0⃣9⃣1⃣ #خاطرات_شهدا 🌷
آن روز به #مسجد نرسید.
برای نماز به خانه🏡 آمد و رفت توی اتاقش .
داشتم یواشکی نماز خواندش را تماشا میکردم👀،حالت عجیبی داشت .
انگار #خدا در مقابلش ایستاده بود.
طوری حمد و سـوره می خواند مثل اینکه خدا را می بیند😍.
ذکرها را دقیق و شمـرده ادا می کرد.
بعدها در مورد نحوه ی نماز خواندنش ازش پرسیدم.⁉️⁉️
💬گفت:
اشکال کار ما این است که برای همه وقت میزاریم ،جز برای #خدا😔
نمازمون رو سریع میخوانیم و فکر می کنیم زرنگی کردیم .😏
💥اما یادمون میره اونی که به وقت ها برکت میده فقط خود #خداست۰
#شهید_علیرضــا_کریمــی
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
❣﷽❣ #چگونه_یک_نماز_خوب_بخوانیم4⃣6⃣ ☘🌹استاد پناهیان: 🔴چرا فکر میکنیم زندگی بدون ادب ونظم شیرین تر
❣﷽❣
#چگونه_یک_نماز_خوب_بخوانیم5⃣6⃣
☘🌹استاد پناهیان؛
⭕همه اهل جهنم بوی بهشت به مشامشان میرسه به جز متکبرین ،
❌متکبرین تو جهنم هم بوی بهشت به مشامشون نمیرسه .
یه در جهنم داره فقط مخصوص متکبرین اونا جای ویژه جهنم میرن .
❌آقا میگه
بذار اول من به بچم اصول عقاید یاد بدم ،بعدا نماز خون میشه
صبر کن آقاااا
، شما از هفت سالگی اول بچه ت و وادار کن به نماز خوندن ،
نماز که خوند ، قلبش و عقلش سالم میشه ،
بعد تازه میتونه بفهمه این خدا یعنی چی ؟
میگه بچه که هنوز اصول عقاید زیاد نمیفهمه
✅ یه چیز مختصر میفهمه ، همون چیز مختصر کافیه
👈⭕فعلا باید تکبر از دلش بره ؛
رفقا اصل گرفتاری ما تکبر ماست در مقابل خدا ،
✅ اول بیاین این تکبر و بزنیم .
تکبر رو بزن تا نمازت خوب بشه
ادامه دارد...
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
1⃣9⃣1⃣ #خاطرات_شهدا🌷
🌹شهیدی که #کسی_فکرش_را_نمیکرد شهید شود🌹
#شهید_شاهرخ_ضرغام🌷
🔹 ﺍﺯ ﻫﻤﺎﻥ ﺩﻭﺭﺍﻥ #ﮐﻮﺩﮐﯽ ﺑﺎ ﺁﻥ ﺟﺜﻪ #ﺩﺭﺷﺖ ﻭ ﻗﻮﯼ ﺧﻮﺩ، ﻧﺸﺎﻥ ﺩﺍﺩ ﮐﻪ ﺧﻠﻖ ﻭ ﺧﻮﯼ ﭘﻬﻠﻮﺍﻧﺎﻥ ﺭﺍ ﺩﺍﺭﺩ .
🔸ﺷﺎﻫﺮﺥ ﻫﯿﭽﮕﺎﻩ ﺯﯾﺮ ﺑﺎﺭ ﺣﺮﻑ ﺯﻭﺭ ﻭ ﻧﺎﺣﻖ ﻧﻤﯽ ﺭﻓﺖ. #ﺩﺷﻤﻦ_ﻇﺎﻟﻢ ﻭ #ﯾﺎﺭ_ﻣﻈﻠﻮﻡ ﺑﻮﺩ. ﺩﻭﺍﺯﺩﻩ ﺳﺎﻟﮕﯽ ﻃﻌﻢ ﺗﻠﺦ #ﯾﺘﯿﻤﯽ ﺭﺍ ﭼﺸﯿﺪ. ﺍﺯ ﺁﻥ ﭘﺲ ﺑﺎ ﺳﺨﺘﯽ ﺭﻭﺯﮔﺎﺭ ﺭﺍ ﺳﭙﺮﯼ ﮐﺮﺩ ....
🔹ﭘﺪﺭ ﻧﺪﺍﺷﺖ. ﺍﺯ ﮐﺴﯽ ﻫﻢ ﺣﺴﺎﺏ ﻧﻤﯽ ﺑﺮﺩ. #ﻣﺎﺩﺭ ﭘﯿﺮﺵ ﻫﻢ ﮐﺎﺭﯼ ﻧﻤﯽ ﺗﻮﺍﻧﺴﺖ ﺑﮑﻨﺪ ﺍﻻ #ﺩﻋﺎ! ﺍﺷﮏ ﻣﯽ ﺭﯾﺨﺖ ﻭ ﺑﺮﺍﯼ ﻓﺮﺯﻧﺪﺵ ﺩﻋﺎ ﻣﯽ ﮐﺮﺩ. ﺧﺪﺍﯾﺎ ﭘﺴﺮﻡ ﺭﺍ ﺑﺒﺨﺶ، ﻋﺎﻗﺒﺖ ﺑﻪ #ﺧﯿﺮﺵ ﮐﻦ. ﺧﺪﺍﯾﺎ ﭘﺴﺮﻡ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺳﺮﺑﺎﺯﺍﻥ #ﺍﻣﺎﻡ_ﺯﻣﺎﻥ(ﻋﺞ) ﻗﺮﺍﺭ ﺑﺪﻩ .
🔸ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ ﺑﻪ ﺍﻭ ﻣﯽ ﺧﻨﺪﯾﺪﻧﺪ. ﺍﻣﺎ ﺍﻭ ﻣﯽ ﺩﺍﻧﺴﺖ ﮐﻪ ﺳﻼﺡ ﻣﻮﻣﻦ #ﺩﻋﺎﺳﺖ. ﮐﺎﺭﯼ ﻧﻤﯽ ﺗﻮﺍﻧﺴﺖ ﺑﮑﻨﺪ ﺍﻻ ﺩﻋﺎ. ﻫﻤﯿﺸﻪ ﻣﯽ ﮔﻔﺖ: ﺧﺪﺍﯾﺎ ﻓﺮﺯﻧﺪﻡ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺗﻮ ﺳﭙﺮﺩﻡ. ﺧﺪﺍﯾﺎ ﻫﻤﻪ ﭼﯿﺰ ﺑﻪ ﺩﺳﺖ ﺗﻮﺳﺖ. ﻫﺪﺍﯾﺖ ﺑﻪ ﻭﺳﯿﻠﻪ ﺗﻮﺳﺖ. ﭘﺴﺮﻡ ﺭﺍ ﻧﺠﺎﺕ ﺑﺪﻩ!
🔹ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺷﺎﻫﺮﺥ ﺩﺭ #ﻏﻔﻠﺖ ﻭ #ﮔﻤﺮﺍﻫﯽ ﺍﺩﺍﻣﻪ ﺩﺍﺷﺖ. ﺗﺎ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺩﻋﺎﻫﺎﯼ ﻣﺎﺩﺭ ﭘﯿﺮﺵ ﺍﺛﺮ ﮐﺮﺩ. #ﻣﺴﯿﺤﺎ ﻧﻔﺴﯽ ﺁﻣﺪ ﻭ ﺍﺯ ﺍﻧﻔﺎﺱ ﺧﻮﺵ ﺍﻭ ﻣﺴﯿﺮ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺷﺎﻫﺮﺥ ﺗﻐﯿﯿﺮ ﮐﺮﺩ .
ﺑﻬﻤﻦ ۵۷ ﺑﻮﺩ. ﺷﺐ ﻭ ﺭﻭﺯ ﻣﯽ ﮔﻔﺖ: ﻓﻘﻂ ﺍﻣﺎﻡ، ﻓﻘﻂ #ﺧﻤﯿﻨﯽ (ﺭﻩ)☝️
👈 ﻫﻤﯿﺸﻪ ﻣﯽ ﮔﻔﺖ: ﻫﺮﭼﻪ ﺍﻣﺎﻡ ﺑﮕﻮﯾﺪ ﻫﻤﺎﻥ ﺍﺳﺖ. ﺣﺮﻑ ﺍﻣﺎﻡ ﺑﺮﺍﯼ ﺍﻭ ﻓﺼﻞ ﺍﻟﺨﻄﺎﺏ ﺑﻮﺩ.
ﺑﺮﺍﯼ ﻫﻤﯿﻦ ﺭﻭﯼ ﺳﯿﻨﻪ ﺍﺵ ﺧﺎﻟﮑﻮﺑﯽ ﮐﺮﺩﻩ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ: ﻓﺪﺍﯾﺖ ﺷﻮﻡ ﺧﻤﯿﻨﯽ....😍
🔸ﻭﻗﺘﯽ ﺍﺯ ﮔﺬﺷﺘﻪ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺧﻮﺩﺵ ﺣﺮﻑ ﻣﯽ ﺯﺩ ﺩﺍﺳﺘﺎﻥ #ﺣُﺮ ﺭﺍ ﺑﺎﺯﮔﻮ ﻣﯽ ﮐﺮﺩ
🔹ﺧﻮﺩﺵ ﺭﺍ ﺣُﺮ #ﻧﻬﻀﺖ ﺍﻣﺎﻡ ﻣﯽ ﺩﺍﻧﺴﺖ. ﻣﯽ ﮔﻔﺖ: ﺣُﺮ ﻗﺒﻞ ﺍﺯ ﻫﻤﻪ ﺑﻪ ﻣﯿﺪﺍﻥ #ﮐﺮﺑﻼ ﺭﻓﺖ ﻭ ﺑﻪ ﺷﻬﺎﺩﺕ ﺭﺳﯿﺪ، ﻣﻦ ﻫﻢ ﺑﺎﯾﺪ ﺟﺰﺀ ﺍﻭﻟﯿﻦ ﻫﺎ ﺑﺎﺷﻢ.
🔸ﺩﺭ ﻫﻤﺎﻥ ﺭﻭﺯ ﻫﺎﯼ ﺍﻭﻝ ﺟﻨﮓ ﺍﺯ ﻫﻤﻪ ﺟﻠﻮﺗﺮ ﭘﺎ ﺑﻪ ﻋﺮﺻﻪ ﮔﺬﺍﺷﺖ. ﺁﻧﻘﺪﺭ #ﺩﻻﻭﺭﺍﻧﻪ ﺟﻨﮕﯿﺪ ﮐﻪ ﺩﺷﻤﻨﺎﻥ ﺑﺮﺍﯼ ﺳﺮﺵ #ﺟﺎﯾﺰﻩ ﺗﻌﯿﯿﻦ ﮐﺮﺩﻧﺪ. ﺁﻧﻘﺪﺭ ﺷﺠﺎﻋﺎﻧﻪ ﺭﻓﺖ ﺗﺎ ﮐﺴﯽ ﺑﻪ ﮔﺮﺩ ﭘﺎﯾﺶ ﻧﺮﺳﺪ. ﺭﻓﺖ ﻭ ﺭﻓﺖ. ﺁﻧﻘﺪﺭ ﺭﻓﺖ ﺗﺎ ﺑﺎ ﻣﻼﺋﮏ ﻫﻤﺮﺍﻩ ﺷﺪ . ﺷﺎﻫﺮﺥ ﭘﺮﻭﺍﺯﯼ ﺩﺍﺷﺖ ﺗﺎ ﺑﯽ ﻧﻬﺎﯾﺖ.
🔹ﺩﺭ ﻫﻔﺪﻫﻢ ﺁﺫﺭ ﭘﻨﺠﺎﻩ ﻭ ﻧﻪ ﺩﺷﺘﻬﺎﯼ ﺷﻤﺎﻝ #ﺁﺑﺎﺩﺍﻥ ﺍﯾﻦ ﭘﺮﻭﺍﺯ ﺭﺍ ﺛﺒﺖ ﮐﺮﺩ. ﭘﺮﻭﺍﺯﯼ ﺑﺎ ﺟﺴﻢ ﻭ ﺟﺎﻥ. ﮐﺴﯽ ﺩﯾﮕﺮ ﺍﻭ ﺭﺍ ﻧﺪﯾﺪ ؛ ﺣﺘﯽ ﭘﯿﮑﺮﺵ ﭘﯿﺪﺍ ﻧﺸﺪ.... 😔
🔸می ﮔﻮﯾﻨﺪ ﻣﻔﻘﻮﺩ ﺍﻻﺛﺮ، ﺍﻣﺎ ﻧﻪ، ﺍﻭ ﺍﺯ ﺧﺪﺍ ﺧﻮﺍﺳﺘﻪ ﺑﻮﺩ ﻫﻤﻪ ﮔﺬﺷﺘﻪ ﺍﺵ ﺭﺍ #ﭘﺎﮎ ﮐﻨﺪ. ﻫﻤﻪ ﺭﺍ، ﻫﯿﭻ ﭼﯿﺰﯼ ﺍﺯ ﺍﻭ ﻧﻤﺎﻧﺪ. ﻧﻪ ﺍﺳﻢ، ﻧﻪ ﺷﻬﺮﺕ، ﻧﻪ ﻣﺰﺍﺭ ﻭ ﻧﻪ ﻫﯿﭻ ﭼﯿﺰ ﺩﯾﮕﺮ. ﺧﺪﺍ ﻫﻢ ﺩﻋﺎﯾﺶ ﺭﺍ ﻣﺴﺘﺠﺎﺏ ﮐﺮﺩ.
🔹ﺍﻣﺎ ﯾﺎﺩ ﺍﻭ ﺯﻧﺪﻩ ﺍﺳﺖ. ﻧﻪ ﻓﻘﻂ ﺩﺭ ﺩﻝ ﺩﻭﺳﺘﺎﻥ، ﺑﻠﮑﻪ ﺩﺭ ﻗﻠﻮﺏ ﺗﻤﺎﻡ ﺍﯾﺮﺍﻧﯿﺎﻥ. ﺍﻭ #ﺳﺮﺑﺎﺯ ﻭﻻﯾﺖ ﺑﻮﺩ. #ﻣﺮﯾﺪ ﺍﻣﺎﻡ ﺑﻮﺩ. ﻣﺮﺩ ﻣﯿﺪﺍﻥ ﻋﻤﻞ ﺑﻮﺩ ﻭ ﺍﯾﻨﻬﺎ ﺗﺎ ﺍﺑﺪ ﺯﻧﺪﻩ ﺍﻧﺪ....
#حر_انقلاب
شادی روحش #صلوات
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 ببینید 👆
🔻مصاحبـه با
#شهید_شاهرخ_ضرغام🌷
ملقب به حر انقلاب
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
8⃣8⃣1⃣ #خاطرات_شهدا 🌷 #قسمت_اول (٢ / ١) 💠 شهيد #گمنامى كه خودش را از گمنامى درآورد! 🌷در سال ١٣٧١،
8⃣8⃣1⃣ #خاطرات_شهدا🌷
#قسمت_دوم (٢ / ٢)
💠شهيد گمنامى كه خودش را
از #گمنامى درآورد!
🌷.... و مادر شهيد با صلابتى كه داشت، رو به من كرد و گفت: شهید #گمنام در اینجا دارید؟ گفتم: بله تعدادی از شهدای #تفحص شده در معراج هستند که گمناماند.
🌷مادر شهید مفقود گفت: میتوانم شهدا را ببینم؟ گفتم: بفرمایید. مادر وارد سالن معراج شهدا شد؛ به پیکرهایی که فقط #تکههایی از استخوان از آن باقی مانده بود، نگریست و خود را به پیکر همان شهیدی که آن #سرباز جوان نیز او را شناسایی کرده بود، رساند.
🌷مادر شهید رو به ما کرد و گفت: دیشب فرزندم به #خوابم آمد و گفت: من در معراج شهدا هستم و میخواهند مرا به عنوان شهید گمنام دفن کنند.
🌷به مادر شهید گفتم: شما از کجا مطمئن هستید که این فرزند شماست؟ ابروهایش را توی هم کرد و گفت: من #مادرم و #بوی بچهام را احساس میکنم.
🌷برای اینکه از این موضوع #یقین پیدا کنم و احساس مادری را در وی ببینم، به مادر شهید #مفقود گفتم: اگر برای شما مقدور است لحظهای از سالن خارج شوید، اینجا کار داریم.
🌷مادرِ شهید از سالن بیرون رفت و در گوشهای نشست؛ در این فاصله پیکر مطهر شهید را #جابجا کردم؛ بعد از مدتی به وی گفتم: الآن میتوانید بیایید داخل.
🌷مادر شهید وارد سالن شد و بدون هیچ #تردیدی به سمت پیکر فرزندش شهیدش رفت در حالى که ما، جای او را #تغییر داده بودیم؛ و به ما گفت: من یقین دارم که این پسرم است؛ او به من گفته بود که برمیگردد.
🌷 #غوغایی در معراج شهدا به پا شد؛ خواهران و برادران شهید مفقود، #گریه میکردند؛ مادر شهید رو به فرزندانش کرد و گفت: برای چه گریه میکنید؟ این امانتی بود که خداوند به من داده بود، از من گرفت؛ حالا هم که استخوانهایش را برایم آوردهاند، دوباره امانتی را به خودش تحویل میدهم.
🎙راوى: محمدرضا فیاضی
یکی از #خادمانِ معراج شهدا
#شهدا_را_ياد_كنيم_با_ذكر_صلوات
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خاطره ای بسیار عجیب از شهید
#ابراهیم_هادی❣
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🌹🍃🌹🍃
گفت:
_ دوست دارم مثل
امام حسین علیه السلام
#سرم قطع بشه.
+ خمپاره خورد ، سرش قطع شد...
گفت:
_ دوست دارم #عاشورا شہید بشم
+ عاشورا شہید شد...
آقـٰا... میـخواستن ، میـشد...!
میـخوایم ، نمیـشه!!!😔
#حاج_حسین_یڪتا
#ڪجاے_ڪار_اشڪال_داره
#خدا_میدونه
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
🌷 #طنز_جبهه2⃣4⃣ 💠 #بى_خوابى_صدام 🔹يك شب در منطقه #طلائيه در سنگر خوابيده بوديم كه ناگهـان #آب بـا
🌷 #طنز_جبهه3⃣4⃣
💠 #رعد_و_برق
🔹یک شب که تو منطقه عملیاتی سمت #کردستان بودیم دشمن شروع کرد و با گلوله ی #توپ سمت ما رو می زد که یک گلوله هم خورد پشت #سنگر ما.
🔸تو این مواقع دیوارها و سقف سنگر می لرزید و گرد و خاک سنگر همه جا را فرا گرفت.بچه ها هر کدوم به یک طرف #فرار می کردند که #پناه بگیرند.
🔹یکی از بچه ها که اسمش اکبر بود #خوابیده بود، هیجان زده بلند شد و گفت: #صدای چی بود؟
گفتم: بلند شو توپ بود، توپ می زنند، توقع داشتی چی باشه؟
🔸 #راحت سر جایش خوابید و گفت: ای بابا فکر کردم #رعد_و_برق بود. چون من از رعد و برق می ترسم.😂
#لبخند_بزن_بسیجی😁
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
💌 محبت و رفاقت شهدا
به روایت #حاج_حسین_یکتا
🔹در عملیات والفجر #شهید_زینالدین دستور داد گردان #سیدالشهدا برن رو ارتفاعات لری.
🔸وقتی ما رسیدیم روز بعد بالاسر بچههایی که #شب_عملیات تو درگیری به شهادت رسیده بودند، بعضیهاشون #مجروح شده بودند تو این ارتفاعات؛ همدیگر رو #بغل کرده بودن که خیلی سردشون نشه. در حین اینکه خونریزی ادامه پیدا کرده بود، تو بغل هم به #شهادت رسیده بودن. تو بغل هم خشک شده بودند.
🔹وقتی آقا مهدی شهید زینالدین رسید، نمیشد اینها رو از هم #جدا کرد. دوتاییشون رو باهم بلند کردن و گذاشتن رو #قاطر، بستند که ببرند عقب و آقا مهدی شروع کرد به #گریه کردن...
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
9⃣4⃣1⃣ #خاطرات_شهدا🌷 💠لبخندی که نشان از یک دیدار مبارک داشت😍 #شهید_مصطفی_عارفی 🌹پنج نفری سر سفره ن
🍃🕊🍃🕊🍃🕊
#شهیدعارفی همیشه وقتی با #ماشین میرفتن خیابون، حواسشون به #پیاده ها بود؛ بارها میشد مسیر خیلی #طولانی رو بخاطر #رسوندن پیرمرد یا پیرزنی یا مادری با فرزند خردسالش حتی یه جوون میرفتن و آخرش فقط میگفتن صلوات بفرستید...☺️
#شهید_مدافع_حرم_مصطفی_عارفی🌷
برای شادی روحش #صلوات
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
4_5780425140261094316.mp3
3.62M
⏯ #زمینه احساسی
🍃از در این خونه بوده این همه بها گرفتم
🍃من تموم زندگیمو از امام رضا گرفتم
🎤 #حسین_طاهری
👌فوق زیبا
🌷 #چهارشنبه_های_امام_رضایی
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh