eitaa logo
🍃 شاعران حوزوی 🍃
627 دنبال‌کننده
1.4هزار عکس
158 ویدیو
11 فایل
🌏خبرگزاری‌ها، نشریات، و کانال‌ها در مناسبت‌های دینی و ملی به دنبال اشعار حوزویان هستند و اینجا گنجینه شعر آن عزیزان است. 🍃ارسال اشعار و احوال شاعران به 🍃مدیر شاعران حوزوی @mahta_sa 💠 #شاعران_حوزوی 💠 @shaeranehowzavi
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
نثار ظهور و سلامتی حضرت مهدی صلوات💐 از اشک‌ها، از خنده‌ها، از ما خبر داری هر لحظه از اندوه آدم‌ها خبر داری از کاسه‌های خالی از باران نخلستان از تشنگی، از قحطی خرما خبر داری این روزها تلخ‌اند، اینجا قند کمیاب است حتما خودت از تلخی دنیا خبر داری می‌روید از خاک یمن هر شب عقیقی سرخ از کودکان زخمی صنعا خبر داری شاید در آغوشت گرفتی کودکی را که با گریه می‌پرسد: تو از بابا خبر داری؟ شهری گرسنه در کنار کوهی از الماس از دزد معدن‌های اِفریقا خبر داری شاید نماز صبح گاهی در فلسطینی باران من! از اشک زیتون‌ها خبر داری دیوارهایش را نوازش میکند دستت از غصه‌های مسجد الاقصی خبر داری از مرگ گندم‌زار زیر چکمه‌ی دشمن از مرگ، از سوغات امریکا خبر داری تنها نه از ما شیعه‌ها، از آه آن هندو وقتی توسل کرد بر بودا خبر داری شاید تو را نشناسد اما درد دل کرده شاید نمی‌بیند تو را، اما خبر داری فانوس‌ها هر شب به دنبال تو میگردند با گریه می‌پرسند: از دریا خبر داری؟ یکشنبه‌ها ناقوس با شوق تو میخواند از معبدی متروکه و تنها خبر داری هر صبح گنجشکان شکایت می‌کنند از ما از شکوه‌ی گنجشک‌ها حتی خبر داری تنها دلیل دلخوشی‌های منی وقتی میدانم از حالم همین حالا خبر داری شمشیر صیقل میدهی در خیمه‌ات یعنی آری خبر داری تو از فردا خبر داری قانون شعرم را به هم می‌ریزم از شوقت آن صبح زیبا ذوالفقارت را که برداری... 💠 @shaeranehowzavi
واحد آفرینش‌های ادبی حوزه هنری استان قم برگزار می‌کند: فراخوان ششمین کنگره ملی شعر نیایش《مواهب》 با نگاه به مضامین و معارف《دعای صباح》 در قالب‌های شعر کلاسیک و آزاد مهلت ارسال آثار: تا پایان ماه مبارک رمضان جوایز: ۵ برگزیده هریک مبلغ ۳۰ میلیون ریال راه‌های ارسال اثر: ارسال شعر و مشخصات در پیام رسان ایتا: @adabqom تماس با دبیرخانه: ۰۲۵-۳۷۷۴۷۷۰۰ داخلی ۱۰۳ 💠 @shaeranehowzavi
محتاج قصه نیست گرت قصد خون ماست چون رخت از آنِ توست به یغما چه حاجت است 💠 @shaeranehowzavi
🖤🖤🖤🖤🖤 یکی از غزلهای مرحوم مسعود دیانی، شاعر، منتقد، پژوهشگر و مجری ـ کارشناس برنامه «سوره» و معاون پیشین شعر و ادبیات داستانی خانه کتاب و ادبیات ایران: از کوله های کهنه غذا در می آوریم خب! راستش ادای تو را در می آوریم در روزهای سرد و کسل، کنج عافیت شمشیر از غلاف خدا در می آوریم ما بی نماز مانده ترین ها، سر نماز خود را به شکل مرد گدا در می آوریم انگشتر عقیق تو را در می آوریم اشک تو را اگر چه جدا در می آوریم این شور و شوق و شعر و شعاری که بین ماست یک جور بازی است، ادا در می آوریم در بین خطبه های تو شمشیر می کشیم در موسم جهاد عصا در می آوریم گیسو به خون خضابی، محراب عدل و داد! ما نیز کیسه های حنا در می آوریم کشکول و تیغ و نام تو در قهوه خانه ها در خلسه ها دلی ز عزا در می آوریم با ذکر "یا علی مددی" دست می دهیم دستی که سرد پیش برادر می آوریم صبر و سکوت و بغض تو مولا شکستنی است ما عاقبت صدای تو را در می آوریم 🖤روحش شاد🖤 💠 @shaeranehowzavi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌹🌹🌹🌹🌹🌹 یک عمر دل ترا شکستیم آقا از جام هوس همیشه مستیم آقا اینقدر به حال و روز ما غصه نخور ما طایفه های خود پرستیم آقا 💠 @shaeranehowzavi
