🌷 به داشمشتیِ ضرغام هم نظر دارد
خدا فقط نه پیِ دکترای چمران است...
#شهید_ضرغام
#شهید_الداغی
@mehdi_jahandar
"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات)
@shekardast
معلم گوئیا امروز درس عشق میگوید
که در فریاد میبینیم طفلان را به مکتبها
#هلالی_جغتایی
"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات)
@shekardast
مبارک است که از چنگ شب رها شدهای
طلوع کرده و با صبح آشنا شدهای
برای خالیِ دیوار ناامیدیها
شبیه پنجره رو به بهار وا شدهای
آهای سرو بلندم! من از تو ممنونم
که سرپناه حیای بنفشهها شدهای
فرشته آمده از آسمان به بدرقهات
سفر بخیر! بگو راهی کجا شدهای؟
به لحن خون و جنون گرم گفتگو با تیغ
هزار حنجره جوشیدهای، صدا شدهای
چطور شد که گذارت به قتلگاه افتاد؟
چگونه شد که سر کوچه کربلا شدهای؟
«شهید» راز بزرگیست در دل تقدیر
تو از قضا وسط شهر برملا شدهای
#فاطمه_عارفنژاد
#شهید_حمیدرضا_الداغی
#جوانمرد
@fatemeh_arefnejad
"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات)
@shekardast
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#حافظ
"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات)
@shekardast
52.02M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔎 آشنایی با سایت پژوهشی و معتبر ایرانداک
🔍 نحوه ی جستجوی پیشرفته در سایت ایرانداک
#پژوهش
@pajohesh_esfahan
"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات)
@shekardast
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬 دو تا شلوار، دو داستانِ زندگی!
شعر آقای رسول سنایی
خوانش دکتر محمد نیرو
"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات)
@shekardast
هدایت شده از شکردست
4_6030803703345187960.mp3
11.83M
#جهانِ_جان
#انسان_شناسی۱۴
#استاد_انصاریان
#استاد_شجاعی 🎤
«أَفِي اللَّهِ شَكٌّ فَاطِرِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ / ابراهیم ۱۰»
قرآن که میگوید؛ نمیشود در خدا شک کرد!
✖️پس ریشهی تمام شکهای آدمیزاد در اثبات خالق عالَم، چیست؟
➕چرا گاهی شک به سراغ ما میآید؟
➖چگونه از آنها رها شویم؟
"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات)
@shekardast
خوش به حال شاعران، من که نبودم شاعرت
کل اشعارم همین؛ من عاشقت هستم حسین...
#شب_جمعه
#شب_زیارتی
"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات)
@shekardast
زندگی _ مرگ _ زندگی؛ حتما
دیگر این جاده را بلد شدهای
من و تو زندهایم با این فرق
که تو از مرزِ مرگ رد شدهای
پیشِ ما زندههای دنیایی
زندگی اصل و مرگ استثناست
خندهدار است این که استثنا
درصد سهمش اینقدر بالاست
هرکه کم میشود از این دنیا
به جهانِ شما میافزاید
بینهایت از این جهان رفته
از شما هیچ کس نمیآید
چه حساب و کتاب معقولی
ما چه وارونه فکر میکردیم
اصل در این معادله مرگ است
همه باید به اصل برگردیم
تو به اصلت چقدر مشتاقی
که عجولانه بار میبندی
ما پس از رفتنِ تو میگرییم
تو به این گریهها نمیخندی؟
ما از اینجا تو را نمیبینیم
تو از آنجا به ما نظر داری؟
نکند باز قصه برعکس است
نکند خوابم و تو بیداری!
اینقدر گنگی و پریشانی
بیشتر هم به خواب میآید!
آه بیدار کن مرا از خواب
تا از این غم رها شوم شاید...
#انسیهسادات_هاشمی
"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات)
@shekardast
4_6035139687578864983.mp3
10.15M
#جهانِ_جان
#انسان_شناسی_۱۵
#استاد_شجاعی
#دکتر_رفیعی
أَوَلَمْ يَنْظُرُوا فِي مَلَكُوتِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ / أعراف ۱۸۵
همهی آسمان و زمین و هرچه خداوند آفریده؛ ماکِتی است از سرزمینِ درون ما ❗️
دقیقاً این جمله یعنی چه؟
یعنی جهان با همهی عظمتش، از روی نقشهی نَفْسِ انسان، ساخته شده؟
✖️اصلاً این جمله، با عقلِ من، جور نیست ❗️
"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات)
@shekardast
#بداهه
بیت
اردیبهشت بود که دنیا قشنگ شد
بوم سفید غرق هیاهوی رنگ شد
#محمدرضا_ترکی
هدایت شده از نرگس گلی
اصلا قبول حرف شما من روانیم
من رعد و برق و زلزله ام، ناگهانی ام
بیچاره دل، که غارت عشقش به باد داد
افسوس از عمر رفته ام، ازاین جوانی ام
هدایت شده از یازینب(𝐾𝑎𝑣𝑖𝑟)
بداهه با تصویر
✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨
کبوترِ حرمم، گرچه آسمانگردم
زمین کربوبلا را به غصه میگردم
به یادِ تشنگی شاه کربلا هربار
لبی به آب زدم، سوخت بالِ پُر دردم!
#کـویـر
#الـهـام_زارع
هدایت شده از یازینب(𝐾𝑎𝑣𝑖𝑟)
برای #بداههسرایی
#بیت
اصلاً قبول حرف شما، من روانیام
من رعد و برق و زلزلهام، ناگهانیام
✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨✨
دریایی از تلاطم و درد نهانیام
بر باد رفته گوهرِ نابِ جوانیام
تابوتِ معصیت شده سنگین به دوشِ من
ای کشتی نجات مبادا برانیام!😔
#کـویـر
#الـهـام_زارع
هدایت شده از Fatemeh
آقا کجاست؟ آقا کجاست؟!
همین یک جمله ، سرمشق زبانم شده و به هر که میرسم تکرار می کنم!
دنبال کسی میگردم که ، آوازه اش را فقط از دور شنیده ام.
می گویند: دیوانه شدم،
می گویند: نمی توانی برسی!
اما حرف های مانند زهرشان ، چه اهمیتی می تواند داشته باشد؟
وقتی امید مانند جوانه ای کوچک ، از خاک قلبم، سر برآورده است...
امید برای خوب شدنت، بهترین همراه.
گذشته را به یاد می آورم.
زمانی که خانواده ام، به خاطر کوتاهی پای چپم مرا جا گذاشتند، تو با آن سن کم
طوری مرا در آغوشت جا دادی ،که انگارچیز با ارزشی را یافته ای...
بزرگ شدم، بزرگ شدی.
در میان رشد کردن هایمان، گاه زمین خوردنت، سیاهی دیدگانت مشکل بزرگی که نبود، بود؟!
اما یک بار ، دیگر نتوانستی بلند شوی!
انگار ، زمین تو را در آغوش کشیده بود.
منتقل شدنت به مکان بی روحی چون بیمارستان، طولی نکشید.
خواستار دیدنم بودی،
آوردنم .
وقتی با دستانت، مرا در آغوش گرفتی، قلب من هم مانند دستانت، به لرزش افتاده بود!
دهانت را به گوشم چسباندی و زمزمه وار گفتی : تو برو ، برو پیش آقا
همون که داستانشو برات خوندم، همون که ضامن یه آهو شده بود!
تو برو بهش بگو ضامن منم بشه .
با همان چند جمله ای که در گوشم نجوا کردی ، پرهایم چون عقاب جان گرفتند تا آقای داستان های شبانه یمان را پیدا کنند.
نمیدانم چه مدت را در راه ، سپری کرده ام .
چشمانم که از فرط خستگی ، نای باز ماندن ندارند ، با دیدن خورشیدی که بر زمین نشسته، کامل گشوده میشود.
مسخ شده ام !
با جان و دل به سمتش پر میکشم .
دیدگان ناچیزم، اسیر آن همه زیباییش می شود.
عجیب است!
چرا حرفی به زبانم نمی آید؟
دلم اما، زبان باز کرده و هرچه می خواهد ، می گوید.
و می دانم که او با دلم همراه شده است .
همچون پری که خود را به دست باد سپرده ،سبک می شوم .
دل کندن ، برایم جان سوز است
، اما باید برگردم تا به او بگویم : آقایش ، ضامن سلامتی اش شده است...
لینک گروه بداههسرایی
https://eitaa.com/joinchat/1272119614C2928b2a790
دل هزاران درد دارد یک دوا، آن هم تویی
صدهزاران غصه دارد یک شفا، آن هم تویی...
🔹 اللهم عجل لوليك الفرج
"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات)
@shekardast
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#حافظخوانی
"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات)
@shekardast