eitaa logo
🍃 شاعران حوزوی 🍃
627 دنبال‌کننده
1.4هزار عکس
158 ویدیو
11 فایل
🌏خبرگزاری‌ها، نشریات، و کانال‌ها در مناسبت‌های دینی و ملی به دنبال اشعار حوزویان هستند و اینجا گنجینه شعر آن عزیزان است. 🍃ارسال اشعار و احوال شاعران به 🍃مدیر شاعران حوزوی @mahta_sa 💠 #شاعران_حوزوی 💠 @shaeranehowzavi
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🥀 زخم تیر و نیزه می‌شد هرچه کم کم بیشتر، در غزل هم می‌شد آن اندازه ماتم بیشتر گریه‌ها کردیم در بین خیابان شما در مقام «تلّ زینب» هست این غم بیشتر هرکه این جا شد گداتر، پادشاتر می‌شود هرچه گریه با خلوص دل، اثر هم بیشتر روی دل داریم زخمی - زخم کاری از غمت - عمق زخم ما شود از اشک مرهم بیشتر! در میان سورۀ «والفجر» آمد نام تو خوب دیدم هست در آیات «مریم» بیشتر غصه دارت شد خلیل و نوح و موسی و مسیح دیدم اما داغدارت بود خاتم بیشتر زهر اگر سهم کریم اهل‌بیت است، ای حسین! سهم تو در کربلا بوده‌ست از سم، بیشتر! بعد تو یک آب خوش هم از گلو پایین نرفت چای خواهد شد در این روضه فراهم بیشتر داشتم از مقتلت می‌خواندم و خط، قطع شد مصلحت بوده‌ست تا اینجا ندانم بیشتر من برای پیکرت ترسیده بودم خط به خط بود بر گرد سرت، «ابن مقرّم» بیشتر من برایت شاعر خوبی شوم هر قدر هم غصه‌ات باشد ولی در «نخل میثم» بیشتر شعرهایم صرف شد در غیر اشعار شما بعد از این خود را به سمتت می‌کشانم بیشتر @shaeranehowzavi
. دارد نشانی از تو ای سردار، هر روضۀ این روزهای ما ما را نگاهی کن عموقاسم، ای ختم کار تو دعای ما هر روز و شب در مکتبت هستیم، تا برنگردیم از مسیر تو شاید به دست تو شود امضا یک اربعین هم کربلای ما ✍️، ۱۴۰۲/۰۴/۳۰ ساعت به وقت ۰۱:۲۰ 💔 هدیه به روح ملکوتی و بلندپرواز حاج‌قاسم سلیمانی صلوات 🌷 @shaeranehowzavi
🥀 مشتاق زیارتم ولی روزی نیست... یک درد قدیمی است و امروزی نیست (دل ،کرب و بلا، فراق) هرگز ...به خدا داغی به چنین تلخی و جان سوزی نیست @shaeranehowzavi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
نامش چو نگین به حلقه‌ای زرین است پایان سفر چقدر عطرآگین است من‌ راهی کربلا شدم این اقبال مدیون دل شهید زین‌الدین است @shaeranehowzavi
🔴عصر شعر عاشورایی 🔸از سلسله برنامه‌های ماهانه‌ی حجره‌های ساحلی 🔻به همراه معرفی و تقدیر از برگزیدگان فراخوان شعر عاشورایی《شور فرات》 🔸با اجرای سید محمدجواد شرافت 🔹با حضور و شعرخوانی: محمدمهدی خان‌محمدی، روح الله گایینی، سیده کبری حسینی بلخی و شاعران حاضر در جلسه 📆زمان: شنبه، ۳۱ تیرماه ۱۴۰۲، ساعت ۱۷ 🔰مکان: قم، خیابان شهدا(صفاییه)، نبش کوچه ۱۷، معاونت فضای مجازی، هنر و رسانه دفتر تبلیغات اسلامی، نگارستان اشراق. 