eitaa logo
شعر و داستان🇮🇷
2.2هزار دنبال‌کننده
4.8هزار عکس
125 ویدیو
44 فایل
ارتباط با مدیر کانال: @rEzA1996 ناشناس: https://abzarek.ir/service-p/msg/2222838
مشاهده در ایتا
دانلود
در حرم وارد شد و با گریه بر «در» بوسه زد تکیه بر دیوار زد، بر سنگ مرمر بوسه زد این طرف مریم کنیزش بود و هاجر آن طرف درد پهلو داشت و با حال مضطر بوسه زد گفت ویلي «یا بنیَّ» گریه کرد و باز هم بر ضریحت مادرانه، مهربانتر بوسه زد روضه خواند و زیرِ قبّه ضجه میزد یادِ آن- -ساعتی که مضطرب زینب(س)به حنجربوسه زد هر شب جمعه پریشانحال کنج قتلگاه در خیالش بر تنِ عریانِ بی سر بوسه زد تیرها و نیزه ها و سنگ ها را زد کنار بر تمام زخم های رویِ پیکر بوسه زد زائرانت در حرم بر سینه و سر میزدند تا که بر هر گوشهٔ شش-گوشه مادر بوسه زد! @shearvdastan
السلام ای بدن بی سر گرما دیده السلام ای سرمجروح کلیسا دیده با چه وضعی ته گودال کشاندند تو را ما شنیدیم ولی زینب کبری دیده ای به قربان نگاهش که از این دشت بلا هربلایی به سرش آمده زیبا دیده زینت دوش نبی بودی و بی وجدان ها سربریدند و گرفتند تو را نادیده ای که شد مهریه ی مادر تو آب فرات !ترک روی لبت را لب دریا دیده؟ خنجر انداخت مسیحی و مسلمان برگشت به گمانم ته گودال مسیحا دیده ای عزیزی که تنت پیش همه عریان شد بر سرپیرهنت فاطمه دعوا دیده دختری که همه ی دلخوشی اش بابا بود عوض دیدن بابا ، سربابا دیده ✅شعر از گروه یامظلوم @shearvdastan
دیده اند انگار عمری با خدا مانوس ها در پس نام تو یا سبوح و یا قدوس ها در نگاه عالمان شهر ما دیوانه ایم درد عشقت را نمی فهمند جالینوس ها ما عجم ها چاکرت هستیم ای شاه عرب ای به قربانت سیاووش ها و کیکاووس ها باز هم هم سنگ با یک قطره از خونت نشد گریه هامان گرچه شد هم قدر اقیانوس ها از همان ساعت که با سر از کلیسا رد شدی نام تو برخواست در هر ساعت از ناقوس ها خیمه هایت سوخت دلها سوخت دنیا دود شد سوخت در این شعله ها بال و پر ققنوس ها زیر و رو شد اسمان غوغای محشر شد زمین تا به عرش افتاد رد چکمه‌ی منحوس ها اه یا غیرت کجایی تا ببینی بعد تو گشت ناموست اسیر دست بی ناموس ها ✅سیدمحمدحسین حسینی- محرم۱۴۰۱ @shearvdastan
کشیدی بر سر و رویم خودت دست عنایت را کشاندی سمت خود، دادی به من پای لیاقت را به پا می‌خیزم و پا در رکاب جاده می‌آیم به پای عشق خواهم رفت راه بی‌نهایت را هوای روزگار من سیاه از دود غفلت‌هاست شلوغی‌های شهر از من گرفته کنج خلوت را زمین گم می‌شود در ازدحام گام‌های شوق کم آورده‌ست جاده این همه شوق زیارت را.. نشاندی پرچم هیهات را بر قلهٔ عالم به پای سر، سراسر فتح کردی قاف عزت را.. مرام ساقی تو رودها را تشنهٔ حق کرد که از آن روز می‌جویند دریای حقیقت را جهان خود را رها کرده... به راهت اقتدا کرده ببین لبیک‌های فرد فرد این جماعت را امام صبح پیروزی به ما سر می‌زند روزی به پایان می‌رساند اربعین‌ها عصر غیبت را جعفر عباسی @shearvdastan
هروقت بوده است غم ما زیادتر دست کرامتت شده پیدا زیادتر چشم امید ما به عطا و محبتت قبلا زیاد بوده و حالا زیاد تر ای خوش به حال و روز گدایی که در طلب دستش به سمتت آمده بالا زیادتر مخصوص عاشق است سحرها به این دلیل دارد اثر دعای سحر ها زیادتر عاشق حسین بود که در امتحان عشق گفتی بس است ؟ گفت : خدایا زیادتر در کربلا مگر چه خبر شد که کعبه هم خواهان نداشته است از آنجا زیادتر بیهوده نیست شوق دل ما به کربلا دیوانه مایل است به صحرا زیادتر این دائم البکایی ما بی سبب نبود مادر نوشت روزی ما را زیادتر از اهل بیت قول شفاعت گرفته ایم اما امید ماست به زهرا زیادتر مجتبی خرسندی @shearvdastan
زُلفیم پریشانی ما را بنویسید بالیم پَر افشانیِ ما را بنویسید ما سجده به اَبروی کجِ یار نمودیم بد نیست مسلمانیِ ما را بنویسید یک لحظه نشستیم سرِ کوچه‌ی دنیا یک عمر پشیمانیِ ما را بنویسید از روزِ ازل عاشق آن زلفِ سیاهیم این قصه‌ی طولانیِ ما را بنویسید یا شرحی از آن عطرِ خوشِ سیب بخوانید یا قصه‌ی ویرانیِ ما را بنویسید یک‌بار بیایید به بین‌الحرمینش تا سجده‌ی پیشانیِ ما را بنویسید ما مستِ حسینیم حسینیم حسینیم این نعره‌ی طوفانیِ ما را بنویسید سودا زده‌ی طُره‌ی جانانه‌ام امشب زنجیر بیارید که دیوانه‌ام امشب* تا عینِ علی گردشِ تیغِ دودَمِ ماست این گردش خورشید هم از پیچ و خَم ماست ما زنده به آنیم که آرام نگیریم موجیم که آسودگیِ ما عدَم ماست* ما نسل به نسل از نَفَس فاطمه هستیم یعنی که علی هم  دَم و  هم بازدمِ ماست آنقدر به ما  لطفِ شما داد ، خدا هم گیرم که دو دنیا بدهد باز کم ماست این خاک فقط گوشه‌ی ایران حسین است از  کرببلا تا به خراسان حرمِ ماست این قلب نه  این بقعه‌ی شش گوشه‌ی عشق است این سینه نه  این خانه‌ی صاحب علم ماست ما را چه شرافت بِه از این ، خاک حسینیم یعنی که جهان نیز به زیرِ قدم ماست ما کاشیِ چسبیده به ایوانِ تو هستیم  سوگند به لبخند حسن آنِ تو هستیم آتشکده‌ی باده‌ی پیمانه‌ات آباد من خانه خراب توام ای خانه‌ات آباد انگشت نما بودنِ ما لطف کمی نیست ای عشق ، دلِ اینهمه دیوانه‌ات آباد یک نیم نظر غارتمان کرد عزیزم گفتیم ولی شوکت جانانه‌ات آباد یکبار به ایران زدی و مُلک گرفتی مُلکی که گرفته دمِ مستانه‌ات آباد ما پشتِ درِ خانه رسیدیم  گرفتیم این خانه و این خوانِ کریمانه‌ات آباد ما را جگری هست ولی سوخته از شوق قلبی که سپردیم به میخانه‌ات آباد ما را جگری بود ولی کرببلا بُرد هرگوشه‌ی شش گوشه‌ی شاهانه‌ات آباد ما زاده‌ی اشکیم برای تو بگِرییم بگذار که یک عمر به پایِ تو بگِیریم تا خیمه عزیزم خبرت را چه کسی بُرد از گودیِ گودال پَرت را چه کسی بُرد دیدم که زمین گیر شدی پیشِ جوانت بر رویِ عبایی پسرت را چه کسی بُرد در علقمه گفتند که پشتِ تو شکستند بر نیزه هلالِ قمرت را چه کسی بُرد در خیمه همه منتظرِ روی تو بودند پیغام تَنِ مختصرت را چه کسی بُرد فهمید حرم پیرهنت را  چه کسی کَند افسوس نفهمید سرت را چه کسی بُرد از شانه‌ی اُفتاده‌ی زینب همه دیدند ارثیه‌ی زخمِ جگرت را چه کسی بُرد هر ضربه که خوردی دو برابر به پرش خورد دیدند که دردِ کمرت را چه کسی بُرد از کُنج تنور آمده‌ای گوشه ویران ؟ فهمید رقیه که سرت را چه کسی بُرد می‌گفت که اَبروی بهم ریخته داری ای وای چرا موی بهم ریخته داری *مفتون همدانی *کلیم کاشانی حسن لطفی @shearvdastan
یا مُقَلّب ! ، قلب من سوی حرم پرواز کرد یا مُحَوّل ! ، حال این دل ، عشق را ابراز کرد یا مُدَبّر ! ، رشته ی تدبیر من در دست توست یک نگاهت پَست را بالاتر از ممتاز کرد خوش بحال زائری که رفت در کرب و بلا سال خود را زیر ایوان شما آغاز کرد باز هم گفتند زائرهات ، از شش گوشه ات زخمهای کهنه ی داغِ حرم ، سر باز کرد یک نفر می گفت ، از بیمارهای در حرم یک نفر هم گفت ، سنگ قبر تو اعجاز کرد آرزویم بود ، من هم زائر صحنت شوم بخت ، یار من نشد شش گوشه ی تو ناز کرد نی نوا می کرد و من هم نی شدم با صد نوا عاقبت هم نینوایت نای من را ساز کرد باز هم جاماندم و خود را به خاک انداختم این گدا ، دل را به زیر پات ، زیر انداز کرد رضا قاسمی @shearvdastan
شمع که میسوخت را پروانه تحویلش گرفت عاقل آواره را دیوانه تحویلش گرفت زحمت آشفته ها را از سر خود کم نکرد گیسویی که شد پریشان، شانه تحویلش گرفت من فراری بودم از رب کریمی که سحر بنده ای بیچاره را جانانه تحویلش گرفت با هیاهو و هوار و داد من کاری نداشت بی کسی را باز بی صبرانه تحویلش گرفت فرق دارد او حسابش با همه چون دیده ام هر که خسران دیده، بی بیعانه تحویلش گرفت من دلم آباد بود اما خرابش کرده ام باز هم این خانه را ویرانه تحویلش گرفت سائل باب الجوادم آی مردم بشنوید... اینکه محتاج است صاحبخانه تحویلش گرفت خوشه ی انگور ما را از نجف می آورند مست را ساقی به یک پیمانه تحویلش گرفت خوش بحال هر کسی که آشنا شد با حسین هر کسی شد با گنه بیگانه ... تحویلش گرفت من سری را می شناسم که بریدند از قفا آن سر پُر زخم که ریحانه تحویلش گرفت رفت سر بر روی نیزه فاطمه زد بر سرش رفت سر بین طبق، دردانه تحویلش گرفت رضا دین پرور @shearvdastan
سلام اهل محرم بر انقلاب حسین سلام ِعاشق و معشوق بر جناب حسین لباس پاره‌‌‌ی او را ز عرش آوردند پر از غم است همین اول کتاب حسین و نوح در دل طوفان به مردمش فرمود مشرفید به کشتی پرشتاب حسین تمام شهر مزین به طاق نصرت شد سر تمام محل ها شدند باب حسین برای من پدرم عاقبت بخیری خواست دعام کرد و من آخر شدم خراب حسین ضرر نکرده هر آنکه براش خرج کند جواب یک ، دو هزار است در حساب حسین آهای مردم غمدیده در گرفتاری قسم دهید خدا را به اضطراب حسین به خاک کرب وبلا شد مرمل این قرآن نزن بدون وضو دست بر تراب حسین به روی نی چو درخشید آفتاب حسین به سایه رو نزد از بعد از آن ، رباب حسین وحید عظیم پور @shearvdastan
من را ابد حسین و مرا از ازل حسین صَلّوا علی الحسین و سَلامٌ علی الحسین باید هرآنچه هست فقط خرج او کنیم حی علی الحسین که خیرالعمل حسین حس میکنم همیشه کنار ضریح او من را گرفته است میان بغل حسین مسجد حسینیه و حسینیه مسجد است جای دعا حسین و بجای غزل حسین هنگام مرگ ای ملک الموت صبر کن ‌عمری صدا زدیم برای اجل حسین مثل حسن  حسین  به نوکر رسیده است بین کریم‌ها شده ضرب‌المثل حسین تنها تویی که دلخوشیِ ما فقط شدی ما را نداد هیچ کس اینجا محل حسین با گریه‌های فاطمه ماهم گریستیم این ارث فاطمه است که نوحوا علی‌الحسین حسن لطفی @shearvdastan
مژده ای چشم انتظاران ماه مهمانی رسید ماه توبه وقت اظهار پشیمانی رسید اشک شوق اذن دخول میهمانی رفتن است بنده ی آلوده ای با چشم بارانی رسید هرکه خوش روزی ست کلی اشک چشمش می دهند سر به زیر انداختم رزق فراوانی رسید از پی " لاتقنطوا من رحمت الله " آمدم آیه ای خواندم بشارت های قرآنی رسید امتحان سخت ما ذبح هوای نفس ماست خنجری برداشت ابراهیم ؛ قربانی رسید لطف او نگذاشت حتی بنده اش لب تر کند هرچه در این ماه از ذهنم گذشت آنی رسید از همان بدو تولد رزق ما دست علی ست از نجف در سفره ی ما لقمه ی نانی رسید سفره ی افطارمان را پهن کردیم و از آن عطر و بوی زعفران های خراسانی رسید کاش می شد مثل حر ما را بغل گیرد حسین غرق در دلواپسی عبد پریشانی رسید محفل نورانی ما روضه کم دارد فقط مویه باید کرد وقت مرثیه خوانی رسید ناله ای برخاست که مُنُّوا عَلَی بن المُصطَفی جرعه ی آبی مگر بر طفل عطشانی رسید!؟ آه از آن ساعت که مردی از خجالت آب شد... علیرضا خاکساری ۱۴۰۳ @shearvdastan
تا زمانی که در این میخانه خدمت می کنم در بساط عاشقی کسب سعادت می کنم غیر تو اصلا مرا با مردم دنیا چکار‌؟ من فقط بر درگه تو عرض حاجت می کنم کار امروزم نبود و نیست اصلا با شما از زمان کودکی دارم رفاقت می کنم گرچه گاهی بی وفایی می کنم آقا ولی تا شدم دور از تو احساس ندامت می کنم در میان روضه نزدیک است راهم تا حسین من در اینجا کربلایت را زیارت می کنم کربلا بودن کجا از کربلا گفتن کجا دائم از هجران تو خود را ملامت می کنم اربعین موکب به موکب عاشقان راهی شدند من به زوار حریم تو حسادت می کنم قسمتم حالا که وصلت نیست گریان می روم پشت بام خانه دور از تو سلامت می کنم تا غذای نذری روضه به دستم می رسد می برم در بین اهل خانه قسمت می کنم تشنه بودی و کسی رحمی به احوالت نکرد گریه بر آن جسم پر زخم و جراحت می کنم علی بهرامی ۱۴۰۴ @shearvdastan