eitaa logo
آن*(فرهنگ، هنر، ادبیات)
532 دنبال‌کننده
2.2هزار عکس
670 ویدیو
65 فایل
"آن": یُدرک و لا یوصف: به گفت در نیاید! 🌸لطیفه‌ای است نهانی، که عشق از او خیزد (صفحه‌ای برای اهالی فرهنگ، هنر و ادبیات) فاطمه شکردست دکترای زبان و ادبیات فارسی هیئت‌علمی دانشگاه پیام‌نور هنرجوی فوق‌ممتاز خوشنویسی ارتباط با من @fadak_shekardast
مشاهده در ایتا
دانلود
آن*(فرهنگ، هنر، ادبیات)
دوستان برای این صحنه‌ی زیبا یک یا چند بیت خوب پیدا کنید و بفرستید. یا اگر شاعرید، بسرایید شاید این ر
همچو آهویی که در آغوش مادر رام شد.. رام چشمان تو شد،افسانه ی افسون من... بداهه. ارسالی خانم گلی(عالی بود خانم گلی 🌹) "آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات) @shekardast
آن*(فرهنگ، هنر، ادبیات)
دوستان برای این صحنه‌ی زیبا یک یا چند بیت خوب پیدا کنید و بفرستید. یا اگر شاعرید، بسرایید شاید این ر
نسبت عشق به من، نسبت جان است به تن تو بگو من به تو مشتاق تَرَم؟ یا تو به من؟! باز با گریه به آغوش تو بر می گردم چون غریبی که خودش را برساند به وطن ارسالی خانم کاوسی "آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات) @shekardast
آن*(فرهنگ، هنر، ادبیات)
دوستان برای این صحنه‌ی زیبا یک یا چند بیت خوب پیدا کنید و بفرستید. یا اگر شاعرید، بسرایید شاید این ر
مرا در بر بگیر ای مهربان هر چند می دانم ندارم طاقت آغوش یک دریا زلالی را ارسالی خانم شبستری "آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات) @shekardast
چقدر در جمعمون فاضلی داریم! یادم باشه از ایشون بیشتر شعر بذارم
ممنون از همه دوستان🌹 دیگه شعر نفرستید(مگر از خودتون) خیلی تعداد پیام‌های امروز بالا رفت شرمنده‌ی بعضی از دوستان هم شدم که ارسالی هاشون رو در کانال نذاشتم. تا اینجا بداهه خانم گلی رو مستحق جایزه می‌دونم. در مورد اون صنعت هم "لف و نشر" بود و تعدادی درست گفتند که جایزه شون محفوظه🌹!
آن*(فرهنگ، هنر، ادبیات)
دوستان برای این صحنه‌ی زیبا یک یا چند بیت خوب پیدا کنید و بفرستید. یا اگر شاعرید، بسرایید شاید این ر
من به اقیانوس آغوشت پناه آورده‌ام گرم مهمانش بکن این رود بغض آلود را بداهه خانم شبستری(آفرین خانم شبستری🌹) "آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات) @shekardast
آن*(فرهنگ، هنر، ادبیات)
دوستان برای این صحنه‌ی زیبا یک یا چند بیت خوب پیدا کنید و بفرستید. یا اگر شاعرید، بسرایید شاید این ر
آغوش تو چون آسمان، عشقت مرا آرام جان از مهر خود ای مهربان، پر کن نفس های مرا بداهه از ماه طف(احسنت به شما🌹) "آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات) @shekardast
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
آن*(فرهنگ، هنر، ادبیات)
دوستان برای این صحنه‌ی زیبا یک یا چند بیت خوب پیدا کنید و بفرستید. یا اگر شاعرید، بسرایید شاید این ر
من با تو چه گویم که چه از عشق کشیدم بگذار اگر دیدمت این، عشق بگوید ما را نه زبانی است شکایت کند از دوست هر چند که روح از تن و جان دست بشوید خون می شود از بار غمت دیده و قلبم خون می‌کشدم سوی تو بگذار بجوید من منتظر لحظه دیدارم و دانم از زیر قدم‌های من این عشق بروید «بداهه» ارسالی خانم خاموش(عالی🌹🌹🌹) (چقدر خوبه که بداهه استقبال شد با وجودی که تاکیدی نداشتم. اگر خدا بخواد جمعه ها این بداهه‌گویی رو ادامه می‌دیم) "آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات) @shekardast
آن*(فرهنگ، هنر، ادبیات)
#در_مسیر_نوشتن #قسمت_دهم #داستان_نویسی #رمان معروف‌ترین شکل ادبی روزگار ما و محصول دوره‌ی مدرنیته
کجای کاریم؟ تا الان ده قسمت نوشتم. درباره ضرورت نوشتن و تاثیرش در برون‌ریزی احساس و چگونه نوشتن و چه نوشتن و از کجا شروع کردن و داستان‌نویسی و داستان کوتاه و رمان... همه اینها هم به قصد ارائه نمای کلی از مسیر نوشتن بوده، نه آموزش. آموزش هر کدام از این‌ها، یک مسیر متفاوت و یک کانال مستقل می‌خواهد. این را هم اضافه ‌کنید که نوشتن در درجه‌ی اول، مهارت است بعد علم، و الزاما هر دانش آموخته‌ی ادبیات قرار نیست در انواع نوشتن مهارت داشته باشد. برای نویسنده شدن باید تمرین کرد و تمرین کرد و تمرین کرد. همانطور که هیچ کس با خواندن همه‌ی کتاب‌های بدنسازی عالم! عضلاتش رشد نمی‌کند! باید تمرین کند. ولی علم راه را کوتاه و نتایج تمرین را درخشان می‌کند. از این پس هم به همین شیوه برای ترسیم نقشه‌ی راهِ نوشتن، ادامه خواهم داد و انواع دیگری از نوشتار را معرفی خواهم کرد تا به شما برای پیدا‌کردن ذائقه‌ی نوشتاری‌تان کمک کنم. اما علت تاخیر در قسمت جدید این بوده(و هست) که قرار است از شعر بنویسم. شعر... این شیرینِ سخت این سخت شیرین شما که غریبه نیستید شعر همیشه برای من امری قدسی بوده که جرات نزدیک شدن به آن را نداشتم! اگر هم دلرزان به آن نزدیک شدم چشم در چشمش نشدم! نمی‌دانم چرا! بقیه‌ی علاقه‌مندان به شعر و حتی خود شاعرها، شعر را این‌همه هیبت‌مند نمی‌بینند که من! البته روشن است که منظورم ماهیت و جوهره‌ی شعر است نه صرفا نوشته‌ی موزون و مقفی. اتفاقا سخت‌گیرم و هر شعری را نمی‌پسندم یا کلا هر شعری را شعر نمی‌دانم! شعر را وسواس‌گونه می‌خوانم، بی اغراق یک‌ هزارم آنچه می‌خوانم می‌پسندم، اما شعر خوب را با جان و روح و دل و تک‌تک سلول هایم می‌خوانم، خون می‌شود در رگ‌های من، هوا می‌شود در ریه‌ام، حیات نو می‌بخشد، رنگ می‌پاشد به دنیا، پر پرواز می‌دهد، بی‌وزن می‌شوم... بماند...، (حرف از شعر که می‌شود عنان قلم از دستم می‌رود!!) اما ذات شعر و ماهیت شعر برایم مقدس است. همین باعث شده ناخودآگاهم نوشتن درباره‌ی شعر را به تعویق بیندازد و امروز و فردا کند، و نمی‌دانم این "فردا" کی باشد! فعلا برای فاصله نیفتادن بین این سلسله نوشتار مطالب تکمیلی را درباره‌ی آنچه گفته‌ام می‌گذارم به امید سودمندی. امروز مقاله‌ای می‌گذارم با عنوان آیین بد نویسی! که سیاق طنز دارد از مرحوم دکتر عباس حُرّی، عضو علمی دانشگاه تهران که برای هر دست به قلمی مفید است. "آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات) @shekardast
بفرمایید چه آرایه‌ای در این بیت وجود دارد؟ "آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات) @shekardast
"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات) @shekardast
و میل دارم برای تو کلمه بچینم و کلمه‌هایی از درختان فصاحت امّا همه‌ی کلمات کهنه‌اند و عشقت جدید است جدید ... (خانم غاده احمد السمان،متولد ۱۹۴۲، نویسنده و ادیب و شاعر سوری است، او را از بنیان‌گذاران شعر نو در ادبیات عرب دانسته‌اند و بسیار با فروغ فرخزاد ما مقایسه شده است.) "آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات) @shekardast
ما چون تکه‌های چوب بر دریا سرگردانیم و حتی نمی‌توانیم غرق شویم... "آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات) @shekardast
گم گشته‌ی دیار محبت کجا رود نام حبیب هست و نشان حبیب نیست "آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات) @shekardast
فغان که کوهکن ساده دل نمی داند که راه در دل خوبان به زور نتوان یافت... "آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات) @shekardast
آن*(فرهنگ، هنر، ادبیات)
بفرمایید چه آرایه‌ای در این بیت وجود دارد؟ "آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات) @shekardast
دوستانی که "ایهام‌"گویان! به صفحه شخصی من تشریف آوردید در جریان باشید ایهام در یک کلمه اتفاق میفته نه دو کلمه! یعنی ایهام یک واژه است با دو معنی(که خودش انواعی داره). پس گفتن "بین واژه ی الف و ب ایهام برقراره" موجب اِدخال سرور فی قلوب ادیبان است !😄
آن*(فرهنگ، هنر، ادبیات)
بفرمایید چه آرایه‌ای در این بیت وجود دارد؟ "آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات) @shekardast
ممنون از دوستانی که استقبال کردند و پاسخ دادند.⚘ بین اوباش و او باش جناس مرکب مقرون هست.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌷آن شب جمعه ساعت یک و بیست... آن شب جمعه ساعت یک و بیست جغد آمد قرارمان را برد سردی دی به انجماد رسید شهر خشکش زد و زمین پژمرد مانده بودیم غرق بهت خبر کاش تکذیب می رسید از راه اشک‌ها بی‌صدا که باریدند شعله زد در جگر غمی جانکاه آن شب جمعه ساعت یک و بیست گویی افتاد بر زمان آتش غلیانی شگرف در دل بود چون غم خاص قصه‌ی آرش آن شب جمعه ساعت یک و بیست وقت اسطوره‌های فردا شد مرد میدان عاشقی پر زد راز افسانه ها هویدا شد رد دیوی پلید پیدا بود گل سرخی شکفته پرپر شد گرچه ققنوسمان در آتش رفت وقت ققنوس های دیگر شد آن شب جمعه ساعت یک و بیست دست و انگشتری به خاک افتاد روضه کربلا زبانه کشید در دل کشور حسین‌آباد داغ،کم کم مسیر خشم گرفت راه فریاد مرگ بر دشمن راه ایستاده ایم تا آخر راه جانم فدای تو میهن داغ، کم کم مسیر خشم گرفت بچه‌ها یک‌شبه بزرگ شدند عده ای این وسط مضطربِ خنده‌هاشان کنار گرگ شدند گرده از زخم نارفیق پر است بگذریم از کنارشان به سکوت آن شب جمعه ساعت یک و بیست آدمیت دوید سمت سقوط ناله‌هامان اگرچه بسیارند داغ سردار اگرچه بی حد است با شهادت دوباره زنده شدیم قلبمان داده با ولایت دست نام تو با شهید معرکه شد می‌تپد در تمام حنجره‌ها خون مظلوم آورد به خروش قلب دنیای خواب غم‌زده را هر شب جمعه ساعت یک و بیست وقت صبّار بودن است و شکور زود می‌آیی کنار ما سردار که زیادند مژده‌های ظهور "آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات) @shekardast
خدا از ما نگیرد نعمت آشفته حالی را "آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات) @shekardast
26 Pishe Yeki Az Mashayekh Geleh Kardam.mp3
935.9K
 گلستان » باب دوم در اخلاق درویشان »حکایت شمارهٔ ۲۴ پیش یکی از مشایخ گله کردم که: فلان به فساد من گواهی داده است. گفتا: به صلاحش خجل کن! تو نیکو روش باش تا بدسگال به نقص تو گفتن نیابد مجال چو آهنگ بربط بود مستقیم کی از دست مطرب خورد گوشمال بدسگال: بد اندیش يعنى : تو خوش‌رفتار باش تا شخص بدانديش، فرصت عيب‌جويى تو را نيابد، چنانكه بربط (يكى از آلات موسيقى شبيه تار) اگر موزون باشد از دست آوازه خوان، گوشمال نمى‌گردد، (براى موزون كردن آهنگ، گوشه هاى بربط را مى‌پيچانند) "آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات) @shekardast
مگو خود را کنار دیگران تنها نمی‌بینی تو تنهایی! فقط تنهایی خود را نمی‌بینی رفیقا! شادمانی‌های عالم جاودانی نیست مگر اندوه را در خندهٔ گل‌ها نمی‌بینی؟ اگر نامی ز خسرو ماند از افسون شیرین بود به غیر از عشق اکسیری در این دنیا نمی‌بینی کجا این حس بی‌اندازه در تصویر می‌گنجد؟ تو از عکس خودت زیباتری اما نمی‌بینی به جای دیدن آیینه‌ها در چشم ما بنگر بدی از چشم خود می‌بینی و از ما نمی‌بینی شدی در چشم‌هایش خیره ای دل! سادگی کردی از این پس هیچ‌کس را غیر از او زیبا نمی‌بینی "آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات) @shekardast
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
باورم نمی‌شود، کی کسی شنیده است زیر خاک گم شوند قله های استوار؟ "آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات) @shekardast