eitaa logo
آن*(فرهنگ، هنر، ادبیات)
519 دنبال‌کننده
2.3هزار عکس
699 ویدیو
65 فایل
"آن": یُدرک و لا یوصف: به گفت در نیاید! 🌸لطیفه‌ای است نهانی، که عشق از او خیزد (صفحه‌ای برای اهالی فرهنگ، هنر و ادبیات) فاطمه شکردست دکترای زبان و ادبیات فارسی هیئت‌علمی دانشگاه پیام‌نور هنرجوی فوق‌ممتاز خوشنویسی ارتباط با من @fadak_shekardast
مشاهده در ایتا
دانلود
حکایت غوک و مار📚📚📚 غوکی در جِوار ماری وطن داشت. هر گاه که بچه کردی، مار بخوردی. و او، بر پنج‌پایَکی دوستی داشت. به نزدیک او رفت و گفت: ای برادر، کار مرا تدبیری اندیش که مرا خصمِ قوی و دشمنِ مستولی، پیدا آمده است. نه با او مقاومت می‌توانم کردن و نه از این جا تحویل؛ که موضعِ خوش و بُقعَتِ نَزِه است... . پنج‌پایک گفت: با دشمنِ غالبِ توانا، جز به مکر، دست نتوان یافت. فلان جای، یکی راسوست؛ یکی ماهیی چند بگیر و بکش و پیش سوراخ راسو تا جایگاه مار می‌افکن تا راسو، یگان‌یگان می‌خورَد. چون به مار رسید، تو را از جور او باز رهانَد. غوک بدین حیلت، مار را هلاک کرد. روزی چند، بر آن گذشت. راسو را عادت، بازخواست؛ که خوکردگی، بَتَر از عاشقی است. بار دیگر هم به طلبِ ماهی، بر آن سمت می‌رفت؛ ماهی نیافت، غوک را با بچگان، جمله بخورد. لغات: غوک: قورباغه جوار: همسایگی پنج‌پایک: خرچنگ خصم: دشمن مستولی: چیره، مسلط تحویل: انتقال، جا‌به‌جایی بقعت: سرزمین نزه: خرّم، باصفا یکی(یکی ماهیی): یک بار، یک وقت می‌افکن: بینداز خوکردگی: عادت کردن بتر: بدتر جمله: همه شرح کلیله و دمنه، عفت کرباسی (بانو خالقی) و دکتر محمدرضا برزگر خالقی، انتشارات زوّار، ص ۹۰ و ۹۱. 🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات) @shekardast
انسان شناسی ۱۵۲.mp3
11.83M
▪️شاید بارها کلمه‌ی "هرزه دلی" را شنیده باشید! و برای آن تعابیر، معانی، و مصادیقی را در ذهن داشته باشید. اما متأسفانه، با احتمال بسیار بالا، آنچه در ذهن ماست، با معنای حقیقی آن بسیار متفاوت است. ❓راستی ؛ معنای واقعی "هرزه دلی" چیست؟ 🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات) @shekardast
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
چقدر زود دیر می‌شود حرفهای ما هنوز ناتمام... تا نگاه می‌کنی وقت رفتن است باز هم همان حکایت همیشگی! پیش از آن که باخبر شوی لحظه‌ی عزیمت تو ناگزیر می‌شود آی... ای دریغ و حسرت همیشگی! ناگهان چقدر زود دیر می‌شود! یک نفر که تا همین دو روز پیش، امین‌پور، ص ۷۱. 🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات) @shekardast
بزرگان ادبیات فارسی🌺🌺🌺 رابعه بلخی رابعه، دختر کَعب قُزداری که به رابعه‌ی بلخی هم شناخته شده‌ است، بانوی شاعر پارسی‌گوی نیمه‌ی اول قرن چهارم هجری است. او هم‌دوره با سامانیان و رودکی بود و بسیاری، وی را نخستین زنِ شاعر پارسی‌گوی می‌دانند. اصل خاندان رابعه، به عربستان باز می‌گردد؛ اما زادگاه او در ناحیه‌ی قُزدار یا خضدار بلوچستان پاکستان در هشتاد فرسنگی بُست بوده است. از جزئیات زندگی رابعه، چیز زیادی در دست نیست؛ اما گفته می‌شود کعب، پدر رابعه که شخص فاضل و قابل احترامی بود، در دوره‌ی سلطنت سامانیان، در سیستان، قندهار و بلخ حکومت می‌کرد. این دختر شاعر و حکیم، در اثر توجه پدر، آموزشهای مفید آن دوران را فرا گرفت و شروع به سرودن اشعاری شیرین و شیوا نمود. یکی از رخدادهای مهم در زندگی رابعه، عشق پاک او نسبت به یکی از غلامان برادر خود بود که در دل داشت و چون طبق رسوم آن عصر، رابعه نمی‌توانست با غلامی ازدواج کند، فقط در اشعارش از او یاد می‌کرد. گویند برادر رابعه حارث، پس از اطلاع از دل‌باختن رابعه، او را کشت. گروهی رابعه را صاحب عشق حقیقی و عارف دانسته‌اند و او را با رابعه‌ی عَدَویّه بصری، عارف بزرگ قرن دوم هجری، اشتباه گرفته‌اند. از رابعه، اشعار زیادی باقی نمانده؛ اما همین ابیات اندک، نشان می‌دهد که وی غزل، قطعه و قصیده را استادانه می‌سروده است. این غزل رابعه، مشهور است: عشق او، باز اندر آوردم به بند کوشش بسیار، نامد سودمند عشق، دریایی کرانه ناپدید کی توان کردن شنا، ای هوشمند؟ عشق را خواهی که تا پایان بری بس که بپسندید باید ناپسند زشت باید دید و انگارید خوب زهر باید خورد و انگارید قند توسنی کردم، ندانستم همی کز کشیدن، تنگتر گردد کمند توسنی: سرکشی، عِصیان. با تلخیص از چهل چراغ، محمدجواد شکوری، ص ۳۷ - ۴۱. 🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات) @shekardast
گرفته واژه‌هایش بوی قرآن همیشه همدم و همسوی قرآن همیشه بوده «توضیح المسائل» به روی طاقچه، پهلوی قرآن 🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات) @shekardast
انسان شناسی ۱۵۳.mp3
11.21M
من پدرم من مادرم من معلّمم من استادم من مربی‌ام من ..... - چجوری می‌تونم حقایق انسان‌شناسی رو به اهلِ خودم و کسانی که بر اونها ولایت دارم، منتقل کنم؟ - چجوری می‌تونم اونا رو از ناآگاهی نسبت به خودشون دربیارم؟ 🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات) @shekardast
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هر آن چه دانی که هرآینه، معلوم تو گردد، به پرسیدن آن، تعجیل مکن که هیبتِ سلطنت را زیان دارد. چو لقمان دید کاندر دست داود همی آهن، به مُعجز، موم گردد نپرسیدش چه می‌سازی که دانست که بی پرسیدنش، معلوم گردد لغات: تعجیل: عجله هیبت: شکوه و بزرگی سلطنت: تسط، چیرگی داود: اشاره به زره‌سازی حضرت داود دارد کلیات سعدی، گلستان، باب هشتم در آداب صحبت، ص ۱۸۷. 🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات) @shekardast