eitaa logo
⸤ شاهِدان اُسوه‍ ⸣
304 دنبال‌کننده
27.4هزار عکس
3.7هزار ویدیو
30 فایل
• ما را بُکُش و مُثله کن و خوب بسوزان • لایق که‍ نبودیم در آن جنگ بمیریم...(: و اینجا می‌خوانیم از سرگذشت، از جان گذشتگان جبهه های حق!-♥️ محلِ ارتباط با ما ☜︎︎︎ @shahidgomnam70 ﴿صلوات بفرست مؤمن🌱﴾
مشاهده در ایتا
دانلود
●ما باید قدر نعمت ولایت فقیه را بدانیم. به شفاعت شهدا امیدوار نباشید. شهید با کسی قوم و خویشی ندارد، اگر راه شهدا که همان راه اسلام است را ادامه دادید از ما هستید و گرنه خیر. ●من از جانب خودم و دوستانم می گویم: از یکایک شما بازخواست می‌کنیم که با خون ما چه کردید، آیا در مقابل کفر، منکرات و فساد فاسدان ایستادید یا گذشتید و گفتید به ما چه؟ اگر بی تفاوت بودید منتظر غضب ما باشید. اگر اشکی دارید، بر مظلومیت خاندان اهل بیت (ع) و سالار شهیدان بریزید». 🌷 ●ولادت : ۱۳۴۹/۶/۵ قوچان ، خراسان‌رضوی ●شهادت : ۱۳۶۷/۱/۲۳ حلبچه @shahedaneosve شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
﷽ 🎬لحظه شهادت شهید مدافع حرم ابراهیم عشریه چه زیبا گلچین می‌کنی خوبــــان عــــالــم را...! و مـــن مبهوت هر شهیدم که چه زیبــــــــا می‌رود تا عــــــــرش اَعــــــــلی!🕊 به‌یاد سرهنگ‌دوم پاسدار ... •┈••✾•🌿🌺🌸🌺🌿•✾••┈• @shahedaneosve شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
۲۵ فروردین ۱۳٦۲ ستاره دیگری از دو کوهه در آسمـان جای گرفت تا روشنی‌بخشِ صراط زندگی ما زمینیان باشد ... ......🌹🕊 @shahedaneosve شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
‼️رضا چراغی آن شب پیش ما ماند و دو سه ساعتی خوابید. اذان صبح که بیدار شد، بعد از خواندن نماز، دیدم شلوار نظامی نویی که در ساک‌اش داشت، از آن درآورد و پوشید. با تعجب پرسیدم «آقا رضا هیچ‌وقت شلوار نو نمی‌پوشیدی، چی شده؟» ‼️با لب‌هایی خندان به من گفت «با اجازه شما می‌خواهم بروم خط مقدم» گفتم «احتیاجی نیست بری این جلو. همین جا بیشتر به شما نیاز داریم». ناراحت شد. به من گفت «حاجی جان می‌خوام برم جلو وضعیت فعلی خط رو بررسی کنم الان اونجا بچه‌های لشکر خیلی تحت فشار هستن». ‼️در همین اثنا از طریق بی‌سیم مرکز پیام خبر رسید که لشکر یک مکانیزه سپاه چهارم بعثی‌ها، پاتک سختی را روی خط دفاعی بچه‌های ما انجام داده‌. ‼️رضا رفت جلو چند ساعت بعد خبر دادند فرمانده لشکر 27 محمد رسول‌الله (ص) در خط مقدم دارد با خمپاره شصت، کماندوهای بعثی را می‌زند؛ همین خبر نشان می‌داد وضعیت آنجا برای بچه‌های ما تا چه حد وخیم شده. ‼️گوشی بی‌سیم را برداشتم و شروع کردم به صدا زدن برادر چراغی؛ مدام می‌گفتم «رضا، رضا همت... رضا رضا همت» ناگهان یک نفر از آن سر خط گفت «حاجی جان دیگر رضا را صدا نزنید، رضا رفته موقعیت کربلا»!‌ و من فهمیدم رضا شهید شده. ✍به روایت سردارشهیدمحمدابراهیم همت 📎فرماندهٔ لشگر۲۷محمدرسول‌الله (ص) 🌷 ●ولادت : ۱۳۳۶ ساوه ، مرکزی ●شهادت : ۱۳۶۲/۱/۲۵ فکه ، عملیات والفجر۱ @shahedaneosve شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
🌹🕊 🌹«محمد قنبریان در آرزوی شهادت و حضور در عرصه جانبازی بود تا ادامه دهنده راه برادران شهید خود باشد.وی به مجرد اینکه متوجه شد در سوریه زمینه مجاهدت،حراست و دفاع از حریم حضرت زینب(س)فراهم است،زمزمه رفتن سر داد تا بالاخره رضایت مادرشان را به دست آورد و بنده نیز قادر نبودم در برابر انتخاب ایشان در دفاع از حرم حضرت زینب(س)مخالفت کنم.می گفت نباید به دلیل داشتن همسر و فرزند یا داشتن پدر و مادر پیر و یا بهانه های دیگر، از رفتن باز ماند و معتقد بود که اگر مسایل دنیوی را بهانه کنیم،پس چه کسی باید از حرم حضرت زینب(س) دفاع کند؟» 💐«محمد قنبریان از جمله مردان آسمانی بود که درسفارش و وصیت به اطرافیان و ٢ فرزند خود در نگاهداری از ارزش های اسلامی و انقلابی،همیشه بر نماز اول📿وقت اصرار داشت و بر حرمت خون شهدا و پاسداشت از زحمات آنها تاکید میکرد.خصیصه بارز او دستگیری از نیازمندان بود و این امر را به فرزندان خود نیز سفارش می نمود. همچنین از دیگر ویژگی های مهم ایشان می‌توان به خواندن نماز صبح در مسجد محل اشاره کرد.» ✍به نقل از:همسر شهید 🌹 ...🕊🌹 @shahedaneosve شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
🌹🕊شهـادت . . . فصل اول بی مرگی است بر بال هـای ڪبوتر . . .🕊🌹 🥀🕊 🕊🥀 @shahedaneosve شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
🌹🕊خوش به حالِ شهدایی که رسیدند آخر ؛ با شهادت به سرانجامِ اباعبدالله ... 📜 فرازی از وصیت‌نامه : 🌷« از خدا خواستم ... که به گونه‌ای مرا قبول کند که جنـازه این حقیر باز نگردد و یا درصورت بازگشتن سالم نماند و از پیکر اباعبدالله الحسین (؏) پـاره پـاره‌تر باشد ! چرا که اگر سالم باشد ... جلو مادرمان حضرت زهرا (س) شرمنـده می شوم ... و پاسخی ندارم به ایشان بدهم » 🕊و چه زیبا ... خداوند خواسته او را برآورد گلوله گلویش را درید ... و با پیکری پاره پاره به دیدار اربابش شتافت ... 🥀🕊 🕊 •┈••✾•🌿🌺🌸🌺🌿•✾••┈• @shahedaneosve شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
🥀از ردِ پای " تـو " می گیرد نشـــان هـر ڪــہ دارد آرزویِ آســــمان ...🕊 🌹 🕊 •┈••✾•🌿🌺🌸🌺🌿•✾••┈• @shahedaneosve شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
‍ 🌹🕊🌹🕊🌹🕊🌹 🎙روایتی خواندنی از نحوه شهادت شهید مدافع حرم از زبان همرزم شهید ⏰ساعت ۱۲ دوم اردیبهشـت ماه که مصادف با شب شهادت امام موسی کاظم (ع)بود به منطقه شیحه(ریف حماء) رفتیم آنجا مقر فرماندهی بود که استراحت کردیم. ⏰ساعت ۳ بامدادبود که به سمت منطقه عملیاتی سوبین(ریف حماء)حرکت کردیم 🌙هوا نسبتاً داشت روشن می‌شـد که عملیات آغاز شد. 🌾بعد از اتمام کار از فرماندهی اجازه گرفتم که به اتفاق جمعی از بچه‌ها برای تفحص شهدایی که در عملیات قبـل نتوانتسیم به عقب منتقل کنیم به منطقه جنوب حلفایا برویم که او هم موافقت کرد. 🌴جمعی از دوستان از قبیل یک نفر از اطلاعات دو نفر از تخریب و شهید حامد بافنده و یک نفر دیگر از دوستان به سمت جنوب حلفایا حرکت کردیم.البته چون می‌خواستیم شـهید بیاوریم دستکش و برانکارد و پتو به همراه خود بردیم. ⏰حدود ساعت ۱۰ بود که به  جنوب حلفایا رسیدیم و وارد محدوده‌ای شدیم که شهید داده بودیم.بعد از بررسی ابتدایی متوجه پیکر مطهر یک شهید فاطمی شدیم.با توجه به احتمال تله بودن شهید توسط تکفیری‌ها ابتدا تخریب ‌چی‌ها بررسی کردند که محدوده شهید امن هست یا نه. 💐باز هم شروع کردیم به بررسی منطقه که ابتدا پیکری پیدا نشد،اما در راه برگشت کنار یک تانک سوخته متوجه پیکر دیگری از شهدا شدیم،بلافاصله بررسی‌های لازم انجام شـد و من کنار پیکر مطهر شهید نشستم. 🌷درهمین حین بچه‌های تخریب و شهید بافنده از من فاصله گرفتند و ابتدای یک جاده خاکی به سمت خودروی خودمان قدم می‌زدند. 🌹من همچنان کنار پیکر شهید نشسته بودم که ناگهان صدای انفجار همه جا را فرا گرفت.بلند شدم ابتدا دو تخریب‌چی را دیدم که ناله می‌کردند و به آن طرف‌تر توجه کردم دیدم شهید حامد بافنده وسط همان جاده خاکی رو به آسمون دراز کشیده و دستهایش باز بود و متاسفانه ترکش به شاهرگش اصابت کرده و خون‌ریزی شدیدی دارد.😭بلافاصله با دیدن محل خون‌ریزی،دستم را روی شاهرگش گذاشتم و دکتر رو صدا زدم.🚑مجروحین را تحویل آمبولانس دادیم و به سمت بیمارستان حرکت کرد. بیمارستان شلوغ بود. 🕊پشت در اتاق عمل منتظر بودم و شروع به قرائت زیارت عاشورا کردم. زیارت عاشورایم که تمام شد من فقط قدم می‌زدم.لحظاتی گذشت که رفیقمان از سالن بیرون آمد و شروع کرد به گریه کردن.من هاج و واج مانده بودم چی شد؟ شوک‌زده بودم،نکنه حامد شهید شده؟ رفیقمان را در بغلم گرفتم که آرامش کنم اما او شدید گریه می‌کرد و می‌گفت جواب دخترش را چی بدهم؟😭 🥀تاریخ شهادت:۱۳۹۶/۰۲/۳ روز شهادت امام موسی کاظم(ع) 🕊محل شهادت:حما(سوریه) 🌹 •┈••✾•🌿🌺🌸🌺🌿•✾••┈• @shahedaneosve شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
از وقتی ازدواج کرده بود، قناری و سُهره‌هایش را هی کم و کمتر می‌کرد. محدثه می‌گفت: «دلم می‌گیرد طفلی‌ها را توی قفس می‌بینم.» از آن‌همه پرندهِ قفسی که روزی جانش به جان‌شان بسته بود، یک سُهره مانده بود برایش که آن‌را هم همان روز بعدازظهر، قبل رفتنش برد با محدثه‌سادات رهایش کرد. شب، وقتی می‌خواست برود، با همه که آمده بودند برای بدرقه‌اش، تک به تک خداحافظی و دیده‌بوسی کرد و آخر از همه، خم شد و کف دست‌هایم را گذاشت روی صورتش و بوسیدشان. دست‌هایم را حلقه کردم دور گردنش و یک دل سیر بویش کردم. درِ گوشم گفت: «ننه! دعا کن شهید برگردم...» و زل زد توی چشم‌هایم و گفت: «اگر شهید شدم، رخت سیاه نپوش و نگذار کسی رخت سیاه بپوشد. توی مجلسم جای خرما و حلوا، شیرینی و شکلات خیرات کنید...» و تنگ در آغوشم کشید و لحظه‌ای بعد، از حلقه دست‌هایم بیرون خزید و رفت که رفت... ✍به روایت مادربزرگوارشهید 🌷 ●ولادت : ۱۳۶۷/۲/۲ تبریز ، آذربایجان‌شرقی ●شهادت : ۱۳۹۴/۲/۴ دلامه ، سوریه @shahedaneosve شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
شیرودی دو هفته قبل از پرواز ابدی، بهترین خاطره خود را چنین تعریف می‌کند: «اوایل جنگ بود، عراق در یکی از جبهه‌ها با ۳ لشکر کامل حمله کرد. ما با کم‌ترین وسایل و نفرات، این ۳ لشکر را همراه با ۸۰% وسایلشان از بین بردیم تا آن‌جا که باقی‌مانده اندک نفراتشان نیز مجبور به فرار شدند و این بهترین خاطره من است که در ۲۴ ساعت مقاومت مردانه، عراق را از آن فکری که سه روزه می‌خواست به تهران برسد آن‌چنان پشیمان کردیم که دیگر راهی برایش باقی نمانده بود.» او در مدت نبردش یکی از بالاترین ساعت پروازهای جنگ را در دنیا داشته و بارها از خطر گلوله‌های دشمن جان سالم به در برد. تصویر فوق از لحظه جاودانه شدن شیرودی توسط عربعلی هاشمی در تاریخ ۸ اردیبهشت ۱۳۶۰ گرفته شده و سایت هنر مقاومت آن را منتشر کرده است. @shahedaneosve شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
او رود جنون بود که دریا می‌شــد با بیرق آفتاب برپا می‌شــد پرواز اگر نبود، معلوم نبود این مرد چگونه در زمین جا می‌شــد ؏ ◻️تاریخ ولادت: ۱۳۳۹/۰۵/۰۵ ◻️محل ولادت: تهران ◻️تاریخ شهادت: ۱۳۶۱/۰۲/۱۰ ◻️عملیات : الی بیت المقدس ما ترس از شهادت نداریم و این تنها آرزوى ماست در این جبهه ها خداوند را مشاهده مى کنیم که چگونه ملتمسانه به کمک رزمندگان اسلام مى شتابد و آنها را نصرت مى دهد. این امت باید بداند از بزرگترین خطراتى که انقلاب را تهدید مى کند، آفت نفوذ خطوط انحرافى در خط اصلى انقلاب یعنى همانا خط امام است؛ پس خط امام را دنبال کنید و امام را تنها نگذارید که نمى گذارید. شما امت مسلمان ایران در تاریخ جهان نمونه هستید.  اگر توانستید ... جنازہ ام را بہ دست بیاورید آن را روی مین هــای دشمن بیندازید تا اقلا جنازہ ی من کمکی بہ حاڪمیت اسلام ڪردہ باشد ...🕊🍃 @shahedaneosve شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
محمدحسن در ۱۲ اردیبهشت ۱۳۴۱ در جوار آرامگاه ابوعلی سینا در یک خانواده مذهبی چشم به جهان گشود تا اینکه در سال ۱۳۴۵ خانواده از همدان به تهران کوچ کردند. او از کودکی تحت‌تأثیر آموزه‌های مذهبی پدر و برادرش، حضور چشمگیری در مساجد و فعالیت‌های مذهبی داشت. پدر و برادر او از مبارزان سال ۴۲ بودند که با شخصیت امام خمینی (ره) آشنا بودند و در پخش اعلامیه و نوارهای ایشان فعالیت می‌کردند. او هم قبل از انقلاب در اکثر راهپیمایی ها شرکت می نمود و در تسخیر لانه جاسوسی آمریکا تلاش فوق العاده ای داشت. محمدحسن پس از پیروزی انقلاب اسلامی در سال ۵۸ با دیدن آموزش‌های نظامی وارد این نهاد مقدس شد. حسن در آن دوران حفاظت از جان امام (ره)، کنترل و حفظ امنیت لانه جاسوسی و حفاظت از مجلس را بر عهده داشت و بعد از انتخاب شدن آیت‌الله خامنه‌ای به عنوان رئیس جمهوری یکی از محافظان ایشان بود. @shahedaneosve شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
هردوفرمانده گردان لشکر۱۰سیدالشهدا ولادت:۱۲اردیبهشت۱۳۴۱ شهادت:۱۳اردیبهشت۶۵ فکه،عملیات سیدالشهدا(ع) فرمانده گردان علۍاصغر شهیدحسین اسکندرلو🌷 فرمانده گردان المهدی شهیدمحمدحسن حسنیان🌷 🌹 🕊 @shahedaneosve شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
💟 🟢شهید مدافع‌حرم سید رضا طاهر ☔️همسر شهید نقل می‌کنند: هر وقت بحثمان میشد، واقعا صبوری از سیدرضا بود. گاهی که غُر می‌زدم، اجازه می‌داد من حرف‌هایم را بزنم بعد آرامم می‌کرد؛ بعضی وقتها از این همه صبوری‌اش اعصابم خورد می‌شد. او موقع عصبانیت سکوت می‌کرد. واقعا صبور بود. ☔️برخی فکر می‌کنند شهدایی که خانواده‌شان را می‌گذارند تا در راه خدا شهید شوند، خیلی علاقه‌ای به همسر و فرزند و والدین‌شان ندارند اما خدا شاهد است سیدرضا وقتی تماس می‌گرفت، می‌گفت: حالم خوب است، فقط زنگ میزنم صدایت را بشنوم تا آرام شوم. می‌گفت: گاهی ناخودآگاه می‌آمدم زنگ بزنم، بچه‌ها می‌پرسیدند رضا کجا میری؟ می‌گفتم: باید صدای مادر، خواهر یا همسرم را بشنوم تا آرام شوم و بتوانم کارم را پیش ببرم. 🌹...🕊 @shahedaneosve شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
🦋 ❤️شجاع، نترس و دائم الوضو بودند. مهمتر از همه فوق‌العاده شوخ‌طبع بودند. 💚توجه خاص ايشان به رزق حلال اشاره كنم؛همواره ميگفت كه اين رزق روی محمد‌امين تأثير ميگذارد و بسيار روی اين موضوع حساس بود. 💛احترام زیادی برای پدر و مادرشون قائل بودند طوریکه هر روز حتی در حد یک دیدار کوتاه بهشون سر میزدند. 🎙راوی:همسر شهید @shahedaneosve شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
🔺ابوالفضل با همسرش و دوتا بچه های کوچولوش تو حلب زندگی میکرد، وقتی به خانمش گفتن ابوالفضل شهید شده 🔺همسرش کمی ناراحت شد ولی بی تابی نکرد و مشغول جمع کردن وسایلش شد تا آماده شن و برگردن تهران ... 🔺همسرش میگفت : ابوالفضل دوشب قبل شهادت خواب حبیب (حاج قاسم) رو میبینه که با ماشین اومده دنبالش بهش گفته آماده شو بریم ... 🌷 @shahedaneosve شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
ارباً ارباً شده بود. چیزی شبیه به پیکر قطعه قطعه شده علی اکبر(ع). یک تکه از بدنش در روستای عظیمیه در غرب به یادگار ماند و تکه ای دیگر میهمان قطعه ۲۶ بهشت زهرا (س) شد. در عملیات شناسایی، گلوله تانک مامور بود تا او را به آرزوی دیرینه اش که همان تکه تکه شدن در راه اسلام بود برساند. شهید محسن حاجی بابا🌷 🕊 @shahedaneosve شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
درمــان ڪہ نمی یابیم زین دردِ فـراق تو چون شمع بسوزیم مـــا در حسرتِ دیدارت ........ 🖋 یا حضرت زینب (س) یا حضرت رقیه(س) اگر بارها درراه شما تکه‌تکه شوم یا جانباز شوم هرگز از دفاع شما دست بر نخواهم داشت و امید دارم که این روح پرگناه لیاقت شهادت را داشته باشد می‌دانم که عدم حضور من برای خانواده و دوستانم خیلی سخت است اما آرزوی بنده شهادت بوده و هست چراکه وعده‌ی خداست که می‌فرماید شهدا همیشه زنده‌اند. :۱۳۶۷/۰۲/۰۵ :۱۳۹۶/۲/۲۷ علیرضا قبادی ساکن کرج ازشهدای تخریب‌چی و پاسدار مدافع‌حرم بود که داوطلبانه از طریق سپاه پاسداران به عنوان تخریب‌چی عازم سوریه شد و ۲۷ اردیبهشت ۱۳۹۶در راه دفاع از حرم عقیله بنی هاشم حضرت زینب(س)توسط تروریست های تکفیری درحومه دمشق در سن ۲۹ سالگی بر اثر اصابت گلوله به فیض شهادت نائل شد. پیکر پاکش را در امام زاده محمد کرج به خاک سپردند. @shahedaneosve شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
ماه رمضان‌ ها امکان نداشت یک روز بیدار شوم و نبینم سحری را آماده کرده است. می‌گفت تو بخواب و استراحت کن، سحری بامن. امسال یک روزهایی وقت سحر حس می‌کنم که تکانم می‌دهد تا مبادا خواب بمانم. من بهترین زندگی را با شعبان تجربه کردم. هیچ کمبودی با بودن او نداشتم. اگر او را ببینم می‌گویم چرا من را گذاشتی و رفتی! کاش کنارم می‌ماندی و با هم شهید می‌شدیم.. آخرین دیدارمان در بود. وقتی چهره ‌اش را دیدم گفتم حاجی باعث سربلندی و افتخارمن شدی. دوست داشتم برای روزی که قدس فتح خواهد شد، بودی و می‌جنگیدی و آزادیش را می‌دیدی. این تمام حرف من بود بر سر پیکرش. شهید حاج راوی: .. @shahedaneosve شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
🥀 امیر مردی فداکار،پرتلاش و قدردان بود که همیشه من را همسری قانع، مهربان و حسابگری دقیق در زندگی می‌دانست. در تمام لحظات برای رسیدن به اهداف و ساخت زندگی عاشقانه خود تلاش میکردیم.در طی سه سال زندگی مشترک با شهید، هر شب دو رکعت نمازبه نیت سلامتی امام زمان(عج) و سپس همسرم می‌خواندم و وی را بیمه امام زمان(عج) کرده بودم. حتی گوسفندی خریدم و عقیقه کردم؛ اما سرنوشت ما تقدیر دیگری بود. امیر علاقه بسیاری به اهل بیت(ع) و به خصوص امام حسین(ع)داشت؛ به نحوی‌که در ایام محرم پس از پایان ساعت اداری مستقیم به مسجد رفته و در آشپزخانه کمک می‌کرد. با شروع مراسم عزاداری نیز به عنوان میاندار سینه‌زنان در مسجد حضور پیدا می‌کرد و برای مظلومیت آقا اشک می‌ریخت. 🌷بهترین خاطرات ما زیارت حرم حضرت عبدالعظیم حسنی(ع) و شرکت در مراسمات و تکیه‌های آقا اباعبدالله حسین(ع) بود. راوی: همسر شهید 🌹 🕊 @shahedaneosve شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
▫️به روایت «طاهره مطهری» شهید مدافع حرم « » : 🔷️10 سالی از ازدواجم با مهدی می‌گذرد، اگرچه این 10 سال بسیار کوتاه و زودگذر بود ولی در این مدت آرامش را به معنای واقعی حس کردیم. ثمره زندگی مان  هم امید و محمد شدند.. 🔷️شهید مهدی نه تنها یک همسر خوب بلکه یک رفیق و دوست خوب هم برای من بود. همیشه در تصمیم‌گیری‌ها با من مشورت می‌کرد. مهدی پشتیبان ولی فقیه و ارادت خاصی به ولی فقیه داشت و همیشه گوش به حرف حضرت آقا بود گفت : از وقتی این لباس سبز را تنم کردم یعنی سرباز امام زمانم باید برای در هر مکان و هر زمانی آماده باشیم. 🔻حرم خانم زینب، حرم رقیه سه ساله این ها مکان های مقدس ما مسلمانان است. یکبار اسیر شدند و ما اجازه اسارت دوباره نخواهیم داد. این جنگ برای ما امتحان است. 🔻 وقتی این ها نباشند نسل های آینده و بچه های ما چه چیزی را الگوی خودشان قرار بدهند @shahedaneosve شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
ویژگی بارز محمدمهدی شوخ طبعےو شیطنت‌هاےاوبود؛درتمام جمع‌ها شادی می‌آورد وهمه آن رادوست داشتند.تمام خاطرات مااز محمد به خنده وشادی است؛حتےبه گونه‌اےشده که وقتےبر سرمزار محمد میرویم شروع به گریه کرده امابایادآورےخاطرات مشترکمان و شیطنت‌هایش،گریه‌مان ناخودآگاه بند می‌آید وباشادےبه خانه بازمیگردیم.با این که دوستانش وهم‌محلی‌هامان شبیه به اونبودند امامحمد دراخلاق،رفتار و درس به هیچ عنوان ازآن‌ها تاثیر نمی گرفت ودردرس‌هایش بسیارموفق و نمره‌های خوبی راکسب میکرد. 🌷اوبسیارباهوش بود،پدرمن ترک و مادرم عرب است وهیچکدام ازمااین دو زبان رایاد نگرفتیم به ‌جزمحمد.اومتعلق به خانواده نبود،همه جاحضورداشت وبه همه کمک میکردهرموقع که به اونیاز داشتیم بدون هیچ هماهنگےواطلاع قبلی انگارکه نیرویےاورا به آنجابکشاند،سر میرسید ودرعوض تمام کمک‌هایش هیچ انتظارےازما نداشت.محمدارادت ویژه‌ای به امام رضا(ع)داشت وهرسال۶تا۷بار براے زیارت راهےمشهد میشد. ✍به نقل از:خواهرشهید 🌹 🕊 @shahedaneosve شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
🛑 🟢شهید مدافع‌حرم خلیل تختی نژاد 🎙راوے: مادر شهید ☘خلیل، بچه‌هیئتی و عضو فعال کانون فرهنگی هنری مسجد حضرت حمزه علیه‌السلام بود. در مسائل سیاسی بسیار فعال و نقش‌آفرین بود؛ به طور مثال شبی که فردای آن راهپیمایی بود، با دوستانش در کانون، پرچم‌های رژیم صهیونیستی و استکبار جهانی را درست می‌کرد و در مراسم، آنها را به آتش می‌کشید. او علاقه‌ی زیادی به فعالیت در هیئات عزاداری از خود نشان می‌داد و به هیئت مکتب‌الزهرا بندرعباس می‌رفت. ☘خلیل بسیار به نمازخواندن مقیّد بود و همیشه نمازش را اول وقت و در مسجد می‌خواند. چون بیشتر دوستانش در مسجد حمزه بودند، نیم‌ساعت قبل از اذان به سمت مسجد می‌رفت و در کنار مسجد با دوستانش گل‌کوچک بازی می‌کرد. عادت داشت برای سحر و نماز صبح همیشه بیدار می‌شد و ما را هم برای خواندنِ نماز بیدار می‌نمود.  @shahedaneosve شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
🍃🌺🍃🌺🍃 ☘شهید جواد تیموری متولد سال 1370 و از نیرو‌های پاسداران انقلاب اسلامی بود که مسئولیت از را به‌عهده داشت. ☘او سال 90 وارد شد. شهید تیموری اولین شهید مجلس است. برادرش «» سال 67 در عملیات به‌دست کوردلان به شهادت رسید و بعد از گذشت 29 سال از شهادت برادر بزرگش او نیز توسط عده‌ای دیگر از کوردل و های تکفیری در سن 26سالگی که سه سال از ازدواجش می‌گذشت و همزمان با سالروز مراسم با زبان در مجلس شورای اسلامی به شهادت رسید. ☘او از ناحیه چشم چپ و فک مورد اصابت گلوله تروریست‌ها قرار گرفت. 🌷 @shahedaneosve شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم