eitaa logo
✍️ شاعر_شو
237 دنبال‌کننده
58 عکس
10 ویدیو
4 فایل
🖍مدیریت شاعر #مهین‌اسدی‌آسترکی_ناردُهْدر 👌نکات آموزشی‌مفید 😇 #آموزشگرساده‌ام 🌹 #لفظ_استاد_برام_زیاده 🌺پس #ممکنه_گاهی_خطا_بگم ⭕️ #آموزش_خصوصی_مجازی_نمیدم 📘 #فعالیت‌به_قدر_وسع 💐بااحترام وقت‌پاسخ درشخصی ندارم @Mahass 🌀 #کپی‌باذکرمنبع_حق‌الناسم_هست
مشاهده در ایتا
دانلود
🖍 سرقت علمی- ادبی یعنی استفاده از ایده ها و عبارات دیگران، به عنوان نظریه و ایده خود. این عمل در حقیقت نوعی دستبرد فکری است. سرقت علمی- ادبی دستبردهای آگاهانه یا کپی کردن های اتفاقی مطالب دیگران را شامل می شود. ... 🖍 ( @khatdl ) ✅ ••┄┅═✧⊰❀🌸❀⊱✧═┅┄•• 📚 @shaer_sho شاعر_شو ✍️ 💐 @nardohdar1 انارسرخ‌عشق✍ ••┄┅═✧⊰❀🌸❀⊱✧═┅┄••
☆☆♡♡☆☆ 💐 ـــــــــــــــــ 🖍 ⇩ 🌹 👇پیش میاید که ✅ یک مصرع (نه بیت) ❌ (مهم) ✅ اینکه در بشن، و استفاده بشه میشه ⭕️ عموما این شباهتا، در اشعاری اند که زبان بیان و و و دارند. ❌ نه زبان بیان حرفه ای خاص و زیبا و پرآرایه. ✅ چون زبان حرفه ای هرفردی خاص خودشه و از دیگری متفاوته. ❌ الان برخی افراد، بیش از یک مصرع و بیش از یک بیت (شباهت ندارند) بلکه متاسفانه دارند، و در زبان شعر ساده ی فله ایشون فقط همون یک بیت سرقتیه قشنگ و حرفه ای و پرآرایه از آب درمیاد. ❇️ یعنی ابیات یک شعرشون از نظر و یکدست و در یک سطح نیستن و تفاوت ارزش ابیات شون زیاده. 👆 اینجا واضحه سرقت شعری کرده و -نیست ♡♡♡ 🌹 فرق ۳موضوع رو با مثال شرح میدم. 🍒 ۱_ در یا 🍒 ۲_ یا 🍒 ۳_ ✅ ۱_ 👇 📿 🌳 📚 ☺️ 😁 🌹 👆 نوعی (نه جزءبه‌جزء و کامل و عینی) از و مفهوم، یا و ی شعر شاعردیگری است. 👆عموما تمرینی برای هست که ایرادی نداره 👆 به صورت (نه جزئی) داره یک موضوع و مفهوم رو از شاعر دیگر تقلید و الهام گیری میکند ❌ نه به صورت واژه به واژه و جزئی. مفهوم (حالت اتشفشانی داشتن) رو الهام کنه شبیهش مضمونی بیاره. نه اینکه عین مصرع و واژگان شاعر دیگری رو در همون مفهوم بیاره که میشه یا که دارند داخل «...» بزارن. یا اگر نزارن میشه . 🌹 ۱_ الهام گیری، فقط در حالات و و ؛ یا هست. ❌ نه در و و .❌ 🌺 من میبینم یک شاعر درمورد شعری گفته، منم میام درمورد ابوریحان بیرونی یک شعر میگم.ولی این . 🖍بلکه ولی . مثلا من دیدم شاعری با ی (ـانی) و (می رویم) و (چهارمستفعلن) درمورد (امام حسین) شعری گفته. منم برهمین وزن و قافیه و ردیف و موضوع، شعری با توصیفاتی متفاوت میگم. این گیری‌تام هست و ایرادی هم نداره.ولی وگرنه سرقته. 🌹 ۲_ الهام گیری، چون الهام از و وزن و قافیه ی شاعر دیگریه ، و چون دیگه و دو شعر ، پس شعر شاعر خیلی عینِ شعر شاعری که ازش الهام گرفته شده؛ نیست. پس خیلی لزومی نداره بگیم از کی الهام گرفتیم. یکی‌نیستند. ♡♡♡ ✅ ۲_ 🦋 به معنی نوعی است . یعنی من از شعرکسی ، و آن قسمت شعرش را «...» داخل شعرم می آورم و جوابی به آن قسمت شعرش میدهم و بیشتر توضیحش میدهم یا به تمام شعرش استقبال میزنم. 👇مثال 👇 دل براين پيرزن عشوه گر دهر مبند كاين عروسی است که درعقد بسی داماد است  ⇩و تقريباً با ولی باشرح و و بیشتر مى گويد: مجو درستى عهد از جهان سست نهاد/ كه اين عجوزه، عروس هزار دامادست ⇩ (مردی عاشق سوار ماشینش میره، معشوق قدیمیشو گوشه جاده منتظرتاکسی میبینه، سوارش میکنه و بعدازیک سکوتی، بین این دو عاشق و معشوق درماشین حرفایی رد و بدل میشه، به مقصد میرسن، و معشوق برای همیشه میره) 👆 استقبالش چیه؟! (زنی عاشق،گوشه جاده منتظر تاکسیه، معشوق قدیمیش میاد سوارش می کنه و همان داستان ولی با نقش اولی زن بیان میشه. همان داستان برعکس شده) 🖍 ۲_ در کرد. یعنی نقل کرد ازکدام شاعر استقبال و تضمین کردیم. یا با «...» یا با . بالای شعر بزنم استقبال از فلان شعر از فلان شاعر 👆 وگرنه ❌ 💠 ۳_ گاهی ممکنه ما در یک شعر، هم الهام بگیریم هم استقبال. ایرادی نداره ولی باید حفظ امانت در بشه. ✅ ••┄┅═✧⊰❀🌸❀⊱✧═┅┄•• 📚 @shaer_sho شاعر_شو ✍️ 💐 @nardohdar1 انارسرخ‌عشق✍ ••┄┅═✧⊰❀🌸❀⊱✧═┅┄••
♡🌸♡☆ 👇 خلاصه ی کوتاهی جلسه ی قبل: 👇 🌺 عموما در ، و است. و چون در ندارد و شعر دو شاعر خیلی عین هم نیست و تفاوت های بالایی با هم دارند ، لازم به ذکر نام شاعری که ازش الهام گرفتیم نیست. و عموما یک نوع برای است. 🌺 نوعی و و است از یا از شعرِ شاعر دیگری که از آن . و لازم به یا و یا است که بالا یا پایین شعر درج کنیم که از فلان شعرِ فلان شاعر،استقبال کردیم. ■■●💓●■■ ❌ ۳_ ، یا واژگانیه، یا معنوی. و یا مخلوط هر دو. ❇️ یعنی، شاعری ، از مصراع یک شاعر دیگر، را ، عینا با همان ترتیب یا ترکیب رو با کمی دستکاری و جابجایی، یا بریده بریده، داخل شعر خودش بیاورد و . و آن شعر را به نام خودش منتشر کند. 👆 عموما سرقت واژگانی بیشتر رخ میده. و همراه با سرقت معنوی میباشد. 👇 (ای کاروان آهسته ران کآرام جانم می رود) 👇 ما به صورتای زیر بگیم میشه سرقت ادبی 👇 ❌ ای کاروان آهسته ران ،دارم گلی در کاروان ❌ آرام جانم می رود، ای کاروان آهسته ران ❌ ای کاروان آهسته ران، 👆 اینا واضحه که سرقت ادبی واژگانیه. و دلیل توجیه کننده و قابل دفاعی هم ندارند. 🖍 ... ✅ در پـسـت بـعـد ••┄┅═✧⊰❀🌸❀⊱✧═┅┄•• 📚 @shaer_sho شاعر_شو ✍️ 💐 @nardohdar1 انارسرخ‌عشق✍ ••┄┅═✧⊰❀🌸❀⊱✧═┅┄••
✍️ شاعر_شو
☆♡🌸♡☆ ❌ #سـرقــت_ادبی ✅ #قســمت_دوّم 👇 خلاصه ی کوتاهی جلسه ی قبل: 👇 🌺 #الهام‌گیری_ازشاعردیگر عموما
♡♡☆☆♡♡ 👇 سه بیت از برادر شاعرمون 🖍 درباره ی 👇پیرامون پست 👇 ـ eitaa.com/sorkhesabz/751 ♡♡☆☆♡♡ 👇👇 از سرقت شعر و ادب و نطق ادیبان چیزی نشود عاید تو سارق بد ذات شاعر شده ای با قلمت شعر بگویی این سرقت شعر و ادب و نطق، هنر نیست " هر که نان از عمل خویش خورد " شاعر پخته و خوشنام شود 😏😏 🖍 ••┄┅═✧⊰❀🌸❀⊱✧═┅┄•• 📚 @shaer_sho شاعر_شو ✍️ 💐 @nardohdar1 انارسرخ‌عشق✍ ••┄┅═✧⊰❀🌸❀⊱✧═┅┄••
🌹 🌹 🌹 🖍 🔶 ✏️ ابتدا (جدای از خوب بودن یا نبودنِ زبان امروزی و سنتی در شعر) به توضیحِ علت هایی می پردازیم که موجب تغییر زبان و بیان ما از سنتی به امروزی شده است. ✅ ۱_ پدیده تغییر زبان و بیان ،فقط مختصّ ِزمان ما نیست. بلکه گذشتگان مان نیز بنابر دلایلی برخی از واژگان و دستور زبان های کلامی گذشته تر خویش را کنار گذاشته یا فراموش می‌کردند و به زبان نوتری پناه می آوردند ✅ ۲_ عموما در گذشته مکاتبان، اهالی سواد درباری و غیردرباری و شاعران، و در زمان ما نیز رسانه های ملی و اطلاعاتی، صاحبان نشریه، روزنامه نگاران، آموزشگران و نویسندگان و... نقش عمده ای داشتند که به مردم و دانش آموزان بگویند چه کلمه ای سنتی و مهجور و منسوخ و چه کلمه ای امروزی و جایگزین است. و کلماتی را (به درست یا غلط) از دایره ی زبان امروزی خارج کرده اند ✅ ۳_ برخی واژگان قدیمی، نیز بخاطر استعمال مداوم مردم، در زبان امروز، ماندگار شده و امروزی حساب می شوند و برای مردم واژه ی مهجور و منسوخی نیستند ❌ ۴_ متاسفانه گاهی اهالی رسانه و نویسندگی، باسلایق یک طرفه و متکبرانه ی باسواد بودن شان، و محدودیت اطلاعاتشان از زبان رایج بین مردم ،بدون توجه به اینکه هنوز واژه ای واقعا بین عوام مردم، منسوخ و مهجور نشده است، آن واژگان را قدیمی و منسوخ معرفی میکنند ❇️ 🖍 ••┄┅═✧⊰❀🌸❀⊱✧═┅┄•• 📚 @shaer_sho شاعر_شو ✍️ 💐 @nardohdar1 انارسرخ‌عشق✍ ••┄┅═✧⊰❀🌸❀⊱✧═┅┄••
🌹 🌹 🌹 🖍 ــــــــــــــــــــ 🔶 ✅ ۵_ پیشتر گفتیم رسانه ها و اهل قلم، به درست یا غلط، نقش عمده ای در تحمیل سلایق زبانی خود بین مردم دارند. گاهی برخی کلمات قدیمی درواقع بین مردم فراموش شده و نامفهوم نیستند، ولی برخی اهالی نویسندگی و رسانه، یک طرفه آنها را منسوخ تصور و معرفی می کنند. و می خواهند سلیقه ی خود را به خورد زبان مردم بدهند.و به نوعی سلیقه سازی خود را به مردم تحمیل کنند. اکنون بحث مهم ما اینست که گاهی ملاک رسانه ها برای منسوخ کردن کلمات، ملاک درستی نیست و این روش، نوعی فرهنگ سازی زبانی غلطی است. چه بسا ضرورتی نداشت بعضی کلمات با جوسازی اهالی رسانه از دایره زبان امروزی طرد شوند. بلکه باید ملاک شان، سطح فهم مردم از واژگان نیز باشد. سلایق زبانی زنده و جاری و ساری بین مردم و قومیت ها را بیشتر بشناسند و قدر بدانند و ملاک شان این باشد که ببینند واقعا عوام و عموم مردم، چه کلماتی را هنوز زیبا و مورد استفاده ی خود می دانند یا نمیدانند. ❇️ ... 🖍 ••┄┅═✧⊰❀🌸❀⊱✧═┅┄•• 📚 @shaer_sho شاعر_شو ✍️ 💐 @nardohdar1 انارسرخ‌عشق✍ ••┄┅═✧⊰❀🌸❀⊱✧═┅┄••
🌹 🌹 🌹 🖍 ــــــــــــــــــــ 🔶 ✅ ۶_ پس از رسانه ها، علت عمده ای که موجب تغییر زبانی و حذف پاره ای از کلمات میشود، خواست و سلایق زیباشناسانه ی اکثریت مردم است. برای مثال گاهی در یک مفهوم ، کلمات متعددی با معناهای مترادف وجود دارند. حال بین کلمات مترادف، مردم برخی را راحت و زیباتر از دیگری می‌دانند و بیشتر به کار می برند. مثلا در مفهوم عشق و دوستی ،کلمه ی یار، کاربرد بیشتری نسبت به نگار دارد. مـِی نسبت به باده و دُرد جام نسبت به ساغر غم نسبت به اندوه باجناق نسبت به هم‌زلف صبر نسبت به شکیب جنگ نسبت به رزم ابر نسبت به میغ مثل و شبیه نسبت به همچون و چو و همانند از نسبت به ز خجالت و حیا نسبت به شرم آتش نسبت به اخگر و آذر چشم نسبت به دیده جمعه نسبت به آدینه و... ✅ ۷_ علت تغییر برخی کلمات، ترکیب فرهنگ ها و زبان ها بر اثر همـ‌زیستی اجتماعی بین قومیت های دو زبان و یا دو لهجه می باشد. 🦋 مثلا زندگی قومیت های عرب و فارس. چنانچه با ورود اسلام به ایران، زبان و موسیقی عرب که بسیار کامل تر بود بر زبان و موسیقی ایران تاثیر گذاشت. 🦋 حتی همزیستی دو قوم با دو لهجه ی متفاوت، روی لهجه ی یکدیگر موثر است. چنانچه برخی کلمات بین لهجه ی سمنانی و کردی، یا بین لهجه های مشهدی و بختیاری و لری و مازندرانی مشترک می باشند ❇️ 🖍 ••┄┅═✧⊰❀🌸❀⊱✧═┅┄•• 📚 @shaer_sho شاعر_شو ✍️ 💐 @nardohdar1 انارسرخ‌عشق✍ ••┄┅═✧⊰❀🌸❀⊱✧═┅┄••
🌹 🌹 🌹 🖍 ـــــــــــــــــــ 🔶 ✅ ۸_ مورد موثر بر زبان، تحمیل و استحاله فرهنگی زبانی توسط قومیت های معاند میباشد 🌹عموما شباهت زبانی شرقی و کشورهای همسایه، بر اثر هـم‌زیستی های فرهنگیِ نسبتا مسالمت آمیزِ مردمی بوده است 🔥 اما باهجوم استعماری کشورهای غربی به سرزمین های شرقی و حتی غربی خودشان و استحمار فرهنگی، واژگان و اصطلاحات غریب زبانی غربی، وارد زبان مردم تحت استعمار می شد 💠 جالب اینکه دربرخی کشورها، همراهی علت سوم و چهارم، بیشتر ملموس است.هند که واژگان فارسی، عربی و انگلیسی را دارد ✏️ درحال حاضر ۲۲ زبان مهم در هند است که هریک ادبیات جالبی دارند 🔸 زبان هندی اشتراکات واژگانی حداکثری با فارسی دارد و در شعر و موسقی و ادبیات، بیشترین تاثیر را از فارسی پذیرفته است 🔺 نه تنها در زبان‌های شمالی هند مانند کشمیری و پنجابی و سندی بلکه در زبانهای جنوبی هند مانند مراتی و تامیل و تلگو نفوذ فارسی وجود دارد ❌ اما متاسفانه در زبان هند از جهت استحمار زبانی، اصطلاحات انگلیسی نیز رایج شده است. جالب است که تعداد شبکه‌های انگلیسی زبان، از تعداد شبکه‌های هندوستان به زبان هندی بیشتر است و زبان هندی فقط توسط ۴٠ درصد مردم هند استعمال میشود 🔹 اما کشوری نظیر چین، زبان رایج خود را در معرض استحاله ی اینچنینی قرار نداده است ❇️ 🖍 ••┄┅═✧⊰❀🌸❀⊱✧═┅┄•• 📚 @shaer_sho شاعر_شو ✍️ 💐 @nardohdar1 انارسرخ‌عشق✍ ••┄┅═✧⊰❀🌸❀⊱✧═┅┄••
🍀🌺💓🌺🍀 🌸 🍀 🖍 💐 امام‌علی علیه السلام یکى از طلبه‌هاى حوزه باعظمت نجف از نظر معیشت در تنگنا و دشوارى غیرقابل تحملى بود. روزى از روى شکایت و فشار روحى کنار ضریح مطهر حضرت امیرالمؤمنین (ع) عرضه مى‌دارد: شما این لوسترهاى قیمتى و قندیل‌هاى بى‌بدیل را به چه سبب در حرم خود گذارده‌اید، در حالى که من براى اداره امور معیشتم در تنگناى شدیدى هستم؟! شب امیرالمؤمنین (ع) را در خواب مى‌بیند که آن حضرت به او مى‌فرماید: اگر مى‌خواهى در نجف مجاور من باشى اینجا همین نان و ماست و فیجیل (نوعی سبزی) و فرش طلبگى است و اگر زندگى مادى قابل توجهى مى‌خواهى باید به هندوستان در شهر حیدرآباد به خانه فلان کس مراجعه کنى، چون حلقه به در زدى و صاحب‌خانه در را باز کرد به او بگو‌: به آسمان رود و کار آفتاب کند! پس از این خواب، دوباره به حرم مطهر مشرف مى‌شود و عرضه مى‌دارد: زندگى من اینجا پریشان و نابسامان است شما مرا به هندوستان حواله مى‌دهید؟! بار دیگر حضرت را خواب مى‌بیند که مى‌فرماید: سخن همان است که گفتم، اگر در جوار ما با این اوضاع مى‌توانى استقامت‌ورزى اقامت کن، اگر نمى‌توانى باید به هندوستان به همان شهر بروى و خانه فلان راجه را سراغ بگیرى و به او بگویى: به آسمان رود و کار آفتاب کند!! پس از بیدار شدن و شب را به صبح رساندن، کتاب‌ها و لوازم مختصرى که داشته به فروش مى‌رساند و اهل خیر هم با او مساعدت مى‌کنند تا خود را به هندوستان مى‌رساند و در شهر حیدرآباد سراغ خانه آن راجه را مى‌گیرد. مردم از اینکه طلبه‌اى فقیر با چنان مردى ثروتمند و متمکن قصد ملاقات دارد، تعجب مى‌کنند. وقتى به در خانه آن راجه مى‌رسد در مى‌زند، چون در را باز مى‌کنند، مى‌بیند شخصى از پله‌هاى عمارت به زیر آمد، طلبه وقتى با او روبرو مى‌شود، مى‌گوید: به آسمان رود و کار آفتاب کند. فوراً راجه پیشخدمت‌هایش را صدا مى‌زند و مى‌گوید: این طلبه را به داخل عمارت راهنمایى کنید و پس از پذیرایى از او تا رفع خستگى‌اش وى را به حمام ببرید و او را با لباس‌هاى فاخر و گران قیمت بپوشانید. مراسم به صورتى نیکو انجام مى‌گیرد و طلبه در آن عمارت عالى تا فردا عصر پذیرایى مى‌شود. فردا دید محترمین شهر از طبقات مختلف، چون اعیان و تجار و علما وارد شدند و هر کدام در آن سالن پرزینت در جاى مخصوص به خود قرار گرفتند. از شخصى که کنار دستش بود، پرسید: چه خبر است؟ گفت: مجلس جشن عقد دختر صاحب خانه است. پیش خود گفت: وقتى به این خانواده وارد شدم که وسایل عیش براى آنان آماده است. هنگامى که مجلس آراسته شد، راجه به سالن درآمد. همه به احترامش از جاى برخاستند و او نیز پس از احترام به مهمانان در جاى ویژه خود نشست. او نگاه رو به اهل مجلس کرد و گفت: آقایان من نصف ثروت خود را که بالغ بر فلان مبلغ مى‌شود از نقد و مِلک و منزل و باغات و اغنام و اثاثیه به این طلبه که تازه از نجف اشرف بر من وارد شده مصالحه کردم و همه مى‌دانید که اولاد من منحصر به دو دختر است؛ یکى از آن‌ها را هم که از دیگرى زیباتر است براى او عقد مى‌بندم و شما اى عالمان دین، هم‌اکنون صیغه عقد را جارى کنید. چون صیغه جارى شد طلبه که در دریایى از شگفتى و حیرت فرو رفته بود، پرسید: شرح این داستان چیست؟ راجه گفت: من چند سال قبل قصد کردم در مدح امیرالمؤمنین (ع) شعرى بگویم، یک مصراع گفتم و نتوانستم مصراع دیگر را بگویم. به شعراى فارسى زبان هندوستان مراجعه کردم. مصراع گفته شده آن‌ها هم چندان مطلوب نبود. به شعراى ایران مراجعه کردم. مصراع آنان هم چندان چنگى به دل نمى‌زد. پیش خود گفتم حتماً شعر من منظور نظر کیمیا اثر امیرالمؤمنین (ع) قرار نگرفته است؛ لذا با خود نذر کردم اگر کسى پیدا شود و مصراع دوم این شعر را به صورتى مطلوب بگوید، نصف دارایى‌ام را به او ببخشم و دختر زیباتر خود را به عقد او درآورم. شما آمدید و مصراع دوم را گفتید. دیدم از هر جهت این مصراع شما درست و کامل و تمام و با مصراع من هماهنگ است. طلبه گفت: مصراع اول چه بود؟ راجه گفت: من گفته بودم: به ذره، گر نظر لطف، بوتراب کند، طلبه گفت: مصراع دوم از من نیست، بلکه لطف خود امیرالمؤمنین (ع) است. راجه سجده شکر کرد و خواند:  به ذره گر نظر لطف بوتراب کند به آسمان رود و کار آفتاب کند ⭕️ استادشاعرمون ✅ ••┄┅═✧⊰❀🌸❀⊱✧═┅┄•• 📚 @shaer_sho شاعر_شو ✍️ 💐 @nardohdar1 انارسرخ‌عشق✍ ••┄┅═✧⊰❀🌸❀⊱✧═┅┄••
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍀 🖍 🎥 کـلـیـپ شــعــرخـوانـی 😁 🖍 🍀 شاعر،نویسنده،نمایش نامه نویس متولد1358 لیلک استان کهگلویه و بویراحمد. اشعار ایشان عموما به لهجه ی لری است. نام کتاب گزیده اشعار ایشان می باشد. ✅ ••┄┅═✧⊰❀🌸❀⊱✧═┅┄•• 📚 @shaer_sho شاعر_شو ✍️ 💐 @nardohdar1 انارسرخ‌عشق✍ ••┄┅═✧⊰❀🌸❀⊱✧═┅┄••
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
🏴🏴🏴🏴 🍀 🖍 🏴 🏴 🏴 علیه السّلام 🏴 🏴🏴🏴 🌹 شاعری بوده که خیلی آرزوی زیارت امام حسین علیه السلام رو داشته اما از نظر مالی در مضیقه بوده . هر وقت سایر افراد کربلا میرفتن اشک حسرت میریخته وآرزوی زیارت ارباب بی کفنش رو داشته . 🏴 یک روز یکی از دوستان خرج سفرش رو تقبل میکنه و از کاشان راه میفتن به سمت کربلا . در راه و نزدیکی های گلپایگان دزدان قافله رو تاراج میکنن .یک عده از افراد بر میگردن کاشان . یک عده هم میرن سمت گلپایگان و از اونجا با توجه به اعتباری که داشتند و یا از فامیلاشون پول قرض میکنن و سفر رو ادامه میدن . اما مقبل در گلپایگان نه آشنایی داشت و نه اعتباری . از یک طرف هم دوست نداشت دیگه راهی رو که اومده برگرده . دلش هوای امام حسین علیه السلام رو داشت. با خودش می گفت یک قدم نزدیکتر به امام حسین علیه السلام هم یک قدمه . همینجا میمونم کار میکنم تا خرج ادامه سفرم جور بشه. چند وقتی تو گلپایگان موند تا محرم از راه رسید . مثل همه شیعیان در مجالس عزاداری شب و روز محرم شرکت میکرد تا اینکه شب عاشورا شد ، اشعاری رو که سروده بود در شب عاشورا خوند و غوغا کرد …. 🏴 همون شب پس از اتمام مجلس و در عالم رویا خواب دید مشرف شده به کربلا و وارد صحن شد . خواست بره طرف ضریح که از ورودش جلوگیری کردن . 🏴 مقبل میگه :با خودم گفتم خدایا نباید در رابطه با دخول به حرم کسی دیگری را مانع شوند . 🏴 یکی گفت درست میگویی مقبل اما الان فاطمه زهرا (س) و خدیجه کبری(س) و آسیه و هاجر و ساره با عده ای از حوریان در حرم مشغول زیارتند چون تو نامحرمی اجازه ورود نخواهی داشت . پرسیدم توکیستی ؟ گفت : من از فرشتگان حافّین هستم ، حالا برای اینکه ناراحت نشوی بیا تا تو را به قسمت های دیگر حرم هدایت کنم . در سمت غربی صحن مطهر مجلسی با شکوه بود . از وی راجع به حاضرین در مجلس سوال کردم . گفت : پیامبرانند از آدم تا خاتم که همه برای زیارت قبر سید الشهدا (ع)آمده اند. 🏴 مقبل میگه : حضرت رسول صلی الله علیه و آله را دیدم که فرمود بروید به بگویید بیاید. 🏴 ناگاه دیدم محتشم با همان قیافه ، قدی کوتاه و چهره ای نورانی و عمامه ای ژولیده وارد شد حضرت به منبری که در آنجا بود اشاره فرمودند که ای محتشم برو بالا و هر چه بالا میرفت ، حضرت میفرمود برو بالاتر تا پله نهم رسید ایستاد ومنتظر دستور پیامبر بود . 🏴 حضرت فرمود ای محتشم امشب شب عاشوراست ، از آن اشعار جانسوزت بخوان. و محتشم شروع کرد به خواندن اشعارش: کشتی شکست خوردهٔ طوفان کربلا در خاک و خون طپیده میدان کربلا گر چشم روزگار بر او زار میگریست خون میگذشت از سر ایوان کربلا نگرفت دست دهر گلابی به غیر اشک زآن گل که شد شکفته به بستان کربلا از آب هم مضایقه کردند کوفیان خوش داشتند حرمت مهمان کربلا بودند دیو و دد همه سیراب و میمکید خاتم ز قحط آب سلیمان کربلا زان تشنگان هنوز به عیوق میرسد فریاد العطش ز بیابان کربلا 😭 - اینجا بود که صدای گریه و ناله از پیامبران بلند شد … حضرت رسول صلی الله علیه و آله گریه کنان می فرمود :ای پدران من ای عزیزان ببینید با فرزندم حسین چه کرده اند ، آب فراتی که همه حیوانات از آن مینوشند بر فرزندم حرام کردند . سپس اشاره کرد که محتشم باز هم بخوان . محتشم ادامه داد: روزی که شد به نیزه سر آن بزرگوار خورشید سر برهنه برآمد ز کوهسار - در این لحظه گریه آنقدر زیاد شد که گویی صدای گریه به عرش میرسید. محتشم خواست تا پایین بیاید حضرت فرمود باز هم بخوان زیرا هنوز دلها از گریه خالی نشده . محتشم اطاعت امر کرد و در حالیکه عمامه اش را از سر برداشت و فریاد کنان صدا زد یا رسول الله: این کشتهٔ فتاده به هامون حسین توست وین صید دست و پا زده در خون حسین توست این نخل تر کز آتش جان سوز تشنگی دود از زمین رسانده به گردون حسین توست این ماهی فتاده به دریای خون که هست زخم از ستاره بر تنش افزون حسین توست 😭 با رسیدن محتشم به این قسمت از اشعارش رسول الله غش کرد و انبیا همه بر سر میزدند و گریه میکرند .و ملکی این شعر محتشم را میخواند: خاموش محتشم که دل سنگ آب شد بنیاد صبر و خانهٔ طاقت خراب شد خاموش محتشم که از این حرف سوزناک مرغ هوا و ماهی دریا کباب شد 🏴 محتشم لب فرو بست و از منبر پایین آمد . پس از ساعتی که مجلس به حالت عادی بازگشت پیامبر (ص)عبای خود را بر دوش محتشم انداخت🌹 🏴 میگوید : من هم شاعر اهل بیت بودم و دوست داشتم پیامبر به من هم بگوید تو هم اشعارت را بخوان . هر چه انتظار کشیدم نفرمود . مایوسانه....... 🏴 👇 ••┄┅═✧⊰❀🌸❀⊱✧═┅┄•• 📚 @shaer_sho شاعر_شو ✍️ 💐 @nardohdar1 انارسرخ‌عشق✍ ••┄┅═✧⊰❀🌸❀⊱✧═┅┄••
✍️ شاعر_شو
🏴🏴🏴🏴 🍀 #کشکول_الشـّعـرا 🖍 #قسمت_چـهـارم 🏴 #شـاعـرآییـنی 🏴 #مـقـبـل‌کـاشـانـی 🏴 #امـام‌حـسین علیه ال
🏴🏴🏴🏴 🍀 🖍 🏴 🏴 🏴 علیه السّلام 🏴 🏴🏴🏴🏴 🖍 مقبل میگوید : من هم شاعر اهل بیت بودم و دوست داشتم پیامبر به من هم بگوید تو هم اشعارت را بخوان . هر چه انتظار کشیدم نفرمود . مـأیوسانه از حرم خارج شدم که دیدم حـوری مرا صدا میزند ای مقبل ، فاطمه زهرا سلام الله علیها به نزد پدر آمد و فرمود به مقبل هم بگویید تا اشعارش را بخواند . مقبل گوید رفتم روی منبر پله اول ولی دیگر پیامبر(ص) به من نفرمود برو بالاتر فهمیدم . مقام محتشم از من خیلی بالاتر است . 🏴 شروع کردم به خواندن اشعارم: نه ذوالجناح دگر تاب استقامت داشت نه سید الشهداء بر جدال طاقت داشت هوا ز باد مخالف چو قیرگون گردید عزیز فاطمه از اسب سرنگون گردید بلند مرتبه شاهی ز صدر زین افتاد اگر غلط نکنم، عرش بر زمین افتاد تا این اشعار را خواندم حوریه ای آمد و گفت مقبل دیگر نخوان که زهرا سلام الله علیها بی هوششدند. مقبل گوید : از منبر فرود آمدم و پیامبر (ص) به عنوان صله چیزی به من عطا نفرمود . 🏴 ناگهان امام حسین علیه السلام را درهمان حالت رویا دیدم که ازآن حلقوم بریده صدا زد : 🏴 ای مقبل من خودم خلعت تو را خواهم داد . مقبل گوید در این حال از خواب بیدار شدم . فردای آن روز قافله ای به قصد زیارت کربلا حرکت کرد و مرا همراه خود بردند. براى سلامتی و فرج مولای مهربانمان صلوات اللهم عجل لولیک الفرج... اللهم ارزقنا توفیق زیارة الحسین ع اللهم اجعل عواقب امورنا خیرا . اللهم ارزقنا توفیق الشهادة فی سبيلك. ✅ ••┄┅═✧⊰❀🌸❀⊱✧═┅┄•• 📚 @shaer_sho شاعر_شو ✍️ 💐 @nardohdar1 انارسرخ‌عشق✍ ••┄┅═✧⊰❀🌸❀⊱✧═┅┄••
🏴🏴🏴🏴 🍀 🖍 🏴 علیه السَّلام. 🏴🏴🏴🏴 🏴 بر امام حسین علیه السلام گریه کنید و بگریانید🌹🌹 در میان روضه هایت سر به زیر افکنده ام آنقدر خوبی ، خدا گریه حســابش می کند 🖍 ✸ یک وقتی یک نفر در خواب دیده بود که امام حسین علیه السلام، از حضرت قمر بنی هاشم علیه السلام پرسیده بودند که: «روضه خوانها چند نفر هستند؟ صورتشان را بده من ببینم» ✸ صورت را که به امام حسین علیه السلام مےدهند، نام بعضے از روضه خوان ها را قلم می زنند. زمان شاه بعضی روضه خوانها و واعظ ها از طرف دولت به گلستان دعوت می‌شدند، شاه آن بالا می نشست و اینها روضه می‌خواندند. امام حسین علیه السلام نام این روضه خوان ها را خط می زند. ✸ آن کسی که این خواب را دیده بود متوجه میشود که نام« آسید عبدالهادی» هم جزو روضه خوان هاست. تعجب می‌کند چون که آسید عبدالهادی مرجع بودند. بعد از رحلت آقای بروجردی رحمت الله، آسید عبدالهادی مرجع شد. ✸ فردای آن شب خدمت آسید عبدالهادی رسید و گفت: که آقا من یک چنین خوابی دیده ام که اسم شما را جزوه روضه خوان های امام حسین علیه السلام نوشته بودند. ✸ ایشان فرموده بودند: درست است من کتابی خواندم روایاتی بود راجع به فضیلت گریاندن بر امام حسین علیه السلام؛ مثل این روایت که مَنْ بَکیٰ؛ کسی که خودش بر مصیبت امام حسین علیه السلام گریه کند، أَوْ اَبْکیٰ یا مردم را بر مصیبت آن حضرت علیه السلام بگریاند یعنی روضه بخواند و دیگران را به گریه بیندازد، أَوْ تَباکیٰ یا گریہ اش نمےآید، اما تباکی کند، مثل گریه دروغین که دختر بچه ها مےکنند، وَجَبَتْ لَهُ الْجَنَّة؛ بهشت بر او واجب می‌شود. ✸ من این روایات را مطالعه کردم و با خودم گفتم: «عجب، ما خودمان چرا این کار را نکنیم؟ من در هفته یک شب کتاب مقتل را به دست می‌گیرم و برای زن و بچه ام روضه می‌خوانم» ✸ بعد آسید عبدالهادی فرمودند: «معلوم می شود که این کاری که ما کردیم مورد قبول واقع شده است، که اسم ما را هم جزو روضه خوان ها نوشته اند» "از بیانات آیت الله مجتهدی تهرانی (ره)" 🌹 ارسـالـی از شاعـره بـانـو : 🖍 ••┄┅═✧⊰❀🌸❀⊱✧═┅┄•• 📚 @shaer_sho شاعر_شو ✍️ 💐 @nardohdar1 انارسرخ‌عشق✍ ••┄┅═✧⊰❀🌸❀⊱✧═┅┄••
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍀 🖍 🖍 ـــــــــــــــــــــــــ این تنها شعری است که استاد شهریار موقع خواندن آن اشک ریخت و با همان صدای گریان شعر را تا انتها خواند! یکی از زیباترین شعرهای زبان فارسی که هر بار گوش کنید جدید و شنیدنی است! بشنوید و لذت ببرید 👇‌ از شـاعره بـانـو 💐‌ ••┄┅═✧⊰❀🌸❀⊱✧═┅┄•• 📚 @shaer_sho شاعر_شو ✍️ 💐 @nardohdar1 انارسرخ‌عشق✍ ••┄┅═✧⊰❀🌸❀⊱✧═┅┄••
🏴🏴🏴🏴 🍀 🖍 🏴 🏴 🏴 علیه السّلام 🏴🏴🏴🏴 🖌 مرحوم در کتاب داستانی را در مورد شاعر مرثیه سرای حضرت سید الشهدا علیه السلام بدین مضمون نقل میفرماید: 💠 گویند چون پسر مولانا محتشم درگذشت مرثیه ای درباره او گفت شبی حضرت اسد الله الغالب علی علیه السلام را در خواب دید. 💚 فرمود:ای محتشم برای فرزند خود مرثیه و شعر سرودی، ولی برای قره العین و نور چشمانم حسین (ع) مرثیه نگفتی؟ 🌺 صبح که بیدار شد در اندیشه این خواب بود،که شبی دیگر باز امیر المومنین علیه السلام را در خواب دید که فرمود:برای فرزندم حسین مرثیه ای بگو! ⁉️ عرض کرد:فدایت شوم مصیبت حسین علیه السلام خارج از حد و حصر است لذا آغاز سخن را پیدا نمیکنم.چه بگویم؟ 🌹 فرمودند:بگو"باز این چه شورش است که در خلق عالم است" 🌕 بیدار شد مصرع در خاطرش بود همان ساعت به یمن شاه اولیاء و از برکت عنایت آن حضرت به سرودن بقیه اشعار ادامه داد تا به این مصرع رسید"هست از ملال گرچه بری ذات ذولجلال..." 🌕 مصرع دیگر به خاطر او نمیرسید و در ذهن نمی آمد 🌕 چند روزی به این منوال گذشت شبی حضرت قائم(عج) را در خواب دید که فرمودند:ادامه شعر را بگو"کو در دلست و هیچ دلی نیست بی ملال" 🌹 بیدار شد و ادامه شعر را تا بند آخر گفت. ✅ ••┄┅═✧⊰❀🌸❀⊱✧═┅┄•• 📚 @shaer_sho شاعر_شو ✍️ 💐 @nardohdar1 انارسرخ‌عشق✍ ••┄┅═✧⊰❀🌸❀⊱✧═┅┄••
Tazkare_Shoara_Samarghandi.pdf
14.59M
🍀 🖍 📚 ✅ فـایـل pdf 🖍 دولتشاه سمرقندی شاعر و تذکره‌نویس خراسانی می‌باشد. کتاب تذکره الشعرای او، یکی از مهمترین تذکره‌های فارسی است. این کتاب شرحی است از احوال شعرا، سلاطین، امرا و حتی افسانه‌های ایرانی. کتاب فوق، حاوی اطلاعات بسیار ارزشمندی از بزرگانی مثل ،  ،  ،  ،  و  می‌باشد. 👌 دولتشاه به دلیل تسلط فوق ‌العاده‌ای که بر شعر و ادبیات و صنایع ادبی داشته است ، اثری به شدت شایسته و درخور تقدیر را خلق کرده است. 👆 بـه هـمـّت بـرادر شـاعـرمون 🍀 (شبگرد) ✅ ••┄┅═✧⊰❀🌸❀⊱✧═┅┄•• 📚 @shaer_sho شاعر_شو ✍️ 💐 @nardohdar1 انارسرخ‌عشق✍ ••┄┅═✧⊰❀🌸❀⊱✧═┅┄••
ـ ﷽ ــــــــــ 🌹 🖍 🖍 👇 💐 ـــــــــــــــــــ در آخرین قسـمت جناس ؛ به خلاصه و بیان کلی و نهایی انواع جناس و زیر شاخه های آن می پردازیم. ●●■□■●● 🖍 ۱_ 🔔 جناس تام است. ✅ ۱_ (مماثل) ✅ ۲_ (مرفّو ) ✅ ● ۱_ ● ۲_ (ملفّق) ✅ ۳_جناس است. ● ۱_ ● ۲_ ●●■○■●● 🖍۲_ ✅ ۱_ در مصوّت‌کوتاه(معرّب) ✅ ۲_ 👇 است. 🔔 ۱_ یا نقطه 🔔 ۲_ 🔔 ۳_ 💠 که هر کدام در چهار محل حرف ؛ اختلاف حرف دارند. 🖌 ۱_ 🖌 ۲_ 🖌 ۳_ 🖌 ۴_ از دو محل اختلاف ✅ ۳_ افزایشی زايدالاوّل (مطرّف) زایدالوسط زایدالآخر(مذیّل) ✅ ۴_ و انواع آن داریم. 🔔 ۱_ دونوع است.(عکس_مشوّش) 🔔 ۲_ 🔔 ۳_ 🔔 ۴_ 🔔 ۵_ ✅ ۵_ ✅ ۶_ ✅ ۷_ (اقتضاب) ✅ ۸_ (شبه‌اشتقاق) ✅ ۹_ ✅ ۱۰_(جناس اجناس) ✅ ۱۱_  🖌 پـایـان‌جـنـاس ● ✅ ••┄┅═✧⊰❀🌸❀⊱✧═┅┄•• 📚 @shaer_sho شاعر_شو ✍️ 💐 @nardohdar1 انارسرخ‌عشق✍ ••┄┅═✧⊰❀🌸❀⊱✧═┅┄••
●●○●● 🌹 ❇️ 📚 🖍 هست 🖍توی علم ریاضی ومنطق؛ وقتی که دو بخش و دو قسمتِ معادله؛ با هم برابر و مساوی باشن؛ بین اون‌ها یک علامت تساوی (=) قرار می دیم مثل ۱+۵=۱×۶ که حاصل و جوابِ هر دو طرف ؛ عدد ۶ شش هست 📚 📚 از تعادل میاد 📚 به معنی 🔶 پس یعنی: 🔺 🖍 📚 : ✅ ✍ وقتی شاعر؛ دو مصراعِ یک بیت را طوری هنرمندانه بیان کنه که تصور بشه ✍ هیچ ارتباط معنایی با هم ندارن و هرکدوم معنای مستقلی دارن ✍ : یک مصراع؛ و معادلی برای مصراع دیگر باشه و هر دو مصراع؛ داشته باشن؛ بهش میگن اسلوب معادله 📚 به زبان ساده تر وقتی شاعر در یک مصراع؛ نکته و مطلبی رو بگه ☝️و در مصراع دیگه؛ برای ؛ بیاره ؛ اسلوب معادله انجام داده 🟢 🔻 🖍 ۱_ آرایه ادبی از نوع و هست 🖍 ۲_ دو مصراعِ یک بیت؛ کاملا از نظر نحوی و زبان دستوری جمله؛ از همدیگه اند و هیچ یا یا چیز دیگری؛ اونها رو حتی درمعنا به هم مرتبط نمیکنه به طوری که میتونیم جای دو مصراع رو هم با هم عوض کنیم یا وسطشون علامت تساوی(=) بزاریم 🖍 ۳_ بين دو مصراع، پيوندهای وابسته ساز مثل : كه، چون، زيرا و... نمیزاریم 🖍 ۴_ دو مصراع بر پایه هست 🖍۵_ به عبارتی یک مصراع؛ برای مصراع دیگر (مفهوم) هست 🖍۶_استاد اسلوب معادله رو نوعی تمثیل میدونه 🖍۷_برخی بزرگان شعر، تمثیل رو همون تشبیه میدونند و برخی؛ تمثیل رو نوعی خاص از تشبیه میدونند 🖍۸_ در اسلوب معادله؛ یک طرفِ معادله یا یک مصراع معادله هست. 🖍۹_ طرف دیگه یا مصراع دیگر معادله هست. که هر_دو_طرف در قصد نویسنده؛ برابر هستن 🖍 ۱۰_نبايد با علامت سؤال (؟) همراه باشه 🖍۱۱_می‌تونیم بعد از مصراع اول از لحاظ توضیح معنایی (نه اوردن لفظ ظاهری در شعر)؛ «همان طور که؛ مثل اینکه و...» بیاریم 🖍۱۲_ اسلوب معادله معمولا ، و...دارن 🖍۱۳_ معمولا یک مصراع و مصراع دیگر از تجربیات روزمره و حکمت‌های عامیانه هست 👇 : ■ بی کمالی های انسان از سخن پیدا شود پسته ی بی مغز چون لب وا کند رسوا شود ■ ریشه نخل کهنسال از جوان افزون تر است بیشتر دلبستگی باشد به دنیا پیر را 🖍۱۴_این آرایه بیشتر در هست 🖍۱۵_ در اشعار مثل صائب و اشعار بیشتر هست 🖍۱۶_ گاهی به صورت هم در شعر قدما دیده شده 👇: √کهتری را که مهتری یابد هم بدان چشم کهتری منگر خُرد شاخی که شد درخت بزرگ در بزرگیش، سرسری منگر 🖍 ۱۷_ وقتی حرف ربط «که » و... بیاد ☝️دیگه 🤔 و دستور زبانی ظاهری در واژگان جمله؛ وجود نداره : √من از روییدن خار سر دیوار دانستم ناکس کس نمی گردد به این بالا نشستن‌ها 🖍 ۱۸_در اسلوب معادله؛ گوینده الزاما و فقط از یک مثل ظاهری دم دستی استفاده نمیکنه؛ بلکه باید برای موضوع خود؛ یک مثال روشن‌تر و قابل فهم تر و نزدیکتر به موضوع؛ رو انتخاب کنه 🖍۱۹_ با ؛ در همین مصراعِ ‌تشبیه و مثال ؛ به مصراع مفهوم(موضوع) هست 📕 در ؛ الزاما فقط یک (مشهور یا شخصی) آورده میشه و نقش ضرب المثل ؛ مشبهٌ‌به هست 👇 √اندک اندک به هم شود بسیار دانه دانه است غلّه در انبار مصرع یک 👇 اما در بیت زیر چون مثال را برای اورده؛ اسلوب معادله هست: عیب پاکان زود بر مردم هویدا میشود (مفهوم یا موضوع) موی اندر شیر خالص زود پیدا میشود (مثال) ✅ پس اگر ۲مصراع در دستور زبانی جمله؛ به هر دلیلی به هم وابسته باشن و مفهوم یکسانی هم نداشته باشن؛ اسلوب معادله نیست 🔰 ●دود اگر بالا نشیند، کسر شأن شعله نیست جای چشم ابرو نگیرد گرچه او بالاتر است ●میشوند از سردمهری، دوستان از هم جدا برگ ها را می کند باد خزان از هم جدا ● اظهار اشک پیش ستمگر ز ابلهی است اشک کباب موجب طغیان آتش است ● دل گمان دارد که پوشیده است راز عشق را شمع را فانوس پندارد که پنهان کرده است ● افتادگی آموز اگر طالب فیضی هرگز نخورد آب زمینی که بلند است ● دل که شد غافل ز حق؛ فرمان پذیرِ تن شود می برد هرجاکه خواهد اسب، خواب‌آلوده را ✍ 📚 ➜﴾ @shaer_sho ﴿‌‌‌‌‌‌‌‌ ❥᭄ ➜﴾ @shaer_sho ﴿‌‌‌‌‌‌‌‌ ❥᭄ ••••⊱❖❀❁❊❂❁❀❖⊰••••
✍️ شاعر_شو
☆♡🌸♡☆ ❌ #سـرقــت_ادبی ✅ #قســمت_دوّم 👇 خلاصه ی کوتاهی جلسه ی قبل: 👇 🌺 #الهام‌گیری_ازشاعردیگر عموما
●●□○💓○□●● ❌ 🌺 ●●□○💓○□●● 📣 عدّه ای از ناآگاهی یا لجاجت با یک توجیه بی ربط می‌گویند فلان شاعر قدیمی (حافظ) از فلان شاعر تعبیری رو برداشته و گیومه نداشتند و نگذاشته ؛ پس ما هم از هرکی و هرچقدر دلمان بخواهد شعر و ترکیب به اسم خودمون برمیداریم و سرقت هم نیست و اسمش را میگذارند الهام ⁉️ 🌹 🔴 ۱_ الهام؛ تقلید از قالب و وزن و قافیه و کلیت موضوع هست .نه بکارگیری ترکیبات و توصیفات جزئی. 🔴 ۲_ تضمین یک سبک قدیمی است و فقط مختص عصرما نیست. 🔴 ۳_ در قدیم اصلِ نقل قول تضمین و حفظ امانتش وجود داشته؛ فقط روش نقل‌قول ها اندکی فرق دارند. 🔴 ۴_موضوع زشت بودن سرقت ادبی ؛ فقط امروزی نیست. بلکه در قدیم به آن میگفتند و آن ‌را . عموم شاعران قدیم با ارجاع و نقل قول و بیان اینکه فلان مفهوم شعر خود را از شاعر دیگری تقلید و تضمین کردند ؛ می کردند.حتی شاعران قدیم گاها نام شاعری را که ازش تقلید و تضمین می کردند داخل متن شعر خود می‌آوردند. ⇧این هم درجواب کسانی که میگن تضمین و قوانینش کار شاعران امروزیه و چون قدیم گیومه گذاری نبوده پس سرقت ادبی و روش های مقابله باهاش هم نبوده و امروز هم نباید باشه.❌ 🔴 ۵_کار زشت ؛زشت است. از هرکسی سر بزند بازهم زشت است .سارق بودن فلان شاعرقدیمی دلیل توجیه کننده ای برای استناد و عمل ما نیست. 🔴 ۶_شاعران قدیم ؛ قدیم اند؛ نه معصوم‌الهی .خیلی ازقوانین شاعران قدیم؛ ممکنه ناقص و یا اشتباه بوده و اصلاح شده باشه. ما باید طبق قانون اخلاقی جلو بریم. و از تقلید کارهای غیراخلاقی قدیمی ها پرهیز کنیم. 🔔 پس کسانی‌که با تعصّب و تکبّر بیجا؛ این توجیه دروغ درمورد شاعران قدیم رو درست میدونند ؛ کار خیلی زشتی می‌کنند که از شاعران عصر جدید تقلید و سرقت و الهام میکنند. 🔥 بلکه باید بروند ازهمان زبان سنتی شاعران قدیمی مقبول خودشان؛ سرقت کنند. 🔴 ۷_این ادّعا؛ دروغ بستن به شاعران قدیم و بالاخص حافظ هست. ⇩چون⇩ 🔺 خودحافظ در شعرش اعتراف کرده که به سبک کدام شاعران کرده. مثلا (دارد سخن حافظ طرزِ سخن خواجو) پس خودحافظ و شعرای قدیم هم این بی در و پیکری سارقان امروزی را نداشتند.و این توجیه دروغ و وقیحانه ی سارقان امروزیه که میخوان آزادانه و ای‌کیلویی سرقت کنند. 🔺 :حافظ و ... و استقبال و تضمین داشته‌اند. نه اینکه عین واژگان را باهمان ترتیب و ترکیب بیاورند. 🔺 : این‌که حافظ در عصر خودش بین عموم مردم ایران ؛خیلی معروف نبود و حتی به روایتی درکل عمرش از شیراز بیرون نرفته بود و بعدترها شناخته و مشهور شد. برعکس ؛سعدی شاعری جهانگرد و مشهور و پخته ای بود. 🔺 : چون اشعار حافظ در عصر خودش تنظیم و طبقه بندی نشد ؛ پس احتمال تحریف اشعار حافظ در طی زمان وجود دارد. و خیلی از انتشارات و چاپ کنندگان کتاب ؛ اشعاری رو به نام حافظ زده باشند که یا مال حافظ نبود و خود حافظ هم اون ها رو به نام خودش منتشر نکرده ؛ یا حافظ بطور پاورقی ؛ برای مردم بیان کرده که از فلان شاعر تقلید و تضمین کرده ؛ولی مراکز چاپ کتاب و ویراستارها ؛ بخاطر بی علمی در این مورد ؛ توضیحات تضمین اثر رو حذف و تحریف کردند 🔺 اینکه اخلاقا و عقلاً ؛ استناد به حافظ و شاعران قدیمی؛ برای توجیه سرقت ادبی؛ نامقبول هست 🔴 ۸_ درقدیم به علت کم سوادی عمومی؛ تعداد شاعران کمتربود و البته علاقه‌ی‌ مردم به شعرخوانی بیشتر؛ برای همین در ذهن مردم، یک شاعر و شعرهایش زودتر و بیشتر شناخته و مشهور میشدند. برای همین اگرکسی از کسی تقلید و تضمین میکرد برای مردم جای شبهه نمی بود 🔴 ۹_شاعران قدیم سبک تضمین داشتند؛ ولی نه به سبک ضداخلاقیِ سارقان امروزی. بلکه روش متفاوتی داشتند 🖍 بله ممکنه گیومه گذاری و علائم نگارشی امروزی رو نمی‌داشتند ✅ ولی حتما شون رو برای داشتند. ✅ این بود که حتما به صورت های⇩ ⇦۱_‌ ⇦۲_‌ ؛به مردم می‌فهماندند که دراین شعرشان ازفلان شاعر تضمین و تقلید کرده اند ❌ متاسفانه سارقان امروزی حتی زیر بار همین سنت شاعران قدیمی یعنی هم نمی روند چه برسد به گیومه‌گذاری 🔴 ۱۰_برخی اهالی مؤسسات چاپ و ویراستاری، بخاطر بی خبری علمی شون از قوانین مهم عرصه‌ۍ شعر ،اصل تضمین را درکتابهای چاپی اعمال نکردند این کم‌کاری و اجحاف؛ تقصیر شاعران قدیم نیست که سارقان بخوان با چسبوندنش به حافظ و... خباثت سارقانه‌ی خودشونو توجیه کنن و دیگران رو فریب بدن.بلکه تقصیر موسساتِ چاپِ غیرتخصصیِ امروزی هست 🖍 ••••⊱❖❀❁❊❂❁❀❖⊰•••• ➜﴾ @shaer_sho ﴿‌‌‌‌‌‌‌‌ ❥᭄ ➜﴾ @shaer_sho ﴿‌‌‌‌‌‌‌‌ ❥᭄ ••••⊱❖❀❁❊❂❁❀❖⊰••••
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹🌹 🎥 ملاک شعر و شاعر خوب و بد در سخن مقام معظم رهبری امام خامنه ای (مدّظله‌العالی) 👌 🌹 متخصص صاحب نظر باید شاعر رو شعرش را تصدیق کند. 📚 ••••⊱❖❀❁❊❂❁❀❖⊰•••• ➜﴾ @shaer_sho ﴿‌‌‌‌‌‌‌‌ ❥᭄ ➜﴾ @shaer_sho ﴿‌‌‌‌‌‌‌‌ ❥᭄ ••••⊱❖❀❁❊❂❁❀❖⊰••••
🖍 🌹 دوستان شاعر گرامی ✏️ برای شاعر فقط ۲ جا مناسبه ✅ ۱_ نوشاعره و میخواد راه بیفته. ✅ ۲_بخاطر خوشآمد از یک شعر خاصی و جهت تضمین و انواع تضمین باشه. (نه سرقت و ...) ♦️ بزرگواران سعی کنید از یه جا به بعد به واسطه کسب علم حرفه ای شعر و تمرین و پرورش استعدادتون زودتر از فاز نوشاعری دربیاید. هرچه زودتر مستقل بشید. صاحب سبک خودتون بشید. و هی گل و بلبل و فراق و نگار و کلیشه های دیگران رو تکرار و تقلید نکنید و نوآورانه و متنوع شعر بگید. لااقل از هر دو بیت تون یک بیت تون نوآورانه ی خودتون باشه. نه تقلید ها و کلیشه گویی هایی که از اشعار دیگران در ذهن تون ملکه شده . ♦️ برای بیان عواطف شاعرانه تون از عشق و شادی و غم و حماسی و ... دنبال مثال ها و تشبیهات و نحوه ی بیان های جدیدتر و تولیدی خودتون باشید. ♦️ اسیر سبک بیان دیگران نشید. ✅ شعر سبک خودتون رو بگید. هرچند ضعیف. کم کم راه میفتید و در سبک خودتون قوی و نوآور و خلاق میشید. ♦️ دنبال رشد سریعِ بی کیفیت تقلیدی نباشید . 🖍 ••┄┅═✧⊰❀🌸❀⊱✧═┅┄•• 📚 @shaer_sho شاعر_شو ✍️ 💐 @nardohdar1 انارسرخ‌عشق✍ ••┄┅═✧⊰❀🌸❀⊱✧═┅┄••
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
👆👇 🎥 چرا شعر می خونیم و می نویسیم ؟ ••••⊱❖❀❁❊❂❁❀❖⊰•••• ➜﴾ @shaer_sho ﴿‌‌‌‌‌‌‌‌ ❥᭄ ➜﴾ @shaer_sho ﴿‌‌‌‌‌‌‌‌ ❥᭄ ••••⊱❖❀❁❊❂❁❀❖⊰•••• .•°``°•.¸.•°``°•. ꙮ➜ شـــاعــــر❣شـــو ‌‌‌‌‌‌‌‌❥•••𝐉𝐎𝐈𝐍✍     •.¸    🍀    ¸.•           °•.¸¸.•° 🌺 زبان‌مشترک‌مردم‌جهان‌شعرست☝️ ـ︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼︼ـ
هدایت شده از نگاشته
نقد، قند است؛ اگر پذیرا باشیم! انتقاد، انتقام نیست؛ اگر منصف باشیم... ✍️ @negashteh | نگاشته