eitaa logo
⸤ شاهِدان اُسوه‍ ⸣
302 دنبال‌کننده
27.5هزار عکس
3.7هزار ویدیو
30 فایل
• ما را بُکُش و مُثله کن و خوب بسوزان • لایق که‍ نبودیم در آن جنگ بمیریم...(: و اینجا می‌خوانیم از سرگذشت، از جان گذشتگان جبهه های حق!-♥️ محلِ ارتباط با ما ☜︎︎︎ @shahidgomnam70 ﴿صلوات بفرست مؤمن🌱﴾
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
این چادرهای به خون غلطیده هزینه روسری هایست که بالای سر چرخانده شد ؟! هر کس در گل آلود کردن فضای امنیت کشور نقش داشته در ریخته شدن خون این بیگناهان شریک است . @shahedaneosve شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
📍 گروهک تروریستی تکفیری با منتشر کردن بیانیه ای مسئولیت جنایت تروریستی امروز در حرم مطهر شاهچراغ شیراز را به عهده گرفت @shahedaneosve شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
🔴 پیام رئیس جمهور در پی حادثه تروریستی حمله به حرم شاهچراغ علیه السلام: این شرارت، قطعا بی‌پاسخ نخواهد ماند در این پیام آمده است: 🔸ندای مظلومیت و اقتدار ملت ایران، این بار در حرم مطهر حضرت احمد بن موسی علیه‌السلام طنین انداز شد و جنایتی دیگر بر سیاهه جنایات دشمنان انقلاب اسلامی ایران افزود. 🔸اینجانب، شهادت و زخمی شدن جمعی از زائران حرم مطهر حضرت احمد بن موسی علیه‌السلام در این حمله تروریستی را به خانواده‌های این عزیزان و همه مردم ایران تسلیت عرض میکنم. 🔸تجربه نشان می دهد دشمنان ایران، انتقام استیصال و به سنگ خوردن تیرهایشان در ایجاد انشقاق در صفوف متحد ملت و پیشرفت کشور را با خشونت و ترور می‌گیرند. 🔸این شرارت، قطعا بی‌پاسخ نخواهد ماند و دستگاههای امنیتی و انتظامی با شناسایی عقبه‌های این جنایت کور، به آمران و طراحان آن پاسخ پشیمان‌کننده و عبرت‌آموزی خواهند داد. @shahedaneosve شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
🔻شهادت یک پاسدار در ملایر 🔹یکی از نیروهای اطلاعات سپاه ملایر به ضرب گلوله مستقیم اغتشاشاگران به شهادت رسید. 🔹دقایقی پیش یکی از نیروهای اطلاعات سپاه ملایر در استان همدان در حین تعقیب عده‌ای از لیدرهای اغتشاشات در این شهرستان به ضرب گلوله مستقیم این افراد به شهادت رسید. @shahedaneosve شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
⸤ شاهِدان اُسوه‍ ⸣
🔻شهادت یک پاسدار در ملایر 🔹یکی از نیروهای اطلاعات سپاه ملایر به ضرب گلوله مستقیم اغتشاشاگران به شها
☑️جزئیات شهادت یک پاسدار در ملایر معاون سیاسی و امنیتی استاندار همدان: 🔹شامگاه چهارشنبه چهارم آبانماه ۱۴۰۱ یکی از نیروهای اطلاعات سپاه شهرستان ملایر در درگیری با آشوبگران و اغتشاشگران این شهرستان با ضرب مستقیم گلوله به شهادت رسید. 🔹این پاسدار در تعقیب و گریز و درگیری با برخی اغتشاشگران در یکی از محله های شهر ملایر و در خیابان ولی عصر با ضرب مستقیم گلوله شهید شد. 🔹در این درگیری و تععقیب و گریز آسیبی به دیگر نیروهای بسیجی وارد نشد. 🔹نیروهای امنیتی و اطلاعاتی در تلاش برای دستگیری ضارب و عاملان درگیری هستند. 🔹هم اینک نیز شورای تامین ملایر هم در فرمانداری ویژه این شهرستان تشکیل جلسه داده است و مشغول بررسی ابعاد این حادثه هستند. @shahedaneosve شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
حتما نشسته بود روبروی ضریح! کودکش را نشانده بود روی پا. شاید دستی روی سرش کشید و برای عاقبت بخیری‌اش دعایی خواند. صدای جیغ آمد و شلیک. دعایش مستجاب شد! م. رمضان خانی @shahedaneosve شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
چهارم آبان سالروز شهادت فدایی اباعبدالله الحسین (؏) شهیدی که فقط سَر و دست چپش را برای دختر ۳ساله اش برگرداندند ..! @shahedaneosve شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
⸤ شاهِدان اُسوه‍ ⸣
چهارم آبان سالروز شهادت #شهید_حمیدرضا_زمانی فدایی اباعبدالله الحسین (؏) شهیدی که فقط سَر و دست چپش
چهارم آبان سالروز شهادت فدایے اباعبدالله الحسین (؏) شهیدے ڪه فقط سَر و دست چپش را براے دختر ۳ساله اش برگرداندند ..! 💢 حمیدرضا متولد سال ۱۳۶۷ بسیجے دلاورے از حسین آباد (توابع اسلامشهر) از دوران نوجوانے به عضویت گردان ۲۰۷ امام علـے (ع) درآمد . وے تراشڪار زبردستے بود . شاید خـودش هم هرگـز نمی‌ دانست این مهـارت او مے ‌تواند روزے در عـراق و سـوریه براے مقـابله با دشمنان اسلام مفید باشد. با شروع جنگ در سوریه و عراق خود را موظف دانست ڪه براے دفاع از حرم آل الله عازم آن دیار شود. وے سه دوره به مدت ۴۵ روز به سـوریه رفت ، تـا اینڪہ حدود 2 ماه مانـده به محـرم خبرهـایے ‌آمد ڪہ داعش ڪربلا را تهدید ڪرده و گفته ڪہ راه را بر زائریـن امام حسیـن (؏) خواهیم بست و حرمـے باقے نمی‌گذاریم. او این بار تصمیم گرفت ڪه براے باز ڪردن راه زوار و دفاع از حرم به عراق برود و بعد از حلالیت گرفتن از رفقا راهے ڪربلا شد. حمیدرضا سرانجـام در ۴ آبان سال ۱۳۹۳ مصادف با اولیـن روز ماه محـرم در عملیات آزادسازے شهر "جرف‌الصخر" ڪه گلـوگاه مهم در تأمین امنیت ڪربلا بـود بر اثر انفجار تله انفجارے در ۳۵ ‌ڪیلومترے ڪربلا به فـیض شهادت رسید و مـزد نوڪرے خالصانه‌اش را از اباعبدالله (؏) گرفت ، همانطور ڪه آرزو داشت، به ارباب اقتدا ڪرد ، پیڪر ارباً ارباے او سه روز زیر آفتاب سوزان ڪربلا مانـد. شدت انفجار به حدے بود ڪه بدنش را در ڪربلا دفن ڪردند و فقط سـر و دست چـپ او را براے دختـر سه سال‌اش برگرداندند تا سنگ مزارش مرهمے باشد براے دلتنگی‌هـاے هلنـا و حمیدرضایے ڪه هیچ‌ گاه پدر خود را ندید. حالا حمیدرضا دو مزار دارد، یڪے در ڪربلا و یڪے هم در قطعه‌ے ۲۶ بهشت‌زهرا(س) تهران. " روحش شاد با ذڪر صلوات " ...🕊🌸 @shahedaneosve شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
متولد۱۳۵۴،اهل شهرستان کازرون، کوهمره نودان، روستای موردک بودند. او سرانجام در چهارمین اعزام خود در ۴آبان سال ۹۶در استان دیرالزور، المیادین شهر بوکمال،به فیض عظیم شهادت نایل آمد نائل آمد. شهید محسن جمالی سه سال پیش یعنی اواسط سال ۹۴، تصمیم به اعزام شدن به سوریه را میگیرد،و از طریق تیپ تکاور امام سجاد(ع) بعد از گذراندن آموزشهای رزمی تاکتیکی لازم،به سوریه اعزام میشود، و دلاوریها ورشادتهای ایشان در آزادسازی شهرهای نبل و الزهرا واقعا مثال زدنی بوده است ودر عملیاتهای جنگ شهری شجاعت خاصی داشته تقریبا ۸۰ روز بعد از حضور در جبهه جنگ علیه تکفیریهای داعش وجبهه النصره،به ایران برگشت،و زمانی که مرخصی بود مدام بی تابی رفتن میکرد،وچون تیپ تکاور امام سجاد(ع) اعزام نداشت واو نیز بی تاب برای رفتن،با پیگیری و تلاش زیاد اعزامهای بعدی از طریق قرار گاه امام حسین،لشکر ۱۹فجر شیراز رفت،ودر زمان رفتن به سوریه با وجود اینکه خیلی از رزمندگان بعد از ۴۵روز برگشتند،ولی او سه ماه و حتی در اعزام آخر خود چهار ماه ماند،و جالب اینکه در اعزام آخر خود میدانست که شهید میشود. @shahedaneosve شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
⸤ شاهِدان اُسوه‍ ⸣
‍ ✨یا ارحم الراحمین 🍃نه نظامی بود، نه س.پ.ا.ه.ی! تراشکار ساده ای که دل در گرو عشقِ اولاد داشت. دل را تراشکاری کرده و قصری ساخته بود بهر خاندانِ محمد(ص). در یکی از شب های مهتابیِ خدا به سمت همسرش رو کرد و از بی تفاوت بودنش نسبت به حرم و اوضاع گله کرد. همان شب گلچین شد! لباس رزم پوشید و عزم جهاد کرد. به که رسید آرام گرفت؛ نفس میکشید و هر نفس، راه قلبش را طی میکرد؛ به جانش مینشست و جگر سوخته از فراقش را تسکین میداد. 🍃به همه گفته بود در آشپزخانه کار میکند تا مبادا دل نگران شوند، اما خانواده اش نیز میدانستند حمیدرضا آدمِ یکجا نشستن نبود. همین هم شد، رفت و آمد هایش زیاد شد و سیمش به آن بالایی وصل تر. لباس تک سایز ، در تن حمیدرضا جای گرفت و مهر به پیشانی اش خورد... 🍃 سه ماه دیگر قرار بود برای دومین بار پدر شود اما میان سیم های خاردار نفسش اسیر نشد و کودک ندیده اش را به سه ساله ی سپرد. پس از شهادت به خواب مادرش رفته و گفته بود: "فرزندم را به شما میسپارم، مواظبش باشید." از آن پس بود که مادربزرگ یادگار پسرش را همنام کرد تا او هم افتخاری شود پیشکش عمه ی سادات(س) ... 🍃بار آخری هم که به حلنا، دختر بچه اش، زنگ زده بود قول داده بود؛ حال هر که برایش عروسک میخرد چشم برهم میگذارد و با ناز دخترانه اش میگوید: "من نمی خوام بابام قول داده وقتی برگرده برام عروسک میاره". صبور باش حلنا! با حمیدرضا برادرت، راه پدر را در پیش بگیر و منتظر روزی بمان که پدر دست در دست (عج) به برمیخزد. صبور باش دختر جان، پدرت در راه است... ✍نویسنده: 🌸به مناسبت سالروز 📅تاریخ تولد : ٧ اسفند ۱٣۶۵ 📅تاریخ شهادت : ٣ آبان ۱٣٩٣ 🕊محل شهادت : کربلا 🥀مزار شهید : بهشت زهرا @shahedaneosve شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مۍ‌دَهَداین‌دِل‌گواهی پیرِمـٰاسِیِدعَلۍ‌، پَرچَم‌اَزدَستِ‌ تو بَردَستـٰانِ‌مَھدۍ‌می رِسَد'' هی سر به سر غیرت ما نگذارید ❌⛔️ . 🇮🇷 🌸اللهم احفظ امامنا الخامنه ای🌸 ↙ قرار ما هرشب ساعت ۲۳ یک تصویر از @shahedaneosve شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🍁 ما در انتظاریم؛ انتظار رؤیت ... یا حجت ابن الحسن (عج) سربازانت لحظه شماری میکنند اربابم؛ بروی شیعه دلخسته بتاب...✨ @shahedaneosve شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
🍃🌹 تمام شبکه‌های دنیا مجازیست و من در این هیاهوی مجازی دلم را تنها به حقیقت شبکه‌های تو گره زده‌ام 🌹اَللهُم ارزُقنى شفاعۃ الحسينﷺ🌹 @shahedaneosve شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
🍃🍂زندگی یعنی همین لبخند تو ، عشق یعنی یک نفر مانند تو، مرحبا برعشق تفسیرش تویی، افرین براسمان ماهش تویی،🍂🍃 💐 @shahedaneosve شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
💌 بزودی فتنه‌هایۍ پیش روۍ خواهید داشت ڪه ڪل شهدا آرزوی حضور بجای شما را خواهند داشت! آن‌روز من نیستم، ولی شما پشت آقا را خالی نڪنید❤️ @shahedaneosve شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
•-•≈•¤💦🍃🌺🍃💦¤•≈•-• 🍃💠🌸💠🍃 @shahedaneosve شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
•---•≈•¤💦🍃🌺🍃💦¤•≈•---• 🍃💠🌸💠🌸💠🌸💠🍃 🍃💠🌸💠🌸💠🍃 🍃💠🌸💠🍃 💦 🌺💦 💦 سلام.به همسران شهدا تنم میلرزدازبیان زیباترین احساسهای همسرانه تان چقدردلبرانه باهمسرتان نجوامیکنین چقدربرابرشهادت نازنینترین کستان دلرباسخن میگویید عشق شمادقیقاهمچون عشق زهرای بتول است به مولاوهمسرش علی باخواندن پاکترین احساسات عشقانه دانستم که عشق به همسرادمی رابه عرش اعلامیبرد ومن قسم میخوردم که سلوکتان رالابه لای خلوتهایتان باهمسرانتان دیدم چقدرمقدس است همسرپاسداربودن وچقدرمقدس است همسرشهیدشدن ایمان دارم سخت است .بسیارسخت امامعامله ای که باخداکردین ورضایتی که ته دلتان ازتقدیرومشیت الهی دارید.. بالاترین امضای خداست وپاسخ تمام آزارهای فقدان همسررافقط خدامیدهدواهل بیت ازته دل غبطه میخورم به سعادتتان. ای همسران شهدا همه شمارادوست دارم (ارسال : کوثر صبری •---•≈•¤💦🍃🌺🍃💦¤•≈•---• 🍃💠🌸💠🍃 💦🌺💦 @shahedaneosve شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
طراحی شمایل کاری از : خانم سیده سمانه خلیلی •-•≈•¤💦🍃🌺🍃💦¤•≈•-• @shahedaneosve شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
•---•≈•¤💦🍃🌺🍃💦¤•≈•---• 🍃💠🌸💠🌸💠🌸💠🍃 🍃💠🌸💠🌸💠🍃 🍃💠🌸💠🍃 💦 🌺💦 💦 محرم سال گذشته محمدتقی سوریه بود..سفراولش بود که 56 روز طول کشید.. توی حسینیه محلمون هرشب یادی از محمدتقی میکردن وبرای سلامتیش صلوات میفرستادن.. وبرای سلامتی اون وهمه ی مدافعان حرم دعا میکردن مخصوصا شبی که منسوب به حضرت علی اکبر بود، جوونای شهاب‌الدین مسئولیت میزبانی شام دادن به عزاداران حسینی رو به عهده گرفتن..اون شب همش حرف محمدتقی بود. چقدر اون شب براش گریه کردیم یه شب ما سه تا خواهرا توحسینیه کنار هم نشسته بودیم، گوشیم زنگ خورد،شماره ی عجیبی بود پیش شمارش 1000بود، برنداشتم بعدگوشی حمیده زنگ خورد،یه شماره شبیه مال من ..اونم جواب نداد.. بعد هم گوشی محبوبه زنگ خورد.. هرسه تا شماره تقریباً شبیه هم بودن ،هیچکدوم برنداشتیم. وقتی خونه اومدم یهو به ذهنم اومد،نکنه از سوریه بوده باشه!!! به زنداش نرگس زنگ زدم و ماجرا رو گفتم.گفت: بله این شماره ها از سوریه هستن..کلی خودمو سرزنش کردم که حد نداشت.. داداشم دلش هوای خواهراشو کرده بود، اما ما گوشی رو نگرفته بودیم...وقتی باز به زنداش نرگس زنگ زد، زنداداش بهش گفت که خواهرات خیلی ناراحت شدن که گوشی رونگرفتن، ومدام خودشونو سرزنش میکنن، محمدتقی دوباره زنگ زد این بار گوشی روگرفتم و تا تونستم قربون صدقه ش رفتم..اون شبها تا اسم محمدتقی میومد اشکمون بی اختیار جاری میشد، به همه میگفتیم تورو خدا دعا کنین، صحیح وسالم برگرده و.. صحیح وسالم هم برگشت.اما شبهای محرم امسال...تا اسم محمدتقی میاد، باز اشک تو چشمامون حلقه میزنه چون خیلی دلمون براش تنگ شده...اما این بار دیگه..خیلی دوره..اون قدر دور که صداشم نمی شنویم..گرچه حضورش وحس می کنیم ..ولی..اینک دلم به یاد برادر گرفته است.. شاعر از او بخوان که دلم پر گرفته است آن شعر را که قیمتِ دیگر گرفته است این شعر ادامه داشت اگر گریه می گذاشت.. •---•≈•¤💦🍃🌺🍃💦¤•≈•---• 🍃💠🌸💠🍃 💦🌺💦 @shahedaneosve شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
•---•≈•¤💦🍃🌺🍃💦¤•≈•---• 🍃💠🌸💠🌸💠🌸💠🍃 🍃💠🌸💠🌸💠🍃 🍃💠🌸💠🍃 💦 🌺💦 💦 ولحظات آسمانی شدنش محمدتقی از پیش طاهر که برگشت حدود ده دقیقه به 2 بعداز ظهر بود..21فروردین صدای تانکهای دشمن ومیشنیدیم..اسلحه توو دستش بود وداشت دید میزد...یهو محمدتقی به نیروها هشدارداد که: خمپاره وهمه خیز برداشتیم و بخیر گذشت..ازجاش بلند شد ومی خواست تغییر مکان بده توی سنگر..منم اومدم برم سمتش که خاکهای لباسش وبتکونم..دیگه نفهمیدم چی شد... خمپاره ای خورد به نیم متری جایی که محمدتقی ایستاده بود.. و از شدت انفجار من پرت شدم به دیواره ی سنگر وچند ثانیه ای گیج بودم..گرمای خون پیشونی وبینی م به من فهموند که هنوز زنده م.. یهو یاد لحظه قبل انفجار افتادم که محمد داشت میومد سمت من..کل فضای سنگر پر از خاک بود و چیزی دیده نمیشد..فقط یه سیاهی، یه سایه روبروم میدیدم؛ باهمه ی وجودم میگفتم خدایا فقط تقی من نباشه..رفتم جلو و..دیدم محمدتقیه..وقتی میخوابید دهنش بازبود اونجا هم دیدم دهنش بازه..دوسه تا سرفه کوچیک و...چشم راستش کاملا پراز خون بود..دست کشیدم روی چشاش..پیشونیش سوراخ شده بود و..بهتره بیشتر ازوضعیت جسمش توو اون لحظات نگم وتشریح نکنم..پشت بیسیم فقط داد میزدم محمود-محمود-تقی..تقی..واز بچه ها خواستم سریع آمبولانس بفرستن..عزیزترین دوستم ومهربان برادرم جلوی چشمام پرپرشده بود..اتفاقی که همیشه ازش میترسیدم و وحشت داشتم..امیدوارم خدا هیچ بنده ای رو اینطوری آزمایش نکنه..گفتن این که اون لحظات برمن چه گذشت خیلی سخته وقابل وصف نیست..همه ی توانمون رو جمع کردیم تا از اونجا حرکتش بدیم و از مهلکه خارج کنیم ..سنگین شده بود.. جسم بی جانش رو که امیدوار بودیم زنده باشه بلندکردیم.. چندقدم میرفتم وزمین می خوردم..بالاخره ماشین امداد رسید ورسوندیمش پست امداد خلصه..فقط داد میزدم تورو خدا زودتر بهش برسین..شال سبز معروف محمدتقی رو از گردنش گرفتم..آمبولانسی اومد و خودمم دیگه داشتم ازهوش میرفتم..رسیدیم بیمارستان.. به من آرامبخش تزریق کردن و دیدم یکی از پرسنل بیمارستان داشت به همکارش می گفت:اون شهیدی که توی اون اتاقه..و دنیا روی سرم خراب شد..چی میشنیدم؟.. داد زدم گفتم شهید؟؟؟ودیگه هیچی نفهمیدم و..دیگه ندیدم محمدتقی جان رو..دیگه لبخندهاش و..چهره مظلوم ومهربونش و..شوخی هاش و..ندیدم..اون شهید شده بود وبه آرزوش رسیده بود ..بالاخره خواب شب گذشته ش رو هم نگفت..اسراری که بین خودش موند وخداش..رفت تا همیشه داغدار خاطرات خوبمون باشم..محمدتقی در تمام واژه های خوب دنیا واقعا سرآمد والگو بود..مثال زدنی بود.گردان صابرین غیورمردی رو ازدست داد که پر کردن جای خالیش واقعا سخته وشاید محاله.. یادش گرامی.. حرف های ما هنوز ناتمام.. تا نگاه می کنی وقت رفتن است.. (خاطرات سرگرد شهید محمدتقی سالخورده) •---•≈•¤💦🍃🌺🍃💦¤•≈•---• 🍃💠🌸💠🍃 💦🌺💦 @shahedaneosve شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم