❤️🍃
السلام ای همه ی دار و ندار دل من
باز شد صبحِ من و عشق تو ارباب شروع
#به_تو_از_دور_سلام✋
#السَلامُعَلَيَڪيااباعَبدالله
#صبحتون_حسینی
@shahid_hajasghar_pashapoor 🕊🌹
🦋🌱
💞رابطه پدر و فرزندی با #حاج_قاسم
شهید پاشاپور از همرزمان و از افراد مورد اطمینان حاج قاسم سلیمانی بود. رابطه میان این سرباز و فرمانده یک رابطه عاطفی و دلی بود. میتوان گفت رابطه بین این دو رابطه پدر و فرزندی بود.
✨این دو یک روح در دو بدن بودند. حاج اصغر فرمانده محوری بود و حاج قاسم حساب ویژهای روی او باز کرده بود...
👌اصغرآقا رسم رفاقت به جا آورد و مانند یار دیرینش بیسر به سوی معبودش پر کشید و آسمانی شد.
😔پس از شهادت قاسم سلیمانی، اصغر به طور کلی حال و هوایش عوض شد و بارها گریه بسیار نمود و بعد از آن هم دیگر کسی خنده روی لبهایش ندید. او دوست و یار صمیمی حاج قاسم بود و بعد از شهادت او دیگر میلی به ماندن نداشت.
#شهید_حاج_اصغر_پاشاپور به روایت دوست و همرزم شهید| پیج رسمی
فرمانده پایگاه کوثر (مسجد حضرتولیعصر عج)
@shahid_hajasghar_pashapoor 🌹🕊
💠 #جان_شیعه_اهل_سنت| #فصل_اول
#قسمت_چهل_و_هشتم
همچنانکه با نوک پایم #ماسه_های لطیف ساحل را به بازی گرفته بودم، گوشم به حرفهای عبدالله بود که مثل طعم تلخ و گَسی در مذاق جانم نقش میبست که سکوتِ غمگینم، دلش را به درد آورد و گفت:
"الهه جان! من اینا رو نگفتم که دل تو رو از مجید سرد کنم! گفتم که بدونی داری چه مسیر سختی رو شروع میکنی! من #اطمینان دارم که اگه بتونی با این مسائل کنار بیای، دیگه هیچ مشکلی بین شما وجود نداره و کنار هم #خوشبخت میشید! این حرفا رو به تو میزنم، چون خیالم از مجید راحته! چون اون روز وقتی به بابا قول داد که هیچ وقت بخاطر اختلافات مذهبی تو رو ناراحت نکنه، حرفش رو باور کردم. چون معلوم بود که نه #شعار میده، نه میخواد ما رو گول بزنه! ولی میخوام تو هم حداقل به خودت قول بدی که هیچ وقت اجازه ندی تفاوت های مذهبی، اختلاف زندگی تون بشه!"
نگاهم را از زمین ماسه ای #ساحل برداشتم و به چشمان نگران و مهربانش دوختم: "عبدالله! اما حرف دل من یه چیز دیگه اس!" از #جواب غیر منتظره ام جا خورد و من در مقابل نگاه کنجکاوش با صدایی که از عمق اعتقادم بر می آمد، ادامه دادم :
"عبدالله! من همون شبی که اجازه دادم تا بیاد #خواستگاری، به خودم قول دادم که اجازه ندم این تفاوت #مذهبی باعث ذره ای دلخوری تو زندگی مون بشه. چون میدونم اگه این اتفاق بیفته، قبل از خودم یا اون، خدا و پیغمبر (ص) رو ناراحت کردم. چون خوب میدونم هر چیزی که مایه اختلاف دو تا مسلمون بشه، وسوسه #شیطونه و در عوض اون چیزی که دل خدا و پیغمبر (ص) رو شاد میکنه، اتحاد بین مسلمون هاس! اما من از خدا خواستم کمک کنه تا اونم به سمت مذهب اهل #تسنن هدایت بشه!"
سپس در برابر چشمان حیرت زده اش، نگاهم را به افق شناور روی دریا دوختم و مثل اینکه آینده را در آیینه آب ببینم، با لحنی #لبریز ایمان و یقین پیش بینی کردم: 'عبدالله! من مطمئنم که این اتفاق می افته! میدونم که خدا به هردومون کمک میکنه تا بتونیم راه #سعادت رو طی کنیم!"
با صدایی که حالا بیشتر رنگ شک و تردید گرفته بود تا #نصیحت و خیرخواهی، پرسید: "الهه! تو میخوای چی کار کنی؟" لبخندی زدم و با آرامشی که در قلبم موج میزد، پاسخ دادم : "من فقط دعا میکنم! دعا میکنم تا دلش به سمت #سنت_پیامبر (ص) هدایت شه و مذهب اهل سنت رو قبول کنه! دعا میکنم که به خدا نزدیکتر شه! میدونم که الان هم یه مسلمون معتقده، ولی دعا میکنم که بهتر از این شه!" و پاسخم برایش اگرچه #غافلگیرکننده، اما آنقدر پُر صلابت بود که دیگر هیچ نگفت...
#ادامه_دارد
✍️نویسنده: #فاطمه_ولی_نژاد
@shahid_hajasghar_pashapoor 🌹🕊
🌱
داود به همراه بقيه نيروها به مقر اسرائيلی ها ميرفت و عکس و پرچم کشور ايران را روی تانکها و تجهيزات دشمن می چسباند و به مقرخودی برمیگشت.
روز بعد وقتی با دوربين به پادگان اسرائيلی ها نگاه میکردند وحشت اسرائيلیها از اوضاع به هم ريختهشان مشهود بود و شجاعت داود مثال زدنی!
🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿
🌷داوود حیدری، برای عملیات فتح المبین خود را به جبهه ساند و به عنوان فرمانده دسته، در این عملیات شرکت کرد و رشادت و توانمندی شایستهای از خود نشان داد. او در عملیات بیتالمقدس به عنوان فرمانده گروهان وارد عمل شد و با فداکاری و ایثار، سهمی را در آزادسازی خرمشهر به خود اختصاص داد.
✔️پس از پایان عملیات، در خرداد ۱۳۶۱ برای کمک به مردم مظلوم لبنان عازم آنجا گشت و مدت چهار ماه در آنجا به عنوان مسئول روابط عمومی، به خدمت مشغول بود.
داود در عملیات کربلای ۸ به عنوان فرمانده تیپ به هدایت رزمندگان مشغول شد.
#شهید_داوود_حیدری، پس از مدتها مجاهدت و تحمل رنجهای فراوان، در عملیات کربلای ۸ بر اثر اصابت خمپاره، عاشقانه و پرشور به شهادت رسید، او همچون مولایش حسین (ع) سرش از تن جدا شد. مانند علمدار کربلا دستش قطع شد و چونان #حضرت_زهرا (ع) با پهلوی شکسته به عروج عاشقانه شتافت...
@shahid_hajasghar_pashapoor 🌹🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
رقص و جولان؛
بر سر میدان کنند
رقص اندر خون خود مردان کنند
فیلمی دیده نشده از #سردار_دلها
#شهید_حاج_قاسم_سلیمانی
به همراه رزمندگان پس از نبرد و پیروزی
بر داعشیان در #آمرلی عراق
🎞Story
@shahid_hajasghar_pashapoor 🌹🕊
💞🌱💞🌱💞
🌱💍
💞
#زندگی_کوتاه_اما_شیرینِ_ته_تغاری (۲۸)
🔹دلم میخواست با فاطمه حرف بزنم؛ این اولین بار نبود اما از هر بار جدی تر بود. گوشی تلفن را برداشتم و شماره را گرفتم. فاطمه #همکلاسی دانشگاهم بود که شده بود صمیمی ترین رفیق و به قول خودش مثل #خواهر نداشته اش بودم.
💞من از زندگی با طلبه ها زیاد نمی دانستم. راستش #زندگی با یک طلبه برایم غریب بود، شاید هم ترسناک. اصلا فکر نمی کردم که یک روز بخواهم با یک روحانی #ازدواج کنم.
🌷فاطمه چند سالی بود که با یک طلبه ازدواج کرده بود. می دانستم آدم ها با هم #فرق دارند. شرایط او و آقا محمدجواد با من و محمد زمین تا آسمان فرق داشت، اما تعریف هایی که او کرده بود زندگی با یک طلبه آنقدرها هم #عجیب و غریب به نظر نمی آمد...
ادامه دارد...
🦋روایت همسر #شهید_حاج_محمد_پورهنگ
📖برشی از کتاب بی تو پریشانم
@shahid_hajasghar_pashapoor 🌹🕊
💞🌱💍💞🌱💍💞🌱💍💞🌱
التماس دعا دارم ✨🕊
اَللهُمَ لَیِّن قَلبی لِوَلیِّ اَمْرک🦋
شبتون مهدوی🍎☕️🍬🍬
❤️🍃
کربلا دریایِ غفران است و دورافتاده ام
روزگارم را فقط از تُنگ و از ماهی بپرس
حالِ یک جامانده را جامانده میفهمد فقط
خواستی این را اگر از یارِ دلخواهی بپرس
#به_تو_از_دور_سلام✋
#السَلامُعَلَيَڪيااباعَبدالله
#روزتون_حسینی
@shahid_hajasghar_pashapoor 🕊🌹