eitaa logo
سالن مطالعه
196 دنبال‌کننده
8.6هزار عکس
2.1هزار ویدیو
909 فایل
امروز کتابخوانی و علم‌آموزی نه تنها یک وظیفه‌ی ملّی، که یک واجب دینی است. امام خامنه‌ای مدیر: @Mehdi2506
مشاهده در ایتا
دانلود
دکه روزنامه‌ - یک‌شنبه ۲۴ مهر ۱۴۰۱ 🔸🌺🔸-------------- @salonemotalee
۳۵ ✅ اگه اشتباهه نگیر ⚽️ یک توپ در دستتان گرفته و جمله‌ای را بگویید. به محض این که جمله می‌خواهد به پایان برسد، توپ را به سمت طرف مقابل بیندازید. اگر جمله درست است، او باید توپ را بگیرد و اگر اشتباه است، نباید آن را بگیرد. ➕این بازی در قدرت تمرکز تأثیر خوبی دارد. ➕کودک با این بازی قدرت هماهنگی میان شنیدن، دیدن و تصمیم گرفتنش بالا می‌رود. هیجان این بازی هم کم نیست. 🔴 این بازی را با یک کودک هم می‌توان انجام داد؛ اما وجود حداقل دو بازیکن به این بازی حالت رقابتی داده و آن را جذاب‌تر می‌کند. 🔸🌺🔸-------------- 🖋"سالن مطالعه محله زینبیه" با کلی رمان، داستان، مقاله و ... مفید و خواندنی @salonemotalee
. ✡ 📖 تاریخ فرهنگی "قبیله لعنت" قسمت بیست و هشتم ◀️ ۶ 🔹هوشیا، از قول یهوه چنین می گوید: «قوم من فنا می‌شود؛ زیرا فاقد معرفت است، چون تو معرفت او را دزدیده‌ای، پس من نیز تو را از مقام کھانت عزل خواهم کرد. تو دستورات خدای را فراموش کرده‌ای. پس من هم پسران تو را فراموش خواهم کرد.(۲۵) هر قدر بر تعداد شما افزوده شد، همان‌قدر نیز دامنه‌ی گناهان وسعت گرفت و شرافت شما به ننگ و عار مبدّل گردید. شما از گناهان و خطاهای قوم من تغذیه می‌کنید و حریصید برای قربانی‌های بی‌خاصیت او… شراب و قربانی، عقل قوم را می‌رباید و به بت‌های چوبی ساختگی خود روی می‌آورد و از عصای او انتظار آگاهی و خبر دارد… این‌چنین دختران شما به فواحش تبدیل می‌شوند و عروس‌های شما زنا می‌کنند. اما من دختران شما را برای آن‌که فاحشه می‌شوند، مجازات نخواهم کرد و عروس‌های شما را چون زنا می‌کنند، کیفر نخواهم داد؛ زیرا کاهنان خود با فواحش در کنار هم می‌روند و با عروسان مقدس (فاحشه‌های مقدس معبد)، قربانی‌ها را جشن می‌گیرند و با این اعمال، قوم ناآگاه به سقوط دچار می‌شود. به‌سوی گلیگال نیایید و جانب «بیت‌آون» (۲۶) نروید و به نام یهوه سوگند نخورید… توفانی آنها (کاهنان) را با بال‌های خویش درهم خواهد پیچید و آنها با ننگ و عار نابود خواهند شد، به‌سبب مذبح و محراب‌های خود (محراب‌های ننگین خویش). ای کاهنان! گوش فرا دارید و ای اسرائیلیان دقت کنید و ای درباریان با دقت گوش دهید؛ زیرا شما حافظ قانون و حقّید، اما شما برای قوم خود دامی در میزپا شده‌اید و توری که در تابُور گسترده شده است و حفره‌ای عمیق در شیتّیم (۲۷) ولی من همه شما را کیفر خواهم داد. یهوه می‌گوید: من خواهان عشق و محبّتم، نه قربانی، معرفت به خدا را طالبم، نه آتش نیاز را… [آنان] به قتل و جنایت می‌پردازند. آری آنها کارهای شرم‌آور مرتکب می‌شوند. در «بیت اِل» من چیزهای هولناکی از آنها دیدم. افرایم محراب‌های زیادی برپا داشته است، برای عذر گناه خود (برای شستن گناه خود). ولی محراب‌های او به گناه مبدّل شده‌اند. من می‌توانم برای آنها، قوانین بسیاری وضع کنم؛ ولی این قوانین برای آنها همان‌قدر ارزش دارند که برای یک بیگانه. آنها به قربانی بسیار علاقه دارند. آنها گوشت نیاز می‌کنند و خود هم از آن می‌خورند؛ ولی یهوه به این قربانی‌ها علاقه ندارد. هرقدر اسرائیلیان فراوان‌تر شدند، بر قربانی‌های خود در محراب‌ها افزودند… ولی یهوه محراب‌های آنها را در هم خواهد کوفت و مصطبه‌های آنها را خواهد شکست. عدالت بکارید، محبت و رأفت حق، شامل شما خواهد گردید. خدا را جست‌وجو کنید، او نزد شما خواهد آمد. اما شما زشتی کاشتید، به همین جهت، جنایت درو کردید و میوه دروغ را خوردید و به فلاکت دچار شدید. (۲۸) 🔹به شهادت تاریخ، در دوره‌ای طولانی، کاهنان معابد، به نام دین و خدا، در مقابل انبیای الهی و اوصیای ایشان، به‌صورت علنی ایستادگی کردند و با هم‌دستی و تماس با ابلیس و سایر شیاطین، جنّی و انسی، بساط «تلبیس» را پهن کردند و آموزه‌های انحرافی خود را تحت عناوین فریبنده‌ای همچون «عرفان» و ارتباط با عوالم غیبی، به مستضعفان القا کردند و از خوان گسترده بهره‌ها بردند. بدین ترتیب، هر نبوّتی و هر آئین و امّتی را فرسوده و تحریف کردند. 🔹آیین موسوی حضرت کلیم‌الله (ع) در ۳۴۰۰ سال پیش از این، متأثّر از جریان انحرافی و کابالایی معبدی، تحریف شد. «هندوان» نیز به همین ترتیب به انواع آموزه‌های محرّف و شیطانی مبتلا شدند؛ چنان‌که آیین کهن ایرانیان، دین «جاماسب» (مجوسی)، حدود ۲۶۰۰ سال پیش از این از صحنه‌ی حیات حقیقی ساکنان زمین محو گردید تا آیین شیطانی و فرهنگ محرّف معبدی خود را به پیش براند. 🔹انبیای عظام الهی، هر یک در عصر خود، از کهانت و آیین معبدی تبرّی می‌جستند و آن آیین را معادل گناه کبیره و کفر معرّفی کرده و به مصداق کلام «الْکاهِنُ کالْکافِر: کاهن مانند کافر است»، (۲۹) پیروان خود را از آن همه برحذر داشتند. 🔹ابلیس، به عنوان بلدِ راه، شارع و شارح آیین‌های کفرآلود، به خوبی می‌دانست که از مسیر تعلیم ریاضت‌های غیرشرعی و ممارست دادن کاهنان، می‌تواند دستیاران خود را در چشم مردم، به منزلتی برساند که به غلط، کاهنان را مصداقی از مردم وارسته، عارف بالله و توانمند در دست‌یابی به اسرار غیبی بشناسند. 🔹بر اساس اذن عام، خداوند مجال عمل و آزمون را برای جمیع بندگانش فراهم آورده است تا با اختیار و آگاهی، طریق حق را از باطل، بازشناسی کرده و به سوی حق بشتابند. این اختیار و میدان عمل، در خود و با خود، مجال ابتلا و امتحان را دارد. ادامه دارد ... 🔸🌺🔸-------------- 🖋"سالن مطالعه محله زینبیه" با کلی رمان، داستان، مقاله و ... مفید و خواندنی @salonemotalee
🌺❤️ ❤️🌺 🇮🇷قسمت بیست و هشتم🇮🇷 ✒خدا را ببین با ناراحتی و عصبانیت توی صورتم نگاه کرد ... - زنده شدن مرده ها توسط مسیح ... یه داستان خیالی و بافته و پردازش شده توسط کلیسا ... بیشتر نیست ... همون طور که احساس من نسبت به شما کوچیک نبود! چند لحظه مکث کرد ... - چون حاضر شدم به خاطر شما هر کاری بکنم ... حالا دیگه... من و احساسم رو تحقیر می کنید؟ ... اگر این حرف ها حقیقت داره ... به خدا بگید پدرتون رو دوباره زنده کنه! چند لحظه مکث کرد ... - چون حاضر شدم به خاطر شما هر کاری بکنم ... حالا دیگه... من و احساسم رو تحقیر می کنید؟ ... اگر این حرف ها حقیقت داره ... به خدا بگید پدرتون رو دوباره زنده کنه ... با قاطعیت بهش نگاه کردم ... - این من نبودم که تحقیرتون کردم ... شما بودید ... شما بهم یاد دادید که نباید چیزی رو قبول کرد که قابل دیدن نیست ... عصبانیت توی صورتش موج می زد ... می تونستم به وضوح آثار خشم روی توی چهره اش ببینم و اینکه به سختی خودش رو کنترل می کرد ... اما باید حرفم رو تموم می کردم... - شما الان یه حس جدید دارید ... حس شخصی رو که با وجود تمام لطف ها و توجهش ... احدی اون رو نمی بینه ... بهش پشت می کنن ... بهش توجه نمی کنن ... رهاش می کنن ... و براش اهمیت قائل نمیشن ... تاریخ پر از آدم هاییه که ... خدا و نشانه های محبت و توجهش رو حس کردن ... اما نخواستن ببینن و باور کنن ... شما وجود خدا رو انکار می کنید ... اما خدا هرگز شما رو رها نکرده ... سرتون داد نزده ... با شما تندی نکرده ... من منکر لطف و توجه شما نیستم ... شما گفتید من رو دوست دارید ... اما وقتی ... فقط و فقط یک بار بهتون گفتم... احساس شما رو نمی بینم ... آشفته شدید و سرم داد زدید ... خدا هزاران برابر شما بهم لطف کرده ... چرا من باید محبت چنین خدایی رو رها کنم و شما رو بپذیرم؟ اگر چه اون روز، صحبت ما تموم شد ... اما این، تازه آغاز ماجرا بود ... اسم من از توی تمام عمل های جراحی های دکتر دایسون خط خورد ... چنان برنامه هر دوی ما تنظیم شده بود ... که به ندرت با هم مواجه می شدیم ... تنها اتفاق خوب اون ایام ... این بود که بعد از 4 سال با مرخصی من موافقت شد ... می تونستم به ایران برگردم و خانواده ام رو ببینم ... فقط خدا می دونست چقدر دلم برای تک تک شون تنگ شده بود ... بعد از چند سال به ایران برگشتم ... سجاد ازدواج کرده بود و یه محمدحسین 7 ماهه داشت ... حنانه دختر مریم، قد کشیده بود ... کلاس دوم ابتدایی ... اما وقار و شخصیتش عین مریم بود ... از همه بیشتر ... دلم برای دیدن چهره مادرم تنگ شده بود... توی فرودگاه ... همه شون اومده بودن ... همین که چشمم بهشون افتاد ... اشک، تمام تصویر رو محو کرد ... خودم رو پرت کردم توی بغل مادرم ... شادی چهره همه، طعم اشک به خودش گرفت ... با اشتیاق دورم رو گرفته بودن و باهام حرف می زدن ... هر کدوم از یک جا و یک چیز می گفت ... حنانه که از 4 سالگی، من رو ندیده بود ... باهام غریبی می کرد و خجالت می کشید ... محمدحسین که اصلا نمی گذاشت بهش دست بزنم ... خونه بوی غربت می داد ... حس می کردم توی این مدت، چنان از زندگی و سرنوشت همه جدا شدم که داشتم به یه غریبه تبدیل می شدم ... اونها، همه توی لحظه لحظه هم شریک بودن ... اما من ... فقط گاهی ... اگر وقت و فرصتی بود ... اگر از شدت خستگی روی مبل ... ایستاده یا نشسته خوابم نمی برد ... از پشت تلفن همه چیز رو می شنیدم ... غم عجیبی تمام وجودم رو پر کرده بود ... فقط وقتی به چهره مادرم نگاه می کردم ... کمی آروم می شدم ... چشمم همه جا دنبالش می چرخید ... شب ... همه رفتن ... و منم از شدت خستگی بی هوش ... برای نماز صبح که بلند شدم ... پای سجاده ... داشت قرآن می خوند ... رفتم سمتش و سرم رو گذاشتم روی پاش ... یه نگاهی بهم کرد و دستش رو گذاشت روی سرم ... با اولین حرکت نوازش دستش ... بی اختیار ... اشک از چشمم فرو ریخت ... - مامان ... شاید باورت نشه ... اما خیلی دلم برای بوی چادر نمازت تنگ شده بود.... و بغض عمیقی راه گلویم را سد کرد.. دستش بین موهام حرکت می کرد ... و من بی اختیار، اشک می ریختم ... غم غربت و تنهایی ... فشار و سختی کار ... و این حس دورافتادگی و حذف شدن از بین افرادی که با همه وجود دوست شون داشتم ... - خیلی سخت بود؟ - چی؟ - زندگی توی غربت سکوت عمیقی فضا رو پر کرد ... قدرت حرف زدن نداشتم ... و چشم هام رو بستم ... حتی با چشم های بسته ... نگاه مادرم رو حس می کردم ... - خیلی شبیه علی شدی ... اون هم، همه سختی ها و غصه ها رو توی خودش نگه می داشت ... بقیه شریک شادی هاش بودن ... حتی وقتی ناراحت بود می خندید ... ◀️ ادامه دارد... 🔸🌺🔸-------------- 🖋"سالن مطالعه محله زینبیه" با کلی رمان، داستان، مقاله و ... مفید و خواندنی @salonemotalee
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 نابینایی که در شورش‌های خیابانی شفا گرفت... 😂 🔸🌺🔸-------------- @salonemotalee
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 درخواست جالب زن بارداری که ۱۸ ساعت زیر آوار بود از مامور هلال احمر! 🔸🌺🔸-------------- @salonemotalee
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 اشک‌های پدر لیزر فیزیک ایران در واکنش به توهین به پرچم کشورمان در اغتشاشات ⭕️ دکتر مجدآبادی: 🔹این پرچم ماحصل خون حداقل ۳۰۰ هزار شهید است! 🔹خیلی به من سخت گذشت وقتی دیدم به این پرچم توهین شد. 🔸🌺🔸-------------- @salonemotalee
(مهسا امینی، براندازی) ♨️ ی ۴ در این ۴۳ سال چه خدمتی به مردمش کرده است و چه دستاوردی داشته است ؟ ⭕️ پاسخ: نظام جمهوری اسلامی با دقیق و به همت خود، پس از گذشت ۴۳ سال، در حوزه‌های بسیاری به جایگاه‌های رفیع دست‌یافته است. دکتر سعید جلیلی، دبیر سابق و نماینده فعلی مقام معظم رهبری در شورای‌عالی امنیت ملی تعریف می‌کنند: 🔴 ، نخست‌وزیر سابق ایتالیا بود و جدای از آن، دارای دکتری اقتصاد و نظریه‌پرداز توسعه؛ مدت‌ها پیش به تهران آمد و با من ملاقات کرد. پرودی در آن دیدا‌ر می‌گفت: ” سی‌سال است که مسائل ایران را دنبال می‌کنم و می‌بینم کشور شما در چه وضعیتی است، اما آنچه اهمیت دارد این است که شما فقط نکرده‌اید هم کرده‌اید.“ این فقط حرف پرودی نبود، این تعابیر را سران بعضی از کشورهای اروپایی هم در دیدارهای خود به‌صراحت بیان می‌کردند. گاهی هم می‌گفتند: ” اگر فشاری که به شما وارد می‌شود به دولت ما وارد می‌شد، شش ماه هم نمی‌توانستیم دوام بیاوریم. شما سال‌هاست که هم مقاومت می‌کنید و هم پیشرفت.“ انگار آن‌ها هم می‌فهمیدند این از جنس دیگری است. ♦️اینجا است، کشوری که رتبه ۱۰ دنیا از نظر طراحی، ساخت و پرتاب ماهواره، متعلق به اوست. ♦️اینجا ایران است، کشوری که رتبه ۲ دنیا در حوزه سلول‌های بنیادین، متعلق به اوست. ♦️اینجا ایران است، کشوری که زمان دفاع مقدس، حتی اجازه واردات سیم‌خاردار نداشت؛ اما امروز نه‌تنها خود مجهز به پیشرفته‌ترین تجهیزات نظامی مانند پهپاد، زیردریایی، ناوشکن، موشک‌های رادار گریز، کروز، بالستیک و.... است، بلکه مردم فلسطین نیز که تا چند سال پیش با سنگ مقابل رژیم غاصب صهیونیسم ایستادگی می‌کردند امروزه دارای پدافند بوده و با موشک به گستاخی‌های این رژیم متخاصم پاسخ می‌دهند. ♦️اینجا ایران است، کشوری که برحسب قدرت ، رتبه ۶ دنیا، برحسب تعداد رتبه ۵ دنیا، همچنین برحسب ناوگان رتبه ۷ دنیا و... را داراست و به معنای واقعی در عرصه نظامی به یک تبدیل شده است. ♦️اینجا ایران است، کشوری که نه‌تنها استقرار تعداد کثیر پایگاه‌های نظامی آمریکایی، در اطراف مرزهای آن که حتی فاصله برخی از این پایگاه‌ها به کمتر از ۲۰۰ کیلومتر با شهرهای ایران می‌رسد، خدشه‌ای به امنیت داخلی آن وارد نمی‌کنند؛ بلکه، او می‌تواند مهم‌ترین پایگاه آمریکا در منطقه (عین الاسد) را با خاک یکسان کند. ♦️اینجا ایران است، کشوری که ۴۰ سال پیش ناامن‌ترین کشور دنیا بود، به‌طوری‌که فقط در بین سال‌های ۱۳۶۰ -- ۱۳۶۱ ه.ش، ۱۷۰۰۰ نفر در شهرها و روستاهای آن ترور شدند؛ درحالی‌که امروزه به کشور دنیا در ناامن‌ترین منطقه کره زمین تبدیل شده است. ♦️اینجا ایران است، کشوری که ۴۰ سال پیش حتی جزء ۵۰ کشور اول دنیا در هم نبود، اما اکنون رتبه ۱۵ دنیا در تولید علم را داراست. ♦️ اینجا ایران است، کشوری که پیش از انقلاب در مقالات پر استناد دنیا جایگاهی نداشت؛ اما در حال حاضر ۱/۳ درصد این مقالات، نوشته و است و ۵ درصد مقالات دنیا توسط ایرانیان نوشته می‌شود. ♦️ اینجا ایران است، کشوری که ابتدای پیروزی انقلاب، حتی جزء ۳۰ کشور اول دنیا بر اساس تعداد نبود، اما امروزه هفتمین کشور دنیا در این حوزه است. ♦️اینجا ایران است، کشوری که نرخ ثبت‌نام در آن در پیش از انقلاب، ۵۹/۳ درصد بوده، درحالی‌که امروزه ۹۹/۲ درصد کودکان ایرانی در تحصیل می‌کنند. ♦️اینجا ایران است، کشوری که از نظر رشد درصد باسوادان بالای ۱۵ سال، در بعد از انقلاب اسلامی جایگاه اول جهان را داراست. ♦️اینجا ایران است، کشوری که میزان رشد تحصیل در افراد بالای ۱۵ سال آن، حدوداً ۳ برابر میانگین جهانی است. ♦️اینجا ایران است، کشوری که به گزارش WEF، رتبه یک دنیا، در بحث برابری نسبت دختر به پسر در تحصیلات ابتدایی را داراست. ♦️ اینجا ایران است، کشوری که نرخ بی‌سوادی آن از ۷۰ تا ۸۰ درصد درسال ۱۳۵۴ ه.ش، به کمتر از ۱۰ درصد درسال ۱۳۸۹ ه.ش کاهش یافته است. ♦️اینجا ایران است، کشوری که نسبت زن در آن از ۱۵ درصد به ۴۰ درصد رسیده است. ♦️اینجا ایران است، کشوری که اهمیت به بانوانش تا جایی است که رشد زن‌هایش بیش از ۱۲ برابر بوده است؛ درحالی‌که رشد آقایانش ۳ برابر بوده است. ادامه دارد ... 🔸🌺🔸-------------- 🖋"سالن مطالعه محله زینبیه" با کلی رمان، داستان، مقاله و ... مفید و خواندنی @salonemotalee
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 واژه فرار مغزها اولین بار کی استفاده شد؟! ♨️ دستاورهای ایران طبیعیه وقتی همه کشورهای دنیا پیشرفت کردن!! ⁉️ در بحث علمی، ایران چه حرفی برای گفتن دارد؟! 🔸 محتوای این کلیپ طنز برگرفته از کتاب است 🔸🌺🔸-------------- @salonemotalee
(۲۱) زن زندگی آزادی در اروپا ‼️طبق تحقیقات ۸۰ الی ۱۰۰ درصد مردم در سوئد و دانمارک مورد تجاوز و آزار جنسی قرار گرفته‌اند ! ‼️در انگلستان، فرانسه، آلمان و فنلاند ۶۰ تا ۷۹ درصد مردم مورد تجاوز قرار گرفته اند! پ‌ن؛ تجاوز در آن کشورها به معنی تجاوز بدون رضایت طرف مقابل است و فحشاء با رضایت را عشق می‌نامند!!! http://www.independent.co.uk/news/world/europe/sweden-and-denmark-have-highest-number-of-sexual-assaults-in-europe-a6800901.html 🔸🌺🔸-------------- @salonemotalee
🇮🇷🌷امیرکبیر🌷🇮🇷 🇮🇷🌷شهید مبارزه با تشیع انگلیسی🌷🇮🇷 📖 قسمت دوم 🔹ناگهان در مسیر تاریخ، یک تلاقی بزرگ رخ داد: حدود ۱۷۰ سال قبل، «نهاد دولت» به صدراعظمی میرزا تقی خان امیرکبیر و «نهاد دین» که تحت ید فقیه جامع‌الشرایط قرار داشت، به هم آمیختند و علیه «بابیت» که از یک فرقه درویشی به گروهی مسلّح تبدیل شده بود، مبارزه کردند. سیدعلی‌محمد شیرازی (باب) که حتی از دید میرزا آقاسی صوفی‌مشرب نیز یک «دیوانه جاهل جاهل است که دعوی نیابت نکرده، بلکه دعوی نبوت کرده» و «نشئه آثار حشیش» است، در این دوره تفسیری پرت‌وپلا از مهدویت و خاتمیت داد. 🔹باب که ۵ سال را در بوشهر گذراند و با انواع کمپانی‌های یهودی روس و انگلیس ارتباط داشت، در ضمن تفاسیر قرآنی، هوادارانش را به شورش و زمینه‌سازی برای ظهور فرامی‌خواند؛شورش‌هایی که قتل فجیع مردم، آتش‌زدن و دست و پا بریدن مخالفان باب را در پی داشت و ۳ جنگ داخلی را به راه انداخت: جنگ‌های قلعه طبرسی، نیریز و زنجان. 🔹دقیقاً در نیمه قرن نوزدهم (سال ۱۸۵۰م) و در دوره ۳ سال و ۱ ماه و ۲۷ روزه صدارت امیرکبیر، زمانی‌که امیر برنامه اصلاحات دینی را فارغ از سیطره تجدد غربی پیش می‌برد، «فتنه بزرگ باب» شدت گرفت. شیرازی در دو سال و نیم آخر عمر ۴۱ ساله‌اش خود را «نقطه اولی» و «مظهر الاهی» خواند و گفت «من همان قائم موعود، مهدی منتظر و امام ثانی عشر هستم.» ◀️ قهرمان مبارزه با تشیع انگلیسی سیاست مذهبی امیرکبیر برای شناخت تاریخ مبارزه علیه «تشیع انگلیسی» آن هم در برهه نوزاییِ گفتمان شیعه ناب حائز اهمیت است. در کنار فقهای متعهد شیعه، آن زمان هم مانند امروز، روحانیت وابسته به استعمار (به روایت امام خمینی از دو نوع ملاهای بیشعور و آخوندهای فاسد) در سیاست و حکومت فعال بود. 🔹امیرکبیر اساساً با آخوندهای انگلیسی سر جنگ داشت و نمونه‌ی‌ آن، مناسباتش با میرزا محمدمهدی امام جمعه تهران بود؛ امام جمعه‌ای که یک‌بار مردم می‌خواستند او را برای حق‌ستانی و تظلم‌خواهی نزد دربار بفرستند، اما به حرمسرایش در رفت و همیشه یک پایش در سفارت انگلیس بود. او با خرافات دینی، از «قمه‌زنی» و «جن‌گیری» تا «مارنویسی» و دعوی «معجزه» امام جمعه تبریز مبارزه می‌کرد و به تحرکات کنسول و سفارت انگلیس که در گسترش این خرافه‌ها پیشقدم بودند، سخت حساس بود. 🔹کار به جایی رسید که امیرکبیر عملاً امام جمعه مورد توجه انگلیسی‌ها را حصر کرد و به حمزه میرزا حکمران آذربایجان نوشت: «قدغن صریح بفرمایند که از جای خود حرکت نکرده و در همان‌جا مشغول دعاگویی باشد!» همین سیاست بود که وزیر مختار انگلیس را به دشمن درجه یک او بدل ساخت و برخلاف امیرکبیرهای جعلی معاصر! پادشاهی بریتانیا نمی‌توانست چشم طمع به او بدوزد. 🔹امیرکبیر را سیاستمداری دلیر می‌دانیم که به عشوه و رشوه کسی فریفته نمی‌شد. در کنترل فتنه بابیه نیز همین شخصیت مستحکم به یاری‌اش آمد و صبر و حوصله‌ای قهرمانانه داشت. یک سال پیش از سلطنت ناصرالدین شاه، باب در جلسه مناظره با روحانیون در تبریز همه ادعاهای خود را پس گرفت و در حضور ولیعهد توبه‌نامه نوشت، اما مدت کوتاهی بعد (سال ۱۸۴۹م) حواریون باب مدعی «فتح کره ارض» شدند و ۳ جنگ خونین را آغاز کردند. 🔹امیرکبیر در مواجهه با «تشیع انگلیسی» تدبیری چندلایه داشت که کنت دوگوبینو در کتابش شرح داده است. او می‌نویسد: "صدراعظم فهمید که: بهترین راه برای برانداختن باب آن است که او را از معنا نابود کند. بنابراین، او را از زندان چهریق ارومیه بیرون آورد تصمیم گرفت باب را آن‌طور که هست به مردم نشان دهد، چون وقتی در زندان بود، به‌واسطه تبلیغات، هاله‌ای از رنج و پارسایی و دانش و سخن‌دانی او را فراگرفته بود… در واقع، میرزا تقی خان باب را عامی شارلاتان و آشفته‌خیال کم‌دلی می‌دانست که اول باید رسوا می‌شد." 