eitaa logo
❮شـھیـد علـے خلیلی❯
1.2هزار دنبال‌کننده
6.8هزار عکس
1.3هزار ویدیو
45 فایل
هیچکی پشتتون نیست؛ فقط خدا هست کانال رسمی شهید علی خلیلی ولادت:۱۳۷۱/۸/۹ شهادت:۱۳۹۳/۱/۳ تحت نظارت خانواده محترم شهید -اینجا‌ دعوت‌ شدہ‌ۍ‌خو‌د‌ِ شھیدی دلت‌ کہ‌ نمیاد دعوتشون‌ رد‌ کنی💔:) خـادم کانال:↶ 〖 @martyr_gheirat 〗 کانال‌وقفِ‌مادرمون‌حضرت‌زهـراست﴿♥️﴾
مشاهده در ایتا
دانلود
به نیابت از رفیق شهیدم رای میدم به اقتدار کشورم
❮شـھیـد علـے خلیلی❯
هرشب یڪ قاچ رمان📖🤤 #ناے_سوختہ📚 #قسمت_هجدهم #فصل_دوم : نقاهت دوم🌱 کم کم بوی عید به مشام👃🏻 می رسید،
🕰| قࢪاࢪِ شبانگاھ 📚 : زیارت ڪࢪبلا♥️ زمان زیادی از حرف های با مادر نگذشته بود، حرف هایی که بر روی تخت🛏 سفید بیمارستان🏨 تن مادر را بدجور لرزانده بود،💔 از خوابی که در دیده بود و از التماس مادر برای دل کندنش از او😔 و شاید این بار تعبیر دعای🤲🏻 تحویل سال همان شد که او می‌خواست، همان احسن الحال☔️ که لایقش بود، . از روزی که به او تلنگر💥 زده شد که چرا تا به حال کربلا نصیبش نشده⁉️ تا الان زمانی نگذشته؛ دلش هوایی شد😞، خواست و نصیبش شد؛ ۵ بار آن هم در سخت ترین شرایط جسمی.😳 عرفه، اربعین و شب های قدر —ساعات تعیین سرنوشت یک سال بنده آن هم در بهترین مکان، در ، در نقطه ای از زمین🌎 که برای خداوندی که مقدّر کننده تقدیر در چنین شب هایی است کم آبرویی ندارد.— و به قول مادر: « رفت تا در آن شب های آسمانی💫 سرنوشتش نوشته شود.📝» آخرین سفر🎒 مادر بی تاب شده بود، اوضاع پسر خیلی وخیم بود😢 و تازه با آن شرایط مدام روزه هم می‌گرفت😱، روزه ای که افطار و سحرش تنها نگاه به غذا🌮 و بوییدن👃🏻 آن بود؛ اما اراده‌ی می‌دانست چطور دل مهربان💗 مادر را نرم و راضی کند. –اون شلوار گرمکن👖 من کجاس؟ پارسال خیلی سرد بود.❄️ مادر با نگاه زیر چشمی👀 بدون اینکه سرش را تکان بدهد پشت چشمانش را نازک کرد😒 و گفت :«چه میدونم!» پرید جلوی صورت مادر، جوری لبخند زد که ردیف دندان هایش را به راحتی می‌شد شمرد.😁😇😍 مادر چند بار صورتش را برگرداند و هر بار چهره ی مقابل صورتش بود،😍 عزمش را جزم کرده بود راضی اش کند.💚 شاید به دلش افتاده بود این آخرین سفر کربلا است که می‌رود.😭 –به خاطر خودت می‌گم اگه زخمت عفونت کنه چیکار می‌کنی؟!!🙁 –اوووه!! فکر کردم می‌ترسی منو بکشن،😅 نترس مادر من! بادمجون بم آفت نداره.🙃 با ناراحتی و اخم نگاهش را به نگاه مهربان دوخت😠، کم کم نرمی چشمان پسر دل مادر را نرم کرد،💖 آنقدر که... و بالاخره آخرین زیارت و آخرین اربعینِ بودن .❣🏴 ...🎈 🌱 j๑ïท↷‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ 『‌‌‌‌@shahidegheirat🌹』
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📝| حڪم ماموریت↯ همہ‌ۍ آحاد مردم، تڪ‌تڪ آحادِ مردم خودشان را موظف بدانند کہ علاوھ بر اینکہ در انتخابات شرڪت می‌کنند دیگران را هم بہ شرڪت در انتخابات دعوت ڪنند؛ این توصیہ ڪردن بہ حق است. این وظیفھ و ڪار را انجام بدهند؛ افراد خانوادھ، دوستان، همڪاراݩ، معاشࢪیݩ، آحاد مࢪدم و ڪسانی کہ با آنہا سر و ڪار دارید را بہ شرڪت در انتخابات دعوت ڪنید. صادرڪنندھ: | ┄┅•|•⊰❁〇⃟🧡❁⊱•|┅┄ @shahidegheirat ┄┅•|•⊰❁〇⃟🌿❁⊱•|┅┄
❮شـھیـد علـے خلیلی❯
📝|حڪمِ سیدمون رسید😌 آمادھ ماموریٺیم؟😎
💞 •. دࢪهوایۍڪہ‌نفس‌هاےتومهماטּبشود، بےگمان‌بندمۍآیدنفسِ‌ابروصباٰ ...💔 °|• ـღ شهید علی خلیلی •|° ╭─❀••❈✿‌‌♡✿❈••❀─╮ @shahidegheirat ╰─❀••❈✿♡✿❈••❀─╯
بسم‌رب‌المہدے💚
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❮شـھیـد علـے خلیلی❯
جمع دهہ‌هشتادے‌هاۍ رای اولی✌️🏼 در جوار حاج‌حسین‌یڪتا بہ یاد رفقاۍ ڪانال
💞 چقدر خوبه ڪه بعضے آدماے خوب، بدون اینڪه خودت بفهمے توے زندگیت ظاهر میشن و زندگیت رو تغییر میدن اون وقته ڪه میفهمے خدا، خیلے وقته جواب دعاهات رو، با فرستادن بنده هاش داده. °|• ـღ شهید علی خلیلی •|° ╭─❀••❈✿‌‌♡✿❈••❀─╮ @shahidegheirat ╰─❀••❈✿♡✿❈••❀─╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❮شـھیـد علـے خلیلی❯
پناهگاھ مردم قُم💛 حࢪم بانوۍ ماھ و خوࢪشید نایب‌الزیارھ دلدادگاݩ داداش‌علے♡
❮شـھیـد علـے خلیلی❯
آواۍ روح‌نواز نقارھ‌خانہ حࢪم😌🎼
از مهم ترین ملاک‌های مدیرانی که می خواهم انتخاب کنم مردمی بودن و ضد فساد بودن و دارای روحیه انقلابی بودن است و اهل ما می توانیم بودن، که برای مسائل پیش آمده مدام بهانه نیاورد که نشد و از این حرف ها.
💞 دردیست در دلم ڪہ دوایش نگاه توست دردا ڪہ درد هست و دوا نیست، بگذریم... :) °|• ـღ شهید علی خلیلی •|° ╭─❀••❈✿‌‌♡✿❈••❀─╮ @shahidegheirat ╰─❀••❈✿♡✿❈••❀─╯
ࢪفقا براۍ نُصࢪَت و پیࢪوزے جبہہ‌ۍ حــــق از انتہاۍ قلبتوݩ دعا ڪنید📿 این روزا و ساعت‌ها توسل فراموش نشہ🌹🍃 | |
❮شـھیـد علـے خلیلی❯
🕰| قࢪاࢪِ شبانگاھ #ناے_سوختہ📚 #قسمت_نونزدهم #فصل_سوم : زیارت ڪࢪبلا♥️ زمان زیادی از حرف های #علی با
قࢪاࢪِ شبانگاھ 📚 : زیارت کربلا♥️ دوستانش بارها از او شنیده بودند که را باید به زور گرفت!😊 و برای همین نه برای خودش که برای رفتن همه تلاش می کرد. –حاجی جون! این ۹۰۰ تومان هم مال سه تا از بچه هاست، بفرمایید، تو این لیست اسماشونو نوشتم، حلّه دیگه انشاءالله!؟ –بله آقا! حلّه انشاءالله. –پس من بهشون خبر می‌دم. –اون بیرون چه خبره آقای خلیلی! بابا ای والله! شما اینجایین و اینجا رو بچه‌ها گذاشتن رو سرشون؟؟! از شدت جیغ و فریاد شادی دانش‌آموزان چشم‌هایش را محکم بسته بود😌 و عضلات صورتش جمع شده بود، دست‌هایش را که توی یکی خودکار بیک آبی بود🖌 و آن یکی لیست📋 بچه های مسافر ، به حدی روی گوشش👂🏻 فشار داده بود که صدای حاج آقا را نشنیده بود. تا چشم‌هاش رو باز کرد دید بچه ها دارن با انگشت👈🏻 حاج آقا را نشان می‌دهند. دست‌ها✋🏻 را از روی گوش‌هایش👂🏻 برداشت، صدایش را صاف کرده با لبخند🙂 همیشگی‌اش به حاجی که با تعجب آمیخته با عصبانیت به او زُل زده بود😳😠نگاه کرد؛ قبل از اینکه چیزی بشنود سرش را به چپ و راست تکان داد. –از دست این بچه ها!!! و بدون اینکه به روی خودش بیاورد خودکار🖌 را روی لیست📋 گذاشت و دو دستی به طرف حاج آقا گرفت. –بفرمایید این‌ هم اسامی. سر و صدای بچه ها دوباره بلند شد. –آخه آقا! از کجا؟!😳 –چی از کجا؟!🤔 –پولش!! ما که ندادیم. در چشمان همیشه خندان☺️ برق شادی✨ و رضایت به وضوح دیده می شد که در آن لحظه سعی می‌کرد آنها را از نگاه زیر چشمی👀 و پر معنای حاجی پنهان کند.🌈🌸 ...🎈 ╭━═━⊰🦋***🌷***🦋⊱━═━╮ 📚* @shahidegheirat *📚 ╰━═━⊰🦋***🌷***🦋⊱━═━╯
•°بہ نامِ خالِقِ ڪـࢪبلا♥️
agar-delsooz-iran-hasti-besmellah.mp3
1.65M
🎧 🇮🇷 اگر دلسوز ایران هستی، بسم الله ... ✊🏻 باید با یک کار مجاهدانه یأس و ناامیدی که دولت در بین مردم ایجاد کرده را از بین ببریم. 🎙استاد‌پناهیاݩ | 🌸🍃 ღ‌ @shahidegheirat ┗ ━⇱━ ღ‌ 🍃🌸
❮شـھیـد علـے خلیلی❯
♥️شہید مصطفی صدرزاده : 🌱سخنان مقام‌ معـظم‌ رهبرے را حتمـاااا‌ گــۅش‌ ڪــنید 🦋قلـب شــما را بیـدار مےڪــنـد و راه درســـت را‌ نِـشانـتـان مـــــےدهـد. بخاطر‌شہدا‌رای‌میدهیم🌷
❮شـھیـد علـے خلیلی❯
قࢪاࢪِ شبانگاھ #ناے_سوختہ📚 #قسمت_بیستم #فصل_سوم : زیارت کربلا♥️ دوستانش بارها از او شنیده بودند که
☕️| هر‌شب یڪ فنجاݩ ࢪماݩ 📚 : زیارت کربلا💟 «هر سال اربعین🏴 موقع سفر🎒 که میشد یه کاروان🚎 راه می‌انداختیم، واقعا واسه اینکه بیست‌ سی نفر بیان تلاش می‌کرد،😊 بعضی‌ها مدیون خلیلی بودند چون هر طوری بود پول💶 جور می‌کرد، اصلا مهم نبود کی بود، من که رفیقش بودم یا یکی از دانش آموز👱🏻‍♂ هیئت🏴، غیرمستقیم کمک می‌کرد یا پول💷 رو می‌داد یکی بده بهش یا پول💶 رو می‌داد به مسئول کاروان👳🏻‍♂ که دیگه از طرف پول نگیره، مثلاً قراره هرکی ۳۰۰ تومان بده نهصد تومان می‌داد و سه نفر رو هم را حساب می کرد، می گفت مدارک💳 بیارن.» دوست داشت توی زیارت سنگ تمام بگذارد، که از شدت معنویت کارش یه جورهایی به ریاضت می‌کشید، آنقدر که دوستانش یارای همراهی اش را نداشتند. –ای بابا! دیوونم کرد؛ ول کنید بابا اینو، این بیخودی برگشته اینور آب! –علی جون! راست می‌گه؟🤨 اینطور که معلومه تو مال این دنیا نیستی! ما رو چه به این همه ریاضت!؟ این کار مال شما شهدای زنده اس.🙃 –خوب مگه بد می‌گم!؟ تو و زیارت (ع) می‌گن خوردن غذاهای لذیذ🍕 مکروهه، خب این شکماتونو چند روز نگه‌دارین نمی‌میرین که!🙃 ناسلامتی اومدین یه‌کم سختی بکشین. هنوز حرفش تمام نشده که بوی کباب داغ کار خودش را کرد. –به به! کباب!😋 آقا خیلی التماس دعا!😇 ما که رفتیم شما هم برو عبادت.🤲🏻 لب‌های لبخند می‌زد، در حالی که صدای خنده او بریده بریده و گرفته، از حنجره شنیده می‌شد. اما شاید تمامی ریاضت ها به او کمک کرد تا دوماه پایان حیاتش را راحت‌تر سپری کند، دو ماه بدون لذت چشیدن حتی جرعه‌ای آب🚰 و یا لقمه‌ای غذا.😔 از روزی که با آن همه جراحت برای بار دوم به دامن مادرش برگشت دو سال به او مهلت داده شد؛ سفر به غنیمت دوران طلایی🌟 عمر او شد و او خوب می‌دانست این فرصت را حتی لحظه‌ای نباید از دست داد.💫 یکی از دوستانش می گفت: «ما رفته بودیم حرم (ع)🌼 ساعت یک و دو شب با آقا نشسته بودیم مدح (ع) می‌خوندیم🤲🏻 و مناجات می‌کردیم،😇 نزدیک نماز صبح📿 بود بچه‌ها داشتن برای نماز شب خودشونو آماده می‌کردن، گفت: من می‌رم تو حرم یه دقیقه یک کاری دارم شما باشید انشاءالله بعد نماز همدیگه‌رو می‌بینیم،😊 وقتی را برای مناجات با خدا می گذاشت و به یقین خلق و خوی زیبای او😍 و شادابی🌱 و سرزندگی اش هم از همین ارتباط عاشقانه❤️ او با خدایش بود و واقعا ترک نمی‌کرد.»☔️ ...🎈 ╭━═━⊰🦋***🌷***🦋⊱━═━╮ 📚* @shahidegheirat*📚 ╰━═━⊰🦋***🌷***🦋⊱━═━╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا