eitaa logo
🌷شهید نظرزاده 🌷
4.3هزار دنبال‌کننده
29.7هزار عکس
7.8هزار ویدیو
211 فایل
شرایط و حرف های ناگفته ما 👇 حتما خوانده شود همچنین جهت تبادل @harfhayeenagofte ارتباط با خادم 👤 ⇙ @M_M226 خادم تبادلات @MA_Chemistry
مشاهده در ایتا
دانلود
این جمعه هم نیامدی💔 ببخش ڪه دعاهایمان دعا نشد🚫 قلبِ سیَہ ز خود جـدا نشد📛 ما را ببخش بہ مادرت ایـن رسم عاشقے بہ درستے ادا نشد😔 🌺🍃 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
#کلام_شهید 🔻 🕊 والله ازمهمترین شئون #عاقبت_بخیری رابطه قلبی، دلی و حقیقی ما با این حکیمی است، که ام
🔻سردار شهید سلیمانی: از حرف رهبری شوکه شدم! 🔰روایت شنیده نشده از سردار شهید سلیمانی: 🔸ما یکی از بزرگ سیستان و بلوچستان را که سال ها به دنبال او بودیم و هم در مساله قاچاق مواد مخدر☠ خیلی فعالیت می کرد و هم تعداد زیادی از بچه های ما را کرده بود با روش های پیچیده اطلاعاتی برای مذاکره "دعوت" کردیم به منطقه خاصی و پس از ورود آنها به آنجا او را دستگیر کردیم و به زندان انداختیم. خیلی خوشحال بودیم😃 🔹در جلسه ای که خدمت معظم انقلاب رسیده بودیم من این مساله را مطرح و شرح ماوقع را به ایشان گفتم و منتظر عکس العمل مثبت👌 و خوشحالی ایشان بودم. 🔸رهبری بلافاصله فرمودند: همین الان زنگ بزن کنند. من بدون چون و چرا زنگ زدم، 💥اما بلافاصله با تعجب زیاد پرسیدم چرا؟ من اصلا متوجه نمی شوم چرا باید این کار را می کردم؟ چرا دستور دادید آزادش کنیم⁉️ رهبری گفتند: مگرنمیگویی کردیم؟ بعد از این جمله خشکم زد. البته ایشان فرمودند: حتما دستگیرش کنید. 🔹ماهم در یک سخت دیگر دستگیرش کردیم. مرام این است که کسی را که دعوت می کنی و مهمان توست حتی اگر قاتل پدرت باشد، حق نداری آزار بدهی. 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
کلیپ فوق العاده زیبای جانباز شهید، مداح اهلبیت، #شهید_سیدمجتبی_علمدار🌷 📹 دلسوخته بقیع 🍃🌹🍃🌹 @shahid
🔸سیّد همیشه (س) می گفت. البته عنایاتی هم نصیب ما می شد. مثلاً دو سه بار اتفاق افتاد که بی پول💰 شدیم. آنچنان توان مالی نداشتیم. 🔹یکبار می خواستم دانشگاه بروم اما نداشتم. 5 تا یک تومانی بیشتر توی جیبم نبود❌توی جیب ایشان هم پول نبود. وقتی به اتاق دیگر رفتم دیدم اسکناسهای هزاری💶 زیر طاقچه مان است. 🔸تعجب کردم، گفتم: ما که یک 5 تومانی هم نداشتیم این هزاریها از کجا آمد. گفت: این لطف آقا (عج) است. تا من زنده هستم به کسی نگو🚫 نقل از: همسرشهید 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
❣ 🌱نه را یک اشاره ای 🌼نه مرا راه چاره‌ای😢 🌱چه دریغ از نظاره ای 🌼به چنین من 🌱تو چراغ دل♥️ منی 🌼گل باغ دل منی 🌱تو همه منی 🌼نشوی از چه یار من⁉️ 🌸🍃 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
【طبق بیانات 】: [اینکه هدف ما باشد غلط است📛 انجام تکلیف است👌 حالا اگر در این مسیر شهادت🌷 هم نصیب کسی شد، ] از سال‌ها پیش تاکنون 🌷شهدای دفاع مقدس 🌷شهدای تفحص 🌷شهدای مدافع حرم به ما ثابت کرده‌اند که این هر از گاهی نو می‌شود. خدا می‌خواهد این مشعل‌ها تجدید شده تا مسیر خاموش و تاریک نشود❌ همدیگر را دعا کنیم دعای ما در حق یکدیگر اثر دارد👌 می‌گفت: برای بهترین دوستان خود 🕊 کنید. 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
🔸از #مشهد که برگشت حال و روزش تغییر کرد نشاط عجیبی💗 داشت، از بیشتر دوستان و آشنایان خداحافظی کرد👋 و
🔰بعد از محمد تا چند روز در اردوگاه فقط نوارهای📼 مداحی و مناجات‌های محمد را پخش می‌کردند،  بیشتر مناجات‌ها و مداحی‌های محمد در مورد بود 🔰خیلی ناراحت بودم😔 تا اینکه یک شب را در خواب دیدم، خوشحال بود و بانشاط، لباس فرم بر تنش بود، چهره‌اش خیلی نورانی‌تر✨ شده بود؛ یاد مداحی‌های او افتادم. 🔰پرسیدم: محمد این همه در دنیا از خواندی، توانستی او را ببینی⁉️ محمد در حالی که می‌خندید گفت: من حتی آقا امام زمان را در گرفتم.   🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
#ابراهیم_هـای_خمینی اولین بتی را که شکستـ⚡️ـند بت #درون‌خویش بـود.... #شهید_ابراهیم_هادی #شهید_گمن
0⃣4⃣2⃣1⃣ 🌷 💠قسمتی کوتاه از زندگی شهید ابراهیم هادی 🔰شهید ابراهیم هادی نه دینی بود نه از فرماندهان جنگ❌ یک جوون کشتی گیر و اهل گود زورخانه. مردم تهران اگه بخوان خوب های خودشون رو مثال بزنند، شهید رو مثال بزنند که بگن بچه تهرونی مثل کی⁉️ 🔰یه سحری تصمیم میگیره در یک وضعیت نابسامانی بره بگه همه بهش گفتن الان چرا اذان گفتنت اخه اومده😕 ولی وقتی اذان میگه به سمتش تیراندازی💥 میکنن یکی از تیر ها به او میخوره 🔰همه میگن اینکارو چرا کردی یه دفعه میبینن ها با دستمال سفید🏳 تسلیم شدن. گفتن شما چرا تسلیم شدین میگن این کی بود اذان گفت؟؟؟ گفتن بله یکی اذان🔊 گفت شما زدید بهش 🔰بعد گفتند ما بخاطر اذان او شدیم بعد فرمانده گفت من اون سربازی رو که تیر زده رو با خودم اوردم فقط بزارید ما یک بار دیگه این رو ببینیم میرن سنگر، عراقی ها در حالی که ابراهیم مجروح💔 بوده به دستو پاش میفتن.. 🔰نه تنها برای گردان کمیل و یک افتخاره جاودانست👌 در عین حال کانال کمیل افتخار میکنه به "شهید ابراهیم هادی"🌷 شاید تمام تهران روز قیامت پشت سر شهید ابراهیم هادی وارد بهشت بشند😍 🔰من اون دوستمون رو واقعا میپذیرم. عارف و زاهد بزرگوار مرحوم رو در عالم رویا میبینه که بعنوان استاد عرفان عملی در عالم رویا عکس📸 شهید ابراهیم هادی رو نشون میده. یا اقای دولاوی با اعتقااااد این حرف رو به او میزنه که "اقا ابراهیم یکم ما رو کن" 🔰بنده مبلغ یک کتاب هستم که نویسنده کتاب میگه وقتی رو تموم کردم نمیدونستم اسم کتاب رو چی بزارم با نیت قران را باز کردم📖 ایات 109 به بعد "سوره صافات" جلوه گری میکرد که می فرماید: " اینگونه نیکو کاران را اجر میدهیم به درستی که او از بندگان مومن ما بود. 🌷 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
💠خاطره ای از گفتگوی سپهبد شهید حاج قاسم سلیمانی با عزیزمان: 🌾یک‌بار مرا صدا زدند و اشاره کردند که جلو بیا. وقتی نزدیک رفتم، کتابی را که در دستان‌شان بود، باز کردند📖 و عکس چند تن از را نشان من دادند 🌷شهید باکری 🌷شهید باقری 🌷و شهید زین‌الدین. 🌾یکی از عکس‌ها، عکس بود. آقا به من گفتند که عکس شما با بقیۀ عکس‌ها چه مطابقتی دارد⁉️ من هم از این‌که عکس دوران بود، عرض کردم ما هم سن و سال بودیم. 🌾آقا فرمودند: آن‌ها "وظایف" خود را انجام دادند و رفتند. مصلحت خداوند بر این بود که شما و باشید و کاری که چه بسا سخت‌تر از کار آن‌هاست، انجام دهید✅ اگر نباشید، چه کسی می‌خواهد این کار را انجام دهد؟ 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
🍁مهدی به‌ همراه تعدادی از دوستانش به‌ دیدن آیت‌الله #حق‌شناس رفته‌ بودند که آیت‌الله از بین دوستانش،
به برادرش مجید زنگ زده بود📞 گفته بود: 🔸 منو دعوت کرده. خوب به حرفهام گوش کن! 👈مواظب مامان و بابا باش. به اونا بگو هیچ وقت بی تابی نکنن❌ هر وقت دلشون گرفت؛ برن (س)، مشکلشون را .... 🌷 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
🔰‍آن شب، شب عجیبی بود. میهمانِ مشهد الرضا شده بود .هوا خنک بود ، نزدیک سی بار بود که با مسئول اعزام تماس گرفته بود ولی هربار به درِ بسته می خورد. مغرب و عشاء را که خواند دلش طاقت نیاورد . 🔰آن شب دل یک بسیجی حوالی حضرت عشق می‌چرخید و حاجتش را میخواست. با همسر و فرزندش راهی حرم شدند ، ساعتی از نگذشته بود که با لبی خندان به سوی همسرش آمد.دلش آرام گرفته بود و گویی امید داشت این گره به دست باز میشود. 🔰میدانست که ضمانتش را پیش عمه اش میکند و او حتما راهی وادی عاشقی می‌شود. شاید کمتر از ده روز گذشت که مسئول اعزام تماس گرفت و گفت ساکت را ببند، بسیجی آماده رزم شو. 🔰او که دو سال تمام در پی راهی برای اعزام بود، حالا با ضمانت شاه خراسان کمتر از ده روز گره از کارش باز شد. گفتی: «من برای یک زندگی عادی ساخته نشدم.» به گمانم برای همین مسئول اعزام را کلافه کردی، را واسطه قرار دادی تا برای دفاع از حریم اهل بیت راهی شوی و درست در شب تولد حاجتت را گرفتی. 🔰همرزمت می‌گفت: با هم قرار گذاشتید که هر کدامتان زودتر شد و بال پریدن گرفت دست آن یکی را در بگیرد ، حتی گفته بودید شربت را هرکه نوشید، وقتی آقا بالای سرش آمد لبخندی بزند آن موقع است که ما میفهمیم مهمان شده است. 🔰همینطور هم شد. وقتی ابوطاها شربت شهادت را نوش جان کرد و این دیار و مردمانش را ترک کرد. به لب داشت ، لبخندی به شیرینی عسل و به زیبایی شهادت و به همین زودی مرد خانه شد. 🔰در عجبم چطور از دل کندی و چگونه از شیرین زبانی های گذشتی؟ به راستی که قدم گذاشتن در این راه دل شیر میخواهد و قلبی که برای بتپد ، کاش ما هم اینگونه بی قرارِ معشوق حقیقی مان باشد و در راه عشق ثابت قدم باشیم. ✍نویسنده: 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh
❣ 🌹أیّها الناس بخواهید که برسد 🍂بگذارید دگر درد💔 به پایان برسد 🌹همگی در پس هرسجده بخالق گویید 🍂که به ما رحم کند😔 برسد 🌸🍃 🌹🍃🌹🍃 @ShahidNazarzadeh
🌷شهید نظرزاده 🌷
🔰از خرمشهر تا سامرا با #حاج_قاسم سردار شریعتی: 🔹در عملیات آزادسازی #خرمشهر، تیپ عاشورا با مسولیت ح
ولی اونجا که گفتند: «من شب و روز به شهید سلیمانی🌷 فکر میکنم» بیشتر از همیشه حس کردم کسی جای رو برای آقا پر نمیکنه❌ ♥️ 🌹🍃🌹🍃 @shahidNazarzadeh