رفتی ولی کجا که به دل جا گرفتهای
دل جای توست گر چه دل از ما گرفتهای
ای نخل من که برگ و برت شد ز دیگران
دانی کز آب دیدۀ من پا گرفتهای؟
ترسم به عهد خویش نپایی و بشکنی
این دل که از منش به تمنا گرفتهای
ای روشنی دیده! ببین اشک روشنم
تصمیم اگر به دیدن دریا گرفتهای
بگذار تا ببینمش اکنون که میرود
ای اشک از چه راه تماشا گرفتهای؟
خارم به دل فرو مکن ای گل به نیشخند
اکنون که روی سینۀ او جا گرفتهای
گفتی صبور باش به هجرانم «اطهری»
آخر تو صبر زین دل شیدا گرفتهای
#اطهری_کرمانی
@shearvdastan
آشفته مثل گیسوی بیدیم و ماندهایم!
آن شانهای که خواب بر آن میشود کجاست؟
#حامد_عسکری
#شب_نوشت
@shearvdastan
تويى مخاطب اَمَّنْ يُجـيبْ هر شبه ام
ولى بناست بميرم به حال مضطر خويش
#مخاطب_خاص
@shearvdastan
ای صبح
چه زیبا شدهای مثل همیشه
گویا كه نگارم
به رخت چشم گشوده
#رضا_حمیدى_راد
#صبحتون_بخیر
@shearvdastan
#اندکی_مطالعه
امروز به یه قسمت بی نظیر توی کتاب چهار اثر فلورانس اسکاول شین برخورد کردم که نوشته بود:
«وقتی قاطعانه تصمیم میگیری که زندگی رویاهایت را داشته باشی، جهان هستی همه چیز را به نفع تو تغییر میدهد تا تو بتوانی آن را بدست بیاوری. افرادی که به آنها نیاز داری ظاهر می شوند، شفایی که به آن نیاز داری اتفاق می افتد، درهای بسته باز می شوند. هنگامی که برآورده شدن آرزوهایت را باور داشته باشی، معجزات یکی پس از دیگری رخ می دهند.»
در واقع همه چیز وقتی شروع میشه که ما قلبا تصمیم میگریم که برای چیزی که میخوایم تلاش کنیم...
@shearvdastan
اين بود نصيب ما ز ديوان قضا
ما را چه گنه، قسمت ما اين كردند!
#مهستى_گنجوى
@shearvdastan
تو خواهی رفت، دیگر حرف چندانی نمی ماند
چه باید گفت با آن کس که می دانی نمی ماند؟!
بمان و فرصت قدری تماشا را مگیر از ما
تو تا آبی بنوشانی به من، جانی نمی ماند
برایم قابل درک است اگر چشمت به راهم نیست
برای اهل دریا شوق بارانی نمی ماند
همین امروز داغی بر دلم بنشان که در پیری
برای غصه خوردن نیز دندانی نمی ماند
اگر دستم به ناحق رفته در زلف تو معذورم!
برای دستهای تنگ، ایمانی نمی ماند…
اگر اینگونه خلقی چنگ خواهد زد به دامانت
به ما وقتی بیفتد دور، دامانی نمی ماند
بخوان از چشم های لال من، امروز شعرم را …
که فردا از منِ دیوانه، دیوانی نمی ماند
#حسین_زحمتکش
@shearvdastan
ربطِ ما و تو نهان تا به کِی از بیمِ رقیبان؟
گو بداند همه کس ما ز توییم و تو ز مایی!
#هاتف_اصفهانی
#ارسالی
روا نبود دلی را چنین بیازاری
که خالی از دگران بود و از تو آکنده ...
#سجاد_سامانی
#ارسالی
ما اه سرد از دل مضطر کشیده ایم
بار فراق با مژه تر کشیده ایم
همساز روزگار به عشق تو بوده ایم
از دوری تو رنج مکرر کشیده ایم
#حميد_كريمى
بی حضورِ تو برایم فرق چندانی نداشت
تلخی نسکافه ها، یا چاییِ هل دار و قند
گرچه با تلخی تو جذابی، شکر گاهی بریز
عاشق اخمت شدم، باشد! ولی گاهی بخند
#طاهره_اباذری_هریس
#صبحتون_بخیر
@shearvdastan
با خویش در ستیزم و از دوست در گریز
از حال من مپرس که بسیار خستهام
#محمد_علی_بهمنی
@shearvdastan
امشب تمام حوصلهام را
در یک کلام کوچک
در “ تو”
خلاصه کردم:
ای کاش
یک بار
تنها همین
یک بار
تکرار میشدی!
تکرار…
#قیصر_امینپور
@shearvdastan
پیچیده روزگار تو از دور واضح است
از عشق خسته میشوی اما خلاص، نه!
#کاظم_بهمنی
@shearvdastan
از ناخنک عشقِ تو بر جایِ جراحت
یک شب ننهادیم به بالین سرِ راحت..
#مرتضیلطفی
#شب_نوشت
یک صبح به بام آی و ز رخ پرده برانداز
آوازه به عالم زن و خورشید برانداز
ای زینت بالین رقیبان شده عمری
بر من که ز هم میگذرم یک نظر انداز
#محتشم_کاشانی
#صبحتون_بخیر
@shearvdastan
ناصحم گفت که جز غم چه هنر دارد عشق ؟
برو ای خواجه عاقل، هنری بهتر از این ؟
#حافظ
@shearvdastan
ساقی به نورِ باده برافروز جامِ ما
مطرب بگو که کارِ جهان شُد به کامِ ما
#حافظ
@shearvdastan
قهوه را بردار و يك قاشق شكر، سم بيشتر
پيش رويم هم بزن آن را دمادم بيشتر
قهوهی قاجاری ام همرنگ چشمانت شده ست
می شوم هرآن به نوشيدن مصمم بيشتر
صندلی بگذار و بنشين روبرويم، وقت نيست
حرفها داريم، صدها راز مبهم، بيشتر
راستش من مرد رويايت نبودم هيچ وقت
هرچه شادی ديدی از اين زندگی، غم بيشتر
عمق فنجان هرچه كمتر می شود حس ميكنم
عرض ميز بينمان انگار كم كم بيشتر
خاطرت باشد كسی را خواستی مجنون كنی
زخم قدری بر دلش بگذار، مرهم بيشتر
حيف بايد شاعری خوشنام بودم در بهشت
مادرم حوا مقصر بود، آدم بيشتر
سوخت نصف حرفهايم در گلو، اما تو را
هرچه میسوزد گلويم دوست دارم بيشتر
#محمدحسین_ملکیان
@shearvdastan
دانی که از چکیده ی عمرم، ثمر چه ماند؟
این غم که با من است ؛
همین غم
که با من است ...
#سجاد_شهیدی
@shearvdastan