eitaa logo
سیدالعلماء
1.6هزار دنبال‌کننده
2.2هزار عکس
689 ویدیو
7 فایل
کانال رسمی مرحوم آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی ایشان شاگرد بزرگانی مثل حضرات آیات شیخ عباس تهرانی، امام خمینی، علامه طباطبایی، بروجردی و... بودند. مرحوم امام در نامه‌های خود، از ایشان با عبارت "سیدالعلماء" یاد می‌کردند. ارتباط با ادمین @seydololama_admin
مشاهده در ایتا
دانلود
سیدالعلماء
🏴 سال‌روز تخریب قبور ائمه علیهم‌السلام به دست جنایت‌کار‌؛ هشتم المکرم ۱۳۴۴ق=۳۱ فروردین ۱۳۰۵ش 🔺 مقایسه‌ی بین عقیده‌ی شیعه و وهابیت درباره‌ی حیات و مرگ اولیای الهی 🔘 ما این دانش را داریم که و زنده هستند نه این‌که مرگی داشته باشند، مثل این‌که می‌میرند!. مثل عقیده‌ی که می‌گویند: خود پیامبر و تمام وقتی می‌میرند با مرده‌های دیگر هیچ فرقی نمی‌کنند! هیچ کاری از آن‌ها ساخته نیست! اگر شما به آن‌ها عرض غصه و غمی بکنید؛ مثل این است که شما با دیوار و درخت صحبت کردید، نه جوابی در کار است و نه فهمی و نه خطابی!. اما می‌گوید: خدایا من معتقدم به بودن آن‌ها. این ، اعتقاد است و اعتقاد قلبی هم باید با درست شود. مثلاً ما الآن روی قرار داریم و زمین با سرعت مافوق جت در حال حرکت است. ما معتقدیم جاذبه‌ای وجود دارد که ما را نگه داشته و پرتاب نمی‌شویم اما آن را نمی‌بینیم، ولی می‌بینیم با این‌که زمین متحرک است و حرکتش بسیار سریع است و باید هرچه رویش هست به این طرف و آن طرف پرتاب شود، اما همه‌ی این‌ها روی زمین قرار گرفته‌اند و ما هم بر روی آن راه می‌رویم، می‌خوابیم و آسوده‌ایم، لذا می‌فهمیم یک نیروی جاذبه‌ای را خداوند در این زمین قرار داده است که هر چه در اطراف آن هست را نگه می‌دارد و نمی‌گذارد دور شود؛ درباره‌ی اعتقاد قلبی هم همین حرف هست. ما باید در ، و علمیه همان‌طور که به جاذبه، علم پیدا کردیم و خاطرمان جمع شد که هنگام شب که می‌خوابیم به آسمان پرتاب نمی‌شویم، همان‌طور با نیروی و دانش و اعتقاد، خودمان را متصل به خدا؛ به نام و بدانیم که این‌ها مایه‌ی حفظ زمین، نیروی جاذبه، نیروی خورشید، هوا و ... هستند. همه چیز به برکت وجود آن‌ها برقرار است و دنیا هم به امید آن‌ها می‌چرخد؛ چون عاقبت به دست آن‌ها می‌رسد. زمین و زمان خدا است که برای آن‌ها قرار داده شده است. لذا هیچ‌وقت این که خودمان را بکشیم تا از غصه راحت بشویم با این اعتقادات نمی‌سازد. اما آن‌ها که این اعتقادات را ندارند تا دیدند مقداری ناراحتی وجود دارد؛ ناچارند که کنند تا از این ناراحتی‌ها خلاص شوند!. به عقیده‌ی خودشان چون خبری بعد از نیست می‌گویند: دیگر راحت می‌شویم!. اما ما می‌گوییم طبق و این‌گونه نیست، بلکه اگر کسی در این راضی به آن‌چه خدا برای او خواسته، نشد؛ به وسیله‌ی خودکشی و مردن کارش مشکل‌تر می‌شود!. چون خدای جهان اجازه‌ی نابود شدن به کسی نداده است. می‌تواند از به در بیاید، از بیداری به خواب در بیاید، از تنفس به مرگ در بیاید اما فقط تنفسش از بین می‌رود و از این هوا استفاده نمی‌کند، بقیه‌ی مسائل موجود است. جای دیگر نمی‌رود بلکه گرفتار است و مأمورین او را می‌گیرند. هر کس از این دنیا وارد جهان پس از این جهان می‌شود، گرفتار مأمورین است و یک نفر هم نمی‌تواند خودش را مخفی و رها کند. ☑️ مرحوم آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی @seyedololama
🔺 روز صدا و سيما؛ ( ۹ ) 🔹 این مرا به هر شکلی که شده، به هر وسیله‌ای که شده، به مسئولین و به مسئولین دیگر برسانید که: این در خطر است! در رنگ و رو گرفتن از دشمنان. حتماً دیده‌اید فرزندان ما در موقع بعضی از ورزش‌ها مثل این‌که لخت‌اند! فقط مختصری لباس دارند. و در موقع دوچرخه‌سواری و مسابقه هم همین‌طور. پاها که لخت است، قسمت بالاتنه هم خیلی شبیه لباس خواب است. دیروز که می‌خواستیم به دکتر برویم، یک‌دفعه چشم‌مان افتاد به یک دوچرخه‌سوار. دیدیم با همان وضع به خیابان آمده! ببینید این صدا و سیماست که این چیزها را برای ما عادی کرده و دارد روز به روز از این راه عادی‌سازی می‌شود. فردا همین آدم با دوچرخه می‌آید به ! پیاده می‌شود و می‌آید در صف می‌ایستد. هر کسی به او ایراد بگیرد، می‌گوید چه مشکلی دارد؟! چون چند سال است که دارد این ورزش از پخش می‌شود. همه داریم یاد می‌گیریم و مأنوس می‌شویم. این از مسائل روانی است. از راه دیدن، اُنس به این چیزها که پیدا شد، و زشتی آن از بین می‌رود. مثل لباسی که مدام صابون می‌خورد، صابون می‌خورد، تا هر چه لکه دارد از بین می‌رود، ما هم هر چه روحیات داریم، در این راه از بین می‌رود. با اُنس به این‌ها، دیدنِ آن‌ها، رفتنِ آن‌ها به و و .... غلبه‌ی از راه ، از راه های نامحسوس باطنی معنوی، از راه اُنس به این مطالب و از بین رفتن قبح آن است. بعضی از ما پیرمرد بودند؛ وقتی یک خانمی به داخل مجلس می‌آمد تا مسئله بپرسد، اگر آستینش را برای بالا زده بود، آن را پایین می‌آورد. خب، این برای ما مایه‌ی می‌شد. پیرمرد ۷۰-۸۰ ساله دستی را که اصلاً معلوم نیست گوشتی هم داشته باشد، ولی از روی و آستینش را پایین می‌کشید. برای این‌که معلوم نیست ملاقات و بیشتر از سر و صورت و دست جایز باشد. حالا این‌قدر این چیزها را به ما نشان می‌دهند و تکرار می‌کنند که می‌شود. وقتی عادی شد دیگر نمی‌شود از بیرون کرد. زن و ها، های بعدی اصلاً به این‌طور ها اُنس می‌گیرند و در زبان اند ولی در عمل، . در هم در مورد مردم وارد شده که: «حَیارَی، سُکارَی، لا مسلمینَ و لا نَصارَی»¹ یعنی مثل کسی‌که در بیابان گم شده باشد، حیران‌اند و مست‌اند!. آدم و آدم نمی‌داند چه کار بکند، چه بگوید، کجا برود، بنشیند، بلند شود، لباسش را دربیاورد، لباسش را بپوشد... «حیاری، سکاری، لا مسلمین و لا نصاری» ۹۴/۱/۲ ✅ مرحوم آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی ____ ۱) [ ج ۷۴ ص ۱۶۶] @seyedololama
🔹 این مرا به هر شکلی که شده، به هر وسیله‌ای که شده، به مسئولین و به مسئولین دیگر برسانید که: این در خطر است! در رنگ و رو گرفتن از دشمنان. حتماً دیده‌اید فرزندان ما در موقع بعضی از ورزش‌ها مثل این‌که لخت‌اند! فقط مختصری لباس دارند. و در موقع دوچرخه‌سواری و مسابقه هم همین‌طور. پاها که لخت است، قسمت بالاتنه هم خیلی شبیه لباس خواب است. دیروز که می‌خواستیم به دکتر برویم، یک‌دفعه چشم‌مان افتاد به یک دوچرخه‌سوار. دیدیم با همان وضع به خیابان آمده! ببینید این صدا و سیماست که این چیزها را برای ما عادی کرده و دارد روز به روز از این راه عادی‌سازی می‌شود. فردا همین آدم با دوچرخه می‌آید به ! پیاده می‌شود و می‌آید در صف می‌ایستد. هر کسی به او ایراد بگیرد، می‌گوید چه مشکلی دارد؟! چون چند سال است که دارد این ورزش از پخش می‌شود. همه داریم یاد می‌گیریم و مأنوس می‌شویم. این از مسائل روانی است. از راه دیدن، اُنس به این چیزها که پیدا شد، و زشتی آن از بین می‌رود. مثل لباسی که مدام صابون می‌خورد، صابون می‌خورد، تا هر چه لکه دارد از بین می‌رود، ما هم هر چه روحیات داریم، در این راه از بین می‌رود. با اُنس به این‌ها، دیدنِ آن‌ها، رفتنِ آن‌ها به و و .... غلبه‌ی از راه ، از راه های نامحسوس باطنی معنوی، از راه اُنس به این مطالب و از بین رفتن قبح آن است. بعضی از ما پیرمرد بودند؛ وقتی یک خانمی به داخل مجلس می‌آمد تا مسئله بپرسد، اگر آستینش را برای بالا زده بود، آن را پایین می‌آورد. خب، این برای ما مایه‌ی می‌شد. پیرمرد ۷۰-۸۰ ساله دستی را که اصلاً معلوم نیست گوشتی هم داشته باشد، ولی از روی و آستینش را پایین می‌کشید. برای این‌که معلوم نیست ملاقات و بیشتر از سر و صورت و دست جایز باشد. حالا این‌قدر این چیزها را به ما نشان می‌دهند و تکرار می‌کنند که می‌شود. وقتی عادی شد دیگر نمی‌شود از بیرون کرد. زن و ها، های بعدی اصلاً به این‌طور ها اُنس می‌گیرند و در زبان اند ولی در عمل، . در هم در مورد مردم وارد شده که: «حَیارَی، سُکارَی، لا مسلمینَ و لا نَصارَی»¹ یعنی مثل کسی‌که در بیابان گم شده باشد، حیران‌اند و مست‌اند!. آدم و آدم نمی‌داند چه کار بکند، چه بگوید، کجا برود، بنشیند، بلند شود، لباسش را دربیاورد، لباسش را بپوشد... «حیاری، سکاری، لا مسلمین و لا نصاری» ۹۴/۱/۲ ✅ مرحوم آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی ____ ۱) [ ج ۷۴ ص ۱۶۶] @seyedololama
سیدالعلماء
🏴 سال‌روز تخریب قبور ائمه علیهم‌السلام به دست جنایت‌کار‌؛ (۸ المکرم ۱۳۴۴ق=۳۱ ۱۳۰۵ش) 🔺 مقایسه‌ی بین عقیده‌ی شیعه و وهابیت درباره‌ی حیات و مرگ اولیای الهی 🔹 ما این دانش را داریم که و زنده هستند نه این‌که مرگی داشته باشند، مثل این‌که می‌میرند!. مثل عقیده‌ی های که می‌گویند: خود پیامبر و تمام وقتی می‌میرند با مرده‌های دیگر هیچ فرقی نمی‌کنند! هیچ کاری از آن‌ها ساخته نیست! اگر شما به آن‌ها عرض غصه و غمی بکنید؛ مثل این است که شما با دیوار و درخت صحبت کردید، نه جوابی در کار است و نه فهمی و نه خطابی!. اما می‌گوید: خدایا من معتقدم به بودن آن‌ها. این ، اعتقاد است و اعتقاد قلبی هم باید با درست شود. مثلاً ما الآن روی قرار داریم و زمین با سرعت مافوق جت در حال حرکت است. ما معتقدیم جاذبه‌ای وجود دارد که ما را نگه داشته و پرتاب نمی‌شویم، اما آن را نمی‌بینیم، ولی می‌بینیم با این‌که زمین متحرک است و حرکتش بسیار سریع است و باید هرچه رویش هست به این طرف و آن طرف پرتاب شود، اما همه‌ی این‌ها روی زمین قرار گرفته‌اند و ما هم بر روی آن راه می‌رویم، می‌خوابیم و آسوده‌ایم، لذا می‌فهمیم یک نیروی جاذبه‌ای را خداوند در این زمین قرار داده است که هر چه در اطراف آن هست را نگه می‌دارد و نمی‌گذارد دور شود؛ درباره‌ی اعتقاد قلبی هم همین حرف هست. ما باید در ، و علمیه همان‌طور که به جاذبه، علم پیدا کردیم و خاطرمان جمع شد که هنگام شب که می‌خوابیم به آسمان پرتاب نمی‌شویم، همان‌طور با نیروی و دانش و ، خودمان را متصل به خدا؛ به نام مان و بدانیم که این‌ها مایه‌ی حفظ زمین، نیروی جاذبه، نیروی خورشید، هوا و ... هستند. همه‌چیز به برکت وجود آن‌ها برقرار است و دنیا هم به امید آن‌ها می‌چرخد؛ چون عاقبت به دست آن‌ها می‌رسد. زمین و زمان خدا است که برای آن‌ها قرار داده شده است. لذا هیچ‌وقت این که خودمان را بکشیم تا از غصه راحت بشویم با این اعتقادات نمی‌سازد. اما آن‌ها که این اعتقادات را ندارند تا دیدند مقداری ناراحتی وجود دارد؛ ناچارند که کنند تا از این ناراحتی‌ها خلاص شوند!. به عقیده‌ی خودشان چون خبری بعد از نیست، می‌گویند: دیگر راحت می‌شویم!. اما ما می‌گوییم طبق و این‌گونه نیست، بلکه اگر کسی در این راضی به آن‌چه خدا برای او خواسته، نشد؛ به وسیله‌ی خودکشی و مردن کارش مشکل‌تر می‌شود!. چون خدای جهان اجازه‌ی نابود شدن به کسی نداده است. می‌تواند از به در بیاید، از بیداری به خواب در بیاید، از تنفس به مرگ در بیاید اما فقط تنفسش از بین می‌رود و از این هوا استفاده نمی‌کند، بقیه‌ی مسائل موجود است. جای دیگر نمی‌رود بلکه گرفتار است و مأمورین او را می‌گیرند. هر کسی از این دنیا وارد جهان پس از این جهان می‌شود، گرفتار مأمورین است و یک نفر هم نمی‌تواند خودش را مخفی و رها کند. ☑️ مرحوم آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی @seyedololama
🔺 روز صدا و سيما؛ ( ۹ ) 🔹 این مرا به هر شکلی که شده، به هر وسیله‌ای که شده، به مسئولین و به مسئولین دیگر برسانید که: این در خطر است! در رنگ و رو گرفتن از دشمنان. حتماً دیده‌اید فرزندان ما در موقع بعضی از ورزش‌ها مثل این‌که لخت‌اند! فقط مختصری لباس دارند. و در موقع دوچرخه‌سواری و مسابقه هم همین‌طور. پاها که لخت است، قسمت بالاتنه هم خیلی شبیه لباس خواب است. دیروز که می‌خواستیم به دکتر برویم، یک‌دفعه چشم‌مان افتاد به یک دوچرخه‌سوار. دیدیم با همان وضع به خیابان آمده! ببینید این صدا و سیماست که این چیزها را برای ما عادی کرده و دارد روز به روز از این راه عادی‌سازی می‌شود. فردا همین آدم با دوچرخه می‌آید به ! پیاده می‌شود و می‌آید در صف می‌ایستد. هر کسی به او ایراد بگیرد، می‌گوید چه مشکلی دارد؟! چون چند سال است که دارد این ورزش از پخش می‌شود. همه داریم یاد می‌گیریم و مأنوس می‌شویم. این از مسائل روانی است. از راه دیدن، اُنس به این چیزها که پیدا شد، و زشتی آن از بین می‌رود. مثل لباسی که مدام صابون می‌خورد، صابون می‌خورد، تا هر چه لکه دارد از بین می‌رود، ما هم هر چه روحیات داریم، در این راه از بین می‌رود. با اُنس به این‌ها، دیدنِ آن‌ها، رفتنِ آن‌ها به و و .... غلبه‌ی از راه ، از راه های نامحسوس باطنی معنوی، از راه اُنس به این مطالب و از بین رفتن قبح آن است. بعضی از ما پیرمرد بودند؛ وقتی یک خانمی به داخل مجلس می‌آمد تا مسئله بپرسد، اگر آستینش را برای بالا زده بود، آن را پایین می‌آورد. خب، این برای ما مایه‌ی می‌شد. پیرمرد ۷۰-۸۰ ساله دستی را که اصلاً معلوم نیست گوشتی هم داشته باشد، ولی از روی و آستینش را پایین می‌کشید. برای این‌که معلوم نیست ملاقات و بیشتر از سر و صورت و دست جایز باشد. حالا این‌قدر این چیزها را به ما نشان می‌دهند و تکرار می‌کنند که می‌شود. وقتی عادی شد دیگر نمی‌شود از بیرون کرد. زن و ها، های بعدی اصلاً به این‌طور ها اُنس می‌گیرند و در زبان اند ولی در عمل، . در هم در مورد مردم وارد شده که: «حَیارَی، سُکارَی، لا مسلمینَ و لا نَصارَی»¹ یعنی مثل کسی‌که در بیابان گم شده باشد، حیران‌اند و مست‌اند!. آدم و آدم نمی‌داند چه کار بکند، چه بگوید، کجا برود، بنشیند، بلند شود، لباسش را دربیاورد، لباسش را بپوشد... «حیاری، سکاری، لا مسلمین و لا نصاری» ۹۴/۱/۲ ✅ مرحوم آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی ________ ۱) [ ج ۷۴ ص ۱۶۶] @seyedololama
سیدالعلماء
🏴 سال‌روز تخریب قبور ائمه علیهم‌السلام به دست جنایت‌کار‌؛ (۸ المکرم ۱۳۴۴ق=۳۱ ۱۳۰۵ش) 🔺 مقایسه‌ی بین عقیده‌ی شیعه و وهابیت درباره‌ی حیات و مرگ اولیای الهی 🔹 ما این دانش را داریم که و زنده هستند نه این‌که مرگی داشته باشند، مثل این‌که مرده‌ها می‌میرند!. مثل عقیده‌ی های که می‌گویند: خود پیامبر و تمام وقتی می‌میرند با مرده‌های دیگر هیچ فرقی نمی‌کنند! هیچ کاری از آن‌ها ساخته نیست! اگر شما به آن‌ها عرض غصه و غمی بکنید؛ مثل این است که شما با دیوار و درخت صحبت کردید، نه جوابی در کار است و نه فهمی و نه خطابی!. اما می‌گوید: خدایا من معتقدم به بودن آن‌ها. این ، اعتقاد است و اعتقاد قلبی هم باید با درست شود. مثلاً ما الآن روی قرار داریم و زمین با سرعت مافوق جت در حال حرکت است. ما معتقدیم جاذبه‌ای وجود دارد که ما را نگه داشته و پرتاب نمی‌شویم، اما آن را نمی‌بینیم، ولی می‌بینیم با این‌که زمین متحرک است و حرکتش بسیار سریع است و باید هرچه رویش هست به این طرف و آن طرف پرتاب شود، اما همه‌ی این‌ها روی زمین قرار گرفته‌اند و ما هم بر روی آن راه می‌رویم، می‌خوابیم و آسوده‌ایم، لذا می‌فهمیم یک نیروی جاذبه‌ای را خداوند در این زمین قرار داده است که هر چه در اطراف آن هست را نگه می‌دارد و نمی‌گذارد دور شود؛ درباره‌ی اعتقاد قلبی هم همین حرف هست. ما باید در ، و علمیه همان‌طور که به جاذبه، علم پیدا کردیم و خاطرمان جمع شد که هنگام شب که می‌خوابیم به آسمان پرتاب نمی‌شویم، همان‌طور با نیروی و دانش و ، خودمان را متصل به خدا؛ به نام مان و بدانیم که این‌ها مایه‌ی حفظ زمین، نیروی جاذبه، نیروی خورشید، هوا و ... هستند. همه‌چیز به برکت وجود آن‌ها برقرار است و دنیا هم به امید آن‌ها می‌چرخد؛ چون عاقبت به دست آن‌ها می‌رسد. زمین و زمان خدا است که برای آن‌ها قرار داده شده است. لذا هیچ‌وقت این که خودمان را بکشیم تا از غصه راحت بشویم با این اعتقادات نمی‌سازد. اما آن‌ها که این اعتقادات را ندارند تا دیدند مقداری ناراحتی وجود دارد؛ ناچارند که کنند تا از این ناراحتی‌ها خلاص شوند!. به عقیده‌ی خودشان چون خبری بعد از نیست، می‌گویند: دیگر راحت می‌شویم!. اما ما می‌گوییم طبق و این‌گونه نیست، بلکه اگر کسی در این راضی به آن‌چه خدا برای او خواسته، نشد؛ به وسیله‌ی خودکشی و مردن کارش مشکل‌تر می‌شود!. چون خدای جهان اجازه‌ی نابود شدن به کسی نداده است. می‌تواند از به در بیاید، از بیداری به خواب در بیاید، از تنفس به مرگ در بیاید اما فقط تنفسش از بین می‌رود و از این هوا استفاده نمی‌کند، بقیه‌ی مسائل موجود است. جای دیگر نمی‌رود بلکه گرفتار است و مأمورین او را می‌گیرند. هر کسی از این دنیا وارد جهان پس از این جهان می‌شود، گرفتار مأمورین است و یک نفر هم نمی‌تواند خودش را مخفی و رها کند. ☑️ مرحوم آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی @seyedololama
سیدالعلماء
🏴 سال‌روز تخریب قبور ائمه علیهم‌السلام به دست جنایت‌کار‌؛ (۸ المکرم ۱۳۴۴ق) 🔺 مقایسه‌ی بین عقیده‌ی شیعه و وهابیت درباره‌ی حیات و مرگ اولیای الهی 🔹 ما این دانش را داریم که و زنده هستند نه این‌که مرگی داشته باشند، مثل این‌که مرده‌ها می‌میرند!. مثل عقیده‌ی های که می‌گویند: خود پیامبر و تمام وقتی می‌میرند با مرده‌های دیگر هیچ فرقی نمی‌کنند! هیچ کاری از آن‌ها ساخته نیست! اگر شما به آن‌ها عرض غصه و غمی بکنید؛ مثل این است که شما با دیوار و درخت صحبت کردید، نه جوابی در کار است و نه فهمی و نه خطابی!. اما می‌گوید: خدایا من معتقدم به بودن آن‌ها. این ، اعتقاد است و اعتقاد قلبی هم باید با درست شود. مثلاً ما الآن روی قرار داریم و زمین با سرعت مافوق جت در حال حرکت است. ما معتقدیم جاذبه‌ای وجود دارد که ما را نگه داشته و پرتاب نمی‌شویم، اما آن را نمی‌بینیم، ولی می‌بینیم با این‌که زمین متحرک است و حرکتش بسیار سریع است و باید هرچه رویش هست به این طرف و آن طرف پرتاب شود، اما همه‌ی این‌ها روی زمین قرار گرفته‌اند و ما هم بر روی آن راه می‌رویم، می‌خوابیم و آسوده‌ایم، لذا می‌فهمیم یک نیروی جاذبه‌ای را خداوند در این زمین قرار داده است که هر چه در اطراف آن هست را نگه می‌دارد و نمی‌گذارد دور شود؛ درباره‌ی اعتقاد قلبی هم همین حرف هست. ما باید در ، و علمیه همان‌طور که به جاذبه، علم پیدا کردیم و خاطرمان جمع شد که هنگام شب که می‌خوابیم به آسمان پرتاب نمی‌شویم، همان‌طور با نیروی و دانش و ، خودمان را متصل به خدا؛ به نام مان و بدانیم که این‌ها مایه‌ی حفظ زمین، نیروی جاذبه، نیروی خورشید، هوا و ... هستند. همه‌چیز به برکت وجود آن‌ها برقرار است و دنیا هم به امید آن‌ها می‌چرخد؛ چون عاقبت به دست آن‌ها می‌رسد. زمین و زمان خدا است که برای آن‌ها قرار داده شده است. لذا هیچ‌وقت این که خودمان را بکشیم تا از غصه راحت بشویم با این اعتقادات نمی‌سازد. اما آن‌ها که این اعتقادات را ندارند تا دیدند مقداری ناراحتی وجود دارد؛ ناچارند که کنند تا از این ناراحتی‌ها خلاص شوند!. به عقیده‌ی خودشان چون خبری بعد از نیست، می‌گویند: دیگر راحت می‌شویم!. اما ما می‌گوییم طبق و این‌گونه نیست، بلکه اگر کسی در این راضی به آن‌چه خدا برای او خواسته، نشد؛ به وسیله‌ی خودکشی و مردن کارش مشکل‌تر می‌شود!. چون خدای جهان اجازه‌ی نابود شدن به کسی نداده است. می‌تواند از به در بیاید، از بیداری به خواب در بیاید، از تنفس به مرگ در بیاید اما فقط تنفسش از بین می‌رود و از این هوا استفاده نمی‌کند، بقیه‌ی مسائل موجود است. جای دیگر نمی‌رود بلکه گرفتار است و مأمورین او را می‌گیرند. هر کسی از این دنیا وارد جهان پس از این جهان می‌شود، گرفتار مأمورین است و یک نفر هم نمی‌تواند خودش را مخفی و رها کند. ☑️ مرحوم آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی @seyedololama