eitaa logo
🍃 شاعران حوزوی 🍃
626 دنبال‌کننده
1.6هزار عکس
192 ویدیو
12 فایل
🌏خبرگزاری‌ها، نشریات، و کانال‌ها در مناسبت‌های دینی و ملی به دنبال اشعار حوزویان هستند و اینجا گنجینه شعر آن عزیزان است. 🍃ارسال اشعار و احوال شاعران به 🍃مدیر شاعران حوزوی @mahta_sa 💠 #شاعران_حوزوی 💠 @shaeranehowzavi
مشاهده در ایتا
دانلود
🥀 برای آمدن خود شتاب خواهی کرد و اشک های مرا مستجاب خواهی کرد غریب و غم زده امن یجیب می خوانم دعا به این دل پراضطراب خواهی کرد غبار می شوم و خاک درگه مولا نظر به خاک در بوتراب خواهی کرد مدینه می روی و کوچه کوچه می گریی و از غمت دل ما را کباب خواهی کرد سپس به کرب و بلا می روی و با اندوه برای تشنه لبان فکر آب خواهی کرد صدای العطش کودکان و رود فرات و گریه بر غم طفل رباب خواهی کرد تویی که جاری و ساری شدی در این لحظات ! مرا به لهجه ی باران خطاب خواهی کرد جهان به دست تو آباد می شود روزی که کاخ های ستم را خراب خواهی کرد . . میان این همه آدم که بهتر اند از من مرا به نوکری ات انتخاب خواهی کرد ؟؟ @shaeranehowzavi
۴ مرداد ۱۴۰۲
هدایت شده از نویسندگان حوزوی
🖌فاطمه معصومه شریف صدای العطش کودکان و رود فرات و گریه بر غم طفل رباب خواهی کرد https://eitaa.com/shaeranehowzavi/1925 🖌 عاطفه جوشقانیان همینکه تیر به چشمش نشست هلهله برخاست حواس تیر به مرد و حواس مرد به خیمه.. https://eitaa.com/shaeranehowzavi/1924 🖌فرح یار محمدی هر گوشه‌ای زینت گرفت از جسم پاکت کردی برایم فرصت گریه فراهم https://eitaa.com/shaeranehowzavi/1922 🖌احمد رفیعی وردنجانی مادر به یک گهواره دلخوش بود،آنهم وقتِ هجومِ لشکرِ غارتگران رفت https://eitaa.com/shaeranehowzavi/1917 🖌فائزه امجدیان پرسید حسین: بین‌تان مردی نیست؟ بی‌رحم‌ترین جواب را حرمله داد... https://eitaa.com/shaeranehowzavi/1906 🖌رضا یزدانی نمی‌دانند این اصحاب نار، این شعله بر دوشان که «حمد» آتش نمی‌گیرد که «الرحمان» نمی‌سوزد https://eitaa.com/shaeranehowzavi/1893 🖌علی کاملی به زینب گفت وقتی رفت از خیمه که: ای عمه! شنیدی ناله‌های یوسف در چاه می‌آید؟ https://eitaa.com/shaeranehowzavi/1868 🖌مسعود یوسف پور شفاست تربت تو، گفت هر که را که مریض است نخست تربت، اگر نیست چای روضه بنوشان https://eitaa.com/shaeranehowzavi/1849 @shaeranehowzavi @HOWZAVIAN
۴ مرداد ۱۴۰۲
🥀 تو از تمام جوان ها سری علی اکبر از آنچه گفته شدی برتری علی اکبر نوشته ایم به مدح تو شعر نه ، تفسیر! که عین مصحف پیغمبری علی اکبر نشسته‌است به یک‌تن دو روح انگاری! تو جمع فاطمه و حیدری علی اکبر تو نیز مثل علمدار کربلا کردی به خیمه‌ی عطش آب آوری علی اکبر چهار گوشه‌ی دنیا اسیر ششگوشه است که تو به گوشه‌ی آن زیوری علی اکبر خودت برای امامِ زمان مُهَیا کن از عاشقانِ جوان "لشکری علی اکبر" علیه‌السلام @shaeranehowzavi
۴ مرداد ۱۴۰۲
سیلاب تیر و نیزه ،عطش در کنار رود... با شطّ و مشک گریه فقط می شود سرود شرمنده   شد زمین و  خجالت کشید آب تیری به مشک خورد و به فرق یلی عمود @shaeranehowzavi
۴ مرداد ۱۴۰۲
🥀 گفتندعَلَم ،سقا ،من یاد تو افتادم آمد شب تاسوعا، من یاد تو افتادم ماندم که چه سِری هست بین تو و بوفاضل خواندند از او اما ،من یاد تو افتادم ای اهل حرم را گفت مداح که با گریه شد شور به پا آن جا ،من یاد تو افتادم گفتند ولایت را همراه و علمدار است دل بسته به او مولا، من یاد تو افتادم گفتند که دستش را در راه خدا بخشید خواندش ولدی زهرا، من یاد تو افتادم بر عهد وفا می کرد او سمبل غیرت بود بوده ست دلش دریا من یاد تو افتادم تقدیم به علمدار امام حسین حضرت ابوالفضل علیهما السلام ‌و علمدار رهبری شهید قاسم سلیمانی @shaeranehowzavi
۵ مرداد ۱۴۰۲
