eitaa logo
🌷شهید نظرزاده 🌷
4.4هزار دنبال‌کننده
29.7هزار عکس
7.8هزار ویدیو
211 فایل
شرایط و حرف های ناگفته ما 👇 حتما خوانده شود همچنین جهت تبادل @harfhayeenagofte ارتباط با خادم 👤 ⇙ @M_M226 خادم تبادلات @MA_Chemistry
مشاهده در ایتا
دانلود
3338557_594.mp3
7.05M
💿 #ترتیل⇧⇧ ◀️ جزء شانزدهم قرآن کریم 🎙 #استاد_شحات_محمد_انور 🔸حجم: ۷ مگابایت ✨التماس‌ دعا✨ 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
Tahdir-(www.DaneshjooIran.ir) joze16.mp3
3.95M
💿 #تندخوانی⇧⇧ ◀️ جزء شانزدهم قرآن کریم 🎙 #استاد_معتز_آقایی 🔸حجم: ۴ مگابایت ✨التماس‌ دعا✨ 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌷شهید نظرزاده 🌷
❣آنقدر زندگے ام با روح‌اللہ #پربار بود😍 كه نمے‌توانم يك لحظه احساس #كمبود كنم. ❣دلم مےخواهد اين
سبـ🌱ــز ترین #خاطرات از آن کسانیست که در ذهنمان عاشقانه💖 #دوستشان_داریم امروز برایت #زیباترین گلهای💐دنیا را خواهم آورد هرچند #تو مهربان تر از همه آن هایی😍 امروز #تولد_تو 🎊 تولـ🎈ـد همه #خوبی هاست #شهید_روح_الله_قربانی #سالروز_ولادت 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
سبـ🌱ــز ترین #خاطرات از آن کسانیست که در ذهنمان عاشقانه💖 #دوستشان_داریم امروز برایت #زیباترین گله
7⃣8⃣0⃣1⃣ 🌷 🔰یک روز که حسابی دلش هوای را کرده بود، دور از چشم خانواده اش به خانه خودشان🏘 رفت. کلید را که به در🚪 انداخت و وارد شد بیشتر احساس 💔 کرد. 🔰خیلی دلش برای روح الله تنگ شده بود😢 با قدم های آهسته و چشمی ، خودش را به اتاق او رساند. به کتابخانه📚 نگاه کرد. از بین آن همه کتاب و جزوه های ، نگاهش روی هشت کتاب سهراب سپهری، که روح الله برایش کادو🎁 خریده بود ثابت ماند‌. 🔰جلو رفت و آن را از بین کتاب های دیگر بیرون کشید📕 با دست خاک رویش را پاک کرد و آن را باز کرد📖 را ورق زد، دوتا گل رز🌹خشک شده از آن بیرون افتاد. عادت داشت، گل هایی را که روح الله برایش می خرید، پرپر می کرد و لای کتاب می کرد. 🔰در یکی از های روح الله، وقتی دلتنگش💔 شده بود، روی یکی از گلبرگ ها نوشت: آن چنان در دل و جان جای گرفت، که اگر برود از دل و از جان نرود❌ این گلبرگ را خودش نوشته بود. 🔰اما جریان را نمی دانست. وقتی آن را برگرداند، دستخط را شناخت که روی نوشت بود: ••●❣ عشقِ من ❣●•• 🌷 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌺خوش بحالم که اهل ایرانـ🇮🇷ـم 🌿 #خادم بارگاه سلطانم 🌺از مکان های دیدنی جهـ🌎ـان 🌿بیشتر #عاشق_خراسانم #السلام_علیک_یاعلےبن_موسےالرضا #چهارشنبه_های_امام_رضایی 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
3887319_951.mp3
5.98M
کبوترمـ🕊 هوایی شدم ببین عجب گدایی شدم دعای مادرم🍃 بوده که منم امام رضایی شدم😍 (ع) 🎼 🎤 🎤 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
0⃣4⃣1⃣ به یاد #شهید_براتعلی_نظرزاده🕊❤️🕊 #سالروز_شهادت شادی روحش #صلوات 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
8⃣8⃣0⃣1⃣ 🌷 💠زندگی نامه 🔰شهید در 12 فروردین 1323🗓 در روستای از توابع شهرستان فریمان در خانواده ای مذهبی دیده به جهان گشود، در همان اوایل کودکی از نعمت محروم گردید، درسش📚 را تا پایه چهار نهضت ادامه داد و در روستا بیشتر به و در زمستان ها نیز به می پرداخت. 🔰ایشان از همان کودکی از نظر در فامیل سرآمد بود👌 او بسیار ✓مهربان🙂 ✓زحمت کش، ✓قوم دوست، ✓ و ✓خوش اخلاق بود. براتعلی در سال 1343 ازدواج نمود💍 که از این شهید عزیز، به نامهای 🔅محمدجواد، 🔅محمدحسین و 🔅حسن و به یادگار مانده است. 🔰شهید نظرزاده در سال 55 از به همراه خانواده به آمد و در مبارزات ضد نظام شاهنشاهی👑 حضوری فعال👌 داشت. پس از شروع جنگ در با وجود داشتن چهار فرزند خردسال و یک فرزندِ درراه، عازم🚌 جبهه های نبرد گردید. 🔰در اعزامش به جبهه در عملیات تهاجمی به عنوان نیروی خط شکن حضور یافت، ایشان از جمله افرادی بود👤 که موفق شدند از رودخانه اروند🏞 عبور کرده و شبه جزیره در جنوب عراق را به تصرف در آورند و دسترسی مستقیم عراق به آب های خلیج فارس را قطع نمایند. 🔰سرانجام پس از 4 بار حضور در جبهه در نیروی بعثی در مهران در اثر اصابت ترکش💥 به و پشت سر در تاریخ ۱۳۶۵/۳/۱📆 در روز دوازدهم و در شب جمعه با زبان روزه به درجه رفیع 🌷 نائل گردید. 🔰پیکرمطهر⚰ ایشان پس از تشییع باشکوه در شهر در قطعه شهیدان بهشت رضا🌷 در جوار دیگر آرام گرفت. 🌷روحش شاد و یادش گرامی باد🌷 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🔰ماجرای خوابی که شهید میبیند 🔻به نقل از همسر شهید 🔸 خیلی به بچه هاش علاقه داشت، از آنجا که خودش خواهر نداشت، و پدر هم نداشت❌ فقط دو تا برادر👥 داشت لذا خیلی به بچه هاش وابسته بود💞 جای بچه ها روی سینه اش بود. 🔹وقتی برای میخواست عازم🚌 جبهه شود زمستان بود گفتم الان نرو🚷 صبر کن تابستان که شد برو، چون این ها بهت وابسته هستند و زمستان هم هست، بچه ها همه شون تو خونه اند🏡 بهانه گیری میکنن اگر هوا گرم بشه میرن تو حیاط بازی میکنن. گفت: نه من باید برم 🔸گفتم: چه خوابی⁉️ گفت: خواب دیدم آقایی پوش سوار بر اسب بود، من رو با اسم صدا کرد، گفت بیا بریم. دل به این دنیـ🌎ـا نبند، این دنیا ارزش نداره✘ 🔹👍گفتم: شما چه کار کردی؟! گفت: من پشت سر آقا و با آقا رفتم لذا من باید برم و شما رو به می سپارم. 🌷 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا