eitaa logo
شهرستان ادب
1.3هزار دنبال‌کننده
2.6هزار عکس
292 ویدیو
6 فایل
موسسه فرهنگی هنری شهرستان ادب ShahrestanAdab.com ارتباط با مدیر کانال: @ShahrestaneAdab
مشاهده در ایتا
دانلود
چگونه در خیابان‌های تهران زنده می‌مانم؟ مرا در خانه جانی هست، با آن زنده می‌مانم @shahrestanadab
مادر سلام و صبح و ترانه است نور چراغ و گرمی خانه است مادر نگاه و بوسه و لبخند آغوش گریه‌های شبانه است آیینه‌‌ای‌ست تا ابدیت بر گیسوی پریش تو شانه است یک ذرّه دست تو که بسوزد جانش پر از لهیب و زبانه است عشقی است بی‌دریغ و شگفتا عشقی چه بی بها و بهانه است ایثار بی‌توقّع و نابش انگار قصّه است و فسانه است او را ندیده‌ایم همیشه هرچند آفتاب زمانه است قلبی در انتظار صدایی چشمی به سوی در نگران است بخشندگی‌ست اوّل و آخر مادر که از خدای نشانه است مادر که تا همیشه همین است مادر که تا همیشه همان است @shahrestanadab @alimohammadmoaddab
بهار سفرهٔ سبزی‌ست از سیادت تو شب تولد هستی‌ست یا ولادت تو؟ @shahrestanadab
عشق است اسم اعظمش امّا در خانه، نام کوچکش، مادر... غزل کامل فاطمه عارف‌نژاد را از پیوند زیر بخوانید: https://shahrestanadab.com/Content/ID/12356/ @shahrestanadab
داستان کتاب «اجاره‌نشین خیابان الأمین» را که روایت سفر و سکنای هشت سالۀ جمال فیض‌اللهی در سوریه است، از زبان علی‌اصغر عزتی‌پاک بشنوید: https://www.aparat.com/dashboard/videostat/jgy6p @shahrestanadab
این سبزِ سرخ کیست؟ این سبزِ سرخ چیست که می‌کارید؟ این زن که بود که بانگ خوانگریو* محلّی را از یاد برده است با گردنی بلندتر از حادثه بالاتر از تمام زنان ایستاده بود و با دلی وسیع‌تر از حوصله در ازدحام و همهمه کِل** می‌زد؟ این مادر که بود که می‌خندید؟ وقتی که لحظه، لحظۀ رفتن بود آن سبز، با سخاوت خورشید بخشید هر چه داشت جز آن لباس سبز و نقش آن کلام الهی را ره‌توشۀ شهید همین بس: یک جامه، یک کلام تصویری از امام □ او را چنان که خواست با آن لباس سبز بکارید تا چون همیشه سبز بماند تا چون همیشه سبز بخواند او را وقتی که کاشتند هم سبز بود، هم سرخ آنگاه آن یار بی‌قرار آرام در حضور خدا آسود هرچند سرخِ سرخ به خاک افتاد امّا این ابتدای سبزی او بود... *خوانگریو: مرکّب از دو کلمۀ خواندن و گریستن، ابیات محلّی‌ای است که معمولاً زنان در سوگواری می‌خوانند و می‌گریند. **کِل: آوایی است که زنان محلّی معمولاً در عروسی سر می‌دهند. @shahrestanadab
علیرضا قزوه با هر متر و معیاری، جزو چند شاعر تراز اوّل انقلاب اسلامی است که اثرگذاری او بر جوانانِ پس از خود کتمان‌ناپذیر است. قزوه در تمامی بزنگاه‌های مهم، نقش ایفا کرده است و طلایه‌دار نسلی است که شعر را ابزاری برای مبارزۀ حق علیه باطل می‌دانند. به مناسبت زادروز قزوه، غزلی تازه‌ای از وی را می‌خوانیم: «گرفته‌اند همه دست‌های دنیا را دگر کسی به قیامت نمی‌برد ما را دل شکسته زیاد است و دل‌شکسته یکی‌ست میان این همه یوسف که می‌خرد ما را؟ زمانه قصّۀ ما را نخواند و رد شد و رفت ندید یوسف ما هق‌هق زلیخا را نماند عاشقی آشفته‌جان که تازه کند حکایت شب مجنون و روز لیلا را به بی‌پناهی خود خیمه‌ای نمی‌بینم خریده‌اند همه مردمان صحرا را اگر کریم نماندی، لئیم نیز مباش مکُش به زخم زبان، تشنگان دریا را بیا و شکوه مکن از گذشته‌ای که گذشت بیا و تلخ مکن روزگار مولا را من آن شبان غریبم که محو زلف توام شبان ساده چه داند کلام موسی را یکی ز جنس رسولان، ز نسل عيّاران یکی جواب دهد این شکسته دل‌ها را دلم شکسته بزرگا، قلندرا، پیرا دلم گرفته عزیزا، برادرا، یارا» برای خواندن دو غزل تازۀ دیگر از قزوه، به پیوند زیر مراجعه کنید: https://shahrestanadab.com/Content/ID/12361/ @shahrestanadab
اوّل بهمن، زادروز میلاد عرفان‌پور شاعران جوان اثرگذار معاصر نیز هست که رباعیات شگفت او، زبانزد علاقه‌مندان ادبیات انقلاب اسلامی است؛ شاعر شیرازی خوش‌نامی که امیدواریم همچون رباعی سرودۀ خویش، همواره میزبان و میهمان جشن‌های آذین‌مند باشد: در حنجره های‌وهوی خاموشی‌هاست چشمم همه پردۀ خطاپوشی‌هاست تا کینه به دل راه نیابد، هر شب در حافظه‌ام جشن فراموشی‌هاست @shahrestanadab
نفس‌غبارم در این بیابان که سر به مور و به مار دارم چه مایه حسرت که بی‌تماشا دوازده گل بهار دارم به خانه‌زاد خدا بنازم که «هَل أَتی» را عطا بَرازَد دل دونیمی، شکسته‌بسته، به صاحب ذوالفقار دارم کدام قصر بهشت آیا به خاک پای حسن برآید؟ چه بی‌تمیزم در این معانی که دل به خاک مزار دارم فرات خون از جگر برآرم، به یاد طوفان طف در این بیت که تسمه بر گُرده‌گاه خاطر ز داغ آن شهسوار دارم صحیفه‌خوان زبور و زندم، به ذوق آن شب‌نشین محراب که از کیان و مهان نسب را دو سو بر او افتخار دارم طراز بینش، امام دانش، پیمبران را معلّم است او که جوهر فرد اگر شکافد، از او همین انتظار دارم مرید شیخ‌الائمّه‌ام من، به خانقاه فقیه‌پرور که تاجداری چو ابن‌ادهم، جلیس خود، خاکسار دارم سیاه‌چاله دل من امّا به نور موسی ستاره‌باران که فیض دست شقیق هارون، در آن کبود، آشکار دارم چو نبض آهو چرا تپیدن در این رواق طلا-مقرنس؟ که بارگاه رضاست اینجا، رضای پروردگار دارم به پیشوای جوان بنازم که پیر پرهیز و پارسایی‌ست چنان که طبعش جواد و راد است، بر او طمع بی‌شمار دارم خوشا امام بدیهه‌گویی که خواند شعر خلیفه‌افکن همان که «باتوا علی قُلَل» را از او به دل یادگار دارم تأَسّی من به نازنینی‌ست که عمر خود در حصار طی کرد اسیر آل‌محمدّم من، به گرد خود این حصار دارم... از سایت شهرستان ادب بخوانید: https://shahrestanadab.com/Content/ID/12362/ @shahrestanadab
نشست نقد و بررسی کتاب «روح‌الله» اثر تازۀ شهرستان ادب با حضور مؤلف اثر برگزار خواهد شد. زمان: چهارشنبه، ۱۲ بهمن ۱۴۰۱ از ساعت ۱۰:۳۰ صبح مکان: فروشگاه کتاب به‌نشر کارشناسان: بهروز افخمی، محمد رودگر، محمدقائم خانی @shahrestanadab
کوشی؟ کجا رفتی؟ آهای، آینه‌فروش دوره‌گرد! نون حلالت، نوش جونت باشه، مرد اهل درد! توو این روزا که بدجوری دلم گرفته از خودم تو هم همه‌ش داد می‌زنی: «آینه بدم، آینه بدم...» آینه‌هاتو یکی‌یکی ورق بزن، یواش‌یواش این یکی... نه! اون یکی... نه! نه اون، نه این... اون! اوناهاش! نه! این که مثل قبلیاس، دردامو بیشتر می‌کنه غمای جورواجورمو هزار برابر می‌کنه نون حلالت، نوش جونت، نوش جونت باشه، مرد! بین تموم آینه‌هات دنبال یه آینه بگرد وقتی به من رو می‌کنه به غصه‌هام امون نده وقتی بهش رو می‌کنم منو به من نشون نده □ کوشی؟ کجا رفتی؟ آهای، آینه‌فروش دوره‌گرد! @shahrestanadab
شهرستان ادب: سه کتاب از نشر شهرستان ادب، نامزد دریافت جایزۀ فجر شدند. نشست خبری هفدهمین دورۀ جشنوارۀ شعر فجر برگزار شد. طیّ این مراسم، نامزدهای دریافت جایزه در بخش‌های مختلف معرّفی شدند که در این میان، نام سه کتاب از انتشارات شهرستان ادب به چشم می‌خورد. بر این اساس، در بخش شعر بزرگسال، بخش کلاسیک، «مرتد» اثر مهدی جهاندار و «دقایق» اثر سعید تاج‌محمّدی، و در بخش دربارۀ شعر، کتاب «هشت رود» اثر محمّدکاظم کاظمی، کتاب‌هایی هستند که این بخت را دارند که برندۀ جایزۀ نهایی جشنوارۀ فجر باشند. شهرستان ادب، ضمن تبریک برگزیده شدن این سه اثر، برای هر سه نویسنده، آرزوی موفّقیت در این جشنواره و سایر مراحل زندگی را از خداوند متعال مسئلت دارد. @shahrestanadab
بادا كه تا هنوز بيفتد اينجا كلاه از سر دنيا بيچاره او كه خيره‌سرانه دنبال گرد بام تو مانده (ع) @shahrestanadab
شکوه‌اش چیست از بی‌کسی؟ آن که دارد آشناتر از آیینه با خود کسی را (ع) @shahrestanadab
ای خوانده تو را به چشم تر، طفل یتیم ای مهر تو دلگرمی هر طفل یتیم دلتنگ توییم یا علی! هر شب و روز آنگونه که در روز پدر، طفل یتیم (ع) @shahrestanadab
پیچیده در ترنّم هستی، صدای تو ای راز ناگشودۀ هستی، خدای تو هر سو که چشم می‌رسد، آنجا حریم توست آخر کجای عالم ما نیست جای تو؟ هر لحظه در عروجی و هر دم فراتری کی می‌رسد عقاب تخیّل به پای تو؟ کشکول آسمان که پر است از ستاره‌ها چشم گشوده‌ای‌ست به روی عطای تو دریای بی‌کرانۀ‌ عقل و شهود و عشق! ای آبروی عالم ما موج‌های تو هر شاعری که وصف تو گفته‌ست، دیده است تنها سکوت بوده سزای ثنای تو در سایت شهرستان ادب، بیشتر بخوانید: https://shahrestanadab.com/Content/ID/12365/ (ع) @shahrestanadab
اختتامیۀ جشنوارۀ شعر فجر، جمعه چهاردهم بهمن ماه، برگزار شد و دو اثر «هشت رود» و «مرتد» از انتشارات شهرستان ادب، به ترتیب در دو بخش دربارۀ شعر و شعر کلاسیک بزرگسال، شایستۀ تقدیر شناخته شدند. شهرستان ادب، ضمن تبریک به محمدکاظم کاظمی و مهدی جهاندار، برای هر دو بزرگوار، آرزوی موفقیت در تمامی مراحل زندگی را دارد. @shahrestanadab
محمّدمهدی سیار، در نشست اوّل محفل سینمایی آرمان مطرح کرد: «در نسبت ادبیات و امید همین یک جمله کافی است که ما داریم در مورد ادبیاتی حرف می‌زنیم که بزرگ‌ترین شاهکار آن این است که در تلخ‌ترین، تباه‌ترین و سیاه‌ترین دوران تاریخ ایران که حملۀ مغول است، روشن‌ترین و امیدوارانه‌ترین ادبیات را تولید کرد. مولوی خود آوارۀ حملۀ مغول است، سعدی در همان دوران است، عطّار و دیگران در همان دوره هستند. امروز اگر سینمای ما دوشادوش ادبیات ما بخواهد حرف این سرزمین را بزند، چنین الگویی پیش روی خود دارد تا بتواند برای روایت سختی‌ها هم امیدوارانه سخن بگوید.» @shahrestanadab @cinema_arman
هر که رفت از دیده، داغی بر دل ما تازه کرد در زمین نرم، نقش پا نمایان می‌شود @shahrestanadab
میلاد عرفان‌پور در ششمین شب از محفل سینمایی آرمان مطرح کرد: هنر در باور ما موجودی زنده است که نبضش با امید می‌زند. در فیلم «سرهنگ ثریا» مادر به عنوان سرچشمۀ امید، محوریت دارد؛ مادری که در مواجهه با قطعی‌ترین یأس‌ها و بن‌بست‌ها، باز هم امید را فریاد می‌زند و نمی‌خواهد پایان امید و زندگی را بپذیرد. در فیلم جنگ با ناامیدی، جنگ با تباهی است و جدال بر سر بازیابی زندگی جریان دارد. سمت امید در فیلم چندان که به صراحت بیان می‌شود، سمت کربلاست. سمت ناامیدی سبب کشتن و مسخ فطرت انسان است. در این اثر، درون اردوگاه اشرف تصویر نمی‌شود و بیرون آن که کمپ خانواده‌های منتظر قراردارد، بستر اتّفاقات است. این مطلب شاید دست‌مایۀ نقد باشد، از آن جهت که فیلمساز، بخش اصلی این روایت را از چشم مخاطب پنهان می‌کند. امّا به تعبیر من، این که هیچ تصویر و نمایی از جریان زندگی در اشرف نمایش داده نمی‌شود، القاکنندۀ این است که اردوگاه اشرف حیات ندارد و شهر مردگان است. از آن سو کمپ چشم‌انتظاران به رغم غم‌بار بودن لحظاتش، بویی از زندگی و نشاط و حرکت با خود دارد. یک اثر هنری در روایت تلخ‌ترین ماجراها هم می‌تواند روزنه‌های امید را نگاه دارد. @cinema_arman @shahrestanadab
برگزیدگان چهلمین دورۀ کتاب سال معرّفی شدند که دو کتاب «هشت رود» محمدکاظم کاظمی و «مرتد» مهدی جهاندار، از انتشارات شهرستان ادب، به ترتیب در دو بخش نقد ادبی و شعر کلاسیک، شایستۀ تقدیر شدند. @shahrestanadab
شهرستان ادب
اختتامیۀ جشنوارۀ شعر فجر، جمعه چهاردهم بهمن ماه، برگزار شد و دو اثر «هشت رود» و «مرتد» از انتشارات ش
کمتر از یک هفته پیش، این دو اثر، در جشنوارۀ شعر فجر نیز افتخارآفرینی کرده بودند.
میرزاحسین کریمی مراغه‌ای، شاعر معاصر در سن ۹۱ سالگی درگذشت. کریمی مراغه‌ای در دو حوزه شعر آیینی و طنز صاحب کارنامه درخشانی در شعر است و در خلال آثارش، بیشتر مسائل اجتماعی را هدف قرار می‌داد، پس از تحمل یک دوره بیماری، به دیدار حق شتافت. روحش شاد و یادش گرامی. @shahrestanadab