زُلفیم پریشانی ما را بنویسید
بالیم پَر افشانیِ ما را بنویسید
ما سجده به اَبروی کجِ یار نمودیم
بد نیست مسلمانیِ ما را بنویسید
یک لحظه نشستیم سرِ کوچهی دنیا
یک عمر پشیمانیِ ما را بنویسید
از روزِ ازل عاشق آن زلفِ سیاهیم
این قصهی طولانیِ ما را بنویسید
یا شرحی از آن عطرِ خوشِ سیب بخوانید
یا قصهی ویرانیِ ما را بنویسید
یکبار بیایید به بینالحرمینش
تا سجدهی پیشانیِ ما را بنویسید
ما مستِ حسینیم حسینیم حسینیم
این نعرهی طوفانیِ ما را بنویسید
سودا زدهی طُرهی جانانهام امشب
زنجیر بیارید که دیوانهام امشب*
تا عینِ علی گردشِ تیغِ دودَمِ ماست
این گردش خورشید هم از پیچ و خَم ماست
ما زنده به آنیم که آرام نگیریم
موجیم که آسودگیِ ما عدَم ماست*
ما نسل به نسل از نَفَس فاطمه هستیم
یعنی که علی هم دَم و هم بازدمِ ماست
آنقدر به ما لطفِ شما داد ، خدا هم
گیرم که دو دنیا بدهد باز کم ماست
این خاک فقط گوشهی ایران حسین است
از کرببلا تا به خراسان حرمِ ماست
این قلب نه این بقعهی شش گوشهی عشق است
این سینه نه این خانهی صاحب علم ماست
ما را چه شرافت بِه از این ، خاک حسینیم
یعنی که جهان نیز به زیرِ قدم ماست
ما کاشیِ چسبیده به ایوانِ تو هستیم
سوگند به لبخند حسن آنِ تو هستیم
آتشکدهی بادهی پیمانهات آباد
من خانه خراب توام ای خانهات آباد
انگشت نما بودنِ ما لطف کمی نیست
ای عشق ، دلِ اینهمه دیوانهات آباد
یک نیم نظر غارتمان کرد عزیزم
گفتیم ولی شوکت جانانهات آباد
یکبار به ایران زدی و مُلک گرفتی
مُلکی که گرفته دمِ مستانهات آباد
ما پشتِ درِ خانه رسیدیم گرفتیم
این خانه و این خوانِ کریمانهات آباد
ما را جگری هست ولی سوخته از شوق
قلبی که سپردیم به میخانهات آباد
ما را جگری بود ولی کرببلا بُرد
هرگوشهی شش گوشهی شاهانهات آباد
ما زادهی اشکیم برای تو بگِرییم
بگذار که یک عمر به پایِ تو بگِیریم
تا خیمه عزیزم خبرت را چه کسی بُرد
از گودیِ گودال پَرت را چه کسی بُرد
دیدم که زمین گیر شدی پیشِ جوانت
بر رویِ عبایی پسرت را چه کسی بُرد
در علقمه گفتند که پشتِ تو شکستند
بر نیزه هلالِ قمرت را چه کسی بُرد
در خیمه همه منتظرِ روی تو بودند
پیغام تَنِ مختصرت را چه کسی بُرد
فهمید حرم پیرهنت را چه کسی کَند
افسوس نفهمید سرت را چه کسی بُرد
از شانهی اُفتادهی زینب همه دیدند
ارثیهی زخمِ جگرت را چه کسی بُرد
هر ضربه که خوردی دو برابر به پرش خورد
دیدند که دردِ کمرت را چه کسی بُرد
از کُنج تنور آمدهای گوشه ویران ؟
فهمید رقیه که سرت را چه کسی بُرد
میگفت که اَبروی بهم ریخته داری
ای وای چرا موی بهم ریخته داری
*مفتون همدانی
*کلیم کاشانی
حسن لطفی
#ولادت_امام_حسین_علیه_السلام
#مناجات_امام_حسین_علیه_السلام
#شب_جمعه
@shearvdastan
اغازتولدت چه روحانی شد
با آمدنت جهان چراغانی شد
با مقدم تو باب نجات عالم
بیت علی و فاطمه نورانی شد
#ولادت_امام_حسین_علیه_السلام
#اعظم_کلیابی
#بانوی_کاشانی
#ارسالی_شاعر_محترم
@shearvdastan
از سر لطف اگر نامه بر خویش خطابش کردی
پر در آورد تو در کسوت دلداده حسابش کردی
نا امید از در این خانه نرفته ست گدایی بیرون
کی گدایی به تو آورده پناه و تو جوابش کردی
انا عطشان تو شش ماه ، فقط اشک به چشمش آورد
شب میلاد دلش گریه نمی خواست ، مجابش کردی
شب میلاد شب شادی مادر پدر نوزاد است
شب میلاد شب گریه نبوده ست ، تو بابش کردی
جگر سوخته ام شمع شب جشن تو را روشن کرد
حیف شد شمع تو خاموش نشد، سوخت! تو آبش کردی
#ناصر_دودانگه
#ولادت_امام_حسین_علیه_السلام
@shearvdastan
خورشید در آسمان زهرا آمد
کشتی نجات سوی دریا آمد
هر کس پیِ دنیای خودش هست ولی
دنیای من امروز به دنیا آمد
#مجتبی_شکریان
#ولادت_امام_حسین_علیه_السلام
@shearvdastan