eitaa logo
🌷شهید نظرزاده 🌷
4.3هزار دنبال‌کننده
28.5هزار عکس
6.7هزار ویدیو
205 فایل
شرایط و حرف های ناگفته ما 👇 حتما خوانده شود همچنین جهت تبادل @harfhayeenagofte ارتباط با خادم 👤 ⇙ @M_M226 خادم تبادلات @Ma_chem
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
❣ آقـا♥️ تمـامِ ایل وُ تَـبارم فدایِ یک عمر گفته اَم که بمیرم برایِ بخوان 😍کمی دلِ داوود را بِبَر رویایِ اهـلِ ♥️عـرش شده ربَّنـایِ هزار بار صدا زد که جانِ من… قـربانِ یک نگاهِ تو وُ رونَـمایِ تو😍 🌸🍃 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
خورشیـ☀️ـد بزرگترین مؤذن است و والاترین مکبر آزادگی🕊 و کدام تکبیر✊ رساتر و فراگیرتر از که در بی تعلق ترین ثانیه⏱ های زندگی بر لبان جاری می شود⁉️ 🌺 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
مداحی آنلاین - برو سراغ قرآن - حجت الاسلام رفیعی.mp3
2.63M
♨️برو سراغ قرآن 👌 بسیار شنیدنی 🎤حجت الاسلام 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌹 بــارالها بنــده ےِ شرمسار و روسیاه ومضطرم😔 🌸 روح خود را با آلوده‌ام غافل از روز قیامت بوده‌ام 🌸 گشته‌ام پاکم کنی لایقِ معــراجِ افلاکم کنی🕊 🌸 آمدم دستم بگیری از گناهم🔞 بگذری ربّ‌الکریم 🌹🍃🌹🍃 @ShahidNazarzadeh
⚜اگر میخواید شـــ🌹ــهید بشید اگر خیلی دوست دارید به اجرشهادت برسید آرزوی شـــ🌷ــهادت دارید دعا نکنید جنگ بشه! 🚫❌🚫 برید مثل شهدا  کنید ...!!! 🔻گناه کنید تا زمینه ی شهادت براتون فراهم بشه....! ولی مثل شــ🌹ـــهدا گناه کنیم !.... نه مثل من!😥 نه مثل رفیقا مون تو خیابون!😔 ⚜شهید حسین ...... فرمانده گردان سلمان یه دفتر داشت گناهاشو توش می نوشت .. 💠یه مدت دفترش دست من بود...       🔻نگاه کردم یه روز یکی دو خط زیادتر  نوشته بود .گفتم چه گناه بزرگی کرده که این جا نوشته ... 🔸دیدم نوشته .. می خوام برم دو رکعت نماز بخونم استغفار کنم ... از ساعت ۱۰ تا ۱۰.۱۰دقیقه با بچه ها الکی خندیدیم .... ۱۰دقیقه وقت خدا رو ضایع کردم ...وقت خدا رو تلف کردم. 💠حالا ما در روز چقدر جوک می گیم؟ ⁉️⁉️ پی ام می زنیم همین جوری چت می کنیم ...همه چی... چه قدر از این ۱۰ دقیقه های وقت خدا رو ما داریم تلف می کنیم؟😭 بیایم مثل شهید حسین ...... گناه کنیم دیگه نه؟! ⚜مثل اون بچه ۱۵ ساله که تازه نماز بهش واجب شده بود تو اردوگاه کارون ... 🍁شب نمی تونستی راه بری از بس قبر کنده بودن بچه ها تو اردوگاه ...شب می رفتن می نشستن تو این قبر ها زیارت عاشورا می خوندن نماز شب ...گریه زاری ...که چی؟ که خدایا گناهان من رو ببخش آخه یه بچه ۱۵ساله مگه چه گناهی داره؟ 🔻گیر می دادی بهشون که مگه گناه تو چیه که این قدر گریه می کنی؟ .... زار می زنی خدایا من رو ببخش. ✨ گفت : دیشب می خواستم نماز شب بخونم خواب موندم  ... نماز ظهرم رو اول وقت نخوندم . این گناه یه بچه بسیجی خط مقدمه دیگه، نه؟😔😔 💠بیایم مثل اونا گناه کنیم اگر می خوایم گناه بکنیم مثل اونا گناه کنیم  مث جوون پونزده ساله... ⚜اگه تا الان نخواستیم مثل شـهدا باشیم لابد بهونه میاریم که اون موقع اینقدر شرایط گمراهی فراهم نبود؛ اره درسته اون موقع جنگ بود و ویرانی اصلا جوون فکر گناه سمتش نمیومد. 🌷اما ما داریم جوونایی که از نسل خودمونن هم سن خودمون شهدایی مثل #و... که نشون دادن میشه با خدا کرد اونقدری عاشق خدا شد تا شهید بشیم...😍😍 💠راه شــ🌷ـــهادت راه شهیده گمش نکنیم... مولامون امام خامنه ای فرمود : در باغ شه❣ادت هنوز بازه هنوزم کوره راهی هست هنوزم معبری هست را باید صاف کرد... بیا یه بارم که شده دلــ❤️ــتو صافـــ کن تا نتیجه رو ببینی✌️ بیا به قول 🌹جوری زندگی کن که خدا عاشقت بشه وقتی خدا عاشقت بشه خوب میخرتت.😍😭 ⚜ماه رمضان فرصت خودسازی👌 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
💔 ♨️آیا می دانستید حدود شهید🌷 در ماه مبارک رمضان🌙 شربت شهادت نوشیده اند؟ سلام بر ، مولا علی علیه‌السلام 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
‍ گاهی باید از #حسین(ع)، چیزی فراتر از #اشک، توبه و #برات_شش_گوشه خواست و در میدان عمل مردانه، آمر ب
🔸رفاقتشان👥 از مدتها پیش شکل گرفته بود، رفاقتی که همدیگر را بعد از جداییِ دنیایی فراموش🗯 نکردند. نه بعد از رفتنش آقانوید را فراموش کرد و حق رفاقت را بجای آورد و نه . هرکاری از دستش برمی آمد برای 🌷 می کرد.؛از سر زدن به خانواده ش🏘 و پرکردن جای خالی برای مادر تا برگزاری روضه و شرکت در روضه های منزل .  🔹به گواهی خیلی از اطرافیان، بعد از شهید علی خلیلی (شهید امر به معروف )🌷 حال و هوای آقانوید هم عوض شد و انگار آرزوی پنهان شده در دلش❤️ یافته بود. در یکی از نوشته هایش گفته که راه را به من نشان داد👉 🔸گفت: ، شهادت رو در پیش داره. مگه علی خلیلی رزمنده✌️ بود که اینطور رفت.. " در عمق همین بس که حدود یکسال و نیم بعد از شهادت علی🕊، زیبایی را آقانوید می بیند که شهید به او می گوید: 🌙 توانستیم را بگیریم….  🌱 که خاک را بنظر کیمیا کنند  🍂آری شودکه گوشه چشمی کنند 🌷 🌷 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🌺فرارسیدن ماه مبارک رمضان مبارک 📚پیامبر اکرم(ص): هر کس در یک آیه از قرآن بخواند، همانند کسی است که در غیر این ماه یک کرده است تلاوت قرآن به نیابت از 🌷 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
6285539_275.mp3
12.47M
💿 ⇧⇧ ◀️ جز یکم قرآن کریم 🎙 🔸حجم: ۴ مگابایت ✨التماس‌ دعا✨ 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
رسید ... واولین رمضان بدون حاج قاسم.... شادی ارواح مطهر شهدا و تعجیل در فرج آقا امام زمان(عج) صلوات 🌹 🤲 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
🔰‍آن شب، شب عجیبی بود. میهمانِ مشهد الرضا شده بود .هوا خنک بود ، نزدیک سی بار بود که با مسئول اعزام تماس گرفته بود ولی هربار به درِ بسته می خورد. مغرب و عشاء را که خواند دلش طاقت نیاورد . 🔰آن شب دل یک بسیجی حوالی حضرت عشق می‌چرخید و حاجتش را میخواست. با همسر و فرزندش راهی حرم شدند ، ساعتی از نگذشته بود که با لبی خندان به سوی همسرش آمد.دلش آرام گرفته بود و گویی امید داشت این گره به دست باز میشود. 🔰میدانست که ضمانتش را پیش عمه اش میکند و او حتما راهی وادی عاشقی می‌شود. شاید کمتر از ده روز گذشت که مسئول اعزام تماس گرفت و گفت ساکت را ببند، بسیجی آماده رزم شو. 🔰او که دو سال تمام در پی راهی برای اعزام بود، حالا با ضمانت شاه خراسان کمتر از ده روز گره از کارش باز شد. گفتی: «من برای یک زندگی عادی ساخته نشدم.» به گمانم برای همین مسئول اعزام را کلافه کردی، را واسطه قرار دادی تا برای دفاع از حریم اهل بیت راهی شوی و درست در شب تولد حاجتت را گرفتی. 🔰همرزمت می‌گفت: با هم قرار گذاشتید که هر کدامتان زودتر شد و بال پریدن گرفت دست آن یکی را در بگیرد ، حتی گفته بودید شربت را هرکه نوشید، وقتی آقا بالای سرش آمد لبخندی بزند آن موقع است که ما میفهمیم مهمان شده است. 🔰همینطور هم شد. وقتی ابوطاها شربت شهادت را نوش جان کرد و این دیار و مردمانش را ترک کرد. به لب داشت ، لبخندی به شیرینی عسل و به زیبایی شهادت و به همین زودی مرد خانه شد. 🔰در عجبم چطور از دل کندی و چگونه از شیرین زبانی های گذشتی؟ به راستی که قدم گذاشتن در این راه دل شیر میخواهد و قلبی که برای بتپد ، کاش ما هم اینگونه بی قرارِ معشوق حقیقی مان باشد و در راه عشق ثابت قدم باشیم. ✍نویسنده: 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌷شهید نظرزاده 🌷
❣﷽❣ #رمان📚 #نیمه_پنهان_ماه 1 ﺯﻧﺪگی #شهید_مصطفی_ﭼﻤﺮﺍﻥ 🔻به ﺭﻭﺍیت: ﻫﻤﺴﺮشهیــد #قسمت_سی_وسوم 3⃣3⃣ 🔮مص
❣﷽❣ 📚 1 ﺯﻧﺪگی 🔻به ﺭﻭﺍیت: ﻫﻤﺴﺮشهیــد 4⃣3⃣ 🔮وقتی دانشگاه شهید چمران مثل را بپروراند، مصطفی کسی نیست که مجسمه اش را بسازد و بگذارند❌این یک چیز مرده است و مصطفی است. در فطرت آدم ها، در قلب آن ها است. 🔮آدم ها بین خیر و شر درگیرند و باید کسی دستشان را بگیرد🤝 همان طور که خدا این مرد را فرستاد تا مرا دست گیری کند. در تهران که تنها بودم نگاه می کردم به زندگی که و عبور کرد. من کجا؟ کجا؟ من دختر جبل عامل و جنوب لبنان ! من همیشه می گفتم اگر مرا از بیرون ببرند می میرم، مثل ماهی که بیفتد بیرون آب. 🔮زندگی خارج از جنوب لبنان و شهر صور در تصور من نمی آمد. به مصطفی می گفتم: اگر می دانستم انقلاب پیروز می شود✌️ و قرار به برگشت ما به ایران و ترک جبل هامل است نمی دانم قبول می کردم این ازدواج را یا نه‼️ اما آمدم و مصطفی حتی شناسنامه ام را به نام گرفت که در دار اسلام بمانم و بر نگردم و من ، مخصوصا وقتی در هستم احساس می کنم خدا به واسطه این مرد دست مرا گرفت، حجت را بر من تمام کرد و از میان آتشی که داشتم می سوختم بیرون کشید. 🔮می شد که من دور از جبل عامل و در کشور کفر باشم، در ، مثل خواهر و برادرهایم. گاه گاه که از ایران🇮🇷 برای دید و بازدید می رفتم لبنان به من می خندیدند، می گفتند: ایرانی ها همه صف ایستاده اند برای گرین کارت، تو که تبعيت داری چرا از دست می دهی⁉️ به آن ها گفتم: بزرگ ترین گرین کارت که من دارم کسی ندارد و آن این پارچه سبزی است که از روی حرم عليه السلام است و من در گردنم _ گذاشته ام. 🔮با همه وجودم این را احساس می کنم و اگر همه عمرم را، چه گذشته چه مانده، در گذاشتم نمی توانم شکر خدا را بکنم. با مصطفی یک عالم بزرگ را گذراندم از ماده تا معنا👌 از مجاز تا حقیقت و از خدا می خواهم که متوقف نشوم در مصطفی، هم چنان که خودش در حق من این دعا کرد: «خدایا! من از تو یک چیز می خواهم با همه اخلاصم که باش و در خلأ تنهایش نگذار🙏 من می خواهم که بعد از مرگ او را ببینم در پرواز🕊 🔮خدایا ! می خواهم غاده بعد از من متوقف نشود❌ و می خواهم به من فکر کند، مثل گل زیبا که در راه زندگی و پیدا کرد و او باید در این راه بالا و بالاتر برود. می خواهد غاده به من فکر کند ، مثل یک شمع🕯 مسكين و کوچک که سوخت در تاریکی تا مرد و او از نورش بهره برد برای مدتی بس کوتاه. می خواهم او به من فکر کند💭 مثل یک نسیم که از آسمان روح آمد و در گوشش كلمه گفت و رفت به سوی کلمه بی نهایت♥️ 🌹 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
1_24916934.mp3
4.1M
تقدیم به 🌹 🌾دلمـ💔 غمگینه غمام سنگینه 🍂چه کردی با این بی کینه 🌾تو که گفتی شیرینه 🍂یه روزی ولم کردی 🌾نگفتی که برنمیگردی😔 🍂حالا شبها تا سحر بیدارم 🌾با کابوسِ 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
وقت است و دلــ♥️ــم پیش تــو سـرگـردان است..! ای نفست... شرح پریشانی💗 من.. 🌙 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
تنها من گرمای نگاه تو نیستم؛ ببین! پرنده ها🕊 هم، به هرجا که می روی، می کنند!!!  مولای من♥️ دلم برای به هر سو پَر می کشد... 🌸🍃 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
• گمنامی‌تنهابراے نیست❗️ • می تونی زنده باشی و سربازِ •‌ (س)باشی • امایہ شرط داره☝️ 👈بایدفقط ڪارڪنی♥️ 🌺 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh