eitaa logo
🍃 شاعران حوزوی 🍃
603 دنبال‌کننده
1.3هزار عکس
137 ویدیو
11 فایل
🌏خبرگزاری‌ها، نشریات، و کانال‌ها در مناسبت‌های دینی و ملی به دنبال اشعار حوزویان هستند و اینجا گنجینه شعر آن عزیزان است. 🍃ارسال اشعار و احوال شاعران به 🍃مدیر شاعران حوزوی @mahta_sa 💠 #شاعران_حوزوی 💠 @shaeranehowzavi
مشاهده در ایتا
دانلود
علم از سخن ناب تو صادر شده باشد حکمت ز تجلی تو ظاهر شده باشد از بس که بلند است مقامت چه بگویم در وصف تو، فهم همه قاصر شده باشد بر سایه طوبی و جنان فخر فروشد هر کس که دمی با تو مجاور شده باشد همسنگ بیانات تو دُرّ و گهری نیست حرف تو گران تر ز جواهر شده باشد بشکافته ای معدن علم نبوی را جز تو چه کسی حضرت باقر شده باشد؟! تا روی تو را بیند و مدهوش تو گردد یک‌ عمر پریشان تو جابر شده باشد یا حضرت باقر مددی کن به گدایت این لال ز الطاف تو شاعر شده باشد @shaeranehowzavi
دردمندم ، شبی که می‌میرم_ صاحب التیام خواهم شد من فقط خرج این و آن شده ام راستی! کی تمام خواهم شد..؟ @shaeranehowzavi
از غصه نشد قلب تو عاجز هرگز از گریه نشد چشم تو قرمز هرگز با این همه بیداد، عزیزِ دلِ من! از یــاد نمی‌روی تـو، هـرگـز هـرگـز! @shaeranehowzavi
نیاز نیست به زهر و جسارت و توهین هزار بار، به پای پر آبله مُردم شکست بال و پرم، روی ناقه وقتی که میان سلسله‌ها، تازیانه می‌خوردم غم سه ساله رقیه، غم علی اصغر غم غریبی عمه، به شانه می‌بردم میان آتش و خون، دیدم اربا اربا را چنان گلی به میان خیام پژمردم تمام عمر به یاد لبان خشکیده برای روضه‌ی مظلوم، خون‌ِدل خوردم چه سروهای رشیدی خمید در طوفان به کودکی غم صد ساله! سخت آزردم علیه السلام @shaeranehowzavi
باسلام قصد دارم به فضل الهی مقاومت و پایداری را در آیینه شعر، ادبیات و هنر به تصویر بکشم . ممنون می شوم اگر این گروه را به دوستان و مخاطبین علاقه مند به این عرصه معرفی کنید. همچنین اگر آثاری دارید که مایل هستید در گروه گذاشته شود به این آدرس ارسال فرمایید. @mn_amin از توجه و همکاری شما سپاسگزارم. @sheremoghavemat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
به دنبال خورزوخان او در خیالش در پیِ یارانِ خویش است گرم خوش و بش در خیالستان خویش است با جمع یاران خیالی می دهد دست فکر بروزِ لطف بی پایان خویش است جمعی عزادارند و او آنجاست اما دنبالِ زیدی با لبِ خندانِ خویش است هر چند پیش روی او اصلا کسی نیست او سخت مانده بر سر پیمان خویش است او با مخاطب هایِ خود کاری ندارد اغلب فقط دنبال خورزوخان خویش است بحران آمریکا به او ربطی ندارد او در پی حل کردنِ بحرانِ خویش است فکرِ علاج دردِ دنیا هست! و کمتر فکر علاجِ دردِ بی درمانِ خویش است فرمانروای بادها !!!گفتند او را حالا به فکرِ فرصتِ طوفانِ خویش است @shaeranehowzavi
شنیدم در میان کوچه ها تنها شدی مسلم میان شعله ها چون مادرم زهرا شدی مسلم خبر دارم که سر دادی غریب و تشنه در کوفه نبودی کربلا امّا، شبیه ما شدی مسلم @shaeranehowzavi
هم موسم بخشش است روز عرفه هم لحظه ی رویش است روز عرفه بیچاره کسی که جای خالق از خلق محتاج گشایش است روز عرفه @shaeranehowzavi
از من نمی‌پرسی کجا هستم، کجا می‌گریم‌ات می‌گریم‌ات اما نمی‌پرسی چرا می‌گریم‌ات باید خودت باشی ببینی گریه‌ام را، حس کنی وقتی که دارم گرم و دارم بی‌صدا می‌گریم‌ات شاید تو تنها قصه‌ای باشی که می‌خوانم ولی از ابتدا می‌گریم‌ات تا انتها می‌گریم‌ات من شاعرم! هنجار آدم‌ها عذابم می‌دهد با چشم‌ها می‌بوسمت،با دست‌ها می‌گریم‌ات هم آشکارا پیش چشمِ دیگران می‌نالم‌ات هم در خفا دور از غریب و آشنا می‌گریم‌ات افتادم از بادام تلخِ چشم شیرین‌ام ولی با هر فشاری در گلوی شیشه‌ها می‌گریم‌ات @shaeranehowzavi
مثل ملکند، حاجیان عرفه از فیض پر است آسمان عرفه نومید نمی‌رود ز درگاه خدا جاری است شفا ز ناودان عرفه @shaeranehowzavi
🔰کتابخانه عمومی امام رضا علیه السلام شهرستان زهک برگزار میکند: 🔹️ *ویژه برنامه روز عرفه* (زمزمه بخش های از دعای عارفانه عرفه،سخنرانی ،معرفی کتاب و....) ✍️ *با حضور حجت الاسلام والمسلمین اسماعیل اربابی* (امام جماعت مسجد فاطمه الزهرا روستایی محمد شاهکرم) 📚همراه با معرفی کتاب *"جای پای ابراهیم:سفرنامه حج* تألیف محمد ناصری ⏰️زمان؛یکشنبه ۲۷خردادماه ۱۴۰۳ ساعت ۱۰صبح ✳️مکان:کتابخانه عمومی امام رضا علیه السلام 🌐پخش از پلتفرم اسکای روم به آدرس: https://www.skyroom.online/ch/researchpl/sb 🔺ارسالی ازحسینعلی نخعی، رابط فرهنگی شهرستان زهک 📍استان سیستان وبلوچستان،شهرستان زهک 🔊@vnmplib
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
♥️ رزق امروز من و شما نبینی از دستت رفته «ماجرای طلسم گنبد امام رضا» با سخنرانی حجت‌الاسلام صراف هر وقت مشکل داشتی فقط کافیه به گنبد علیه السلام نگاه کنی... ♥️ ✒️ ͜͡‌‌‌‌‌‌‌❥᭄ @najvayebaran
یک روز به دشت کربلا شد پابست یک روز میان کوه آیات نشست مسجد به حسین اقتدا کرده ببین گلدسته شده در آسمان مثل دو دست ...... یک عمر شنیده ام دعایت عرفه قربان، نشدم ولی فدایت عرفه  شاید که دری به روی ما وا بکنی افتادم اگر به دست و پای عرفه ...... البته که نیست در بساطش آهی بی نام حسین در دو عالم راهی بر صحفه کربلا و کوه عرفات ترسیم شده مسیر عبد الهی @shaeranehowzavi
به سفر می‌‌روی و صحن و سرای عرفات... شده چون حلقه‌ی در دست به دامان شما اشک مهمان وداعت شده امروز، حسین! آمدی اذن بگیری، بروی کرب و بلا؟ مات مانده است زمین از عطش رفتن‌تان؛ که به قربانی حق، شیوه‌‌ی مستانه‌ چرا؟؟ "کربلا کعبه‌ی دلهاست، خدا می‌داند" و تو می‌دانی و اینگونه نشستی به دعا! حج‌تان حاجی قربان شده! مقبول شده جام‌ وصل است که با شهد شهادت آقا آمده تا که به وصلت برساند این بار به سفر می‌روی ای شاه شهیدان منا... بارِ این بارِ سفر قصد ندارد که حسین دست خالی برود از پس دیدار خدا... @shaeranehowzavi
بارالها جان به من دادی و من سر میدهم چشم و قلب و دل به من دادی ، من اکبر میدهم عشق و مِهر و عاطفه بخشیده ای من را عزیز در جواب این همه اَلطافت اصغر میدهم تکیه گاه و حامی ام بودی به هر وحشتکده در حمایت از کتابت من برادر میدهم در قِبالِ رحمتِ گسترده ات بر عبدِ خود سمبلِ عشق و وفا سردارِ لشکر میدهم پروراندی بنده ات را در دل شمس و قمر اَخترانی بهرِ دینت شبهِ مادر میدهم روحِ من را یارَبَ از نورِ ولایت ، داده ای این امانت را کنون با نورِ حیدر میدهم عزّت و غیرت به من دادی و اَصلابِ شرف از برای شکر آن ، دُردانه دختر میدهم ذات من را پاک کردی از دلِ آیات وحی دختری از سورهء زیبای کوثر میدهم یارب ای آنکه به من نیکی فروان کرده ای بهر قربانی برایت عون و جعفر میدهم از برای قدر دانی از همه احسان تو شهد شیرین عسل ، شهزاده دلبر میدهم در میان صحنه های امتحان بندگی نقشِ والایِ اسارت را به خواهر میدهم جان اگر شیرین و نوشین است اما محضرت آنچه از جان باشدم نزد تو ، بهتر میدهم بارالها عشقِ تو ، دل را به وجد آورده است در دلِ موجِ بلا ، سر را به خنجر میدهم @shaeranehowzavi
اَللّهُمَّ اجْعَلْ غِناىَ فى نَفْسى وَالْيَقينَ فى قَلْبى وَالاِْخْلاصَ فى عَمَلى وَالنُّورَ فى بَصَرى وَالْبَصيرَةَ فى دينى وَمَتِّعْنى بِجَوارِحى خدایا قرار ده، بى نیازى را در ذاتم و یقین را در دلم، و اخلاص را در عملم و نور را در دیده ام، و بصیرت را در دینم و مرا به اعضایم بهره مند کن ‹ فرازی از دعای @shaeranehowzavi
باران شدی، نم‌نم خدایت را صدا کردی خون خدا! خون گریه کردی و دعا کردی از آفرینش خواندی و از خلقتت گفتی آن وقت ما را با خدایت آشنا کردی دلتنگ دیدار نیاکان خودت بودی دلتنگ بودی و شهادت را دعا کردی "من کان فینا باذلاً مهجه" سرودی و دیگر مسیر روز را از شب جدا کردی آه ای نسیم صبحدم عطری پراکندی هم مکه را، هم کربلا را با صفا کردی ای آسمان هر چند روی خاک افتادی با مهربانی خاک را هم کیمیا کردی لبخندهایش آرزویت بود حالا... آه بر گریه‌های مادرت آغوش وا کردی فصل‌الخطاب پندهایت لحن قرآن بود بر روی نیزه حق مطلب را ادا کردی @shaeranehowzavi
15.26M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 فیلم شعرخوانی ╭─┅≈≈≈🍃🌸🍃≈≈≈┅─╮ پویش حفظ شعر غدیریه ╰─┅≈≈≈🍃🌸🍃≈≈≈┅─╯ ✅ این فیلم می‌تواند شما را در حفظ شعر غدیریه و شرکت در این پویش کمک کند. مهلت ارسال فیلم: روز عید غدیر ۱۴۰۳/۰۴/۰۵ نحوه ارسال: مراجعه به سایت بنیاد امامت. بخش جشنواره ارادت. گزینه ارسال آثار www.eradat.emamat.ir جوایز: صد و ده ساعت هوشمند بخش عمومی پویش: پسران و دختران «تا ۱۳ سال» می بایست حداقل ۱۴ بیت از منتخب شعر غدیریه را حفظ کنند. بخش ویژه پویش: پنج فضیلت امیرالمؤمنین علیه السلام که ابیات منتخب شعر غدیریه بدان اشاره دارند را بصورت داستان (با شرح کامل)، بیان کنید. ضبط فیلم: از شعرخوانی یا داستان گویی بصورت افقی فیلم گرفته شود و با حجم زیر ۴۰ مگابایت، ارسال شود. مشخصات کامل (نام، نام خانوادگی، آدرس، تلفن، سال تولد) را بهمراه فیلم ارسال شود. اطلاعات بیشتر: 🆔 @emamateradat 🆔 @Bonyad_Emamat 🌐 www.eradat.emamat.ir
در حیرتم که توبه کنم از کدام جُرم؟ بیش از شمار، جرم و گناهِ کسی مباد @shaeranehowzavi
