eitaa logo
انس با صحیفه سجادیه
4.9هزار دنبال‌کننده
16.6هزار عکس
2.4هزار ویدیو
1.6هزار فایل
من به شما عزیزان توصیه میکنم با صحیفه سجادیه انس بگیرید! کتاب بسیار عظیمی است! پراز نغمه های معنوی است! مقام معظم رهبری Sahifeh Sajjadieh در اینستاگرام https://www.instagram.com/sahife2/ ادمین کانال @yas2463
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از انس با صحیفه سجادیه
🌹 دعای سیدالساجدین (علیه السلام ) "در روز " 👌 دعای ◀️ کانال انس با 🆔 @sahife2
دعای سیدالساجدین(ع) در روز عرفه: 🔹و نَبِّهْنِى مِنْ رَقْدَةِ الْغَافِلِينَ، وَ سِنَةِ الْمُسْرِفِينَ، وَ نَعْسَةِ الْمَخْذُولِينَ🔹 🔸و از خواب بى خبران بيدار كن واز غفلت بزهكاران و ناهوشیاری به خود رهاشدگان هشيار گردان🔸 ◀️ کانال انس با 🆔 @sahife2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
مختصر غفلت و اسراف وَ نَبِّهْنِي مِنْ رَقْدَةِ الْغَافِلِينَ، وَ سِنَةِ الْمُسْرِفِينَ، وَ نَعْسَةِ الْمَخْذُولِينَ. و مرا از خواب غافلان و از خواب‏آلودگى اسراف‏كاران و از چرت خوارشدگان، بيدار فرما. «الْغَافِلِين»: تعريف غافل از جهتى مى‏تواند همان تعريف غفلت نيز باشد. راغب اصفهانى در تعريف غفلت مى‏گويد: غفلت همان سهوى است كه به خاطر كم‏توجّهى و كم‏هشيارى، نصيب انسان مى‏گردد. خداوند متعال در قرآن كريم غافل را اينگونه توصيف مى‏كند: (وَ لَقَدْ ذَرَأْنَا لِجَهَنَّمَ كَثِيراً مِّنَ الْجِنِّ وَ الْإِنسِ لَهُمْ قُلُوبٌ لَّا يَفْقَهُونَ بِهَا وَ لَهُمْ أَعْيُنٌ لَّا يُبْصِرُونَ بِهَا وَ لَهُمْ أَذَانٌ لَّا يَسْمَعُونَ بِهَآ أُوْلَئِكَ كَالْأَنْعَامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ أُوْلَئِكَ هُمُ الْغفِلُونَ): «به يقين گروه بسيارى از جن و انس را براى دوزخ آفريديم، آنها دل‏هايى دارند كه با آن حقايق را دريافت نمى‏كنند و چشمهايى دارند كه با آنها نمى‏بينند و گوش‏هايى دارند كه با آنها نمى‏شنوند، آنان همانند چهارپايان، بلكه گمراه‏ترند. آنها همان غافل ماندگان هستند.» (اعراف/ 179.). به عبارتى غفلت اين است كه انسان صاحب عقل و قلب باشد و در او تمام قدرت و استعدادِ لازم براى درك و فهم دنيا و آخرت و بصيرت در امور كلّى و جزيى، مادى و معنوى موجود باشد، آنگاه اين قدرت را در راه امور ناچيز هدر دهد. حكيمى گفته: «اصل غفلت، محروميّت است». پس انسان غافل هميشه در محروميّت از فيوضات الهى و استفاده از نعمت‏هاى ربّانى به سر مى‏برد. «الْمُسْرِفِين»: اسراف، معانى گسترده‏اى دارد. گاه به زياده‏روى در خوردن و آشاميدن اطلاق مى‏شود (اعراف/ 31.) و گاهى به انتقام‏گيرى و قصاصِ بيش از حد (اسراء/ 33.) و بعضى اوقات به انفاق و بذل و بخششى كه بيش از حد باشد (فرقان/ 67.) و گاهى در داورى و قضاوت كردن كه منجر به كذب و دروغ مى‏شود (غافر/ 28.) و نيز به اعتقاداتى كه منتهى به شكّ و ترديد مى‏شود (غافر/ 34.) و بعضى مواقع نيز به معنىِ برترى جويى و استكبار و استثمار است. كما اينكه قرآن فرعون را به عنوان مسرف معرفى كرده. (دخان/ 31.) و بالاخره گاه به معنى هرگونه گناه مى‏آيد. (زمر/ 53.) پس مسرِف كسى است كه اين گونه اسراف‏ها از او سر مى‏زند. ◀️ کانال انس با 🆔 @sahife2
🙏خدایا مرا از خواب بيخبران (آنانكه از راه حق دورى گزيده‏ اند) و از خواب آلودگى دورى‏ كنندگان از حد اعتدال در كارهاشان، و از چرت زدن خوارشدگان (آنانكه توفيق عبادت از آنها گرفته شده و به گمراهى رفته‏ اند) بيدار نما!!! (چنان كن كه هميشه هشيار باشم تا هيچگاه از راه حق جدا نشده نيك بختى دنيا و آخرت را دريابم) 🔹 زندگی زیبا و البته تکان دهنده شهید بزرگوار ( انقلاب اسلامی) 🙏 او از خدا خواسته بود همه گذشته اش را پاک کند. می خواست چیزی از او نماند. نه نام ، نه نشان ، نه قبر ، نه مزار و نه هیچ چیز دیگر. خدا هم دعایش را مستجاب کرد. پیکر سردار شهید شاهرخ ضرغام هرگز پیدا نشد... 🍀 https://b2n.ir/j26542 ◀️ کانال انس با 🆔 @sahife2
برنامه ی ◀️ صفات خوب برای وَ قَالَ (علیه السلام): خِيَارُ خِصَالِ النِّسَاءِ، شِرَارُ خِصَالِ الرِّجَالِ؛ الزَّهْوُ وَ الْجُبْنُ وَ الْبُخْلُ؛ فَإِذَا كَانَتِ الْمَرْأَةُ مَزْهُوَّةً لَمْ تُمَكِّنْ مِنْ نَفْسِهَا، وَ إِذَا كَانَتْ بَخِيلَةً حَفِظَتْ مَالَهَا وَ مَالَ بَعْلِهَا، وَ إِذَا كَانَتْ جَبَانَةً فَرِقَتْ مِنْ كُلِّ شَيْءٍ يَعْرِضُ لَهَا. علی علیه السلام : برخی از نيكوترين خلق و خوى زنان، زشت ترين اخلاق مردان است، مانند، تكبّر، ترس، بخل، هر گاه زنى متكبّر باشد، بيگانه را به حريم خود راه نمى دهد، و اگر بخيل باشد اموال خود و شوهرش را حفظ مى كند، و چون ترسان باشد از هر چيزى كه به آبروى او زيان رساند فاصله مى گيرد. 🖋کانال انس با صحیفه سجادیه 🆔 @sahife2
◀️ تفاوت صفات مردان و زنان: 📜امام(عليه السلام) در اين كلام پربار به نكاتى از تفاوت فضايل اخلاقى در زن و مرد اشاره كرده مى فرمايد: «خصلت هاى نيك زنان، خصلت هاى بد مردان است (اين خصلت ها عبارتند از:) تكبر و ترس و بخل (زيرا) هنگامى كه زن متكبر باشد بيگانه را به خود راه نمى دهد و اگر بخيل باشد مال خود و همسرش را حفظ مى كند و اگر ترسو باشد از هر چيزى كه ممكن است به آبرو و عفت او صدمه بزند مى ترسد (و از آن فاصله مى گيرد)»; (خِيَارُ خِصَالِ النِّسَاءِ شِرَارُ خِصَالِ الرِّجَالِ: الزَّهْوُ، وَالْجُبْنُ، وَالْبُخْلُ; فَإِذَا كَانَتِ الْمَرْأَةُ مَزْهُوَّةً لَمْ تُمَكِّنْ مِنْ نَفْسِهَا، وَإِذَا كَانَتْ بَخِيلَةً حَفِظَتْ مَالَهَا وَمَالَ بَعْلِهَا، وَإِذَا كَانَتْ جَبَانَةً فَرِقَتْ مِنْ كُلِّ شَيْء يَعْرِضُ لَهَا). «خيار» به معناى بهترين ها و «شرار» به معناى بدترين هاست. «زَهْو» به معناى تكبر و «فَرِقَت» از ريشه «فَرَقَ» بر وزن «ورق» به معناى ترس است. آنچه امام(عليه السلام) در اين كلام نورانى فرموده امورى براى حفظ عفت زن و دور نگه داشتن او از تعرض مردان آلوده و كثيف و حفظ جايگاه او در خانواده است. روشن است اگر زن در برابر مردان بيگانه تواضع و فروتنى كند ممكن است در او طمع ورزند، همچنين اگر به اصطلاح نترس باشد و به جاهاى خطرناك و يا بيابان هاى دوردست و خالى از سكنه برود و يا در شب هاى تاريك تنهايى بيرون برود و يا دعوت افراد مشكوك را براى سوار شدن به اتومبيل و مجالس مختلف آنها بپذيرد، ممكن است در معرض خطرات ناموسى قرار گيرد. اين جاست كه ترس براى او فضيلت خواهد شد و پاسدار و نگاهبان عفت اوست. همچنين اگر زن نسبت به هزينه كردن اموال شوهر بخيل باشد مى تواند حافظ و نگاهبان ثروت او گردد; اما به عكس اگر دست بذل و بخشش او گشاده گردد ممكن است اموال شوهر و حتى اموال خودش را در مدت كوتاهى بر باد دهد و همين امر سبب اختلاف او با همسرش گردد و منجر به حوادثى شود كه بسيار ناخوشايند است. اين صفاتِ به ظاهر مذموم جبران ضعف هايى را مى كند كه در بسيارى از زنان هست; جاذبه جنسى در برابر نامحرمان نقطه ضعفى براى او محسوب مى شود كه تكبر آن را جبران مى كند و ضعف جسمانى در برابر مهاجمان بيگانه نقطه ضعفى است كه ترس جبران كننده آن است و موقعيت آسيب پذير او در امانت دارى خانه چيزى است كه بخل آن را جبران مى كند. بديهى است آنچه را امام(عليه السلام) در اين كلام نورانى بيان فرموده به صورت مطلق و فراگير نيست، به بيان ديگر منظور امام(عليه السلام) اين نيست كه در همه جا متكبر، يا ترسو و يا بخيل باشد، بلكه منظور مواردى است كه در صورت نداشتن اين صفات به عفت يا امانت او لطمه مى زند وگرنه زنان نبايد به بستگان، محرمان و دوستان زن خود تكبر ورزند يا از همه چيز حتى سايه خود بترسند يا در بخشش از اموال خود بخل به خرج دهند. در حالات فاطمه زهرا(عليها السلام) مى خوانيم كه او در پايان جنگ احد به ميدان آمد و پيشانى و دهان پدر بزرگوارش را از خون شست و يا در شب زفاف پيراهن عروسى خود را به سائل بخشيد و همچنين دختر شجاعش زينب كبرى در كوفه و شام خطبه هايى خواند كه پشت دشمنان را به لرزه درآورد و پايه هاى كاخ آنها را متزلزل ساخت. نيز روشن است كه آنچه امام(عليه السلام) فرموده شامل تمام صفات فضيلت نمى شود; بسيارى از صفات برجسته است كه در زن و مرد هر دو يكسان است; مانند تقوا و پرهيزگارى و عبادات و اطاعات و امر به معروف و نهى از منكر، عشق و علاقه به علم، محبت به زيردستان و امثال آنها. اين نكته نيز قابل توجه است كه ممكن است اين صفات در زن وجود نداشته باشد كه بايد به صورتى كه در بالا آمد براى خود فراهم سازد و در پناه آنها عفت خويش را حفظ كند و از شر مردان هوس باز در امان بماند و نيز حافظ اموال خود و همسرش باشد. مرحوم كمره اى مطابق معمول اين كلام نورانى را به نظم ترجمه كرده است: آنچه در زن بود خجسته خصال برشمر بدترين صفات رجال زنِ با كبر «خودنگه دار» است ندهد بر مراد غير مجال چون كه باشد بخيل حفظ كند مال خود را و شوى در هر حال گر بترسد، به خانه پا بند است چون هراسد ز سوى استقبال 🖋کانال انس با صحیفه سجادیه 🆔 @sahife2
❇️ قرآن کریم هر روز یک آیه تفسیر نور – استاد محسن قرائتی سوره وَقَالَتِ الْيَهُودُ لَيْسَتِ النَّصَرَى‏ عَلَى‏ شَى‏ءٍ وقَالَتِ النَّصَرَى‏ لَيْسَتِ الْيَهُودُ عَلَى‏ شَي‏ءٍ وَهُمْ يَتْلُونَ الْكِتَبَ كَذَلِكَ قَالَ الَّذِينَ لاَيَعْلَمُونَ مِثْلَ قَوْلِهِمْ فَاللَّهُ يَحْكُمُ بَيْنَهُمْ يَوْمَ الْقِيَمةِ فِيَما كَانُواْ فِيهِ يَخْتَلِفُونَ‏ و یهودیان گفتند: مسیحیان بر حقّ نیستند، و مسیحیان گفتند: یهودیان بر حقّ نیستند، در حالى كه (هر دو گروه) آنان، كتاب آسمانى را مى‌خوانند! همچنین افراد نادان دیگر (همچون مشركان كه خبر از كتاب ندارند)، همانند سخن آنها را گفتند. پس خداوند در روز قیامت در آنچه اختلاف دارند، در بین آنان داورى خواهد نمود. 🔴 این آیه ترسیمى مجدّدى از سیماى متعصّبِ اهل كتاب است كه هرگروه در صدد نفى گروه دیگر است. 🔴 بى‌جا و انحصارطلبى بى‌دلیل، ممنوع است. تحقیر و نادیده گرفتن دیگران، نشانه‌ى استبداد و خودمحورى است. «لیست النصارى على شى‌ء... لیست الیهود على شى‌ء» ⏺کانال انس با 🆔 @sahife2
یا عجل بنَفْسی اَنْتَ اُمْنِیَّةُ شائِق یَتَمَنّی مِنْ مُؤْمِن وَمُؤْمِنَة ذَکَرا فَحَنّا جانم فدايت، تو آرزوي هر مشتاقي كه آرزو كند، از مردان و زنان‏ مؤمن هر كه تو را ياد كرده ، از فراقت ناله كنند ✳️ صبا تو نکهت آن زلف مشک بو داری به یادگار بمانی که بوی او داری دلم که گوهر اسرار حسن و عشق در اوست توان به دست تو دادن گرش نکو داری در آن شمایل مطبوع هیچ نتوان گفت جز این قدر که رقیبان تندخو داری نوای بلبلت ای گل کجا پسند افتد که گوش و هوش به مرغان هرزه گو داری به جرعه تو سرم مست گشت نوشت باد خود از کدام خم است این که در سبو داری به سرکشی خود ای سرو جویبار مناز که گر بدو رسی از شرم سر فروداری دم از ممالک خوبی چو آفتاب زدن تو را رسد که غلامان ماه رو داری قبای حسن فروشی تو را برازد و بس که همچو گل همه آیین رنگ و بو داری ز کنج صومعه مجوی گوهر عشق قدم برون نه اگر میل جست و جو داری 🔅 برنامه ی روزانه ◀️ کانال انس با 🆔 @sahife2
🙏بار الها درود فرست از امروز تا روز قيامت از جانب خودت بر و ایشان درودى كه به سبب چنان كنى كه آنها فقط عبد و بنده ی تو باشند ... 16 ◀️ کانال انس با 🆔 @sahife2
دعا برای قسمت 22 شرح ادامه ی لینک زیر https://eitaa.com/sahife2/39635 🔴 4- براى جهان آخرت‏ 1 اگر به آيات قرآن مجيد دقّت كنيد، آن جا كه سخن از ايمان و عمل صالح و اخلاق حسنه و خدمت به نوع و جهاد فى سبيل اللّه و انفاق و صدقه و ساير شؤون الهى و انسانى به ميان آمده، در حقيقت سخن از بروز دادن استعداد براى سفر آخرت و توشه‏گيرى از دنيا جهت سعادت در آن جهان و به دست آوردن رضوان حق به ميان آمده است. آبادى جهان آخرت در پرتو حيات طيّبه در اين جهان است، و حيات طيّبه محصول ايمان و عمل صالح مى‏باشد. آمادگى براى قرار گرفتن در نعيم ابد و بهشت عنبر سرشت و جوار رحمت حضرت ربّ و قرب جناب اللّه، در سايه تقوا و عبادت و خدمت به خلق و رعايت حلال و حرام خدا ميسّر است. در معارف اسلامى بابى تحت عنوان آمادگى براى موت آمده كه به چند روايت بسيار مهم از آن فصل اكتفا مى‏كنم: قيلَ لِأميرالمُومِنين عليه السلام: مَا الْاستعدادُ لِلمَوتِ؟ قال: أداءُ الفَرائِضِ، اجْتِنابُ المَحارِم، وَالْاشتِمالُ عَلَى الْمَكارِمِ، ثمَّ لا يُبالى أوَقَعَ عَلَى الْمَوْتِ أمْ وَقَعَ الْمَوْتُ عَلَيهِ، وَاللّهِ ما يُبالِى ابْنُ أبى طالِبٍ أوَقَعَ عَلَى الْمَوْتِ أمْ وَقَعَ الْمَوتُ عَلَيهِ. به محضر مقدّس اميرالمؤمنين عليه السلام عرضه داشتند. راه استعداد يافتن براى مرگ چيست؟ فرمود: اداى واجبات، ترك محرّمات، دارا بودن مكارم‏ اخلاقى. چون اين سه حقيقت پرونده آدمى را تشكيل دهد، باكى نيست كه در كام مرگ افتد يا مرگ وى را بگيرد. به خدا قسم! پسر ابوطالب را از مرگ نگرانى نيست كه در دهان مرگ قرار گيرد يا مرگ وى را دريابد. على عليه السلام در خطبه وسيله فرمود: غائبى نزديكتر از مرگ نيست، آن كه بر پشت زمين مى‏رود عاقبتش زير زمين است، شب و روز از عمر مى‏كاهد، هر صاحب حياتى را در اين جهان غذايى است و هر دانه‏اى را خورنده‏اى است، و تو غذاى مرگى. آن كس كه قدرشناس روزگار و ايّام و شبانه روز و ساعات و لحظات عمر گرانمايه باشد از آماده شدن براى مرگ و به آغوش گرفتن هماى سعادت ابديّه غفلت نكند. ثروتمند را با ثروتش از چنگ مرگ گريزى نيست و فقر فقير مانع از انتقال او به عالم آخرت نمى‏باشد. 👈 ادامه دارد .... ✍️ تفسير و شرح صحيفه سجاديه، ج‏ 4 ، ص: 82 دعای ◀️ کانال انس با 🆔 @sahife2
دعا برای قسمت 22 🔴 4- براى جهان آخرت‏ 2 قالَ بَعْضُ الأئِمَّةِ: حاسِبُوا أنْفُسَكُمْ قَبْلَ أنْ تُحاسَبُوا، وَزِنُوا أعمالَكُمْ بِميزانِ الْحَياءِ قَبْلَ أنْ تُوزنُوا. از بعضى از ائمّه هدايت، نقل شده: قبل از آن كه در درگاه عدل الهى به حسابتان برسند به حساب خود برسيد و كارهاى خود را به ترازوى حياى از حق بسنجيد، پيش از آن كه به ميزان دقيق قيامت بسنجند. سلمان فارسى مى‏فرمايد: سه چيز مرا به خنده آورده و سه برنامه مرا گريانده است. سه مسأله‏اى كه مرا به گريه نشانده: فراق عزيزانى چون محمّد صلى الله عليه و آله و حزب او، ترس از اوضاع قيامت و ايستادن در دادگاه الهى است. و سه برنامه‏اى كه مرا به خنده آورده: دنباله رو دنياست كه مرگ به دنبال اوست، غافلى كه از وى غفلت ندارند، و آن كه دهانش پر از خنده است و نمى‏داند خدا از او راضى است يا بر وى غضبناك مى‏باشد. » عَنْ أبى عُبَيدَةَ قالَ: قُلْتُ لأبى جَعْفَرٍ عليه السلام: جُعِلْتُ فِداكَ، حَدِّثْنى بِما أنْتَفِعُ بِهِ، فَقَالَ: يا أباعُبَيْدَةَ! أكثِر ذِكْرَ الْمَوْتِ فَما أكثَرَ ذِكْرَ المَوْتِ إنْسانٌ إلّازَهَدَ فِى الدُّنْيا. ابوعبيده به حضرت باقر عليه السلام عرضه داشت: فدايت شوم، سخنى برايم بگو كه از آن بهره‏مند شوم. حضرت فرمود: زياد كن، كه هر انسانى زياد به ياد مرگ باشد نسبت به دنيا (جمع ثروت و خورد و خوراك و شهوات و غرايز و قدرت وسطوت) بى‏ميل مى‏شود. سُئِلَ رَسُولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله: أىُّ الْمُؤمِنينَ أكْيَسُ؟ قالَ أكثَرُهُمْ ذِكْراً لِلْمَوْتِ وَأشَدُّهُمْ لَهُ اسْتِعْداداً. از رسول خدا صلى الله عليه و آله پرسيدند: زيرك‏ترين مؤمنان كيست؟ حضرت فرمود: آن كه بيشتر ياد موت كند و آمادگى فوق‏العاده‏ترى پيدا نمايد. در «نهج البلاغه» آمده است. مَنْ أكْثَرَ مِنْ ذِكْرِ الْمَوْتِ رَضِىَ مِنَ الدُّنْيا بِاليَسير. آن كه زياد ياد مرگ است، به كم دنيا خشنود است. به حضرت سجّاد عليه السلام عرضه داشتند: بهترين مرگى كه عبد با آن روبرو مى‏شود كدام است؟ فرمود: آن است كه از بناها و خانه‏ها و قصورش آسوده گشته باشد. گفتند: يعنى چه؟ فرمود: منظورم توبه از گناه و استقرار بر خيرات است، كه با داشتن توبه مقبول و پرونده پر از نيكى، ورود انسان بر خدا ورود محبوبانه و كريمانه است. امام صادق عليه السلام فرمود: چون به رختخوابت رفتى، بنگر كه چه خوردى و روز گذشته‏ات چه به دست آوردى و بدان كه مرگت حتمى است و بازگشت تو به حق، غيرقابل ترديد است. آن كس كه با توجّه به آيات قرآن و گفتار انبيا و امامان، براى مرگ استعداد پيدا كند به سه حقيقت ديگرى كه در پايان دعاى چهارم اشاره شده يعنى آسانى مرگ و به سلامت بيرون آمدن از آزمايش‏ها و نجات از عذاب و ورود به بهشت الهى خواهد رسيد. 👈 ادامه دارد .... ✍️ تفسير و شرح صحيفه سجاديه، ج‏ 4 ، ص: 82 دعای ◀️ کانال انس با 🆔 @sahife2
🙏بار الها درود فرست از امروز تا روز قيامت از جانب خودت بر و ایشان ◀️ کانال انس با 🆔 @sahife2
دعا برای قسمت 23 🔴 ويژگى‏هاى 1 در هر صورت صحابى و تابعى بودن كار آسانى نيست، صحابى و تابعى و پيرو واقعى كسى است كه در حدّ قبول حضرت حق از ايمان و عمل صالح و اخلاق حسنه برخوردار باشد و در پيشگاه حق چه در دنيا و چه در آخرت، مصداق ظلم، فسق، فجور، خيانت، تعرّب بعد از هجرت، مارق، ناكث، قاسط، منافق، توبه شكن به حساب نيايد، كه صحابى و تابعى مانند ديگران از اين امور مصونيّت نداشتند و تنها آنان كه راه پرعظمت صراط مستقيم و تقوا را تا هنگام مرگ ادامه دادند از هجوم آن خطرات مصون ماندند و رضايت حق را براى خود نگاه داشتند و به عالم آخرت بردند، ولى گروهى كه بيعت شكستند و از عنوان صحابى و تابعى و پيرو به در آمدند به حكم آيات قرآن به عذاب الهى دچار شدند. معارف الهيّه، علائم و صفات و خصوصيّاتى براى مؤمن واقعى ذكر كرده‏اند كه لازم است در پايان اين جلد به قسمتى از آن ويژگى‏ها اشاره شود تا به قول قرآن مجيد خبيث را از طيّب تميز دهيد و بر خلاف حكم الهى حكم نكنيد و چون فخر رازى نگوييد كه تمام صحابه پيامبر داراى مقام عصمت بودند و هر چه انجام دادند عين حقيقت بود، «1» كه دروغى چون اين سخن در جهان علم و عقل و انديشه و انصاف نظير ندارد. امام رضا عليه السلام از پدرانش از رسول خدا صلى الله عليه و آله نقل مى‏كند: الإيمانُ إقْرارٌ بِاللِّسانِ، و مَعْرِفَةٌ بِالْقَلْبِ، وَعَمَلٌ بِالأركان. ايمان اقرار به زبان، معرفت به قلب و عمل به اعضاى جسم است. آن كه دلش منوّر به نور شناخت خداست و معبودى جز حضرت او ندارد و زبانش مترنّم به امور ايمانى از قبيل شهادتين، نماز، امر به معروف و نهى از منكر و نصيحت و موعظه و پند، و چشم و گوش و دست و پا و شكم و شهوتش در تسخير مسائل ايمانى والهى است به حق كه مؤمن واقعى است. چنين انسانى با سير و حركتى كه در صراط مستقيم حق دارد به تدريج به صفا و لطافت و فضيلت و حقيقت آراسته مى‏گردد، تا جايى كه جز محبوبش چيزى در عرصه گاه حياتش نماند. او با هيچ قيمتى حاضر نمى‏شود معشوقش را از دست بدهد، آزار و شكنجه و سختى و شهادت در راه دوست برايش از عسل شيرين‏تر شود، وجودش براى ديگران چراغ راه مى‏گردد و هويّت و هستيش براى عباد خدا منبع بركت مى‏شود. بيداران راه دوست در حقّ چنين مؤمنى گفته‏اند: «چون اللّه بنده را شايسته مقام قرب گرداند و او را شراب لطف ابد بچشاند ظاهر و باطنش را از ريا و نفاق صاف مى‏كند، محبّت اغيار را در باطن وى گنجايى نماند، مشاهد لطف خفى گردد، به چشم عبرت در حقيقت كون نظاره مى‏كند، از مصنوع با صانع مى‏نگرد و از مقدور به قادر مى‏رسد، آن گاه از مصنوعات ملول گردد و به محبّت صانع مشغول شود، دنيا را خطر نماند، عقبى را بر خاطر او گذر نماند، غذاى او ذكر محبوب گردد، تنش در هيجان شوق معبود نازد، دل در محبّت محبوب مى‏گدازد، نه روى اعراض، نه سامان اعتراض. چون بميرد حواسّ ظاهرش از دور فلك بيرون آيد، كل اعضايش از حركت طبيعيش ممتنع گردد. اين همه تغيّر، ظاهر را بود وليكن باطن از شوق و محبّت پر بود. أمواتٌ عِندَ الْخَلْق، أحياءٌ عِنْدَ الرَّبِّ. نزد خلايق مردگانند و نزد پروردگار، زندگان 👈 ادامه دارد .... ✍️ تفسير و شرح صحيفه سجاديه، ج‏ 4 ، ص: 86 دعای ◀️ کانال انس با 🆔 @sahife2
دعا برای قسمت 23 🔴 ويژگى‏هاى 2 در «اصول كافى»، باب‏ «فى أنّ الإيمانَ مَبثوتٌ لِجوارِحِ البَدَنِ كُلِّها» و «وسائل‏ الشيعه» «بابُ الفُروضِ عَلَى الجوارح وَ وُجوبِ القيامِ بِها» روايتى بسيار مهم و روشنگر از امام صادق عليه السلام نقل شده، كه لازم است تمام مرد و زن مؤمن از متن آن روايت اطلاع پيدا كنند. فشرده و خلاصه‏اى از آن روايت چنين است: ابوعمرو زبيرى مى‏گويد: «به حضرت صادق عليه السلام اظهار كردم: دانشورا، روشنم كن كه برترين عمل در پيشگاه خداوند چيست؟ فرمود: آنچه خدا هيچ عملى را جز با تحقّق آن نمى‏پذيرد. عرضه داشتم: آن چيست؟ فرمود: پذيرش اللّه كه جز او اله و معبودى نيست. عرضه داشتم: روشنم نمى‏كنيد كه اين پذيرش، قول با عمل است يا قول تنهاست؟ فرمود: اين پذيرش سرتاسر عمل است و قول گوشه‏اى از آن عمل. گفتم: توضيح دهيد. فرمود: اين پذيرش هر سه حوزه قلب و زبان و اندام (عقيده، ابلاغ و عمل) را فرا مى‏گيرد. اما آنچه به عهده قلب و عقل است، پس دريافت و شناخت و شكل‏گيرى و رضامندى و تسليم به اين است كه جز اللّه، الهى نيست، شريكى ندارد و او را همشأن و همسر و فرزندى نيست (نفى ادّعاهاى تزويرگران تاريخ كه به نام شريك و همشأن و همسر و فرزند براى خدا، توده‏هاى خلق محروم را افسون داشته، حقوق انسانى آنان را تصاحب كرده و ايشان را به هر راه كه مى‏خواستند مى‏رانده‏اند) و اين وظيفه‏اى است كه خدا بر دوش انديشه و بينش نهاده است. و اما آنچه را زبان عهده‏دار شده است، پس اظهار و ابلاغ و اعلام دريافت عقل و دل است، چه خداى متعال فرمان داده است كه: «اعلام كنيد كه اللّه خدا پروردگار ما و شماست. در آيه ديگر مى‏گويد: «آنان كه اعلام كردند كه نقشبند و نظام بخش زندگى ما خداست سپس در اين راه پايمردى كردند ...» «2» و اين تعهدى است كه خدا به دوش زبان گذاشته است و اين عمل آن است. و اما آنچه تعهّد دست‏ها و اندام است، پس يورش بر آنانى است كه خدا فرمان داده است كه چونان باز بر آنان تازند و همچون صاعقه بر جانشان زنند؛ چه اين ذات بارى است كه فرمان مى‏دهد: فَإِذَا لَقِيتُمُ الَّذِينَ كَفَرُوا فَضَرْبَ الرِّقَابِ حَتَّى‏ إِذَا أَثْخَنتُمُوهُمْ فَشُدُّوا الْوَثَاقَ فَإِمَّا مَنَّاً بَعْدُ وَإِمَّا فِدَاءً حَتَّى‏ تَضَعَ الْحَرْبُ أَوْزَارَهَا» پس هنگامى كه [در ميدان جنگ‏] با كافران روبرو شديد، گردن هايشان را به شدت بزنيد تا آن گاه كه بسيارى از آنان را با سختى و غلظت از پاى درآوريد، در اين هنگام [از دشمن اسير بگيريد و] آنان را محكم ببنديد، [پس از اسير گرفتن‏] يا بر آنان منت نهيد [و آزادشان كنيد]، يا از آنان [در برابر آزاد كردنشان‏] فديه و عوض بگيريد تا آنجا كه جنگ بارهاى سنگينش را بر زمين نهد. يعنى حاكميّت مطلق و جهانِ شمول الهى مستقر گردد، و اين تعهّدى است كه خدا بر جسم و اندام فرض كرده است، كه سركوبى دشمن كار بازوهاست. تا آن كه امام صادق عليه السلام فرمايد: وَبِتَمامِ الإيمانِ دَخَلَ الْمُؤمِنُونَ الْجَنَّةَ، وَبِالنُّقْصانِ دَخَلَ الْمُفَرِّطُونَ‏ النّارَ. با انجام تعهّدات در هر سه مرحله دل و زبان و اندام (عقيده و ابلاغ و عمل) است كه مؤمنان وارد بهشت مى‏گردند، و با كوتاهى در هر يك از اين سه زمينه است كه ساده گزينان به آتش جهنّم درافتند. آيا مى‏توان گفت، صحابى اگر كوتاهى در يكى از اين سه زمينه داشته باشد از آيات عذاب مستثنى‏ است؟ تاريخ نشان مى‏دهد كه عده‏اى از اصحاب بر اثر پيروى از هوا از جاده صواب منحرف شدند و بر اثر كوتاهى آنان ضربه‏هاى هولناكى به پيكر اسلام وارد آمد كه هنوز جبران نشده است! روى اين حساب چگونه مى‏توان آنان را مجتهد و مصيب، داراى مقام عصمت و تقوا و از همه مهمتر مستثناى از آيات قرآن و معارف حقّه الهيّه دانست؟! امام صادق عليه السلام از رسول خدا صلى الله عليه و آله نقل كردند: لَيْسَ الإيمانُ بِالتَّحَلّى وَلا بِالتَّمَنّى وَلكِنَّ الإيمانَ ما خَلُصَ فِى الْقَلبِ وَصَدَّقَهُ الأعْمالُ. ايمان امورى ظاهر بدون ارتباط با قلب و آرزوى نجات در كنار اعتقاد منهاى عمل نيست، ايمان حقيقتى خالص در قلب است كه اعمال انسان آن حقيقت را تصديق كند. 👈 ادامه دارد .... ✍️ تفسير و شرح صحيفه سجاديه، ج‏ 4 ، ص: 88 دعای ◀️ کانال انس با 🆔 @sahife2
دعا برای قسمت 23 🔴 ويژگى‏هاى 3 عرفاى بزرگ شيعه در زمينه ايمان حقيقى يعنى باور داشتن حق و انبيا و ملائكه‏ و كتب آسمانى و قيامت و عمل بر اساس ايمان و عقيده و نيز ضرر آلوده شدن به گناه مى‏فرمايند: «بدان كه حق تعالى از ملكوت ارواح راهى به روح نهاده است، و از روح راهى به دل گشاده، و از دل راهى به نفس نهاده، و از نفس راهى به قالب صورت كرده، تا هر مدد و فيض كه از عالم غيب به روح رسد، از روح بدان راه به دل رسد، و از دل راهى به نفس رسد، و از نفس اثرى به قالب رسد، و از قالب عملى مناسب آن پديد آيد. و اگر بر صورت قالب عمل ظلمانى شيطانى پديد آيد، اثر آن ظلمت به نفس رسد، و از نفس كدورتى بر دل رسد، و از دل غشاوتى به روح رسد، و نورانيّت روح را در حجاب كند، چون هاله كه گِرد ماه درآيد، به قدر آن حجاب، راه روح به عالم غيب بسته شود و از مطالعه آن عالم بازماند و مدد فيض به او كمتر رسد، و هر چند آن عمل ظلمانى بر قالب زياده شود، اثر ظلمت به روح زياده شود و حجاب او بيشتر گردد و به قدر حجاب، بينايى و گويايى و شنوايى و دانايى روح كمتر مى‏شود. اما اگر مطالعه بر قانون شريعت به او نرسد- العياذ باللّه- خوف آن باشد كه سوء الخاتمه به او پيوندد و به صفت: صُمٌّ بُكْمٌ عُمْيٌ فَهُمْ لَا يَعْقِلُونَ كر و لال و كورند، به همين سبب [درباره حقايق‏] انديشه نمى‏كنند. موصوف گردد، و اين جمله چون طلسمى است كه حق تعالى از جسمانى و روحانى به يكديگر بسته‏اند و كليد طلسم گشايى آن «شريعت» كرده. و شريعت را ظاهرى است و باطنى، و ظاهر آن اعمال بدنى است، كه كليد طلسم گشايى صورت قالب آمده و آن كليد را پنج دندانه است: بُنِىَ الإسْلامُ عَلى‏ خَمْسٍ، عَلَى الصَّلاةِ وَالزَّكاةِ وَالصَّومِ وَالْحَجِّ وَالْوِلايَةِ، وَلَمْ يُنادَ بِشَىْ‏ءٍ كَما نُودِىَ بِالْوِلايَةِ. اسلام بر پنج پايه نهاده شده: نماز، زكات، روزه، حج و ولايت، و نسبت به هيچكدام به اندازه ولايت تأكيد نشده است. زيرا كه طلسم صورت قالب را به پنج حواس بسته‏اند، به كليد پنج دندانه: «بُنِىَ الإسْلامُ عَلى‏ خَمْسٍ» توان گشود. و باطن شريعت اعمال قلبى است و سرّى و روحى، و آن را «طريقت» خوانند، و طريقت كليد طلسم گشايى باطن انسان است تا به عالم حقيقت راه يابد. 👈 ادامه دارد .... ✍️ تفسير و شرح صحيفه سجاديه، ج‏ 4 ، ص: 91 دعای ◀️ کانال انس با 🆔 @sahife2
و شريعت را فرستادند تا ميل كردن آن به مراتع بهيمى و تمتّعات حيوانى به فرمان باشد نه به طبع، زيرا كه از طبع همه ظلمت و كدورت خيزد، و از فرمان همه نور و ايمان؛ زيرا كه چون به طبع كند همه خود را بيند و حق را نبيند و اين همه ظلمت است و حجاب، و چون همه به فرمان كند، آن همه حق بيند و خود را نبيند هيچ و اين همه عين نور است و رفع حجب. ديگر آن كه هر ظلمت و حجاب كه در قالب، به واسطه حركات طبيعى پديد آيد كه بر وفق مراد نفس رفته باشد به واسطه اوامر شرعى كه به خلاف مراد نفس مى‏رود و بر مى‏خيزد. ديگر هر ركنى از اركان شرع او را تذكّرى از قرارگاه اول و آمدن او از آن عالم ارشاد مى‏كند او را به مراجعت به مقام خويش، و آن جوار ربّ العالمين است و او را در مراجعت معاونت كند، چنانكه كلمه لا اله الا اللّه او را خبر دهد از عالم وحدانيت و آن حالت كه ميان او و حضرت حق هيچ واسطه نبود؛ شوق آن عالم و ذوق آن حالت در دلش پديد آيد، آرزوى مراجعت كند، دل از اين عالم سفلى برگيرد، لذّات شهوات بهيمى بر كام جانش تلخ شود، متوجّه حضرت خداوندى گردد.» «1» 👈 ادامه دارد .... ✍️ تفسير و شرح صحيفه سجاديه، ج‏ 4 ، ص: 93 دعای ◀️ کانال انس با 🆔 @sahife2
دعا برای قسمت 23 🔴 ويژگى‏هاى 4 ... و خلايق بر دو نوعند: انبيا: و امّت ايشان. و انبيا را از در عالم حقيقت درآورند و به كليد مدد فيض فضل ربّانى و روحانيّت، ايشان را به عالم غيب برسانند كه قالب آن بوده‏اند در اصل فطرت، پس به كليد طريقت در طلسم دل ايشان را بگشايند تا مدد فيض به دل رسد، پس به كليد شريعت در طلسمات نفس بگشايند تا اثر فيض دررسد و صورت اعمال بدنى بر صورت ظاهر قالب پديد آيد. و از روحانيّت تا جسمانيّت جمله بدان منوّر گردد چنانكه از حال جناب مقدّس نبوى صلى الله عليه و آله بدين قانون خبر مى‏دهد كه: وَكَذلِكَ أَوْحَيْنَا إِلَيْكَ رُوحاً مِنْ أَمْرِنَا مَا كُنتَ تَدْرِي مَا الْكِتَابُ وَلَا الْإِيمَانُ وَلكِن جَعَلْنَاهُ نُوراً نَهْدِى بِهِ مَن نَّشَاءُ مِنْ عِبَادِنَا وَ إِنَّكَ لَتَهْدِى إِلَى‏ صِرَ طٍ مُّسْتَقِيمٍ و همان گونه [كه بر پيامبران پيشين وحى كرديم‏] روحى را [چون قرآن‏] از امر خود به تو وحى كرديم. تو [پيش از اين‏] نمى‏دانستى كتاب و ايمان چيست؟ ولى آن [كتاب‏] را نورى قرار داديم كه هر كس از بندگانمان را بخواهيم به وسيله آن هدايت مى‏كنيم؛ بى‏ترديد تو [مردم را] به راهى راست هدايت مى‏نمايى. اما امّت را از در عالم صورت درآورند، اوّل به كليد صورت شرع، طلسم قالب ايشان را بگشايند؛ آنگه به كليد طريقت، طلسمات باطنى ايشان بگشايند، همچنين تا به عالم غيب راه يابند. اما ابتدا تا داد تصرّف كليد شريعت بر قانون فرمان و متابعت ندهند از طلسم صورت خلاصى نيابند. و داد تصرّف كليد شريعت چنان توان داد كه هر عضو را بدان مشغول كنى كه امر فرموده‏اند و از آن عمل اجتناب نمايى كه نهى كرده‏اند، تا دندانه‏ها راست نشيند، و چون راست نشيند اثر راستى به زبان مى‏رسد، و از زبان به دل مى‏رسد، و از دل به غيب مى‏رسد و نور ايمان از غيب به دل او پديد مى‏آيد كه: الَّذينَ يُؤمِنُونَ بِالْغَيْبِ آنان كه به غيب ايمان دارند. و هر چند استقامت ايمان از غيب و اعمال بدنى بر قالب زياده ظاهر مى‏شود، نور ايمان از غيب در دل مى‏افزايد كه: هُوَ الَّذِى أَنزَلَ السَّكِينَةَ فِى قُلُوبِ الْمُؤْمِنِينَ لِيَزْدَادُوا إِيمَاناً مَعَ إِيمَانِهِمْ اوست كه آرامش را در دل هاى مؤمنان نازل كرد، تا ايمانى بر ايمانشان بيفزايد. چون ترتيب صورت قالب بر قانون شريعت به كمال رسد، ايمان در دل به كمال رسيده باشد، چنانكه حديث نبوى به بيان آن ناطق است: لا يَسْتَقيمُ إيمانُ عبدٍ حَتّى‏ يَسْتَقيمَ قَلْبُهُ. ايمان هيچ بنده‏اى راست نيايد تا دلش راست و استوار گردد. فامّا آن كه پنج ركن شريعت، پنج دندانه كليد طلسم گشايى پنج حس است، از آن است كه ايشان را به واسطه پنج حس، آفاتى و حجبى پديد آمده است كه به مقام بهايم و انعام رسيده‏اند، بلكه فروتر رفته تا اگر در اين مقام بماند و اين طلسم نگشايد و از اين صفت خلاص نيابد در حق او اين فرمايند كه: أُولئِكَ كَالْأَنْعَامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ آنان مانند چهارپايانند بلكه گمراه‏ترند. و بهايم و انعام را نقصان از تمتّع ايشان است در مراتع عالم حيوانى سفلى به واسطه پنج حس كه: يك: حس بصر است، همه آن خواهند كه صورت خوب بينند و صورت غير خوب نبينند. دوم: حس سمع است، همه آن خواهند كه آواز خوش شنوند و از صورت‏هاى ناخوش و آوازهاى مهيب بترسند و برمند. سيم: حاسّه شمّ است، همه آن خواهند كه بوى خوش بويند و از بوى‏هاى ناخوش متوّحش شوند. چهارم: حاسّه ذوق است، همه آن خواهند كه چيزى خوش خورند و از مأكولات ناخوش احتراز كنند. پنجم: حاسّه لمس است، و آن به جمله تن تعلق دارد، تمامى استيفاى شهوات و لذّات بهيمى و انعامى به جمله تن خواهند كه كنند، و ايشان را از عالم ديگر خبرى نيست و آلتى ديگر ندارند كه بدان از عالم عِلوى و آخرتِ باقى برخوردارى يابند. پس اين پنج حس است كه آدمى را دادند، با مدركاتى كه ادراك عالم غيب كند و بهايم را از آن ندادند. پس اگر به كلّى به تمتّع مراتع بهيمى و حيوانى مشغول شود از تمتّعات عالم غيب به كلى باز ماند، چون بهايم و انعام باشد و گمراه‏تر از ايشان، زيرا كه هر قوّت شهوانى و حيوانى و آلات آن كه جملگى بهايم و سباع و وحوش و طيور و غير ذلك دارند مجموع آنها انسان را هست، و او را شهوت ديگرى است نفسانى كه حيوانات ديگر را نيست. پس چون انسان به كلّى يك جهتِ تمتّعات حيوانى شود، شهوات نفسانى را ضايع و معطّل داشته است، و در حيوانات ديگر اين امكان ندارد، و اگر آدمى به كلّى ترك تمتّعات بهيمى و حيوانى كند از تربيت قالب باز ماند و از فوائد آن محروم گردد.
دعا برای قسمت 23 🔴 ويژگى‏هاى 5 پيامبر گرامى اسلام صلى الله عليه و آله درباره ايمان كامل مى‏فرمايد: الْإيمانُ فى عَشْرَةٍ: الْمَعْرِفَةِ، وَالطّاعَةِ، وَالْعِلْمِ، وَالْعَمَلِ، وَالْوَرَع، وَالْاجتهادِ، وَالصَّبْرِ، وَالْيَقينِ، وَالرِّضا، وَالتَّسْليمِ، فَأيُّها فَقَدَ صاحِبُهُ بَطَلَ نِظامُهُ. ايمان در ده برنامه است: شناخت حقايق، اطاعت از خدا و رسول و امام، دانش، عمل، پرهيز و تقوا، كوشش در راه حق، صبر، يقين، رضا، تسليم، كه هر يك را صاحبش از دست دهد به همان اندازه نظام حياتش از حق منحرف مى‏گردد. امام صادق عليه السلام فرمود: مَنْ أحَبَّ لِلّهِ، وَأبْغَضَ لِلّهِ، وَأعْطى‏ لِلّهِ، وَمَنَعَ لِلّهِ، فَهُوَ مِمَّنْ كَمُلَ إيمانُهُ. هر كس براى خدا عشق ورزد، و محض خدا دشمنى كند و به خاطر خدا عطا كند، و براى خدا منع كند، ايمانش كامل است. امام صادق عليه السلام فرمود: ثَلاثٌ مِنْ عَلاماتِ الْمُؤمِن: عِلْمُهُ بِاللّهِ، وَمَنْ يُحِبُّ، وَمَنْ يُبْغِضُ. سه حقيقت از نشانه‏هاى مؤمن است: معرفتش به ذات و صفات حق به اندازه وسعت و طاقت و ظرفيّتى كه دارد، عشق به انبيا و اوصيا و پيروان حقيقى آنان، دشمنى و نفرت نسبت به كفّار و اهل ضلالت. رسول خدا صلى الله عليه و آله فرمود: أَلْزِمُوا مَوَدَّتَنا أهْلَ الْبَيْتِ فَإنَّهُ مَنْ لَقِىَ اللّهَ وَهُوَ يُحِبُّنا دَخَلَ الْجَنَّةَ بِشَفاعَتِنا، وَالَّذى نَفْسى بِيَدِهِ لا يَنْتَفِعُ عَبْدٌ بِعَمَلِهِ إلّابِمَعْرِفَتِنا. ملازم حريم عشق و اطاعت از ما اهل بيت باشيد، كه هر كس با محبّت ما خدا را ملاقات كند بهره‏اش از بركت شفاعت ما بهشت است. به خدايى كه جانم به دست اوست، عمل بدون معرفت و شناخت ما اهل بيت كه داراى ولايت بر همه‏ايم، سود ندارد. آرى، قبول ولايت ديگران بنا به روايت بالا و روايات مشابه و برتر از روايات بنابر آيات قرآن مجيد، مانع قبولى عمل در پيشگاه حضرت حق است. ولايت بر مردم نه در شأن هر كسى است، كه حق ولايت را شرايطى است كه آن شرايط در انبيا و امامان معصوم و اولياى خاصّ حق از تربيت شدگان مكتب قرآن و اهل بيت جمع است. امام صادق عليه السلام مى‏فرمايد: إنَّ صاحِبَ الدِّينَ فَكَّرَ فَعَلَتْهُ السَّكينَةُ، وَاستَكانَ فَتَواضَعَ، وَقَنَعَ فاسْتَغْنى‏ وَرَضِىَ بِما اعْطِىَ، وَانْفَرَدَ فَكُفِىَ الْأحْزانَ، وَرفَضَ الشَّهَواتِ فَصارَ حُرّاً، وَخَلَعَ الدُّنْيا فَتَحامَى الشُّرُورَ، وَطَرَحَ الْحَسَدَ فَظَهَرَتِ الْمَحَبَّةُ، وَلَمْ يُخِفِ النّاسَ فَلَم يَخَفْهُمْ، وَلَمْ يُذْنِبْ إلَيْهِمْ فَسَلِمَ مِنْهُمْ، وَسَخَتْ نَفْسُهُ عَنْ كُلِّ شَىْ‏ءٍ فَفازَ وَاسْتَكْمَلَ الْفَضْلَ، وَأبْصَرَ الْعافِيَةَ فَأمِنَ النَّدامَةَ. دارنده دين چون در وجود خودش فكر كند كه ريشه‏اش خاك و اصل وجودش نطفه و پايانش جيفه شدن جسم و بدن در خاك است و در برابر حضرت حق قابل ذكر نيست، آرامش و اطمينان بر او دست دهد. از علوّ و فساد بركنار بماند پس به تواضع در برابر خالق و خلق برخيزد. به حلال حق قناعت كند پس استنعناى از آنچه در دست مردم است برايش حاصل شود و به عنايت و داده خدا خشنود گردد. دل از علايق غلط به دنيا و مردم دنيا بردارد پس به اين جهت از حزن و غصه راحت گردد. ترك شهوات نمايد پس به آزادى رسد. دل از دنياى فانى بركند پس از شرور امان يابد. حسد را بگذارد پس محبّت در قلبش ظهور نمايد. مردم را نترساند پس به اين خاطر از آنان نترسد. نسبت به آنان گناهى ننمايد پس از سوى آنان به سلامت ماند. نفس از هر چيزى راحت كند پس به فلاح و رستگارى رسد و بر فضلش بيفزايد. مواضع عافيت و سلامت در دنيا و آخرت را بشناسد پس بدين لحاظ بر حريم امن راه پيدا كند. آرى، از ويژگى‏هاى مؤمن عدم خودبينى است، چه آن كه خودبينى ريشه و مادر بسيارى از گناهان است، مؤمن چون خودبين نيست خدا بين است، و خدا بين آيينه صفات و اسماى حق است و باقى در رحمت حضرت محبوب. خودبين چيزى ندارد و به جايى بند نيست، غرورش بيهوده و كبرش بى مورد و موجودى است كه در برابر طوفان حادثه چون پر كاه از بين رفتنى است. 👈 ادامه دارد .... ✍️ تفسير و شرح صحيفه سجاديه، ج‏ 4 ، ص: 97 دعای ◀️ کانال انس با 🆔 @sahife2
دعا برای قسمت 23 🔴 ويژگى‏هاى 6 امام باقر عليه السلام درباره شناخت امامت و ولايت مى‏فرمايد: ذِرْوَةُ الْأمْرِ، وَسَنامُهُ، وَمِفتاحُهُ، وَبابُ الْأشياءِ وَرِضَى الرَّحمنِ: طاعَةُ الْإمامِ بَعْدَ مَعْرِفَتِهِ، ثُمَّ قالَ: انَّ اللَّهَ تَعالى‏ يَقُولُ: مَن يُطِعِ الرَّسُولَ فَقَدْ أَطَاعَ اللّهَ وَمَن تَوَلَّى‏ فَمَا أَرْسَلْنَاكَ عَلَيْهِمْ حَفِيظاً مرحله اعلاى ايمان و شريف‏ترين جايگاه آن و كليد ساير امورش و درى كه آدمى را به همه چيز مى‏رساند و خشنودى حق، شناخت رهبر تعيين شده از جانب حق و اطاعت از اوست. سپس فرمود: خداوند در قرآن مى‏فرمايد: هر كه از پيامبر اطاعت كند، در حقيقت از خدا اطاعت كرده و هر كه روى برتابد [حسابش با ماست.] ما تو را بر آنان نگهبان [اعمالشان كه به طور اجبار از فسق و فجور حفظشان كنى‏] نفرستاديم. بر اساس مدارك بى شمارى كه در كتب اهل سنّت و شيعه است، رهبر واجب الاطاعه پس از رسول خدا، على عليه السلام است كه پيامبر عزيز اسلام در روز هيجدهم ذوالحجّه در كنار غدير به دستور حضرت حق وى را براى رهبرى امّت معرفى كرد، و آن روز تمام مردم و به خصوص ابوبكر و عمر با وى به عنوان خلافت از پيامبر و ولىّ مؤمنان بيعت كردند. آنان كه تا آخر عمر بر بيعتش ماندند صحابى و پيرو حقيقى پيامبرند و آنان كه بر خلاف عقل و سنّت و به خصوص بر خلاف آيات قرآن با آن حضرت به مخالفت برخاستند، چگونه مى‏توانند مدّعى پيروى از خدا و رسول باشند و خود را مشمول رضايت حضرت حق بدانند در صورتى كه رضايت حق در پيروى كامل از قرآن و دستورهاى رسول خداست. 👈 ادامه دارد .... ✍️ تفسير و شرح صحيفه سجاديه، ج‏ 4 ، ص: 100 دعای ◀️ کانال انس با 🆔 @sahife2
دعا برای قسمت 23 🔴 ويژگى‏هاى 7 امام باقر عليه السلام از پيامبر صلى الله عليه و آله روايت مى‏كنند: إنَّ خِيارَكُمْ اولُوا النُّهى‏، قيلَ: يا رَسُولَ اللّهِ وَمَنْ اولُوا النُّهى‏؟ قالَ: هُمْ اولُوا الْأخلاقِ الْحَسَنَةِ، وَالْأحْلامِ الرَّزينَةِ، وَصِلَةِ الْأرْحامِ، وَالْبَرَرَةُ بِالْامَّهاتِ وَالْآباءِ، وَالْمُتَعاهِدينَ لِلْفُقَراءِ وَالْجيرانِ وَالْيَتامى‏، وَيُطْعِمُونَ الطَّعامَ، وَيُفْشُونَ السَّلامَ فِى الْعالَمِ، وَيُصَلُّونَ وَالنَّاسُ نيامٌ غافِلُونَ بهترين شما آنان هستند كه داراى عقل و خرد هستند، عرضه داشتند: دارندگان عقل و خرد كيانند؟ فرمود: صاحبان اخلاق حسنه، دارندگان حلمى كه آنان را از انتقام باز مى‏دارد، آنان كه به ارحام خود مى‏رسند، و به پدران و مادران نيكى مى‏كنند، به فقرا و همسايگان و ايتام رسيدگى مى‏كنند، اطعام طعام مى‏نمايند، در جهان افشاى سلام مى‏كنند و به وقتى كه مردم در خواب و بى‏خبرى‏اند به نماز شب برمى‏خيزند. امام على عليه السلام فرمود: طُوبى‏ لِمَنْ ذَلَّ فى نَفْسِهِ، و طابَ كَسْبُهُ، وَصَلُحَتْ سَريرَتُهُ، وَحَسُنَتْ‏ خَليقَتُهُ، وَأنْفَقَ الْفَضْلَ مِنْ مالِهِ، وَأمْسَكَ الْفَضْلَ مِنْ لِسانِهِ، وَعَزَلَ عَنِ النّاسِ شَرَّهُ، وَوَسِعَتْهُ السُّنَّةُ، وَلَمْ يُنْسَبْ إلى‏ بِدْعَةٍ. خوشا كسى كه نفسش به تواضع و فروتنى نشست، كسبش از مواضع حرمت و كراهت و شبهه پاك ماند، نيّت و اعتقادش پسنديده شد، خلق و خويش نيكو گشت، اضافه ثروتش را به مستمندان داد، پرگويى زبانش را حفظ كرد، شرّش را از مردم دور داشت و عمل به سيرت و روش پيامبر بر او ناگوار نيامد تا به بدعت و ضلالت كشيده شود. جاءَ رَجُلٌ إلَى الصادِقِ جَعفَرِ بن محمَّدٍ عليهما السلام فقال لَهُ: يَابْنَ رَسولِ اللّه أخْبِرنى بِمَكارِمِ الْأخلاقِ، فَقَالَ: الْعَفْوُ عَمَّنْ ظَلَمَكَ، وَصِلَةُ مَنْ قَطَعَكَ، وَإعْطاءُ مَنْ حَرَمَكَ، وَقَوْلُ الْحَقِّ وَلَوْ عَلى‏ نَفْسِكَ. مردى به محضر امام صادق عليه السلام آمد، عرضه داشت: اى پسر رسول خدا! مرا از مكارم اخلاق خبر ده، حضرت فرمود: گذشت از كسى كه تو را آزرده، صله رحم نسبت به كسى كه با تو جدايى نموده، پرداخت به كسى كه تو را محروم كرده و گفتار حق گر چه به ضرر خودت باشد. على بن ميمون مى‏گويد: از حضرت صادق عليه السلام شنيدم فرمود: مَنْ أرادَ أنْ يُدْخِلَهُ اللّهُ عَزَّوَجَلَّ فى رَحْمَتِهِ، وَيُسْكِنَهُ جَنَّتَهُ، فَلْيُحْسِنْ خُلْقَهُ، وَلْيُعْطِى النَّصَفَةَ مِنْ نَفْسِهِ، وَلْيَرْحَمِ الْيَتيمَ، وَلْيُعِنِ الضَّعيفَ وَلْيَتَواضَعْ لِلّهِ الَّذى خَلَقَهُ. هر كس علاقه دارد خداوند عزَّوجلَّ وى را در رحمتش وارد كند و در بهشتش ساكن نمايد، بايد اخلاقش را نيكو كند، از جانب خود به ديگران انصاف دهد، به يتيم رحمت آورد، ضعيف را يارى كند و براى خدايى كه او را آفريده تواضع نمايد. عَنْ جَرّاحٍ الْمَدائِنىَّ قالَ: قالَ لى أبوعَبْدِ اللّهِ عليه السلام: ألا احَدِّثُكَ بِمَكارِمِ الْأخْلاقِ؟ قُلْتُ: بلى‏، قالَ: الصَّفْحُ عَنِ النّاسِ، وَمُواساةُ الرَّجُلِ أخاهُ فى مالِهِ، وَذِكْرُ اللّهِ كَثيراً. جرّاح مدائنى مى‏گويد: حضرت صادق عليه السلام به من فرمود: مى‏خواهى تو را از مكارم اخلاق خبر دهم؟ گفتم: آرى، فرمود: چشم پوشى و گذشت از مردم، برادر دينى را به هنگام شدّت در مال خود شريك كردن، و زياد از خدا ياد نمودن. رسول خدا صلى الله عليه و آله فرمود: هفت نفر در قيامت در سايه رحمت حقّند، روزى كه سايه‏اى به جز سايه آن رحمت واسعه نيست: پيشواى عادل، جوانى كه در عبادت نشو و نما كرده، مردى كه دل به مسجد داده آن چنانكه وقتى از آن بيرون مى‏رود دوباره باز مى‏گردد، دو نفرى كه بر اساس طاعت حق جمع مى‏شوند و متفرق مى‏گردند، مردى كه در خلوت ياد خدا كند و از دو ديده ببارد، مردى كه از جانب زنى به شهوت دعوت گردد و پاسخ دهد من از خدا مى‏ترسم و مردى كه در كمال پنهانى در راه خدا صدقه دهد. «2» امام صادق عليه السلام مى‏فرمايد: در يكى از جنگ‏ها تنى چند اسير شدند، رسول خدا صلى الله عليه و آله دستور داد جز مردى از آنها بقيّه را به قتل برسانند. آن مرد به آن حضرت عرضه داشت: پدر و مادرم‏ فدايت، چه شد كه از اين همه مرا آزاد ساختى؟ فرمود: جبرئيل از جانب حق به من خبر داد كه در تو پنج خصلت است كه خداوند و رسولش به آن خصلت‏ها عشق مى‏ورزند: غيرت شديد بر ناموست، سخاوت، حُسن خُلق، راستى در زبان، شجاعت. آن مرد چون اين حقايق را شنيد مسلمان شد و اسلامش نيكو گشت و در جبهه ‏اى در ركاب رسول خدا صلى الله عليه و آله به مجاهدت با دشمن برخاست تا به فيض شهادت رسيد. 👈 ادامه دارد .... ✍️ تفسير و شرح صحيفه سجاديه، ج‏ 4 ، ص: 101 دعای ◀️ کانال انس با 🆔 @sahife2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🙏بار الها درود فرست از جانب خودت بر و ایشان از الان تا روز قیامت اللَّهُمَّ وَ صَلِّ عَلَى التَّابِعِينَ مِنْ يَوْمِنَا هَذَا إِلَى يَوْمِ الدِّينِ ◀️ کانال انس با 🆔 @sahife2