eitaa logo
🌷شهید نظرزاده 🌷
4.4هزار دنبال‌کننده
28.7هزار عکس
6.9هزار ویدیو
207 فایل
شرایط و حرف های ناگفته ما 👇 حتما خوانده شود همچنین جهت تبادل @harfhayeenagofte ارتباط با خادم 👤 ⇙ @M_M226 خادم تبادلات @MA_Chemistry
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌷شهید نظرزاده 🌷
#نیمه_پنهان_ماه 1 زندگی #شهید_مصطفی_چمران 🔻به روایت: همسرشهیــد #قسمت_هجدهم 8⃣1⃣ 🔮حتی وقتی توپ ها
❣﷽❣ 📚 1 ﺯﻧﺪگی 🔻به ﺭﻭﺍیت: ﻫﻤﺴﺮشهیــد 9⃣1⃣ 🔮می دانستم مصطفی درفكر برگشتن به است یک بار مصطفی می خواست مرا بفرستد "عراق" که نامه💌 برای امام خمینی ببرم وحتی می گفت: برو فارسی راخوب یادبگیر. امام که در پاریس بود در جریان بودم و انقلاب که پیروز شد✌️ همه مان خوش حال شدیم، جشن گرفتیم. ولی هیچ وقت فکر این که مصطفی برگردد به ایران نبودم. وارد این جریان شدم و نمی دانستم نتیجه اش چیست، تایک روز که گفت ما داریم می رویم ایران. 🔮بابعضی شخصیت های لبنانی بودند. پرسیدم: برمی گردید⁉️ گفت: نمی دانم. مصطفی رفت، آن ها برگشتند ومصطفى برنگشت. نامه فرستاد که"امام ازمن خواسته اند بمانم ومن می مانم. در ایران🇮🇷 ممکن است بیش تر بتوانم به مردم کمک کنم تا . 🔮البته خیلی برایم ناراحت کننده بود. هرچند خوش حال بودم که مصطفی به برگشته و انقلاب پیروز شده است. پانزده روز بعد نامه📩 دوم مصطفی آمد که "بیا ایران" در وجودم دوست داشتم لبنان بمانم و آمادگی زندگی کردن در ایران رانداشتم. در ایران ما چیزی نداشتیم به مصطفی گفتم در لبنان چه می شود؟ و باهم تصمیم گرفتیم مصطفی درایران بماند و من هم تا مدرسه تعطیل بشود لبنان باشم وکارهای مصطفی را ادامه بدهم👌 🔮می گفت: نمی خواهم بچه ها فکر کنند من وشما رفته ایم ایران و آن ها را ول کرده ایم. در طول این مدت، من تقریبا هریک ماه📆 به ایران برمی گشتم وارتباط تلفنی بامصطفی داشتم، اما مدام نگران بودم که چه می شود، آیا این زندگی همین طور ادامه پیدا می کند؟ تا این که شروع شد. آن موقع من لبنان بودم و وقتی توانستم در اولین فرصت خودم را به ایران برسانم، دیدم مثل همیشه مصطفی در فرودگاه🛬 منتظرم نیست. برادرش آمده بود و گفت دکتر مسافرت است. 🔮آن شب تلویزیون📺 که تماشا می کردم دیدم اسم پاوه و زیاد می آمد. فارسی بلد نبودم، فقط چند کلمه و متوجه نمی شدم، دیگران هم نمی گفتند. خیلی ناراحت شدم، احساس می کردم مسئله ای هست، اما کسانی که دورم بودند می گفتند: چیزی نیست، مصطفی بر می گردد. هیچ کس به حرف من گوش نمی کرد😔 مثل دیوانه بودم و دلم پر از آشوب بود. روزبعد رفتم دفتر نخست وزیری پیش . آن جا فهمیدم خبری هست، پیام امام داده شده بود و مردم تظاهرات کرده بودند، پاوه بود. ... 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
1 زندگی 🔻به روایت: همسرشهیــد 0⃣2⃣ 🔮به مهندس بازرگان گفتم: من می خواهم بروم پیش به دیگران هرچه می گویم گوش نمی دهند😢 نمی‌گذارند من بروم. فردای آن روز بازرگان او را خواست و با لب خندان گفت: مصطفی خودش کسی را فرستاده دنبالتان. گفته بیاید. غاده گل از گلش شکفت😍 از اول می دانستم محال است مصطفی بداند او اینجا است و نگذارد بیاید. حتی اگر جنگ باشد. مصطفی راضی است او برود و آنقدر عزیز و عاقل است که محسن الهی را دنبال او فرستاده 🚗 🔮محسن را از از آن وقت که به موسسه آمد و مدتی تعلیم دید می شناخت. البته من وقتی رسیده رسیدم پاوه آنجا از محاصره در آمده بود و آزاد شده بود. مصطفی هم نبود، او را روز بعد دیدم وقتی آمد همان لباس تنش بود و خاک آلود. یاد لبنان افتادم من فکر میکردم "کلاشینکف" و لباس جنگی مصطفی در ایران دیگر تمام شد ولی دیدم همان طور است لبنانی دیگر😊 🔮مصطفی به من گفت: می‌خواهم در بمانم تا مسئله را ختم کنم و دنبالتان فرستادم چون در تهران خانه🏠 نداریم و شما اینجا نزدیک من باشید بهتر است. از من خواست مراقب باشم و جریان را بنویسم📝 مخصوصاً برای های کشورهای عرب. مصطفی می گفت و من می نوشتم. نزدیک یک ماه در کردستان با او بودم از پاوه به سقز، از سقز به میاندواب، نوسود، مریوان و سردشت. مصطفی بیشتر اوقات در بود و من بیشتر اوقات تنها👤 زبان که بلد نبودم قدم میزدم تا بیاید گاهی با خلبان ها صحبت می‌کردم چون انگلیسی🔠 بلد بودند 🔮در که بودیم بیشتر یاد لبنان می افتادم یاد خاطراتم طبیعت زیبایی🏞 دارد نوسود و کوه هایش به خصوص مرا یاد لبنان می‌انداخت من و مصطفی در این طبیعت و مصطفی برای من درباره این جریان صحبت می کرد. درباره کردها و اینکه خودمختاری می‌خواهند✅ من پرسیدم چرا خودمختاری نمی دهید؟؟ مصطفی عصبانی شد و گفت عصر ما عصر نیست❌ حتی اگر فارس بخواهد برای خودش کشوری درست کند من ضد آنها خواهم بود 🔮در فرقی بین عرب و عجم و بلوچ و کرد نیست مهم این است که این کشور پرچم اسلام داشته باشد البته ما بیشتر روزهای کردستان را در مریوان بودیم آنجا هم هیچ چیز نبود من حتی جایی که بتوانم بخوابم نداشتم همه از ارتش بود و پادگان نظامی و تعدادی خانه‌های نیمه ساز🏚 که بیشتر اتاقک بود تا خانه. در این اتاق ها روی می خوابیدم ... ... 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
1_6926994.mp3
6.34M
🎵 🌸توے خط شهدا اگہ باشم خط به خط گناهامو پاڪ میڪنم🌸 🎤🎤 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
چـــــقدر آرام و زيـبا ايـد... ما هـم خـوابمان بـرده 😞 خوابـــــ ! کــــاش دستی بکشی بر سـرمان بـيدارمان كنـــــيد😔😭 🌙 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
❣ 🍂با خیال رخ زیبای ای راحت جان😍 🌼 از دیدنِ روی دگرانیم هنوز 🍂تا که تو کی برسی زین سفر و دراز 🌼حیف و صد حیف که از هنوز😔 🌸🍃 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
گفتم کلید قفل شکسته است🔐 یا اندر این زمانه در باغ بسته🚪 است خندید و گفت: ساده نباش ای در بسته بال و پر ما🕊 شکسته است ! 🌺 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
#دستگیری_از‌_یتیمان 🔸نامش را فراموش كردم🗯 اما پسري سيزده ساله بودكه #پدرش راننده بود و در يك سانحه
🔹پارچه لباس پلنگی خریده بود، به یک خياطها✂️ داد و گفت: يک دست لباس برايم بدوز، روز بعد لباس را تحويل گرفت و پوشيد، بسيار زيبا شده بود😍 از مقر گروه خارج شد، ساعتي بعد با لباس برگشت! پرسيدم: لباست كو⁉️ گفت: يكي از بچه هاي كُرد از لباس من خوشش اومد من هم دادم به او! 🔸ساعتش⌚️ رو هم به یک شخص ديگر داده بود، آن شخص ساعت را بود و ابراهيم ساعت را به او بخشيده بود! اين كارهاي ساده باعث شده بود بسياري از بچه ها مجذوب♥️ شوند. 🌷 📚 کتاب "سلام بر ابراهیم ۱" 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ملت ایران، این پرچم را تسلیم (عج) خواهد کرد✌️🇮🇷 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
بی تو ...هرگز...💕 یک بار به پدرم گفته بود: اگر نزد خدا آبرو و توفیق را داشته باشم در می‌ایستم تا شما بیایید. من بدون تو به نمی‌روم🚷 این که من بدون تو به بهشت بروم راوی:نفیسه پورجعفری، دختر شهید 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
سردار بی دست #شهید_حسین_خرازی 🌴هر چه كه می‌كشیم و هر چه كه بر سرمان می‌آید از #نافرمانی خداست 😔 🌴
🔮چه زیبا گفت این شیر مرد: یادمون باشه! که هر چی برای "کوچیکی و افتادگی" کنیم 👈خدا در نظر دیگران می‌کنه 🌷 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
13960824000954.mp3
2.54M
🔻طرح تلاوت روزانه قرآن کریم ✨سوره مبارکه هود✨ 🍃🌹🍃🌹 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
🔸در ۴ فروردين ۱۳۸۹ و اولین روزهای #بهار سال همت مضاعف-کار مضاعف، گلي🌹 از گل­هاي بوستان ولايت، پروانه
🔰شهید محمد سلیمانی در 8/ 1/ 1366 در شهرستان و در خانواده­اي متدین و عاشق اهل­بیت (علیهم­ السلام) متولدشد. اين شهيد عزيز♥️ دارای مدرک فوق دیپلم برق بود و خدمت اش را در دی ماه 1388 به پایان رسانیده بود و به دلیل عشق و علاقه­ اي وافر به شهدا🌷 و پاس­داشت راهشان به عنوان ­_الشهدا به مناطق عملیاتی اعزام شد. 🔰مطالب يادداشت شده در دفترچه­ شخصي📖 شهيد سليماني، گوياي صفات زيبايي است که در نهفته بود؛ ✓نماز اول وقت به جماعت، ✓ولايت مداري، ✓مداومت بر دعاي عهد و زيارت عاشورا، ✓حسن خلق و... 🔰همه دوستان می دانند که او برای پیوستن به خیل عظیم  سر از پا نمی شناخت نوعی بی قراری💗 در او حاکم بود، از همه سراغ آدرس گروههای   را می گرفت وآن قدردراین امرُمصر بود، که ازهرکدام از دوستانش که بپرسی ازاین موضوع مطلع است. 🚨ما را چه میرسد درک مقام عظیم شهدا⁉️ دلانی چون ما که دررنج دنیا زدگی غوطه میخوریم وتمام همّ خود را مصروف بدست آوردن وجاه و وگذران زندگی روزمره خود کرده ایم😔 درک مسئله بسیار برای ما سخت است! درک اینکه کسی اینگونه ودر این راه قدم برداشته وجان❣ وتن خود که بالاترین سرمایه مادی است را(به زعم ما) نیست ونابود کند ، نیست❌ 🌷 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🌷 شهید توکل  همیشه روزه بود، جبهه هم که می رفت با فرمانده اش قرار می گذاشت که" 10 روز" جابجایش نکنند تا بتواند قصد کند و بگیرد. جوان 21 ساله👤 که یکی از نیروهای زبده اطلاعات عملیات لشگر 57 ابوالفضل(ع) بود، طی عملیاتی در منطقه حاج عمران شد و پس از یکسال که خانواده منتظر جنازه اش بودند، با پیکری 👌 به خرم آباد برگشت. به دستور نماینده امام و امام جمعه خرم آباد- آیه الله میانجی- پیکر شهید به مدت یک هفته📆 در مکان مخصوصی در شهید مدنی خرم آباد مورد زیارت عموم مردم شهر قرار گرفت. عطر خوشبوی😌 پیکر مطهر شهید همه زائرین را مبهوت کرده بود♥️ 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
❣ هذا مولایـم ...♥️ دوباره جمـعه و ما بی قرار لحظه ناب .. در قلب ما ما از تو دوریم..💕 🌸🍃 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
سلام برشهــدا✋ آن باوران و یاوران که "لبیک" گفتند به و مهدی♥️ نیز شان را خریدار شد ای کاش ادرکنیِ ما با لبیکِ شهدا🌷 اجابت گردد و 🌺 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
مبارک باد طلوع آفتاب ات که، مادران سرزمینت را این چنین بر درگاه ، به هلهله واداشته اى✌️ 🇮🇷 پرورش دهنده ی مخلصان پاکی است که در از مرزها🇮🇷 و مقابله با تجاوزات دشمن خالصانه انجام وظیفه دارند. امروز بهانه ایست برای تجلیل از دلاور مردان و تکاوران نام آور که با افتخار در خدمت بی منت به ملت قرار دارند. 📆۲۹ فروردین روز ارتش بر همه ارتشیان ایران زمین و برداران ارتشی این گروه مبارک باد🌺 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
💠دعا کردم بابا شهید بشه ...!😔 🔹یادم آمد فروردین 94 که به پابوس (ع) رفتیم، حسین آقا دائماً به بچه‌ها می‌گفت: «دعا کنید شهید بشه🌷» 🔸بچه‌ها هم اشک در چشم‌هایشان جمع می‌شد😢 و بعد که اصرارهای بابا را می‌دیدند، می‌گفتند" . دعا می‌کنیم. 🔹هرچند مقاومت می‌کرد و می‌گفت: «اگر شهید شوی من دیگر !» حسین هم می‌گفت: شهید بشم براتون یه خونه خوشگل🏡 می‌خرم تو تا بیاین. 🔸یک‌بار که از زیارت برگشتیم، گفت: مامان من برای بابا دعا کردم. گفتم: چقدر خوب. چه دعایی مامان جان⁉️ گفت: دعا کردم ! 🔹یک لحظه یخ زدم! گفتم «چرا؟» گفت: خب اگه شهید بشه که بهتر از ! از حرف‌های محمد محسن زبانم قفل شد😔 راوی: همسرمحترم شهید 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh