♡نون والقلم♡
🍃بی هدف کاغذ را سیاه میکردم تا شاید کلمه ای بیابم و در وصف او بنویسم اما نبود، کلمه ای به ذهنم نمیآمد طبق معمول کم آورده بودم و ذهن خسته ام دیگر زانوانش قوت نداشت که کم آورد و مقابل این همه کلمه و حرف گفته و ناگفته خم شد.
🍃دفتر #زندگی را که ورق میزدم دیدم خیلی هایمان خودمان را #گم کرده ایم یادمان رفته چرا آمدیم وَ بعدها چرا خواهیم رفت! نشانی منزلگاه عشق را گم کردیم، حافظه هایمان یاری نکرد تا راه را از بر برویم و برسیم به حرم یار.
🍃اصلا شاید ذهنم برای همین دیگر توان ادامه دادن نداشت و دست #دلم به نوشتن نمیرفت، نشانی #حرم یار را گم کردم و در این وانفسای دنیا غرق شدم آنقدر که یادم رفت، بودند کسانی که با یک #یاعلی(ع) زانو هایشان قوت گرفت با یک #یاحسین(ع) بلد راه شدند و ندای لبیک #یازینب سر دادند، ندایی که میگفت عباس های زینب هنوز عرصه را خالی نکردند! خیلی ها اصلا آمدند تا همین را بگویند؛ #حامد هم یکی!
🍃دیگر از پرورش یافته مکتب علی(ع) و کارنامه قبولی و مهر #شهادت نمیگویم چرا که شاگردان این مکتب همه عاشقند و شرط عاشقی جنون است و مجنون جز در رکاب #معشوق مشق عشق نمیکند.
🍃حامد نیز مجنونی بود که عشقی منتهی به نور را در خود پرورید وَ گویی اصلا آمده بود تا در #نور خلاصه شود.
آری همین است شرط عاشقی #جنون است.
✍نویسنده : #مهدیه_نادعلی
🌺به مناسبت سالروز #تولد #شهید_حامد_کوچک_زاده
📅تاریخ تولد : ۲۸ شهریور ۱۳۶۱
📅تاریخ شهادت : ۱۲ بهمن ۱۳۹۴
📅تاریخ انتشار : ۲۷ شهریور ۱۴۰۰
🥀مزار : گلزار شهدای شهر رشت
#گرافیست_الشهدا #استوری_شهدایی
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🍃بارها با خود فکر کرده ام آیا انسان ها خودشان #سرنوشت شان را انتخاب می کنند یا سرنوشت است که آنهارا انتخاب کرده و گل چینشان می کنند. در مواردی این سوال برایم پر رنگتر می شود و یکی از آن موارد #زندگی شهید علی خاقانی است که در دوران کودکی به بیماری سختی دچار شد تا جایی که امیدی به زنده ماندنش نبود و به طرز #معجزه آسایی از #مرگ رهید تابماند و علیه #ظالمان و مستکبران مبارزه نماید.
🍃دانش آموز بود و با ورود به دوران راهنمایی که مصادف با شروع جریانات #انقلاب_اسلامی بود در تظاهرات شرکت می کرد و در آگاه سازی دوستانش نقش بسزایی داشت. با شروع #جنگ تحمیلی با وجود سن و سال کمش عازم #جبهه های نبرد شد، تا از خاک کشور دفاع نماید. دفاع از#کشور اسلامی و #تحصیل در مسلخ عشق از او مردی مقاوم و صبور ساخت. خاقانی سرانجام در تاریخ ۱۰\ ٨\۱٣۶۱ در حالیکه ۱۶ سال بیشتر نداشت در جریان عملیات محرم خاک خونین عین خوش را به خون خویش مزین ساخت و پیکر این نوجوان ۱۶ ساله ایران اسلامی در گلزار شهدای رهنان به خاک سپرده شد.
✍نویسنده: #سودابه_حمزه_ای
🌸به مناسبت سالروز #شهادت
#شهید_علی_خاقانی
📅تاریخ تولد : ۱٣۴۰
📅تاریخ شهادت : ۱۰ آبان ۱٣۶۱
📅تاریخ انتشار : ۱۱ آبان ۱۴۰۰
🕊محل شهادت : عین خوش
🥀مزار شهید : گلزار شهدای شهر رهنان
#گرافیست_الشهدا #استوری_شهدایی
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🍁 قلب، پُر از بذرهای باوریست که منتظرِ سبز شدن هستند ، به دنبال بهانه ای که پیچکوار دور چوبه اعتقاداتمان بپیچند و بالا روند وَ دنیای ما را رنگ ببخشند و دیدمان به #زندگی را تغییر دهند؛ این یعنی آغاز یک تحول ، و باوری که حاصل بذرهای بهانهجوی قلبمان بود ، باور به حقیقت وجود ، به عشق ، به آیه...
🍁 و سرچشمه داستان زندگی بعضی هایمان همین آیات نورانیست.مثل #موسی_جمشیدیان ! که جزو همان بعضی هایی بود که زندگیاش به این آیات و نشانه های #قرآن گره خورده بود.
🍁 از آن لحظه که همسرش از فَرط نگرانی به قرآن پناه برد و به آن توسل جست وَ پنجمین آیه سوره انسان آمد که بشارت نوشیدن نیکان از جامی که محتوایش آمیخته به کافور ، آن ماده سرد، سپید و معطر ، را داده بود ، مثل روز برای همه روشن بود که این آیه بشارت رویدادی مهم را داده. رویدادی مثل شهادت!🕊
🍁 و مگر نه اینکه نیکان همان کسانی هستند که عمرشان ، جان ها وَ مالهایشان را در راه خدا و برای رضای او دادهاند؟!پس حقیقتا موسی که عمر و مالش را وقف این امر کرده بود در زمره نیکان قرار میگرفت و توفیق نوشیدن از آن جام گوارا نصیبش میشد!
🍁 خلاصه وار زندگیاش را اگر مرور کنی از آبان شصت و چهاری که متولد شد تا زمانی که در اواخر دهه هشتاد و اوایل دهه نود به دفاع از حریم اهل بیت مبعوث شد ، همه چیز رنگ دیگری داشت!
🍁نفس کشیدنش ، #حفظ_قرآنش ، ازدواجش و... همه و همه رنگ و بوی #شهدا را داشت؛ چه خوب مصداق "باید #شهید بود تا شهید شد" را در زندگیاش به تصویر کشیده بود.
🍁 سرنوشت موسی مثل خیلیهایمان عادی رقم خورد ، پیش رفت و به آخر رسید. اما تنها تفاوتمان درک رسالتی بود که بر دوشمان گذاشتند. موسی یک جور درک کرد و ان را به سرانجام نیک رساند ، ما ولی اصلا درک درستی از رسالت نداریم!
🍁 و به راستی #مدافعان_حریم_حرم ، کشور و امنیت رسولان زمان خود بودند...
سالگرد #شهادتت مبارک رسول #حرم!
✍نویسنده : #مهدیه_نادعلی
🌷به مناسبت سالروز #شهادت
#شهید_موسی_جمشیدیان
📅تاریخ تولد :۲۸ آبان ۱۳۶۴
📅تاریخ شهادت : ۱۴ آبان ۱۳۹۴
📅تاریخ انتشار : ۱۳ آبان ۱۴۰۰
🥀مزار شهید : قلعه سفید
🕊محل شهادت : سوریه
#گرافیست_الشهدا #استوری_شهدایی
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🍃وقتی ترس و دلهره نوشتن شعار و داشتن #عکس امام و اعلامیه بر همه غالب بود همیشه عکس #امام را با خود به همراه داشت. هیچ وقت از کاری که انجام میداد دست نمیکشید و تا آن را به ثمر نمیرساند آرام و قرار نداشت. هیچ کس از کارهایش خبر نداشت همیشه چند ساعت قبل از شروع #مدرسه میرفت و در دیوار های انجا را پر از شعار ها و نوشته های خط امام میکرد.
🍃وقتی #جنگ_تحمیلی آغاز شد محصل بود اگر احترام به حرف پدر و مادر نبود ترک تحصیل میکرد و همان روز به #جبهه میرفت اما تا تابستان صبر کرد و برای دیدن #مهارت و گذراندن دوره آموزشی به اصفهان رفت. هوش و زکاوت فراوانی داشت و میگفتند در پشت جبهه حضورش مفید تر است و به توصیه #علما برای ادامه تحصیل به #مشهد بازگشت و آنجا هم از فکر جبهه باز نماند.
🍃مشغول به تعلیم و #تربیت شد و همه را تشویق میکرد که به جبهه بروند. پس از گذشت مدتی که نتوانست دوری از جبهه و خدمت به #میهن را تاب بیاورد، بدون اینکه به #خانواده چیزی بگوید دوباره به جبهه رفت و با نوشتن نامه ایی از اهل منزل عذرخواهی کرد. اما میان کشاکش این دنیا نامتقارن، باز هم مجبور شد به عقب برگردد و به ادامه تحصیل و انجام وظایف خود آن هم پشت جبهه بپردازد.
🍃از بیهوده بودن و بیهوده #زندگی کردن تنفر و داشت و برای همین نذر کرده بود ۱۰۰ تا عراقی را بکشد و بعد #شهید شود حدودا شش بار به جبهه رفته بود و بارها میزبان #مرگ هم شده بود. در نامه ایی که به پدر خود نوشته ازاین گفته بود که "بالا تر از علی اکبر و حسین (ع) نیست" و پدرش باید به شهادت او افتخار کند...
🍃اخرین باری که به جبهه رفته گویی همه میدانستند این آخرین بار است. همه چیز رنگ و بوی اخرین ها را داشت، از اخرین باری که به مرخصی امد و قرار شد مدتی به استراحت مطلق بپردازد تا وقتی که زیربار نرفت و به جبهه برگشت و آن شب که نور سر تاپای وجود اورا فرا گرفت و خواب یکی از همرزمانش که حکم شهادت او را امضا کرد. و پانزده آبان اخرین روزی بود که در این دنیای تنگ و تاریک گرفتار بودو به آسمان #پرواز کرد...
✍نویسنده: #فاطمه_زهرا_نقوی
🌸به مناسبت سالروز #شهادت
#شهید_محسن_پور_قاسمی
📅تاریخ تولد : ٢ آبان ۱٣۴۰
📅تاریخ شهادت : ۱۵ آبان ۱٣۶٢
📅تاریخ انتشار : ۱۴ آبان ۱۴۰۰
🕊محل شهادت : پنجوین
🥀مزار شهید : روستای شاهد شهر شهریار
#گرافیست_الشهدا #استوری_شهدایی
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🍃حلب، کافیست نامش از زبان جاری شود و به گوش اهل دلش برسد. کهکشان خاطرش ققنوس وار به سوی #چهار_ستاره ای می رود که صورت فلکی زیبایی را در جبهه #مقاومت ترسیم کردند و در آسمان آبی خاطره ها ماندگار شدند🌹
.
🍃 این روزها ستاره های قصه ما به شهدای #اربعه_حلب شهرت یافته اند. #شهدایی که در اوج طراوت و #جوانی، بند بند وجودشان را از #دنیا و مافیها، شستشو دادند و راهی دفاع از #حریم_آل_الله شدند. جوانهایی که هر کدام ستاره ای #روشنایی بخش در میان اهل بیتشان بودند🌟
.
🍃گاهی که غرق خاطرشان میشوم، در گوشه ای از ذهن خویش صندوقچه ی حیاتشان را باز میکنم، به دفتر #زندگی هر کدامشان که میرسم، ورق میزنم و آنگاه که با چشم روح #وصیت نامه هایشان میخوانم، به سر منزلگاهی میرسم که در آنجا خوب میفهمم، آری ، این من هستم قافیه را باخته ام، این جوانها چه زیرکانه و هوشیارانه سنگر نفس و #شیطان را هدف قرار دادند و چه زیبا در #خون خویش غلطیدند😔
.
🍃اما اکنون، مَـــــن، با شما هستم، ای ستاره های شب های آفتابی #حلب، چگونه #عاشقانه هایتان را در وصف جانانتان فریاد کردید که موج صدایش بیدار کرد حتی آن خواب برده از فرط #گناه را.
.
🍃اصلا بگویید چگونه شد که با وجود کم سن و سالیتان راه پیران #عارف را در کوتاه ترین مسیر ممکن از آن خود ساختید؟!🥺
.
🍃ای شهدا، مرا دریابید، شما را به تمام رمز #علمیات هایتان، #سوگند میدهم، این راز سر به مهر بسته را برایم بگشایید😔
.
🍃و حال، در این ثانیه های طاقت فرسای زندگی چه دارم که بگویم، جز اینکه خود را به زنجیر #اعتراف بکشانم، که آری، این واژه های سیاه و سفید من فقط بلدند رو به روی شما ناله سر دهند و زار زار #اشک بریزند، کاش میدانستند، خاطر و #یاد شما زنگ هجرت است به سوی #ابدیت.
.
✍نویسنده : #زهرا_حسینی
.
🕊به مناسبت سالروز شهادت شهیدان
☘ #مصطفی_موسوی
☘ #محمدرضا_دهقان
☘ #مسعود_عسگری
☘ #احمد_اعطائی
.
📅تاریخ شهادت : ۲۱ آبان ۱۳۹۴
.
📅تاریخ انتشار : ۲۱ آبان ۱۴۰۰
.
#گرافیست_الشهدا #استوری_شهدایی #سوریه #عمه_سادات #کرببلا #صلوات
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🍃بیاد ساربانان کویر #اعجاز، کویری که در ژرفای تاروپود آن، خنکای آسمان حس میشود، اگر بجوییمش♡
.
🍃همه کوی به کوی در جستجوی حیاتیم و قطره به قطره، عطش جانمان را میفرساید. جرعه به جرعه خراش بر #زمین میزنیم، در پی یافتن زلال آب.
.
🍃جان به میان لب خزیده و آستر گلگونش را خزانزده کردهاست. چِشم، تار میبیند اما، انگار درمیان این بیابان، هاله ای با #صلابت در حال حرکت است❣️
.
🍃قدم به قدم، قامت دلربایش بر نیزه های آفتاب چیره میشود و پیش میرود. او #مرتضی ست🙂
.
🍃نمیدانم در میان این مسیر، آفتاب شیفته او شده یا توانش، قاتل گرما. هرچه که هست، گام هایش نمی لغزند. در هر قدمش ، #رازی نهفته است😌
.
🍃شنیده بودم خانه ای در این #دارفانی بنا کرده، خالی از #دروغ. میگفتند هرچه را که رنگ و بوی #معشوق نمیدهد، از خانه اش زدوده است. خانه ای بنا کرده با عطر #شهادت.
.
🍃در این صحرای #زندگی، تنها غبطه به اوست که از گلویمان گذر میکند. اویی که آن روز با شکوه #آسمانی اش، به دیدار معشوق میشتافت🌹
.
🍃ذره ذره ی وجودش را، نذر خشنودی سالار شهیدش کرده بود و سنگ مزارش را ، هدیه به #حضرت_مادر. اویی که شتابان میرفت و مایی که جا ماندیم😔
.
✍️نویسنده : #مبرا_پورحسن
.
🕊به مناسبت سالروز شهادت #شهید_مرتضی_عبداللهی
.
📅تاریخ تولد : ۹ اسفند ۱۳۶۶
.
📅تاریخ شهادت : ۲۳ آبان ۱۳۹۶.دیرالزور سوریه
.
📅تاریخ انتشار : ۲۲ آبان ۱۴۰۰
.
🥀مزار شهید : بهشت زهرا
.
#گرافیست_الشهدا #استوری_شهدایی
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🍃بسم رب الشهدا🍃
🍃کنار مزارش نشسته و #خاک سردش را لمس میکند. چه #غریبانه مزار عزیزش را مینگرد. گویی نمیخواهد باور کند اینجا #مزار اوست. به قاب عکسی که در آن #چهره عزیزش ثبت شده بود خیره میشود. #اشک به چشمش نیش میزند، #دلتنگ است.
🍃دلش میخواهد بنشیند و سالهای باهم بودنشان را با هم مرور کند. سالهایی که کنار #محمدجواد نفس میکشید. از روزی که هم نفسش در #زمین پا گذاشت تا زمانی که با هم آشنا شدند همه را از ذهنش میگذراند. اینکه محمد جواد هدیه #امام_رضا و نظر کرده عقیله بنیهاشم بود. اینکه از همین نشانه میشد تا ته راه را خواند.
🍃ته راه میدانی کجا بود؟ همه گمان میکردند ته راه جایی بود که محمدجواد به ندای زینب (س) تا #سوریه رفت. اما نه! محمدجواد تا آخر خط رفت ولی برگشت! به قاعده بیست ثانیه روح از تنش جدا شد و فهمید شهید شده اما بند تعلق کامل از هم گسسته نشده بود که برگشت.
🍃فهمید یک جای کار میلنگد آن هم #تعلقات این دنیاست، مثل تعلق خاطر به #همسر و فرزندانش، یا شاید دعای همسرش که میخواست یک بار دیگر فقط او را #سالم ببیند. هرچه بود این برگشت زمینه #خودسازی اش را فراهم آورد و دیگر محمد جواد آن آدم سابق نبود، #شهید بود!
🍃چهرهاش، رفتارش، گفتارش همه و همه تو را یاد #شهدا میانداخت و #عاقبت این شهید بودن شد آنچه که باید! ته راه اینجا بود، پایان خط #زندگی با توفیقی که نصیب هرکس نمیشود. و امروز ششمین سالیست که از #پروازش میگذرد.
♡سالگرد پروازت مبارک♡
پ.ن: گفته خود شهید به همسرش.
✍️نویسنده : #مهدیه_نادعلی
🌸به مناسبت سالروز #شهادت
#شهید_محمد_جواد_قربانی
📅تاریخ تولد : ١ فروردین ١٣۶٢
📅تاریخ شهادت : ٢۵ آبان ١٣٩۴
📅تاریخ انتشار : ٢۴ آبان ١۴٠٠
🕊محل شهادت : سوریه، حلب
🥀مزار شهید : شاهین شهر، گلزار شهدای محله حاجی آباد
#گرافیست_الشهدا #استوری_شهدایی
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🍃دو سالی هست ثانیههای #زندگی جایشان را به گذشتِ ساعتها دادهاند و زمان مثل حرکت دورترین سیاره به دور خورشید سنگین سپری میشود.
🍃فضا و زمان سراسر پر از فشار است #دلها_سنگین، نفسها پر از سرب و سرفهها تبدیل شدهاند به سیاه سرفه. گناههایم جا و اسمشان را عوض کردهاند و شدهاند عادت، توبههایم شدهاند #غفلت، و گریههایم نه از سر #گناه بلکه از سر تفهای سربالاست که بر خودم نثار کردم زمان عجیب میگذرد و این سؤال ذهنم را میخورد چرا در این غفلتگاه ایستادهام؟؟
🍃ذهنم میگوید همه از داغ #دل است که بر سینه داری. راست میگوید با داغ دلم کنار نیامدهام، با حرارت آتش ملک دلم که دیگر #سلیمانی ندارد که حاکماش باشد، دلم برای شانهایش تنگ شده آن موقع که در #روضهها دست روی صورتش میگرفت و مثل جنین سر را در سینهاش فرو میکرد و تکان میخورد و سیر گریه میکرد و میشست دل ما را برای خودش.
🍃دلم تنگ است؛ تنگ چشمانی که وقتی #خشم میگرفت تنگ و خیره نگاه میکرد تا مو بر تن دشمنان سیخ کند و وضویشان را #باطل. #دلم_تنگ انسانی است که مکتبش مثل تیم فوتبال مدرسه ما بود که از هر کلاس کسی بود که پا به توپ بزند و ما پز همکلاسیهایمان را بدهیم.
🍃دلم تنگ #مرام کسی است که دست #میرافضلیها را گرفت و از کنار خیابان رفسنجان کشاند پای خاکریزهای #طلائیه تا با #ابراهیم_همت بپرد نه اینکه بماند و بگندد.
🍃دلم تنگ دست مهربانی است که هر #یتیمی رو طرفش میگرفت آغوش میگشود تا رها کند او را از داغ یتیمی و خدا قسم دهد که من جا ماندهام از پدرش. او رفت و هنوز من #حبس_الابد قفس تنام.
🍃دلم تنگ سلیمان است، آنگاه که میتاخت بر #دشمن و جز نعش چیزی باقی نمیگذاشت. دلم تنگ سلیمانی است، تو که #قاسم بودی قسمات میدهم به نام پاکات قسمت کن برای دل ما #حب_حسین را تا پا در رکاب شویم و بمانیم. حال اما گیج ماندهایم در دوراهی شکم و #شهوت، بشکن سبوی ما که دیگر طاقت مستی هم نیست...
✍نویسنده: #محمد_صادق_زارع
🥀به مناسبت سالروز #شهادت
#سپهد_شهید_حاج_قاسم_سلیمانی
📅تاریخ تولد: ۱ فروردین ۱٣٣۵
📅تاریخ شهادت: ۱٣ دی ۱٣٩٨
📅تاریخ انتشار: ۱۲ دی ۱۴۰۰
🥀مزار شهید: کرمان
🕊محل شهادت: بغداد، عراق
#گرافیست_الشهدا #استوری_شهدایی
🌹🍃🌹🍃
@mohebanjavad
♡نون والقلم♡
🍃بی هدف کاغذ را سیاه میکردم تا شاید کلمه ای بیابم و در وصف او بنویسم اما نبود، کلمه ای به ذهنم نمیآمد طبق معمول کم آورده بودم و ذهن خسته ام دیگر زانوانش قوت نداشت که کم آورد و مقابل این همه کلمه و حرف گفته و ناگفته خم شد.
🍃دفتر #زندگی را که ورق میزدم دیدم خیلی هایمان خودمان را #گم کرده ایم یادمان رفته چرا آمدیم وَ بعدها چرا خواهیم رفت!
نشانی منزلگاه عشق را گم کردیم، حافظه هایمان یاری نکرد تا راه را از بر برویم و برسیم به حرم یار.
🍃اصلا شاید ذهنم برای همین دیگر توان ادامه دادن نداشت و دست #دلم به نوشتن نمیرفت، نشانی #حرم یار را گم کردم و در این وانفسای #دنیا غرق شدم آنقدر که یادم رفت، بودند کسانی که با یک #یاعلی(ع) زانو هایشان قوت گرفت با یک #یاحسین(ع) بلد راه شدند و ندای لبیک #یازینب سر دادند، ندایی که میگفت عباس های زینب هنوز عرصه را خالی نکردند!
خیلی ها اصلا آمدند تا همین را بگویند؛ #حامد هم یکی!
🍃دیگر از پرورش یافته مکتب علی(ع) و کارنامه قبولی و مهر #شهادت نمیگویم چرا که شاگردان این مکتب همه عاشقند و شرط عاشقی جنون است و مجنون جز در رکاب #معشوق مشق عشق نمیکند.
🍃حامد نیز مجنونی بود که عشقی منتهی به نور را در خود پرورید وَ گویی اصلا آمده بود تا در #نور خلاصه شود.
آری همین است شرط عاشقی #جنون است.
✍نویسنده : #مهدیه_نادعلی
🕊به مناسبت سالروز شهادت #شهید_حامد_کوچک_زاده
📅تاریخ تولد : ۲۸ شهریور ۱۳۶۱
📅تاریخ شهادت : ۱۲ بهمن ۱۳۹4
🥀مزار : گلزار شهدای شهر رشت
#گرافیست_الشهدا #استوری_شهدایی
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
❤قسمت دوم❤ .
رفتم بالا و توی اتاق منتظرش ایستادم
اگر می امد و روبرویم مینشست،انوقت نگاهمان ب هم می افتاد و این را دوست نداشتم
همیشه #خاستگار ک می امد،تا مینشست روبرویم ،چیزی ته دلم اطمینان میداداین مرد من نیست
ایوب امد جلوی در و سلام کرد
صورت قشنگی داشت
یکی از دست هایش یک انگشت نداشت و ان یکی بی حس بود و حرکت نداشت،ولی چهار ستون بدنش سالم بود
وارد شد
کمی دورتر از من و کنارم نشست
بسم الله گفت و شروع کرد
دیوار روبرو را نگاه می کردیم
و گاهی گل های قالی را و از اخلاق و رفتار های هم میپرسیدیم
بحث را عوض کرد
_خانم غیاثوند ،حرف های امام برای من خیلی سند است +برای من هم
_اگر امام همین حالا فرمان بدهند ک همسرتان را طلاق بدهید شما زن شرعی من باشید این کار را میکنم +اگر امام این فتوا را بدهند من خودم را سه طلاقه میکنم من به امام یقین دارم
_شاید روزی برسد ک بنیاد ب کار من جانباز رسیدگی نکند،حقوق ندهد دوا ندهد،اصلا مجبور بشویم در #چادر #زندگی کنیم +میدانید برادر بلندی ،من ب بدتر از این هم فکر کرده ام،به روزهایی ک خدای ناکرده انقلاب برگردد ،انقدر پای انقلاب می ایستم ک حتی بگیرند و اعداممان کنند...!
.
.
#ادامه_دارد
.🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
❤قسمت سوم❤
این را به اقاجون هم گفته بودم وقتی داشت از مشکلات #زندگی با جانباز میگفت
اقاجون سکوت کرد
سرم را گرفت و پیشانیم را بوسید،توی چشم هایم نگاه کرد و
گفت:بچه ها بزرگ میشوند ولی ما بزرگتر ها باور نمیکنیم
بعد رو ب مامان کرد و گفت:
شهلا انقدر بزرگ شده است که بتواند در مورد زندگیش تصمیم بگیرد از این ب بعد کسی ب شهلا کاری نداشته باشد
.
ایوب گفت:
من عصب دستم قطع شده و برای اینکه ب دستم تسلط داشته باشم گاهی دست بند اهنی میبندم
عضله بازویم از بین رفته و تا حالا چند بار عملش کرده اند
و از جاهای دیگر بدنم ب ان گوشت #پیوند زده اند
ظاهرش هیچ کدام انها را ک میگفت نشان نمیداد
نفس عمیقی کشیدم و گفتم :
برادر بلندی اگر قسمت باشد ک شما نابینا بشوید
چشم های من میشوند چشم های شما
❤
کمی مکث کرد و ادامه داد:
موج انفجار من را گرفته است
گاهی به شدت عصبی میشوم،وقت هایی ک عصبانی هستم باید سکوت کنید تا ارام شوم
+اگر منظورتان عصبانیت است ک خب من هم عصبی ام
_عصبی بشوم شاید یکی دوتا وسیله بشکنم
ا.ینها را میگفت ک بترساندم
حتما او هم شایعات را شنیده بود
ک بعضی از دختر ها برای گرفتن پناهندگی با #جانباز #ازدواج میکنند و بعد توی فرودگاه خارج از کشور ولشان میکنند و میرودند .
.
#ادامه_دارد...
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🍃و زمانی که همه ی وجودت را#عشق او فرا میگیرد ؛ دیگر چیزی تحت فرمان تو نیست و تمامِ تمامت را وقفش میکنی.
همان زمانی که رضای او برایت میشود همه چیز و تو جان میشوی برایش.
🍃آن چشم ها...
همان هایی که سحر ها با مژه هایش در خانه ی#خدا را جارو میزد و هر چه که پاک تر میشد بارانی تر میشد.چشم هایی که خدا ماهرانه خلق کرده بود و عشق به حسینش را از همان اول در آن ها نهاد♥️
🍃گویا تو همان#بنده ای هستی که خدا تمام وقتش را صرف خلق کردنش نمود و در اخر مَلِکی را به زمین فرستاد تا با نگاهش رنگ ببخشد#زندگی ظلمت زده ی ما زمینیان را😍
🍃#فرمانده ؛سردار خیبر ؛ میدانیم گرد #گناه چشم هایمان را از دیدن شما محروم کرده اما شما را به همان#اشک های سحرگاهیتان ؛ دل هایمان را حسینی کنید🕊
✍نویسنده: #اسماء_همت
🌸به مناسبت سالروز شهادت
#شهید_محمد_ابراهیم_همت
📅تاریخ تولد : ۱٢ فروردین ۱٣٣۴
📅تاریخ شهادت : ۱٧ اسفند ۱٣۶٢
🥀مزار شهید : شهر رضا _درجوار امام زاده شاهرضا
#استوری_شهدایی #گرافیست_الشهدا
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🍃شهید محسن الهی در خرداد ماهه سال ۱۳۵۱ با قدم مبارکش #زندگی خانواده را جانی تازه بخشید. در خانه پدری ب دنیا آمد و تا دوسالگی با خانواده زندگی کرد، بعد که عموی بزرگوارش صاحب فرزند نشد ، محسن را به ایشان سپردند تا در دامان پر مهرشان پر ورش یابد.
🍃پس از #شهادت عموی بزرگوارش آن خانه را ترک نکرد و خواست تا با خاطرات ایشان زندگی کند. شهادت آرزوی دیرینه اش از زمان کودکی بود، همیشه بعد از بجا آوردن نماز صبح و عصر و خواندن #زیارت_عاشورا و دعای ندبه ک با پایبندی میخواند و تاکید زیادی ب خواندن آن داشت با دلی پر از اخلاص و چشمانی بارانی شهادتش را طلب میکرد.
🍃از کودکی زود گرم می گرفت و صمیمی میشد، اخلاق خوب و معرفتی که داشت در میان همه زبانزد بود و همیشه همه از کوچک گرفته تا بزرگ از او راضی بودند.
🍃خانه دومش مسجد بود به به خواندن #نماز_اول_وقت تاکید بسیاری داشت،
همیشه قبل از اذان ب مسجد می آمد و صدای دلنشین اذانش در محله طنین انداز میشد.
🍃همسرشان در موردشان میگویند :
اگر بخواهم ایشان را وصف کنم شاید در هزاران #کتاب نگنجد ، فقط میتوانم یک تیم بهترین و بزرگ ترین مرد بود.
🍃سرانجام بعد از آخرین زیارتشان در حرم صبری زینبی برای همسرشان #زینب خواستند و برای شهادت خود بسیار دعا کردند و فردای همان روز بعد از جانفشانی های بسیار به آروزی دیرینه خود رسیدند🕊
✍نویسنده: #فاطمه_زهرا_نقوی
🌸به مناسبت سالروز شهادت
#شهید_محسن_الهی
📅تاریخ تولد : ٢٨ بهمن ۱٣۵٢
📅تاریخ شهادت : ۱٣ فروردین ۱٣٩۵
#استوری_شهدایی #گرافیست_الشهدا
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
✨بسم الله الرحمن الرحیم
🍃هر وقت که می رفت تبلیغ، یک کیسه نان خشک و پنیر هم با خودش می برد. فکر میکردم میخواهد در محل تبلیغش #زاهدانه زندگی کند و با خودم کلنجار می رفتم که شیخ مهدی اهل این کارها و فیلم بازی کردن برای #مردم نبود، هر طور در خانه #زندگی می کرد، بیرون هم همین بود، حالا چی شده که این کار را میکند؟!
🍃همین سوال باعث شد تا در یکی از سفرهای تبلیغی اش به زور همراهش بروم. وقتی به محل تبلیغ که روستای کوچکی بود رسیدیم تازه دو زاری ام افتاد. شیخ مهدی همیشه عادت داشت بین کارهایی که میخواهد انجام دهد، سخت ترین ها را انجام بدهد برای همین در تبلیغ هم روستاهایی را انتخاب می کرد که بر اثر تبلیغات #رژیم_شاهنشاهی ذهنیت منفی ای به دین و روحانیت داشتند تا آنجا که حتی حاضر نبودند نان خالی به #روحانی بفروشند و شیخ مهدی مجبور بود تا با همان نان خشک و پنیر روزگارش را بگذراند اما این هیچ تاثیری در تبلیغ او نداشت.
🍃 برای اهالی آن روستا در تبلیغ و تبیین دین آنچنان سنگ تمام می گذاشت که یادم هست وقتی ایام تبلیغ تمام شدمردم همان روستا آمدند و با اشک و آه و به اصرار از او خواستند تا باز هم به آنجا برود اما شیخ مهدی بنایش این بود که در آن روستا کارش را کرده و #علاقه را در اهالی ایجاد کرده، بقیه کار را یک نفر دیگر باید بیاید انجام دهد.
🍃برای همین سال بعد با وقت تبلیغی بعد می رفت به یک روستای صفر کیلومتر دیگر و روز از نو روزی از نو. بیخود نبود که شیخ مهدی شاه آبادی فرزند بزرگ استاد #عرفان حضرت امام رضوان الله علیهم آنطور چشم خدا را گرفت که با خلعت فاخر شهادت او را برای خودش جدا کرد.
✍️نویسنده: #گمنام
🌸به مناسبت سالروز #شهادت
#شهید_حجت_الاسلام_مهدی_شاه_آبادی
📅تاریخ تولد : ۱٣۰٩
📅تاریخ شهادت : ۶ اردیبهشت ۱٣۶۳
🕊محل شهادت :جزیره مجنون
🥀مزار شهید : بهشت زهرا
#استوری_شهدایی #گرافیست_الشهدا
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
برای #زندگی ما و شما
از #زندگی خود گذشتند
برای #زن و دختران ما و شما
از #زن و #خواهر خود گذشتند
#برای_آزادی زن و دختران مظلوم سوری و عراقی
و برای #اسیر نشدن دختران و زنان سرزمین ایران
سختی کشیدند و جان دادند و یا مثل #محسن_حججی #اسیر و شهید شدند
برای ما
#زن_زندگی_آزادی
شعار نیست در عمل ثابت کردیم
#زن_عفت_افتخار
#مرد_غیرت_اقتدار
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یا سَیِّدَتَنا رُقَیَّةَ بِنْتَ الْحُسَیْنِ الشَّهیدِ
<<اَلسَّلامُ عَلَيْكُمْ يا اَوْلِيآءَ اللَّهِ وَاَحِبَّائَهُ>>
🖋 پیام یک شهید به دختر سه ساله اش...
اگه دشمن بیاد روسری ها میره،اگه دشمن بیاد چادرها میره
#یاصاحب الزمان#ادرکنی#ولاتهلکنی
#این پیام به#دهه#هشتادیا
#زن #عفت#زندگی
#پلیس#ایران#اقتدار#لبیک#یاخامنه ای
#شهدا_را_یاد_کنیم_با_صلوات
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
♦️ بهانه های بعدی برای آشوب
🔹 اول آزادی حجاب و مثلا زن بهونه است، بعدش آزادی شراب و مواد مخدر و انواع خوراکی، بعدش اسلحه، بعدش هم اقوام ایرانی. اصلا ریخت و قیافه ایران بهونه می شه...
🔹 آخرش تا به خودمون بیام می بینیم که با این بهونه ها خوزستانمون، کردستانمون، سیستانمون، آذربایجانامون شدن کشورهای همسایمون
🔹 یعنی گربمون (نقشه ایران) پاره پوره شده و دیگه مثل یه کرم خاکی بی دست و پاست که مستعمره کشورهای غربی شده که نه آزاده و نه هیچ اختیاری از خودش نداره
🔹 ایرانی ِهوشیار با این بهانه ها بازی نمی خوره!
#بصیرت#آگاهی#بینش#دینی#عفت#حیا
#افتخار#مرد#غیرت#زندگی# اقتدار#
#شهدا_را_یاد_کنیم_با_ذکر_صلوات
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
طرح جدید به مناسبت سالروز شهادت شهید حمیدرضا دایی تقی🌺 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🍃بسم الله الرحمن الرحیم🍃
🍃 #قرآن که میخوانی، وقتی به آیه ی «وَقالَ رَبُکُمْ ٱُدعونی اَسْتَجِبْ لَهُمْ» میرسی، سراسر وجودت #نور و آرامش میشود. خیال میکنم اصلا از همینجاست که #عاشقی ما با آن بالایی رقم میخورد. صدا زدن های ما و جانم گفتن های خدا؛ تنها باید چشم ها را بست و با دل توکل کرد.
🍃حمیدرضا هم از آن بنده هایی بود که بی ترس و نگرانی فرمان #زندگی اش را به دست بهترین راننده سپرده بود؛ از جاده ی هوی و هوس به خاکی زد و در مسیر مستقیم #خدا افتاد. خدا را خواند و آنقدر بر دعا و جهادش پافشاری کرد تا استجابت خدا مستقیم آمد و راه #قلب حمیدرضا را در پیش گرفت.
🍃هر چه پیش میروی و زندگی شهدای #مدافع_حرم برایت آشنا تر میشود، پی میبری که همه شان غلام عباس بودند؛ اصلا خود عباس بن علی رضایت نامه هایشان را امضا کرده و آن ها را به حریم خواهرش راه داده است.
🍃آخر عباس هم #جانباز بود و هم #باغیرت، مگر میشود در مکتب ابالفضل باشی و غیرت در وجودت ریشه نداند؟! مگر میشود معلمِ لحظه به لحظه ی #نفس کشیدنت ابالفضل باشد و تو منشِ جانبازی را نیاموزی؟!
🍃حمیدرضا شاگرد برتر این #مکتب نیز به مولایش اقتدا کرد و سر بلند، رجز خواند «کُلُنا عَباسَکَ یا زینَبْ» و آنقدر عباس وار جنگید تا نهایت روز #تاسوعا این ترکش ها بودند که #عاشقانه به سمت حمیدرضا میدویدند.
🍃آری! حمیدرضا به خود و خدای خودش قول شهادت داده بود، قول روسفید شدن. اینجا هم مرید ابالفضل بودن خودش را نشان داد، به عهدش وفا کرد و صدای لبیک گفتن هایش، تسکینی شد برای دل مهدیِ #صاحب_الزمان. خدایا! ما اینجا تورا میخوانیم. باشد که ما هم در این مکتب روسفید شده و شامل استجابت #خاص تو باشیم.
✍️نویسنده : #اسماء_همت
🌸به مناسبت سالروز #شهادت
#شهید_حمیدرضا_دایی_تقی
📅تاریخ تولد : ٢٩ شهریور ١٣۵٩
📅تاریخ شهادت : ٢ آبان ١٣٩۴
🕊محل شهادت : سوریه
🥀مزار شهید : گلستان شهدای اصفهان
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🍃بسم رب الشهدا🍃
🍃کنار مزارش نشسته و #خاک سردش را لمس میکند. چه #غریبانه مزار عزیزش را مینگرد. گویی نمیخواهد باور کند اینجا #مزار اوست. به قاب عکسی که در آن #چهره عزیزش ثبت شده بود خیره میشود. #اشک به چشمش نیش میزند، #دلتنگ است.
🍃دلش میخواهد بنشیند و سالهای باهم بودنشان را با هم مرور کند. سالهایی که کنار #محمدجواد نفس میکشید. از روزی که هم نفسش در #زمین پا گذاشت تا زمانی که با هم آشنا شدند همه را از ذهنش میگذراند. اینکه محمد جواد هدیه #امام_رضا و نظر کرده عقیله بنیهاشم بود. اینکه از همین نشانه میشد تا ته راه را خواند.
🍃ته راه میدانی کجا بود؟ همه گمان میکردند ته راه جایی بود که محمدجواد به ندای زینب (س) تا #سوریه رفت. اما نه! محمدجواد تا آخر خط رفت ولی برگشت! به قاعده بیست ثانیه روح از تنش جدا شد و فهمید شهید شده اما بند تعلق کامل از هم گسسته نشده بود که برگشت.
🍃فهمید یک جای کار میلنگد آن هم #تعلقات این دنیاست، مثل تعلق خاطر به #همسر و فرزندانش، یا شاید دعای همسرش که میخواست یک بار دیگر فقط او را #سالم ببیند. هرچه بود این برگشت زمینه #خودسازی اش را فراهم آورد و دیگر محمد جواد آن آدم سابق نبود، #شهید بود!
🍃چهرهاش، رفتارش، گفتارش همه و همه تو را یاد #شهدا میانداخت و #عاقبت این شهید بودن شد آنچه که باید! ته راه اینجا بود، پایان خط #زندگی با توفیقی که نصیب هرکس نمیشود. و امروز ششمین سالیست که از #پروازش میگذرد.
♡سالگرد پروازت مبارک♡
پ.ن: گفته خود شهید به همسرش.
✍️نویسنده : #مهدیه_نادعلی
🌸به مناسبت سالروز #شهادت
#شهید_محمد_جواد_قربانی
📅تاریخ تولد : ١ فروردین ١٣۶٢
📅تاریخ شهادت : ٢۵ آبان ١٣٩۴
🕊محل شهادت : سوریه، حلب
🥀مزار شهید : شاهین شهر، گلزار شهدای محله حاجی آباد
#گرافیست_الشهدا #استوری_شهدایی
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
عمیقا این جمله از گابریل گارسیا مارکز رو درک میکنم:
🍂 دقایقی در #زندگی هست که دلت برای کسی آنقدر تنگ میشود💔 که میخواهی او را از رویاهایت بیرون بکشی و در دنیای #واقعی بغلش کنی😔
#شهید_قاسم_سلیمانی
#سلام_سردار🌺
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
☘با شهدا گم نمی شویم☘
💥اگــر خـواستے #زندگی کنی، باید
منتظر مرگ باشی
ولی اگر #عاشق شدی
دوان دوان سمتِ فـدا شدن 🕊در راهِ معشـ❣ـــوق میــــــــــروی!
این خاصیت کسانی اسـت که
در فکرِ #جاودانه شـدن هسـتند😍
#شهید_عبدالمهدی_کاظمی🌷
🍃🌹🍃🌹
@ShahidNazarzadeh
خَلقنـٰامنتُراب ؛ لِما ذالانزُهر ؟
😍🤩ازخاڪآفریدهشدهایم،پسچرا
شڪوفہندهیم .؟!🌱🌸
#سال نو
#زندگی شهیدانه
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
با دوستات بیا اینجا🥰👆🏻
دعوت نامه ای 📩 از کل شهدا تا حالا دریافت کردی
😳😳😳😳😳😳😳😳👇
هرکی تو این کاناله اطلاعات شهدایی بالایی داره بیا که تو هم باید رفقای شهدایی زیادی پیدا کنی
💠 #سبکی نوین در💌
👌👈 نشر خاطرات شهدا رو داره 😍
💠 #بزرگترین مرجع 💌
👌👈ترویج #زندگی شهدایی😍
💠 #با_کتاب های جذاب شهدایی و...💌
👌👈نکات #ظریف اخلاقی از شهدا 😍
✨✨✨✨✨✨✨✨✨
👈شهدا را جهانیمعرفیکنیم!😍
👇👇👇👇👇👇
http://eitaa.com/joinchat/3491823617Cd3c6186126
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
من #زندگی را دوست دارم
ولی نه آنقدر که آلودهاش شوم...
🕊شادی ارواح طیبه شهداء صلوات🕊
#شهید_محمد_ابراهیم_همت
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh