eitaa logo
شهیدان حاج اصغر پاشاپور و حاج محمد پورهنگ
274 دنبال‌کننده
3.5هزار عکس
787 ویدیو
3 فایل
حاج اصغر : ت ۱۳۵۸.۰۶.۳۱، ش ۱۳۹۸.۱۱.۱۳ - حلب رجعت پیکر حاج اصغر به تهران: ۱۳۹۸.۱۲.۰۴ حاج محمد (برادر خانم حاج اصغر) : ت ۱۳۵۶.۰۶.۱۵، ش ۱۳۹۵.۰۶.۳۱، مسمومیت بر اثر زهر دشمنان 🕊ساکن قطعه ۴۰ بهشت زهرا (س) تهران ناشناس پیام بده👇🌹 ✉️daigo.ir/secret/6145971794
مشاهده در ایتا
دانلود
💠 | دستم را به نرده گرفتم و پیش از هر حرفی، به دو طرف کوچه نگاه کردم که میترسیدم از راه برسد و حیرت زده پرسیدم: "مگه تو پالایشگاه نبودی؟!" که خندید و همانطور که چشم از نگاهم برنمیداشت، داد: "نه عزیزم! از همون اول که بهت زدم، تو راه بندر بودم. الانم که دیگه خدمت شما هستم!" سپس صدایش به رنگ نشست و آهسته زمزمه کرد: "الهه جان! به خدا دلم خیلی برات شده بود! اگه نمی اومدم، دیگه امشب خوابم نمیبُرد!" و این فرصت دیدار و البته غریبانه چقدر شیرین بود که من هم نمی آمد لحظه ای نگاهم را از چشمان کشیده و زیبایش بردارم که با که در انتهای کلامش پیدا بود، تمنا کرد: "الهه جان! میشه یه لحظه بیای دمِ در؟" نمیدانستم چه بگویم که من درِ خانه خودم را هم نداشتم چه برسد به کلید درِ حیاط و او اصرار کرد: "من حواسم هست بابا نیاد. وقتی بیاد، ماشینش از سرِ کوچه پیداس." جگرم گرفته بود که یک سال پیش مجید خانه ما بود و هر بار که برای کاری به در خانه ما می آمد، اگر سفره پهن بود مادر اجازه نمیداد از درِ خانه برگردد و به هر ، این جوان غریبه را سفره مهربانش میکرد و امسال مجید شوهر من بود و باید از پشت در برای دیدن ، التماس میکرد که اشک حسرتم را با سرانگشتم پاک کردم و با صدایی پاسخ دادم: "مجید! من میترسم، اگه بابا ببینه خیلی عصبانی میشه!" و بهانه ای جز این نداشتم که اگر میفهمید درهای خودش به روی همسرش قفل شده، دیگر کوتاه نمی آمد. نفس کشید و مثل همیشه دلش نیامد به کاری وادارم کند که دوست ندارم و در عوض با لحنی لبریز پاسخ شرمندگی ام را داد: "باشه الهه جان! هر طور راحتی! همین یه نظر هم که دیدمت، !" و از همان فاصله دور، شکوه مهربانش را دیدم و صدای مهربانترش را شنیدم: "برو بخواب الهه جان! برو خوب استراحت کن!" و شاید همچون من، نمیتوانست از این ملاقات دل بکند که آهی کشید و باز زمزمه کرد: "تا فردا هم که اینجا وایسم، از دیدنت سیر نمیشم الهه جان! برو عزیزم، برو آروم بخواب!" ✍️نویسنده: @shahid_hajasghar_pashapoor 🌹🕊