🔸اداره هنرهای ادبی، معاونت فضای مجازی، هنر و رسانه دفتر تبلیغات اسلامی @eshragh_adabi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🥀 حبیبت نغمه‌ی حیّ علی خیر العمل دارد زهیرت خواست از دنیای فانی دست بردارد برای حر، چه چیزی بهتر از آن لحظه‌ی شیرین که عقل و قلب خود را تا ابد دست تو بسپارد برای کاروان بیدلت هر لحظه یعنی شوق دوباره شاخه‌ای در کربلای قلب می‌کارد تماشا کن اباالفضل‌ت دوباره مشک بر دوشش برای آب نه، از فرط عشقت اشک می‌بارد مرا شیدای بی‌پروای راهت کن چنان عابس مخواه آقای خوبیها، قلم غیر تو بنگارد بُرَیرت هم نخواهم شد، به قلبم گفته‌ام این را خوشا روزی که این دنیا مرا آزاد بگذارد شب است و قلب من با یادتان لبریز دلتنگی است خوشا آن دم که زهرا هم مرا یار تو بشمارد @shaeranehowzavi
🥀 از نیسـتان، درد ما را سوزِ پنهـان می‌رسد این نوای سینه‌سوز از داغ‌هجران می‌رسد شعــرها آشفته در جانم هـواری می‌زنند نینوایی می‌شود تا واژه سـوزان می‌رسد ساقی از جام بصیرش جرعه‌ای مستانه ریخت چشم مخمورش به دادِ جانِ مستان می‌رسد با عطـش، احوال مـا از معـرفت لبریز شد در کویر سینه کی یک قطره باران می‌رسد؟ @shaeranehowzavi
با سیلی و زور هرچه زیور بردند... هم از سر او به زور معجر بردند... از خار مغیلان و بیابان که گذشت آغوش پدر خواست ولی سر بردند... @shaeranehowzavi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🥀 به محضر عبدالله بن حسن تنها،میان واقعه حبل المتین او عمه اگر رها بکند آستین او مثل زره احاطه کند او حسین را چون پاسخ است!پاسخ هل من معین او وحی از حسین آمده بر گوش نوجوان حلق عموست حضرت روح الامین او با دست‌های خالی و با قلب مطمئن سمت عمو دویده و خصم لعین او اذن پدر ندارد و شرم از پدر چرا "والله لاافارق عمی" طنین او دستش شبیه دست ابالفضل بر زمین چون کودک است؛منتظر آفرین او ده سالِ عمر او بشود ده هزار سال چیزی اضافه تر نشود بر یقین او می‌خواست مثل حضرت بابا (حسن) شود مزدش شهادت است رسیدن به سین او مانده به خاک پیکر بی دست و بی‌سرش آه از حسین و معجزه‌ی آخرین او @shaeranehowzavi
🥀 به سوی قتلگاه از برج خیمه ماه می‌آید حسن گویی به میدان باز از این راه می‌آید چنان ماه است و می‌آید به سوی مقتل خورشید همه دیدند شهزاده به سوی شاه می‌آید می‌آید تا به معراجی که عرشش سینه‌ی شاه است دوان از خیمه‌ها تا قلب قربانگاه می‌آید چنان عباس یاری می‌کند با دست از دینش علم بر دوش سوی دشمن گمراه می‌آید به زینب گفت وقتی رفت از خیمه که: ای عمه! شنیدی ناله‌های یوسف در چاه می‌آید؟ مگر در خون نشسته پار‌ه‌ی قلبی که مسموم است؟ که از میدان خون این لحظه‌ بوی آه می‌آید عموجان! ای عموجان! غم‌مخور که مانده‌ای تنها ببین از خیمه عبدالله، عبدالله می‌آید @shaeranehowzavi
🥀 نامش قناری؟ نه، پرستو؟ نه، حبیب است قلبش کبوتر چشمهایش عندلیب است پا میگذارد جای پایت تا بدانند از بچگی دستش به دستان حبیب است دستش گره خورده است در دستان سبزت دستی که مست از عطر گلهای نجیب است اما پس از آن که مدینه خانه ات شد حس کرد در شهر خودش – کوفه- غریب است حتی اگر کوفه بهشتش بوده باشد چون قصه ی آدم پر از سیب و فریب است دیگر ملال آور شده ساعات عمرش تکرار ایامی که از تو بی نصیب است از نردبان عمر باال رفته حالا در فکر اوج عشق بازی در نشیب است یعنی به فکر مرگی از جنس قفس نیست یعنی دلش مثل پرستو بی شکیب است هر روز دستانش به سمت آسمانها هر شب به چشمانش غم امن یجیب است هر سمت میپیچد صدایش سرخ در باد چشمش برای گوشهای کر خطیب است روز دهم شمشیر میرقصد به دستش با آن که پیر، اما کماکان بی رقیب است بی سر به امضا میبرد دلدادگی را هر چند در آیین کوفه این عجیب است گودال لبریز از شهادت سرخ سرخ است گودال، باغ لاله ای با بوی سیب است حالا سرش بر نی... دوباره شهر کوفه دستی ندارد ... چشم در چشم حبیب است @shaeranehowzavi
🥀 بستم به اختیار خودم دست جبر را من کِی نظاره میکنم این قتل صبر را؟ کِی دامن تو را زِ سر ترس میدهم؟ می آیم و به اهل جنون درس میدهم خود را مثل برای هر آزاده میکنم دست و گلو برای تو آماده میکنم قربان آن نگاه به سمت خیام تو از زیر نیزه نیست مقدر قیام تو اصلا مهم تویی نگران حرم نباش دلواپس شکستن بال و پرم نباش این دستها فدای سر مویی از سرت قربان یک نخ از سر جَلباب خواهرت ای تشنه ، تشنه لب ، لب دریا نبینمت مظلوم فاطمه تک و تنها نبینمت با زخم تیغ و نیزه از اینجا سفر مکن با دست و پا زدن همه را خون جگر مکن (ای کشته ی فتاده به هامون) من آمدم (ای صید دست و پا زده در خون)من آمدم از طعم بوسه ها ی تو اعجاز کرده ام این دست را به شوق بغل باز کرده ام زیبنده نیست بسته شود دست من عمو دست مرا بگیر و به زخمی بزن عمو دست من از مدینه به اینجا رسیده است همراه آه سینه به اینجا رسیده است از پیکر فتاده ات اینان چه می‌بَرند دارند ذره ذره به هر دشنه می‌بَرند ناقابل است گر بپذیری از این صغیر دستم برای تیغ و گلویم برای تیر قبل از تو جان سپردن من لذت من است خونم به پات ريخته این عزت من است @shaeranehowzavi
🥀 با هر غمی شبیه و برابر نمی شود هر روضه ای که روضه ی اصغر(ع) نمی شود زخمی گذاشت حرمله بر قلب اهل بیت زخمی که بسته تا صف محشر نمی شود شش ماهه را ز شیر مگر می شود گرفت!!!؟ باشد، به دست تیر که دیگر نمی شود اصلا به فرض جرم پدر، هیچ کودکی با حکم هیچ محکمه کیفر نمی شود آخر جواب اشک و تلظی ،سه شعبه نیست آنهم روانه سوی کبوتر نمی شود ظلمت به روی پیکر خورشید اگر چه تاخت بر روی جسم غنچه ی پر پر نمی شود! باب الحوائجی است که جز با نگاه او احوال شهر غم زده بهتر نمی شود هرکس گرفت حاجت از او غرق اشک گفت: هر روضه ای که روضه ی اصغر(ع)نمی شود @shaeranehowzavi
کانال اشعار امیر حسین هدایتی از اساتید برتر شعر و ادب @ashareamirhosienhedayati
🥀 در وقت نیاز، کاش حاضر باشیم قرآن نرود بر نی و ناظر باشیم حتی اگر اهل کوفه هستیم، ای کاش از جنس حبیب بن مظاهر باشیم @shaeranehowzavi
هدایت شده از لبخند قلم
چو بیت اول و مطلع شدی حسین جانم و چون کلام مسجع شدی حسین جانم چه کرد با سر و با پیکرت که در این دشت چنان حروف مقطع شدی حسین جانم علیرضا تیموری 🆔@Labkhandghalam
🏴 آجَرَکَ الله یا بَقیّةَ الله 🔴 در محکومیت هتک حرمت قرآن و جسارت به ساحت مقدس حضرت امام خامنه‌ای روحی‌فداه دیروز زدند خیمه‌ها را آتش گل‌های گلستان خدا را آتش امروز همان حرامیان، دوزخیان از کینه زدند جان ما را آتش @shaeranehowzavi
🥀 به هر جا تو باشی چرا دیگران تو مولا کجا و کجا دیگران شما عشق و باقی سراپا هوس شما داعی و ادعا دیگران شما را خدا خواست ما را شما چه کاری‌ست ما را که با دیگران شما اقتدار و شما مقتدا به خط گشته‌ی بی‌قوا دیگران تو هنگامه‌ی نطع ترفند و فن میاندار زور‌آزما دیگران بتازان به ناز ای قلم‌دار متن که لک‌اند و جوهرنما دیگران شما سربلند و شما سرفراز سرافکندگان خفا دیگران چنین دست می‌آورد جفت‌جفت نظر کرده‌ی راه یا دیگران شما هر چه خوب و شما هر چه پاک چه‌ها دیگران و چه‌ها دیگران @shaeranehowzavi
🥀 گاهی به جای چشم، قلم گریه می‌کند سرشار از گلایه و غم گریه می‌کند وقتی صدای روضه بپیچد به کوچه‌ها با "این چه شورش است" عَلَم گریه می‌کند خیره به صحن و گنبد تو هر کبوتری پر میزند میان حرم گریه می‌کند هرکس به اربعین نرسد، از فراق تو در خانه‌اش قدم به قدم گریه می‌کند بیتی که خواست روضه بخواند نیامده تنها نشسته کنج دلم گریه می‌کند @shaeranehowzavi
🥀 میشود درگیر با آیاتِ ناب و پُر فروغ آنکه گردن داده باطل را و رفته زیرِ یوق رو شده ذات پلید عده ای باطل پرست چونکه میدانند توهین و جنایت را نبوغ پست فطرت ها نمیدانند با این شیوه ها میشود برعکس، دورِ حق هر آیینه شلوغ عده ای هتاک میخواهند خاموشَش کنند با جسارت، بی درایت، با نفهمی، با دروغ نورِ قران عین خورشید است و از جاهل بپرس میشود خورشید آیا با نسیمی بی فروغ؟! ابن حنا رنگی ندارد! به خدا کهنه شده با کنج اندیشان بگو این شیوه ها کهنه شده وحیِ مُنزل! قلعهٔ آیینه، قران است و بس روشنی بخشِ رواقِ سینه، قران است و بس آنکه از دل آیه، آیه، آیه، می سازد حرم پاک میگردانَد از هر کینه، قران است و بس میدهَد بر قلب هایِ داغدیده التیام مرهم ِ دلتنگیِ آدینه، قران است و بس زینتِ دینِ مسلمانی ست! خیرِ پُر بهاست گنجِ بی پایانی از دیرینه، قران است و بس شد مزیّن به هزاران درّ و گوهر از ازل تا ابد دریایی از گنجینه، قران است و بس بر محمد(ص) وحی شد مکتوب کرد آن را علی(ع) یک کتابِ نابِ با پیشینه، قران است و بس عاقبت هر کس که شد درگیر با این آیه ها سخت بر جانش می افتد آتش ِ قهرِ خدا! @shaeranehowzavi
🥀 دشت از همهمہ، صدا پر بود خاک بود آنچہ در هوا پر بود بےهوا هلهلہ به پا کرند (یک طرف هلهله به پا کرند) نفْس هایی که از هوا پر بود آنطرف تر صدای شیون و شین ناله در ناله نینوا پر بود یک جوان غرق خون خود بر خاک دشت از عطر مصطفی پر بود انعکاسِ نبی به نام علے او کہ از جلوه‌ی خدا پر بود آینہ آینہ شکست و شکست از علی خاکِ کربلا پر بود پیرِ یک قوم بی‌عصا شده بود قلب یک قوم از عزا پر بود باغبان حاصل از زمین برداشت از گل پرپرش عبا پر بود خاک میریخت بر سرش دنیا دشت از "بعدک العفا" پر بود @shaeranehowzavi