انسان شناسی ۱۵۱.mp3
11.42M
#جهانِ_جان
#انسان_شناسی_۱۵۱
#استاد_شجاعی
#استاد_صفایی_حائری
ـ قیمت من چقدره؟
ـ چجوری ارزش خودم رو بفهمم؟
ـ چجوری خودمو به کمتر از قیمتم نفروشم؟
🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات)
@shekardast
در خلوت هشت روضهی رضوانش
همصحبت بغضهای بیپایانش
در باغ حکایت و غزل پرسه زدیم
با «جامی» و جامی از «بهارستان»ش
#بهارستانجامی
#عبدالرحمن_جامی
#معرفی_کتاب
#کتاب_خوب_بخوانیم
🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات)
@shekardast
حکایت غوک و مار📚📚📚
غوکی در جِوار ماری وطن داشت. هر گاه که بچه کردی، مار بخوردی. و او، بر پنجپایَکی دوستی داشت. به نزدیک او رفت و گفت: ای برادر، کار مرا تدبیری اندیش که مرا خصمِ قوی و دشمنِ مستولی، پیدا آمده است. نه با او مقاومت میتوانم کردن و نه از این جا تحویل؛ که موضعِ خوش و بُقعَتِ نَزِه است... .
پنجپایک گفت: با دشمنِ غالبِ توانا، جز به مکر، دست نتوان یافت. فلان جای، یکی راسوست؛ یکی ماهیی چند بگیر و بکش و پیش سوراخ راسو تا جایگاه مار میافکن تا راسو، یگانیگان میخورَد. چون به مار رسید، تو را از جور او باز رهانَد.
غوک بدین حیلت، مار را هلاک کرد. روزی چند، بر آن گذشت. راسو را عادت، بازخواست؛ که خوکردگی، بَتَر از عاشقی است. بار دیگر هم به طلبِ ماهی، بر آن سمت میرفت؛ ماهی نیافت، غوک را با بچگان، جمله بخورد.
لغات:
غوک: قورباغه
جوار: همسایگی
پنجپایک: خرچنگ
خصم: دشمن
مستولی: چیره، مسلط
تحویل: انتقال، جابهجایی
بقعت: سرزمین
نزه: خرّم، باصفا
یکی(یکی ماهیی): یک بار، یک وقت
میافکن: بینداز
خوکردگی: عادت کردن
بتر: بدتر
جمله: همه
شرح کلیله و دمنه، عفت کرباسی (بانو خالقی) و دکتر محمدرضا برزگر خالقی، انتشارات زوّار، ص ۹۰ و ۹۱.
#شرحکلیلهودمنه
#نصرالله_منشی
🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات)
@shekardast
انسان شناسی ۱۵۲.mp3
11.83M
#جهانِ_جان
#انسان_شناسی_۱۵۲
#استاد_الهی_قمشهای
#استاد_شجاعی
▪️شاید بارها کلمهی "هرزه دلی" را شنیده باشید!
و برای آن تعابیر، معانی، و مصادیقی را در ذهن داشته باشید.
اما متأسفانه،
با احتمال بسیار بالا، آنچه در ذهن ماست، با معنای حقیقی آن بسیار متفاوت است.
❓راستی ؛ معنای واقعی "هرزه دلی" چیست؟
🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات)
@shekardast
چقدر زود دیر میشود
حرفهای ما هنوز ناتمام...
تا نگاه میکنی
وقت رفتن است
باز هم همان حکایت همیشگی!
پیش از آن که باخبر شوی
لحظهی عزیمت تو ناگزیر میشود
آی...
ای دریغ و حسرت همیشگی!
ناگهان
چقدر زود
دیر میشود!
یک نفر که تا همین دو روز پیش، امینپور، ص ۷۱.
#قیصر_امینپور
🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات)
@shekardast
بزرگان ادبیات فارسی🌺🌺🌺
رابعه بلخی
رابعه، دختر کَعب قُزداری که به رابعهی بلخی هم شناخته شده است، بانوی شاعر پارسیگوی نیمهی اول قرن چهارم هجری است. او همدوره با سامانیان و رودکی بود و بسیاری، وی را نخستین زنِ شاعر پارسیگوی میدانند. اصل خاندان رابعه، به عربستان باز میگردد؛ اما زادگاه او در ناحیهی قُزدار یا خضدار بلوچستان پاکستان در هشتاد فرسنگی بُست بوده است.
از جزئیات زندگی رابعه، چیز زیادی در دست نیست؛ اما گفته میشود کعب، پدر رابعه که شخص فاضل و قابل احترامی بود، در دورهی سلطنت سامانیان، در سیستان، قندهار و بلخ حکومت میکرد. این دختر شاعر و حکیم، در اثر توجه پدر، آموزشهای مفید آن دوران را فرا گرفت و شروع به سرودن اشعاری شیرین و شیوا نمود.
یکی از رخدادهای مهم در زندگی رابعه، عشق پاک او نسبت به یکی از غلامان برادر خود بود که در دل داشت و چون طبق رسوم آن عصر، رابعه نمیتوانست با غلامی ازدواج کند، فقط در اشعارش از او یاد میکرد. گویند برادر رابعه حارث، پس از اطلاع از دلباختن رابعه، او را کشت.
گروهی رابعه را صاحب عشق حقیقی و عارف دانستهاند و او را با رابعهی عَدَویّه بصری، عارف بزرگ قرن دوم هجری، اشتباه گرفتهاند.
از رابعه، اشعار زیادی باقی نمانده؛ اما همین ابیات اندک، نشان میدهد که وی غزل، قطعه و قصیده را استادانه میسروده است.
این غزل رابعه، مشهور است:
عشق او، باز اندر آوردم به بند
کوشش بسیار، نامد سودمند
عشق، دریایی کرانه ناپدید
کی توان کردن شنا، ای هوشمند؟
عشق را خواهی که تا پایان بری
بس که بپسندید باید ناپسند
زشت باید دید و انگارید خوب
زهر باید خورد و انگارید قند
توسنی کردم، ندانستم همی
کز کشیدن، تنگتر گردد کمند
توسنی: سرکشی، عِصیان.
با تلخیص از چهل چراغ، محمدجواد شکوری، ص ۳۷ - ۴۱.
#رابعهبلخی
#مادرشعرفارسی
#اطلاعات_ادبی
🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات)
@shekardast
گرفته واژههایش بوی قرآن
همیشه همدم و همسوی قرآن
همیشه بوده «توضیح المسائل»
به روی طاقچه، پهلوی قرآن
#توضیح_المسائل
#معرفی_کتاب
#کتاب_خوب_بخوانیم
🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات)
@shekardast
انسان شناسی ۱۵۳.mp3
11.21M
#جهانِ_جان
#انسان_شناسی_۱۵۳
#استاد_شجاعی
#استاد_پناهیان
#استاد_فرحزادی
من پدرم
من مادرم
من معلّمم
من استادم
من مربیام
من .....
- چجوری میتونم حقایق انسانشناسی رو به اهلِ خودم و کسانی که بر اونها ولایت دارم، منتقل کنم؟
- چجوری میتونم اونا رو از ناآگاهی نسبت به خودشون دربیارم؟
🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات)
@shekardast
هر آن چه دانی که هرآینه، معلوم تو گردد، به پرسیدن آن، تعجیل مکن که هیبتِ سلطنت را زیان دارد.
چو لقمان دید کاندر دست داود
همی آهن، به مُعجز، موم گردد
نپرسیدش چه میسازی که دانست
که بی پرسیدنش، معلوم گردد
لغات:
تعجیل: عجله
هیبت: شکوه و بزرگی
سلطنت: تسط، چیرگی
داود: اشاره به زرهسازی حضرت داود دارد
کلیات سعدی، گلستان، باب هشتم در آداب صحبت، ص ۱۸۷.
#گلستان_سعدی
#آداب_صحبت
#سعدی
🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات)
@shekardast
ملا لغتی یا ملا نُقَطی
معمولا مردم فکر میکنند کسی که مدام به درستنویسی واژهها و ویرگول و شیفت اسپیس و ... گیر میدهد، آدم ملا لغتی است! اما شاید برایتان جالب باشد که بدانید چنین کلمهای وجود خارجی ندارد و تنها کلمهای که در لغتنامه دهخدا در این زمینه وجود دارد، ملانُقَطی است.
لغت نامه دهخدا:
ملانقطی. [ مُ لْ لا نُ قَ ] (ص مرکب) کسی که با کم و زیاد شدن یک نقطهی نوشته، از خواندن آن عاجز آید. آدم کم سواد. (فرهنگ لغات عامیانهی جمال زاده). آنکه تا تمام نقطهها و اعراب و حرکات کلمهای نوشته نباشد نتواند خواند. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). || آنکه به جزئیات رسوم و آداب قانون یا قاعده یا رسمی پای بند و مقید است و تا رعایت همه نشود امر را ناقص شمارد در صورتی که همه برای صحت امر ضروری نیست. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). || آنکه تا تمام جزئیات امر را نداند شناختن آن نتواند. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا).
#اطلاعات_ادبی
#واژهشناسی
🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات)
@shekardast
سخن عیسی (ع) در خشم
گفت عیسی را یکی هشیارسر:
چیست در هستی، ز جمله، صعبتر؟
گفت: ای جان، صعبتر، خشم خدا
که از آن، دوزخ همیلرزد چو ما
گفت: از این خشم خدا، چه بوَد امان؟
گفت: ترک خشم خویش، اندر زمان
لغات:
صعب: دشوار، سخت
اندر زمان: فوری
مثنوی معنوی، مولوی، به کوشش دکتر برزگر خالقی، ج ۱، ص ۵۵۳.
#مثنوی_معنوی
#مولوی
🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات)
@shekardast
آفرینشهای ادبی حوزه هنری قم برگزار میکند:
هفتادمین محفل شعر مهروماه
با حضور:
عباس صادقی زرینی
سیدمحمدجواد شرافت
و شاعران استان قم
زمان: چهارشنبه، ششم دیماه ، ساعت ۱۶
مکان: حوزه هنری استان قم، طبقه ۳، سالن مهر
@adabqom
#مهروماه
#حوزه_هنری_قم
#ادبیات_قم
#شعر_قم
#حوزه_هنری_انقلاب_اسلامی_قم
همرکاب منجی
ای مسیح! ای همرکاب منجی عالم!
ما تو را یکشنبهها تنها نمیجوییم
چارده قرن است
در زیارتنامۀ پیغمبر خاتم
از تو میگوییم
از تو و نوح و خلیل و حضرت آدم
ما فقط در ابتدای سال
یاد میلادت نمیافتیم
چارده قرن است در خوشحالی و ماتم
از تو با تقویمها گفتیم
مهربانی در مرام ما به نام توست
پاکدامانی به نام مادرت مریم
اینک ای روح خدا! ای پاک!
سرزمینت را ببین آکنده از باروت
خون مظلومان نگر بر خاک
از یمن تا غزه تا بیروت
حاکمان با ظلم، همپیمان
حامی مظلوم، تنها ملت ایران
خود قضاوت کن مسیح، ای راوی انجیل!
رهروانت در تلآویوند یا تهران؟
فارس بر حق است،
یا سران غرب و اسرائیل؟
#افشین_علا
#حضرت_مسیح علیهالسلام
#فلسطین
#غزه
🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات)
@shekardast
2056396547_-1396099131.mp3
10.61M
ای یار ناسامان من از من چرا رنجیدهای؟
وی درد و ای درمان من از من چرا رنجیدهای؟
ای سرو خوش بالای من ای دلبر رعنای من
لعل لبت حلوای من از من چرا رنجیدهای؟
بنگر ز هجرت چون شدم سرگشته چون گردون شدم
وز ناوکت پرخون شدم از من چرا رنجیدهای؟
گر من بمیرم در غمت خونم بتا در گردنت
فردا بگیرم دامنت از من چرا رنجیدهای؟
من سعدی درگاه تو عاشق به روی ماه تو
هستیم نیکوخواه تو از من چرا رنجیدهای؟
#سعدی
#تصنیف
🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات)
@shekardast
تمام واژهها از عطر خیس است
شبیه گنج، پربار و نفیس است
چراغ منطق و فانوس عرفان
«شفا»ی حضرت شیخالرئیس است
#برهان_شفا
#شیخالرئیس_ابوعلیسینا
#معرفی_کتاب
#کتاب_خوب_بخوانیم
🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات)
@shekardast
انسان شناسی ۱۵۴.mp3
10.22M
#جهانِ_جان
#انسان_شناسی_۱۵۴
#استاد_شجاعی
#استاد_انصاریان
➖چرا من بعد از اینهمه سال مسلمونی، هنوز اندر خم یک کوچهام؟
➖چرا وقت گذاشتن برای ست کردن لباسام
برای تیپ و قیافهام
برای رشد و ارتقاء شغلم،
بیشتر از وقت گذاشتن برای شکار کردن خدا،
بیشتر از رفیق شدن با خدا بهم میچسبه ؟
🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات)
@shekardast
بیتهایی از حافظ
نه هر که چهره برافروخت، دلبری داند
نه هر که آینه سازد، سکندری داند
نه هر که طرفِ کُلَه، کج نهاد و تند نشست
کلاهداری و آیین سروری داند
تو بندگی چو گدایان، به شرط مُزد مکن
که دوست خود، روشِ بندهپروری داند
غلام همت آن رندِ عافیتسوزم
که در گداصفتی، کیمیاگری داند
وفا و عهد، نکو باشد ار بیاموزی
و گر نه هر که تو بینی، ستمگری داند...
نکات:
بیت ۱ - چهره برافروختن: چهره را سرخ و آرایش کردن
آینهی اسکندر: آینهای بود از هنرهای ارسطو که بر سر منارهی اسکندریه نصب کرده بودند. این آینه، از جنس آینههای کُروی بوده است برای نمایاندن اشیای دور و ربطی به فانوس دریایی که در شب برای راهنمایی کشتیها بر بالای برج بلندی نصب میکردند، نداشته است
بیت ۲ - طرف: گوشه.(بنا به ضرورت وزن، ر باید ساکن خوانده شود.)
کلاه کج نهادن: کنایه از فخر و مباهات کردن، خود را بزرگ دانستن
تند نشستن: خشن و غضبناک نشستن
کلاهداری: پادشاهی و تاجداری. کلاه در این جا به معنی تاج است
بیت ۴ - رند: شخصی که ظاهرش در ملامت و باطنش در سلامت باشد
عافیت: سلامت و رستگاری، زهد و پارسایی
گداصفتی: تهیدست و نیازمند بودن
کیمیاگری: ناقص را کامل کردن
با تلخیص از شاخ نبات حافظ، ص ۴۱۵ و ۴۱۶.
#حافظ
🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات)
@shekardast
ام البنین خطاب به پسرش عباس:
دوباره گفتم: دیگر سفارشت نکنم
دوباره گفتم: جان تو و حسین، پسر!
دوباره گفتم و گفتی: "بهروی چشم عزیز!"
فدای چشمت، چشم تو بیبلا مادر
مدام بر لب من "انیکاد" و "چارقل" است
که چشم بد ز رخت دور، بهتر از جانم!
بدون خُود و زره نشنوم به صف زدهای
اگرچه من هم "جوشن کبیر" میخوانم...
شنیدهام که خودت یکتنه سپاه شدی
شنیدهام که علم بر زمین نمیافتاد
شنیدهام که به آب فرات، لب نزدی
فدای تشنگیات ... شیر من حلالت باد
بگو چه شد لب آن رود، رود تشنه من
بگو چه شد لب آن رود، ماه کامل من!
بگو که در غم تو رود رود گریه کنم
کدام دست تو را چید میوه دل من؟!
بگو بگو که به چشمت چه چشم زخم رسید؟
که بود تیر بر آن ابروی کمانی زد؟
بگو بگو که بدانم چه آمده به سرت
بگو بگو که بدانم چه بر سرم آمد...
همین که نام مرا میبرند میگریم
از این به بعد من و آه و چشم تر شدهای
چه نام مرثیهواریست "مادر پسران"
برای مادر تنهای بیپسرشدهای
#محمدمهدی_سیار
🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات)
@shekardast