eitaa logo
🌷شهید نظرزاده 🌷
4.2هزار دنبال‌کننده
27.7هزار عکس
6.1هزار ویدیو
204 فایل
شرایط و حرف های ناگفته ما 👇 حتما خوانده شود همچنین جهت تبادل @harfhayeenagofte ارتباط با خادم 👤 ⇙ @M_M226 خادم تبادلات @Ma_chem زیارت نیابتی @Shahid_nazarzade
مشاهده در ایتا
دانلود
🏴در سال ۶١ هجری مردم سه دسته تقسیم شدند. 1⃣‌یک دسته اصحاب حضرت علیه‌السلام بودند که در مدار محبت و عشق‌بازی با امام زمانشان چنان جلو رفتند👊 که به مقام فناء رسیدند✔️ تا جایی که در ردیف امام معصوم، مردم تا قیامت بر آنها می فرستند، "وَ عَلَی الاَرواح الَتی حَلَّت بِفِنائک" ⭕️این دسته آنقدر در کسب جلو رفتند که در امام زمانشان حل شدند مثل شکر و آب وقتی در هم حل می شود می گویند: شربت شده، دیگر نه آبی هست نه شکری، شدند، جدا از هم نیستند❌. ♨️با یک 🔅انتخاب 👌 🔅و بر حق 🔅و به این مقام رسیدند. 2⃣دسته دوم شیعیانی بودند که از مدینه تا کربلا قدم به قدم حضرت سیدالشهداء بودند، در خیمه، بعد از فرمایشات حضرت، 😔! 🔅 🔅حب زن و فرزند 🔅و عدم داشتن عزم راسخ 🔅و بی استقامتی آنها را از امام زمانشان جدا کرد😞. ♨️این دسته رفتند و را تسلیم دشمن کردند. (❌نسبت به امام زمانشان بی تفاوت بودند❌.)کاری که ما هم با امام زمانمان می کنیم😔، به یاد امام زمان نیستیم🗯. 👈گاهی انسان به یک وادیی می رسد که باید بین ✓امام زمانش و ✘دنیا، یکی را انتخاب کند✅. 3⃣دسته سوم آنهایی بودند که از اطراف آمده بودند برای جنگ سیدالشهداء (علیه‌السلام). ⚠️خیال نکنید آدمهای کافر و بی دینی بودند یا امام حسین (علیه‌السلام) را نمی شناختند🚫. کسانی بودند که نامه📨 نوشته بودند و حضرت را کرده بودند! ⁉️چه می شود که به جنگ با امام زمانش می رود؟! 🔲استاد حاج آقا زعفری زاده 🔳الّلهُـــمَّ عَجِّــــلْ لِوَلِیِّکَــــــ الْفَــــرَج الساعه 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
جلسه اول که با هم صحبت کردیم #پلاک_سپاهش را آورده بود و قبل از اینکه صحبت کند پلاکش را نشانم داد و گفت من اول از همه این برایم #مهم است تا شما با شرایط شغلی ام کنار بیایید. چون آدم در این راه یک #همراه می خواهد تا مانعش نشود📛.  #شهید_علیـرضا_نوری #شهید_مدافع_حرم 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🔴روایتی عجیب از شهید "سید حسن ولی" یکی از شهدای والامقام شهر آمل، 💎خواهر این شهید بزرگوار میگوید: از دو نگهداری می کرد که علاقه بسیاری به آنها داشت، وقتی او دو دستش را باز میکرد کبوتران یک به یک روی دستانش می نشستند، هر  وقت قرار بود به اعزام گردد این کبوتران تا بالای که سید حسن قرار بود با آن روانه جبهه شود به در می آمدند و مجدداً به خانه بر می گشتند! بعد از خبر سید حسن، مادرش اصرار کرده بود دو کبوترش را با خود برای تحویل پیکر شهید ببرند، بنابراین خانواده شهید وقتی داشتند برای تحویل شهید روانه بنیاد شهید می شدند دو کبوتر این شهید را هم با خود بردند، وقتی آنها به بنیاد شهید رسیدند موقع .پیکر ، مادرش با دو کبوتر را بر روی او قرار داد، کبوتر سفید به محض دیدن پیکر بی جان شهید در .جان داد و با شهید گشت … روحش شاد و راهش پررهرو باد. 🌷 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
🌷 ♦️هممون میدونیم  و به انقلابی که به ثمر رسونده✌️ سر میزنه و مدام اونو از گزند خطرات⚠️ و حفظ میکنه.  💟حالا تصور کنیم با یکی از بتونیم رابطه دوستی💞عاطفی برقرار کنیم😍 ♦️فکر میکنین چه اتفاقی میفته⁉️  روح با روح شما رفیق و  میشه. 💟از فردا حضور شهید رو کنار خودتون👥 احساس میکنید چون روح شما همیشه ♦️در طول روز هواتونو داره😌 ⇜موقع درس خوندن📚 ⇜نماز📿 و انجام طاعات ⇜غذا خوردن🍜 ⇜مسجد🕌 رفتن ⇜گردش🚕 و فعالیته ها.... 💟براتون مدام  میکنه چون شهدا فوق العاده👌 رفیق باز بودن و هستند! نه تنها برای  که بعد از مدتی برای خوندن نماز شب هایی📿 باصفا  میکنن. ♦️در هر مرحله از زندگی که چند گزینه✅ انتخاب داشته باشید, به راحتی گزینه رو نشونتون میدن😍 💟لذت بندگی, , طاعت و معنویت رو به دوست خودشون❤️ خواهند چشاند. 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
💠یادی کنیم از دو رفیق مدافع حرم 🌷 🌷 💢مجید از عضو بسیج و بود اما آن‌قدر وابسته به این فضا نبود که روزی مدافع حرم شود. 💢دوستی او با همه چیز را تغییر داد 💢این دوستی برای مجید سرآغاز یک بزرگ بود، تحولی که او را به دفاع از حرم حضرت زینب(س) در سوریه رساند و نهایتاً تا لحظه شهادت مرتضی کریمی بود و با او در یک منطقه و یک عملیات به شهادت رسیده است. 💢مجید که عاشقانه حضرت زینب سلام الله علیها را دوست داشت چندی قبل از اعزامش توسط به مجلس روضه دعوت میشود... 💢در مجلس، روضه حضرت زینب(س) خوانده میشود، آن شب مجید خیلی گریه میکند و تصمیم به رفتن به میگیرد. در سفر کربلا طلب میکند، او به کلی تغییر کرده بود... 💢نمازهای اول وقت، وصیت‌نامه‌نویسی و زمزمه‌های عاشقانه‌اش در هیئت گویای این بود 💢وقتی عنوان کرد که می‌خواهد به سوریه برود، کسی از نزدیکانش باور نمی‌کرد که او این مجاهدت باشد اما خیلی زود راهی شد و 21 دی‌ماه سال 94 او به‌ همراه همرزمانش همچون در به شهادت رسید، مرتضی کریمی جاویدالاثر شد و پیکر مجید نیز بعد از 3 سال مفقودی کشف و به وطن بازگشت. 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
🌱🍂🌱🍂🌱🍂🌱 🌸گاهی بنده نماز می خواند ،اما یک و یک دهم آن هم برایش نوشته نمیشود؛❌ 🌿 تنها مقدار از بنده به حساب می‌آید که با شناخت و توجه به باشد.✨ 🌷 🍃🌹🍃🌹 @ShahidNazarzadeh
🌸🌿🌸🌿🌸🌿🌸 🍄به اذعان یکی از ، «رضا در سال ۱۳۹۱ به مقّر ما آمده بود تا به ­ها در انجام مأموریت کمک کند. یک روز صبح⛅️، قبل از سحر، من و او به اتفاق «ابوالفضل منصورکیا» برای بستن مرز، به راه افتادیم. 🍄 بعد از دو ساعت که در بودیم، وقت نماز شد. رضا با وجود سرمای هوای کرمانشاه، با آبی که از قبل خودش آورده بود، وضو گرفت و ما را هم برای خواندن نماز اوّل وقت فرا خواند. 🌷 🍃🌹🍃🌹 @ShahidNazarzadeh
📚 ⛅️ 6⃣7⃣ 💢 بر حکومت خود ترسید... واگر چه به دروغ ، اظهار ندامت کرد. به تو گفت:_خدا لعنت کند را که حسین را به قتل رساند. من هرگز به قتل حسین ، راضى نبودم.تو پاسخ دادى : _✨اى یزید به خدا قسم که برادرم حسین را کسى نکشت. و اگر نبود، ابن زیاد کوچکتر و حقیرتر از آن بود که به چنین دست بزند. تو نترسیدى؟ به قتل کسى دست یازیدى که پیامبر درباره اش فرموده بود: "حسن و حسین جوانان بهشتى 🌸اند." 🖤اگر بگویى رسول خدا چنین نگفته است، دروغ گفته اى و مردم تو را تکذیب خواهند کرد و اگر بگویى گفته است ، خصم خودت شده اى. و سر فرو انداخت و به این آیه از قرآن، کرد که: «ذریۀ بعضها من بعض .(43)» به فکر کن زینب! به که بر دوش توست ! به اى که پیش روى توست.تا ساعتى دیگر،... قاصدى حسین و دوفرزندت را به خواهد داد.... و عبدالله گریه کنان خواهد گفت :_اناالله و اناالیه راجعون. که نامش است به طعنه خواهد گفت : 💢_این مصیبت از حسین به ما رسید. و کفش خود را بردهان او خواهد کوبید که : _اى حرامزاده! درباره حسین چنین جسارتى مى کنى؟ به خدا قسم که اگر در آنجا داشتم ، دست از دامنش بر نمى داشتم تا در رکابش شوم.سوگند به خدا که آنچه تحمل این مصیبت را بر من ممکن مى کند و مى بخشد این است که این دو فرزند، حسین و حسین کشته شدند. و سپس روى به آسمان 🌫خواهد کرد و خواهد گفت : _خدایا! ، جانم را گداخت اما تو را سپاس مى گویم که اگر خودم نبودم تا جانم را فدایش کنم ، را قربانى خاك پایش کردم. 🖤زیر لب زمزمه مى کنى: _✨کاش فرزند مى داشتم و همه را فداى حسین مى کردم. و نام آرام بخش حسین را زیر لب ترنم مى کنى:حسین ! حسین ! حسین! حسین اگر بود، تحمل همه این رنجها و دردها و داغها اینقدر مشکل نبود.... حتى داغ على اکبر، حتى مصیبت قاسم ، حتى شهادت على اصغر، حتى عروج عباس!...عباس ؟ ! تو با خواهرت چه کردى عباس ؟! تو از کجا آمده بودى عباس؟ تو چگونه خودت را با جگر زینب ، پیوند زدى؟هم اکنون که به مى رسیم، من به چه بگویم ؟ 💢بگویم ام البنین ! مادر پسران مادر کدام پسران ؟ کجایند آن چهار سروى که تو روانه کربلا کردى ؟بگویم : ام البنین ! همه مادران عالم باید تربیت پسر را از تو یاد بگیرند، همه مردان عالم باید پیش تو درس ادب بخوانند.حسین ! حسین ! حسین! جاذبه عشق تو با این چهار جوان چه کرد؟ با پیران و سالخوردگان چه کرد؟ با حبیب چه کرد؟ با مسلم چه کرد؟ حسین ! حسین ! حسین!تو اگر بودى، سینه تسلاى تو اگر بود، نگاه آرام بخش تو اگر بود، همه غمهاى عالم ، قابل تحمل بود.پدرم فداى آنکه عمود خیمه اش شکسته شد.... .... 🍃🌹🍃🌹 @ShahidNazarzadeh
🌷 ♦️هممون میدونیم  و به انقلابی که به ثمر رسونده✌️ سر میزنه و مدام اونو از گزند خطرات⚠️ و حفظ میکنه.  💟حالا تصور کنیم با یکی از بتونیم رابطه دوستی💞عاطفی برقرار کنیم😍 ♦️فکر میکنین چه اتفاقی میفته⁉️  روح با روح شما رفیق و  میشه. 💟از فردا حضور شهید رو کنار خودتون👥 احساس میکنید چون روح شما همیشه ♦️در طول روز هواتونو داره😌 ⇜موقع درس خوندن📚 ⇜نماز📿 و انجام طاعات ⇜غذا خوردن🍜 ⇜مسجد🕌 رفتن ⇜گردش🚕 و فعالیته ها.... 💟براتون مدام  میکنه چون شهدا فوق العاده👌 رفیق باز بودن و هستند! نه تنها برای  که بعد از مدتی برای خوندن نماز شب هایی📿 باصفا  میکنن. ♦️در هر مرحله از زندگی که چند گزینه✅ انتخاب داشته باشید, به راحتی گزینه رو نشونتون میدن😍 💟لذت بندگی, , طاعت و معنویت رو به دوست خودشون❤️ خواهند چشاند. 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
وقتی معلوم نبود که بابا کی برمیگرده یا اصلا بابا برمیگرده ، هم میرفت تو کوله پشتی تا مثلا بابا بره🙂🥺💔 (☘🍄)۰۰ ‎‎‌‌‎‎🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh