eitaa logo
شاهــنامهٔ فردوســی
538 دنبال‌کننده
1هزار عکس
160 ویدیو
8 فایل
بسم الله الرحمن الرحیم 🌿 و ویدیو ها ، ادیت ، میم و. رو اینجا ارسال کنید 👇 @rueen_tan ناشناس 👇 https://daigo.ir/secret/4207512 جواب ناشناس👇 @shah_nameh2 کانالمون تو روبیکا 👇 @shah_nameh1
مشاهده در ایتا
دانلود
نبرد : فرامرز در اولین رویارویی هزار نفر از سپاهیان اش رو از دست داد اما در نبرد دوم با هزار دویست نفر حمله کرد و به گفت « امروز وقت آن است تا جزای کارت را ببینی » سپس فرامرز حمله کرد و راه ورزاد را بست و اسب اش را تازاند و نیزه را در مشت گرفت و به کمربند اش زد و ورزاد از اسب افتاد سپس فرامرز از اسب فرود آمد و نام بر لبانش جاری کرد و سر ورزاد را برید و گفت « این هم اولین سر انتقام » سپس نامه ای نزد نوشت « من ورزاد را به خاک افکندم و به کین سیاوش سرش را بریدم و کشورش را به خون کشیدم » بعد از مرگ ورزاد به خبر رسید که رستم پیلتن برای انتقام سیاوش آمده است افراسیاب که خبر را شنید ترس بر دلش افتاد و با پول زیاد سپاهی مجهز آماده کرد و با صدای طبل و بوق سپاهش را از بیرون آورد سپس را فراخواند و گفت « سی هزار نفر بردار و مراقب پسر باش که کسی جز او همرزم تو نیست چرا که تو پسر منی و ماه منی حالا سپاه را ببر و بسیار مراقب باش » سرخه سپاه را پیش برد و طلایهٔ سپاه ایران که سرخه را دیدند سوی فرامرز آمدند و ایران هم سپاه را پیش آورد و صدای طبل و بوق بلند شد و هر دو سپاه به هم حمله کردند و فقط برق شمشیر ها و نیزه ها از لابلای گرد و غبار جنگ مشخص بود و هر جایی کوهی کشته ریخته بود سرخه که از آن میان پرچم فرامرز را دید سوی او حمله کرد و فرامرز هم که او را دید نیزه اش را برداشت بر زره اسب سرخه زد و چند ترک به یاری سرخه آمدند و سرخه دانست که توان جنگ با فرامرز را ندارد و از جنگ با او برگشت و سواران ایران به دنبال او فریاد زنان رفتند و فرامرز هم سوی او تاخت و از کمبندش گرفت و بر زمین زد و به بند کشیدش ... @shah_nameh1
رسیدیم به بخش های کین سیاوش😁
کشته شدن : همان هنگام پرچم از دور دیده شد و پیش پدرش رفت و سرخه را دست بسته و سر را به پدرش داد سپاه بر پهلوان آفرین کردند و رستم هم به او آفرین کرد و گفت « هر کسی که میخواهم سر از انجمن یابد باید چهار چیز داشته باشد . خرد ، نژاد ، هنر و فرهنگ و هر کس این چهار گوهر را داشته باشد دلاور است و از آتش هم به او آسیبی نمیرسد » سپس به سرخه نگاه کرد که مانند سروی در چمنزار بود و سینه اش مانند سینه شیر بود و چهره اش مانند گل بهاری و موهای سیاهش شایسته تاج پس دستور داد سربازان او را با خنجر و تشت ببرد و مانند گوسفند بر زمین بزنند و مانند سرش را ببرند و تنش را خوراک کرکس ها کنند طوس دستور رستم را شنید و سراخ سرخه رفت و سرخه گفت « ای سرافراز چرا میخواهی خون مرا بی گناه بریزی ؟ سیاوش دوست و همسن و سالم بود و من از مرگ او بسیار غمگینم و همیشه قاتلان او را نفرین میکنم » دل به رحم آمد و سخنان او را به رستم رساند و رستم پاسخ داد « حتی اگر این شهریار جوان راست بگوید با مرگ او تا ابد عزادار خواهد بود » پس همان تشت و خنجر را به داد تا به سربازان بدهد سر سرخه را بریدند و نتش را از پای آویزان کردند و با خنجر به تنش زخم زدند بعد از جنگ که هر دو لشکر به خیمه گاه خود رفتند خبر کشته شدن سرخه به افراسیاب رسید و او از تخت افتاد و موی کند و لباس پاره کرد و گفت « افسوس آن صورت ارغوانی رنگ مانند ماه ات و افسوس از آن قد و هیکلت »‌ بر سرش خاک ریخت افراسیاب به لشکر گفت « خورد و خواب بر ما حرام است پس کینه بجویید و زره بپوشید » @shah_nameh1
