eitaa logo
آن*(فرهنگ، هنر، ادبیات)
488 دنبال‌کننده
2.1هزار عکس
629 ویدیو
65 فایل
"آن": یُدرک و لا یوصف: به گفت در نیاید! 🌸لطیفه‌ای است نهانی، که عشق از او خیزد (صفحه‌ای برای اهالی فرهنگ، هنر و ادبیات) فاطمه شکردست دکترای زبان و ادبیات فارسی هیئت‌علمی دانشگاه پیام‌نور هنرجوی فوق‌ممتاز خوشنویسی ارتباط با من @fadak_shekardast
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شمر زمانه قبور کودکان را هم تخریب می‌کند عاشورا ماندن در تاریخ نیست عاشورا یعنی زمانه هنوز شمر و حرمله دارد. https://eitaa.com/Politicalhistory 🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات) @shekardast
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سخنی از گلستان سعدی معصیت دانشمند معصیت، از هر که صادر شود، ناپسندیده است و از عُلَما، ناخوب‌تر؛ که علم، سِلاحِ جنگ شیطان است و خداوندِ سلاح* را چون به اسیری بَرَند، شرمساری، بیش بَرَد. عامِ نادانِ پریشان‌روزگار بِه ز دانشمندِ ناپرهیزکار کان، به نابینایی از راه اوفتاد وین، دو چشمش بود و در چاه اوفتاد *خداوندِ سلاح: صاحب و دارنده‌ی سلاح. کلیات سعدی، گلستان، باب هشتم در آداب صحبت 🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات) @shekardast
محبت محبت، آتشی کاشانه‌سوز است دهد گرمی، ولیکن خانه‌سوز است دیوان رهی معیری، نرگس علی‌مردانی 🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات) @shekardast
نام بسیاری از محله های تهران به زبان پهلوی است و پسوند "ک" دارد: ولنجک: گلستان قلهک: دژگاه نارمک: باغ انار ونک: پردرخت پونک: پونه و... 🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات) @shekardast
کاربردی یا خلاق؟ یک نگاه راهبردی به یادگیری نوشتن به اسم فروشگاه‌ها و کتاب‌ها و آدم‌ها فکر می‌کنید. به کلمه‌ها و جمله‌هایی که می‌شنوید و می‌گویید، حساسید. خواندن رمان و شعر‌ برایتان لذت دارد. گاهی پر از حرف می‌شوید و فقط باید بنویسید. شغلی دارید که به نوشتن ربط دارد. به شعارها و نوشته‌های تبلیغاتی دقت می‌کنید. این نشانه‌ها علاقه به نوشتن را آشکار می‌کند. اما به علاقه چطور پاسخ دهیم؟ دنیای مهارت‌های نوشتن، گسترده است: یک علاقه، هزار راه. همه‌ی مهارت‌های نوشتن را می‌شود در دو دسته‌ی بزرگ جا داد: نوشتن خلاق | نوشتن کاربردی نوشتن خلاق: انواعی از شعرهای وزن‌دار و آزاد وجود دارد؛ انواعی از داستان‌های خیالی کوتاه و بلند و نمایشنامه و فیلمنامه، طیفی از زندگی‌نگاره و یادداشت تحلیلی بر اساس طرز فکر نویسنده. و همه‌ی این‌ شکل‌های نوشتن، یک مدل ویژه برای مخاطب کودک هم ممکن است داشته باشد که اینطور صدایش می‌زنیم: ادبیات کودک. وقتی میل دارید با زبان، موجودی هنری خلق کنید از آنِ خودتان؛ با شکلی که می‌پسندید؛ کم‌توجه به مخاطب؛ می‌خواهید دریافت‌های شخصی خود را با کمک «هنرهای کلامی» بنویسید. نام این نوع نوشته‌ها «ادبیات» است. نوشتن کاربردی، قرار نیست به ادبیات ختم شود. قرار است برایتان کاری انجام دهد که به زندگی شخصی شما و بهتر شدن حال شما ربط دارد. یا قرار است به مسیر شغلی شما ربط داشته باشد. در این نوع نوشتن هم تا حدی به فنون و هنرهای کلامی نیاز دارید؛ اما خیلی کمتر از نوشتن خلاق. اگر بخواهید با کمک نوشتن، خودتان را بشناسید و صلح بیشتری را تجربه کنید، به «نوشتن کاربردی» نیاز دارید (نوشتاردرمانی). نوشتن کتاب آموزشی خوش‌خوان، راهنمای گردشگران‌ و متن معرفی محصولات یک فروشگاه یا گزینه‌های راهنما برای یک مسیریاب (کپی‌رایتینگ / نوشتن برای برند) نمونه‌های دیگری از «نوشتن کاربردی» است. ✅ نکته‌ی مهم: مهارت‌های نوشتن خلاق با مهارت‌های نوشتن کاربردی تفاوت دارد. ولی تعدادی مهارت مشترک بین این دو فضا هم وجود دارد. مهارت‌هایی مثل این‌ها: چگونه چیزی را که در ذهن داریم راحت‌تر بنویسیم، چطور ساده بنویسیم، چینش طبیعی اجزای جمله‌ها چگونه است، راه‌های ملموس‌تر نوشتن چیست و ... 🔴 برنامه‌ریزی برای نوشتن را از فکر کردن به این دو مسیر شروع کنید: نوشتن خلاق، نوشتن کاربردی. 🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات) @shekardast
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات) @shekardast
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
روی دوش پدرت از همه کم‌وزن‌تری چون‌که در هر قدمی، هی بدنت می‌ریزد 🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات) @shekardast
طُفِیل عشق حسین‌اند آدمی و پری تو آمدی، که دل از دلبر جهان ببری جوانِ خوش قد و بالا! کریم آل حسین! که چون حسن، به کرامت در این قبیله، سری به خَلق و خُلق: محمد، کلام و نام: علی به تو رسیده، چه میراث‌های پُرگهری چه کرده است عبور تو با دلش؟ وقتی که از مقابل چشم حسین، می‌گذری چقدر قلب تو، مجنون عشق خون خداست چقدر لایق لیلاست، این چنین پسری تو کیستی؟ که به یک آن، محمدی و علی تو کیستی؟ که به پا خاست، پیش تو قَمری به سوی کرببلا، راهیَ ست، قافله‌ای خوشا به حال سوارانِ با تو، هم‌سفری اذان بگو، که نماز وصال یاران است بگو، که نام علی را به کربلا ببری چگونه شِبه نبی! در کمین جان تو اَند؟ «تو کز مکارم اخلاق عالمی دگری» رسید جان جهان، بر لبش، از این روضه: که بوسه زد به لبانت، لبان تشنه‌تری وداع با پسری چون تو، می‌کُشد همه را دگر ببین، چه کُنَد؟ با دلِ چو او، پدری قدم بزن، دم آخر، که چشم‌های حسین دوباره بر قد و بالای تو، کُنَد نظری برای قلب پریشان مادران شهید علی‌ِ اکبر لیلا! تو مرهم جگری سلام کردم و باور نمی‌کنم، آقا! که این سلام مرا هم، به پاسخی نخری @GhasemSarafan 🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات) @shekardast
از داستان نویسان و نثرنویسان چند دهه‌ی اخیر است. در صاحب سبک است. و روایت‌پردازی قوی در موضوعات مورد نظرش، چند دهه است که او را محبوب جوانان کتاب‌خوان کرده‌است. در داستان‌نویسی نیز (از نظر من) در کارنامه قابل قبولی دارد ولی رمان‌هایش(در محتوا و فرم) موفق نبوده‌است. امروز سه کتاب از های روایی_ادبی ایشان را خدمتتان معرفی می‌کنم. سقای آب و ادب: روایتی از زندگی حضرت ابوالفضل العباس علیه السلام پدر، عشق و پسر: روایتی از زندگی حضرت علی اکبر علیه السلام آفتاب در حجاب: روایتی از زندگی حضرت زینب سلام الله علیها از ویژگی‌های این آثار می‌توان به موارد زیر اشاره کرد: ▪️نثر روان، جذاب و شاعرانه. ▪️تصویر‌سازی‌های زنده و قوی. ▪️مناسب برای آشنایی با وقایع کربلا طبق سندهای معتبر ▪️شناخت بهتر شخصیت‌های تاثیرگذار واقعه کربلا و نهایتا روضه مکتوب، مناسب حال دل کسانی که سوختن در خلوت را می‌پسندند. 🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات) @shekardast
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سقا شدم که آب مهیا کنم، نشد کاری برای خشکی لب‌ها کنم، نشد با اشتیاق آمدم از بین نخل‌ها راهی به انتظار حرم وا کنم، نشد تیر آمد و نشد که در این آخرین نگاه روی تو را دوباره تماشا کنم، نشد می‌خواستم که با همه قامت بایستم عرض ادب به حضرت زهرا کنم، نشد همراه کاروان شدم از روی نی مگر کاری برای زینب کبری کنم، نشد 🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات) @shekardast
تویی که نام تو در صدر سربلندان است هنوز بر سر نی چهرۀ تو خندان است اگر در آتش مهرت گداختیم چه غم جزای سوختگان در غمت دوچندان است به احتیاج، سراغ از غم تو می‌گیریم که غم، قنوت نماز نیازمندان است از آن زمان که گرفتی ز مردمان بیعت جدال عهدشکن‌ها و پای‌بندان است خوشا به تربت پاک تو سجده بردن ما تویی که نام تو در صدر سربلندان است 🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات) @shekardast
مرثیه مرثیه در شور و تلاطم گفتند همه ارباب مقاتل به تفاهم گفتند واژه در واژه نوشتند و قیامت کردند صاحبان نفَس این‌گونه روایت کردند گرد و خاکی شد و از خیمه دو تا آینه رفت ماه از میسره، خورشید هم از میمنه رفت ناتوانم که مجسم کنم این همهمه را پسر اُم‌بنین و پسر فاطمه را پرده افتاده و پیدا شده یک راز دگر سر زد از هاشمیان باز هم اعجاز دگر گفتم اعجاز! از اعجاز فراتر دیدند زورِ بازوی علی را دو برابر دیدند شانه در شانه دو تا کوهِ سراسر محشر حمزه و جعفر طیار، نه! طوفانی‌تر شانه در شانه دو تا کوه، خودت می‌دانی در دلِ لشکرِ انبوه، خودت می‌دانی - که در آن لحظه جهان، از حرکت افتاده‌ست اتفاقی‌ست که یک‌بار فقط افتاده‌ست ماه را من چه بگویم که چنین است و چنان «شاه شمشاد قَدان، خسرو شیرین‌دهنان» رود، از بس که شعف داشت تلاطم می‌کرد رود، با خاک کفِ پاش تیمم می‌کرد ماه اگرچه همهٔ علقمه را پیموده «غرقه گشته‌‌است و نگشته‌است به آب آلوده» رود را تا به ابد، تشنهٔ مهتاب گذاشت داغ لب‌های خودش را به دل آب گذاشت می‌توانست به آنی همه را سنگ کند نشد آن‌گونه که می‌خواست دلش، جنگ کند دستش افتاده ولی راه دگر پیدا کرد کوه غیرت، گره کار به دندان وا کرد نه فقط جرعۀ آب است که بر شانۀ اوست چشم امید رباب است که بر شانۀ اوست چه بگویم که چه شد؟ یا که چه بر سر آمد؟ ناگهان رایحۀ چادر مادر آمد بنویسید که در علقمه سقّا افتاد قطره اشکی شد و بر چادر زهرا افتاد از تماشای تو مهتاب پر از نور شود چشم شوری که تو را چشم زده، کور شود آسمان‌ها همه یک‌پارچه بارانیِ توست من بمیرم، عرق شرم به پیشانیِ توست داغ پرواز تو بر سینه اثر خواهد کرد رفتنت حرمله را حرمله‌تر خواهد کرد عمق این مرثیه را مشک و علم می‌دانند داستان را همهٔ اهل حرم می‌دانند بعد عباس دگر آب سراب است، سراب غیر آن اشک که در چشم رباب است، رباب 🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات) @shekardast
رویش را قرص ماه باید بکشد چشمانش را سیاه باید بکشد نوبت به لبان خشک عباس رسید نقاش چقدر آه باید بکشد 🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات) @shekardast