🌺🌺🌺🌺
شده تمامِ قلبِ من،حسینیه برای تو
خودم،پدر وَ مادرم وَ بچه ام فدای تو
من افتخارمیکنم به نوکری درگهت
نشسته ام من از ازل وَ تا ابد به پای تو
قسم به آتش ِ دل و به هق هق صدایِ عشق
شکسته شد دلم، ولی فدایِ بچه های تو
فقط تو را صدا زدم میان خلوتِ دلم
چُنان گدا شدم روانه در پیِ عطای تو
پناه قلب خسته ام همیشه روضه ی شماست
وخانه ی دلم شبیهِ خیمه ی عزایِ تو
زِ حسرت زیارتت همیشه من گریستم
گرفته دل، بهانه ی هوای کربلای تو
#نگین_نقیبی
@shaeranehowzavi
«خانه»🌺
آن گونه که هر پرنده باید
هر سال به فکر لانه باشد
یک سال گذشت و باز بابا
باید که به فکر خانه باشد
هر چند که هر پرنده دارد
یک لانه گرم و کوچک و خوب
افسوس، نداشتیم هرگز
یک خانه ساده گر چه از چوب
حالا هر روز صبح تا شب
باید که به فکر خانه باشیم؛
یک خانه کوچک اجاری
یک خانه شبیه لانه باشیم
بابا که تمام دستمزدش
خرج دو سه وعده آب و نان است
یک خانه شبیه لانه حتی
در جیب اجاره اش گران است.
#تقی_متقی
#چارپاره
#شعر_کودک_و_نوجوان
@shaeranehowzavi
بی نقابیها 🌺
شیشه در بغل گفتند، پیرهن شرابیها
از گُلست نازکتر گردنِ گلابیها
از ستاره آفت کو، آفتابگردان را
تیرها به تاریکیست، سهمِ آفتابیها
خفتگان بیداریم در حصارِ شبکوران
کاش شبشکن بودیم جایِ شبنخوابیها
نقل میکُند بابا، از قدیمها با آه:
دورِ بینقابان بود، دورِ بینقابیها
بیکتاب میرفتم چون حساب دستت بود
مثل غنچه روشن بود، لهجهی کتابیها
دورِ سُرمهسایی رفت، چشمِ دلبران را کاش
سکههایشان میشد، خرجِ کشک سابیها
ضرب و زور جاز آمد تا نماز آدینه
دستِ مطربان تا کِی، نبضِ انقلابیها
آن طرف ظریفانی در سواحلِ کیشند
ماتِ صفحهی شطرنج، محوِ چشم آبیها
هیچ تا نوک بینی، یک وجب نمیبینند
روزگارشان خوش باد، بینی عقابیها
یا علی به لب بنویس، از اسارت بغداد
خاک آن سفرنامهست، از ابوترابیها
#محمد_حسین_انصاری_نژاد
@shaeranehowzavi
May 11
🌺🌺🌺🌺
ای آنکه روشنـــی نگاهــم ز نور توست
عطر بهار و جلوهٔ باغ از حضور توست
ای مِهـــر بیـــکران دو عالم ، طلوع کن
عالــم در انتـــظار زمان ظهــور توست
#رقیه_سعیدی_کیمیا
#یا_صاحب_العصر_و_الزمان
@shaeranehowzavi
🌺🌺🌺🌺
گرفته صحن ها را عطر شب بوها و یاس اینجا
شده مجذوب در نور و صفا ،هوش و حواس اینجا
ملائک «ادخلوها به سلام آمنین»گویان
گرفته از بهشت وعده ی حق، اقتباس اینجا
پناه آورده اند اینجا پریشانهای دل آشوب
هیاهویی به پا کرده است اشک و التماس اینجا
تکثر در تصاویر دل آئینه ها گوید
که بی مفهوم و بی رنگ است ،معنای کلاس اینجا
به گمنامی خریدار است صاحبخانه می پوشد
تن اندوه بی پایان زائرها لباس اینجا
برای ما که گاهی از خدا دوریم او دارد
برای ارتباط و آشتی خط تماس اینجا
زلال و دست پر برگشته از این آستان بیرون
هرآنکه با غم و اندوه آمد آس و پاس اینجا
#محمدجواد_منوچهری
#یاعلی_بن_موسی_الرضا_علیه_السلام
@shaeranehowzavi
#حجرههای_ساحلی
🔴اداره هنرهای ادبی، معاونت فضای مجازی، هنر و رسانه دفتر تبلیغات اسلامی برگزار میکند:
💠عصر شعر«پیروان صادق»
از سلسله جلسات ماهانه شعر «حجرههای ساحلی»
🔻به مناسبت ایام شهادت امام جعفر صادق(ع)، سالروز تاسیس دفتر تبلیغات اسلامی و یکصدمین سال تاسیس حوزه علمیه قم
🔹مجری: سید علی نقیب
🔸با شعرخوانی:
حجت الاسلام والمسلمین جواد محمدزمانی
حجت الاسلام والمسلمین سید محمد بابامیری
حجت الاسلام والمسلمین سید بشیر حسینی
احمد علوی
مرتضی حیدری آل کثیر
طرفةالعین زینب عسکری(هند)
راضیه مظفری
⏰زمان: یکشنبه، ۲۴ اردیبهشت ۱۴۰۲، ساعت ۱۶:۳۰ تا ۱۹
🔰مکان: قم، خیابان شهدا(صفاییه)، نبش کوچه۱۷، معاونت فضای مجازی، هنر و رسانه دفتر تبلیغات اسلامی، نگارستان اشراق
@eshragh_adabi
🔻برای صادق آل محمد(ص)
رسیده است به ما از تو صد روایت عشق
تواتری که شکوهش شدهست آیت عشق
کسی که تشنهی علم است و فقه، مینوشد
همیشه از میِ ممزوج در ولایت عشق
پس از تو هر چه محدث پس از تو هر چه فقیه
چه نقلها که نکردند از حکایت عشق
حلول کرده پس از صبح صادق ملکوت
قنوت سبز تو در قامت نجابت عشق
منم که حجره نشینم به مهر تو در مشق...
منم که آمدهام محضر تو بابت عشق
#حمزه_محمودی
#صادق_آل_محمد
@shaeranehowzavi
بگو برای من ای شعر از زمانهٔ او
کدام بیت مرا میبرد به خانهٔ او
شبی دلم به هوای زیارت آمده است
مگر قرار بگیرد در آستانهٔ او...
از او بپرس به عقلم نمیرسد اصلاً
که چیست فلسفهٔ عشق بیکرانهٔ او
خوشا به حال عبایی که در کشاکش باد
گذاشتهست سرش را فقط به شانهٔ او
گذشتهها نگذشتهست باقی است هنوز
زبانه میکشد آتش از آشیانهٔ او
بگو چگونه از این شهر صبح صادق رفت
بگو برای من از رفتن شبانهٔ او
نه از غم است که من گریه میکنم امشب
فقط به خاطر لبخند صادقانهٔ او...
#اعظم_سعادتمند
#صادق_آل_محمد
@shaeranehowzavi
🌺🌺🌺🌺
باز در کلاس درستان مفضلی نشسته است
پای منبر شما و یا همان علی نشسته است
آنقدر فضا لطیف و روشن است که یقین بدان
روی مسند تو، افتاب منجلی نشسته است
غرق قال صادق است و نیز غرق قال باقراست
دین حق ما که پای باور ولی نشسته است
عشق هم ،کلاس درس صادق الائمه،والسلام!
هرکه غیر از این نشسته، پای مهملی نشسته است
خورده است خون شیعیان پاک راتمام ظلم
دشمنت که در عمارت مجللی نشسته است
آن زنی که غرق اشک،در میان صحن پاک بود
دیدمش که پای پرده های مخملی نشسته است
در دل حرم،برای صحن خاکی تو می گریست
او که در تمام عمر،پای مقتلی نشسته است
ناگهان پس از زیارتم صدازدم کجاست؟
گفت خادمی که در رواق اولی نشسته است
#زهرا_سلیمی
#صادق_آل_محمد
@shaeranehowzavi