یا معشرَ النّاس! برگرفته از فرمان مولا علی(علیه‌السلام) به مالک اشتر نخعی چو بر گاه عزّت نشستی امیرا! رأیت نعیماً و مُلکاً کبیرا... به جز حق مکن تکیه بر تکیه‌گاهی عسی ربّک کانَ خیراً ظهیرا تو ای آهنین‌تن! از آن بار سنگین که حق است هرگز مشو رنجه، زیرا، بدیع السّماوات و الأرض حیٌّ وَ کانَ بِمَا تعملونَ خبیرا مشو رنجه، إن مع العسر یسری دلیرا! همی خواه روشن دلیرا چو بر سلطۀ سلطنت خیره ماندی مکن بد که ظلم است اثماً کبیرا چو گندم‌نمای دنی، جو فروشد بگو تا که مغبون نسازد کسی را وَ جِرمٌ صغیرٌ و جُرمٌ کبیرٌ وَ مأواهُ نارٌ و سائت مصیرا فَوَیلٌ له سوف یدعُوا ثبورا و یصلی سعیراً و یوماً اسیرا هنا قال إن عدتم عُدنا فَهذا جحیمٌ وَ لِلکافرینَ حَصیرا ففرُّوا إلی الله یا معشرَ النّاس لقد کان خیراً لکم مُستطیرا بگو گر به اورنگ عزت نشستی سریرا! رها ساز خیره‌سری را وَ فی الخُلد حورٌ تسمّی بنورٍ و حلّوا لهم من لباسٍ حریرا و یسقون فیها شراباً طَهورا هنیئاً مریئاً إلهاً نصیرا کسی را مرنجان، مرنجان کسی را قلیلاً قلیلاً کثیراً کثیرا به تدبیر، کشور شود امن خوش‌تر که با برق شمشیر، روشن ضمیرا! بر افروز از بهر تاریکی گور چراغی که باشد سراجاً منیرا دمی گر بریزد دم بی‌گناهی فَلَیسَ الحسابُ حساباً یسیرا الا یعلم الله خیراً و شرّاً و کان بِمَا تعملون بصیرا... سرور و سریرت به کاخی که بینی و ما فیهِ شمساً و لا زمهریرا... به جاه و جلالت اگر غرّه گردی چه سودی بری؟ حکمرانا! وزیرا! ز کبر و ریا، کبریا را مرنجان قلِ الله اکبر کبیراً کبیرا چنان کن که «حدّاد» بهرت نباشد وَ یوماً عبوساً و لا قمطَریرا من از ذمّ، منظّم کنم گر کتابی فقد سَارَ مثوای ناراً سعیرا درود آر بر والدینم درود آر الهی کما ربّیانی صغیرا... 💠 @shaeranehowzavi
تقدیم به شهید مصطفی نوروزی🌹 شهید مدافع امنیت لبخند تو زمینه لبخندهای ماست ای جان بخند مشتری خنده‌ات خداست دیوار اگر نباشد، جان‌سخت و استوار دنیا کجا مجال نشاط دریچه‌هاست؟ دیوارها سکوت و دعایند صبح و شام تا خانه پر نشاط و سرور است و ماجراست در کوچه چشم توست که دلواپس غمی‌ست هر جا که خانه‌ای پُرِ شادی پُرِ صفاست من شادی طلوع و غروب مدینه‌ام تو مضطرب، همیشه دلت عصر کربلاست با ذوق پا گرفتن یک ریشه، یک درخت مثل نسیم عمر تو وقف عبورهاست هر جا که غنچه‌ای شکفد، در گلوی خاک جوی ندیده‌ای است که بی حرف و ادعاست گمنام زیستی تو و امروز ای شهید نام تو پرچمی است که در بادها رهاست 💠 @shaeranehowzavi
إِلَهِی وَقَدْ أَفْنَیْتُ عُمُرِی فِی شِرَّةِ السَّهْوِ عَنْکَ وَأَبْلَیْتُ شَبَابِی فِی سَکْرَةِ التَّبَاعُدِ مِنْکَ در بی‌خبری گذشت عمرم به‌شتاب رفتم به‌هوای آب دنبال سراب این درد ندارد التیامی یا رب در مستی دوری تو بگذشت شباب 💠 @shaeranehowzavi
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 با دعا تا عرش بالا می بری محراب را سجده هایِ تو به پایین می کشد مهتاب را جمعه ها در انتظارت بی قراری می کنم خسته ام آرام کن این سینه یِ بی تاب را ابر باران زاست چشمانِ من از داغِ فراق دوریت هر چند برد از چشمهایم خواب را صبح ها از مشرق قلبم طلوعِ یاد تو می درخشد زنده خواهد کرد حالِ ناب را تا که پیدایت کنم ای آفتابِ پشتِ ابر هی ورق زد چشم من روز و شبِ سرداب را شک ندارم هدیه ام در چرخش چشم تو است گوشه چشمت می دهد شش گوشه یِ ارباب را مستجاب الدعوه ای و من یقین دارم که تو با دعا تا عرش بالا می بری محراب را 💠 @shaeranehowzavi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ایکاش مسیح گونه اعجاز کنم او زنده که شد دوباره هی ناز کنم من یک چمدان اشک همراهم هست هر هفته مزار مادرم باز کنم 💠 @shaeranehowzavi
🌹🌹🌹🌹🌹🌹 موعود ما حاضرترین خلق جهان است او صاحبِ عصر است، او صاحب زمان است ماه است او، هرچند در ابری نهان است خورشید پشت پرده هم روزی رسان است او خوانده ما را از دل آیینه ی عشق می آید او یک روز از  آدینه ی عشق ای کاش من آن روز باشم در سپاهش روشن‌ شود چشم همه از روی ماهش... 💠 @shaeranehowzavi
🌹🌹🌹🌹🌹 به ظاهر جهان جای بی اعتباری شده ولی خنده ات مرهم زخم کاری شده من آن اشک دلتنگی زائری خسته ام که در گوشه ی جمکران تو جاری شده نسیم دل در به در تا رسیده به تو کنارت نفس تازه کرده بهاری شده کجا رودها همنشین نگاهت شدند؟ که دریا نمک گیر این همجواری شده به جز حسن یوسف نروییده از دامنش زمینی که با اشک تو آبیاری شده در آغوش امن ت به دنبال آرامش است جهانی که سرشار از بی قراری شده 💠 @shaeranehowzavi
ای گمشده ی اصلی انسان برگرد ای داد رس داد ضعیفان برگرد اطفال گرسنه ی یمن منتظرند فریاد رس فغان افغان برگرد 💠 @shaeranehowzavi
السلام علیکِ یا رقیه بنت الحسین گشتم میان عالم، دنبال راه چاره بستم دخیل خود را؛ بر معجر سه ساله 💠 @shaeranehowzavi
صلی الله علیکِ یا رقیه بنت الحسین❤️🌹 امشب خدا با نام او رحمی به دنیا می کند درهای لطف خویش را بر بندگان وا می کند از عطر جانبخش گلی عالم بهاری می شود لبخند او گلزار دنیا را مصفا می کند باغ جهان از مقدم او می شود باغ جنان حتی خدا دارد شکوهش را تماشا می کند با بوسه ای بر گونه اش آرام می گیرد پدر هر لحظه با بوییدن او یاد زهرا می کند با واژه هایی چون عسل شیرین زبانی می کند هر لحظه میل دیدن لبخند بابا می کند اسبابْ بازی نیست در دنیای بازی های او اسباب بخشش بر گرفتاران مهیا می کند سرگرمِ بازی نیست درحال و هوای کودکی با دستهای کوچکش دارد گره وا می کند کودک نمی داند کسی دردانه ی ارباب را بس با بزرگی با گدای کوی خود تا می کند کوتاه هرگز نیست عمر او سه سال نوری است عمر بشر از خیرمندی وُسع پیدا می کند ما را نیازی نیست بر ناز طبیبان جهان یک یا رقیه دردهامان را مداوا می کند 💠 @shaeranehowzavi
🌻 سلام بر تو ای جان فدای حسین 🌻 ویژه ولادت حضرت رقیه سلام الله علیها🌹❤️ از دل آینه آباد خبر آمده است سوره ی کوثر ثانی به ثمر آمده است خنده ی حضرت ارباب به عالم گفته فاطمه باز به دنیای بشر آمده است آیه ی نصرُ من الله حسین آمده است بهترین واسطه در ماه حسین آمده است این همان میوه ی عرش است که با لطف خدا از سماوات به دلخواه حسین آمده است نمک زندگی حضرت نور آمده است وحی عشق است که از وادی طور آمده است چشم یک طایفه روشن شده از مطلع او یک بهار است که با عطر غرور آمده است اِن یکاد از لب فطرس شده جاری همه جا پرتویی آمده شد آینه کاری همه جا خوشه ی یاس بهشتی حسین آمده و قطره قطره شده پر عطر بهاری همه جا زینت شانه ی سقّا چه نگاهی دارد نوه ی حیدر و زهراست چه جاهی دارد بین آغوش علی اکبر و سجّاد ببین عشق دردانه عزیز است و پناهی دارد آسمانی که فقط ابر کرامت دارد آبرویی بخدا نزد امامت دارد که اگر واسطه اش کرد دلت پیش حسن شاه اکرام دلت را به سلامت دارد او که معراج حوائج همه در دستانش هر حسینی شده ای جیره خور احسانش مثل حیدر دَرِ شهر است ولی شهر حسین پدر و مادر و هستم همگی قربانش 💠 @shaeranehowzavi
خبری را که قاصد آورده است.‌.. خبری را که قاصد آورده است،برده هوش از سر اهالی شهر عطر عود و گلاب و شادی و شوق،دورتر رفته از حوالی شهر پنجهٔ آفتاب می رقصد،می رسد فصل آشنایی ها می نشیند حلاوت شبنم ،بر لب تشنهٔ اهالی شهر بوی اردیبهشت تقویم است،روی بال نسیم...نه انگار عطر تن پوش اوست می بخشد،زندگانی به خشکسالی شهر آسمان شور دیگری دارد،ابر رحمت دوباره می خندد دست باران غبار می روبد،از تن خستهٔ سفالی شهر می رسد لطف او به شاه و گدا،مُهری از مِهر در قلمرو اوست سایه اش از جنوب دولت عشق،تا کمر بندی شمالی شهر مهربانیست در تلاوت او،خطبه اش از گلوی بیداریست از طنین کلام قدسی او،می پَرد خواب بی خیالی شهر    همهٔ شهر در تب و تاب است،از سناباد تادل نوغان بانگ تکبیر   می زند برهم،خوابهائی که دیده والی شهر ــــ ـــ ـــ پ. ن. نوغان محلهٔ قدیمی مشهد. و سناباد قریه(روستا) ی قدیمی که حالا بعنوان یک منطقه در شهر مشهد محسوب می شود 💠 @shaeranehowzavi
🔰 بی‌دل عاشق ▪️ شعری خطاب به شهیدان راه خدا چون روی به‌سوی حرم عشق نمایید گویند بیایید که مهمان خدایید ای سبزقبایان سپاه گل نرگس ره‌پوی شقایق‌صفت کرب و بلایید دل را نزد دار مگر بی‌دل عاشق آری به یقین عاشق دلدار شمایید در راه وصال از سر خود نیز گذشتید هرگز نتوان گفت که از یار جدایید گر یاد شما در شب تاریخ شود گم تا روز جزا یکسره در خاطر مایید فریاد دل این است که ای خیل شهیدان مرغان سبکبال کجایید کجایید 💠 @shaeranehowzavi
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 وقتی که می خواهد دلم سامان بگیرد باید که چشمانم کمی باران بگیرد مثل همیشه این غزل تا بیت آخر حال و هوایی مبهم و پنهان بگیرد تا اینکه آید ذکر مهدی بر لبانم شاید که بغضی در گلویم جان بگیرد با چشم گریان ندبه می خوانم برایت شاید دعا با دیده ای گریان بگیرد آقا بیا تا در میان قلب شیعه این زخم کهنه عاقبت درمان بگیرد هر جمعه من روی تو را چشم انتظارم تا اینکه عصر غیبتت پایان بگیرد... 💠 @shaeranehowzavi
هدایت شده از علی مقدم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شعرخوانی در شب شعر "جمال جانان" بزرگداشت استاد شفق ۱۰ اسفند ۱۴۰۱ _ ۸ شعبان ۱۴۴۴ قصیده واره "بلند" @ASI_khorasani
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا