TMP_T5ovQ3be9f4f253435f7e069301ee39f50e2d42541067.apk
44.51M
👆👆
✅نرم افزار بازی شهدایی
👌کاملا #ایرانی
❤️ به یاد و #خاطره شهدای غـــواص هشت سال #دفاع_مقدس .
💓ویژه #نوجوانان و #جوانان
💐 بسیار #زیبا و #جذاب
🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀
✅آداب #زیارت
حسین بن ثویر گوید:
🌷من و یونس بن طبیان نزد #امام_صادق علیه السلام بودیم انسش از ما بیشتر بود به حضرت عرضه داشت من بسیار #امام_حسین علیه السلام را یاد می کنم پس چه ذکری بگویم حضرت فرمودند:
❤️ بگو "صلی الله علیک یا اباعبدالله" و این ذکر را سه مرتبه بگو چرا که #سلام از نزدیک و دور به ایشان میرسد.
🔰وسائل الشیعه | ج 14 | ص 493
🌹الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم🌹
#نرم_افزار #سرگرمی #همراه_با_شهدا #بازی #کودک_و_نوجوان #حزب_الله #حدیث #همراه_با_اهلبیت #اربعین
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
💥روایتگری شهدا
✅ @shahidabad313
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
#پسرک_فلافل_فروش
#داستان_زندگی_شهید_مدافع_حرم
#شهید_هادی_ذوالفقاری
#انتشارات_شهید_ابراهیم_هادی
#قسمت_دوازدهم
💚ثابت قدم❤️
✨ #امر_به_معروف(۱) 🍃
🌷#هادي پسري بود كه تك و تنها راه خودش را ادامه داد. او #مسير_دين را از آنچه بر روي منبرها مي شنيد#انتخاب ميكرد و در اين راه#ثابت_قدم بود.
⚘@pmsh313
📍مدتي از حضور او در#بسيج نگذشته بود كه گفت: بايد يكي از مسائل مهم #دين را در محل خودمان عملي كنيم.
📍ميگفت: روايت از☀️#حضرت_علي(علیه السلام) داريم كه همه#اعمال_نيک و حتی#جهاد در راه خدا در #مقايسه با #امر به معروف و #نهی از منکر، مثل #قطره در مقابل درياست.
📍براي همين در برخي موارد خودش به تنهايي وارد عمل ميشد.
يك سي دي فروشي اطراف🕌#مسجد باز شده بود. بچه هاي #نوجوان كه به🕌#مسجد رفت و آمد داشتند از اين #مغازه خريد ميكردند.
🍂اين#فروشنده سي دي هاي #بازي و #فيلم كپي شده را به قيمت ارزان به بچه ها مي فروخت.
🍂مشتري هاي زيادي براي خودش جمع كرد. تا اينكه يك روز خبر رسيد كه اين #فروشنده فيلم هاي خارجي سانسورنشده هم پخش ميكند!
🍂چند نفر از بچه ها خبر را به🌷#هادي رساندند. او هم به سراغ فروشنده ي اين #مغازه رفت.
خيلي #مؤدب #سلام كرد و از او پرسيد: بعضي از بچه ها ميگويند شما سي دي هاي#غير_مجاز پخش ميكنيد، درسته!؟
⚘@pmsh313
🍂#فروشنده تكذيب كرد و اين بحث ادامه پيدا نكرد.
بار ديگر بچه هاي #نوجوان خبر آوردند كه نه تنها سي دي هاي #فيلم، بلكه سي دي هاي مستهجن نيز از مغازه ي او پخش ميشود.
#🌷هادي #تحقيق كرد و #مطمئن شد. لذا بار ديگر به سراغ #فروشنده رفت. با او #صحبت كرد و #شرايط #امر به #معروف را انجام داد.
🌷@shahidabad313
🌴بعد هم به او #تذكر داد كه اگر به اين روند ادامه دهد با او با #حكم ضابطان قضايي برخورد خواهد شد،اما اين #فروشنده به روند #اشتباه خودش ادامه داد.🌷#هادي نيز در كمين فرصتي بود تا با او برخورد كند.
⚘@pmsh313
🌱يك روز جواني وارد #مغازه شد.🌷#هادي خبر داشت كه يك كيسه پر از سيدي هاي مستهجن براي اين شخص آورده اند،لذا با هماهنگي بچه هاي#بسيج وارد #مغازه شد. درست زماني كه بار سي دي ها رسيد به سراغ اين شخص رفت. بعد#فروشنده را با همان كيسه به🕌#مسجد آورد!
💢در جلوي چشمان خودش همه سي دي ها را شكست،وقتي آخرين سي دي خُرد شد، رو كرد به آن#فروشنده و گفت: اگر يك بار ديگر تكرار شد با تو #برخورد_قانوني ميكنيم.
💥همين برخورد🌷#هادي كافي بود تا آن شخص مغازه اش را جمع كند و از اين محل برود.
💥روایتگری شهدا
✅ @shahidabad313
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
#خاطره_از_شهدا
✍پدرش می گوید: در طول مدتی که در محله خودمان زندگی می کردیم، علی آقا برای همه شناخته شده بود؛ خصوصا به لحاظ ادب و تواضعی که نسبت به من و مادرش داشت. از سر کار که به منزل می آمدم، معمولا علی توی کوچه با هم سن و سالهایش، مشغول #بازی بودند. تا چشمش به من می افتاد، بازی را رها می کرد و می دوید به طرف من. خیلی #مودب #سلام می داد و می رفت بطرف منزل تا آمدن من را اطلاع بدهد. این کار علی، معمولا هر روز با آمدن من تکرار می شد؛ فرقی نمی کرد کجای #بازی باشد. بچه های هم سن و سالش حسابی تحت تاثیر این حرکت علی قرار گرفته بودند.
#نوجوانی_شهید علی شریفی
📚منبع : کتاب دوران طلایی به نقل از قربانگاه عشق
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
💥روایتگری شهدا
✅ @shahidabad313
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
#سلام_بر_ابراهیم
#داستان_زندگی_شهید_پهلوان_بی_مزار
#شهید_ابراهیم_هادی
#انتشارات_شهید_ابراهیم_هادی
#قسمت_دهم
💚ورزش بدون شرط بندی❤️
شرط بندي(۱)ص۲۸
✔مهدي فريدوند، سعيد صالح تاش
🍁@shahidabad313
💚وقتی ابراهيم خيلي ضعيف بازي كرد تا حریفش برنده شود❤️
💚#ورزش بکن اما شرط بندي نکن❤️
💚به خاطر شــرط بندي خيلي#عصباني شد و دعوا کرد❤️
🍁@pmsh313
🔺️تقريبًا سال ۱۳۵۴ بود.صبح يک روز جمعه مشغول #بازي بوديم. سه نفر غريبه جلو آمدند و گفتند: ما از بچه هاي غرب تهرانيم،🌷#ابراهيم کيه!؟بعد گفتند: بيا بازي سر ۲۰۰ تومان.
🔺️دقايقي بعد#بازي شروع شد.🌷#ابراهيم تک و آنها سه نفر بودند، ولي به ابراهيم باختند. همان روز به يكي از محله هاي جنوب شــهر رفتيم. ســر ۷۰۰ تومان شــرط بستيم. بازي خوبي بود و خيلي سريع برديم.
🔺️موقع پرداخت پول،🌷#ابراهيم فهميد آنها مشغول#قرض گرفتن هستند تا پول ما را جور كنند.
يك دفعه ابراهيم گفت :آقا يكي بياد تكي با من بازي كنه. اگه برنده شــد ما پول نميگيريم.
🔺️يكي از آنها جلو آمد و شــروع به#بازي كرد. ابراهيم خيلي ضعيف بازي كرد. آنقدر ضعيف كه حريفش برنده شد!همه آنها خوشحال از آنجا رفتند. من هم كه خيلي عصباني بودم به ابراهيم گفتم:آقا ابــرام، چرا اينجوري بازي كردي؟!
🔺️باتعجــب نگاهم كرد و گفت: مي خواستم#ضايع نشن! همه اينها روي هم صد تومن تو جيبشون نبود!
🍁@pmsh313
🔺️هفتــه بعد دوباره همان بچه هاي غرب تهران با دو نفر ديگر از دوستانشــان آمدند. آنها پنج نفره با ابراهيم سر ۵۰۰ تومان بازي کردند.ابراهيم پاچه هاي شلوارش را باال زد و با پاي برهنه بازي ميکرد. آنچنان به توپ ضربه ميزد که هيچکس نميتوانست آن را جمع کند!آن روز هم ابراهيم با اختلاف زياد برنده شد.
🍁@shahidabad313
🔺️شــب با ابراهيم رفته بوديم🕌#مسجد. بعد از نماز، حاج آقا احکام مي گفت. تا اينكه از شرط بندي و#پول_حرام صحبت کرد و گفت: پيامبر(ص)مي فرمايد:
«هر کس پولي را از راه نامشروع به دست آورد، در راه#باطل و حوادث سخت از دست مي دهد»(مواعظ العدديه ص۲۵)و نيز فرموده اند: «کسي که لقمه اي از#حرام بخورد#نماز چهل شب و دعاي چهل روز او پذيرفته نميشود»(الحکم الظاهره ج۱ ص۳۱۷)
🔺️ابراهيــم با تعجب به صحبتها گــوش مي كرد.بعد با هم رفتيم پيش حاج آقا وگفت: من امروز ســر واليبال ۵۰۰ تومان تو شــرط بندي برنده شدم. بعد هم ماجــرا را تعريف کرد و گفت: البته اين پول را به يك خانواده#مســتحق بخشيدم!
🔺️حاج آقا هم گفت: از اين به بعد مواظب باش ،#ورزش بکن اما شرط بندي نکن.هفته بعد دوبــاره همان افراد آمدند. اين دفعه با چند يار قويتر، بعدگفتند: اين دفعه بازي سر هزارتومان!
🍁@shahidabad313
🔺️ابراهيم گفت: من#بازي ميکنم اما شــرط بندي نميکنم. آنها هم شــروع کردند به مســخره کردن و تحريک کردن ابراهيم و گفتند: ترسيده، ميدونه مي بازه. يکي ديگه گفت: پول نداره و...
🔺️ابراهيم برگشت وگفت: شرط بندي حرومه، من هم اگه مي دونستم هفته هاي قبل با شــما بازي نمي کردم، پول شما رو هم دادم به#فقير، اگر دوست داريد، بدون شرط بندي بازي مي کنيم.که البته بعد از کلي حرف و سخن و مسخره کردن بازي انجام نشد.
🍁@pmsh313
🔺️دوســتش می گفت: بــا اينكه بعد از آن ابراهيم به ما بســيار توصيه كرد كه شــرطبندي نكنيد. امــا يكبار با بچه هاي محله نازي آباد بــازي كرديم و مبلغ ســنگيني را باختيم!
🔺️آخــرای بازي بود كه ابراهيم آمد. به خاطر شــرط بندي خيلي از دست ما#عصباني شد. از طرفي ما چنين مبلغي نداشــتيم كه پرداخت كنيم. وقتي بازي تمام شــد ابراهيم جلو آمد و توپ را گرفت.
🔺️بعدگفت: كســي هســت بياد تك به تك بزنيم؟از بچه هاي نازي آباد كســي بود به نام ح.ق كه عضو تيم ملي وكاپيتان تيم برق بود. با#غرور خاصي جلو آمد وگفت: سر چي!؟
🔺️ابراهيم گفت: اگه باختي از اين بچه ها پول نگيري. او هم قبول كرد.ابراهيــم به قدري خوب بازي كرد كه همه ما تعجب كرديم. او با اختلاف زياد حريفش را شكست داد. اما بعد از آن حسابي با ما#دعوا كرد!
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷
🌱#روایتگری_شهدا
🌺@shahidabad313
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷
#سلام_بر_ابراهیم
#داستان_زندگی_شهید_پهلوان_بی_مزار
#شهید_ابراهیم_هادی
#انتشارات_شهید_ابراهیم_هادی
#قسمت_یازدهم
💚ورزشکار کامل❤️
🔻شرط بندي(۲) ص۳۰
✔مهدي فريدوند، سعيد صالح تاش
🍁@shahidabad313
💚مهارت در بسیاری از رشته های ورزشی مثل والیبال❤️
🍁@pmsh313
🔻ابراهيم به جز#واليبال در بســياري از رشــته هاي ورزشي#مهارت داشت. در کوهنوردي يک ورزشکار کامل بود.
🔻تقريبًا از سه سال قبل از پيروزي انقلاب تا ايام انقلاب هر هفته صبح هاي جمعه با چندنفر از بچه هاي#زورخانه مي رفتند تجريش.
🔻نماز صبح را در امامزاده صالح(ع)مي خواندند، بعد هم به حالت دويدن از کوه بالا مي رفتند. آنجا صبحانه مي خوردند و برمي گشتند.
🍁@shahidabad313
🔻فراموش نميكنم.🌷#ابراهيم مشغول تمرينات#كشتي بود و مي خواست پاهايش را قوي كند. از ميدان دربند يكي از بچه ها را روي كول خود گذاشــت و تا نزديك آبشار دوقلو بالا برد!
🍁@pmsh313
🔻اين کوهنوردي در منطقه دربند و کولک چال تا ايام پيروزي انقلاب هر هفته ادامه داشت.
🔻ابراهيم#فوتبال را هم خيلي خوب#بازي مي كرد. در پينگ پنگ هم#استاد بود و با دو دست و دو تا راكت بازي مي كرد وكسي حريفش نبود.
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷
☀️روایتگری شهدا
✅ @shahidabad313
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