eitaa logo
✍️ شاعر_شو
244 دنبال‌کننده
59 عکس
9 ویدیو
4 فایل
🖍مدیریت شاعر #مهین‌اسدی‌آسترکی_ناردُهْدر 👌نکات آموزشی‌مفید 😇 #آموزشگرساده‌ام 🌹 #لفظ_استاد_برام_زیاده 🌺پس #ممکنه_گاهی_خطا_بگم ⭕️ #آموزش_خصوصی_مجازی_نمیدم 📘 #فعالیت‌به_قدر_وسع 💐بااحترام وقت‌پاسخ درشخصی ندارم @Mahass 🌀 #کپی‌باذکرمنبع_حق‌الناسم_هست
مشاهده در ایتا
دانلود
ـ ﷽ ــــــــــ 🌹 🖍 🖍 : 👇 : ـــــــــــــــــــــ ✅ ۶_ : 🖍 ۳_ (مستوی) اگر تمام عبارات نثر یا نظم طوری باشد که وقتی از حرف اول به آخر یا از آخر به اول بخوانیم هر دو یکی می شود. 👆 این نوع قلب هیچ گونه ارزش موسیقیایی ندارد؛ زیرا ذهن تا این حدود متوجه این عکس نمی­شود و چندان مثال زیادی در ادبیات ندارد. 👇 ۱_شکر به ترازوی وزارت برکش ۲_ شو همره بلبل به لب هر مهوش  🖍 ۴_ :  مجنح یعنی مرغ بالدار. وقتی است که دو کلمه مقلوب مستوی یا کامل باشد، یکی در ابتدای بیت و مصرع، و دیگری در عروض و آخر بیت،یا مصرع باشد. 👇 بر یاد جمال تو روان بخشد   ✓ از کف دست تو شود تیره که بحر است بحر از سر کلک تو شود طیره که است   🖍 ۵_ : شبیه قلب مجنح است به جز اینکه قلب مجنح (مقلوب کل) دارد، اما قلب ملحق بر (مقلوب بعض) اعمال میشود. 👇 خون پیدا شود از هر طرف زَ ابر تیغ همچو آبت، گاه  🖌 ••┄┅═✧⊰❀🌸❀⊱✧═┅┄•• 📚 @shaer_sho شاعر_شو ✍️ 💐 @nardohdar1 انارسرخ‌عشق✍ ••┄┅═✧⊰❀🌸❀⊱✧═┅┄••
ـ ﷽ ــــــــــ 🌹 🖍 🖍 : 👇 : اکنون به انواع باقی مانده جناس ناقص، می پردازیم. ۷_  : 👆وقتی که یکی ازکلمات متجانس نسبت به دیگری، حرفی در یا یا یا دارد. یعنی در است. 👇سه نوع است. ♡ ۱_ (مطرَّف) ♡ ۲_ ♡ ۳_ (مـُذیَّـل) 👇مثـال: ♡ : رمیده،آرمیده/قدم،مقدم رحم،مرحم : برق،بیرق/دام،دوام کوخ،کلوخ : آیین،آیینه/دود،دوده زخم،زخمه شرف مرد به است وکرامت به هرکه این هردو ندارد،عدمش به ز ✅ ۸_ : 👆 درمقابل است. 👆کلمات متجانس در و در اند کم کاربرد می باشد 👇: خوار،خار خواب،خاب خویش،خیش که کمتر کس ار جنگ را درآورد گه لشکری ۹_ 👆(مزدوج یا مردّد ) 👆دو رکن (ازهرنوع جناسی) را و بیاوریم. گاه در آخر سجع ­های نثر یا در آخر ابیات و گاه در ابتدا و یا میان آنها ،ولی کنارهم می آیند. 👇 : تهمتن تن عادل دل فرّخ رخ منوچهر چهر هست شکّربار یاقوت تو ای عیار یار نیست کس را نزد آن یاقوت شکّربار، بار چشم تو خونخواره و هر جادویی مانده از آن چشمک خونخوار،خوار تا رخ رخشان توگلنار گشت بر دل من ریخته گلنار،نار  🖌 ••┄┅═✧⊰❀🌸❀⊱✧═┅┄•• 📚 @shaer_sho شاعر_شو ✍️ 💐 @nardohdar1 انارسرخ‌عشق✍ ••┄┅═✧⊰❀🌸❀⊱✧═┅┄••
🌹 🖍 🖍 : 👇 : ✅ ۱٠_ (اقتضاب) 👇 است 🔔 ۱_دورکن مشتق شده و اند و گاهی دارند 👇 ولی،والی،مولا،ولایت سحر،ساحر،مسحور نی،نای لیلا_لیلی والی_والا کبیر_کبار صغیر_صغار ✅ ۱۱_‌(‌) دو رکن مشابه؛ . صافی،صوفی/زیر،زور،زار /تیر،تار،تور/ریز،روز،راز دار،دیر،دور/کار،کور/ناز،نیز لاله،لوله/نار،نور زمان،زمین/کمان،کمین مرا زِ انْصاف یاران نیست تظلّم کردنم زآن نیست ✅ ۱۲_ 👆به آن(اشاره یا تلویـح، ایهام و توریـه) هم میگویند 💠 وقتی که یکی از دو رکن روشن بیان شود و رکن دیگر با اشاره علمای علم بلاغت جناس معنوی را دو نوع و میدانند که بنابر شباهت حداکثری این دو،ضرورتی به شرح بیشتر نمیبینم 👇 احتمال نیش خوردن واجب است از بهر نوش حمل کوه بیستون با یادشیرین، سخت نیست 👆از نوش که مستقیم است، به شیرین معشوق فرهاد اشاره میکند ✅ ۱۳_ (مـشـوّش) دو رکن بیش از یک جناس دارد 👇 کـُشَنده،کشیده جناسِ ناقص محرّف و خط ✅ ۱۴_ 🖍دو رکن شباهت لفظی نامنظم دارند. 🖍مشتقِّ هم نیستند. 🖍گاهی درتعداد حروف متفاوتند. 🖍و برخی ازحروف یکدیگر را ندارند. 🖍نوعی دارد. 👇‌ صبوح،صاحب رستم،ترسیم ترانه،ترنّم  🖌 ••┄┅═✧⊰❀🌸❀⊱✧═┅┄•• 📚 @shaer_sho شاعر_شو ✍️ 💐 @nardohdar1 انارسرخ‌عشق✍ ••┄┅═✧⊰❀🌸❀⊱✧═┅┄••
🌹🌹 یا داشته باش یا داشته باش ... 🌹 ••••⊱❖❀❁❊❂❁❀❖⊰•••• ➜﴾ @shaer_sho ﴿‌‌‌‌‌‌‌‌ ❥᭄ ➜﴾ @shaer_sho ﴿‌‌‌‌‌‌‌‌ ❥᭄ ••••⊱❖❀❁❊❂❁❀❖⊰•••• .•°``°•.¸.•°``°•. ꙮ➜ شـــاعــــر❣شـــو ‌‌‌‌‌‌‌‌❥•••𝐉𝐎𝐈𝐍✍     •.¸    🍀    ¸.•           °•.¸¸.•° 🌺 زبان‌مشترک‌مردم‌جهان‌شعرست☝️ ـ︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼ـ
🔹️ : 🖍 "ی نکره" و "نشانه های جمع" در زبان فارسی جدید، دیگر وابسته پسین نیستند. 👇 وابسته های پسین سه تا است: ✓۱_مضاف الیه ✓۲_صفت شمارشی ترتیبی باپسوند ُم ✓۳ _صفت های بیانی (مطلق،مفعولی،نسبی،لیاقت،فاعلی) 🌹 ••••⊱❖❀❁❊❂❁❀❖⊰•••• ➜﴾ @shaer_sho ﴿‌‌‌‌‌‌‌‌ ❥᭄ ➜﴾ @shaer_sho ﴿‌‌‌‌‌‌‌‌ ❥᭄ ••••⊱❖❀❁❊❂❁❀❖⊰•••• .•°``°•.¸.•°``°•. ꙮ➜ شـــاعــــر❣شـــو ‌‌‌‌‌‌‌‌❥•••𝐉𝐎𝐈𝐍✍     •.¸    🍀    ¸.•           °•.¸¸.•° 🌺 زبان‌مشترک‌مردم‌جهان‌شعرست☝️ ـ︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼ـ
✍️ شاعر_شو
🌹 #آموزش‌عروض‌شعر 🔴#درس_سه 🔰#قسمت_سوم 🔰#وزن‌عروضی_و_هجا 🔰#نکات_تقطیع 👇👇 🔰 🌷 #نـکات_تقطیع 1⃣ #تـقطی
👆 آموزش وزن و عروض را تا تقطیع، بیان کردیم. و بعد آرایه ی جناس و انواعش رو، اموزش دادیم.و تمام کردیم. 🌹ان شاءالله بعد از یک جمع بندی کلی نهایی از جناس، ادامه ی وزن و عروض رو انجام میدیم.
🖍 سرقت علمی- ادبی یعنی استفاده از ایده ها و عبارات دیگران، به عنوان نظریه و ایده خود. این عمل در حقیقت نوعی دستبرد فکری است. سرقت علمی- ادبی دستبردهای آگاهانه یا کپی کردن های اتفاقی مطالب دیگران را شامل می شود. ... 🖍 ( @khatdl ) ✅ ••┄┅═✧⊰❀🌸❀⊱✧═┅┄•• 📚 @shaer_sho شاعر_شو ✍️ 💐 @nardohdar1 انارسرخ‌عشق✍ ••┄┅═✧⊰❀🌸❀⊱✧═┅┄••
☆☆♡♡☆☆ 💐 ـــــــــــــــــ 🖍 ⇩ 🌹 👇پیش میاید که ✅ یک مصرع (نه بیت) ❌ (مهم) ✅ اینکه در بشن، و استفاده بشه میشه ⭕️ عموما این شباهتا، در اشعاری اند که زبان بیان و و و دارند. ❌ نه زبان بیان حرفه ای خاص و زیبا و پرآرایه. ✅ چون زبان حرفه ای هرفردی خاص خودشه و از دیگری متفاوته. ❌ الان برخی افراد، بیش از یک مصرع و بیش از یک بیت (شباهت ندارند) بلکه متاسفانه دارند، و در زبان شعر ساده ی فله ایشون فقط همون یک بیت سرقتیه قشنگ و حرفه ای و پرآرایه از آب درمیاد. ❇️ یعنی ابیات یک شعرشون از نظر و یکدست و در یک سطح نیستن و تفاوت ارزش ابیات شون زیاده. 👆 اینجا واضحه سرقت شعری کرده و -نیست ♡♡♡ 🌹 فرق ۳موضوع رو با مثال شرح میدم. 🍒 ۱_ در یا 🍒 ۲_ یا 🍒 ۳_ ✅ ۱_ 👇 📿 🌳 📚 ☺️ 😁 🌹 👆 نوعی (نه جزءبه‌جزء و کامل و عینی) از و مفهوم، یا و ی شعر شاعردیگری است. 👆عموما تمرینی برای هست که ایرادی نداره 👆 به صورت (نه جزئی) داره یک موضوع و مفهوم رو از شاعر دیگر تقلید و الهام گیری میکند ❌ نه به صورت واژه به واژه و جزئی. مفهوم (حالت اتشفشانی داشتن) رو الهام کنه شبیهش مضمونی بیاره. نه اینکه عین مصرع و واژگان شاعر دیگری رو در همون مفهوم بیاره که میشه یا که دارند داخل «...» بزارن. یا اگر نزارن میشه . 🌹 ۱_ الهام گیری، فقط در حالات و و ؛ یا هست. ❌ نه در و و .❌ 🌺 من میبینم یک شاعر درمورد شعری گفته، منم میام درمورد ابوریحان بیرونی یک شعر میگم.ولی این . 🖍بلکه ولی . مثلا من دیدم شاعری با ی (ـانی) و (می رویم) و (چهارمستفعلن) درمورد (امام حسین) شعری گفته. منم برهمین وزن و قافیه و ردیف و موضوع، شعری با توصیفاتی متفاوت میگم. این گیری‌تام هست و ایرادی هم نداره.ولی وگرنه سرقته. 🌹 ۲_ الهام گیری، چون الهام از و وزن و قافیه ی شاعر دیگریه ، و چون دیگه و دو شعر ، پس شعر شاعر خیلی عینِ شعر شاعری که ازش الهام گرفته شده؛ نیست. پس خیلی لزومی نداره بگیم از کی الهام گرفتیم. یکی‌نیستند. ♡♡♡ ✅ ۲_ 🦋 به معنی نوعی است . یعنی من از شعرکسی ، و آن قسمت شعرش را «...» داخل شعرم می آورم و جوابی به آن قسمت شعرش میدهم و بیشتر توضیحش میدهم یا به تمام شعرش استقبال میزنم. 👇مثال 👇 دل براين پيرزن عشوه گر دهر مبند كاين عروسی است که درعقد بسی داماد است  ⇩و تقريباً با ولی باشرح و و بیشتر مى گويد: مجو درستى عهد از جهان سست نهاد/ كه اين عجوزه، عروس هزار دامادست ⇩ (مردی عاشق سوار ماشینش میره، معشوق قدیمیشو گوشه جاده منتظرتاکسی میبینه، سوارش میکنه و بعدازیک سکوتی، بین این دو عاشق و معشوق درماشین حرفایی رد و بدل میشه، به مقصد میرسن، و معشوق برای همیشه میره) 👆 استقبالش چیه؟! (زنی عاشق،گوشه جاده منتظر تاکسیه، معشوق قدیمیش میاد سوارش می کنه و همان داستان ولی با نقش اولی زن بیان میشه. همان داستان برعکس شده) 🖍 ۲_ در کرد. یعنی نقل کرد ازکدام شاعر استقبال و تضمین کردیم. یا با «...» یا با . بالای شعر بزنم استقبال از فلان شعر از فلان شاعر 👆 وگرنه ❌ 💠 ۳_ گاهی ممکنه ما در یک شعر، هم الهام بگیریم هم استقبال. ایرادی نداره ولی باید حفظ امانت در بشه. ✅ ••┄┅═✧⊰❀🌸❀⊱✧═┅┄•• 📚 @shaer_sho شاعر_شو ✍️ 💐 @nardohdar1 انارسرخ‌عشق✍ ••┄┅═✧⊰❀🌸❀⊱✧═┅┄••
♡🌸♡☆ 👇 خلاصه ی کوتاهی جلسه ی قبل: 👇 🌺 عموما در ، و است. و چون در ندارد و شعر دو شاعر خیلی عین هم نیست و تفاوت های بالایی با هم دارند ، لازم به ذکر نام شاعری که ازش الهام گرفتیم نیست. و عموما یک نوع برای است. 🌺 نوعی و و است از یا از شعرِ شاعر دیگری که از آن . و لازم به یا و یا است که بالا یا پایین شعر درج کنیم که از فلان شعرِ فلان شاعر،استقبال کردیم. ■■●💓●■■ ❌ ۳_ ، یا واژگانیه، یا معنوی. و یا مخلوط هر دو. ❇️ یعنی، شاعری ، از مصراع یک شاعر دیگر، را ، عینا با همان ترتیب یا ترکیب رو با کمی دستکاری و جابجایی، یا بریده بریده، داخل شعر خودش بیاورد و . و آن شعر را به نام خودش منتشر کند. 👆 عموما سرقت واژگانی بیشتر رخ میده. و همراه با سرقت معنوی میباشد. 👇 (ای کاروان آهسته ران کآرام جانم می رود) 👇 ما به صورتای زیر بگیم میشه سرقت ادبی 👇 ❌ ای کاروان آهسته ران ،دارم گلی در کاروان ❌ آرام جانم می رود، ای کاروان آهسته ران ❌ ای کاروان آهسته ران، 👆 اینا واضحه که سرقت ادبی واژگانیه. و دلیل توجیه کننده و قابل دفاعی هم ندارند. 🖍 ... ✅ در پـسـت بـعـد ••┄┅═✧⊰❀🌸❀⊱✧═┅┄•• 📚 @shaer_sho شاعر_شو ✍️ 💐 @nardohdar1 انارسرخ‌عشق✍ ••┄┅═✧⊰❀🌸❀⊱✧═┅┄••
✍️ شاعر_شو
☆♡🌸♡☆ ❌ #سـرقــت_ادبی ✅ #قســمت_دوّم 👇 خلاصه ی کوتاهی جلسه ی قبل: 👇 🌺 #الهام‌گیری_ازشاعردیگر عموما
♡♡☆☆♡♡ 👇 سه بیت از برادر شاعرمون 🖍 درباره ی 👇پیرامون پست 👇 ـ eitaa.com/sorkhesabz/751 ♡♡☆☆♡♡ 👇👇 از سرقت شعر و ادب و نطق ادیبان چیزی نشود عاید تو سارق بد ذات شاعر شده ای با قلمت شعر بگویی این سرقت شعر و ادب و نطق، هنر نیست " هر که نان از عمل خویش خورد " شاعر پخته و خوشنام شود 😏😏 🖍 ••┄┅═✧⊰❀🌸❀⊱✧═┅┄•• 📚 @shaer_sho شاعر_شو ✍️ 💐 @nardohdar1 انارسرخ‌عشق✍ ••┄┅═✧⊰❀🌸❀⊱✧═┅┄••
🌹 🌹 🌹 🖍 🔶 ✏️ ابتدا (جدای از خوب بودن یا نبودنِ زبان امروزی و سنتی در شعر) به توضیحِ علت هایی می پردازیم که موجب تغییر زبان و بیان ما از سنتی به امروزی شده است. ✅ ۱_ پدیده تغییر زبان و بیان ،فقط مختصّ ِزمان ما نیست. بلکه گذشتگان مان نیز بنابر دلایلی برخی از واژگان و دستور زبان های کلامی گذشته تر خویش را کنار گذاشته یا فراموش می‌کردند و به زبان نوتری پناه می آوردند ✅ ۲_ عموما در گذشته مکاتبان، اهالی سواد درباری و غیردرباری و شاعران، و در زمان ما نیز رسانه های ملی و اطلاعاتی، صاحبان نشریه، روزنامه نگاران، آموزشگران و نویسندگان و... نقش عمده ای داشتند که به مردم و دانش آموزان بگویند چه کلمه ای سنتی و مهجور و منسوخ و چه کلمه ای امروزی و جایگزین است. و کلماتی را (به درست یا غلط) از دایره ی زبان امروزی خارج کرده اند ✅ ۳_ برخی واژگان قدیمی، نیز بخاطر استعمال مداوم مردم، در زبان امروز، ماندگار شده و امروزی حساب می شوند و برای مردم واژه ی مهجور و منسوخی نیستند ❌ ۴_ متاسفانه گاهی اهالی رسانه و نویسندگی، باسلایق یک طرفه و متکبرانه ی باسواد بودن شان، و محدودیت اطلاعاتشان از زبان رایج بین مردم ،بدون توجه به اینکه هنوز واژه ای واقعا بین عوام مردم، منسوخ و مهجور نشده است، آن واژگان را قدیمی و منسوخ معرفی میکنند ❇️ 🖍 ••┄┅═✧⊰❀🌸❀⊱✧═┅┄•• 📚 @shaer_sho شاعر_شو ✍️ 💐 @nardohdar1 انارسرخ‌عشق✍ ••┄┅═✧⊰❀🌸❀⊱✧═┅┄••
🌹 🌹 🌹 🖍 ــــــــــــــــــــ 🔶 ✅ ۵_ پیشتر گفتیم رسانه ها و اهل قلم، به درست یا غلط، نقش عمده ای در تحمیل سلایق زبانی خود بین مردم دارند. گاهی برخی کلمات قدیمی درواقع بین مردم فراموش شده و نامفهوم نیستند، ولی برخی اهالی نویسندگی و رسانه، یک طرفه آنها را منسوخ تصور و معرفی می کنند. و می خواهند سلیقه ی خود را به خورد زبان مردم بدهند.و به نوعی سلیقه سازی خود را به مردم تحمیل کنند. اکنون بحث مهم ما اینست که گاهی ملاک رسانه ها برای منسوخ کردن کلمات، ملاک درستی نیست و این روش، نوعی فرهنگ سازی زبانی غلطی است. چه بسا ضرورتی نداشت بعضی کلمات با جوسازی اهالی رسانه از دایره زبان امروزی طرد شوند. بلکه باید ملاک شان، سطح فهم مردم از واژگان نیز باشد. سلایق زبانی زنده و جاری و ساری بین مردم و قومیت ها را بیشتر بشناسند و قدر بدانند و ملاک شان این باشد که ببینند واقعا عوام و عموم مردم، چه کلماتی را هنوز زیبا و مورد استفاده ی خود می دانند یا نمیدانند. ❇️ ... 🖍 ••┄┅═✧⊰❀🌸❀⊱✧═┅┄•• 📚 @shaer_sho شاعر_شو ✍️ 💐 @nardohdar1 انارسرخ‌عشق✍ ••┄┅═✧⊰❀🌸❀⊱✧═┅┄••
🌹 🌹 🌹 🖍 ــــــــــــــــــــ 🔶 ✅ ۶_ پس از رسانه ها، علت عمده ای که موجب تغییر زبانی و حذف پاره ای از کلمات میشود، خواست و سلایق زیباشناسانه ی اکثریت مردم است. برای مثال گاهی در یک مفهوم ، کلمات متعددی با معناهای مترادف وجود دارند. حال بین کلمات مترادف، مردم برخی را راحت و زیباتر از دیگری می‌دانند و بیشتر به کار می برند. مثلا در مفهوم عشق و دوستی ،کلمه ی یار، کاربرد بیشتری نسبت به نگار دارد. مـِی نسبت به باده و دُرد جام نسبت به ساغر غم نسبت به اندوه باجناق نسبت به هم‌زلف صبر نسبت به شکیب جنگ نسبت به رزم ابر نسبت به میغ مثل و شبیه نسبت به همچون و چو و همانند از نسبت به ز خجالت و حیا نسبت به شرم آتش نسبت به اخگر و آذر چشم نسبت به دیده جمعه نسبت به آدینه و... ✅ ۷_ علت تغییر برخی کلمات، ترکیب فرهنگ ها و زبان ها بر اثر همـ‌زیستی اجتماعی بین قومیت های دو زبان و یا دو لهجه می باشد. 🦋 مثلا زندگی قومیت های عرب و فارس. چنانچه با ورود اسلام به ایران، زبان و موسیقی عرب که بسیار کامل تر بود بر زبان و موسیقی ایران تاثیر گذاشت. 🦋 حتی همزیستی دو قوم با دو لهجه ی متفاوت، روی لهجه ی یکدیگر موثر است. چنانچه برخی کلمات بین لهجه ی سمنانی و کردی، یا بین لهجه های مشهدی و بختیاری و لری و مازندرانی مشترک می باشند ❇️ 🖍 ••┄┅═✧⊰❀🌸❀⊱✧═┅┄•• 📚 @shaer_sho شاعر_شو ✍️ 💐 @nardohdar1 انارسرخ‌عشق✍ ••┄┅═✧⊰❀🌸❀⊱✧═┅┄••
🌹 🌹 🌹 🖍 ـــــــــــــــــــ 🔶 ✅ ۸_ مورد موثر بر زبان، تحمیل و استحاله فرهنگی زبانی توسط قومیت های معاند میباشد 🌹عموما شباهت زبانی شرقی و کشورهای همسایه، بر اثر هـم‌زیستی های فرهنگیِ نسبتا مسالمت آمیزِ مردمی بوده است 🔥 اما باهجوم استعماری کشورهای غربی به سرزمین های شرقی و حتی غربی خودشان و استحمار فرهنگی، واژگان و اصطلاحات غریب زبانی غربی، وارد زبان مردم تحت استعمار می شد 💠 جالب اینکه دربرخی کشورها، همراهی علت سوم و چهارم، بیشتر ملموس است.هند که واژگان فارسی، عربی و انگلیسی را دارد ✏️ درحال حاضر ۲۲ زبان مهم در هند است که هریک ادبیات جالبی دارند 🔸 زبان هندی اشتراکات واژگانی حداکثری با فارسی دارد و در شعر و موسقی و ادبیات، بیشترین تاثیر را از فارسی پذیرفته است 🔺 نه تنها در زبان‌های شمالی هند مانند کشمیری و پنجابی و سندی بلکه در زبانهای جنوبی هند مانند مراتی و تامیل و تلگو نفوذ فارسی وجود دارد ❌ اما متاسفانه در زبان هند از جهت استحمار زبانی، اصطلاحات انگلیسی نیز رایج شده است. جالب است که تعداد شبکه‌های انگلیسی زبان، از تعداد شبکه‌های هندوستان به زبان هندی بیشتر است و زبان هندی فقط توسط ۴٠ درصد مردم هند استعمال میشود 🔹 اما کشوری نظیر چین، زبان رایج خود را در معرض استحاله ی اینچنینی قرار نداده است ❇️ 🖍 ••┄┅═✧⊰❀🌸❀⊱✧═┅┄•• 📚 @shaer_sho شاعر_شو ✍️ 💐 @nardohdar1 انارسرخ‌عشق✍ ••┄┅═✧⊰❀🌸❀⊱✧═┅┄••
🍀🌺💓🌺🍀 🌸 🍀 🖍 💐 امام‌علی علیه السلام یکى از طلبه‌هاى حوزه باعظمت نجف از نظر معیشت در تنگنا و دشوارى غیرقابل تحملى بود. روزى از روى شکایت و فشار روحى کنار ضریح مطهر حضرت امیرالمؤمنین (ع) عرضه مى‌دارد: شما این لوسترهاى قیمتى و قندیل‌هاى بى‌بدیل را به چه سبب در حرم خود گذارده‌اید، در حالى که من براى اداره امور معیشتم در تنگناى شدیدى هستم؟! شب امیرالمؤمنین (ع) را در خواب مى‌بیند که آن حضرت به او مى‌فرماید: اگر مى‌خواهى در نجف مجاور من باشى اینجا همین نان و ماست و فیجیل (نوعی سبزی) و فرش طلبگى است و اگر زندگى مادى قابل توجهى مى‌خواهى باید به هندوستان در شهر حیدرآباد به خانه فلان کس مراجعه کنى، چون حلقه به در زدى و صاحب‌خانه در را باز کرد به او بگو‌: به آسمان رود و کار آفتاب کند! پس از این خواب، دوباره به حرم مطهر مشرف مى‌شود و عرضه مى‌دارد: زندگى من اینجا پریشان و نابسامان است شما مرا به هندوستان حواله مى‌دهید؟! بار دیگر حضرت را خواب مى‌بیند که مى‌فرماید: سخن همان است که گفتم، اگر در جوار ما با این اوضاع مى‌توانى استقامت‌ورزى اقامت کن، اگر نمى‌توانى باید به هندوستان به همان شهر بروى و خانه فلان راجه را سراغ بگیرى و به او بگویى: به آسمان رود و کار آفتاب کند!! پس از بیدار شدن و شب را به صبح رساندن، کتاب‌ها و لوازم مختصرى که داشته به فروش مى‌رساند و اهل خیر هم با او مساعدت مى‌کنند تا خود را به هندوستان مى‌رساند و در شهر حیدرآباد سراغ خانه آن راجه را مى‌گیرد. مردم از اینکه طلبه‌اى فقیر با چنان مردى ثروتمند و متمکن قصد ملاقات دارد، تعجب مى‌کنند. وقتى به در خانه آن راجه مى‌رسد در مى‌زند، چون در را باز مى‌کنند، مى‌بیند شخصى از پله‌هاى عمارت به زیر آمد، طلبه وقتى با او روبرو مى‌شود، مى‌گوید: به آسمان رود و کار آفتاب کند. فوراً راجه پیشخدمت‌هایش را صدا مى‌زند و مى‌گوید: این طلبه را به داخل عمارت راهنمایى کنید و پس از پذیرایى از او تا رفع خستگى‌اش وى را به حمام ببرید و او را با لباس‌هاى فاخر و گران قیمت بپوشانید. مراسم به صورتى نیکو انجام مى‌گیرد و طلبه در آن عمارت عالى تا فردا عصر پذیرایى مى‌شود. فردا دید محترمین شهر از طبقات مختلف، چون اعیان و تجار و علما وارد شدند و هر کدام در آن سالن پرزینت در جاى مخصوص به خود قرار گرفتند. از شخصى که کنار دستش بود، پرسید: چه خبر است؟ گفت: مجلس جشن عقد دختر صاحب خانه است. پیش خود گفت: وقتى به این خانواده وارد شدم که وسایل عیش براى آنان آماده است. هنگامى که مجلس آراسته شد، راجه به سالن درآمد. همه به احترامش از جاى برخاستند و او نیز پس از احترام به مهمانان در جاى ویژه خود نشست. او نگاه رو به اهل مجلس کرد و گفت: آقایان من نصف ثروت خود را که بالغ بر فلان مبلغ مى‌شود از نقد و مِلک و منزل و باغات و اغنام و اثاثیه به این طلبه که تازه از نجف اشرف بر من وارد شده مصالحه کردم و همه مى‌دانید که اولاد من منحصر به دو دختر است؛ یکى از آن‌ها را هم که از دیگرى زیباتر است براى او عقد مى‌بندم و شما اى عالمان دین، هم‌اکنون صیغه عقد را جارى کنید. چون صیغه جارى شد طلبه که در دریایى از شگفتى و حیرت فرو رفته بود، پرسید: شرح این داستان چیست؟ راجه گفت: من چند سال قبل قصد کردم در مدح امیرالمؤمنین (ع) شعرى بگویم، یک مصراع گفتم و نتوانستم مصراع دیگر را بگویم. به شعراى فارسى زبان هندوستان مراجعه کردم. مصراع گفته شده آن‌ها هم چندان مطلوب نبود. به شعراى ایران مراجعه کردم. مصراع آنان هم چندان چنگى به دل نمى‌زد. پیش خود گفتم حتماً شعر من منظور نظر کیمیا اثر امیرالمؤمنین (ع) قرار نگرفته است؛ لذا با خود نذر کردم اگر کسى پیدا شود و مصراع دوم این شعر را به صورتى مطلوب بگوید، نصف دارایى‌ام را به او ببخشم و دختر زیباتر خود را به عقد او درآورم. شما آمدید و مصراع دوم را گفتید. دیدم از هر جهت این مصراع شما درست و کامل و تمام و با مصراع من هماهنگ است. طلبه گفت: مصراع اول چه بود؟ راجه گفت: من گفته بودم: به ذره، گر نظر لطف، بوتراب کند، طلبه گفت: مصراع دوم از من نیست، بلکه لطف خود امیرالمؤمنین (ع) است. راجه سجده شکر کرد و خواند:  به ذره گر نظر لطف بوتراب کند به آسمان رود و کار آفتاب کند ⭕️ استادشاعرمون ✅ ••┄┅═✧⊰❀🌸❀⊱✧═┅┄•• 📚 @shaer_sho شاعر_شو ✍️ 💐 @nardohdar1 انارسرخ‌عشق✍ ••┄┅═✧⊰❀🌸❀⊱✧═┅┄••
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍀 🖍 🎥 کـلـیـپ شــعــرخـوانـی 😁 🖍 🍀 شاعر،نویسنده،نمایش نامه نویس متولد1358 لیلک استان کهگلویه و بویراحمد. اشعار ایشان عموما به لهجه ی لری است. نام کتاب گزیده اشعار ایشان می باشد. ✅ ••┄┅═✧⊰❀🌸❀⊱✧═┅┄•• 📚 @shaer_sho شاعر_شو ✍️ 💐 @nardohdar1 انارسرخ‌عشق✍ ••┄┅═✧⊰❀🌸❀⊱✧═┅┄••
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
🏴🏴🏴🏴 🍀 🖍 🏴 🏴 🏴 علیه السّلام 🏴 🏴🏴🏴 🌹 شاعری بوده که خیلی آرزوی زیارت امام حسین علیه السلام رو داشته اما از نظر مالی در مضیقه بوده . هر وقت سایر افراد کربلا میرفتن اشک حسرت میریخته وآرزوی زیارت ارباب بی کفنش رو داشته . 🏴 یک روز یکی از دوستان خرج سفرش رو تقبل میکنه و از کاشان راه میفتن به سمت کربلا . در راه و نزدیکی های گلپایگان دزدان قافله رو تاراج میکنن .یک عده از افراد بر میگردن کاشان . یک عده هم میرن سمت گلپایگان و از اونجا با توجه به اعتباری که داشتند و یا از فامیلاشون پول قرض میکنن و سفر رو ادامه میدن . اما مقبل در گلپایگان نه آشنایی داشت و نه اعتباری . از یک طرف هم دوست نداشت دیگه راهی رو که اومده برگرده . دلش هوای امام حسین علیه السلام رو داشت. با خودش می گفت یک قدم نزدیکتر به امام حسین علیه السلام هم یک قدمه . همینجا میمونم کار میکنم تا خرج ادامه سفرم جور بشه. چند وقتی تو گلپایگان موند تا محرم از راه رسید . مثل همه شیعیان در مجالس عزاداری شب و روز محرم شرکت میکرد تا اینکه شب عاشورا شد ، اشعاری رو که سروده بود در شب عاشورا خوند و غوغا کرد …. 🏴 همون شب پس از اتمام مجلس و در عالم رویا خواب دید مشرف شده به کربلا و وارد صحن شد . خواست بره طرف ضریح که از ورودش جلوگیری کردن . 🏴 مقبل میگه :با خودم گفتم خدایا نباید در رابطه با دخول به حرم کسی دیگری را مانع شوند . 🏴 یکی گفت درست میگویی مقبل اما الان فاطمه زهرا (س) و خدیجه کبری(س) و آسیه و هاجر و ساره با عده ای از حوریان در حرم مشغول زیارتند چون تو نامحرمی اجازه ورود نخواهی داشت . پرسیدم توکیستی ؟ گفت : من از فرشتگان حافّین هستم ، حالا برای اینکه ناراحت نشوی بیا تا تو را به قسمت های دیگر حرم هدایت کنم . در سمت غربی صحن مطهر مجلسی با شکوه بود . از وی راجع به حاضرین در مجلس سوال کردم . گفت : پیامبرانند از آدم تا خاتم که همه برای زیارت قبر سید الشهدا (ع)آمده اند. 🏴 مقبل میگه : حضرت رسول صلی الله علیه و آله را دیدم که فرمود بروید به بگویید بیاید. 🏴 ناگاه دیدم محتشم با همان قیافه ، قدی کوتاه و چهره ای نورانی و عمامه ای ژولیده وارد شد حضرت به منبری که در آنجا بود اشاره فرمودند که ای محتشم برو بالا و هر چه بالا میرفت ، حضرت میفرمود برو بالاتر تا پله نهم رسید ایستاد ومنتظر دستور پیامبر بود . 🏴 حضرت فرمود ای محتشم امشب شب عاشوراست ، از آن اشعار جانسوزت بخوان. و محتشم شروع کرد به خواندن اشعارش: کشتی شکست خوردهٔ طوفان کربلا در خاک و خون طپیده میدان کربلا گر چشم روزگار بر او زار میگریست خون میگذشت از سر ایوان کربلا نگرفت دست دهر گلابی به غیر اشک زآن گل که شد شکفته به بستان کربلا از آب هم مضایقه کردند کوفیان خوش داشتند حرمت مهمان کربلا بودند دیو و دد همه سیراب و میمکید خاتم ز قحط آب سلیمان کربلا زان تشنگان هنوز به عیوق میرسد فریاد العطش ز بیابان کربلا 😭 - اینجا بود که صدای گریه و ناله از پیامبران بلند شد … حضرت رسول صلی الله علیه و آله گریه کنان می فرمود :ای پدران من ای عزیزان ببینید با فرزندم حسین چه کرده اند ، آب فراتی که همه حیوانات از آن مینوشند بر فرزندم حرام کردند . سپس اشاره کرد که محتشم باز هم بخوان . محتشم ادامه داد: روزی که شد به نیزه سر آن بزرگوار خورشید سر برهنه برآمد ز کوهسار - در این لحظه گریه آنقدر زیاد شد که گویی صدای گریه به عرش میرسید. محتشم خواست تا پایین بیاید حضرت فرمود باز هم بخوان زیرا هنوز دلها از گریه خالی نشده . محتشم اطاعت امر کرد و در حالیکه عمامه اش را از سر برداشت و فریاد کنان صدا زد یا رسول الله: این کشتهٔ فتاده به هامون حسین توست وین صید دست و پا زده در خون حسین توست این نخل تر کز آتش جان سوز تشنگی دود از زمین رسانده به گردون حسین توست این ماهی فتاده به دریای خون که هست زخم از ستاره بر تنش افزون حسین توست 😭 با رسیدن محتشم به این قسمت از اشعارش رسول الله غش کرد و انبیا همه بر سر میزدند و گریه میکرند .و ملکی این شعر محتشم را میخواند: خاموش محتشم که دل سنگ آب شد بنیاد صبر و خانهٔ طاقت خراب شد خاموش محتشم که از این حرف سوزناک مرغ هوا و ماهی دریا کباب شد 🏴 محتشم لب فرو بست و از منبر پایین آمد . پس از ساعتی که مجلس به حالت عادی بازگشت پیامبر (ص)عبای خود را بر دوش محتشم انداخت🌹 🏴 میگوید : من هم شاعر اهل بیت بودم و دوست داشتم پیامبر به من هم بگوید تو هم اشعارت را بخوان . هر چه انتظار کشیدم نفرمود . مایوسانه....... 🏴 👇 ••┄┅═✧⊰❀🌸❀⊱✧═┅┄•• 📚 @shaer_sho شاعر_شو ✍️ 💐 @nardohdar1 انارسرخ‌عشق✍ ••┄┅═✧⊰❀🌸❀⊱✧═┅┄••
✍️ شاعر_شو
🏴🏴🏴🏴 🍀 #کشکول_الشـّعـرا 🖍 #قسمت_چـهـارم 🏴 #شـاعـرآییـنی 🏴 #مـقـبـل‌کـاشـانـی 🏴 #امـام‌حـسین علیه ال
🏴🏴🏴🏴 🍀 🖍 🏴 🏴 🏴 علیه السّلام 🏴 🏴🏴🏴🏴 🖍 مقبل میگوید : من هم شاعر اهل بیت بودم و دوست داشتم پیامبر به من هم بگوید تو هم اشعارت را بخوان . هر چه انتظار کشیدم نفرمود . مـأیوسانه از حرم خارج شدم که دیدم حـوری مرا صدا میزند ای مقبل ، فاطمه زهرا سلام الله علیها به نزد پدر آمد و فرمود به مقبل هم بگویید تا اشعارش را بخواند . مقبل گوید رفتم روی منبر پله اول ولی دیگر پیامبر(ص) به من نفرمود برو بالاتر فهمیدم . مقام محتشم از من خیلی بالاتر است . 🏴 شروع کردم به خواندن اشعارم: نه ذوالجناح دگر تاب استقامت داشت نه سید الشهداء بر جدال طاقت داشت هوا ز باد مخالف چو قیرگون گردید عزیز فاطمه از اسب سرنگون گردید بلند مرتبه شاهی ز صدر زین افتاد اگر غلط نکنم، عرش بر زمین افتاد تا این اشعار را خواندم حوریه ای آمد و گفت مقبل دیگر نخوان که زهرا سلام الله علیها بی هوششدند. مقبل گوید : از منبر فرود آمدم و پیامبر (ص) به عنوان صله چیزی به من عطا نفرمود . 🏴 ناگهان امام حسین علیه السلام را درهمان حالت رویا دیدم که ازآن حلقوم بریده صدا زد : 🏴 ای مقبل من خودم خلعت تو را خواهم داد . مقبل گوید در این حال از خواب بیدار شدم . فردای آن روز قافله ای به قصد زیارت کربلا حرکت کرد و مرا همراه خود بردند. براى سلامتی و فرج مولای مهربانمان صلوات اللهم عجل لولیک الفرج... اللهم ارزقنا توفیق زیارة الحسین ع اللهم اجعل عواقب امورنا خیرا . اللهم ارزقنا توفیق الشهادة فی سبيلك. ✅ ••┄┅═✧⊰❀🌸❀⊱✧═┅┄•• 📚 @shaer_sho شاعر_شو ✍️ 💐 @nardohdar1 انارسرخ‌عشق✍ ••┄┅═✧⊰❀🌸❀⊱✧═┅┄••
🏴🏴🏴🏴 🍀 🖍 🏴 علیه السَّلام. 🏴🏴🏴🏴 🏴 بر امام حسین علیه السلام گریه کنید و بگریانید🌹🌹 در میان روضه هایت سر به زیر افکنده ام آنقدر خوبی ، خدا گریه حســابش می کند 🖍 ✸ یک وقتی یک نفر در خواب دیده بود که امام حسین علیه السلام، از حضرت قمر بنی هاشم علیه السلام پرسیده بودند که: «روضه خوانها چند نفر هستند؟ صورتشان را بده من ببینم» ✸ صورت را که به امام حسین علیه السلام مےدهند، نام بعضے از روضه خوان ها را قلم می زنند. زمان شاه بعضی روضه خوانها و واعظ ها از طرف دولت به گلستان دعوت می‌شدند، شاه آن بالا می نشست و اینها روضه می‌خواندند. امام حسین علیه السلام نام این روضه خوان ها را خط می زند. ✸ آن کسی که این خواب را دیده بود متوجه میشود که نام« آسید عبدالهادی» هم جزو روضه خوان هاست. تعجب می‌کند چون که آسید عبدالهادی مرجع بودند. بعد از رحلت آقای بروجردی رحمت الله، آسید عبدالهادی مرجع شد. ✸ فردای آن شب خدمت آسید عبدالهادی رسید و گفت: که آقا من یک چنین خوابی دیده ام که اسم شما را جزوه روضه خوان های امام حسین علیه السلام نوشته بودند. ✸ ایشان فرموده بودند: درست است من کتابی خواندم روایاتی بود راجع به فضیلت گریاندن بر امام حسین علیه السلام؛ مثل این روایت که مَنْ بَکیٰ؛ کسی که خودش بر مصیبت امام حسین علیه السلام گریه کند، أَوْ اَبْکیٰ یا مردم را بر مصیبت آن حضرت علیه السلام بگریاند یعنی روضه بخواند و دیگران را به گریه بیندازد، أَوْ تَباکیٰ یا گریہ اش نمےآید، اما تباکی کند، مثل گریه دروغین که دختر بچه ها مےکنند، وَجَبَتْ لَهُ الْجَنَّة؛ بهشت بر او واجب می‌شود. ✸ من این روایات را مطالعه کردم و با خودم گفتم: «عجب، ما خودمان چرا این کار را نکنیم؟ من در هفته یک شب کتاب مقتل را به دست می‌گیرم و برای زن و بچه ام روضه می‌خوانم» ✸ بعد آسید عبدالهادی فرمودند: «معلوم می شود که این کاری که ما کردیم مورد قبول واقع شده است، که اسم ما را هم جزو روضه خوان ها نوشته اند» "از بیانات آیت الله مجتهدی تهرانی (ره)" 🌹 ارسـالـی از شاعـره بـانـو : 🖍 ••┄┅═✧⊰❀🌸❀⊱✧═┅┄•• 📚 @shaer_sho شاعر_شو ✍️ 💐 @nardohdar1 انارسرخ‌عشق✍ ••┄┅═✧⊰❀🌸❀⊱✧═┅┄••
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍀 🖍 🖍 ـــــــــــــــــــــــــ این تنها شعری است که استاد شهریار موقع خواندن آن اشک ریخت و با همان صدای گریان شعر را تا انتها خواند! یکی از زیباترین شعرهای زبان فارسی که هر بار گوش کنید جدید و شنیدنی است! بشنوید و لذت ببرید 👇‌ از شـاعره بـانـو 💐‌ ••┄┅═✧⊰❀🌸❀⊱✧═┅┄•• 📚 @shaer_sho شاعر_شو ✍️ 💐 @nardohdar1 انارسرخ‌عشق✍ ••┄┅═✧⊰❀🌸❀⊱✧═┅┄••
🏴🏴🏴🏴 🍀 🖍 🏴 🏴 🏴 علیه السّلام 🏴🏴🏴🏴 🖌 مرحوم در کتاب داستانی را در مورد شاعر مرثیه سرای حضرت سید الشهدا علیه السلام بدین مضمون نقل میفرماید: 💠 گویند چون پسر مولانا محتشم درگذشت مرثیه ای درباره او گفت شبی حضرت اسد الله الغالب علی علیه السلام را در خواب دید. 💚 فرمود:ای محتشم برای فرزند خود مرثیه و شعر سرودی، ولی برای قره العین و نور چشمانم حسین (ع) مرثیه نگفتی؟ 🌺 صبح که بیدار شد در اندیشه این خواب بود،که شبی دیگر باز امیر المومنین علیه السلام را در خواب دید که فرمود:برای فرزندم حسین مرثیه ای بگو! ⁉️ عرض کرد:فدایت شوم مصیبت حسین علیه السلام خارج از حد و حصر است لذا آغاز سخن را پیدا نمیکنم.چه بگویم؟ 🌹 فرمودند:بگو"باز این چه شورش است که در خلق عالم است" 🌕 بیدار شد مصرع در خاطرش بود همان ساعت به یمن شاه اولیاء و از برکت عنایت آن حضرت به سرودن بقیه اشعار ادامه داد تا به این مصرع رسید"هست از ملال گرچه بری ذات ذولجلال..." 🌕 مصرع دیگر به خاطر او نمیرسید و در ذهن نمی آمد 🌕 چند روزی به این منوال گذشت شبی حضرت قائم(عج) را در خواب دید که فرمودند:ادامه شعر را بگو"کو در دلست و هیچ دلی نیست بی ملال" 🌹 بیدار شد و ادامه شعر را تا بند آخر گفت. ✅ ••┄┅═✧⊰❀🌸❀⊱✧═┅┄•• 📚 @shaer_sho شاعر_شو ✍️ 💐 @nardohdar1 انارسرخ‌عشق✍ ••┄┅═✧⊰❀🌸❀⊱✧═┅┄••
Tazkare_Shoara_Samarghandi.pdf
14.59M
🍀 🖍 📚 ✅ فـایـل pdf 🖍 دولتشاه سمرقندی شاعر و تذکره‌نویس خراسانی می‌باشد. کتاب تذکره الشعرای او، یکی از مهمترین تذکره‌های فارسی است. این کتاب شرحی است از احوال شعرا، سلاطین، امرا و حتی افسانه‌های ایرانی. کتاب فوق، حاوی اطلاعات بسیار ارزشمندی از بزرگانی مثل ،  ،  ،  ،  و  می‌باشد. 👌 دولتشاه به دلیل تسلط فوق ‌العاده‌ای که بر شعر و ادبیات و صنایع ادبی داشته است ، اثری به شدت شایسته و درخور تقدیر را خلق کرده است. 👆 بـه هـمـّت بـرادر شـاعـرمون 🍀 (شبگرد) ✅ ••┄┅═✧⊰❀🌸❀⊱✧═┅┄•• 📚 @shaer_sho شاعر_شو ✍️ 💐 @nardohdar1 انارسرخ‌عشق✍ ••┄┅═✧⊰❀🌸❀⊱✧═┅┄••