در پس معرکه‌ای کشته‌ی شمشیر خودم محو در آینه‌ای خیره به تصویر خودم مانده ام گوش به پژواک نفسگریه ی باد غرق در مرثیه از کوچ نفسگیر خودم چه نمازی ست در این مظلمه چاووشان را فارغ از همهمه ها با تب تکبیر خودم چه خبرهاست به شبگریه ی این رود، دریغ رودم و بی خبر از گریه ی شبگیر خودم کشته ی حرمت نان و نمک هیچ کسم بنویسید بر این سفره نمک گیر خودم نفسی سوخته ام بی خبر از صیرفیان کیمیا ساخته ام از دم اکسیرخودم بی خبر مانده ام از جمع تناقض هایم رند شیراز شما عارف کشمیر خودم کفر من زیر سر شیخ مبینید ای قوم دست در محکمه ام بود به تکفیر خودم گفتی آن روز به من خنده زنان: پیر شوی سخت خونین جگر از این دل بی پیر خودم دو سه خط تیره کشیدند به پیشانی من محو در نامه ی تا خورده ی تقدیر خودم پر خود را چه عقابانه کشیدم بر کوه که بر این دامنه پر ریخته با تیر خودم زخم از دست شغادان برادر خوردم من در این چاه هم از دولت تدبیر خودم تو بر آن گستره با ماه پلنگانه به رقص من در این دایره با زخمه به زنجیر خودم سر به زیرانه بر این کوه زمینگیرم کرد نفس خسته ی از قله سرازیر خودم می رسم همسفر سوره ی یوسف تا چاه زندگی چاه عزیزی ست به تفسیر خودم یک نفس دیر رسیدم به کمین گاه، دریغ تا قفس هست سرافکنده ی تاخیر خودم تو بر آن قله دو دستت به کلاه سبلان من براین دامنه پابسته ی پامیر خودم ابن سیرین بگذر از شب کابوسی من بگذرد خواب شب و گرگ به تعبیر خودم @shaeranehowzavi
کاش قسمت بشود سوز و صفای عرفه کاش می‌ماند به دل حال و هوای عرفه اضطرابی به دلم هست، تو را می‌خوانم یا رب از ما بگذر بین دعای عرفه @shaeranehowzavi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
نشد از دار غم آزاد آخر دلش یاد غمت افتاد آخر اومد لب تر کنه شد ظرف پر خون سفیرت تشنه لب جون داد آخر نوشتن نامه با لبخند مسلم پرن از حیله و ترفند مسلم قرار این بود تحویلش بگیرن قرار زینبو کشتند مسلم چی یاد مردم صد رنگ دادن؟ تا افتادی نوید جنگ دادن! به استقبال زینب روی هر بوم به دست بچه هاشون سنگ دادن غم تو درد بی تسکینه مسلم به خونت نامه ها رنگینه مسلم چه پر رنگ و کشیده س خط کوفی گمونم دستشون سنگینه مسلم میخواس که خم به هیچ ساقه نیفته به گل که طاقتش طاقه نیفته بیفته مسلم از دارالاماره سه ساله از سر ناقه نیفته @shaeranehowzavi
تمام عمر وطن رفت در عریضه نویسی ولی شنیده نشد درد هایمان به سلیسی همیشه کور و کران را گرفته اند به خدمت برای بازیه پر کار نقش های پلیسی چگونه با چه زبانی نفوذ را بشکافد ندارد آنکه در این جمع گیج و خسته انیسی هنوز تازه وطن داشت،لمس و تجربه می کرد نفس کشیدن بی غرب و رسم کاسه نلیسی به دست آنکه خودش سوخت ،تا دوباره نیفتد به روی ماه وطن در غبار ها ،لک و پیسی خدا کند که شود هر عزیز خادم ملت ز خاطرش نرود لحظه ای مرام «رئیسی» @shaeranehowzavi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
روز ذبح نفس مان با تیغ تقوا آمده روز قربانی است، وقتی «عید اضحی» آمده سالها درگیر اسماعیل جانم ،غافلم ظهر شد خورشید جان تا حلق بالا آمده از منیت بس که سرشارم کمر خم آمدم می شود تفسیر از افتادگی ،تا آمده کوله باری از گناهان را به دوشم می کشم رود حیرانم که تا آغوش دریا آمده ریختم در راه جانم را، در آغوشم بگیر توبه کار خسته ای، تنهای تنها آمده... @shaeranehowzavi