🌷شهید نظرزاده 🌷
عباس خود را خاک پای #حضرت_علی (ع) هم نمیدانست🚫 اما او واقعاً #علیوار بود. زندگی کردن با چنین شخصی
#عاشقانه_های_شهدا😍
💠آدم دلـــــ❤️ـــــش مےخواهد ...
⚜آدم یڪ وقتهایے دلش #ملیحہ_حڪمت بودن میخواهد،که یک روز یک #شهید_عباس_بابایے پیدا شود و بگوید: یا تو یا #هیچڪس!! 😍
⚜بعد بفهمے همہ دوران تحصیلش📚 در #امریڪا براے داشتنت نقشہ میڪشدہ و بعد روز خواستگارے زل بزند بہ چشمهایت😍 و با لبخند بگوید تو عشق #سومے
✔اول ...خدا ...
✔بعد پرواز ...
✔بعدم ملیحہ خانوم❤️
⚜و تو متعجب بمانے😳 اما هلاڪ همان #عشق سوم بودن باشے بے هیچ حسادتے ،از این عباس ها ڪہ بدون گــل🌹 بہ خانہ🏡 نمے آیند
⚜مردے ڪہ بداند تو عادت پشت میز #نهار خوردن دارے اما از قصد برایت توے حیاط بساط #ابگوشت پهن ڪند😋 و قربان صدقہ ات برود
⚜آدم دلش هے از این عباس ها مےخواهد ڪہ
وقتے بہ جانشان نق میزنے و از #شهادتشان میترسے ناباورانہ میگن بالام جان دیگہ سعے ڪن #ڪمتر دوسم داشتہ باشے !!!
⚜آدم هوس میڪند #ملیحہ_اے باشد ڪہ ناز و نعمت وثروت خانہ پدرے را رها میڪند و ڪلاهش👒 را ڪنار بگذارد و بہ خاطر باعشق روسرے سر ڪردن در زمان شاہ👑 از ڪار بے ڪار شود و بہ همہ #هوس هاے پوچ زندگے پشت پا بزند .
⚜آدم دلش از این عباس ها مےخواهد ڪہ وقتے ژنرال #مافوقش دیر میڪند در اتاق مافوق و در دل سرزمین #ڪفر روزنامه« پهن میڪند و بہ نماز مے ایستد📿».
⚜آدم دلش از این #عباس_ها میخواهد .از این شهید ✓همت ها و ✓حمید باڪرے هاڪہ مثل افتاب☀️ در زندگے یڪ #دختر میتابند وبعد از آن پشت ابر پنهان مےشوند 🌥.
💥اماااااااااااااا
تا ابد گرماے عشـقشانـ❤️ گونہ هاے یڪ #زن را
سرخ نگہ میدارد☺️❣
#شهید_ژنرال_عباس_بابایی
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
❌مسؤلین با دقت بخوانند❌ #شهید_دکتر_چمران: توی کوچه پیرمردی رو #دیدم که روی زمین سرد خوابیده بود...
🌼🌼🍃🍃🌼🌼🍃🍃🌼🌼
🔹داشت #منطقه را برای #مقدم.پور، فرمانده جدید، توضیح می داد.
🔹مثل همیشه راست #ایستاده بود روی خاک ریز. #حدادی هم همراهشان بود.
🔹سه نفر بودند؛ سه تا #خمپاره رفت طرفشان. اولی #پانزده متری. دومی #هفت متری و #سومی پشت پای #دکتر، روی خاکریز.
🔹دیدم هرسه نفرشان افتادند. پریدیم بالای #خاک ریز، ترکش خمپاره خورده بود به #سینه ی حدادی، #صورت مقدم پور و #پشت دکتر.
#شهید_مصطفی_چمران🌷
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
💢 #کاوه در منطقه کردستان برای مبارزه با ضد انقلاب👿 که از حمایتهای خارجی برخوردار بود و با انجام جنا
8⃣2⃣1⃣1⃣ #خاطرات_شهدا 🌷
💠سیره شهدا
🔰شبی🌒 از شبهای تحصیل، نشسته بود در اتاقش به انجام تکالیف📝 رفتم برای #شام صدایش کنم، گفت: گیر کردهام در حل ۲ تا مسئله #ریاضی. معلم، توپ چهلتکه⚽️ جایزه گذاشته برایش. اگر اجازه بدهی، تا این ۲ مسئله را #حل_نکنم شام بیشام⛔️
🔰بیخیالش شدم تا به درسش برسد. یک ساعت🕰 بعد، دوباره رفتم اتاقش. دیدم هنوز #مشغول است. صدایش کردم؛ متوجه نشد✘ گرم کاری میشد، چنان دل میداد که تا تکانش نمیدادی، #ملتفت سر و صدای اطرافیان نمیشد❌ نیم ساعت بعد به حاج آقا گفتم: #شما برو صدایش کن بلکه آمد شامش را خورد.
🔰حاجی نرفته برگشت😕 و دیدم با یک #پتو دارد میرود اتاق محمود! صبح برای نماز📿 از خواب بلندش کردم؛ شام که نخوردی! لااقل بگو بدانم #مسئلهها را حل کردی یا نه⁉️ خندید و گفت: حل کردم آنهم چهجور😍👌برای هر ۲ مسئله، از ۳ طریق به #جواب رسیدم!
🔰محمود عاشق #فوتبال بود. توپ چهلتکه⚽️ هم خیلی دوست داشت! ظهر از مدرسه برگشت خانه. گفتم: پس جایزهات🎁 کو؟ از جواب طفره رفت! (تا اینجا را حالا شما داشته باشید)
🔰۴۰ روز از #شهادت محمود گذشته بود که زنگ🔔 خانه به صدا درآمد. حاجی رفت در را باز کرد. مردی پشت در بود؛ من #دبیر_ریاضی محمود بودم. کلی هم گشتم🏘 تا خانه شما را پیدا کنم.حاجی دعوتش کرد بیاید تو. نه آورد؛ «قصد #مزاحمت ندارم!»
🔰و بعد ادامه داد؛ «من سه سال🗓 دبیر ریاضی #محمودتان بودم. این را سال آخر فهمیدم که محمود، مسائل ریاضی را خودش حل میکرد✅ اما صبح☀️زودتر میآمد کلاس، #حل مسئله را هر بار به یکی از دانشآموزان که عمدتا هم از قشر پایین بودند یاد میداد و جایزه🎁 هم اغلب به همان #دانشآموز میرسید، چون محمود از چند راه به جواب میرسید.
🔰من به طریقی سال #سومی که دبیر ریاضی محمود بودم متوجه ماجرا شدم. از قبل هم البته برایم بسیار عجیب بود😟 چرا محمود که همیشه #ریاضی را ۲۰ میگیرد، هیچ وقت برنده این جوایز نمیشود⁉️ کشیدمش کنار👥 «امروز از فلانی شنیدم این مسئله را #تو حل کردهای!» اول بنا کرد طفره رفتن، بعد قبول کرد! چرا؟
🔰جواب داد:همین فلانی، اولا یک #مسئله ریاضی را یاد گرفته از چند راه حل کند. اینکار بدی است آقا معلم❓ ثانیا جایزه کتانی👞 بود و من خودم کتانی دارم. آیا بهتر نبود این کتانی برسد دست این #دوستمان که کتانیاش از چند جا پاره شده؟ من آنجا فهمیدم چه روح بلندی😇 دارداین محمود شما. خواستم موضوع را با مدیر مدرسه درمیان بگذارم تااز #کاوه، سر صف صبحگاه، تقدیر شود. قسمم داد؛ اگر برای کس دیگری این موضوع را لو بدهید، دیگر این مدرسه نمیآیم❌
راوی: مادر شهید
#شهید_محمود_کاوه
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
عباس خود را خاک پای #حضرت_علی (ع) هم نمیدانست🚫 اما او واقعاً #علیوار بود. زندگی کردن با چنین شخصی
#عاشقانه_های_شهدا😍
💠آدم دلـــــ❤️ـــــش مےخواهد ...
⚜آدم یڪ وقتهایے دلش #ملیحہ_حڪمت بودن میخواهد،که یک روز یک #شهید_عباس_بابایے پیدا شود و بگوید: یا تو یا #هیچڪس!! 😍
⚜بعد بفهمے همہ دوران تحصیلش📚 در #امریڪا براے داشتنت نقشہ میڪشدہ و بعد روز خواستگارے زل بزند بہ چشمهایت😍 و با لبخند بگوید تو عشق #سومے
✔اول ...خدا ...
✔بعد پرواز ...
✔بعدم ملیحہ خانوم❤️
⚜و تو متعجب بمانے😳 اما هلاڪ همان #عشق سوم بودن باشے بے هیچ حسادتے ،از این عباس ها ڪہ بدون گــل🌹 بہ خانہ🏡 نمے آیند
⚜مردے ڪہ بداند تو عادت پشت میز #نهار خوردن دارے اما از قصد برایت توے حیاط بساط #ابگوشت پهن ڪند😋 و قربان صدقہ ات برود
⚜آدم دلش هے از این عباس ها مےخواهد ڪہ
وقتے بہ جانشان نق میزنے و از #شهادتشان میترسے ناباورانہ میگن بالام جان دیگہ سعے ڪن #ڪمتر دوسم داشتہ باشے !!!
⚜آدم هوس میڪند #ملیحہ_اے باشد ڪہ ناز و نعمت وثروت خانہ پدرے را رها میڪند و ڪلاهش👒 را ڪنار بگذارد و بہ خاطر باعشق روسرے سر ڪردن در زمان شاہ👑 از ڪار بے ڪار شود و بہ همہ #هوس هاے پوچ زندگے پشت پا بزند .
⚜آدم دلش از این عباس ها مےخواهد ڪہ وقتے ژنرال #مافوقش دیر میڪند در اتاق مافوق و در دل سرزمین #ڪفر روزنامه« پهن میڪند و بہ نماز مے ایستد📿».
⚜آدم دلش از این #عباس_ها میخواهد .از این شهید ✓همت ها و ✓حمید باڪرے هاڪہ مثل افتاب☀️ در زندگے یڪ #دختر میتابند وبعد از آن پشت ابر پنهان مےشوند 🌥.
💥اماااااااااااااا
تا ابد گرماے عشـقشانـ❤️ گونہ هاے یڪ #زن را
سرخ نگہ میدارد☺️❣
#شهید_ژنرال_عباس_بابایی
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh