eitaa logo
آن*(فرهنگ، هنر، ادبیات)
454 دنبال‌کننده
1.7هزار عکس
477 ویدیو
51 فایل
"آن": یُدرک و لا یوصف: به گفت در نیاید! 🌸لطیفه‌ای است نهانی، که عشق از او خیزد (صفحه‌ای برای اهالی فرهنگ، هنر و ادبیات) فاطمه شکردست دکترای زبان و ادبیات فارسی هیئت‌علمی دانشگاه پیام‌نور هنرجوی فوق‌ممتاز خوشنویسی ارتباط با من @fadak_shekardast
مشاهده در ایتا
دانلود
دل دردمند ما را که اسیر توست یارا به وصالْ مرهمی نِه چو به انتظار خستی 🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات) @shekardast
ز روزگار مرا خود همیشه دردی بود غم تو آمد و آن را هزار چندان کرد... 🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات) @shekardast
حکایتی از گلستان سعدی📚📚📚 صیادی ضعیف را، ماهی قوی به دام اندر افتاد. طاقتِ حفظ آن نداشت. ماهی بر او غالب آمد و دام از دستش درربود و برفت. شد غلامی که آبِ جوی آرد جوی آب آمد و غلام ببرد دام هر بار ماهی آوردی ماهی این بار رفت و دام ببرد دیگر صیادان، دریغ خوردند و ملامتش کردند که: چنین صیدی در دامت افتاد و ندانستی نگاه داشتن؟ گفت: ای برادر، چه توان کردن؟ مرا روزی نبود و ماهی را همچنان روزی مانده بود. صیاد بی‌روزی، ماهی در دجله نگیرد و ماهی بی‌اجل، بر خشک نمیرد. لغات: ملامت: سرزنش ندانستی: نتوانستی خشک: خشکی کلیات سعدی، گلستان، باب سوم در فضیلت قناعت، ص ۱۱۱. 🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات) @shekardast
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
✘ سالهاست نماز می‌خوانم اما از آن لذت نمی‌برم! ✘ سالهاست برای عبادت شب بیدار می‌شوم، اما هنوز از این عبادت حظّی نصیب من نمی‌شود! ✘ سالهاست در مطالعات معنوی و معرفتی غرق هستم، اما قلبم به بی‌قراری و بی‌تابی برای اهالی غیب مبتلا نشده است! ❌ چــــرا؟ 🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات) @shekardast
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
آن گه از خواب اَندر آید مردم نادان که مُرد چون شبان آن گه که گرگ افکنده باشد میش را خویشتن را خیر خواهی، خیرخواهِ خلق باش زآن که هرگز بد نباشد نفس نیک‌اندیش را آدمیت رحم بر بیچارگان آوردن است کآدمی را تن بلرزد چون ببیند ریش را راستی کردند و فرمودند مردانِ خدای ای فقیه اول نصیحت گوی، نفسِ خویش را 🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات) @shekardast
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
- تعریف شما از بهشت و جهنم چیست؟ - آیا تعریفِ شما با تعریف خداوند و ائمه علیهم‌السلام مطابقت دارد؟ - آیا این دو واژه در جریان زندگیِ شما موضوعیت دارد؟ ⚡️پاسخ به سؤالاتِ بالا، تعیین کننده‌ی میزان شادی، آرامش و قدرت شما در زندگی است. 🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات) @shekardast
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
با دوتا تکه زمرد، کار دستم داد و رفت چشم‌هایش، مست و سرخود، کار دستم داد و رفت می‌رسید و خنده‌ای می‌کرد و راحت می‌گذشت آه، این حق تردد کار دستم داد و رفت او که اصلا با من و این حرف‌ها کاری نداشت با همین ترفند لابد کار دستم داد و رفت شاعری کذاب بود و عاشقی هم پیشه‌اش... حرف‌هایش باورم شد، کار دستم داد و رفت رفت و بعد از رفتنش، مانند او شاعر شدم عشق آمد؛ دفتر و خودکار دستم داد و رفت 🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات) @shekardast
امید گیسوانش را نسیم آرام می‌بافد بِرکه پیش روی او آیینه می‌گیرد زیر پایش قالی سبز بهاران گسترانده دشت بر سرش مهتاب، شبها نقره می‌پاشد پای‌برجا، این درخت آرزوی ماست در کنار برکه‌ی امّید نام زیبایش: درخت بید صدای سبز، سید علی موسوی گرمارودی، چاپ سوم، انتشارات قدیانی، ۱۳۸۹، ص ۳۰۶. 🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات) @shekardast
باطل‌شدن اوصاف ستوده وزیر گفت: پنج چیز، همه‌ی اوصاف ستوده را باطل گردانَد: خشم حِلم مرد را در لباس تهتّک عرضه دهد و علم او را در صیغتِ جهل فرا نماید. غم عقل را بپوشاند و تن را نزار کند. کارزارِ دائم در مَصاف‌ها، نفس را به فنا سپارَد. گرسنگی و تشنگی، جانوران را ناچیز کند. لغات: حلم: بردباری تهتّک: جهل و خفّت صیغت: شکل، صورت کارزار: جنگ مصاف: جمعِ مَصَفّ، میدانهای جنگ جانور: جاندار. شرح کلیله و دمنه، کرباسی و دکتر برزگر خالقی، ص ۲۶۴. 🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات) @shekardast
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔅الذين یومنون بالغیب... قرآن اولین شرط رشد انسانی ما را، باورِ غیب معرفی می‌کند. - غیب اگر پنهان است و نمی‌توان آنرا دید، پس چگونه می‌توان باورش کرد؟ - این باور پنهان و نادیدنی، چگونه می‌تواند در افکار و رفتار و ارتباطات ما، رشد ایجاد کند؟ 🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات) @shekardast
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات) @shekardast
🗞 صفحه اول روزنامه وطن امروز با اسامی ده هزار شهید غزه در ۳۰ روز گذشته.😔 🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات) @shekardast
تا ظهر ظهور چون تشنه به آب ناب، دل می‌بندم بر خنده‌ی ماهتاب، دل می‌بندم ای روشنی تمام، تا ظهر ظهور چون صبح به آفتاب، دل می‌بندم مجموعه‌ی کامل شعرهای سلمان هراتی، ص ۳۲۱. 🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات) @shekardast
حکایت صیاد آهو و خوک و گرگ آورده‌اند که صیادی، روزی شکار رفت و آهوی بیفکند و برگرفت و به سوی خانه رفت. در راه، خوکی با او دوچهار شد و حمله‌ای آورد. مرد، تیر بگشاد و بر مَقتَل خوک زد و خوک هم در آن گرمی، زخمی انداخت و هر دو، بر جای سرد شدند. گرگی گرسنه، آن جا رسید. مرد و آهو و خوک بدید؛ شاد شد و به خِصب و نعمت، ثِقَت افزود و با خود گفت: هنگامِ مراقبتِ فرصت و روز جمع و ذخیرت است؛ چه، اگر اهمالی نمایم، از حزم و احتیاط دور باشد و به نادانی و غفلت منسوب گردم و به مصلحت حالی و مَآلی، آن نزدیکتر است که امروز، با زِهِ کمان بگذرانم و این گوشتهای تازه را در کنجی برم و برای ایّامِ محنت و روزگار مشقّت، گنجی سازم. چندان که آغاز خوردن زه کرد، گوشه‌های کمان بجَست؛ در گردن گرگ افتاد و بر جای سرد شد. لغات: دوچهار شدن: مقابل شدن دو جفت چشم با هم، برخورد کردن. مقتل: جایی از بدن که به زدن بر آن جا، فرد یا حیوان کشته شود. سرد شدن: کنایه از مُردن. خصب: فراوانی. ثقت: اطمینان. اهمال: سستی، غفلت. حزم: احتیاط، دوراندیشی. مآلی: منسوب به مآل، موکول به آینده، نهایی. زه کمان: چلّه‌ی کمان، روده‌ی تابیده که بر کمان بندند و با خاصیت ارتجاعی آن، تیر را پرتاب کنند. شرح کلیله و دمنه، عفت کرباسی و دکتر محمدرضا برزگر خالقی، ص ۱۲۶ و ۱۲۷. 🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات) @shekardast
«به نام فاتح خیبر...» غروب در صدد ناله‌ای‌ست آهسته قلم شکسته، نفس بسته، سینه‌ها خسته هوا گرفته، فضای نفس کشیدن نیست قلم شکسته و این شعر همدم من نیست قلم شکسته، نفس خسته، این نفس زخمی‌ست و قلب کوچک من -گرچه در قفس- زخمی‌ست نفس بریده، قلم درد می‌کشد امشب تمام دور و برم درد می‌کشد امشب قلم نشسته که از بغض مرد بنویسد از ازدحام نفس‌گیر درد بنویسد «ستارگان همگی یک به یک شهید شدند و با گذشت زمان ماضی بعید شدند»(۱) قلم نشسته که از خواب ما گلایه کند نشسته است که از ما به ما گلایه کند از این حکایت خونبار با که بنویسم بدون دغدغه بگذار تا که بنویسم نوشتنی که چو خون از گلوی من جاری‌ست اگر چه قصۀ این «فیلم‌نامه» تکراری‌ست: :: سکانس یک: لندن، ساعت مذاکره ـ شب سکانس دو: آتش، دشت در محاصره ـ شب سکانس سه: سرطان در اراضی موعود سکانس چار: نبرد مسیح با تلمود سکانس پنج: کفن‌پوش، از کلان تا خرد سکانس شش: ورق نقشۀ جهان تا خورد سکانس هفت: تلاویو خیره در طوفان سکانس هشت: تقلای آخر شیطان سکانس نه: استیصال حاکمان عرب سکانس ده: اجلاس سران صلح‌طلب همین سکانس: هلوکاست، خوانشی دیگر گریم چهرۀ اخبار پشت میز خبر نمای بسته: کراوات... رأی... حق وتو نمای باز: مدرنیته در طویلۀ نو سلامِ ژست تمدّن به جاهلیت قبل توحّشی که منظم شده‌ست در اصطبل جهان نشسته به سوگ زنان بی‌فرزند سکانس پایانی: هیس! مسلمین خوابند :: جهان غمزده در جوی خون گرفتار است تمام دهکده در بوی خون گرفتار است «ستارگان همگی یک به یک شهید شدند و با گذشت زمان ماضی بعید شدند» آهای نظم نوین! باز چیست در سر تو؟ و ای حقوق بشر، خاک... خاک بر سر تو شما که زهر بیان را به جام خود دارید مگر نه این‌که جهان را به کام خود دارید مگر نه این‌که زمان شاخ و برگتان شده است! خدایتان بکشد... هان! چه مرگتان شده است؟ کدام پاسخ را یا کدام مسئله را؟! نشسته‌اید فقط این توحّش یله را؟ «ستارگان همگی یک به یک شهید شدند و با گذشت زمان ماضی بعید شدند» و با گذشت زمان ماضی بعید؟... نه‌خیر جهان به خواب رود، خواب بر شهید... نه‌خیر برای تشنه شدن ما مگر چه کم داریم؟ حسین نیست اگر، ما ولی علَم داریم هنوز از دلمان ماتمش نیفتاده‌ست حسین نیست، ولی پرچمش نیفتاده‌ست در این طریق به جز پرچمش پناهی نیست و پیر گفته که تا فتح قله راهی نیست به دست پیر، هزاران چراغ روشن شد زمان دوباره ورق خورد و باغ روشن شد نگاه کن همۀ آیه‌ها پرنده شدند حروف سرخ جهان یک‌صدا پرنده شدند جهان به پا شده تا خون ما قلم بزند سکانس آخر این فیلم را به هم بزند شگفت از این همه ذلت در این نبرد نژند که تازیان زره صهیونیست‌ها شده‌اند سمند صبح چو بر شام تار تاخته است قمار مضحکتان روی اسبِ باخته است طنین پرچم توحید را نشان بدهید و غیرتی که ندارید را تکان بدهید به هرکه مضطرب از هیبت شیاطین است بگو که سنّت پروردگار ما این است بگو دوباره بخوان قصه‌های قرآن را و آیه آیه ببین روزگار طغیان را بگو که یک پشه نمرود را به خاک افکند و آب بود که فرعون را هلاک افکند سپاه ابرهه با سنگ‌ریزه ویران شد و عاد را وزش باد خط پایان شد بهل که تیز شود جست و خیز لشکرشان که این ستیز بقاء است و تیر آخرشان بگو تنازع وحش است جنگ باطلتان و ما روایت فتحیم در مقابلتان تمام لشکر شیطان شده‌ست یاورتان ولی گسیخته از هم زمام لشکرتان از این به بعد به دنبال شر نمی‌گردند فراریان تلاویو بر نمی‌گردند شکست شوکت طاغوت وعدۀ ازلی‌ست کلید فتح توکّل به یک نگاه علی‌ست به نام فاتح خیبر زمانتان ندهیم به نام نامی حیدر امانتان ندهیم قسم به جان پیمبر حریفتان ماییم شما گذشته و ما فاتحان فرداییم :: طلوع صبح علیه‌السلام نزدیک است و پیر گفته که شرب مدام نزدیک است حوالتش به لب یار دلنواز کنید معاشران گره از زلف یار باز کنید 🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات) @shekardast
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
☜ برای خدا، مهم نیست ما اهل عبادت هستیم، یا اهلِ معصیت.... اگـــر ؛ محصول زندگی ما، یک قلب سالم نباشد! ✘ ▪️من از کجا باید بفهمم؛ ۱ـ قلب من سالم هست یا نه؟ ۲ـ آیا اساساً در مسیر رسیدن به سلامت قلب، قرار دارم یا نه؟ 🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات) @shekardast
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
نکند عشق همان مسلخ انسان باشد نکند صورتک دیگر شیطان باشد شاید این طعمه، همان جرعهٔ قربانی‌هاست تا فقط مرگ به کام همه آسان باشد زن به یک جملهٔ کوتاه مسخر شدنی است «دوستت دارم» اگر نقشهٔ ‌مردان باشد؟! او که گفته است منم «زندگی» او، نکند زندگی در دلش اینگونه فراوان باشد عشق کر می‌کند و کور که در این بازی عاشق آن سادهٔ بازندهٔ نادان باشد شاید این عرصهٔ عیش و گل و بلبل اصلا فارغ از دیدهٔ عشاق، بیابان باشد چه می‌ارزد تب شیدایی یک روزه اگر دل پس از آن همهٔ عمر پریشان باشد عشق! دلخور مشو از من که به تو بدبینم شبهه‌ناک است معما اگر آسان باشد @folanipoem 🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات) @shekardast