eitaa logo
شعر و داستان
1.9هزار دنبال‌کننده
4.2هزار عکس
80 ویدیو
44 فایل
مدیر کانال @rEzA1996 «ارسال اشعار» «انتقادات و پیشنهادها»
مشاهده در ایتا
دانلود
كوه را با آن بزرگی می‌توان هموار کرد حرف ناهموار را هموار كردن مشكل است @shearvdastan
گرچه از آغوش تو سهمی ندارم جز خیال بویِ گیسوی تو را می‌جویم از پیراهنم @shearvdastan
با آن که مرا از دل خود راند، بگویید ملکی که در آن ظلم شود، دیر نپاید @shearvdastan
اگرچه در نظرت چون غبار ناچیزم به احترام تو باید ز جای برخیزم چو آفتاب به چشم کرَم نگاهم کن که پیشِ پایِ تو چون کوه یخ فروریزم چقدر خرد کنم زیرِ پا غرورم را به این امید که رحمِ تو را برانگیزم؟ هزار شکر که استاد عشق یادم داد که از مباحثه با عاقلان بپرهیزم مگیر خرده به من! راه عقل و عشق جداست مخواه شک و یقین را به هم بیامیزم چو رود هرچه بکوشم اسیر خویشتنم چگونه می‌شود از چنگِ «خویش» بگریزم؟ @shearvdastan
تو را با حسرتی کُهنه، گرفتم تنگ در آغوش خدا حاجت‌رَوا سازَد، تمامِ تنگدَستان را سعید_صاحب‌علم @shearvdastan
ای دهانت ز لب و لب ز دهان شیرینتر کنج عمامه ات از هر دو جهان شیرینتر از سر انداخته خاکی بکنند عیب تو نیست بر زمین بوسه زنند این مگسان شیرینتر جنس عمامه ات هر چند مهم است ولی هرچه طولش بدهی دور دهان شیرینتر شیخ هرچند که سر تا به قدم شیرین است لیک عمامه طلاب جوان شیرینتر خلق دنبال سفیدند ولی عارف گفت بوسه بر مشکی اش از حور جنان شیرین تر ما از آن قند به عمامه قناعت داریم بوسه بر آن همه اعضا نتوان شیرین تر گر بیندازد و بردارد و بگریزد گرگ گله را بوسه نعلین شبان شیرینتر (موج) در وصف تو کم گفت مرا جامی گفت نکته ای ناید از آنش به دهان شیرینتر @shearvdastan
تو چنان ز من رمیدی که به خواب هم نیایی! به کدام امیدواری بروم به خواب بی‌تو؟ @shearvdastan
ای نجل جواد، ابن رضا، حضرت هادی بگرفته حسن بر تو عزا حضرت هادی یک عمر ستم دیده ز جور متوکل در آینه صبح و مسا حضرت هادی غلامرضا سازگار @shearvdastan
همراه با زیارت زیبای جامعه در هر فراز نام تو را ذکر می‌کنم با «إهدنا الصراط”» نماز مُقرّبین در هر نماز نام تو را ذکر می‌کنم پیچیده سوز ناله‌ی تو بین قرن‌ها آهت اثر نمود و جهان پر شراره شد با پاره پاره‌ی جگرت این غزل گریست با خون دل نوشته شد و چار پاره شد شهادت امام هادی علیه السلام تسلیت باد @shearvdastan
عُمری ست پا به پای شما گریه می‌کند همراهِ های هایِ شما گریه می‌کند یک آسمان ستاره ی گُمکرده راه... آه دنبال ردِّ پای شما گریه می‌کند قربانِ پنج گوشه ضریح ات که کربلا با یاد سامرای شما گریه می‌کند هم کاظمین و مشهد و هم قم، پُر از غم اند «معصومه» در هوای شما گریه می‌کند گویی شکسته قامت ماه از غریبی ات خورشید در عزای شما گریه می‌کند سرداب از اشک پُر شد و مانند چشمه ها همراه چشم های شما گریه می‌کند بخشوده ای؛ اگر چه نبخشوده خویش را دشمن که با دعای شما گریه می‌کند. @shearvdastan
همچو تسبیحی که دارد خاک دکّان می‌خورد خاک‌بر سر ماندم و دستی برای ناز نیست @shearvdastan
خيال خام پلنگ من به سوي ماه پريدن بود و ماه را ز بلندايش به روي خاك كشيدن بود پلنگ من دل مغرورم پريدو پنجه به خالي زد كه عشق ماه بلند من وراي دست رسيدن بود من و تو آن دو خطيم آري موازيان به ناچاري كه هر دو باورمان زاغاز به يكدگر نرسيدن بود گل شكفته خداحافظ اگرچه لحظه ديدارت شروع وسوسه اي در من به نام ديدن و چيدن بود شراب خواستم و عمرم شرنگ ريخت به كام من فريبكار دغل پيشه بهانه اش نشنيدن بود اگر چه هيچ گل مرده دوباره زنده نشد اما بهار در گل شيپوري مدام گرم دميدن بود چه سرنوشت غم انگيزي كه كرم كوچك ابريشم تمام عمر قفس مي بافت ولي به فكر پريدن بود @shearvdastan
فرق من با دیگران در عشق می‌دانید چیست؟ حاضرم طوفان بگوید فرق سرو و بید چیست در نگاهت آه و نفرین بر لبانت آفرین خود بگو معنای آن تحقیر و این تمجید چیست باز هم با طعنه می‌گویی که ترکت می‌کنم تو دل رفتن نداری... دیگر این تهدید چیست؟ من که پایانی نمی‌بینم به غیر از باختن در قمار عشقبازان این همه تردید چیست؟ عشق آخر در دل سنگ تو جا وا می‌کند حاصل صبر صدف گر نیست مروارید، چیست؟ @shearvdastan
من چه می‌دانستم دلِ هرکس دل نیست... @shearvdastan
شب سوز و مناجات و دعا شد خریدار گناهکاران خدا شد شب جمعه بیا غفران طلب کن لبت را تر ز مینای رجب کن رجب ماه علی ماه خدائیست محب مرتضی از حق جدا نیست شب جمعه شدم تا کربلایی شده ذکر لبم آقا کجایی شب جمعه زیارتنامه خوانم خودم را تا به مقتل میکشانم حرم گشته قرق مادر رسیده ولی با قامت از غم خمیده بُنّیَ ذکر لبهایش شد امشب امان از سینه ی پر درد زینب حرمها تا که گردیده است خاموش میان روضه مادر رفت از هوش سراسیمه پیمبر آمد از راه کشید از سینه ی سوزان خود آه تمام کربلا را غم گرفته حسینم وا حسینا دم گرفته @shearvdastan
✿امشب در ساحت دلربای عشق تمام اشک ها و تمناهای این قلم را در فضای ملکوت می افشانم تا فرشتگان آسمان بدانند من همه یادهای روشن صفحه دلم را به زلال رحمت و بخشش خداوند می سپارم و سر سجاده عشق تا سحرگاه روشن تقدیر بدرقه می کنم. ✿معصومه_امیریان_نور
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
دیدمت چشم تو جا در چشم های من گرفت آتشی یک لحظه آمد در دلم دامن گرفت آنقدر بی اختیار این اتفاق افتاد که این گناه تازه ی من را خدا گردن گرفت در دلم چیزی فرو می ریزد آیا عشق نیست این که در اندام من امروز باریدن گرفت؟ من که هستم؟ او که نامش را نمی دانست و بعد- رفت زیر سایه ی یک "مرد" و نام "زن" گرفت روزهای تیره و تاری که با خود داشتم با تو اکنون معنی آینده ای روشن گرفت زنده ام تا در تنم هرم نفس های تو هست مرگ می داند: فقط باید تو را از من گرفت... @shearvdastan
به كسی جمال خود را ننموده ای و بینم همه جا به هر زبانی بوَد از تو گفتگویی @shearvdastan
خبر نداشتن از حال من بهانه ی توست بهانه ی همه ی ظالمان شبیه هم است... @shearvdastan
وقتی بهشت -عز و جل- اختراع شد حوا که لب گشود، عسل اختراع شد! آهی کشید و آه دلش رفت و رفت و رفت تا هاله ای به دور زحل اختراع شد! آدم نشسته بود، ولی واژه ای نداشت نزدیک ظهر بود ... غزل اختراع شد! آدم که سعی کرد کمی منضبط شود مفعول و فاعلات و فعل اختراع شد! «یک دست جام باده و یک دست زلف یار» اینگونه بود ها..! که بغل اختراع شد!!! @shearvdastan
من در بیان وصف تو حیران بمانده‌ام حدّی ست حُسن را و تو از حد گذشته‌ای... @shearvdastan
ای عشق به شوق تو گذر می‌کنم از خویش تو قاف قرار من و من عین عبورم @shearvdastan
بارگاهت یارضا ع مانندشمعی روشن است کین همه پروانه گردت جمع براین گلشن است پر زندگردت زمهر وتازشمع عشق تو جان کندهریک نثارت تارهدازرفق تو هردلی درروزوشب ازشوق دیدارت نخفت خواب خوش درروزوشب جزعشق دیدارت نگفت هرکه دل بامهروجان ازعشق دیدارتوبست ازچه کس آرام دل جزدرگهت آردبه دست هردلی روی صفابرعشق ومهرت چنگ زد دردلش غیرازتورا ازقهررجمش سنگ زد زائری کزعشق توهرآن به طوفت مایل است هرغمش درراه طوفت گرهزارست زایل است خاک مامون لعین درعالم دیدارنیست نیست درعالم کسی راکزبدش بیزارنیست داشتم آمال سختی تاببوسم معجرت تاسه ماه کردم زیارت خاک مامون احمرت هرکه برآل علی دلداده ودل بسته شد نزداله وعلی آزاده وبرجسته شد چون که میزان حق اند وکشتی راه نجات ای خوش آن دستی بگیرد زین شجرمینو برات هرقدم داردحسن ذکر تحیات رسول تاعلی باشدغیاثش یاحسین ابن بتول @shearvdastan
جود تو بی‌سؤال به سائل عطا کند قفلی که بی‌کلید شود باز، دست توست ولادت امام جواد (علیه‌السلام) مبارک باد @shearvdastan
دلدار دلی خواست و دل برد و دلم رفت دل دادم و دل بستم و دل کَند چه راحت @shearvdastan
بک نظر بر خار کن تا لاله و ریحان شویم صاف و صوفی مثل مِی در شیشه ی مستان شویم ما بخیلان را بنوشان جرعه ای از ساغرت خسته ایم از چاله های بُخل تا باران شویم زاهدان خشک و بی بنیاد هستیم ای طبیب چاره کن تا در دل میخانه ات درمان شویم تار  تار  موی  تو  بر  گردن  دلداده هاست کاش ما هم در شب زلف تو بی سامان شویم در دل امواج زلفت زورق ما غرق  شد کاش هر شب ما اسیر موج این طوفان شویم ما گذشتیم از بهشت و دوزخ این زندگی روز محشر هم به دنبال تو سرگردان شویم ما همه محتاج هستیم و تَصَدُق واجب است یک نظر کافیست تا هم ساغر سلمان شویم در میان سینه ی ما طاقت ایوب نیست بر سر خوان خیالت تا به کی مهمان شویم جان طلب کردی و ما دادیم بی منت به تو تا ز چاله در دل چاه غمت زندان شویم در صدف دُر قیمتی باشد نه بی دام صدف قیمتی هستیم در دامت کجا ارزان شویم هی زمین خوردیم و بشکستیم توبه خسته ایم گوشه چشمی مرحمت کن تا همه انسان شویم سجاد احمدیان @shearvdastan
من از جهان چه خواستم...؟ کمی خیال خوش نه بیشتر @shearvdastan
دل به بازار من آورده و بفروخته‌ای دل بفروخته مفروش به بازار دگر @shearvdastan