#قصه عجیبی ست!!
برای #امنیت کسی میجنگی
که تو را #جنگ_طلب مینامد...!
از روی تو #شرمنده_ایم نازنین
هزینه امنیت ما #تنهایی تو است...
🍃🌸الّلهُمَّ صَلِّ عَلے مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم🌸
🍃شبتون شهدایی و مملو از دلتنگی برای شهدا 💔
🦋🦋🦋🦋
#تنهایی ۱
شوهرم عاشق من بود و با خواست خودش منو گرفت خانواده ش هم راضی بودن شب عروسی پدرم درگوشم ارومگفت دخترم سفید رفتی سفید برگرد توقع داشتم مثل همه پدرها برام حرفهای خوب بزنه و بگه که من حمایتت میکنم اگر اذیتت کرد نترس و در خونه به روت بازه، اما نگفت.
زندگیم رو با شوهرم اغاز کردیم زندگیمون خوب بود و باهام سازگاری داشتیم اما همیشه ی حرفی میزد که حسابی ازارم میداد و میگفت بالاخره ی روز زن دوم میگیرم من فکر میکردم از این شوخی زشت های مردونه هست که همه شون میگن تا اینکه ی روز دیدم رفتارهاش عجیب شده هر چی پرسیدم چی شده هیچی نگفت و گفت خیالاتی شدم، من همش میگفتم بچه دار بشیم اما شوهرم مخالف بود بالاخره راضی شد و من باردار شدم رو ابرا بودم اما شوهرم بی تفاوت بود
#ادامه دارد
❌کپی حرام ❌
#تنهایی ۲
تا اینکه ی روز دیدم نیومد و برام پیام داد: من با ی زن ده سال از خودم بزرگتر رفتم ترکیه میخوای طلاق بگیر میخوای نگیر دیگه برنمیگردم پولای تو خونه هم صدقه سلامتی عشقم
وا رفته به پیامش نگاه کردم چند روزی هر جا تونستم دنبالش گشتم اما نبود که نبود تا اینکه کم کم پولهام تموم شد همه رو خرج شیرخشک و پوشک میکردم صاحبخونه اجاره میخواست و نداشتم که بدم بابامم پیغام داد بی بچه بیا خونه من، خونه رو عوض کردم و رفتم ی محله پایین تر توی ی زیر زمین که بچه م تب کرد هرچی بردم دکتر میاوردم خوب شد اما باز حالش بد میشد تمام دارو ندارم و خرج بچه کردم و اونم تموم شد ی روز از شدت بی پولی رفتم خونه پدر شوهرم اونا یکم پول بهم دادن و اومدم اما با این همه خرج درمان بچه و چیزهای دیگه اون پولم زود تموم شد دوباره رفتم در خونه شون که گفتن پسرمون این بچه رو نخواسته حالا ما بخوایم برو دیگه نیا، به هر دری تونستم زدم
#تنهایی ۳
ی مدت گدایی میکردم که مامورای شهرداری هم دنبالم کردن و از ترس دیگه نرفتم تا اینکه ی روز نشستم توی ی پارک و گریه کردم گفتم خدایا من بنده ت نیستم؟ منو نمیخوای؟ به هر دری میزنم بسته هست با این بچه کسی بهم کار نمیده هر چی لوازم خونگی داشتم فروختم خرج بچه کردم دیگه هیچی ندارم تا اینکه ی زن کنارم نشست و گفت پول نداری؟ گفتم نه و ی بچه کوچیک مریض دارم اروم گفت ی کار سراغ دارم خیلی خوبه در ازای یک ساعت پول خوبی میگیری اولش گفتم نه اما بعد گفت خونه هم من دارم و کسی نمیفهمه نمیدونم چرا شماره ش رو گرفتم و برگشتمخونه قرار گذاشتیم برای فردا، شب تا صبح نخوابیدم همش با خودم کلنجار میرفتم از طرفی میگفتم کار بدیه اما وقتی حال بچه م رو میدیدم خودم و توجیه میکردم که بخاطر سلامت بچه م هست زمان گذشت و نیم ساعت به موقع رفتنم مونده بود از ناراحتی دلم مرگ میخواست که مجبورم این کارو بکنم
#ادامه دارد
❌کپی حرام ❌
#تنهایی ۴
یهو چند تقه خورد به شیشه اتاقم رفتم دیدم صاحبخونه هست گفت که ی نفر سفره حضرت ابالفضل انداخته و دونفر و میخواد برای کار از خداخواسته قبول کردم و رفتم. چه خونه بزرگ و چه وسایلی ی پیرزن اونجا بود که گفت این خونه دخترمه و ما هم مشغول تمیز کاری باورمنمیشد اینهمه مواد غذایی و تجملات برای ی سفره، بالاخره صاحبخونه با قیافه ناراحت اومد و گفت دیزاینر غذا ها نمیاد و کار داره میگفت که بهش ی جا گرونتر گفتن و رفته به خانمه گفتم من انجام میدم فقط عکس ها رو نشونم بدید، اول قبول نکرد بعد عکس خارو داد و منم حلوا و خرما رو شابلون زدم و عین عکس دراوردم اعتماد کرد و همه چیزو داد دستم بعدم ی دست لباس شیک بهم داد و گفت که به هیچ کس نگم کی هستم و اگر کسی پرسید بگو شغلته، مهمانها که اومدن تعجب کردم اینهمهتجملات بدای سی چهل نفر موقع خوندن دعا به سفره خیره شدم گفتم یا حضدت ابوالفضل کمکم کن من نمیخوام به راه خطا برم تو کمکم کن با ی بچه شیرخواره صدقه خور مردمنشم
#ادامهدارد
❌کپی حرام ❌
#تنهایی ۵
مراسمکه تموم شد صاحبخونخ گفت من دیزاینر جدیدم و همه از کارم تعریف کردن و شماره م و گرفتنمبلغ قابل توجهی بهم داد خوشحال اومدم خونه که چند روز بعدش باهام تماس گرفتن و کارم حسابی گرفت انقدی که چند نفر برام کارمیکردن و همه وسایلم رو دوباره خریدم پس اندازم داشتم بعلاوه هزینه های درمانی بچه م یهو خبر اومدپدرشوهرم فوت شده منم سریع مهریه م رو گذاشتم اجرا و ارث شوهرمو گرفتم ی خونه نقلی و کوچیک بود مادرشوهرم گفت که میخواستم اینو بدیم شما، گفتم پس چرا ما مستاجر بودیم؟ گفت پسدم میخواد برگرده و دخترشو ازت بگیره خوب میدونم چرا اینو میگفت تا قید باقی مهریه م رو بزنم منمگفتم بیاد بسلامتی بیاد بقیه مهریه منم بده شوهرمم یکم تلفنی تهدیدم کرد و گفت میخوام بیام بهش اهمیت ندادم میدونم همش بخاطر اینه که قید باقی مهریه م رو بزنم کارم رو توسعه دادم ی خونه حیاط دار اجاره کردم و چمد نفرم زیر دستم بودن دیگه سبزی خورد کرده و پیاز داغم میفروختم چون کم پول میگرفتم و کارم تمیز بود مشتری زیاد داشتم
#تنهایی
کم کم اسمم همه جا در رفت و ی مرد خیلی خوب تو میدون تره بار چندتا مغازه داشت اومد خواستگاریم گفت که زنش دختر خاله ش بوده و فوت شده اونم ی دختر همسن دختر من داشت وقتی دیدم شرایطمون یک سانه قبول کردم خداروشکر میکنم حضرت ابالفضل نجاتم داد هم به گناه نیوفتادم هم چند نفرو بردم سرکار شوهرمم بعد ازدواج کاری بهم نداشت و منم شغلم و نگه داشتم الانم دوتا پسر دیگه دارم خداروشکر میکنم از شرایطم میخوام بگم خانما تو شرایط سخت خودتونو نبازید و تن به هر چیزی ندید خدا مراقب همه ماست
#پایان.
#ادامهدارد
❌کپی حرام ⛔️
_______________
عزیزان همراه
پوزش مارو بخاطر جاافتادن آخرین قسمت داستان پذیرا باشید🙏🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
﷽یاد خاطرات عاشقان خدا ﷽
✨
#تنهایی؟! چه حکایت قشنگیست
#آدم را وادار به فــکـر کــردن
به آنـهـایــی مــیکـنــد کـه
عـزیـزنـد…💔
#شهیدانه
#قاسم_بن_الحسن
Ghasedake par par shodeh 🖤
🦋🦋🦋
#قسمت_دوم
به گفته این #مادر #شهید، #توجه و #سرزدنهای #مداوم #همسایهها و اینکه همیشه #هوایش را دارند و تبدیل #خانهاش به #حسینیه و #حضور #دوستداران #اهل بیت(ع)🌷 در مراسم #عزاداری باعث میشود کمتر به #تنهایی فکر کند.
🍃🌷🍃
رحیمی، #مادر #شهید قربانعلی ترکفرخانی در ابتدای سخنان خود در رابطه با #ویژگیهای #پسر #شهیدش با لبخندی بر لب و از صمیم قلب، گفت: پسرم، کسی که همواره در دوران زندگی خود #هوای #پدر و #مادرش را داشته و از هیچ ک#مکی به آنان خودداری نکرده، #گل بود. #پسری که همواره با #یادآوری #کارهایش و #خصوصیات #اخلاقیاش #لبخند بر لب میآورم.
🍃🌷🍃
#قربانعلی #تنها فرزند #گلمحمد ترکفرخانی و #معصومه رحیمی است که با توجه به حمله ناجوانمردانه رژیم بعث به خاک ایران اسلامی همانند دیگر #جوانان، حضور در #جبهه را برای #دفاع از #خاک و #ناموس اش بر خود #وظیفه دانست و با #رضایت #والدینش وارد میدان #مبارزه حق علیه باطل شد.
🍃🌷🍃
به گفته #مادر #شهید، #قربانعلی که در زمان #شهادتش فقط ۱۶#سالش بود با #رضایت #من و #پدرش برای #اعزام به #جبهه از طرف #بسیج با حضور در #ثبت احوال #سنش را در شناسنامه #یک سال #اضافه کرد.
🍃🌷🍃
ادامه دارد👇👇