شروع جنگ با : صدای طبل و بوق بلند شد و افراسیاب به لشکریان اش گفت « ای نامداران روز نبرد... چو فریاد طبل ها بلند شد بر ایرانیان نفرین کنید و با دلی پر از کینه به جنگ بروید » زمین زیر سم اسبان فریاد میکشید و صدای فریاد سربازان به آسمان رسیده بود کسی از دیدگاه نزد امد و گفت که سپاه توران درحال نزدیک شدن است پس لشکر ایرانیان درفش کاویانی را بلند کردند و فریاد هر دو سپاه بلند شد سپاه ترکان آرایش جنگی گرفتند و سمت راست سپاه را گرفت و هم سمت چپ سپاه را فرمان میداد و افراسیاب هم در مرکز سپاه بود و در این سو هم رستم سپاه را آراست ، سوی راست سپاه به دست و بود و و هم سمت چپ سپاه ایران و در مرکز هم رستم زابلی بود هر دو لشکر به هم آمیختند و شب و روز مشخص نبود و خورشید پشت غبار پنهان شده بود از کوبیدن سم اسبان زمین پاره پاره شده بود و آسمان با نیزه های بلند شده مانند پوست پلنگ راه راه بود از مرکز سپاه با خشم نزد افراسیاب رفت و گفت « اگر اجازه دهید امروز من با رستم بجنگم و سر و او را نزد تو بیاورم » افراسیاب شاد شد و گفت « ای شیر که فیل هم نمیتواند تو را به زیر بزند اگر رستم را شکست دهی در توران پهلوان اول خواهی بود و دخترم و کشورم را به تو خواهم داد » @shah_nameh1
نبرد : که شنید غمگین شد و نزد شاه آمد و گفت « این مرد جوان احمق میخواهد جان خود را به خطر بیاندازد و بخاطر کسب شهرت به فکر عاقبتش نباشد کسی با پای خود وارد دوزخ نمیشود اگر او با تهمتن بجنگد سر خود را به باد میدهد میدانی که او کوچک است و من به عنوان بزرگترش نگران هستم » پیلسم پاسخ داد « من ترسی از رستم ندارم که حتی فیل جنگی هم نمیتواند از من جان سالم به در ببرد » که این سخنان را شنید یک اسب جنگی با الات جنگ به او داد و پیلسم آماده نبرد شد و به میدان آمد و گفت « کجاست که میگویند مانند اژدها میجنگد ؟» شمشیرش را کشید و گفت « رستم با یک ترک نمی‌جنگند و ننگ دارد » پس گیو و پیلسم بهم حمله کردند و که دید او هم آمد و یک نیزه بر نیزهٔ پیلسم زد و پیلسم با هر دوی آنها می‌جنگید رستم از دور دید که دو ایرانی با یک تورانی میجنگند و فهمید آن تورانی کسی جز پیلسم نیست و از ستاره شناسان نیز شنیده بود که اگر پیلسم در جنگی با ایران بجنگد کشته خواهد شد پس رستم به لشکریان گفت تا پیش نیایند و نیزه اش را به دست گرفت و به سمت پیلسم تاخت و گفت « گفتی میخواهی با من بجنگی » پس نیزه اش را به کمربند او زد سپس او را برداشت تا مرکز سپاه توران رفت و در مقابل سپاه توران انداخت و گفت « این را به دیبای زرد بپیچید که از گرد و خاک چهره اش لاجوردی شده » پیران که تن برادرش را دید اشک ریخت و دلش از شاه توران شکست... @shah_nameh1
‌ بیاورد فرهنگیان را به شهر ‌‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ کسی کو ز فرزانگی داشت بهر همان کودکان را به فرهنگیان ‌ ‌ ‌ ‌ سپردی چو بودی ورا هنگ آن بهر برزنی در دبستان بدی ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ همان جای آتش پرستان بدی ز فرهنگ وز دانش آموختن ‌ ‌ ‌ ‌‌ سزد گر دلت یابد افروختن بیاموخت فرهنگ و شد برمنش ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ برآمد ز پیغاره و سرزنش سخن بشنو و بهترین یادگیر ‌ ‌ ‌‌ ‌ ‌ ‌ ‌ نگر تا کدام آیدت دلپذیر سخن پیش فرهنگیان سخته گوی ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ گه می نوازنده و تازه روی روز معلم مبارک 🍀❤️ @shah_nameh1
هدایت شده از ناشناس شاهنامه
📪 پیام جدید سال هاست او را میشناسم ... اما هنوز نمیدانم چه شخصیتی دارد ( خطاب به تو ) ............... عجیب نیست 😂 من خودمم خودمو نمیشناسم
هدایت شده از ناشناس شاهنامه
📪 پیام جدید روز معلم رو بهت تبریک میگم هرچی نباشه داری شاهنامه رو به ما یاد میدی یا حداقل یادآوری میکنی دمتم گرم همیشه سلامت باشی 💚 .............. وای قلبم ریخت 😍❤️ ممنون
هدایت شده از محافظ ⚖️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
فردوسی شاعر بزرگ پارسی❤️‍🔥 ▪️ ▪️ 𝗝𝗼𝗶𝗻 𝘂𝘀 anti bts fan |🚽🩸🦠