3338557_594.mp3
7.05M
💿 #ترتیل⇧⇧
◀️ جزء شانزدهم قرآن کریم
🎙 #استاد_شحات_محمد_انور
🔸حجم: ۷ مگابایت
✨التماس دعا✨
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
Tahdir-(www.DaneshjooIran.ir) joze16.mp3
3.95M
💿 #تندخوانی⇧⇧
◀️ جزء شانزدهم قرآن کریم
🎙 #استاد_معتز_آقایی
🔸حجم: ۴ مگابایت
✨التماس دعا✨
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
❣آنقدر زندگے ام با روحاللہ #پربار بود😍 كه نمےتوانم يك لحظه احساس #كمبود كنم. ❣دلم مےخواهد اين
سبـ🌱ــز ترین #خاطرات
از آن کسانیست که
در ذهنمان عاشقانه💖 #دوستشان_داریم
امروز برایت
#زیباترین گلهای💐دنیا را خواهم آورد
هرچند #تو مهربان تر از همه آن هایی😍
امروز #تولد_تو 🎊
تولـ🎈ـد همه #خوبی هاست
#شهید_روح_الله_قربانی
#سالروز_ولادت
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
سبـ🌱ــز ترین #خاطرات از آن کسانیست که در ذهنمان عاشقانه💖 #دوستشان_داریم امروز برایت #زیباترین گله
7⃣8⃣0⃣1⃣ #خاطرات_شهدا 🌷
🔰یک روز که حسابی دلش هوای #روح_الله را کرده بود، دور از چشم خانواده اش به خانه خودشان🏘 رفت.
کلید را که به در🚪 انداخت و وارد شد بیشتر احساس #دلتنگی💔 کرد.
🔰خیلی دلش برای روح الله تنگ شده بود😢 با قدم های آهسته و چشمی #گریان، خودش را به اتاق او رساند. به کتابخانه📚 #روح_الله نگاه کرد. از بین آن همه کتاب و جزوه های #نظامی، نگاهش روی هشت کتاب سهراب سپهری، که روح الله برایش کادو🎁 خریده بود ثابت ماند.
🔰جلو رفت و آن را از بین کتاب های دیگر بیرون کشید📕 با دست خاک رویش را پاک کرد و آن را باز کرد📖 #کتاب را ورق زد، دوتا #گلبرگ گل رز🌹خشک شده از آن بیرون افتاد. #زینب عادت داشت، گل هایی را که روح الله برایش می خرید، پرپر می کرد و لای کتاب #خشک می کرد.
🔰در یکی از #نبودن های روح الله، وقتی دلتنگش💔 شده بود، روی یکی از گلبرگ ها نوشت: آن چنان #مهر_توام در دل و جان جای گرفت، که اگر #سر برود از دل و از جان نرود❌ این گلبرگ را خودش نوشته بود.
🔰اما جریان #گلبرگ_دوم را نمی دانست. وقتی آن را برگرداند، دستخط #روح_الله را شناخت که روی #گلبرگ نوشت بود:
••●❣ عشقِ من #دلتنگ_نباش ❣●••
#شهید_روح_الله_قربانی🌷
#سالروز_ولادت
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
3887319_951.mp3
5.98M
کبوترمـ🕊 هوایی شدم
ببین عجب گدایی شدم
دعای مادرم🍃 بوده که
منم امام رضایی شدم😍
#امام_رضا(ع) 🎼
🎤 #حامد_زمانی
🎤 #عبدالرضا_هلالی
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
0⃣4⃣1⃣ به یاد #شهید_براتعلی_نظرزاده🕊❤️🕊 #سالروز_شهادت شادی روحش #صلوات 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
8⃣8⃣0⃣1⃣ #خاطرات_شهدا 🌷
💠زندگی نامه
🔰شهید #براتعلی_نظرزاده در 12 فروردین 1323🗓 در روستای #لوشاب از توابع شهرستان فریمان در خانواده ای مذهبی دیده به جهان گشود، در همان اوایل کودکی از نعمت #مادر محروم گردید، درسش📚 را تا پایه چهار نهضت ادامه داد و در روستا بیشتر به #کشاورزی و در زمستان ها نیز به #کارگری می پرداخت.
🔰ایشان از همان کودکی از نظر #اخلاقی در فامیل سرآمد بود👌 او بسیار ✓مهربان🙂 ✓زحمت کش، ✓قوم دوست، ✓ #باایمان و ✓خوش اخلاق بود. براتعلی در سال 1343 ازدواج نمود💍 که از این شهید عزیز، #سه_پسر به نامهای 🔅محمدجواد، 🔅محمدحسین و 🔅حسن و #سه_دختر به یادگار مانده است.
🔰شهید نظرزاده در سال 55 از #فریمان به همراه خانواده به #مشهد آمد و در مبارزات ضد نظام شاهنشاهی👑 حضوری فعال👌 داشت.
پس از شروع جنگ در #سال62 با وجود داشتن چهار فرزند خردسال و یک فرزندِ درراه، عازم🚌 جبهه های نبرد گردید.
🔰در #سومین اعزامش به جبهه در عملیات تهاجمی #والفجر8 به عنوان نیروی خط شکن حضور یافت، ایشان از جمله افرادی بود👤 که موفق شدند از رودخانه اروند🏞 عبور کرده و شبه جزیره #فاو در جنوب عراق را به تصرف در آورند و دسترسی مستقیم عراق به آب های خلیج فارس را قطع نمایند.
🔰سرانجام پس از 4 بار حضور در جبهه در #پاتک نیروی بعثی در مهران در اثر اصابت ترکش💥 به #ناحیه_گردن و پشت سر در تاریخ ۱۳۶۵/۳/۱📆 در روز دوازدهم #ماه_رمضان و در شب جمعه با زبان روزه به درجه رفیع #شهادت🌷 نائل گردید.
🔰پیکرمطهر⚰ ایشان پس از تشییع باشکوه در شهر #مشهد در قطعه شهیدان بهشت رضا🌷 در جوار دیگر #همسنگرانش آرام گرفت.
🌷روحش شاد و یادش گرامی باد🌷
#شهید_براتعلی_نظرزاده
#شهید_رمضان
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🔰ماجرای خوابی که شهید میبیند
🔻به نقل از همسر شهید
🔸 #شهید_نظرزاده خیلی به بچه هاش علاقه داشت، از آنجا که خودش خواهر نداشت، #مادر و پدر هم نداشت❌ فقط دو تا برادر👥 داشت لذا خیلی به بچه هاش وابسته بود💞 جای بچه ها روی سینه اش بود.
🔹وقتی برای #بار_دوم میخواست عازم🚌 جبهه شود زمستان بود گفتم الان نرو🚷 صبر کن تابستان که شد برو، چون این #بچه ها بهت وابسته هستند و زمستان هم هست، بچه ها همه شون تو خونه اند🏡 بهانه گیری میکنن اگر هوا گرم بشه میرن تو حیاط بازی میکنن. گفت: نه من #خواب_دیدم باید برم
🔸گفتم: چه خوابی⁉️ گفت: خواب دیدم آقایی #سبز پوش سوار بر اسب بود، من رو با اسم صدا کرد، گفت #برات بیا بریم. دل به این دنیـ🌎ـا نبند، این دنیا ارزش نداره✘
🔹👍گفتم: شما چه کار کردی؟! گفت: من پشت سر آقا #سوار_شدم و با آقا رفتم لذا من باید برم و شما رو به #خدا می سپارم.
#شهید_براتعلی_نظرزاده🌷
#شهید_رمضان
#سالروز_شهادت
#یادشان_با_صلوات
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh