eitaa logo
سالن مطالعه
196 دنبال‌کننده
8.8هزار عکس
2.1هزار ویدیو
924 فایل
امروز کتابخوانی و علم‌آموزی نه تنها یک وظیفه‌ی ملّی، که یک واجب دینی است. امام خامنه‌ای مدیر: @Mehdi2506
مشاهده در ایتا
دانلود
در عملیات والفجر۸ قرار بود از رودخانه وحشی اروند عبور کنیم رودخانه ای که عرض آن در نقاط مختلف از ۵۰۰ تا ۱۲۰۰ متر گزارش شده بود! عبور از اروند و انجام عملیات به دلیل موانع طبیعی و نیز موانع مصنوعی ایجادشده توسط دشمن غیرممکن بود. شب عملیات بعد از مدت ها بررسی و طراحی، قرار شد ۱۰ - ۱۲ نفر از بچه ها غواصی و از رودخانه عبور کنند اما برای آنکه توسط آب برده و از هم جدا نشوند با طناب به هم وصل شوند چیزی اضافه همراه نداشته باشند. مرتضی قربانی تعریف می کند: "وقتی چک کردم؛ دیدم قسمتی از سر طناب را آزاد گذشته اند، در اعتراض گفتم: مگر قرار نبود طناب اضافه نشود. شهید تازیکه گفت: این رودخانه وحشی است عبور از آن کار ما نیست ... ما صاحب داریم صاحبمان ما را از اروند عبور می دهد سر طناب را آزاد گذاشتم که به دست امام زمان(عج) باشد." «شهید حبیب‌رضا آقانظری» در وصیتنامه‌اش آورده: "آقاجان! دوست دارم گوشه‌ای بنشینم و شما هم مقابل من بنشینید. آنقدر نگاه‌تان می‌کردم و گریه می‌کردم تا از هوش بروم، وقتی به هوش می‌آمدم، می‌دیدم سرم روی پای شما است: «عزيزٌ عَلَيَّ اَنْ اَرَي الْخَلْقَ وَلا تُري»" شهدا با این اعتقاد و نگاه در دامان امام زمان(عج) به شهادت می رسیدند. 🔸🌺🔸-------------- @salonemotalee
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
آشنایی با منتظر خستگی ناپذیری که در روز نیمه شعبان، عروجی شهادت‌گونه داشت و بزرگترین جریان فرهنگی در حوزه مهدویت را با سخنرانی‌ها و فعالیت‌هایش سامان داد. ✅ وصیت شیخ احمد کافی چه بود و چرا به آن عمل نشد؟ ✅ ساخت ۷۲ مهدیه در سراسر کشور چگونه ممکن شد؟ ✅ رابطه امام خمینی با شیخ احمد کافی چگونه بود؟ 🔰در ویدیوی بالا به آنچه نمیدانید خواهید رسید ... 🔸🌺🔸-------------- @salonemotalee
✡ 🕎 (۵) در باب هولوكاست نویسنده: دیوید دیوک مترجم: محمدحسین خدّامی قسمت قبل؛ https://eitaa.com/salonemotalee/9162 قسمت ششم؛ 🔶🔸گرایش به باورنکردن داستان‌های ترسناک ✡ آیا ترویج‌کنندگان داستان هولوکاست معتقدند اعضای صلیب سرخ جهانی بخشی از شبکه‌ی نازی و یهودستیز طراحان توطئه هولوکاست بوده‌اند؟! یا آیا اعضای صلیب سرخ با وجود بازدید از اردوگاه‌ها در طول دوران جنگ و تحویل ۹۷۳ هزار بسته و پاکت (بر اساس آمارهای ثبت شده خودشان) به زندانیان هیچ‌گونه مدرکی دال بر قتل‌عام توسط گاز یا سوزاندن با تجهیزات ویژه‌ی کشتار جمعی مشاهده نکرده‌اند؟! و یا متوجه تلاشی از طرف نازی‌ها برای ریشه کن کردن یهودیان نشده‌اند؟! ✡ قطعاً داوطلبان صلیب سرخ هنگام امدادرسانی به صدهاهزار پناهنده داستان‌هایی از ددمنشی نازی‌ها و شایعاتی در مورد قتل‌عام به‌وسیله‌ی گاز شنیده‌اند؛ به شایعات توجه کرده‌اند؛ و برای یافتن هرگونه مدرکی همه‌جا را به دقت زیر نظر گرفته‌اند اما هیچ چیزی که گویای صحت شایعات باشد نیافته‌اند. ✡ در پایان جنگ، آن‌ها در اردوگاه‌هایی نظیر بوخنوالد (Buchenwald) با انبوه بی‌شماری از جنازه‌ها مواجه شدند اما گزارش‌های خود آن‌ها این فاجعه هولناک را ناشی از شیوع بیماری‌هایی می‌داند که حتی اشغال‌کنندگان بریتانیایی و خود صلیب سرخ نیز در کنترل آن با مشکلات بسیار مواجه بودند. به‌عنوان نمونه، انگلیسی‌ها تخمین زدند که تعداد افرادی که پس از تصرف برگن-بلسن جان باختند از آمار جان‌باختگانِ پیش از تصرّف بیشتر باشد. ✡ نیروهای یهودی، متفکران تجدیدنظرطلب را به‌خاطر طرح سؤالات برخاسته از افکار عمومی در مورد هولوکاست، محکوم می‌کنند. از جمله این‌که چگونه ممکن است هولوکاست با این عظمت دقیقاً در برابر چشمان صلیب سرخ جهانی اتفاق بیفتد؟! اگر اردوگاه‌های آلمان واقعاً اردوگاه‌های مرگ بوده است، پس چه‌طور آلمان به صلیب سرخ اجازه‌ی بازرسی از آن‌ها را می‌داد؟! جای شگفتی نیست که آن‌ها می‌خواهند این‌گونه پرسش‌ها سرکوب شود و طراحانِ این سؤالات زندانی گردند. نسخه‌ی آن‌ها از داستان هولوکاست قدرت تحمل هیچ تحقیق نقادانه‌ای را ندارد! 🔶🔸چرا بحث ممنوع؟ ✡ محافظان رسمیِ هولوکاست عملیاتی جهانی برای ساکت‌کردن هرگونه سؤال مزاحمی را به راه انداخته‌اند. بیشتر مردم هرگز از مواضع تجدیدنظرطلبان آگاه نمی‌شوند، زیرا نیروهای یهودی بر رسانه‌ها سلطه دارند و کانال‌های اصلیِ دسترسی به مطالبی که صحت هولوکاست را زیر سؤال می‌برد را مسدود کرده‌اند. ✡🔸 یکی از قدرتمندترین این نیروها مجمعی بین‌المللی به نام انجمن مبارزه با تهمت و افترای بنای برث (B’nai B’rith) است که دارای بودجه ۳۷ میلیون دلارى سالانه در امریکا می‌باشد و تمام تلاش خود را برای بدنام‌سازی منتقدین اسرائیل و کسانی که بخش‌هایی از داستان هولوکاست را زیر سؤال می‌برند، به‌کار گرفته است. این انجمن به سخنگویان خود دستور می‌دهد که هیچ‌گاه هیچ جنبه‌ای از هولوکاست را مورد بحث قرار ندهند. اگر تلقّی آنان از هولوکاست به‌طور قاطعی مستند و مستدل است، پس چرا از بحث آزاد می‌ترسند؟! ✡ یک بحث و مناظره‌ی صادقانه میان مبلّغین رده‌بالای هولوکاست و پرسش‌کنندگان در مورد هولوکاست این حقیقت را روشن می‌سازد که گروه دوم را افرادی که دچار اوهام و خیال‌پردازی هستند تشکیل نمی‌دهند، بلکه آن‌ها سؤال‌های معتبر و استدلال‌هایی مبتنی بر مدارک روشن دارند. ✡ چنین مناظره‌ای روشن می‌کند که؛ 👈 تجدیدنظرطلبان انکار نمی‌کنند که یهودیان، همچون ژاپنی‌های محبوس در امریکا در جنگ جهانی دوم، در اردوگاه‌ها محبوس بوده‌اند. 👈 تجدیدنظرطلبان معتقدند که شرایط حاکم بر اردوگاه‌های اروپا در دوران پایان جنگ وحشتناک بوده است و هزاران یهودی عمدتاً به‌خاطر سوء‌تغذیه و بیماری در اردوگاه‌ها جان باخته‌اند. 👈 و بالأخره تجدیدنظرطلبان آزادانه اذعان می‌کنند که قتل‌عام‌هایی در مورد غیرنظامیان بی‌گناه صورت گرفته و چنین فجایعی باید محکوم شود. ادامه دارد ... ✍ 🔸🌺🔸-------------- 🖋"سالن مطالعه" با کلی رمان، داستان، مقاله و ... مفید و خواندنی @salonemotalee
بخش هایی از مصاحبه کارگردان فیلم عنکبوت مقدس با روزنامه صهیونیستی: ♦️رنگ سبز تقریباً در تمام صحنه های فیلم وجود دارد. میشه توضیح بدی چرا؟ ♦️در شیعه علاقه خاصی به سبز وجود دارد که با قداست امام همراه است. این در واقع رنگ اسلام شیعه است. اگر در مسجد قدم بزنید این رنگ همه جا هست. چیزی که نقش دارد. نه تنها در مساجد و تابلوهای مذهبی و همچنین در نورپردازی و تابلوها و حتی در پارک ها. به عنوان بخشی از تجربه ما ساخت فیلم با شمایل نگاری ایرانی است، رنگ سبز معنایی نمادین دارد. 🔸 من افتخار می کنم که فیلم من توسط پخش کنندگان اسرائیلی خریداری شد. وقتی شنیدم که این فیلم خریداری شده و حتی در جشنواره فیلم اورشلیم نمایش داده شده است، واقعا خوشحال شدم. در چند سال گذشته، سه بار از من دعوت کردند، اما نتوانستم در آن شرکت کنم. 🔸 دو بار اول که دعوت شدم، نتوانستم بیایم چون فقط پاسپورت ایرانی داشتم، در جشنواره گذشته می توانستم به فلسطین اشغالی بیایم اما با چند نفر مشورت کردم و گفتند ممکن است جان افراد را به خطر بیندازند. حقیقت این است که خوشحال می شوم به اورشلیم و تل آویو بروم و پیامم را پخش کنم که هر ایرانی یهودستیز و ضد اسرائیلی نیست... 🔸🌺🔸-------------- @salonemotalee
🇬🇧 پاسخ جک استراو به نگرانی بی‌بی‌سی و سایر رسانه های غربی از کمبود گوشت در ایران جک‌ استراو در کتاب کار انگلیسی می‌نویسد: "ایرانی‌ها حق دارند از «روباه استعمارگر» خشمگین باشند ما در جنگ جهانی اول موجب قحطیِ فاجعه بار و مرگ ۱۰ میلیون نفر در ایران شدیم وزیر خارجه اسبق انگلیس: 🔹ایران هرگز مستعمره بریتانیا نبوده، اما این به معنی نیست که ما از این کشور برای رسیدن به ثروت و قدرت، بهره‌کشی نکرده‌ایم. 🔹آن‌ها دلایل خوبی دارند تا از «روباه حیله‌گر و استعمارگر» - لقبی که به ما داده‌اند - خشمگین باشند. 🔹در طول قرن ۱۹ و اوایل قرن ۲۰، ما با رشوه و فریب، ایران را به انجام خواسته‌هایمان واداشتیم و هر وقت هم که این‌ها نتیجه نداد، در این کشور نیرو پیاده کردیم. 🔹ما در جنگ اول جهانی به این کشور تجاوز کردیم و با این کار به شکل‌گیری یک قحطی فاجعه‌بار کمک کردیم. 🔹ما در سال ۱۹۴۱ شاه را کنار گذاشتیم و پسر ضعیف‌تر و حرف‌شنوتر او را سر کار آوردیم. ما به تقویت شاه در نیمه و اواخر دهه ۱۹۷۰ کمک کردیم. 🔹در دهه ۱۹۸۰، زمانی که صدام تصمیم گرفت بدون هرگونه توجیهی به ایران حمله کند، تمام غرب - آمریکا، فرانسه، انگلستان و روسیه - از عراق حمایت کردند. 💠 The English Job by Jack Straw review – portrait of Iran’s fixation with Britain | Politics books | The Guardian 🌐 https://www.theguardian.com/books/2019/jul/22/the-english-job-understanding-iran-why-it-distrusts-britain-by-jack-straw-review 🔸🌺🔸-------------- @salonemotalee
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✳️ کشوری که مواد رادیواکتیو را بر روی آزمایش می‌کرد 🔹آمریکا زمانی برای ساخت داروی و ناشی از رابطه جنسی سربازان آمریکایی با زنان تن فروش، این بیماری را بر روی مردم آزمایش کرد. همچنین در دهه‌ی چهل میلادی، مواد رادیواکتیو را بر روی زنان باردار آزمایش می‌کرد. 🔸🌺🔸-------------- @salonemotalee
۲   قسمت چهل‌وهشتم؛ دیگر پدر و مادری در ایران نبود که به هوای حضورشان برگردم، برادرم اینجا بود و حس حمایت مصطفی را دوست داشتم از زبانش حرف زدم: «دیروز بهم گفت به‌خاطر اینکه معلوم نیس سوریه چه خبر می‌شه با رفتنم مخالفت نمی‌کنه!» ابوالفضل خندید رندانه به میان حرفم آمد: «پس خواستگاری هم کرده!» تازه حس می‌کرد بین دل ما چه گذشته از روی صندلی بلند شد، دور اتاق چرخی زد و با شیطنت نتیجه گرفت: «البته این یکی با اون یکی خیلی فرق داره! اون مزدور آمریکا بود، این !» بعد به سمتم چرخید مثل همیشه صادقانه حرف دلش را زد: «حرف درستی زده. بین شما هر چی بوده، موندن تو اینجا عاقلانه نیست، باید برگردی ایران! اگه خواست می‌تونه بیاد دنبالت.» از سردی لحنش دلم یخ زد، دنبال بهانه‌ای ذهنم به هر طرف می‌دوید کودکانه پرسیدم: «به مادرش خبر دادی؟ کی می‌خواد اونو برگردونه خونه‌شون داریا؟ کسی جز ما خبر نداره!» مات چشمانم مانده و می‌دید اینبار واقعاً عاشق شده‌ام پای جانم درمیان بود بی‌ملاحظه تکلیفم را مشخص کرد: «من اینجا مراقبش هستم، پول بلیط دیشبم باهاش حساب می‌کنم، برا تو هم به بچه‌ها گفتم بلیط گرفتن! با پرواز امروز بعد از ظهر می‌ری تهران ان‌شاءالله!» دیگر حرفی برای گفتن نماند مصمم بود خواهرش را از سوریه خارج کند حتی فرصت نداد مصطفی را ببینم و از همان بیمارستان مرا به فرودگاه برد. ساعت سالن فرودگاه دمشق روی چشمم رژه می‌رفت، هر ثانیه یک صحنه از صورت مصطفی را می‌دیدم و یک گوشه دلم از دوری‌اش آتش می‌گرفت. تهران با جای خالی پدر و مادرم تحمل کردنی نبود، دلم می‌خواست همین‌جا پیش برادرم بمانم هر چه می‌گفتم راضی نمی‌شد که زنگ موبایلش فرشته نجاتم شد… به نیم‌رخ صورتش نگاه می‌کردم که هر لحظه سرخ‌تر می‌شد دیگر کم آورده بود با دست دیگر پیشانی‌اش را گرفت و به‌شدت فشار داد. از اینهمه آشفتگی‌اش نگران شدم، نمی‌فهمیدم از آن طرف خط چه می‌شنود صدایش در سینه ماند فقط یک کلمه پاسخ داد: «باشه!» و ارتباط را قطع کرد. منتظر حرفی نگاهش می‌کردم نمی‌دانستم نخ این خبر هم به کلاف دیوانگی سعد می‌رسد از روی صندلی بلند شد، نگاهش به تابلوی اعلان پرواز ماند انگار این پرواز هم از دستش رفته بود نفرینش را حواله جسد سعد کرد. زیر لب گفت و خیال کرد من نشنیده‌ام، اما به‌خوبی شنیده و دوباره ترسیده بودم از جا پریدم و زیرگوشش پرسیدم: «چی شده ابوالفضل؟» فقط نگاهم می‌کرد، مردمک چشمانش به لرزه افتاد نمی‌خواست دل من را بلرزاند حرفش را خورد و برایم دلبری کرد: «مگه نمی‌خواستی بمونی؟ این بلیطت هم سوخت!» باورم نمی‌شد طلسم ماندنم شکسته باشد ناباورانه لبخندی زدم می‌دانست پشت این ماندن چه خطری پنهان شده پیشانی بلندش خط افتاد و صدایش گرفت: «برمی‌گردیم بیمارستان، این پسره رو می‌رسونیم داریا.» ادامه دارد ... ✍ 🔸🌺🔸-------------- 🖋"سالن مطالعه" با کلی رمان، داستان، مقاله و ... مفید و خواندنی @salonemotalee
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
•┈┈• 🍃 ۳۳۰🍃••┈┈• بچه‌ی یه خسیسی توی امتحان بیست می‌گیره؛ 😔😄 باباش می‌زنه تو گوشش و می‌گه: خاک بر سرت، با نمره ۱۰ هم می‌شه قبول شد! 😡 حتما باید این همه خودکار حروم می‌کردی؟! 😁🤣😂😁🤣😂 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ --------🔸😜🔸-------- ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ 🤲 به نام خداوند دست‌ودل باز 💐 با سلام و ادب 💐و تبریک مجدد عید ولادت مولا علیه‌السلام 🔸از صلی‌الله‌علیه‌وآله: إِنَّ الْمَرْءَ يَحْتَاجُ فِي مَنْزِلِهِ وَ عِيَالِهِ إِلَى ثَلَاثِ خِصَالٍ يَتَكَلَّفُهَا وَ إِنْ لَمْ يَكُنْ فِي طَبْعِهِ؛ ذَلِكَ: مُعَاشَرَةٌ جَمِيلَةٌ وَ سَعَةٌ بِتَقْدِيرٍ وَ غَيْرَةٌ بِتَحَصُّن‏ مرد براى اداره خانه و خانواده‏اش بايد سه كار انجام دهد، هر چند بر خلاف میل او باشد؛ خوشرفتارى گشاده دستى به اندازه غيرت و ناموسدارى 📚بحار، ج۷۵، ص۲۳۶ ‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ┄┅═══✼🍃🌺🍃✼═══┅ ✍🏻 وقتی مهربانی و خوشرفتاری در منزل تعطیل شود، بچه‌ها بیرون منزل در پی آن خواهند بود و همین زمینه انحراف و مشکلات بعدی را ایجاد می‌کند. گشاده دستی یعنی در حدی که دارد باید برای خانواده هزینه کند و بخل و تنگ نظری نکند. وقتی این دو کار را انجام دهد مراقبت و اعمال غیرت مردانه برای خانواده و حفظ عزت و احترام و شأنیت آنان برای مرد آسان می‌شود. مراقب باشیم باعث جذب فرزندان خود به محبت دروغین غریبه‌ها مخصوصا در فضای مجازی نشویم. 🔸🌺🔸-------------- 🖋"سالن مطالعه" با کلی رمان، داستان، مقاله و ... مفید و خواندنی @salonemotalee
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🍃🌸🍃 ✡ قسمت قبل؛ https://eitaa.com/salonemotalee/9179 ✳️ قسمت دوم؛ 🔸کانون‌های جهان‌وطن بعد از اولین تحرک خود برای تسخیر جهان در و سپس ساز کردنِ نخستین زمزمه‌های صهیونیستی از خلال ماجرای و به‌وجود آمدن فرقه‌های نهان‌روش و مخوفی همچون و ، در قرن ١٧ با انشقاق مسیحیت و ایجاد ، این آیین ابراهیمی را با آموزه‌های صهیونی آمیخته کردند و به‌طور رسمی از دلش فرقه‌های مختلف مانند و (اسلاف اوانجلیست‌های امروزی) را بیرون آوردند. 🔸از همان لحظهٔ پیدایش فرقه‌های یاد شده، این باور را به پیروانشان القاء نمودند که مأموریت و رسالت آنها فراهم‌کردن زمینه‌های بازگشت براساس ٢ شرط است: 👈 اول کوچاندن به سرزمین مقدس فلسطین و برپایی 👈 دوم بازسازی بر خرابه‌های مسجد الاقصی (همچنان‌که امروز آن را در دستور کار قرار داده‌اند) و برپایی جنگ آخرالزمان یا تا مسیح موعود (که با آن حضرت مسیح بن مریم متفاوت بوده و مسیح بن داوود نام دارد) خود را به مرکزیت و اسراییل برپاسازد. 🔸 این باور را القاء نمودند که دنیا به سمت چنان جنگی پیش خواهد رفت و پیروان و منتظران مسیح موعود بایستی جهان را برای آن نبرد آخرین آماده سازند. 🔸از آن پس، تمامی کوشش و طرح و برنامه‌های امپراتوری جهانی و سربازان تازه به خدمت گرفته‌شده‌شان یعنی (که در آن زمان هنوز چنین نامی نداشتند) عملی ساختنِ طرح فوق بود اسناد و مدارک معتبر تاریخی حکایت از آن دارد که مهاجرت گستردهٔ به قاره آمریکا اساساً به‌منظور جستجوی یا همان انجام گرفت و برپایی و تشکیل ایالات متحده، جهت اجرای همان باوری بود که توسط کانون‌های صهیونی القاء شده بود. 🔸به این مفهوم که آنها از همان ابتدای مهاجرت به قارهٔ نو و تشکیل ایالات متحده آمریکا، این مأموریت را برای آن فرض کردند که: بایستی همهٔ برنامه‌ها و مساعی خویش را در راه بازگشت مسیح موعودشان و در واقع برپایی و گسترش اسرائیل بزرگ مصروف دارند. 🔸از همین‌رو هزینه‌های مسافرت و مأموریت و افرادش برای یافتن سرزمین موعود، توسط همان کانون‌های صهیونی اروپا پرداخته شد و از همین‌روست که قتل‌عام تحت عنوان پاکسازی اتفاق افتاد و از همین‌روست که امروز هر رئیس‌جمهور آمریکا در آستانهٔ ورود به کاخ سفید از هر حزب و تفکر و طایفه، بایستی به دیوار اسرائیل سرِ تعظیم فرود آورد. ادامه دارد ... قسمت بعد؛ https://eitaa.com/salonemotalee/9236 ✍ 🔸🌺🔸-------------- 🖋"سالن مطالعه" با کلی رمان، داستان، مقاله و ... مفید و خواندنی @salonemotalee
هدایت شده از سالن مطالعه
🌷🇮🇷 🇮🇷🌷 روایتی از زندگی ۴۰ساله همسر گرامی سرلشکر شهید حاج حسین همدانی ◀️ قسمت صدوهجدهم؛ حسین به موازات فعالیت قرض الحسنه، ستاد کنگره فرماندهان و ۸۰۰۰ شهید استان همدان را راه‌اندازی کرد خودش در همان دو روز آخر هفته‌ای که به همدان می‌آمد به هدایت مجموعهٔ استان برای معرفی سیره‌ی شهدا پرداخت این کار به او انرژی می‌داد و دیگران هم از تدبیر و تحرک شبانه‌روزی او انرژی می‌گرفتند. گویی که کنگره نه یک فعالیت فرهنگی که محفلی برای انس و دیدار با شهدا برای او در این دنیاست به این امید که آنان را به جامعه بیشتر بشناساند. این شناساندن داغ او را تازه می‌کرد گاهی تصویر او را توی تلویزیون می‌دیدم که از دور ماندن از همرزمان شهیدش با حسرت حرف می‌زند و اشک می‌ریزد اشکی که داشت دل او را مثل آینه صاف و صیقلی می‌کرد. تا بیشتر و بیشتر به شهدا نزدیک شود. تلاش هنرمندانه حسین و دوستانش در گسترش معارف شهدا خیلی زود به بار نشست من و دختران و پسرانم را هم تشویق می‌کرد که در این عرصه وارد شویم با او به گلزار شهدا می‌رفتیم قصه بعضی از شهدا را برایمان روایت می‌کرد و از عظمت، شجاعت، مظلومیت و گمنامی آنان، خاطره‌ها می گفت. پیوند عاطفی حسین با شهدا مثل یک جویبار زلال و چشم‌نواز در زندگی ما جاری شد در دیدگاه عموم مردم، آن فرمانده لشکر خط‌شکن سال‌های جنگ جای خود را به یک فرمانده طراح و خلاق در همه عرصه‌های فرهنگی داد از فیلم‌سازان برای ساخت فیلم، از نویسندگان برای نگارش کتاب، از پژوهشگران برای تدوین تاریخ جنگ، از هنرمندان برای ساخت باغ موزه دفاع مقدس حمایت می‌کرد. به همدان رفتیم و میهمان خواهر بزرگ‌ترم ایران شدیم ایران در کودکی با حسین بزرگ شده بود و او را مثل برادرش دوست داشت برایش درددل کرد و گفت: «حسین آقا چند وقتیه که چشمام تار می‌بینه سرم گیج میره» محسن‌آقا شوهر ایران مرد دلسوز و جورکشی بود برای خواهرم کم نمی‌گذاشت اما ارتباط حسین در تهران با پزشکان بیشتر بود لذا پیشنهاد داد بریم تهران پیش دکتر چشم. دکتر از سر ایران سی‌تی‌اسکن گرفت و گفت: "یه تومور توی سر این خانم هست و باید عمل بشه. فقط احتمال داره که بعد از عمل بینایی‌ش از دست بره" ایران از سر اعتقاد و اعتمادی که به حسین داشت گفت: "هرچی حسین‌آقا بگه. اگه لازمه! عمل کنم." حسین بعد از مشورت با دکتر ذبیحی پزشک معالجش؛ به ایران گفت: «نظر ایشون اینه که عمل شی، به صلاحته.» ایران را به اتاق عمل بردند. من توی راهروی بیمارستان چشم انتظار بودم نگران خواهری که برایم از کودکی مادری کرده بود. آیا به سلامت بیرون می‌آید یا فلج می‌شود؟ هرچه زمان می‌گذشت نگران‌تر می‌شدم و بغض می‌کردم بالاخره بعد از ۱۲ ساعت ایران از اتاق عمل بیرون آمد سرش را تراشیده بودند و تومور را بیرون آورده بودند می‌ترسیدم که مبادا فلج یا نابینا شده باشد به هوش آمد چشم گرداند و گفت: "پروانه! تویی؟!" دنیا را بهم دادند غرق بوسه‌اش کردم با آقامحسن و حسین بردیمش منزل یک کلاه سفید پیش نامحرم‌ها می‌پوشید حسین هم سربه سرش می‌گذاشت و می‌گفت: "ایران! شدی مثل حاج‌آقاها که بار اول می‌رن مکه." ایران می‌خندید و حسین برایش آب میوه می‌گرفت و می‌گفت: "بخور تا بخیه‌هات زودتر جوش بخوره" ادامه دارد ... ✍ 🔸🌺🔸-------------- 🖋"سالن مطالعه" با کلی رمان، داستان، مقاله و ... مفید و خواندنی @salonemotalee
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
دعایی که از جیب شهید ‎ابومهدی المهندس بیرون آورده شد: یا مَن یَقبَلُ الیَسیرَ وَیَعفُو عَن الكَثیر، اِقبَل مِنّى الیَسیرَ وَ اعفُوعَنى الكَثیر، اِنّكَ اَنتَ الغَفورُ الرّحیم اى خداوندى كه عمل اندک را مى‌پذیرى و از گناه بسیار مى‌گذرى، عمل نیکِ اندكم را بپذیر و گناه بسیارم را ببخش، همانا كه تو آمرزنده مهربان هستى 🔸🌺🔸-------------- @salonemotalee
  چند روز بعد از عمليات؛ يک نفر رو ديدم که کاغذ و خودکار گرفته بود دستش هر جا مي رفت، همراه خودش می‌برد. از يکي پرسيدم: چشه اين بچه؟ گفت: توي عمليات آرپي جي زن بوده؛ آنقدر آرپي‌جي زده که ديگه نمي‌شنوه بايد براش بنويسي تا بفهمه !!   منبع؛ شمیم یار 🔸🌺🔸-------------- @salonemotalee