🔹امیرکبیر جامعه‌شناسیِ فرقه‌های تشیع انگلیسی را به خوبی می‌شناخت. کار او از چند جهت زیرکانه بود و توانست در بدنه هواداران بابیت شکاف عظیمی بیاندازد. همان‌طور که شیخ حسین لنکرانی نیز در خاطرات خود روایت کرده، مؤمنین ساده‌دلی که به‌سراغ آوازه باب رفتند، به‌زعم خود به‌سراغ کسی رفته‌اند که صرفاً داعیه ارتباط مستقیم با حضرت ولیعصر (عج) را داشت و ادعای دیگری اعم از مهدویت و نبوت نمی‌کرد. ادامه دارد ... قسمت بعد؛ https://eitaa.com/salonemotalee/4047 🔸🌺🔸-------------- 🖋"سالن مطالعه محله زینبیه" با کلی رمان، داستان، مقاله و ... مفید و خواندنی @salonemotalee
🇮🇷 🇮🇷 📖 قسمت ششم با همون حال خراب گفتم: چرااااااا بدهکاریم!!؟ مگه مال باباشون رو خوردیم!؟ یا از دیوار خونشون رفتیم بالا!!؟ ببین اخوی من زیر بار ظلم نمی‌رم!!! مهدی گفت: حرفت درست مرتضی!، آدم نباید زیر بار ظلم بره اما جاش درست نیست! این حرف مال اینجا نیست! صدام رو کلفت تر کردم و گفتم: جاش اگه اینجا نیست! پس دقیقا کجاست! خودشون رو دیدی چقدر شیک و پیک نشسته بودن و معلوم نبود پول چند تا بدبخت و بیچاره رو بالا کشیدن و داشتن لقمه لقمه نوش جان می‌کردن!؟ این جماعت مرفه همشون از همین قشرن! بیشتر از همه می‌خورن! بیشتر از همه هم طلبکارن! یکی نیست بگه بابا تو که داری دو لپی حق این و اون رو می‌خوری دیگه دهنت رو ببند! چکار داری کی میاد، کی میره!؟ مهدی اومد حرفی بزنه که مجال ندادم و ادامه دادم: نه آخه من می‌خوام بدونم این کار درستیه که حالا یه طلبه اومده توی یه رستوران، همه‌ی عالم و آدم تمام طلب زندگیشون رو همون لحظه بخوان از اون وصول کنن!!! والا هیچی بهشون نگفتیم پر رو شدن هرچی هیچی نمی‌گیم این‌ ملت ... لااله الالله .... مهدی نگاهی بهم کرد و سری تکون داد و در حالی که می‌زد به شونم و گفت: تو هم که دقیقا داری مثل همونا حرف می‌زنی! پس فرق تو با اونها چیه!؟ ببین درست بخوایم نگاه کنیم باید برگردیم به خودمون! پوشیدن این لباس مسئولیت آدم رو چند برابر می‌کنه! سطح توقع دیگران رو بالا می‌بره! نمی‌شه که لباس پیغمبر رو پوشید ولی همون آدم کم صبر و بی طاقت قبل بود و مثل خیلی ها زود قضاوت کرد! قبول کن مرتضی جان! یه عده با برنامه، یه عده هم بی برنامه با پوشیدن این لباس ضربه‌هایی زدن که یه آدم معمولی نمی‌تونه بزنه! مگه کم دیدی که ما هر جا ضربه خوردیم از دزد ها و منافق ها و حرام خورهایی بوده که با پوشیدن این لباس ازش سو استفاده کردن !!!؟ می‌خوای بیای حوزه باید خیلی چیزها رو رعایت کنی! حواست به خیلی چیزها باشه! اینی که امروز دیدی یه گوشه‌اش بود! بعد آرومتر ادامه داد: هر چند این اتفاقات کمه اما باید بدونی این راهی که می‌خوای بری از این حرفها هم داره اگر نمی‌تونی برای اسلام یه فحش خوردن رو تحمل کنی به نظر من... نذاشتم حرفش تموم بشه گفتم: به نظرتون چی!؟ منصرف بشم بهتره!!!؟ نخیررررر حاجی از این خبرا نیست!!!! فحش و کتک که سهله! من پای حرفم ایستادم تا پای جون! نفس عمیقی کشید و گفت: خوبه آقا مرتضی که اینقدر مُصِرّی برای رفتن! اما یادت باشه تنها رفتن مهم نیست! با کنایه گفتم: مهم به مقصد رسیدنه آقا مهدی! مهدی در حالی که ماشین را روشن می‌کرد گفت: نچ داداش! اشتباه مطلب رو گرفتی! یه نگاه بنداز همین الان ما مقصدمون کجا بود؟! رستوران! خوب بهش رسیدیم! مقصودمون چی بود؟! غذا خوردن! فکر کنم واضحه به مقصد رسیدیم اما به مقصودمون نرسیدیم! حرف به اینجا که رسید دیگه ساکت شد و تا در خونه هیچ صحبتی نکرد... حرفش ذهنم رو درگیر کرد: به مقصد رسیدیم اما به مقصود نه....! منم دیگه ساکت شدم تا بیشتر خرابکاری نکنم! در خونه که رسیدیم، خواستم پیاده شم که گفت: مدارکت را آماده کن، فردا خودم میام دنبالت با هم بریم برای ثبت نام... بعد ادامه داد: چند تا از دوستانم هستن می‌تونن کمکت کنن... خدایش خیلی خجالت کشیدم... گفتم: حلالم کن شیخ مهدی! بیام حوزه درست میشم... لبخندی زد و بدون اینکه به روی خودش چیزی رو بیاره دستش رو گرفت بالا و گفت: انشاالله فردا می بینمت یا علی... ادامه دارد ... 🔸🌺🔸-------------- 🖋"سالن مطالعه محله زینبیه" با کلی رمان، داستان، مقاله و ... مفید و خواندنی @salonemotalee
🔹 (۷)🔹 : ♦️وَ مُتَابَعَةِ مَنْ أَرْشَدَنِي 💠چگونه انتقادپذیر باشیم!! 1⃣ قبل از هر واکنشی، فقط گوش دهید: ♦️هرگونه واکنش اولیه را حذف کنید و فقط گوش دهید تا متوجه شوید اتفاقی که افتاده، از دید شخص دیگری چگونه ارزیابی می‌شود. 🔅با این قصد گوش کنید که بفهمید ماجرا از چه قرار است نه با این نیت که بلافاصله پاسخی بدهید. 🔅صحبت طرف مقابل خود را قطع نکنید، بحث نکنید، حقایق را رد یا تصحیح نکنید، انتقادات و شکایات خود را مطرح نکنید، فقط گوش دهید. 🔅گوش دادن فعال به معنای درک کردن عمیق صحبت طرف مقابل است و یکی از اصول برقراری ارتباط موثر است. 🔺گوش دادن فعال به معنای تسلیم در برابر حرف‌های طرف مقابل نیست. 🔅شاید انتقاد سازنده باشد، پس ابتدا گوش دهید و سپس پاسخ مناسب را ارائه دهید. ‼️توجه: ♦️تنها در یک صورت اجازه ندهید طرف مقابل به صحبت‌اش ادامه دهد: ♦️اگر طرف مقابل فریاد‌زنان یا با کلمات توهین‌آمیز در حال بیان انتقادش بود، بلافاصله با لحن آرام اما جدی و مقتدرانه به او بگویید که تا زمانی که نمی‌تواند عصبانیتش را کنترل کند و با لحن و کلمات مناسب و محترمانه انتقادش را بیان کند، نمی‌توانید با او گفتگو کنید: ‼️بهتر است زمانی را صرف بازیابی آرامش کنید و وقت دیگری را برای گفتگو تعیین کنید. ♦️استفاده از زبان بدن مناسب در هر مرحله از انتقادپذیری، در انتقال درست احساساتتان نقش بسیار موثری را ایفا می‌کند. 🔅گاهی بیان بهترین کلمات با لحن نامناسب و حالت چهره در هم کشیده، تاثیر مثبت آن کلمات را نیز از بین می‌برد. ‼️ان‌شاءالله در ادامه با مرور تکنیک‌ های زبان بدن به تاثیرات مثبت کلامتان بیفزایید. ادامه دارد ... 🔸🌺🔸-------------- 🖋"سالن مطالعه محله زینبیه" با کلی رمان، داستان، مقاله و ... مفید و خواندنی @salonemotalee
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📺 زیبای قسمت هجدهم 🎞این قسمت : من ارزشش رو ندارم 🔸🌺🔸-------------- 🖋"سالن مطالعه محله زینبیه" با کلی رمان، داستان، مقاله و ... مفید و خواندنی @salonemotalee
هدایت شده از سالن مطالعه
202030_1763834350.pdf
932.9K
پی‌دی‌اف کتاب آداب الصلاه امام خمینی رحمه‌الله
صفحه ۱۲۸