eitaa logo
شهیدان حاج اصغر پاشاپور و حاج محمد پورهنگ
244 دنبال‌کننده
4.7هزار عکس
1.3هزار ویدیو
5 فایل
حاج اصغر : ت ۱۳۵۸.۰۶.۳۱، ش ۱۳۹۸.۱۱.۱۳ - حلب رجعت پیکر حاج اصغر به تهران: ۱۳۹۸.۱۲.۰۴ حاج محمد (همسر خواهر حاج اصغر) : ت ۱۳۵۶.۰۶.۱۵، ش ۱۳۹۵.۰۶.۳۱، مسمومیت بر اثر زهر دشمنان 🕊ساکن قطعه ۴۰ بهشت زهرا (س) تهران ناشناس پیام بده👇🌹 ✉️daigo.ir/secret/6145971794
مشاهده در ایتا
دانلود
شبکه RT روسیه: اینبار خبر نحوه خروج پهپاد های ایرانی از آسمان ایران را نخواهید شنید بلکه خبر فرود موشک ها و پهپادهای ایرانی در تل آویو را خواهید شنید. ‌ پ‌ن: پس دیگه نیاز نیست با شلیک همراه بشیم، استراحت میکنیم صبح حاج آقای حاجی زاده خبرمون میکنه چه کرده🙃😉 آخ آخ نتانیاهو گور خودت رو دو دستی کندی...
سلام، برای مرحوم آقای سمیعی فاتحه و صلوات فرستاده شد.خدا ایشان و همه رفتگان را بیامرزد.🌹 ✉️ --------------------- علیکم سلام خداخیرتون بده و اموات عزیزتون رو بیامرزد🌺 ارتباط ناشناس با کانال🌹👇 daigo.ir/secret/6145971794 @shahid_hajasghar_pashapoor🌹🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فرستادم صلوات ها رو ولی با نحوه نگارش شما گمان نزدیک به یقین دارم همسر شهید پورهنگ رضوان الله هستید ✉️ -------------------- شبتون بخیر خیر بزرگوار نسبتی با این شهید معزز ندارم. خادم گمنام این دو شهید هستم🌺🍃 ارتباط ناشناس با کانال🌹👇 daigo.ir/secret/6145971794 @shahid_hajasghar_pashapoor🌹🕊
البته میشه گفت نسبتم هموطنی و هم دینی بودنه😉
💠 تشرف شیخ حر عاملی محضر آقاجان امام زمان و گرفتن شِفا من در زمان كودكى و سن ده سالگى به بیمارى سختى مبتلا شدم و چنان حالم منقلب و دگرگون شد كه بستگان و نزدیكان من جمع شده و گریه مى‌كردند و یقین پیدا كردند كه من در آن شب خواهم مرد و از این ‌رو آماده سوگوارى براى من گردیدند. در این اثناء در میان خواب و بیدارى، پیغمبر و دوازده امام «صلوات اللّه علیهم» را دیدم بر آنان سلام كرده با یك‌یك آن بزرگواران مصافحه نمودم و میان من و حضرت صادق علیه السّلام سخنى گذشت كه در خاطرم نماند. تنها به خاطر مانده كه آن حضرت در حق من دعا فرمود. پس به حضرت صاحب علیه السّلام سلام كردم و با آن جناب، مصافحه نمودم و گریستم و عرض كردم: اى مولاى من، مى‌ترسم در این بیمارى بمیرم در حالى‌كه مقصد خود را از علم و عمل به دست نیاورده‌ام. آن حضرت فرمود: نترس زیرا در این بیمارى از دنیا نخواهى رفت بلكه خداوند تبارك و تعالى تو را شفا مى‌دهد و عمرى طولانى خواهى داشت. آن گاه قدحى را كه در دست مباركشان بود به دست من دادند و من از آن آشامیدم و همان وقت، سلامتى خود را باز یافتم و بیمارى من به كلى مرتفع گردید و نشستم و نزدیكان من تعجّب مى‌كردند لیكن من جریان را براى آنان نگفتم تا بعد از چند روز كه این قضیّه را براى آنان نقل كردم. منبع: اثبات الهداة، ج ۵، باب معجزات @shahid_hajasghar_pashapoor🌹🕊
📬 سه بار شهید پورهنگ عزیز رو تو خواب دیدم که یکبارش همراه با آیت الله بهجت بود -------------------- خوش به سعادتتون اگر امکانش بود تعریف کنید.🌺 خوش به حال آقا محمد.... ارتباط ناشناس با کانال🌹👇 daigo.ir/secret/6145971794 @shahid_hajasghar_pashapoor🌹🕊
بســ🌺ــم رب الشـ🕊ـهدا و الصدیـ🍃ـقین
والله که تا غایت عرفان قدمی نیست تا معتکف گوشه ی دستار تو باشم ای شاه که بر نیزه نشستی نظری کن یک لحظه غبار کف دربار تو باشم ✍میترا سادات دهقانی 📸قاسم العمیدی @shahid_hajasghar_pashapoor🌹🕊
او ادامه بود. نسل بعد از فرمانده، که اگر می‌ماند و ریش‌هایش سپید می‌شد... قلب یک ملت به بودنش گرم بود و با رفتنش خون می‌شد... @shahid_hajasghar_pashapoor🕊🌹
دو فنجان مكث و یک لحظه سكوت به احترام نام قشنگت آنان كه ز ما دور ولی در دل و جانند بسیار گرامی تر از آنند كه بدانند گفتیم كه شاید ندانند بدانند...😉😉 عصرتون شاد 🍇🍎 @shahid_hajasghar_pashapoor🌹🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
شهیدان حاج اصغر پاشاپور و حاج محمد پورهنگ
📖 #بدون_تو_هرگز #هوای_دلپذیر #قسمت_پنجاه_و_نهم برعکس قبل، و برعکس بقیه دانشجوها، شیفت های من، از هم
📖 برای چند لحظه واقعا بریدم. - خدایا، بهم رحم کن. حالا جوابش رو چی بدم؟ توی این دو سال، دکتر دایسون جزء معدود افرادی بود که توی اون شرایط سخت ازم حمایت می کرد. از طرفی هم، ارشد من و رئیس تیم جراحی عمومی بیمارستان بود و پاسخم، می تونست من رو در بدترین شرایط قابل تصور قرار بده. - دکتر حسینی مطمئن باشید پیشنهاد من و پاسخ شم کوچک ترین ارتباطی به مسائل کاری نخواهد داشت. پیشنهادم صرفا به عنوان یک مَرده نه رئیس تیم جراحی. چند لحظه مکث کردم تا ذهنم کمی آروم تر بشه. - دکتر دایسون من برای شما به عنوان یه جراح حاذق و رئیس تیم جراحی احترام زیادی قائلم. علی الخصوص که بیان کردید این پیشنهاد، خارج از مسائل و روابط کاریه. اما این رو در نظر داشته باشید که من یه مسلمانم و روابطی که اینجا وجود داره بین ما تعریفی نداره. اینجا ممکنه دو نفر با هم دوست بشن و سال ها زیر یه سقف زندگی کنن، حتی بچه دار بشن و این رفتارها هم طبیعی باشه، ولی بین مردم من، نه. ما برای خانواده حرمت قائلیم و نسبت بهم احساس مسئولیت می کنیم با کمال احترامی که برای شما قائلم پاسخ من منفیه… ادامه دارد... --------------------------- ✍زندگی شهید به قلم سید طاها ایمانی (اسم مستعار - شهید مدافع حرم) @shahid_hajasghar_pashapoor🌹🕊
شهیدان حاج اصغر پاشاپور و حاج محمد پورهنگ
🍃🕯🍃🕯🍃🕯 #حرکت_کاروان_اسراء_از_کربلا_به_شام #قسمت_هفدهم ادامه سخنرانی #حضرت_زینب(س) در مجلس یزید ملع
🍃🕯🍃🕯🍃🕯 ادامه سخنرانی (س) در مجلس یزید ملعون به خدا سوگند پوست خود را شکافتی و گوشت خود را پاره کردی! تو با این بار که از ریختن خون ذریه رسول خدا (ص) و شکستن حرمت عترت و پاره تنش به گردن داری، بر او وارد می‌شوی، "و گمان مکن آنانکه در راه خدا کشته می‌شوند مرده‌اند، بلکه آنان زنده‌اند و نزد پروردگارشان روزی می‌خورند." (آل عمران/ ۱۶۹) همین برایت بس که خداوند حاکم است و محمد (ص) خصم تو و آن کسی که کار را برای تو ساخته و پرداخته کرد و تو را بر گردن مسلمین مسلط نمود، به زودی خواهد فهمید که پاداش ستمگران بد پاداش نیست و آگاه می‌شود که کدام یک از شما پست‌تر و لشکر کدام یک ضعیف‌تر است. اگر مصائب دنیا باعث شده که من با تو سخن بگویم باز هم تو را بی‌ارزش می‌دانم و کوبیدنت را لازم و نکوهشت را با ارزش می‌شمرم و از جاه و حشمت تو هراسی ندارم، ولی چشم گریان است و دل بریان. اگر امروز ما را به عنوان غنیمت گرفته‌ای، به زودی در آنجا که جز عمل خود را نیابی، ما به زیان تو خواهیم بود و خدا به بندگان خود ستم نمی‌کند. @shahid_hajasghar_pashapoor🌹🕊 🍃🕯🍃🕯🍃🕯
دوستان مثل اینکه اینترنتی هم میشه پاسپورت رو تمدید کرد. خودم اینکارو کردم از طریق سایت فراجا. البته انصافا گران تر شده بود😓 حالا خداکنه قسمت شه رفتن 😁
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💠 تشرّف آیت‌الله شیخ اسماعیل نمازی شاهرودی خدمت امام زمان(علیه السلام) دیـدار یار غائب دانی چه ذوق دارد ابری که در بیابان بر تشنه‌ای ببارد‌.... در سال ۱۳۳۶ هجری از تهران به همراه جمعی از برادران ایمانی به مکّه معظّمه مشرّف شدیم. امیرالحاج و سرپرست ما «صدر الاشراف» بود. در آن زمان چیزی حدود ۲۵۰ تومان تا ۳۰۰ تومان می‌گرفتند و با ماشین‌هایی قرار‌داد می‌بستند که ما را به مکّه رسانده و از آن جا به عراق بازگردانند. من برای چهاردهمین مرتبه بود که به بیت‌الله الحرام مشرّف می‌شدم و به عنوان روحانی کاروان خدمت می‌کردم. آن سال در راه بازگشت به عراق به خاطر مسائلی، عربستان قوانینی برای ماشین‌های حجّاج وضع کرده بود و آن این که ماشین‌های زائران خانه خدا باید در یک کاروان صدتایی و همراه هم حرکت کنند. هر کاروان یک سرپرست داشت و یک ماشین هم، لوازم یدکی و ملزومات دیگر را همراه کاروان حمل می‌کرد. ضمناً دو ماشین پلیس، یکی در جلو و دیگری در عقب کاروان وظیفه حفاظت از قافله را بر عهده داشت ماشین ما دو راننده به نام‌های محمود آقا و اصغرآقا داشت که هر دو بچّه تهران بودند. هنگامی که کاروان به راه افتاد اصغرآقا رانندگی می‌کرد. از قضا ماشینِ ما در آخر صف، پشت سر همه ماشین‌ها قرار گرفت و این موضوع اصغرآقا را خیلی ناراحت کرد و شروع کرد به غُرو لُند کردن و این که در حرکت از تهران ماشین آخری بودیم، در برگشتن هم آخری شدیم و باید تا آخر مسیر خاک بخوریم. من از صفِ ماشین‌ها خارج می‌شوم و می‌روم در جلوی ماشین‌های دیگر قرار می‌گیرم. در بیابان اصغرآقا در نظر داشت که از صف ماشین‌ها جدا شده، پس از پیمودن مسافتی دوباره به کاروان ملحق شود و در جلوی کاروان قرار گیرد اما او نادانسته ماشین را منحرف کرد و از کاروان جدا شد! ادامه دارد.‌‌... @shahid_hajasghar_pashapoor🌹🕊
بســ🌺ــم رب الشـ🕊ـهدا و الصدیـ🍃ـقین
شرح غلام تُرک تو، متن کتاب هاست یک موی او به قیمت صد جام و صد جم است... @shahid_hajasghar_pashapoor🌹🕊
♦️تصویری که بارها در میان کاربران عرب‌ دست‌به‌دست می‌شود @shahid_hajasghar_pashapoor🌹🕊
شهیدان حاج اصغر پاشاپور و حاج محمد پورهنگ
📖 #بدون_تو_هرگز #خانواده #قسمت_شصتم برای چند لحظه واقعا بریدم. - خدایا، بهم رحم کن. حالا جوابش رو چ
📖 روزهای اولی که درخواستش رو رد کرده بودم دلخوریش از من واضح بود. سعی می کرد رفتارش رو کنترل کنه و عادی به نظر برسه. مشخص بود تلاش می کنه باهام مواجه نشه. توی جلسات تیم جراحی هم، نگاهش از روی من می پرید و من رو خطاب قرار نمی داد اما همین باعث شد، احترام بیشتری براش قائل بشم. حقیقتا کار و زندگی شخصیش از هم جدا بود. سه، چهار ماه به همین منوال گذشت. توی سالن استراحت پزشکان نشسته بودم که از در اومد تو، بدون مقدمه و در حالی که اصلا انتظارش رو نداشتم یهو نشست کنارم. - پس شما چطور با هم آشنا می شید؟ اگر دو نفر با هم ارتباط نداشته باشن چطور می تونن همدیگه رو بشناسن و بفهمن به درد هم می خورن یا نه؟ همه زیرچشمی به ما نگاه می کردن، با دیدن رفتار ناگهانی دایسون شوک و تعجب توی صورت شون موج می زد. هنوز توی شوک بودم اما آرامشم رو حفظ کردم. - دکتر دایسون واقعا این ارتباطات به خاطر شناخت پیش از ازدواجه؟ اگر اینطوره چرا آمار خیانت اینجا، اینقدر بالاست؟ یا اینکه حتی بعد از بچه دار شدن، به زندگی شون به همین سبک ادامه میدن و وقتی یه مرد بعد از سال ها زندگی از اون زن خواستگاری می کنه اون زن از خوشحالی بالا و پایین می پره و میگن این حقیقتا عشقه؟ یعنی تا قبل از اون عشق نبوده؟ یا بوده اما حقیقی نبوده؟ خیلی عادی از جا بلند شدم و وسایلم رو جمع کردم. خیلی عمیق توی فکر فرو رفته بود. منم بی سر و صدا و خیلی آروم در حال فرار و ترک موقعیت بودم. در سالن رو باز کردم و رفتم بیرون. در حالی که با تمام وجود به خدا التماس می کردم که بحث همون جا تموم بشه توی اون فشار کاری که یهو از پشت سر، صدام کرد. ادامه دارد... --------------------------- ✍زندگی شهید به قلم سید طاها ایمانی (اسم مستعار - شهید مدافع حرم) @shahid_hajasghar_pashapoor🌹🕊
رفاقت‌های خاص حاجی به توابین شهر محدود نبوده و شمار کسانی که مشکلات و گرفتاری‌های‌شان آنها را به حاجی پیوند زده، کم نیستند. در مجلس ختم حاجی افرادی که هیچ‌کسی آنها را نمی‌شناخت، طوری گریه می‌کردند که انگار عزیزترین آدم زندگی‌شان را از دست داده‌اند. یکی می‌گفت: «خرج دوا و دکترم را داده.» یکی می‌گفت: «هر ماه همین که حقوق می‌گرفت، با دست پر سراغ ما می‌آمد.» منبع: رجانیوز📲 @shahid_hajasghar_pashapoor🌹🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
12.6M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
😊وارد زندان دوم که شدم خیلی شلوغ بود بالای ۱۰۰ نفر... خیلی ها اومدن دورم و تعجب از اینکه این کیه اومده منم گرخیدم نمی‌دونستم کجا برم کجا بشینم (جا نبود از بس شلوغ بود،فشرده کنار هم) تا اینکه مثل سریال فرار از زندان یک سیاه پوست قد بلند با رکابی سفید و شلوار لی آبی اومد نزدیکم و براش کوچه باز کردن (فهمیدم این الان لیدر بین زندانی هاست!) صورتش رو آورد نزدیک و یک لبخند ریز زد و ازم پرسید بچه کجایی؟ (تو دلم گفتم یا خدا الان یک فس کتک نزنن منو غریب گیر بیارن😅) منم گفتم: منو میگی؟...🙄 @seyyed_kazem_roohbakhsh @shahid_hajasghar_pashapoor🌹🕊
شهیدان حاج اصغر پاشاپور و حاج محمد پورهنگ
🍃🕯🍃🕯🍃🕯 #حرکت_کاروان_اسراء_از_کربلا_به_شام #قسمت_هجدهم ادامه سخنرانی #حضرت_زینب(س) در مجلس یزید ملع
🍃🕯🍃🕯🍃🕯 ادامه سخنرانی (س) در مجلس یزید ملعون به خدا شکایت می‌کنم و بر او تکیه دارم، پس هر حیله که داری به کار گیر و هرچه می‌توانی تـلاش کن و هر چه می‌خواهی کوشش کن! به خدا نمی‌توانی ما را از خاطره‌ها محو کنی و وحی ما را بمیرانی و به نهایت ما نمی‌رسی و ننگ این ستم را نمی‌توانی از خویش پاک کنی. رأی تو بسیار سست و ایام دولت اندک و آن روز که منادی فریاد می‌زند: "لعنت خدا بر ستمکاران باد"، جمعیت‌ات به پریشانی می‌گراید. سپاس خدا را که کار پیشینیان ما را با سعادت و مغفرت پایان برد و کار آخرمان را با شهادت و رحمت و از خدا می‌خواهم که ثوابشان را کامل کند و بیفزاید و خودش برای ما خلفی نیکو باشد که او مهربان و رحیم است و همو برای ما کافی و بهترین وکیل است. و بدین گونه سخنرانی حضرت زینب علیها السلام بیانگر خروج یزید از اسلام و بی‌اعتقادی او به دین و اثبات کفر و انجام کارهای زشت و ناپسند اوست. در حقیقت، واقعه با عظمت کربلا، کفرِ پنهان بنی‌امیه را ظاهر و چهره اصلی آنها را برای مردم روشن کرد. تبلیغات بنی‌امیه وانمود کرده بود که بر دشمنان اسلام و بر شورشیان پیروز شده‌اند و خاندان آنها را به اسارت درآورده‌اند، اما حضرت زینب علیها السلام و امام زین‌العابدین علیه السلام با سخنرانی‌هایشان «جشن» را به «عزا» تبدیل کردند و پیروزی را بر کام یزید تلخ نمودند. @shahid_hajasghar_pashapoor🌹🕊 🍃🕯🍃🕯🍃🕯
enc_17207115276532930191406.mp3
3.21M
بره بالاتر علم حسین‌....💔 دوست دارم چون تو حسینی عزیزدلم عزیزدلم.... @shahid_hajasghar_pashapoor🌹🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا