد تو مى‏افتند كه به مصيبتى سخت گرفتار آيند در اين هنگام در برابر تو به خاك مى‏افتند و دست خواهش به سويت برمى‏دارند. ✍️ تفسير و شرح صحيفه سجاديه، ج‏9، ص: 207 ادامه دارد ... ◀️کانال انس با 🆔 @sahife2