eitaa logo
🍃 شاعران حوزوی 🍃
626 دنبال‌کننده
1.6هزار عکس
193 ویدیو
13 فایل
🌏خبرگزاری‌ها، نشریات، و کانال‌ها در مناسبت‌های دینی و ملی به دنبال اشعار حوزویان هستند و اینجا گنجینه شعر آن عزیزان است. 🍃ارسال اشعار و احوال شاعران به 🍃مدیر شاعران حوزوی @mahta_sa 💠 #شاعران_حوزوی 💠 @shaeranehowzavi
مشاهده در ایتا
دانلود
. در پاسخ به خاک‌پاشی خفاشی بر چهرۀ خورشید بگذاشت پا جا پای مولا مرد میدان زد مثل مولا دل به دریا مرد میدان اهل ولایت بود و استادی مسلّم در بزم شاگردیّ مولا مرد میدان اهل بصیرت اهل ایمان اهل تقوا مرد خدا مرد تولّا مرد میدان اینجا به چشمش کوچک و بی‌منزلت بود چون بود در سودای آنجا مرد میدان گشتند گرد عافیت دنیاپرستان رفتند سوی مال، اما مرد میدان از دام مال و عافیت خود را رهانید بگذاشت در راه خدا پا مرد میدان دار شهادت را به دوشش برد عمری دل کنده بود از دار دنیا مرد میدان چون از کسی غیر از خدا پروا نمی‌کرد در عرش اعلی کرد پر وا مرد میدان محو خدا بود و فدا در راه او شد مانند اکبر ارباً اربا مرد میدان از کربلای شصت‌ویک جا ماند اما آورد اینجا کربلا را مرد میدان هم عارفی بی‌ادعا و بی‌ریا بود هم عاشقی مجنون و شیدا مرد میدان هم بود مالک هم علمدار ولایت هم شد فدایی همچو زهرا مرد میدان سردار دل‌ها بود و سرباز خدا، زد با رفتنش آتش به دل‌ها مرد میدان در مکتبی که حاج‌قاسم کرد تأسیس پیمان خون بستیم ما با مرد میدان خورشید را کی می‌تواند کرد خاموش خفاش پست چون تویی، نامرد میدان! ، ۱۴۰۰/۰۲/۰۷
ای کریم ابن کریم ای ماه شبهای مدینه یوسف زیبای یثرب ، دلربای بی قرینه ای پناه و مأمنِ بی یاوران زار و خسته کِی شَرر زد بر دل پر عاطفه با زهر کینه بحر لطف و عشق و احسان بود آن قلب رئوفت چون رضا شد ،خون کند دریای مهرت،آن لعینه شاعری بی ذوق و شوقم ، غرق در آمالِ ابیات طَبع من گل کرده اما باغمت در این زمینه گر بگویندم چه داری از غم و عشق و مَوَدَّت پاسخ آرم با حَسن سرشارم از هر سه گزینه آرزو دارم ببینم گُنبد زردت وَلیکن سنگ صحن غربتت را میزنم هردم به سینه گر تهیدستم که تا صحنی بسازم روی خاکت میکنم اما به عشقت جان ناقابل هزینه من تمام همّ و غمّم روضهء سمّ و جگر بود خود اشارت کردی اما بر لب باب سکینه ناخدای کشتی آزادگی ، باری حسین است حک نموده یا حسن را ناخدا بر این سفینه ✍ عباس بهمنی @HOWZAVIAN
🍃 «برگ ها پرنده می شوند» باد، باد سرد توی شهر می دود میان کوچه ها برگ های مرده، زنده می شوند؛ برگ ها پرنده می شوند؛ چرخ می خورند گرد خویش های و هو کنان با نوای باد شاد شاد شاد. * ابرهای تیره می دوند، می رسند بغض ناگهان شان گشوده می شود شاخه های لخت مثل پرچم هزارپاره ای در اهتزاز می شوند؛ چترهای بسته، باز می شوند. ✍ تقی متقی @HOWZAVIAN
✅ فراخوان شعر مهدویِ «به امید دیدار» مجمع شاعران اهلبیت علیهم السلام و کنگره شعر آفتاب برگزار می کند 💐 عاشقانه با دلدار @shaeranehowzavi
بسم الله الرحمن الرحیم شب شب رسید و سکوت سنگینی به هیاهوی شهر حاکم شد با کمی نان به سمت نخلستان مردی از جنس نور عازم شد می‌رود تا به پیرمردی که در خرابه‌ست باز سر بزند کودکان یتیم منتظرند تا که مرد غریبه در بزند پادشاه کدام مملکتی در غم مردمش سهیم شده؟ چه کسی جز علی در اوج مقام مرکب کودکی یتیم شده؟ خیلی از بچه‌ها نمی‌دانند نام این مرد آسمانی را ولی او هدیه می‌دهد به همه نان و خرما و مهربانی را کوله‌بارش همین که خالی شد شکر کرد و به کار خود برگشت یک نفر مانده بود و او حالا به محل قرار خود برگشت خلوتی داشت در سیاهی شب با خودش رو به ماه زمزمه کرد دردهای نهفته‌ی دل را باز در گوش چاه زمزمه کرد تو بگو دست جهل مردم شهر به کجا می‌برد مرا ای چاه... تا سحر با دل شکسته گرفت زیر لب نغمه‌ی " الا ای چاه... " مسجد کوفه آخرین روز است که علی را امام می‌بیند نانجیبی به تیغ زهرآلود کار او را تمام می‌بیند سر او را شکسته‌اند، اما دل او از همه شکسته‌تر است خسته از عدل اوست کوفه ولی علی از روزگار خسته‌تر است همه دیدند در کنار علی خون محراب باغ لاله شده وسط روضه با همین تصویر روضه‌ی دیگری حواله شده ناگهان در غروب روز دهم در دل اهل‌خیمه غوغا شد وسط جنگ بین زجر و سنان سر یک گوشواره دعوا شد سر اصغر به نیزه بند نشد فرق عباس با عمود شکست بدن اکبر ارباً اربا شد شمر بر سینه‌ی حسین نشست... @Mojtaba_khorsandi
[بزرگ باش...] . بخند و قیمت فصل بهار را بشکن طلسم این غم بی‌اختیار را بشکن . بیا دوباره به دیدار چشم‌های خودت سکوت آینه‌ی پرغبار را بشکن . دلت اگرچه مزار هزار خاطره است دوباره زاده شو! سنگ مزار را بشکن . بتی که ساخته بودی از او برای خودت بتی که مانده از او یادگار را بشکن . بزرگ باش! دل بی‌قرار را هرگز؛ ولی غرور دل بی قرار را بشکن . دلت شکسته! ولی اهل انتقام مباش ببخش! سنت این روزگار را بشکن . . 🔸 کانال شعر اشراق 🔸 https://eitaa.com/joinchat/1669136497C8ec2f6b833
✍هوالکریم .............................................. قسم به ذاتِ کبرِیـا ، نَقولُ اَلقُدسُ لَنا قسم به شَمس و وَالضُّحی ، نَقولُ اَلقُدسُ لَنا قسم به مَروه و صفا، نَقولُ اَلقدسُ لَنا قسم به مکّه و مِنا، نَقولُ اَلقُدسُ لَنا قسم به شأنِ مصطفی ، نَقولُ اَلقُدسُ لَنا قسم به جانِ مرتضی ، نَقولُ اَلقُدسُ لَنا قسم به عصمت و حیا ، نَقولُ اَلقُدسُ لَنا قسم به اُسوهء سَخا ، نَقولُ اَلقُدسُ لَنا قسم به مصباحُ الهُدی ، نَقولُ اَلقُدسُ لَنا قسم به شاه سرجدا، نَقولُ اَلقُدسُ لَنا قسم به سردارِ وفا ، نَقولُ اَلقُدسُ لَنا قسم به صحنِ کربلا ، نَقولُ اَلقدس لَنا قسم به تقدیر و قَضا،، نَقولُ اَلقُدسُ لَنا قسم به مهدی و رضا ،نَقولُ اَلقُدسُ لَنا قسم به حمد و بر ثَنا ، نَقولُ اَلقُدسُ لَنا قسم به نوحِ ناخدا ، نَقولُ اَلقُدسُ لَنا قسم به طور و بر حرا ، نَقولُ اَلقُدسُ لَنا قسم به قُدسِ دلگشا ، نَقولُ اَلقُدسُ لَنا قسم به خون لاله ها ، نَقولُ اَلقُدسُ لَنا قسم به آن روحِ خدا ، نَقُولُ اَلقُدسُ لَنا قسم به جانِ مقتدا ، نَقولُ اَلقُدسُ لَنا قسم به دینِ رهنما ، نَقولُ اَلقُدسُ لَنا قسم به لحظهء دعا ، نَقولُ اَلقُدسُ لَنا قسم به روضه و بُکا ، نَقولُ اَلقُدسُ لَنا قسم به شمعِ شهدا ، نَقولُ اَلقُدسُ لَنا به آن امیرِ دلربا ، نَقولُ اَلقُدسُ لَنا قسم به آن بادصبا ، بگویم اَلقُدسُ لَنا قسم به نورِ در فضا ، بگویم اَلقدسُ لَنا قسم به صبرِ بر بلا ، بگویم اَلقُدسُ لَنا همه به آهنگِ رسا ، بگوییم اَلقُدسُ لَنا 🔻🔻🔻 🔻🔻🔻 ══🍃💚🍃═════ @chanddaneyaghot ══🍃💚🍃═════
🔅الا لعنت الله علی القوم الظالمین امان از این تناقض ها و از اندوه دوران ها که دایم سوگواری، سوگوار عید قربان ها پر از خون و پر از خنجر، پر از سنگ و پر از سنگر تمام کوچه و پس کوچه ها کل خیابان ها چرا چندیست زیتون در بساط باغبانت نیست؟ دهان باغ را بستند با انبوه سیمان ها بزن فریاد: ای مردم که در ساحل نشستید و... یکی جان می سپارد پیش چشمم، آی انسان ها ! تو را، راه تو را سد کرده و همدست مردابند تویی دریا ! به دنبال چه می گردند جریان ها؟ همه هفت آسمان پشتت، زمین سنگی ست در مشتت که روزی پس بگیری خاک را از چنگ شیطان ها و صبحی جمعه از دیوار ندبه* عهد می خوانیم صدایش می کنیم آن روز دیوار مسلمان ها *دیوار ندبه: مقدس ترین مکان یهودیان در اورشلیم که مختصات آن، قبله یهودیان است. @HOWZAVIAN
ما دوست داريم، علاقه داريم. می‌رويم کُنج يک جای دور، روياهامان را يواشکی برای هم شبيه ترانه می‌خوانيم. ما به خودمان مربوطيم. ما زير باران نشسته‌ايم طوری که شما فکر می‌کنيد ما داريم رو به دريا گريه می‌کنيم. سیدعلی صالحی
بسم الله الرحمن الرحیم وصال این میوه‌ی باران‌زده هرچند که کال است ای عشق مدد کن که به دنبال کمال است یا حسرت آینده و یا فکر گذشته‌ست کاری که روا نیست به ما صورت حال است در مذهب ما باده حرام است، ولیکن من مست سبوی غمم این باده حلال است در خلوت ما _غیر تو_ عالم همه جمعند ای دوست تو را از دل ما جای سوال است! یا جای تو یا غیر تو اینجاست، ولاغیر! جمع تو و غیر تو در این خانه محال است با دیده‌ی دل در پی دیدار تو هستیم این آینه هر آینه شفاف و زلال است یک‌روز درختی شود و بار بیارد این شاخه‌ی خشکیده که امروز نهال است سرمایه‌ی ما بال شکسته است چو فطرس در دایره‌ی سوختگان بال وبال است رم می‌کند این خاطر پرشور به هرجا صیدش کن و نگذار بتازد که غزال است هرکس که تو را خواست، تو را یافت در آخر چون خواستنت ساده‌ترین راه وصال است اشک است که می‌افتد و تا عرش می‌آید در ظاهر اگر طائرکی بی‌پر و بال است هرچند که گاهی ره صدساله دمی شد اما دم وصل تو به‌اندازه‌ی سال است ما را نظر لطف تو عید است، اگرچه اندیشه‌ی زاهد همه دیدار هلال است @Mojtaba_khorsandi
🌷زنگ شهادت برای دانش‌آموزان شهید دشت بَرچی در خرمن دل باز افتاده شراره باران خون می‌ریزد از چشمم دوباره شولای آتش بر تنم پوشاند این داغ شب تا سحر می‌جوشد از جانم شراره اشک زمین و آسمان با هم درآمیخت تا ریخت بر خاک از ستم ده‌ها ستاره مانند دشت کربلا شد دشت بَرچی آکنده از تن‌های سرخ پاره‌پاره شد روضۀ طفلان درخون‌خفته تکرار شد تازه در دل داغ گوش و گوشواره دردا که از دست خزان مرغان عاشق رفتند از این باغ با کوچ بهاره شد درس و مشق مدرسه سکوی پرواز رستند از دنیای شَر با یک اشاره این زنگ آخر بود و شد زنگ شهادت در کار خیر اصلا نکردند استخاره کیف و کتاب و کفش خونی مانده بر جا با داغ‌های سرخ بیرون از شماره این قصه شد بی‌جان‌پناهی را کنایه این غصه شد مظلومیت را استعاره هم سفرۀ افطار کابل گشت خونین هم جشن فطر شیعیان شد سوگواره وقتی شتک زد روی چشم کور دنیا خون گلوی دانش‌آموز هزاره نادان‌ترین نادان عالم نیز فهمید بی مرد میدان جنگ‌ها را نیست چاره ، ۱۴۰۰/۰۲/۲۳
بسم الله الرحمن الرحیم قبله‌های خاکی نه ضریحی، نه رواقی و نه سقاخانه‌ای چشم‌ها چیزی نمی‌بینند جز ویرانه‌ای زائری اینجا نخواهد دید صحن و گنبدی کفتری اینجا نخواهد خورد آب‌ودانه‌ای سنگ خواهد بود اگر اینجا نمی‌گیرد دلی کوه خواهد بود اگر اینجا نلرزد شانه‌ای روضه ممنوع است، حتی بی‌صدا و زیر لب پاسخش چوب است وقتی که بجنبد چانه‌ای کافران مامور اجرای امور دین شدند قبله باز افتاده در دست بت بیگانه‌ای روز و شب گرم طواف قبله‌های خاکی‌اند با دوچشم کاسه‌ی خون دسته‌ی پروانه‌ای عاقبت یک روز خواهد ساخت روی این قبور گنبدی از شعرهایش شاعر فرزانه‌ای @Mojtaba_khorsandi