با فنجان چای، هم میتوان مست شد
اگر اویی که باید باشد
باشد
#حسین_پناهی
@shearvdastan
دوستت دارم همیشه با آنکه خسته اَم
ظاهر شادم نبین بسیار دل شکسته اَم
اگر گمان بَری ای یار که فراموش شده ای
از پنجره بپرس که به انتظار نشسته اَم
دلخوش نشسته اَم که شاید گُذر کنی
لعنت به شایدی که به آن دل بسته اَم
جرعه جرعه شعر شده اَم در میان خنده اَت
دلی که اثر نداشت به امید شعر نشسته اَم
در میان نمازهایت طلب بخشش کن
سپرده اَم به خدا و دلِ از هم گسسته اَم
آه از این همه صبر و رنج بیهوده
اُمید نمانده و زِ آرزوی سراب بجسته اَم
#آرمان_طاهری
#ارسالی_شاعر_محترم
@shearvdastan
چو آه در تن بیروح نی دمیده شدم
سکوت بودم و با یک نفس شنیده شدم
شبیه سایه، عدم بود هستیام اما
به هر طرف نظر انداخت نور، دیده شدم
#فاضل_نظری
@shearvdastan
نام من رفتهست روزی بر لبِ جانان به سَهو
اهلِ دل را بویِ جان میآید از نامم هنوز...
#حافظ
#صبحتون_بخیر
@shearvdastan
من تَلخم و خَراب... چه داری برای مَن؟
ساقی، به جز شَراب چه داری برای مَن؟
کافیست وعدههای دروغین عشق، آه!
سیرابَم از سَراب، چه داری برای مَن؟
یا رَب، به غیرِ رَنج چه دیدم زِ روزگار؟!
جز وعدهی عذاب چه داری برای مَن؟
باید شبیه مَردمِ همعصر خود شَوَم
صورتگر...! نِقاب چه داری برای مَن؟
روزی اگر بِپُرسَمت این بود رسمِ عشق؟
ای بیوفا! جواب چه داری برای مَن؟
#حسین_زحمتکش
@shearvdastan
یار رفت از دیده لیکن روز و شب در خاطر است
گر به صورت غایب است اما به معنی حاضر است
#جامی
@shearvdastan
خبر آمد گلی یا کودکی مرد
خزان آمد به روی گل زد افسرد
دو چشم مادرش از داغ هجران
سرشک از دیدگان بر چهره افشرد
درختان سرد و بی حس اند و بی برگ
کسی فکری ندارد بهر این خرد
گر آمد گل در این گلزار و بستان،
چرا ریشه نزد ناگاه پژمرد ؟!!!
درود ما بر آن آزادمردی ،
که آهو را نراند و گل نیازرد
( غلام همت آن نازنینم )
که گرد غم ز روی بلبلی برد
#مهدی_موسائی
#دزفول
#ارسالی_شاعر_محترم
در غمش هر شب به گردون پیکِ آهم میرسد
صبر کن ای دل! شبی آخر به ما هم میرسد
#ملکالشعرا_بهار
@shearvdastan
من همان خسته ی بی حوصله ی غم زده ام
آدم بد قلقی که رگ خوابم "شعر" است..
#مرجان_بیگی_فر
اول صبح من از لحظه ی بیداری توست
ماه و خورشید من ای حضرت معشوق سلام
#حسین_مرادی
#صبحتون_بخیر
@shearvdastan
نیمه ی گمگشته ات را دیر پیدا میکنی
سر بجنبانی خودت را پیر پیدا میکنی
در مدار روزگار و گردش چرخ فلک
عاقبت روزی تو هم تغییر پیدا میکنی
کودکی چون بادبادک با نسیمی میرود
خویش را بازیچه ی تقدیر پیدا میکنی
عشق را در انتظار تلخ و بی پایان خود
در غروب جمعه ای دلگیر پیدا میکنی
میرسی روزی به آن چیزی که میخواهی ولی
در رسیدنهای خود تغییر پیدا میکنی
چشم میدوزی به او از دور و میپرسی چرا
نیمه ی گمگشته ات را دیر پیدا میکنی
#ساناز_رئوف
@shearvdastan
مرا هزار امید است و هر هزار تویی
شروع شادی و پایان انتظار تویی
#سیمین_بهبهانی
@shearvdastan
ویران شده را حوصله ی منت معمار نباشد
ویرانه ی ما را بگذارید که ویرانه بماند !
#ارسالی
بیت بیت غزلم درد کشیدن دارد
سخن از کُنج لب یار شنیدن دارد
به خدایی که همه عمر صدایش کردم
سرخیِ طعم لب یار چشیدن دارد
آه سخت است فراقی چو یعقوب نبی
عشق چون یوسف و یعقوب رسیدن دارد
عشق دردی است چه زیبا و خدا هم عاشق
دل بشکسته یِ یوسف خریدن دارد
گفته بودم که دلم سخت پریشان حال است
درد عشقی چو زُلِیخا کشیدن دارد
همه گویند رهایش کن و جان را بِستان
عشق او همچو اناری است که چیدن دارد
توبه کردم که دِگر دل نَسِپارم هرگز
دل ویران شده یِ خسته زِ کنعان،بریدن دارد
شاید این مصرع کوته گناه است یارب
شهر بی یار مگر ارزش دیدن دارد؟
#آرمان_طاهری
#ارسالی_شاعر_محترم
@shearvdastan
#اندکی_مطالعه
مدتی باران و تاریکی را گوش کردم. چه لذّتی دارد از فردای نیامده نترسیدن، گوش به باران دادن، چای درست کردن، پادشاه وقت خود بودن...
📚کتاب روزها در راه
#شاهرخ_مسکوب
@shearvdastan
بیا کمی گناه کن
بیا بِبُر سرِ مرا
و حال این شکسته را
دوباره روبهراه کن
@shearvdastan
لیلایِ من تنها نرو این جاده دلگیر است
قلبم میان گیسوانت قفل و زنجیر است
لیلای من بارسفر بستی نمیمانی؟
این راه هم با آه و هم با ناله تسخیر است
ای بی وفا آخر چرا حالم نمیپرسی
تا آخر دنیا خیالت در دلم گیر است
بعد از تو من رؤیا نمی خواهم تمامِ من
هرخواب دیدم خوانده اَم دردِ تو تعبیر است
لیلا شدی مجنون شدم با قلب و احساسم
رفتی نماندی این دلم در حال تعمیر است
لیلایِ من در حق مجنونش چه ظلمی کرد
گفتا تحمل کن همه دردت زِ تقدیر است
من از تمام حق خود بگذشته اَم لیلا
اما زمین گرد و خداهم همچو شمشیر است
#آرمان_طاهری
#ارسالی_شاعر_محترم
@shearvdastan
از خزان دلگیر و از چشم انتظاری خسته ام
رخ بده، ای اتفاق تازه در پاییز من....
#فرامرز_عرب_عامری
#شب_نوشت
شب از چشمان تو فهمید برتر از سیاهی نیست
اگر مشکی نشد دریا به بخت خویشتن پا زد...
#مهدی_عابدی
#ارسالی
روزم تو برفروز و شبم را تو نور بخش
کاین کار توست، کار مَه و آفتاب نیست
#امیرحسن_دهلوی
#صبحتون_بخير
@shearvdastan
بی تو چه زندگانی ؟ گر خود همه جوانی
ای با تو پیر گشتن ، از هر شباب خوش تر
#حسین_منزوی
@shearvdastan
با ارزشیم؛ گوهرِ یکدانهایم ما
مارا بخر! که اشکِ یتیمانهایم ما
با اینکه دلشکستهی سنگ ملامتیم
باز آمدیم سوی تو؛... دیوانهایم ما!
بیهوده خیرهای به افقهای دوردست
یادت نرفته است که پروانهایم ما؟!
از ما همیشه مردم کوتاهبین شهر
رنجیدهاند؛ معنی بیگانهایم ما
کوتاه بود شوکتِ این قلعهی شنی
دیر آمدی؛ ببخش که ویرانهایم ما!
#حسین_دهلوی
@shearvdastan