🥀 فرزنـد ابوتـراب تا علقمـه تاخت در وسوسـه ی آب ادب کرد نباخت هر چیز که سیراب شد از شط فرات تقدیـر از او گـرفت و در راه انداخت @shaeranehowzavi
۵ مرداد ۱۴۰۲
🥀 مَشک بر دوش سوی علقمه رفت، تا که شق‌القمر نشان بدهد تا که چشمش هزار معجزه را، بینِ خوف و خطر نشان بدهد شیهه‌درشیهه اسب و گرد و سوار، آسمان مکث کرده تا چه کُنَد؟ خیمه‌درخیمه گریه می‌شنود، آب را شعله‌ور نشان بدهد؟! مَشک لب‌تشنه گرم زمزمه شد، گریه‌های رقیّه در گوشش تا که یک دشت لاله‌عباسی، غرقِ خونِ جگر نشان بدهد قبضه‌ی ذوالفقار در مُشتَش، خشمِ دریاست در سر انگشتش کربلا قلعه‌قلعه خیبر شد، رفت مثلِ پدر نشان بدهد با خودش فکر می‌کُند که فرات، عطشِ باغ را نمی‌فهمد می‌رود معنیِ شکفتن را، فوقِ درکِ بشر نشان بدهد همه‌ی خشم خونفشان علی، در صدایش وزیده، می‌خواهد خطبه شقشیقه‌ای دیگر،‌ با رجزها مگر نشان بدهد ساعتی بعد آفتاب گرفت، لحظه بعثتی شگفت آمد سوره‌ای قطعه‌قطعه در دستش، رفت شق‌القمر نشان بدهد @shaeranehowzavi
۵ مرداد ۱۴۰۲
🥀 گفتم به دست خویش که من لشکرم، بمان امید خیمه، دلخوشی خواهرم، بمان پیکار بود و رفت ز پیکر، تو مانده‌ای ای آب! آبروی منی، در بَرَم بمان از آبروی خویش گذشتم، ولی ولی اطفال تشنه‌اند و من آب‌آورم، بمان زان‌رو که باورم کند آن یار، لااقل قدری به خاک دور و برم از کَرَم بمان ای نوردیده! دوست قدم‌رنجه کرده است آخر دمی به دیدۀ از خون ترم بمان گشتم من از خجالت او آب چون که گفت: این آب‌ها فدای سرت، دلبرم بمان ... با آستین ز دیده گرفت اشک و ناله زد: جانم فدات ای پسر مادرم، بمان ... @shaeranehowzavi
۵ مرداد ۱۴۰۲
🥀 هزار حنجره فریاد در گلویش بود نگاه مضطرب آسمان به سویش بود به دست عزمِ بلندش شکست پایِ درنگ اگر چه فاجعه‌ای تلخ روبه‌رویش بود میان او و شهادت چه انس و الفت بود که مرگ سرخ هماره به جستجویش بود چگونه شرم نکرد از گلوی او خنجر که بوسه‌گاه رسول خدا گلویش بود رسید وقت نماز و در آن حماسۀ ظهر هزار زخمِ تنش جاریِ وضویش بود سخن به زاری و ذلت نگفت با دشمن که خصم در عجب از همت نکویش بود اگر چه از عطش آن روح کربلا می‌سوخت فرات تشنه‌ترین قطرۀ سبویش بود سرم فدای لب خشک آن گل یاسین اگر چه تشنگی‌اش اوج آبرویش بود... @shaeranehowzavi
۵ مرداد ۱۴۰۲
🥀 «چه صبحی! چه شامی!» زمان از تو می‌گفت «چه جغرافیایی!» جهان از تو می‌گفت ازل تا ابد، ساحت آفرینش به هر شکل و با هر زبان از تو می‌گفت از آغاز عالم، از اندوه آدم قدیمی‌ترین داستان از تو می‌گفت افق تا افق خون تو می‌درخشید کران تا کران آسمان از تو می‌گفت دل سنگ‌ها از غمت آب می‌شد اگر کوه آتشفشان از تو می‌گفت و هر باد هق‌هق تو را مویه می‌کرد و هر رود نرم و روان از تو می‌گفت و هر آه محو غمت بود، هر دم و هر آینه ناگهان از تو می‌گفت تو ای روح کعبه! حرم از تو می‌خواند تو ای جان مسجد! اذان از تو می‌گفت تو ای گریهٔ کودکان در غم تو نگاه تر مادران از تو می‌گفت در آرامش پیرهن‌های مشکی هیاهوی پیر و جوان از تو می‌گفت به دلگرمی چای در روضه سوگند که با هر لبی استکان از تو می‌گفت *** به خود آمدم، جمعیت گریه می‌کرد به خود آمدم، روضه‌خوان از تو می‌گفت… @shaeranehowzavi
۵ مرداد ۱۴۰۲
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
۵ مرداد ۱۴۰۲
🥀 فرداست که بر خاک بیفتد بدن تو باخون تو رنگین بشود پیرهن تو از عرش ندا میرسد این جمله مداوم ای وای بر این قوم، سم اسب و تن تو؟ دلها همه برده است ز خود عطر خوشی که جاری شده بر چوبه ی نی از دهن تو بردند به غارت همه ی دار و ندارت انقدر که یک‌ جامه نماند کفن تو زیباست به چشم همه ی اهل حقیقت پروانه شدن پرپر و پرپر زدن تو از خاک نبودی و نخوانده است کسی هم این خاک فرو مایه ی دنیا وطن تو @shaeranehowzavi
۵ مرداد ۱۴۰۲