🌷شهید نظرزاده 🌷
عرفان حقیقی در #جبهه ها ست لاجرم عارف حقیقی راباید درجبهه ها یافت عارف آن است که از قید #جان گذرد
9⃣3⃣6⃣ #خاطرات_شهدا 🌷
💠اختصاصى مسئولين!
🔰به حمید التماس می کردم که مرا هم با ماشین اداری🚙 ببرد به جایی که محل کار هر دویمان بود. من توی #بسیج بودم. خانه ما جایی بود که باید بیست دقیقه⌚️ پیاده می رفتیم تا به جاده برسیم.
🔰حمید فقط مرا تا ایستگاه🚦 می رساند و خیلی جدی می گفت: #پیاده_شو فاطمه با ماشین راه بیا! می گفتم: من که از بسیج حقوق💰 نمی گیرم؛ فکر کن روزی #یک_تومان به من حقوق می دهی. این یک تومان را بگذار به حساب #کرایه ماشین.
🔰می گفت: ما نباید باعث شویم مردم به #غیبت و تهمت بیفتند📛. آدم عاقل هیچ وقت اجازه نمی دهد کسی به او #تهمت بزند. ما هم ناسلامتی انسان عاقليم ديگر. نيستيم⁉️
راوى: همسر فرمانده شهید جاويدالاثر
#شهید_حمید_باکری 🌷
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
#شهید_حمید_باکری به روایت همسرش❣
ﺧﺎﻧﻪ ﺳﺎﺩﻩ ﻭ ﮐﻮﭼﮏ، ﺁﻥ ﺧﺎﻧﻪ ﻗﺸﻨﮕﻤﺎﻥ ﺭﺍ ﮐﻪ ﺑﻪ ﯾﺎﺩ ﻣﯽﺁﻭﺭﻡ، ﺩﻟﻢ ﺍﺯ #ﻏﺮﻭﺭ ﻭ #ﺷﺎﺩﯼ ﭘﺮ ﻣﯽﺷﺩ...
ﻣﺎ ﺑﺮﺍﯼ ﺷﺮﻭﻉ ﺯﻧﺪﮔﯽﻣﺎﻥ، ﺍﺯ ﻫﯿﭻﮐﺲ #ﻫﺪﯾﻪﺍﯼ ﻧﮕﺮﻓﺘﯿﻢ؛ ﭼﻮﻥ ﻓﮑﺮ ﻣﯽﮐﺮﺩﯾﻢ ﺍﮔﺮ ﻫﺪﯾﻪ ﺑﮕﯿﺮﯾﻢ، ﺑﻌﻀﯽ ﭼﯿﺰﻫﺎ ﺗﺤﻤﯿﻠﯽ ﻭﺍﺭﺩ ﺯﻧﺪﮔﯽﻣﺎﻥ ﻣﯽﺷﻮﻧﺪ، ﺣﺘﯽ ﺍﺳﺒﺎﺏ ﻭ ﺍﺛﺎﺛﯿﻪﺍﯼ ﺭﺍ ﮐﻪ ﺑﻪ ﻧﻈﺮ ﺿﺮﻭﺭﯼ ﻣﯽﺁﯾﻨﺪ، ﻧﮕﺮﻓﺘﯿﻢ.
🌷ﺗﻤﺎﻡ ﻭﺳﺎﯾﻞ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﻣﺎ ﻫﻤﯿﻦﻫﺎ ﺑﻮﺩ: ﯾﮑﯽ ﺩﻭ ﺗﺎ ﻣﻮﮐﺖ، ﯾﮏ ﮐﻤﺪ، ﯾﮏ ﺿﺒﻂ ﻭ ﭼﻨﺪ ﺟﻠﺪ ﮐﺘﺎﺏ، ﯾﮏ ﺍﺟﺎﻕ ﮔﺎﺯ ﺩﻭ ﺷﻌﻠﻪ ﮐﻮﭼﮏ ﻫﻢ ﺧﺮﯾﺪﻡ، ﮐﻪ ﺗﺎ ﻫﻤﯿﻦ ﺍﻭﺍﺧﺮ ﺩﺍﺷﺘﻢ...🌷
ﻫﻤﻪ ﻣﯽﺩﺍﻧﺴﺘﻨﺪ ﻭﻗﺘﯽ #ﺣﻤﯿﺪ ﺍﺯ #ﺟﺒﻬﻪ ﺑﺮﮔﺮﺩﺩ، ﺍﻣﮑﺎﻥ ﻧﺪﺍﺭﺩ ﺟﺎﯼ ﺩﯾﮕﺮﯼ ﺑﺮﻭﺩ ﻭ ﻓﻘﻂ ﻣﯽﺗﻮﺍﻧﻨﺪ ﺩﺭ ﺧﺎﻧﻪ ﭘﯿﺪﺍﯾﺶ ﮐﻨﻨﺪ...
#ﺗﻤﺎﻡ ﻭﻗﺘﺶ ﺭﺍ ﻣﯽﮔﺬﺍﺷﺖ ﺑﺮﺍﯼ ﻣﻦ ﻭ ﺑﭽﻪﻫﺎ، ﺳﻌﯽ ﻣﯽﮐﺮﺩ ﻫﻤﺎﻥ ﻭﻗﺖ ﮐﻢ ﺭﺍ ﻫﻢ ﺑﺎ ﻣﺎ ﺑﺎﺷﺪ...❣
#زندگی_به_سبک_شهدایی
#شهید_حمید_باکری🌷
#سالروز_شهادت
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
2⃣2⃣ #در_محضر_شهید🌷 به هیچ چیـز غیر از #خدا و آنچہ #غیرخدائی است دل❣ نـبندید‼️ برحذر باشید☝️ از وسو
✏درد را فراموش کردم
عصر یکی از روزهای عملیات #خیبر بود و ما در جزیره مجنون. پل را تصرف کرده بودیم. من #مجروح شده بودم.
حمید را دیدم که داشت نیروها را هدایت میکرد. یادش افتاد #نماز_ظهرش را نخوانده.
سریع #وضو گرفت، آمد قامت بست و جایی نماز خواند که در تیررس بود و امکان داشت #فاجعه اتفاق بیافتد، اما چنان با طمانینه و آرامش نماز میخواند که من دردم را فراموش کردم و به او خیره شده بودم.
حتی وقتی هم که روی #برانکارد گذاشتنم تا ببرنم، برگشته بودم و به نماز خواندن حمید نگاه میکردم.
#شهید_حمید_باکری🌷
#ارواح_مطهر_شهدا_صلوات
#ایام_شهادت
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
#شهید_حمید_باکری به روایت همسرش❣ ﺧﺎﻧﻪ ﺳﺎﺩﻩ ﻭ ﮐﻮﭼﮏ، ﺁﻥ ﺧﺎﻧﻪ ﻗﺸﻨﮕﻤﺎﻥ ﺭﺍ ﮐﻪ ﺑﻪ ﯾﺎﺩ ﻣﯽﺁﻭﺭﻡ، ﺩﻟﻢ ﺍﺯ #ﻏﺮ
💠حمید #آلمان که می خواست برود، نشسته بود خودش و #اعتقاداتش را روی کاغذ پیاده کرده بود. می خواست وقتی آنجا می رود یادش نرود که #کیست و برای چه آمده است؟!
نامه #پر بود از نقاط مثبت و منفی اش؛ از خصلت های ارثی تا خصلت های تأثیر گرفته شده از خانواده و محیط.
💠می گفت: اینها را نوشتم تا وقتی رسیدم آلمان #غرور برم ندارد و یادم نرود چه کسی هستم و برای چه آمده ام و نباید به #خطا بروم.
همه را نشانم داد. البته این ها را به این قصد به من نشان داد تا نقاط #ضعفش را بدانم و خیلی پیش خودم بزرگش نکنم.
#به_روایت_همسر
#کتاب_نیمه_پنهان_ماه
#شهید_حمید_باکری🌷
🍃🌹🍃🌹
@shahidNazarzadeh
🗓یکم آذر ۱۳۳۴، در شهرستان #میاندوآب چشم به جهان گشود. پدرش فیض اله و مادرش اقدس نام داشت که وقتی حمید یک سالش بود، در اثر سانحه رانندگی💥 فوت کرد. وی تا پایان دوره منوسطه تحصیل کرد📚 و موفق به اخذ #دیپلم شد.
🗓سال ۱۳۵۸ ازدواج کرد💍 که ثمره آن یک #پسر و یک #دختر بود. با آغاز جنگ تحمیلی عراق بر علیه ایران🇮🇷، همگام و همراه با برادر بزرگوارش #مهدی، به عنوان پاسدار عازم میدان نبرد حق علیه باطل گشت و جانفشانیهای بسیاری از خود به نمایش گذارد تا اینکه #ششم_اسفند سال ۱۳۶۲ با سمت معاون لشکر ۳۱ عاشورا در جزیره مجنون عراق بر اثر اصابت ترکش به #شهادت رسید🌷
💢اما تاکنون اثری از #پیکر مطهر ایشان به دست نیامده است😔
#شهید_حمید_باکری
#سالروز_شهادت
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
🗓یکم آذر ۱۳۳۴، در شهرستان #میاندوآب چشم به جهان گشود. پدرش فیض اله و مادرش اقدس نام داشت که وقتی حمی
6⃣0⃣0⃣1⃣ #خاطرات_شهدا 🌷
💠نحوه ی شهادت
🔰 #عملیات این طور شروع شد که ما باید از چند کیلومتر آب🌊 عبور میکردیم، هور را پشت سر گذاشته، وارد جزیره میشدیم، میجنگیدیم💥 عبور میکردیم و میرفتیم طرف #نشوه و طرف هدفهایی🎯 که مشخص شده بود.
🔰بیشتر این نیروها را باید در شب🌙 اول وارد #جزیره میکردیم تا بروند برای پاکسازی. بخشی از این نیرو باید با قایق🚤 میآمد و بخشی دیگر در روزی که شبش #عملیات میشد و بخشی هم اول تاریکی شب🌚 که این بخش آخر باید با هلیکوپترها🚁 هلیبرد میشدند.
🔰آن پل باید گرفته میشد تا #عراقیها نتوانند وارد جزیره بشوند🚷 #حمید سریع به هدف هایش رسید✌️ و از آنجا مدام گزارش میداد. ما وارد جزیره شدیم. با حمید تماس گرفتیم📞 گفت #پل_شیتات دستش است. گفت: «اگر میخواهید #نیرو بیاورید مشکلی نیست. بردارید بیاورید.»
🔰با حمید تماس گرفتم📞 گفتم آماده باشد برای #هدفهای بعدی. خبر رسید #طلایه با مشکل جدی مواجه شده و عملیات نتوانسته در آنجا پیش برود. حالا ما باید توقف میکردیم⛔️ تا وضع #جبهه سمت چپمان مشخص شود. شب شد. سر و سامانی به امکانات دادیم و استراحتی هم به بچه ها.
🔰مجبور شدیم برویم #پشت طلایه، نزدیک آن پلهایی که عراقیها طلایه را از آنجا پشتیبانی👥 تدارکاتی میکردند. بیشتر قوای #عراق آن طرف پل بود. ما ماندیم و جزایر و فردا صبح☀️، که جنگ #اصلی توی جزیره ها شروع شد.
🔰روز اول پاتک آنها شکست خورد✌️ دنیای آتش🔥 روی #جزیره متمرکز بود و ما دست بسته و تنها👤 جزیره منتهی میشد به چند جا. اطراف جزیره آب بود و وسطش #باتلاق و همه مجبور بودند از جاده عبور کنند و جاده هم بلند بود و هر کس، چه پیاده چه سواره، از آنجا میگذشت هدف تیر مستقیم💥 تانک قرار میگرفت.
🔰نزدیک صبح🌥 هنوز مشغول درگیری بودیم که خبر رسید عراق رفته #پل_حمید را پشت سر گذاشته، دارد می آید توی جزیره. #مهدی سریع یکی از مسئولان لشکر را (شهید مرتضی یاغچیان🌷 معاون دوم لشکر عاشورا) فرستاد برود پیش #حمید. که تا رفت خبر آوردند توی جاده، دویست متر جلوتر از ما، #شهید_شده🕊
#شهید_حمید_باکری
#سالروز_شهادت
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
🗓یکم آذر ۱۳۳۴، در شهرستان #میاندوآب چشم به جهان گشود. پدرش فیض اله و مادرش اقدس نام داشت که وقتی حمی
🖇 #کلام_شهید:
💎قدر اين #انقلاب اسلامي را بدانيد و مدام در جهت تحكيم مباني جمهوري اسلامي كوشا باشيد
💎و زندگي خودرا صرف تحكيم پايه هاي اين #جمهوري قرار دهيد.
#شهید_حمید_باکری🌷
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
#صبــــــح
آغاز ماجرای جدیدی ست
از رفاقتمان ای شهید🌷
وقتی طلوعِ چشم هایِ تو😍
در این #زمستان سرد
شهر دلمـ♥️ را گرم می کند
#شهید_حمید_باکری
#سلام_صبحتون_شهدایی 🌺
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
🖇 #کلام_شهید: 💎قدر اين #انقلاب اسلامي را بدانيد و مدام در جهت تحكيم مباني جمهوري اسلامي كوشا باشيد
زمانی فرا می رسد که #جنگ تمام می شود و رزمندگان امروز به سه دسته تقسیم می شوند:
1⃣ دسته ای به مخالفت با گذشته خود بر می خیزند و از گذشته خود #پشیمان می شوند
2⃣ دسته ای راه بی تفاوت می گزینند و در #زندگی_مادی خود غرق می شوند و همه چیز را فراموش💬 می کنند.
3⃣ دسته سوم به گذشته خود #وفادار می مانند و احساس مسئولیت می کنند که از شدت مصائب و غصه ها، دق خواهند کرد 😔
👈پس از خدا بخواهید که با وصال #شهادت از عواقب زندگی بعد از #جنگ در امان بمانید
🎋 نوشته ای از شهید #حمید_باکری
#شهید_حمید_باکری
#سالروز_شهادت
📅تاریخ تولد: ۱۳۳۴/۹/۱
📅تاریخ شهادت: ۱۳۶۲/۱۲/۶
🗺محل شهادت : جزیره مجنون عراق
🗺محل دفن: مفقود الاثر .. #شهید_گمنام🌷
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🔹کجاست اهل دلی♥️
🔸تا #دعا کند قدری
🔹که از دعای چو #من
🔸هیچ اثر نمی آید 😔
#شهید_حمید_باکری
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
🔹کجاست اهل دلی♥️ 🔸تا #دعا کند قدری 🔹که از دعای چو #من 🔸هیچ اثر نمی آید 😔 #شهید_حمید_باکری
° #عاشقانہ_شهدا💕
#ﺷﺎﻳـﺪ بهترین لحظہ هایے
ﻛہ با ﻫـﻢ ﺩﺍﺷﺘـﻴمـ🍃
نمازاے دو #نفره مون بود...📿😍
#ﺍﻳݧ کہ ﻧﻤﺎﺯاﻣﻮ ﺑهش #ﺍقتدا ﻣﻴﻜﺮﺩﻡ🌸ﺍﮔہ ﺩﻭﺗﺎیے² کنار ﻫﻢ ﺑﻮﺩﻳﻢ
ﺍﻣﻜﺎن ﻧﺪﺍﺷﺖ ﻧﻤﺎﺯﺍﻣﻮنو #ﺟﺪﺍ ﺑﺨﻮنیم🌙
#منطقـه کـہ میرفت...👣
تحمـل خونہ🏩°
بدون #حمید واسم سخت بود✋🏻😢
"وقتے تو نباشے چہ امیدے به بقایمـ😟
این خانہے بےنام و نشان سهم #کلنگ استـ "
.
☁ُ• #شهید_حمید_باکرے🌷
🍃🌹🍃🌹
@ShahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
° #عاشقانہ_شهدا💕 #ﺷﺎﻳـﺪ بهترین لحظہ هایے ﻛہ با ﻫـﻢ ﺩﺍﺷﺘـﻴمـ🍃 نمازاے دو #نفره مون بود...📿😍 #ﺍﻳݧ کہ
🕊🌾🕊🌾🕊🌾🕊
✍روایت_شهداء⚘🍃🌸
🌿چه رازی نهفته در #شهادت برادران باکری⁉️سه برادر، هر سه شهید، هر سه مفقود . . .👈از راست: شهید #علی_باکری که در ایام انقلاب توسط ساواک دستگیر و تکه تکه شد و هیچگاه پیکرش بازنگشت،نفر دوم شهید #مهدی_باکری که در عملیات بدر در جزیره مجنون مجروح شد و وقتی او را در قایق گذاشتند که به عقب برگردانند قایق را با آر پی جی زدند و پیکر مهدی را دجله برای همیشه برد،
🌿نفر سمت چپ هم #شهید #حمید_باکری که در عملیات خیبر در جزیره مجنون شهید شد و وقتی خواستند فقط پیکر او را برگردانند، برادرش مهدی گفت: هر موقع سایر شهداء را برگرداندید او را هم بر میگردانیم و پیکر حمید تا به همین امروز مانده است در جزیره مجنون...
#شهید_علی_باکری🌷
#شهید_مهدی_باکری🌷
#شهید_حمید_باکری🌷
🍃🌹🍃🌹
@ShahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
🕊🌾🕊🌾🕊🌾🕊 ✍روایت_شهداء⚘🍃🌸 🌿چه رازی نهفته در #شهادت برادران باکری⁉️سه برادر، هر سه شهید، هر سه مفقود
تولد داریم😍😍
تولدت مبارک فرمانده
#شهید_حمید_باکری
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
تولد داریم😍😍 تولدت مبارک فرمانده #شهید_حمید_باکری 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🌺باکری را همه میشناسند
نامش که برده میشود، #شجاعت و خدمت در پسِ ذهنها نقش میبندد😌
🎀دو برادر👥 بودند که قلبشان برای #انقلاب میتپید و دوشادوش یکدیگر در راهِ همین انقلابِ نوپا جانفشانی میکردند.
🎀قلم اینبار از #حمید بنویسد...
#حمید_باکری، مبارزه را از برادر بزرگترشان #علی آموخته بود. اویی که به دست رژیم شاه به شهادت رسید🕊
🎀قد میکشید اما روح بلندش😇 وَرای گنجایش زمین بود، آنقدر بزرگ که هیچ چیز #آرامَش نمیکرد. به #سوریه و لبنان رفت تا دوره های چریکی را بیاموزد و از آنجا به #آلمان برای ادامه تحصیل اما خبرِ استقرارِ امام در #پاریس، حمید را به آنجا کشاند!
🎀تمامِ فکر و ذکرش #خدمت بود. خدمت به مردمی که حالا بانگِ انقلاب سر داده بودند و خونشان را به پایِ این نهالِ نوپا میریختند❣️
🎀رنگ و بویِ #جبهه را که دید، گویی روحش به #تکامل رسید، خستگی ناپذیر بود💪 و هیچ چیز روحِ بزرگش را آرام نمیکرد. حتی وقتی در شهرداری مشغول شد، چندی بعد پست و میز و صندلی را رها کرد و به خاکِ جبهه پناه برد. خدمتِ پشتِ میز کارِ حمید نبود...او مرد #جهاد بود و میدان جنگ🙂
🎀بیوقفه در تکاپو بود، اصلا انگار متولد شده بود تا خستگی را #شکست دهد. شاید هم به قول #حاج_احمد_متوسلیان "استراحت را گذاشته بود بعد از شهادت"🌷 شهادتی که در #خیبر اتفاق افتاد و پیکری که هیچ گاه از مجنون باز نگشت😔 اما آنچه حاکم است، #عشقی است به حمید که در دلها مانده❤️
🎀فرمانده حمید؛ این روزها به چون تویی نیاز داریم ...کسی که خسته نشود و دردِ مردم را بفهمد✅درد مردم را درد خودش بداند، به کسی نیاز است که دلبسته به #مقام و منصب و میز نباشد❌
🎀از آنجایی که تو هستی تا جایی که ما ایستاده ایم فرسنگها فاصله است
برای روحِ زمینگیرمان #فاتحه بخوان...شاید نفسِ تو زنده مان کند!
🎊گرچه #شهادت، طلوعِ جاودانگی تو بود اما...
#سالروزِ_زمینی_شدنت_مبارک فرمانده😍🌺
✍️نویسنده: #زهرا_قائمی
🌺به مناسبت سالروز تولد #شهید_حمید_باکری
#مفقودالاثر
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
"بسم الله الرحمن الرحیم"
🍃 هر دو #برادر چشمهای حقیقت بین بازی داشتند انگار که مثل آب خوردن غیب میدیدند و از شدت آنکه این دیدن برای آنها طبیعی و معمولی بود، آن دیده ها را به راحتی وخیلی فاش بیان می کردند.
🍃 اگر اینقدر دیدن حقایق عالم که برای امثال ما #غیب_گویی است برای آنها آسان و طبیعی نبود لااقل کمی خصوصی تر و با احتیاط بیشتری آن حقایق را بیان می کردند، نه مثل #مهدی که چند لحظه قبل از شهادتش، خطاب به #شهید کاظمی پشت بیسیمی که می دانست ضبط میشود و در آینده همه آن را میشنوند بگوید «احمد!بیا اینجا که اگر بیایی دیگر دلت نمیخواهد برگردی!»
🍃 اما حکایت حمید از مهدی هم جالبتر است، او چند وقتی قبل از شهادتش وصیت نامه ای مینوسد که در آن آینده را به تصویر میکشد و انگار که از پشت پرده ای از پرده های عالم خبر بدهد می گوید:«دعا کنید که خداوند #شهادت را نصیب شما کند. در غیر این صورت زمانی فرامیرسد که #جنگ تمام میشود و رزمندگان سه دسته میشوند: دستهای که به مخالفت با گذشته خود برمیخیزند و از آن پشیماناند. دستهای که راه بیتفاوتی در پیشگرفته و غرق زندگی مادی میشوند و دستهای که به گذشته #وفادار میمانند و احساس وظیفه میکنند و از شدت مصائب و غصهها دق خواهند کرد. پس از خداوند بخواهید با رسیدن به شهادت از عواقب زندگی پس از جنگ در امان باشید، چون عاقبت دو دسته اول ختم به خیر نخواهد شد و جزء دسته سوم ماندن هم بسیار سخت خواهد بود.»
🍃 #حمید_باکری برادر مهدی باکری، #جوان_بسیجی عاشقی است که یک شبه ره صد ساله رفت و پیر #عشق شد آنچنان که در خشت خام چیزی دید که در آینه هم نمیبینیم.
🍃 آرزو میکنم که اگر حمید باکری نمیشویم در نگاه او که حقیقت بین بود و هست عاقبت بخیر باشیم♥️
✍نویسنده: #گمنام
🕊به مناسب سالروز شهادت
#شهید_حمید_باکری
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🌷 #شهدا
🍃 #عکس_نوشته
❤️ #شهید_حمید_باکری
📱#سایز_پروفایل
🍃نشر حداکثری...👌
#شبتون_شهدایی
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
"بسم الله الرحمن الرحیم"
🍃 هر دو #برادر چشمهای حقیقت بین بازی داشتند انگار که مثل آب خوردن غیب میدیدند و از شدت آنکه این دیدن برای آنها طبیعی و معمولی بود، آن دیده ها را به راحتی وخیلی فاش بیان می کردند.
🍃 اگر اینقدر دیدن حقایق عالم که برای امثال ما #غیب_گویی است برای آنها آسان و طبیعی نبود لااقل کمی خصوصی تر و با احتیاط بیشتری آن حقایق را بیان می کردند، نه مثل #مهدی که چند لحظه قبل از شهادتش، خطاب به #شهید کاظمی پشت بیسیمی که می دانست ضبط میشود و در آینده همه آن را میشنوند بگوید «احمد!بیا اینجا که اگر بیایی دیگر دلت نمیخواهد برگردی!»
🍃 اما حکایت حمید از مهدی هم جالبتر است، او چند وقتی قبل از شهادتش وصیت نامه ای مینوسد که در آن آینده را به تصویر میکشد و انگار که از پشت پرده ای از پرده های عالم خبر بدهد می گوید:«دعا کنید که خداوند #شهادت را نصیب شما کند. در غیر این صورت زمانی فرامیرسد که #جنگ تمام میشود و رزمندگان سه دسته میشوند: دستهای که به مخالفت با گذشته خود برمیخیزند و از آن پشیماناند. دستهای که راه بیتفاوتی در پیشگرفته و غرق زندگی مادی میشوند و دستهای که به گذشته #وفادار میمانند و احساس وظیفه میکنند و از شدت مصائب و غصهها دق خواهند کرد. پس از خداوند بخواهید با رسیدن به شهادت از عواقب زندگی پس از جنگ در امان باشید، چون عاقبت دو دسته اول ختم به خیر نخواهد شد و جزء دسته سوم ماندن هم بسیار سخت خواهد بود.»
🍃 #حمید_باکری برادر مهدی باکری، #جوان_بسیجی عاشقی است که یک شبه ره صد ساله رفت و پیر #عشق شد آنچنان که در خشت خام چیزی دید که در آینه هم نمیبینیم.
🍃 آرزو میکنم که اگر حمید باکری نمیشویم در نگاه او که حقیقت بین بود و هست عاقبت بخیر باشیم♥️
✍نویسنده: #گمنام
🕊به مناسبت سالروز شهادت
#شهید_حمید_باکری
📅تاریخ تولد : ۱ آذر ۱٣٣۴
📅تاریخ شهادت : ۶اسفند۱٣۶٢
🥀مزار شهید : مفقود الاثر
#استوری_شهدایی #گرافیست_الشهدا
#وصیت_شهید_حمید_باکری 📜
خطاب به فرزندانش که انگار برای امروز نوشته شده است 🔻
🔹وصیت به احسان و #آسیه عزیز:
انشاءالله هرگاه به سنی رسیدید که توانستید این وصایا را #درک نمائید هرچند روز یکبار این وصیتنامه را بخوانید📖
🔹احکام اسلامی را (فروع دین) با #تعبد_کامل و به طور دقیق👌 و با معنی به جا آورید؛ به کسب علم و آگاهی و شناخت در تاریخ اسلام و تاریخ انقلاب اسلامی اهمیت زیادی قائل باشید. قدر #انقلاب_اسلامی را بدانید و مدام در جهت تحکیم مبانی جمهوری اسلامی کوشا باشید✅ و زندگی خود را صرف تحکیم پایه های آن قرار دهید
در جماعات و مراسم بخصوص #نماز_جمعه، دعای کمیل و . . . و در مجالس بزرگداشت شهدا🌷 مرتب شرکت نمائید؛ #رساله حضرت امام را دقیق خوانده و مو به مو اجرا نمائید
🔹 #شهید_حمید_باکری این است. کسی که دغدغه اش دفاع از انقلاب اسلامی، تحکیم پایه های جمهوری اسلامی🇮🇷 و اجرای احکام اسلامی است. نه کسی که دختر بیولوژیک و اصلاح طلبش ادعای سخنگوییاش را دارد😏 دختری که زیر دست یونسی تربیت شده و بیاعتنا به #وصیت_پدرش، در دفاع از بیحجابی و منکرات دینی و تضعیف جمهوری اسلامی منبر وعظ میرود؛ آن هم به نمایندگی از #شهید!
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
♡| ♥️ |♡
🔸همیشہ یک #سفارش به ما میکرد.
می گفت: « اگه در معرض گناہ🔞 قرار گرفتید و خواستید دچار لغزش نشید و از اون گناہ #فرار کنید🏃♂
↧↧↧
🔸خودتون رو با خوندن #قرآن و #نماز یا مطالعہ📕 مشغول کنید تا حواستون از اون محل و از اون گناہ پرت بشه.
#شهید_حمید_باکری
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🔸همیشہ یک سفارش به ما میکرد.
می گفت: « اگه در معرض گناہ قرار گرفتید و خواستید دچار لغزش نشید و از اون گناہ فرار کنید
🔸خودتون رو با خواندن قرآن و نماز یا مطالعہ📕 و ورزش مشغول کنید تا حواستون از اون محل و از اون گناہ پرت بشه.
#شهید_حمید_باکری
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
🔸همیشہ یک سفارش به ما میکرد.
می گفت: « اگه در معرض گناہ قرار گرفتید و خواستید دچار لغزش نشید و از اون گناہ فرار کنید
🔸خودتون رو با خواندن قرآن و نماز یا مطالعہ📕 و ورزش مشغول کنید تا حواستون از اون محل و از اون گناہ پرت بشه.
#شهید_حمید_باکری
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
با دوستات بیا اینجا🥰👆🏻
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🕊🌷خاطرهای از شهادت حمید باکری به نقل از شهید سلیمانی
#شهید_حمید_باکری🕊
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
از خــون چشم حــمید بگویم؛ آن دو شبی کــخه در جزیرهی مجنون بودیم حمید اصلا چشم روی هم نگذاشت... ناغافل دیدم از چشم های حـمید دارد خون میآید؛ داد زدم: حمید! چشم هات... ترکش خــورده؟ خندیـد... برگــشت زل زد بهم،گــذاشت خــودم بفهمم بعد از دو شــــبانه روز کــار و بــی خــوابی مــویرگ هــای چشمش پــاره شــده وآن خــون...
#شهید_حمید_باکری
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh
با چندتا از خانواده های سپاه توی یه خونه ساڪن شده بودیم.یه روز که حمید از منطقه اومد
به شوخی گفتم:
" دلم میخواد یه بار بیای و ببینی
اینجا رو زدن ومن هم کشته شدم.
اونوقت برام بخونی
فاطمه جان شهادتت مبارک!"
بعدشروع کردم به راه رفتن و این جمله رو تڪرار ڪردم.
دیدم ازحمید صدایی در نمیاد.
نگاه کردم ، دیدم داره گریه میڪنه، جا خوردم.
گفتم:" تو خیلی بی انصافی هر روز میری توی آتش و منم چشم به راه تو، اونوقت طاقت اشک ریختن من رو نداری و نمیزاری من گریه کنم، حالا خودت نشستی و جلوی من گریه میکنی؟"
سرش رو بالا آورد و گفت: "فاطمه جان به خداقسم اگه تونباشی من اصلا از جبهه برنمیگردم"
#شهید_حمید_باکری
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh