eitaa logo
شعر و داستان🇮🇷
2.2هزار دنبال‌کننده
4.8هزار عکس
125 ویدیو
44 فایل
ارتباط با مدیر کانال: @rEzA1996 ناشناس: https://abzarek.ir/service-p/msg/2222838
مشاهده در ایتا
دانلود
بی تو ای جان جهان، جان و جهان را چه کنم؟ خود جهان می گذرد، ماندن جان را چه کنم؟ ماه شعبان و رجب، نم نم اشکی شد و رفت خانه ابری ست خدایا! رمضان را چه کنم؟ شانه بر زلف دعا می زنم و می گریم موسی من! تو بگو روز و شبان را چه کنم؟ صاحب "حیّ علی ... "! لقمه ی نوری برسان سحر از راه رسیده ست، اذان را چه کنم؟ کاتبان تو مــــرا خطّ امانـــــی دادند ... کشته ی خال توام، خط امان را چه کنم؟ کاشکی جرم عیان بودم و تقوای نهان پیش تقوای عیان، جرم نهان را چه کنم؟ کاش می شد که سبک تر شوم از سایه ی خویش آفتابا تو بگو! خواب گران را چه کنم؟ زخم شمشیر اگر قوت سحرگاه من است وقت افطار ولی زخم زبان را چه کنم؟ رنجه از طعنه ی پیران پریشان نشدم با چهل چله جنون پند جوان را چه کنم؟ غرقه ی موج رجز، گم شده ی بحر رمل سینه خالی ز معانی ست، بیان را چه کنم؟ @shearvdastan
ماه رحمت شده پس حال بکا را برسان نفس اهل مناجات و دعا را برسان سال نو شد غم ما کهنه تر از هرسال است بده عیدی به همه، صاحب ما را برسان ما رساندیم دل بی سر و پا را به حرم دلمان تنگ شده! صحن رضا را برسان نرسان مرگ مرا تا که علی هم برسد زودتر صاحب ایوان طلا را برسان کار به فاطمه باشد همه را می بخشند لحظهء بخشش دلسوخته ها را برسان هرکسی نوکر زهراست گدای حسن است تا در خانه ارباب، گدا را برسان سرِ ما را بِشِکن این دل ما را نَشِکن خبر واشدن کرببلا را برسان نسخهء درد همه تربت اعلاست حسین بی جهت نیست مریضیم! شفا را برسان وای از آنجا که حسین بن علی ناچاراً گفت زینب به من آن کهنه عبا را برسان خواهرم پاشو کمک کن به جوانان حرم به حرم این تن انگشت نما را برسان ✅ رضا دین پرور @shearvdastan
اولین شب پیشِ تو با آه و زاری آمدم شرمسارم دیر شد، با شرمساری آمدم کوهِ عصیان هرچه با خود داشتم را باد برد مستکینم، هر چه در دستم بذاری آمدم دست‌هایِ خالیَم را کرده‌ام پیشت دراز دست‌هایم را ببین با این نداری آمدم پشتم از سنگینیِ عصیانِ بی حد خم شده وای بر من، باز هم با اشکِ جاری آمدم از همه رانده شدم، آغوشِ خود را باز کن خوش به حالِ من که سوی خوب یاری آمدم غیرِ تو حتی به اشکِ چشمِ من بی اعتناست از همه دنیا شدم دیگر فراری، آمدم اعتبارم را دوباره پیشِ تو دادم ز دست رحم کن، گر چه که با بی اعتباری آمدم ✅رضا باقریان @shearvdastan
هر زمانی در دلم درگیر طوفان می شوم یا حسینی می نویسم غرق باران می شوم از مسلمانی فقط عشقش برایم مانده است آخر از عشق علی یک روز سلمان می شوم کار من را بیشتر دست کریمان بسپرید در گرفتاری دخیل یا حسن جان می شوم من گناهی هم اگر کردم جهالت کرده ام تا گناهی می کنم فورا پشیمان می شوم بار سنگینم مرا خیلی خجالت می دهد، هر زمانی که سر این سفره مهمان می شوم روزه می گیرم ولی دائم به فکر روضه ام آب می نوشم دم افطار و گریان می شوم روضه آب و گریه نان هر شب اهل دل است دور از این روضه ها، بی آب و بی نان می شوم جان من را هم گرفتی روضه را از من نگیر جان تو بی روضه من خیلی پریشان می شوم ... مو پریشان...، بعدِ تو زینب پریشان می شود همسفر با حرمله، با نیزه داران می شود وحید محمدی @shearvdastan
اَللّهُمَّ رَبَّ شَهْرِ رَمَضانَ، الَّذى اَنْزَلْتَ فیهِ الْقُرْآنَ 🌙حلول ماه بندگی خدا بر تمامی مسلمانان جهان تبریک و تهنیت باد @shearvdastan
مرا ببخش ببین تحبس الدعا شده ام گناه کار ترین بنده ی خدا شده ام همیشه توبه شکستم همیشه بخشیدی به کار توبه شکستن چه نخ نما شده ام نه جانماز سحر دارم و نه حال دعا خدای من چقدر مثل مرده ها شده ام زمانه جوهر پاک صدای من را برد اگر به وقت مناجات بی صدا شده ام نه اشک شرم و نه سیمای معذرت خواهی به خواب رفته دلم یا که بی حیا شده ام رفیق و عاشق من بودی و ندانسته... رفیق و عاشق دنیای بی وفا شده ام هنوز بارقه ای از امید بخشش هست چرا که گریه کن شاه کربلا شده ام @shearvdastan
باز وقت مستی چشمان بیدار من است باز این‌ شبها خدا مشتاق دیدار من است طعنه ها خوردم،ولی تا آمدم فریاد زد.. به کسی ربطی ندارد این گنهکار من است! آب شد دیگر یخ عمرم، کسی کاری نکرد! ای بنازم رحمتش را او خریدار من است یک الهی گفتم و یک عمر تحویلم گرفت این هزاران بار غفران جای یک بار من است رب شهرالله اکبر عبد عاصی آمده! سائل این آستان دست گرفتار من است اول ماهی بخر بار مرا ای خوش حساب خوب یا بد هرچه باشد این به انبار من است به علی گرم است پشتم یاعلی و یا عظیم آبرویم تا ابد آقای کرار من است شیشه عشقم کنار  کنار سنگ غفلت سالم است تا علی ابن ابیطالب نگه دار من است! با دعای فاطمه اینجارسیدم ،بی گمان روز محشر هم شود زهرا پی کار من است کربلا رادوست میدارم پس ازدوزخ چه باک تاحسین یار من وعباس دلدار من است تشنگی روزه را با روضه توام میکنم شاهد این سوختن چشمان خونبار من است جان فدای آن سری که پیش زینب ذبح شد تشنه و زخمی و سخت و نامرتب ذبح شد @shearvdastan
شمیم عفو خدا بر مشام می آید برای زخم گناه التیام می آید اگر چه بندگی ام ناقص است و ناچیز است ز سوی حضرت حق فیض عام می آید بخواه هر چه که خواهی از آستان کریم دوباره مرغ اجابت به بام می آید ملائکه همه چشم انتظار ما بودند ز عرش و فرش طنین سلام می آید اگرچه طعمه شیطان برای مومن هست اگرچه نفس به همراه دام می آید... بناست پاک شود نامه ی گناهانم اگر که از منِ شرمنده نام می آید شدم غریب در این قعرِ چاه تنهایی برس به داد خدایا! صِدام می آید؟... چه روشن است دل من در این شب تاریک برات رفتن تا کربلام می آید و تا دوباره بگرییم از غمی جانکاه گریز مرثیه از سمت شام می آید گرسنه است به ویرانه دختری اما ز خانه ها همه بوی طعام می آید... @shearvdastan
شرط تطهیر گناهان خاکساری کردن است پای این درگاه، صورت را غباری کردن است با طهارت باش در مجلس که درگاه خداست گریه کردن نخل جان را آبیاری کردن است دل اگر ناپاک شد بهتر که خاکستر شود علت این سوختن، دل را بهاری کردن است وقت طوفان، ماهی آرام است با دریای خویش این سوار موج بودن، شهسواری کردن است با تواءم! ای نفس که من را به زندان بُرده ای این چه طرز اشتباه و بَرده داری کردن است من همان طفلم که راه خانه را گم کرده ام کار من هر صبح تا شب آه و زاری کردن است التماس هیچکس را من نکردم جز علی سائلی بین نجف چون شهریاری کردن است بهترین اوصاف اکبر، شاهزاده بودن است رزق آقازاده ی ما اشک، جاری کردن است بهترین زاویه ی شش گوشه در پائین پاست بهترین حال گدایی کفشداری کردن است گر میان کربلایی روضه ی اکبر نخوان این شب جمعه چه وقت سوگواری کردن است پهلویش از بس شکسته بوی مادر می دهد پیش اکبر کار زهرا بیقراری کردن است بسکه پاره پاره افتاده میان هر مسیر سختی کار پدر فکر مزاری کردن است پیش زینب اکبرش را صدطرف دیده حسین کار دشمن بین خنده، سرشماری کردن است @shearvdastan
مژده ای چشم انتظاران ماه مهمانی رسید ماه توبه وقت اظهار پشیمانی رسید اشک شوق اذن دخول میهمانی رفتن است بنده ی آلوده ای با چشم بارانی رسید هرکه خوش روزی ست کلی اشک چشمش می دهند سر به زیر انداختم رزق فراوانی رسید از پی " لاتقنطوا من رحمت الله " آمدم آیه ای خواندم بشارت های قرآنی رسید امتحان سخت ما ذبح هوای نفس ماست خنجری برداشت ابراهیم ؛ قربانی رسید لطف او نگذاشت حتی بنده اش لب تر کند هرچه در این ماه از ذهنم گذشت آنی رسید از همان بدو تولد رزق ما دست علی ست از نجف در سفره ی ما لقمه ی نانی رسید سفره ی افطارمان را پهن کردیم و از آن عطر و بوی زعفران های خراسانی رسید کاش می شد مثل حر ما را بغل گیرد حسین غرق در دلواپسی عبد پریشانی رسید محفل نورانی ما روضه کم دارد فقط مویه باید کرد وقت مرثیه خوانی رسید ناله ای برخاست که مُنُّوا عَلَی بن المُصطَفی جرعه ی آبی مگر بر طفل عطشانی رسید!؟ آه از آن ساعت که مردی از خجالت آب شد... علیرضا خاکساری ۱۴۰۳ @shearvdastan
یار اگر کار مرا امروز و فردا میکند دانه دانه دارد از کارم گره وا میکند من خود اسباب عقب افتادن کار خود ام من خرابش میکنم او هم مدارا میکند هر که باشد به خدا جز مهربان مولای من جور دیگر با من بی آبرو تا میکند خواستم عاشق شوم دیدم که لایق نیستم او ولی من را میان عاشقان جا میکند عشقِ یوسف قعر زندان را بهشتش میکند کاخ ها را نیز زندان زلیخا میکند خسته بودم که به ایوان نجف بردم پناه بچه کم می آورد تکیه به بابا میکند میپرستم آن خدا را که خدای حیدر است آن خدایی که مرا محتاج زهرا میکند شخص زهرا عهده دار دوست داران علی ست او محبان را در آتش نیز پیدا میکند بچه ام تب کرد به خانم سه ساله رو زدم نسخه‌ی ما را رقیه خانم امضا میکند آی مردم کار دست دختر ارباب ماست ناز دختر پیش بابا خوب غوغا میکند ناز دختر بچه را شمر و سنان بر هم زدند استخوان گونه با سیلی ترک وا میکند وای از آن لحظه که در هول و ولای دختران بین صحرا زجر دختر بچه پیدا میکند ناز دختر بچه را عمه برایش میکشد شانه ای با موی آتش خورده دعوا میکند وحید عظیم پور ۱۴۰۳ @shearvdastan