eitaa logo
شهیدان حاج اصغر پاشاپور و حاج محمد پورهنگ
272 دنبال‌کننده
3.6هزار عکس
840 ویدیو
4 فایل
حاج اصغر : ت ۱۳۵۸.۰۶.۳۱، ش ۱۳۹۸.۱۱.۱۳ - حلب رجعت پیکر حاج اصغر به تهران: ۱۳۹۸.۱۲.۰۴ حاج محمد (برادر خانم حاج اصغر) : ت ۱۳۵۶.۰۶.۱۵، ش ۱۳۹۵.۰۶.۳۱، مسمومیت بر اثر زهر دشمنان 🕊ساکن قطعه ۴۰ بهشت زهرا (س) تهران ناشناس پیام بده👇🌹 ✉️daigo.ir/secret/6145971794
مشاهده در ایتا
دانلود
فقط به زیبا کلام نگید این ورودی یه فروشگاه تو لندنه! @shahid_hajasghar_pashapoor🌹🕊
حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔹 قاچاق تریاک با حاج‌آقا خاطره خنده دار حاج‌آقا موسوی واعظ از چالش های روحانی کاروان بودن 🌙 @shahid_hajasghar_pashapoor🌹🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📖 در ميان روزهايي كه بررسي اعمال آنها انجام شد، يكي از روزها براي من خاطره ساز شد. چون در آن وضعيت، ما به باطن اعمال آگاه ميشديم. يعني ماهيت اتفاقات و علت برخي وقايع را مي فهميديم. چيزي كه امروزه به اسم شانس بيان مي شود، اصلا آنجا مورد تأييد نبود، بلكه تمام اتفاقات زندگي به واسطه برخي علتها رخ ميداد. روزي در دوران جواني با اعضاي سپاه به اردوي آموزشي رفتيم. كلاسهاي روزانه تمام شد و برنامه اردو به شب رسيد، نميدانيد كه چقدر بچه هاي هم دوره را اذيت كردم. بيشتر نيروها خسته بودند و داخل چادرها خوابيده بودند، من و يكي از رفقا ميرفتيم و با اذيت كردن، آنها را از خواب بيدار ميكرديم! براي همين يك چادر كوچك، به من و رفيقم دادند و ما را از بقيه جدا كردند. شب دوم اردو بود كه باز هم بقيه را اذيت كرديم و سريع برگشتيم چادر خودمان كه بخوابيم. البته بگذريم از اينكه هرچه ثواب و اعمال خير داشتم، به خاطر اين كارها از دست دادم! وقتي در اواخر شب به چادر خودمان برگشتيم، ديدم يك نفر سر جاي من خوابيده! من يك بالش مخصوص براي خودم آورده بودم و با دو عدد پتو، براي خودم يك رختخواب قشنگ درست كرده بودم. چادر ما چراغ نداشت و متوجه نشدم چه كسي جاي من خوابيده، فكر كردم يكي از بچه ها ميخواهد من را اذيت كند، لذا همينطور كه پوتين پايم بود، جلو آمدم و يك لگد به شخص خواب زدم! يكباره ديدم حاج آقا... كه امام جماعت اردوگاه بود از جا پريد و قلبش را گرفته و داد ميزد: كي بود؟ چي شد؟ وحشت كردم. سريع از چادر آمدم بيرون. بعدها فهميدم كه حاج آقا جاي خواب نداشته و بچه ها براي اينكه مرا اذيت كنند، به حاج آقا گفتند كه اين جاي حاضر و آماده براي شماست! ادامه دارد.... @shahid_hajasghar_pashapoor🌹🕊
🎉 عید صیام آمد و ماه صیام رفت لطف تمام آمد و فیض تمام رفت شد عید فطر و لطف خدا باز تازه شد گرد غم گناه ز جان عوام رفت... 🎉حلول ماه شوال و مبارک باد نماز و روزه هاتون قبول درگاه حق❤️ @shahid_hajasghar_pashapoor🌹🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 شب عید فطر جزء لیالی قدر است و روز عید فطر دعا اجابت می رسد حاج آقا مجتبی تهرانی: 🔹یكی از ایّامی كه در باب دعا داریم، شب و روز عید فطر است. حتّی داریم كه شب عید فطر جزء لیالی قدر است که در روایات آمده است و آدابی هم دارد. 🔹در مورد روز عید، امام علی(ع) در خطبۀ نماز عید فطر فرمودند: «أَلَا وَ إِنَّ هَذَا الْیوْمَ یوْمٌ جَعَلَهُ اللَّهُ لَكُمْ عِیداً»؛ آگاه باشید که امروز، روزی است كه خداوند برای شما عید قرار داد، «وَ جَعَلَكُمْ لَهُ أَهْلًا»؛ و شما را هم سزاوار دانست، «فَاذْكُرُوا اللَّهَ یذْكُرْكُمْ»؛ پس خدا را یاد كنید تا خدا شما را یاد كند، «وَ ادْعُوهُ یسْتَجِبْ لَكُمْ»؛ من این را خواستم بگویم كه یكی از زمان هایی كه دعا به اجابت می رسد و خصوصیت دارد، روز عید فطر است. امام علی(ع) در خطبۀ نماز عید می فرماید: «وَ ادْعُوهُ یسْتَجِبْ لَكُم». ان شاءالله فردا بنده را هم دعا می كنید! @shahid_hajasghar_pashapoor🌹🕊
بســ🌺ــم رب الشـ🕊ـهدا و الصدیـ🍃ـقین
🌱 مرغِ دلم به عشق شما پر کشیده است تا آسمانِ کرب و بلاتان پریده است من آمده ام برای شما نوکری کنم من را خدا برای همین آفریده است... @shahid_hajasghar_pashapoor🌹🕊
یک محله بود و یک حاج‌اصغر؛ هر کار فرهنگی که از دستش برمی‌آمد برای مردم محله ملک‌آباد شهرری انجام می‌داد. گاهی با بسیج کردن جوانان محله، مقدمات خواندن نماز و نماز ظهر را مهیا می‌کرد و در اقامه نماز، صد‌ها نفر حضور پیدا می‌کردند. @shahid_hajasghar_pashapoor🌹🕊
اگر گناه میکنی و نعمت‌ها به تو میرسد... @shahid_hajasghar_pashapoor🌹🕊
رساله عشق، باب فطریه....
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
توسل به حضرت ابوالفضل به زبان ترکی در برنامه محفل پ.ن: راستی الان داره بارون میاد...😔
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📖 اما لگد خيلي بدي زده بودم. بنده خدا يك دستش به قلبش بود و يك دستش به پشتش! حاج آقا آمد از چادر بيرون و باعصبانيت گفت: الهي پات بشكنه، مگه من چيكار كردم كه اينجوري لگد زدي؟ جلو رفتم و گفتم: حاج آقا غلط كردم. ببخشيد. من با كسي ديگه شما را اشتباه گرفتم. اصلا حواسم نبود كه پوتين پايم كردم و ممكن است ضربه شديد شود... خلاصه اون شب خيلي معذرت خواهي كردم. بعد به حاج آقا گفتم : شرمنده، شما برويد بخوابيد، من تو ماشين ميخوابم، فقط با اجازه بالش خودم رو برميدارم. چراغ برداشتم و رفتم توي چادر، همين كه بالش رو برداشتم، ديدم يك عقرب به بزرگي كف دست زير بالش من قرار دارد! حاج آقا هم داخل شد و هر طوري بود عقرب رو كشتيم. حاجي نگاهي به من كرد و گفت: جان مرا نجات دادي، اما بد لگدي زدي، هنوز درد دارم. من هم رفتم داخل ماشين خوابيدم. روز بعد اردو تمام شد و برگشتيم. روز بعد، من در حين تمرين در باشگاه ورزش هاي رزمي، پايم شكست. اما نكته جالب توجه اين بود كه ماجراي آن روز در نامه عمل من، كامل و با شرح جزئيات نوشته شده بود. ادامه دارد.... @shahid_hajasghar_pashapoor🌹🕊
السلام علیک یاعلی بن موسی الرضا
دقت کردید😊 چهارشنبه عید نوروز بود چهارشنبه عید فطر.... چهارشنبه ۸ رمضان روز زیارتی اقاجانمون امام رضا از عید تا عید.... با امام رضا 😉🙃 در گوشه‌ای زِ صحن تو قلبم نشسته است دل، طوقِ الفتی به ضریح تو بسته است چون دشت‌های تشنه در این آستان قدس در انتظار ابر عنایت نشسته است چون ذره بر ضریح خود ای روح آفتاب! ما را قبول کن که دل ما شکسته است فوج کبوتران تو آموخت عشق را پرواز نور در حرمت دسته دسته است دریاب روح خستۀ ما را که مثل اشک دیگر امید ما ز دو عالم گسسته است می‌آید از تراکم عالم به این دیار قلبی که از تزاحم اندوه خسته است... الحمدلله که ماها امام رضا داریم... حتما خیریتی داره که عید ما و روز زیارتی آقا بهم گره میخوره هر دفعه آقاجان امام رضا بحق جوادت، بحق جوادت بحق جوادت برای فرج آقا امام زمان دعاکنید.... حل همه مشکلات ما اصلا اومدن ایشون هست... برای حل شدن گره هامون شفای مریض هامون... حاجت روایی همگیمون سلامتی جانبازانمون و جانباز مدنظر آقاجان دعا کن... به قول مرحوم آغاسی آقاجون میخوام بیام به مشهدت به طواف کفترای گنبدت براشون یه کیسه گندم بیارم خبر از دردای مردم بیارم بهشون بگم برام دعا کنن اونقدر تا که تورو رضا کنن...
بســ🌺ــم رب الشـ🕊ـهدا و الصدیـ🍃ـقین
🌱 قلبی که در هوای تو گشته است بیقرار با پای دل رسیده به خلوت سرای یار جایی ندیده بهتر از این روی خود زمین جایی ندیده بهتر از این روز و روزگار ✍محمدرضا نادعلیان 📸حسام خباز @shahid_hajasghar_pashapoor🌹🕊
🕊 روایت شهادت روحانی فدائی حرم، قسمت بیست و هشتم 🍃بعد از ظهر لارا و یارا به همراه روان آمدند پیش مان. لارا گفت که دیروز از مدل حجاب ما خیلی خوشش آمده. یکی از روسری هایم را برایش آوردم تا امتحان کند. وقتی آن را سر کرد، ظاهرش زمین تا آسمان تفاوت کرد. معصوم تر به نظر می آمد. یارا هم با اینکه تمایلی به حجاب نداشت اما از دیدن این صحنه به وجد آمد و او هم آن را امتحان کرد. با اینکه تبلیغات دنیای کفر در آن منطقه بسیار قوی بود و از تمام نیروها و امکانات برای سرگرم شدن مردم به دنیا و امور مادی استفاده می شد، اما احساس می کردم عطش خاصی نسبت به دین و حقیقت معنوی آن وجود دارد. انگار فطرتشان بدنبال گمشده ای باشد و حالا نشانه ای از آن می بینند. 🍃وقتی محمدآقا را درباره اشتیاق لارا به حجاب در جریان گذاشتم و از او راهنمایی خواستم، بعد از اینکه مرا کلی تشویق کرد برایم گفت در مدتی که آنجا فعالیت می کرده متوجه این امر شده و سعی کرده بصورت غیر مستقیم، مسیر درست را به کسانی که به دنبالش هستند، نشان دهد. من که احساس تکلیف کرده بودم، دوست داشتم در این میان سهم کوچکی داشته باشم. برایم گفت که از دوستانه ترین راه وارد شوم و کم کم ارتباطم را با آن ها محکم کنم. من هم تصمیم گرفتم تا جایی که می توانم در اینباره کوتاهی نکنم. ادامه دارد.‌‌‌.. @shahid_hajasghar_pashapoor🌹🕊
عزیزان من حالا دست‌هایی بلند شده و زینب‌هایی غریب و تنها مانده‌اند و حسینی در میدان نیست. امیدوارم کسانی باشیم که راه او را ادامه دهیم و از زینب‌های زمانه و حرم او دفاع کنیم... فرازی از وصیت نامه @shahid_hajasghar_pashapoor🌹🕊