♨️چگونه #شهید شویم⁉️
🎤 #استاد_ماندگاری:
به این جملات به خوبی دقت کنید👇
💢شهادت #بالاترین مدال آسمانی برای اهل زمین است.
💢شهادت مزد و پاداش زندگی #مجاهدانه است.
🔰اگر کسی اهل مجاهدت در انواع #جهاد باشد، مزد و پاداش او #شهادت🌷 در راه خداست.
🔰کسی که میخواهد #شهید شود، چه مرد و چه زن، #مسیرش فقط و فقط👌 از جبهه و جنگ و تیر و ترکش نمیگذرد❌ جنگ نظامی برای همه و در همه زمانها و مکانها نیست بلکه اگر او در طول عمر، زندگیای مجاهدانه داشته باشد (جهاد اکبر و جهاد کبیر)، #شهادت خود به استقبال او میآید.
🔰همان گونه که در مورد 🌷شهید صیاد شیرازی، 🌷شهید احمدی روشن، 🌷شهید رضایی نژاد و بسیاری دیگر از #شهدا اتفاق افتاد.
🔰بنابراین نیاز نیست⛔️ #عاشقان_شهادت با اصرار فراوان، راه رفتن به سوریه را برای رسیدن به شهادت، بیازمایند. (البته حضور به قدر کفاف نیاز است) شهادت🌷 مقامی است که #اولیای خدا به آن میرسند و ممکن است کسی در بستر بمیرد ولی به #مقام شهادت رسیده باشد.
💠به روایتی زیبا در این زمینه اشاره میکنیم:
⚜امام صادق(علیه السلام) فرمودند: نیست هیچ مانعی وحشتناک تر و هیچ مقامی تیرهتر، میان بنده و پروردگار، از #نفس_امّاره و خواهشهای او؛ یعنی: این دو چیز بیشتر از همه، بنده را از خدا دور میکنند💕 و قلع و قمع این دو، میسّر نیست مگر به پناه بردن به #پروردگار و عجز و استغاثه به او نمودن و همراه شدن با گرسنگی و تشنگی و #سحرخیزی را مواظبت نمودن.
💥پس اگر در حین این #نبرد و جهاد با نفس، موت به او رسید و دعوت حقّ را اجابت نمود🕊 پاداش و اجر گرفته و ثوابش برابر #ثواب_شهید است و در قیامت با شهدا🌷 محشور میشود و اگر زیست و به همین حال ماند و انحرافی در او راه نیافت🚫عاقبت او #رضوان اکبر است که رضای الهی باشد.»
[مصباح الشریعه، ص:۱۶۹]
📚گزیدهای از کتاب سوژههای سخن۱۰ (سبک زندگی مجاهدانه) #استاد_ماندگاری
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
💎گاهی رنج و زحمتِ زنده نگهداشتن #خون_شهید، از خود شهادت🌷 کمتر نیست❌ #شهید، چیز عظیم و حقیقت شگفتآور
#هــو_الشهیـــد🌷
💟گاهے مینشینیم و فکــ💭ـر میکنیم
به آن⇜(عند ربهم یرزقون)ی که خدا
با بنده های #شهیدش دارد.
❣چه بهشت زیبایی😍 دارند!
❣چه خلوت زیباوحال وهوای خوبیست
💟آنقدر از #بهشت🌸🍃 حوری و سیب و گلابی🍐 به خورد فکرمان داده اند که از درک بعضی نعمت هایش #عاجز شدیم و غافل🗯
🌷شهدا را تصور کن💬
آزاد و رها🕊 خالی از هر #محدودیتی
مثل آب زلال🏝 و جارےِ رودی که به دریا میریزد. کنار #خداوندشان❤
💥اما نصیبِ مایی که هنوز #شهادت را نچشیده ایم چه⁉️😔
💟اطرافمان💫 را بهشت کنیم
↵آنجایے که بحثی از #پول نباشد❌
↵#دغدغه ی خانه و خانواده نباشد
↵بحثی از زمان و مکان🏘 نباشد
↵کسی به خاطر #مقام به کسی برتری نداشته باشد
↵به برادر مؤمنش #دروغ نگوید🚫
🌸آنجا بوی بهشت می پیچد😌
💟به همین خاطر است
که ما #هیئت و مسجد🕌 را دوست داریم💞 از حال و هوای #راهیـان_نــور خوشمان می آید و بی تاب💓 #کربلا هستیم. چون اینجا دیگر #مادیات مطرح نیست❌
💥اما #جنگ
در معرکه ی جنگ به آن #بهشت_برین میرسیم😍 آنجایی که بحثی از مادیات #نیست و عزیز تر از همه ی آنها، دیگر بحث «جـ❣ــان» هم مطرح نیست!
💟تصور کن...
این بهشت را عده ی معدودی👥 میچشند. 🔅و منهم من یَنتظِر !
#ما_منتظریم.......
#اللهم_ارزقنی_شهادت_فی_سبیلک
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
ساعت از حوالی نیمه شب🌙 گذشته که #علی وارد روستایی حوالی ورامین میشود. در🚪میزند. تا باز شدن در، دست ب
گزیده ای از بیانات امام خامنه ای در دیدار خانواده #شهید_علی_امرایی🌷
#مقام شهید شما خیلی بالاست. از وصیت نامه و دلنوشته های این #شهید معلوم است که خودش رو برای رفتن #آماده کرده بود.
#شیدایی و بی قراری برای رفتن به آن طرف در او موج میزد.
در این زمان کم پیدا میشوند جوانانی که اینطور با #شکر و ثنای الهی از اینکه در این راه قرار گرفتند، #وصیت_نامه خود را آغاز کنند.
#شهید_علی_امرایی🌷
#سالروز_شهادت
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
#فرازی_از_وصیت 5⃣ 💢قسمتی از وصیت نامه #شهید_سیدمحمود_موسوی🌷 ⚜این وصیتنامه📜 را در حالی مینویسم ک
#فرازی_از_وصیت 6⃣
💢قسمتی از وصیت نامه
#شهید_محسن_حججی🌷
⚜چشم امیدم فقط به کرم #خدا و اهل بیت است و بس امید دارم این رو سیاه پرگناه را هم قبول کنند😔 و به این بنده ی بدِ #پرخطا نظری از سر رحمت بنمایند؛ که اگر این چنین شد؛ الحمدالله رب العالمین🙏
⚜اگر روزی خبر #شهادت این بنده حقیر سرا پا تقصیر را شنیدید؛ علت آن را جز کریمی و رحیمی خدا ندانید❌ اوست که #رو_سیاهی چون مرا هم می بخشد و مرا یاری می کند
⚜عمریست شب و روزم را به #عشق شهادت🌷 گذرانده ام… و همیشه اعتقادم این بوده و هست که #باشهادت به بالاترین درجه ی بندگی میرسم👌
⚜خیلی تلاش کردم که خودم را به این #مقام برسانم ⚡️اما نمی دانـ❓ـم که چقدر توانسته ام #موفق باشم.
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
❣ #سلام_امام_زمانم ❣
🍃جانم فدای نام شما
#يا_صاحبالزمان
🍂قربان آن #مقام شما
يا صاحبالزمان🌸
🍃جان ميدهم بخاطر
#يک_لحظه ديدنت😍
🍂دل عاشقٍ #سلامِ_شما
يا صاحبالزمان✋
#اللهم_عجل_لولیڪ_الفرج 🌸🍃
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
🔸در ۴ فروردين ۱۳۸۹ و اولین روزهای #بهار سال همت مضاعف-کار مضاعف، گلي🌹 از گلهاي بوستان ولايت، پروانه
🔰شهید محمد سلیمانی در 8/ 1/ 1366 در شهرستان #رودسر و در خانوادهاي متدین و عاشق اهلبیت (علیهم السلام) متولدشد. اين شهيد عزيز♥️ دارای مدرک فوق دیپلم برق بود و خدمت #سربازی اش را در دی ماه 1388 به پایان رسانیده بود و به دلیل عشق و علاقه اي وافر به شهدا🌷 و پاسداشت راهشان به عنوان #خادم_الشهدا به مناطق عملیاتی اعزام شد.
🔰مطالب يادداشت شده در دفترچه شخصي📖 شهيد سليماني، گوياي صفات زيبايي است که در #روح_بزرگش نهفته بود؛ ✓نماز اول وقت به جماعت، ✓ولايت مداري، ✓مداومت بر دعاي عهد و زيارت عاشورا، ✓حسن خلق و...
🔰همه دوستان می دانند که او برای پیوستن به خیل عظیم #شهدا سر از پا نمی شناخت نوعی بی قراری💗 در او حاکم بود، از همه سراغ آدرس گروههای #تفحص_شهدا را می گرفت وآن قدردراین امرُمصر بود، که ازهرکدام از دوستانش که بپرسی ازاین موضوع مطلع است.
🚨ما را چه میرسد درک مقام عظیم شهدا⁉️ #بیمار دلانی چون ما که دررنج دنیا زدگی غوطه میخوریم وتمام همّ خود را مصروف بدست آوردن وجاه و #مقام وگذران زندگی روزمره خود کرده ایم😔 درک مسئله #شهادت بسیار برای ما سخت است! درک اینکه کسی اینگونه ودر این راه قدم برداشته وجان❣ وتن خود که بالاترین سرمایه مادی است را(به زعم ما) نیست ونابود کند ، #آسان نیست❌
#شهید_محمد_سلیمانی
#خادم_الشهدا🌷
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🔸حاج قاسم پیش از سفر به سوریه در سفر به #قم و زیارت حضرت معصومه (س) گفته بودند: اگر #شهید شدم انگشترم💍 را به همراه خودم دفن کنید
🔹زیرا به دلیل قرائت همه #نمازهای من و تبرک "حرم های مطهر ائمه" و دیگر مکان های مقدس که به همراهم بوده #ارزش_معنوی بسیار بالایی برای من دارد😍
🔸در یکی از #ماموریتهای اعزامی به غرب کشور🇮🇷 از حاج قاسم سوال کردم که اگر به شما پست و #مقام بالاتری پیشنهاد کنند چه تصمیمی خواهید گرفت⁉️ گفت: #فرماندهی نیروی قدس سپاه آخرین مسئولیت من است☝️
#شهید_قاسم_سلیمانی
#سردار_دلها♥️
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
صد جلوہ #حیاستـ
پیڪر خاڪے تان
لبخند خـــ♥️ــــدا
#مقام افلاڪے تان
با #چــــادرتان مدافعان حــرمید
احسنت
براین #حجاب و بر پاکیتان 😍
#حجاب🌸🍃
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
•••🌷 🍂شـهید شدن دل مےخواهد! دلی که آنقدر #قوی باشد و بتواند بریده شود💕 ازهمه تعلقات 🍂دلی که آرا
💢 #بیمه_گر_شرف ...
🔰در هر جای زمین، زیر آسمان خدا، فتنه ای، غارتی، قتلی، حق کشی، حرام خواری، بی عدالتی و ... رخ می دهد تنها گمشدۀ انسانی را در تمام این جنایت ها، نهایتاً #شرف خواهی یافت؛ اگر ذره ای در وجود آدمی شرف باشد مطمئناً به سمت خطا🚫 و #وحشیگری نخواهد رفت... در لغت نامه دهخدا، «شرف داشتن» اینطور معنی شده است: آبرو و #عزت داشتن؛ دارای حرمت و ناموس بودن💞 بزرگواری و مرتبت داشتن.
🔰آری در این دنیـ🌏ـای پُرفتنه با ناامیدی، دنبال #انسانیت و شرافت هستیم؛ و تو می توانی در #دهلاویه، بیمه شدنِ شرف را بیابی... شهید دکتر #مصطفی_چمران🌷دانشمندی عارف که همه رفاه و امکانات آمریکا را رها کرد و با کوچ به جنوب لبنان، زندگی در میان محرومان و مستضعفان را انتخاب کرد✅ و سالها در آنجا به مبارزات خود ادامه داد؛ چریک های زیادی را تربیت کرد تا در کنار #امام_موسی_صدر ، پایه های مقاومت را طرح ریزی کند و در کنار آموزش نظامی، برای یتیمان لبنان، پدری بی نظیر👌 و تکرار نشدنی را در تاریخ ثبت کرد
🔰آنچنان عمرش را فدای انسانهای مظلوم و ستمدیده کرد که #امام_خمینی (ره) او را بیمه گرِ شرف💖 در این دنیا توصیف کرد... اما حقیقتاً شرفی که #شهید_چمران آن را بیمه کرد چیزی جز قطره قطرۀ خون پاکش❣ که #مظلومانه بر خاک دهلاویه ریخت، نبود. "چمران #شهیدانه زندگی کرد" تا در نهایت به آرزوی شهادتش🌷 رسید...
🔰پس بارها #قبل _شهادتش، شهید شده بود با رها کردن دنیا و همه وابستگی های آن. آری او دنیا🌍 را سه طلاقه کرده بود تا #خدا خریدارش شود. شهید دکتر مصطفی چمران آنچنان همه را با پاکی✨ و خلوصش شیفته خود کرده بود که خبرنگاری که با تصویربرداری🎥 لحظه های دردناک ولی ماندگار #شهادت دکتر چمران را در 31 خرداد 1360 در دهلاویه ثبت کرده، می گوید: «به علت شیفتگی به شهید چمران، کارم شد #چمران_شناسی تا این شخصیت را بشناسم. به نظر من اگر کسی بتواند"فقط 10 درصد"از شخصیت شهید چمران را در خود پیاده کند، می تواند خیالش راحت باشد...»
💢شهید چمران عزیز♥️ چگونه می توان از شما نوشت؛ از #رشادت ها و فداکاری هایتان؛ از عرفان بی نظیر شما؛ از اخلاص نابتان💖 از انسانیت تکرار نشدنی تان؛ از مهربانی های #پدرانه تان. نه، کلمات توان وصف این خوبی هایتان را ندارند... آنچنان غریبانه زیستی و غریبانه هم از دنیا کوچ کردی🕊 که همچنان بعد رفتنت بین همه غریب هستی و شناخت تو برای #دوستدارانت سخت است...
💢شهید چمران عزیز🌷 ای #فرمانده قلب ها، همچون باران بر کویر دلهای عاشقانت باریدی تا آنها را در بهترین👌 مسیر عرفان قرار دهی و ثابت کنی که #شهدا_زنده_اند و نظاره گر...
💢شهید چمران عزیز، تو بارها در طول حیاتت با اثبات اینکه دنبال پُست و #مقام دنیایی نیستی❌شرف را بیمه کرده بودی و فقط با شهادتت این بیمه گریِ #شرف را به نام خودت ثبت کردی و چه ثبت زیبایی که همه را همچنان به سوی خودت جذب می کنی😍 طوریکه امام خمینی (ره) می گوید: «ما و شما هم خواهیم رفت. مثل #چمران بمیرید...»
💢شهید چمران عزیز، آنچنان #آسمانی بودی که انگار هرگز روی زمین زندگی نکرده بودی؛ آنجا که از حالات عرفانی خود می گویی: «خدایا، تو را شکر می کنم که #لذت_معراج را بر روحم ارزانی داشتی، تا گاه گاهی از دنیای ماده درگذرم و آنجا جز وجود تو را نبینم و جز #بقاء تو چیزی نخواهم و بازگشت از «ملکوت اعلی» برای من شکنجه ای آسمانی باشد😔 که دیگر به چیزی دل نبندم و چیزی دلم را #نرباید.»
💢شهیدچمران عزیز، ای چریک خستگی ناپذیر، آنچنان در #تمنای شهادت، از دنیا بریده بودی و مشتاق پرواز بودی🕊 که «شهادت» #بهترین_پاداش مجاهدت های تمام عمرت در راه اسلام و نجات انسان های دردمند بود... ای بیمه گرِ شرف، #شهادتت_مبارک🌷🌷🌷
✍ #زهرا_میرزایی
شهادت: سال ۱۳۶۰ دهلاویه
#شهید_مصطفی_چمران
#سالروز_شهادت 🌷
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
❣﷽❣ 📚 #رمان 💥 #تنها_میان_داعش 3⃣1⃣#قسمت_سیزدهم 💠 شاید اگر این پیام را جایی غیر از مقام #امام_حسن (
❣﷽❣
📚 #رمان
💥 #تنها_میان_داعش
4⃣1⃣#قسمت_چهاردهم
💠 بدن بیسر مردان در هر گوشه رها شده و دختران و زنان جوان را کنار دیوار جمع کرده بودند. اما عدنان مرا برای خودش میخواست که جسم تقریباً بیجانم را تا کنار اتومبیلش کشید و همین که یقهام را رها کرد، روی زمین افتادم.
💢گونهام به خاک گرم کوچه بود و از همان روی زمین به پیکرهای بیسر #مدافعان شهر ناامیدانه نگاه میکردم که دوباره سرم آتش گرفت.
💠 دوباره به موهایم چنگ انداخت و از روی زمین بلندم کرد و دیگر نفسی برای ناله نداشتم که از شدت درد، چشمانم در هم کشیده شد و او بر سرم فریاد زد :«چشماتو وا کن! ببین! بهت قول داده بودم سر پسرعموت رو برات بیارم!»
💢پلکهایم را به سختی از هم گشودم و صورت حیدر را مقابل صورتم دیدم در حالی که رگهای گردنش بریده و چشمانش برای همیشه بسته بود که تمام تنم رعشه گرفت.
💠 عدنان با یک دست موهای مرا میکشید تا سرم را بالا نگه دارد و پنجههای دست دیگرش به موهای حیدر بود تا سر بریدهاش را مقابل نگاهم نگه دارد و زجرم دهد و من همه بدنم میلرزید.
💢در لحظاتی که روح از بدنم رفته بود، فقط #عشق حیدر میتوانست قفل قلعه قلبم را باز کند که بلاخره از چشمه خشک چشمم قطره اشکی چکید و با آخرین نفسم با صورت زیبایش نجوا کردم :«گفتی مگه مرده باشی که دست #داعش به من برسه! تو سر حرفت بودی، تا زنده بودی نذاشتی دست داعش به من برسه!» و هنوز نفسم به آخر نرسیده، آوای #اذان صبح در گوش جانم نشست.
💠 عدنان وحشتزده دنبال صدا میگشت و با اینکه خانه ما از مقام #امام_حسن (علیهالسلام) فاصله زیادی داشت، میشنیدم بانگ اذان از مأذنههای آنجا پخش میشود.
💢هیچگاه صدای اذان مقام تا خانه ما نمیرسید و حالا حس میکردم همه شهر #مقام حضرت شده و بهخدا صدای اذان را نه تنها از آنجا که از در و دیوار شهر میشنیدم.
💠 در تاریکی هنگام #سحر، گنبد سفید مقام مثل ماه میدرخشید که چلچراغ اشکم در هم شکست و همین که موهایم در چنگ عدنان بود، رو به گنبد ضجه زدم و به حضرت التماس میکردم تا نجاتم دهد که صدای مردانهای در گوشم شکست.
💢با دستهایش بازوهایم را گرفته و با تمام قدرت تکانم میداد تا مرا از کابوس وحشتناکم بیرون بکشد و من همچنان میان هق هق گریه نفس نفس میزدم.
💠 چشمانم نیمه باز بود و همین که فضا روشن شد، نور زرد لامپ اتاق چشمم را زد. هنوز فشار انگشتان قدرتمندی را روی بازویم حس میکردم که چشمانم را با ترس و تردید باز کردم.
💢عباس بود که بیدارم کرده و حلیه کنار اتاق مضطرّ ایستاده بود و من همین که دیدم سر عباس سالم است، جانم به تنم بازگشت.
💠 حلیه و عباس شاهد دست و پا زدنم در عالم خواب بودند که هر دو با غصه نگاهم میکردند و عباس رو به حلیه خواهش کرد :«یه لیوان آب براش میاری؟» و چه آبی میتوانست حرارت اینهمه #وحشت را خنک کند که دوباره در بستر افتادم و به خنکای بالشت خیس از اشکم پناه بردم.
💢صدای اذان همچنان از بیرون اتاق به گوشم میرسید، دل من برای حیدرم در قفس سینه بال بال میزد و مثل همیشه حرف دلم را حتی از راه دور شنید که تماس گرفت.
💠 حلیه آب آورده بود و عباس فهمید میخواهم با حیدر خلوت کنم که از کنارم بلند شد و او را هم با خودش برد.
💢صدایم هنوز از ترس میتپید و با همین تپش پاسخ دادم :«سلام!» جای پای گریه در صدایم مانده بود که #آرامشش از هم پاشید، برای چند لحظه ساکت شد، سپس نفس بلندی کشید و زمزمه کرد :«پس درست حس کردم!»
💠 منظورش را نفهمیدم و خودش با لحنی لبریز غم ادامه داد :«از صدای اذان که بیدار شدم حس کردم حالت خوب نیس، برای همین زنگ زدم.»
💢دل حیدر در سینه من میتپید و به روشنی احساسم را میفهمید و من هم میخواستم با همین دست لرزانم باری از دلش بردارم که همه غمهایم را پشت یک #عاشقانه پنهان کردم :«حالم خوبه، فقط دلم برای تو تنگ شده!»
💠 به گمانم دردهای مانده بر دلش با گریه سبک نمیشد که به تلخی خندید و پاسخ داد :«دل من که دیگه سر به کوه و بیابون گذاشته!»
💢 اشکی که تا زیر چانهام رسیده بود پاک کردم و با همین چانهای که هنوز از ترس میلرزید، پرسیدم :«حیدر کِی میای؟»
💠 آهی کشید که از حرارتش سوختم و کلماتی که آتشم زد :«اگه به من باشه، همین الان! از دیروز که حکم #جهاد اومده مردم دارن ثبت نام میکنن، نمیدونم عملیات کِی شروع میشه.»
💢و من میترسیدم تا آغاز عملیات #کابوسم تعبیر شود که صحنه سر بریده حیدر از مقابل چشمانم کنار نمیرفت...
#ادامه_دارد
✍️نویسنده: #فاطمه_ولی_نژاد
🍃🌹🍃🌹
@ShahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
تولد داریم😍😍 تولدت مبارک فرمانده #شهید_حمید_باکری 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🌺باکری را همه میشناسند
نامش که برده میشود، #شجاعت و خدمت در پسِ ذهنها نقش میبندد😌
🎀دو برادر👥 بودند که قلبشان برای #انقلاب میتپید و دوشادوش یکدیگر در راهِ همین انقلابِ نوپا جانفشانی میکردند.
🎀قلم اینبار از #حمید بنویسد...
#حمید_باکری، مبارزه را از برادر بزرگترشان #علی آموخته بود. اویی که به دست رژیم شاه به شهادت رسید🕊
🎀قد میکشید اما روح بلندش😇 وَرای گنجایش زمین بود، آنقدر بزرگ که هیچ چیز #آرامَش نمیکرد. به #سوریه و لبنان رفت تا دوره های چریکی را بیاموزد و از آنجا به #آلمان برای ادامه تحصیل اما خبرِ استقرارِ امام در #پاریس، حمید را به آنجا کشاند!
🎀تمامِ فکر و ذکرش #خدمت بود. خدمت به مردمی که حالا بانگِ انقلاب سر داده بودند و خونشان را به پایِ این نهالِ نوپا میریختند❣️
🎀رنگ و بویِ #جبهه را که دید، گویی روحش به #تکامل رسید، خستگی ناپذیر بود💪 و هیچ چیز روحِ بزرگش را آرام نمیکرد. حتی وقتی در شهرداری مشغول شد، چندی بعد پست و میز و صندلی را رها کرد و به خاکِ جبهه پناه برد. خدمتِ پشتِ میز کارِ حمید نبود...او مرد #جهاد بود و میدان جنگ🙂
🎀بیوقفه در تکاپو بود، اصلا انگار متولد شده بود تا خستگی را #شکست دهد. شاید هم به قول #حاج_احمد_متوسلیان "استراحت را گذاشته بود بعد از شهادت"🌷 شهادتی که در #خیبر اتفاق افتاد و پیکری که هیچ گاه از مجنون باز نگشت😔 اما آنچه حاکم است، #عشقی است به حمید که در دلها مانده❤️
🎀فرمانده حمید؛ این روزها به چون تویی نیاز داریم ...کسی که خسته نشود و دردِ مردم را بفهمد✅درد مردم را درد خودش بداند، به کسی نیاز است که دلبسته به #مقام و منصب و میز نباشد❌
🎀از آنجایی که تو هستی تا جایی که ما ایستاده ایم فرسنگها فاصله است
برای روحِ زمینگیرمان #فاتحه بخوان...شاید نفسِ تو زنده مان کند!
🎊گرچه #شهادت، طلوعِ جاودانگی تو بود اما...
#سالروزِ_زمینی_شدنت_مبارک فرمانده😍🌺
✍️نویسنده: #زهرا_قائمی
🌺به مناسبت سالروز تولد #شهید_حمید_باکری
#مفقودالاثر
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
#بازنشر طرح به مناسبت سالروز شهادت شهید مصطفی چمران.. 🌱' 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
💢 #بیمه_گر_شرف ...
🔰در هر جای زمین، زیر آسمان خدا، فتنه ای، غارتی، قتلی، حق کشی، حرام خواری، بی عدالتی و ... رخ می دهد تنها گمشدۀ انسانی را در تمام این جنایت ها، نهایتاً #شرف خواهی یافت؛ اگر ذره ای در وجود آدمی شرف باشد مطمئناً به سمت خطا🚫 و #وحشیگری نخواهد رفت... در لغت نامه دهخدا، «شرف داشتن» اینطور معنی شده است: آبرو و #عزت داشتن؛ دارای حرمت و ناموس بودن💞 بزرگواری و مرتبت داشتن.
🔰آری در این دنیـ🌏ـای پُرفتنه با ناامیدی، دنبال #انسانیت و شرافت هستیم؛ و تو می توانی در #دهلاویه، بیمه شدنِ شرف را بیابی... شهید دکتر #مصطفی_چمران🌷دانشمندی عارف که همه رفاه و امکانات آمریکا را رها کرد و با کوچ به جنوب لبنان، زندگی در میان محرومان و مستضعفان را انتخاب کرد✅ و سالها در آنجا به مبارزات خود ادامه داد؛ چریک های زیادی را تربیت کرد تا در کنار #امام_موسی_صدر ، پایه های مقاومت را طرح ریزی کند و در کنار آموزش نظامی، برای یتیمان لبنان، پدری بی نظیر👌 و تکرار نشدنی را در تاریخ ثبت کرد
🔰آنچنان عمرش را فدای انسانهای مظلوم و ستمدیده کرد که #امام_خمینی (ره) او را بیمه گرِ شرف💖 در این دنیا توصیف کرد... اما حقیقتاً شرفی که #شهید_چمران آن را بیمه کرد چیزی جز قطره قطرۀ خون پاکش❣ که #مظلومانه بر خاک دهلاویه ریخت، نبود. "چمران #شهیدانه زندگی کرد" تا در نهایت به آرزوی شهادتش🌷 رسید...
🔰پس بارها #قبل _شهادتش، شهید شده بود با رها کردن دنیا و همه وابستگی های آن. آری او دنیا🌍 را سه طلاقه کرده بود تا #خدا خریدارش شود. شهید دکتر مصطفی چمران آنچنان همه را با پاکی✨ و خلوصش شیفته خود کرده بود که خبرنگاری که با تصویربرداری🎥 لحظه های دردناک ولی ماندگار #شهادت دکتر چمران را در 31 خرداد 1360 در دهلاویه ثبت کرده، می گوید: «به علت شیفتگی به شهید چمران، کارم شد #چمران_شناسی تا این شخصیت را بشناسم. به نظر من اگر کسی بتواند"فقط 10 درصد"از شخصیت شهید چمران را در خود پیاده کند، می تواند خیالش راحت باشد...»
💢شهید چمران عزیز♥️ چگونه می توان از شما نوشت؛ از #رشادت ها و فداکاری هایتان؛ از عرفان بی نظیر شما؛ از اخلاص نابتان💖 از انسانیت تکرار نشدنی تان؛ از مهربانی های #پدرانه تان. نه، کلمات توان وصف این خوبی هایتان را ندارند... آنچنان غریبانه زیستی و غریبانه هم از دنیا کوچ کردی🕊 که همچنان بعد رفتنت بین همه غریب هستی و شناخت تو برای #دوستدارانت سخت است...
💢شهید چمران عزیز🌷 ای #فرمانده قلب ها، همچون باران بر کویر دلهای عاشقانت باریدی تا آنها را در بهترین👌 مسیر عرفان قرار دهی و ثابت کنی که #شهدا_زنده_اند و نظاره گر...
💢شهید چمران عزیز، تو بارها در طول حیاتت با اثبات اینکه دنبال پُست و #مقام دنیایی نیستی❌شرف را بیمه کرده بودی و فقط با شهادتت این بیمه گریِ #شرف را به نام خودت ثبت کردی و چه ثبت زیبایی که همه را همچنان به سوی خودت جذب می کنی😍 طوریکه امام خمینی (ره) می گوید: «ما و شما هم خواهیم رفت. مثل #چمران بمیرید...»
💢شهید چمران عزیز، آنچنان #آسمانی بودی که انگار هرگز روی زمین زندگی نکرده بودی؛ آنجا که از حالات عرفانی خود می گویی: «خدایا، تو را شکر می کنم که #لذت_معراج را بر روحم ارزانی داشتی، تا گاه گاهی از دنیای ماده درگذرم و آنجا جز وجود تو را نبینم و جز #بقاء تو چیزی نخواهم و بازگشت از «ملکوت اعلی» برای من شکنجه ای آسمانی باشد😔 که دیگر به چیزی دل نبندم و چیزی دلم را #نرباید.»
💢شهیدچمران عزیز، ای چریک خستگی ناپذیر، آنچنان در #تمنای شهادت، از دنیا بریده بودی و مشتاق پرواز بودی🕊 که «شهادت» #بهترین_پاداش مجاهدت های تمام عمرت در راه اسلام و نجات انسان های دردمند بود... ای بیمه گرِ شرف، #شهادتت_مبارک🌷🌷🌷
✍ #زهرا_میرزایی
شهادت: سال ۱۳۶۰ دهلاویه
#شهید_مصطفی_چمران
#سالروز_شهادت 🌷
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh