با آن که پا گذاشته بر تربتم بگو
این خاک یادنامۀ گلهای پرپر است
#فاضل_نظری
@shearvdastan
از این و آن نکشی هیچ در جهان آزار
اگر تو نیت آزار این و آن نکنی
#ملک_الشعرا_بهار
@shearvdastan
این چه جنگیست که چشمان تو با من دارد
این دلِ خسته چرا این همه دشمن دارد
خود بگو جز منِ دلسوخته مهرپرست
آتش عشق تو را کيست که روشن دارد؟
شمعم و گریهام از جانِ برافروخته است
به خدا آنچه سرم آمده شیون دارد
در غمم جامه ز تن میدرد و میگرید
هرکه احساس به قدرِ سر سوزن دارد
مثل اسپند مرا هر تپشی فریاد است
قصه رنجِ من ای دوست «شنیدن» دارد
#علی_مقیمی
@shearvdastan
فلک زیر کانون گرم نگاهت
و خورشید پوشیهی روی ماهت
حیا میتراود ز چادر سیاهت
علم سایبانت قمر تکیه گاهت
که ساحل شده ای و دریا رقیه
که زینب شده ای و زهرا رقیه
تو آن دختری که تماما شهودی
که زینب صفاتی که زهرا وجودی
تو آن پرچمی که به روی عمودی
به دوش اباالفضل وقتی که بودی
مه و آفتابند خواهر برادر
تو خواهر که باشی و اکبر برادر
تو ماهی و تثبیت خورشید کارت
ستاره ستارهست گوشه کنارت
سبب ساز هستی که با این وقارت
نمیآید اسباب بازی به کارت
تو کوهی و نامت شکوه است آری
به دورت پر از رشته کوه است آری
ز سنگ است آن دل که دلبر ندارد
نشد جنت آنجا که کوثر ندارد
ابازر نشد هرکسی زر ندارد
بگو ابتر است آن که دختر ندارد
نوای پدر ها و ساز گلوها
فداها ابوها فداها ابوها
شبی که زدی بی هوا زیر گریه
شد عالم از این گریه درگیر گریه
تو طفلی ولیکن شدی پیر گریه
ولی شاهکار است شمشیر گریه
جهاد تو این بود با بیقراری
همه شامیان را به زانو در آری
تو یک هق بزن تا که باران بگیرد
که این شهر قحطی زده جان بگیرد
که دست ندامت به دندان بگیرد
یهود احترام مسلمان بگیرد
بگو خاندانت علیه السلام است
بگو عمه ات واجب الاحترام است
نوشتیم بر صفحه ها این نظر را
که هر خانه ای دارد این درد سر را
پدر بسته وقتی که بار سفر را
گرفتهست دختر سراغ پدر را
میآید به پرسیدن از حال بابا
شده پابرهنه به دنبال بابا
شده پابرهنه روی خار رفتن
سراغ پدر بین انظار رفتن
محل یهودی و بازار رفتن
به سنگ و در آتش گرفتار رفتن
قدم در قدم گر به سیلی کند طی
دمی چشم را برنمیدارد از نی
وحید عظیم پور
#ولادت_حضرت_رقیه_سلام_الله
#شب_جمعه
@shearvdastan
درخت پیر تن من دوباره سبز می شود
هرچه تبر زدی مرا زخم نشد جوانه شد ...
@shearvdastan
ای دل، برای آنکه نگیری چه میکنی
با روزگار دوری و دیری چه میکنی؟
بی اختیار بغض که می گیردت بگو
در خود شکست را نپذیری چه میکنی؟
بااین اتاق تنگ و شب سرد و گور تنگ
تو جای من،...جز اینکه بمیری چه میکنی؟
ای عشق،ای قدیم ترین زخم روز گار
در گوشه ی دلم سر پیری چه میکنی؟
دست تو را دوباره بگیرم چه می شود
دست مرا دوباره بگیری چه میکنی ...؟
اصغر_معاذی
@shearvdastan
کوچ کردم که دلم را به کسی نسپارم
حس خوبیست که من این همه بی آزارم
عشق، احساس قشنگیست! ولی من شخصا
دیدگاهی متفاوت به دو عاشق دارم
خوش ندارم به کسی قولی و قلبی بدهم
که به یک حادثه روزی، دل از او بردارم
این دلیلی است که در این سفر تنهایی
از مسیری که به عشقی برسد، بیزارم
در زمانیکه به آخر برسد شک وفریب
بذر یک عاطفه در خاک تنم می کارم
فرشاد هاشمی زاده
هر کسی عید و بهارش،
فرق دارد با همه
خنده های تو بهار و،
دیدنت عید من است…
#امیر_اکبرزاده
@shearvdastan
➰
من صدای نفس
باغچه را میشنوم
و صدای ظلمت را
وقتی از برگی میریزد
و صدای سرفه روشنی از پشت درخت
عطسه آب از هر رخنهٔ سنگ
چکچک چلچله از سقف بهار...
#سهراب_سپهری
سال نو به همه ایرانیان عزیز مبارک
با آرزوی سال خوب و سرشار از برکت
@shearvdastan
رهبر معظم انقلاب اسلامی سال ۱۴۰۲ را سال «مهار تورم، رشد تولید» نامگذاری کردند
@shearvdastan
برای مردم اگر نوبهار نوروز است
برای ما همهی روزگار نوروز است
بیا به دیدهی خوش بنگریم در ایام
که هر دقیقهی دنیا هزار نوروز است
اگر رها شدن از خویش عید ما باشد
به حکم آینهگی روز دار نوروز است
آهای گل! به جهان سادهتر کنار بیا
که در کنار تو هر روز خار نوروز است
شب فراق عزیزان ما؛ شب یلداست
هر آن زمان که در آغوش یار؛ نوروز است
بیار بادهی کهنه که عهد تازه کنیم
که از جهان کهن یادگار نوروز است
میآید آن که شب عید میرسد با او
که روز آمدن آن سوار نوروز است
برای ما که همه عمر در پی وصلیم
همین که ختم شود انتظار، نوروز است
مجتبی خرسندی
#مناجات_با_امام_زمان_عج
#سال_نو
#عید_نوروز
@shearvdastan
السلام یا نورِ الله و الصمد
من بدم اما تو خوبی، عشقمن!
طیبین و طاهرین و ناصرین
احسنالحالِ قلوبی، عشقمن!
قلبِ پراحساس تو شد تکیهام
شانهی گرمِ جنوبی، عشقمن!
مهربانی مهربانی مهربان
قلبِ ستارالعیوبی، عشقمن!
شیعه را زیر پر و بالت بگیر!
غافرِ کل ذنوبی عشق من!
خسته و تاریک وبیتاب و شبم
روشنایِ بیغروبی، عشقمن!
#کبری_رحمتی(بیتاب)
#شاعر_دلشعری🍀
#منبدماماتوخوبیعشقمن!
#جانمتوییامامزمانم❤️🍃
عیدتون مبارک
@shearvdastan
یا مُقَلّب ! ، قلب من سوی حرم پرواز کرد
یا مُحَوّل ! ، حال این دل ، عشق را ابراز کرد
یا مُدَبّر ! ، رشته ی تدبیر من در دست توست
یک نگاهت پَست را بالاتر از ممتاز کرد
خوش بحال زائری که رفت در کرب و بلا
سال خود را زیر ایوان شما آغاز کرد
باز هم گفتند زائرهات ، از شش گوشه ات
زخمهای کهنه ی داغِ حرم ، سر باز کرد
یک نفر می گفت ، از بیمارهای در حرم
یک نفر هم گفت ، سنگ قبر تو اعجاز کرد
آرزویم بود ، من هم زائر صحنت شوم
بخت ، یار من نشد شش گوشه ی تو ناز کرد
نی نوا می کرد و من هم نی شدم با صد نوا
عاقبت هم نینوایت نای من را ساز کرد
باز هم جاماندم و خود را به خاک انداختم
این گدا ، دل را به زیر پات ، زیر انداز کرد
رضا قاسمی
#عید_نوروز
#سال_نو
#مناجات_امام_حسین_علیه_السلام
@shearvdastan
لَيتَ الذينَ تُحبُّ العينَ رؤيَتهم
أدنىٰ إليَّ مِنَ الأجفانِ والحَدَقِ.
«ای كاش آنان كه
چشم مايل به ديدن آنهاست
به پلكها و
مردمک چشم نزديكتر بودند.
مادرم ڪرده سفارش ڪہ بگو اول ماه❣️
بـاَبے اَنٺَ وَ اُمّــے یا اَباعَبدِاللہ❣️
#ماه_امت_رسول_الله
#اسعد_الله_ایامکم
@shearvdastan
بعد مغرب وقت افطار و زمان عاشقی
با زیارت نامهات سجاده را تا میکنم
روزهی بی ذکر تو اصلا نمیچسبد به من
طول روزم کربلایت را تمنا میکنم
دور تسبیحم شد آقا “یاغریب فاطمه”
من خودم را بین عشاق شما جا میکنم
🌹 #انظرالینایاحسین
🌙 #ماه_رمضان
@shearvdastan
هر زمانی در دلم درگیر طوفان می شوم
یا حسینی می نویسم غرق باران می شوم
از مسلمانی فقط عشقش برایم مانده است
آخر از عشق علی یک روز سلمان می شوم
کار من را بیشتر دست کریمان بسپرید
در گرفتاری دخیل یا حسن جان می شوم
من گناهی هم اگر کردم جهالت کرده ام
تا گناهی می کنم فورا پشیمان می شوم
بار سنگینم مرا خیلی خجالت می دهد،
هر زمانی که سر این سفره مهمان می شوم
روزه می گیرم ولی دائم به فکر روضه ام
آب می نوشم دم افطار و گریان می شوم
روضه آب و گریه نان هر شب اهل دل است
دور از این روضه ها، بی آب و بی نان می شوم
جان من را هم گرفتی روضه را از من نگیر
جان تو بی روضه من خیلی پریشان می شوم
...
مو پریشان...، بعدِ تو زینب پریشان می شود
همسفر با حرمله، با نیزه داران می شود
وحید محمدی
#مناجات_با_خدا
#ماه_مبارک_رمضان
#شب_جمعه
@shearvdastan
درکنج دلم عشق کسی خانه ندارد
کس جای در این خانه ی ویرانه ندارد
دل را به کف هر که دهم باز پس آرد
کس تاب نگهداری دیوانه ندارد
در بزم جهان جز دل حسرت کش ما نیست
آن شمع که می سوزد و پروانه ندارد
گفتم مه من از چه تو در دام نیفتی؟
گفتا:چه کنم دام شما دانه ندارد!
در انجمن عقل فروشان ننهم پای
دیوانه سر صحبت فرزانه ندارد
تا چند کنی قصه ی اسکندر و داراب
ده روزه ی عمر این همه افسانه ندارد
پژمان بختیاری
@shearvdastan
افطار ها به کام دلم زهر می شود
آقای ما گرسنه و تشنه شهید شد.....
@shearvdastan
بيگانه كند در غم ما خنده ولی ما
با چشم خودی در غم بیگانه بگرييم
#شهریار
@shearvdastan
نیما غم دل گو که غریبانه بگرییم
سر پیش هم آریم و دو دیوانه بگرییم
من از دل این غار و تو از قلهی آن قاف
از دل به هم افتیم و به جانانه بگرییم
دودی است در این خانه که کوریم ز دیدن
چشمی به کف آریم و به این خانه بگرییم
آخر نه چراغیم که خندیم به ایوان
شمعیم که در گوشهی کاشانه بگرییم
این شانه پریشانکن کاشانهی دلهاست
یک شب به پریشانی از این شانه بگرییم
من نیز چو تو شاعر افسانهی خویشم
باز آ به هم ای شاعر افسانه بگرییم
پیمان خط جام یکی جرعه به ما داد
کز دور حریفان دو سه پیمانه بگرییم
برگشتن از آیین خرابات نه مردی است
می مرده بیا در صف میخانه بگرییم
از جوش و خروش خم و خمخانه خبر نیست
با جوش و خروش خم و خمخانه بگرییم
با وحشت دیوانه بخندیم و نهانی
در فاجعهی حکمت فرزانه بگرییم
با چشم صدف خیز که بر گردن ایام
خرمهره ببینیم و به دردانه بگرییم
آئین عروسی و چک و چانه زدن نیست
بستند همه چشم و چک و چانه بگرییم
بلبل که نبودیم بخوانیم به گلزار
جغدی شده شبگیر به ویرانه بگرییم
پروانه نبودیم در این مشعله باری
شمعی شده در ماتم پروانه بگرییم
بیگانه کند در غم ما خنده ولی ما
با چشم خودی در غم بیگانه بگرییم
بگذار به هذیان تو طفلانه بخندند
ما هم به تب طفل طبیبانه بگرییم
#شهریار
@shearvdastan
زخم تبرت مانده، ولی جای شکایت
شادم که نگه داشته ام از تو نشانه!
#سجاد_سامانی
@shearvdastan
خوردم....
گرچه آرام و بیصدا خوردم
هرچه در سفره بود را خوردم
هرچه را بود بیادا و اصول
ساده، بیچون و بیچرا خوردم
قبل از اینکه اذان شود آغاز
لقمهای بعدِ رَبنا خوردم
بعد از آن طبق آنچه مرسوم است
چند خرما و زولبیا خوردم
لقمههای نخست را آرام
موقع گفتنِ دعا خوردم
آش و سوپی که بود را بعدش
بهر ایجاد اشتها خوردم
بعد از آنکه تمام شد عدسی
دو سه تا کاسه لوبیا خوردم
پدرم گفت شیر تازه دواست
شیر با نیت دوا خوردم
توی بشقاب نه فقط با دیس
پلویِ توی سفره را خوردم
از خورش هم فقط سه ظرف بزرگ
تا پلو را دهد صفا خوردم
چشم من بود در پیِ سالاد
چون به من کم رسید جا خوردم
درهم و برهم و قر و قاطی
نه مرتب ، جدا جدا خوردم
بیخیال از زیانِ نوشابه
جای یک قوطیاش دوتا خوردم
بگذر از مابقی که یادم نیست
که چهها دیدم و چهها خوردم
رد شدم از حریم انسانی
قدرِ حیوانِ چارپا خوردم
پر شدم از صفای ماه صیام
همه را از سرِ صفا خوردم
چونکه با نیت عبادت بود
سخت محجوب و بیریا خوردم
بهرِ خود نه، که روزه دارم من
همه را در رهِ خدا خوردم
✍#احمد_رفیعی_وردنجانی