eitaa logo
شعر و داستان
1.7هزار دنبال‌کننده
4هزار عکس
79 ویدیو
44 فایل
ارتباط با مدیر. ارسال اشعار @alirezaei993
مشاهده در ایتا
دانلود
چه خواهد کرد با ما عشق؟ پرسیدیم و خندیدی فقط با پاسخت پیچیده تر کردی معما را... @shearvdastan
نمی‌دانم قبولم کرده مرد قصه‌اش باشم!؟ از او می‌پرسم و هر بار ابرو میرود بالا... @shearvdastan
سخن به دلبری چهره‌ی گشاده رسید سلام کردی و گفتم حلال‌زاده رسید ! ‌ چنین که بوی تو مدهوش می‌کند ما را عجب، که شهرت افسونگری به باده رسید ‌ چه بود فرق میان من و رقیب؟ چه بود؟ چقدر سخت گذشتم، چقدر ساده رسید... ‌ به کوه بودن خود سخت دلخوشم، هرچند هرآنچه بود به سنگ کنار جاده رسید... ‌ خوشا که مرگ، جوانمرد بود و آخر کار به دادِ عاشقِ هستی به باد داده رسید ‌ @shearvdastan
قیمتی تر می شوی همچون‌ عقیقِ سرخ رو هرچه باشی ای دل عاشق به خون غلتیده تر... @shearvdastan
سرایی را که صاحب نیست، ویرانی است معمارش دل بی عشق، می گردد خراب آهسته آهسته @shearvdastan
در اتاق کوچک خود رفت و آمد می کنم شب به جای «خواب» کارم «راهپیمایی» شده.. @shearvdastan
امیدوارم از شب هجران که عاقبت شادم کند به دولت صبح وصال دوست @shearvdastan
همیشه همدم تنهایی‌ام به‌خاطرِ تو چقدر داشتنت ای غرور! تاوان داشت... @shearvdastan
بسم الله قاصم الجبارین
رژیم صهیونی جنایتکار و تروریست، میهمان عزیز ما را در خانه‌ی ما به شهادت رسانید و ما را داغدار کرد؛ ولی زمینه‌ی مجازاتی سخت برای خود را نیز فراهم ساخت.
●○ شبِ شور انتقام است شبِ ناز شصت نوشین بنشین دلا و چون بین در خیبری گشاید
تو از تبار دلیران خیبر و بدری چو ذوالفقار و چو حیدر بزن صلا، مگریز إِنَّا مِنَ الْمُجْرِمِينَ مُنْتَقِمُونَ..
گر اندک قوتی می‌داشتم می‌رفتم از یادش غبار خاطر او گشته‌ام از ناتوانی‌ها... @shearvdastan
دوش دیدم که به تو، یک چک جانانه زدند مرحبا دست‌مریزاد که مردانه زدند دوش با شانه‌ای از موشک و پهپاد قوی پاسداران ولایت، به سرت شانه زدند در جهان، وحشی دیوانه‌تری یافت نشد قرعه‌ی فال به نام توئه دیوانه زدند تا شنیدند پس از حمله، فشارت افتاد؛ اهل غزه همگی نعره‌ی مستانه زدند! اکبر اسماعیلی وردنجانی @shearvdastan
از بیم و امید عشق رنجورم آرامش جاودانه می‌خواهم..! @shearvdastan
هیچ می‌دانی که من در قلب خویش نقشی از عشق تو پنهان داشتم؟ @shearvdastan
خواهی که راه گم نکنی، ماه را ببین شد آنچه گفت، رهبر آگاه را ببین نزدیک قله ایم برادر شتاب کن خسته مباش، عاقبت راه را ببین چیزی نمانده است به فتح الفتوح ما هایپرسونیک و خیبر و فتاح را ببین مرعوب سحر لشکر صهیون مباش هان ایمانِ لشکرِ اسدالله را ببین آهی که حبس بود از این سینه زد برون طوفان شدست، قدرت این آه را ببین دل بد مکن که صبح ظفر پیش روی ماست طوفان اقتدار شبانگاه را ببین مسپار بر رسانه خناس گوش را بگشای چشم و نصرُ مِن الله را ببین دود از دمار لشکر دشمن درآمده آتش گرفتنِ دل بدخواه را ببین علی مقدم @shearvdastan
یار با ماست چه حاجت که زیادت طلبیم دولت صحبت آن مونس جان ما را بس @shearvdastan
دید استکبار حالا قدرت سِجّیل را سرنگون کرده سپاه ما سپاه فیل را خواب و رویای سپاه کفر را بر هم زدیم بیخ گوش دشمنان یک سیلی محکم زدیم گوشه‌ای از قدرت بی حّد ما شد جلوه گر یادِ تهرانی‌ مقدم زنده شد بارِ دگر “ما رَمَیتَ اِذ رَمَیتَ” این همان خشم خداست ملت ما اهل سازش نیست اهل کربلاست وای اگر دشمن بخواهد باز هم جولان دهد بی گمان این بار جور دیگری تاوان دهد رهبرم لب تر کند راهی میدان می شوم در دل میدان شبیه تیغ بُرّان می شوم لشکر اسلام باز از فتح خیبر آمده آه…دوران “بزن در رو” دگر سر آمده دید استکبار حالا قدرت سجیل را موشک ما زیر و رو کرده ست اسراییل را احسان نرگسی @shearvdastan
من دایره در دایره، گردابم و تکرار هِی در تو شدم غرق و تو انگار نه انگار من اهلِ همین کوچه ی بن بستِ کناری تو پنجره‌ای رو به افق های غزلوار من وحشیِ چشمانِ غزالین تو گشتم با آن همه اهلیّت و رسمیّت بسیار دیگر چه بگویم که در این همهمه بازار بیرون نزند دایره از نقطه ی پرگار ای تلخ ترینْ ماهِ شبِ بلخ و سمرقند! ای قهوه ی چشمانِ تو آوازه ی قاجار! بعد از تو بگو با چه زبانی بنویسم؟ شعری که به اثبات تو کوشد نه به انکار باید بروم تا نگرفته‌است گناهت_ دامانِ مرا در عطشِ این همه تکرار @shearvdastan
میخواهم از خیال تو خالی شوم، ولی بـایـد کـه بیخیـال تمـام خـودم شـوم... @shearvdastan
یک جرعه چشاندی به من از عشقت و مستم یک جرعه ی دیگر بچشان، مست‌ترم کن @shearvdastan
تنهایی انسان ندارد گرچه پایانی ای عشق! پنهان می‌شود تنهایی‌ام با تو دلتنگم و دلواپسم؛ یعنی چه خواهد کرد بی‌تابی‌ام با خویش و بی‌پروایی‌ام با تو @shearvdastan
با جرعه ای ز بوی تو از خویش می روم... @shearvdastan